دیدگاه دانشمندان اصول دین مکتب امامیه در باره قلمرو علم معصوم چیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
خط ۲۰۸: خط ۲۰۸:
[[رده:پرسش‌]]
[[رده:پرسش‌]]
[[رده:پرسش‌های علم معصوم]]
[[رده:پرسش‌های علم معصوم]]
[[رده:پرسش‌های علم غیب امام]]
[[رده:پرسمان علم غیب امامان معصوم]]
[[رده:(اد): پرسش‌هایی با ۸ پاسخ]]
[[رده:(اد): پرسش‌هایی با ۸ پاسخ]]
[[رده:(اد): پرسش‌های علم غیب معصوم با ۸ پاسخ]]
[[رده:(اد): پرسش‌های علم غیب معصوم با ۸ پاسخ]]

نسخهٔ ‏۶ ژوئیهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۱۲:۰۱

متن این جستار آزمایشی و غیرنهایی است. برای اطلاع از اهداف و چشم انداز این دانشنامه به صفحه آشنایی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت مراجعه کنید.
دیدگاه دانشمندان اصول دین مکتب امامیه در باره قلمرو علم معصوم چیست؟
موضوع اصلیبانک جامع پرسش و پاسخ علم معصوم
مدخل اصلیعلم غیب

دیدگاه دانشمندان اصول دین مکتب امامیه در باره قلمرو علم معصوم(ع) چیست؟ یکی از سؤال‌های مصداقی پرسشی تحت عنوان «دیدگاه‌های دانشمندان مسلمان در باره قلمرو علم معصوم چیست؟» است. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی علم معصوم مراجعه شود.

عبارت‌های دیگری از این پرسش

پاسخ نخست

پیشوایی
حجت الاسلام و المسلمین مهدی پیشوایی و دیگر نویسندگان کتاب «مقتل جامع سیدالشهداء» در این‌باره گفته‌اند:
«دیدگاه شیخ مفید،[۱] سید مرتضی [۲] و شیخ طوسی؛[۳] بر اساس این دیدگاه، مقتضای ادله، بیش از این نیست که امام (ع) باید به همه احکام دینی و مسائل مورد نیاز مردم علم داشته باشد؛ ولی دلیلی بر آگاهی امامان (ع) از تمامی حوادث گذشته و حال و آینده وجود ندارد.[۴] بنابراین ائمه (ع) به اجمال و سربسته از امور آینده، و از جمله سرنوشت خویش، آگاه بودند؛ چنان که امام حسین (ع) می‌دانست که سرانجام شهید خواهد شد؛ اما نمی‌دانست در سال ۶۱ قمری در راه سفر به کوفه، شهید خواهد شد؛
دیدگاه مرحوم کلینی و مشهور علما بر اساس یک سلسله روایات: ائمه(ع) افزون بر علم به احکام شریعت، به تمامی حوادث گذشته، حال و آینده علم داشتند؛ مگر اموری که از اختصاصات علم الهی است؛ [۵] مانند زمان فرا رسیدن قیامت یا علم به هفتاد و سومین حرف اسم اعظم، [۶] و نیز اموری که در دایره بدائات [۷] قرار می‌گیرد. از این رو امامان (ع) از تمام حوادث و جزئیات آینده و از جمله این‌که در چه زمان و مکانی و به دست چه کسی یا کسانی شهید خواهند شد، آگاه بودند؛ [۸] اما این علم غیب "مانند معجزه برای پیامبران" از ابزارهای امامت بود و برای امام (ع) ایجاد تکلیف نمی‌کرد؛ بلکه امام(ع) موظف بود طبق ظواهر امر و مجاری طبیعی و عادی عمل کند "در صفحات آینده، در این باره توضیح بیشتری خواهیم داد". طرف‌داران نظریه اول چون بر این باورند که علم امام حسین (ع) به شهادتش اجمالی و سربسته بوده، مشکل چندانی در پاسخ‌گویی به پرسش‌هایی که مطرح خواهیم کرد، ندارند؛ چرا که بر اساس این دیدگاه، امام(ع) همانند هر رهبر سیاسی، با محاسبات و برآوردها، به این نتیجه رسیده بود که احتمال پیروزی‌اش بر دشمن، احتمال قوی و عقلایی و در نتیجه در خور اعتناست. از این رو بر اساس تدابیر معقولانه، رهبری نهضت را بر عهده گرفت؛ اما در میانه راه حوادثی پیش‌بینی نشده رخ داد که به شکست نهضت انجامید»[۹].

پاسخ‌های دیگر

پرسش‌های مصداقی همطراز

پرسش‌های وابسته

منبع‌شناسی جامع علم معصوم

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. شیخ مفید، مصنفات الشیخ المفید، ج ۶، ص ۶۹-۷۱.
  2. سید مرتضی، تنزیه الانبیاء، تحقیق فارس حسون کریم، ص ۲۷۰؛ شیخ طوسی، تلخیص الشافی، تحقیق سید حسین بحر العلوم، ج ۴، ص ۱۹۰.
  3. شیخ طوسی، تلخیص الشافی، تحقیق سید حسین بحر العلوم، ج ۱، ص ۲۵۲. البته چنان که اشاره شد، مرحوم شیخ طوسی در جلد ۴، صفحه ۱۹۰ این قول را به سید مرتضی نسبت می‌دهد و خود تصریح می‌کند که در این مسئله نظر و اشکال دارد: "و هذا المذهب هو الذی اختاره المرتضی "رحمة الله علیه" فی هذه المسأله ولِیَ فی هذه المسأله نظر".
  4. البته در این میان، برخی از اندیشمندان همانند سید مرتضی و ابن شهرآشوب، بر این باورند که نه تنها دلیلی بر علم غیب مطلق امام (ع) وجود ندارد، بلکه علم تفصیلی امام (ع) به غیب، مستلزم محذور عقلی است؛ سید مرتضی، رسائل المرتضی، تحقیق سید احمد حسینی، ج ۳، ص ۱۳۱؛ ابن شهر آشوب، متشابه القرآن و مختلفه، ج ۱، ص ۲۱۱.
  5. البته با این تفاوت که علم خداوند ذاتی است؛ اما علم پیامبر و امام (ع) با اذن خداوند و ناشی از تعلیم و اعطای الهی است.
  6. کلینی، الاصول من الکافی، تحقیق علی اکبر غفاری، تصحیح نجم الدین عاملی، ج ۱، ص ۱۷۹، ح ۱.
  7. "بداء" بر وزن سَماء، اسم مصدر از "بدو" است و در لغت به دو معنا به کار رفته است: ۱. ظهور یک شیء پس از پنهان بودن آن؛ ۲. آشکار شدن و حاصل شدن رأی و نظر دیگر در کاری. بداء در اصطلاح، رفع امر تکوینی است که در ظاهر استمرار دارد. به تعبیر دیگر، اظهار واقع جدید بر خلاف انتظار. بر این اساس، بداء در امور تکوینی، همان نسخ در امور تشریعی است. بنابراین بداء و نسخ در این‌که اظهار امری است از سوی خدا برخلاف آنچه مورد انتظار است، با هم مشترک‌اند؛ با این تفاوت که نسخ در امور تشریعی است و بداء در امور تکوینی. شهید مطهری بداء را چنین توضیح داده است: "بداء در مورد خداوند به این معناست که خدا چیزی را مطابق اوضاع و شرایطی مقرر دارد و سپس به واسطه تغییر اوضاع و شرایط، آن را تغییر دهد" مرتضی مطهری، انسان و سرنوشت، ص ۶۹. برای آگاهی بیشتر در این‌باره، ر.ک: محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج ۴، ص ۱۲۲-۱۳۴؛ مهدی نصیری، "بررسی مسئله بداء در آرای کلامی شیعه"، فصلنامه شیعه‌شناسی، سال چهارم، ش ۱۴، ص ۱۳۹-۱۶۲.
  8. ر.ک: کلینی، الاصول من الکافی، تحقیق علی اکبر غفاری، تصحیح نجم الدین عاملی، ج ۱، ص ۲۰۱، باب "انّ الائمه (ع) اذا شاؤوا ان یعلموا علموا". البته علم تفصیلی ائمه(ع) در صورتی است که بخواهند و مشیت الهی بر منع این علم تعلق نگیرد.
  9. مهدی پیشوایی، مقتل جامع سیدالشهداء.
  10. بعضى از علماى علم اصول نیز گستردگى علم امام را در کتاب‌هاى خود ثابت کرده‌اند؛ مانند کفایة الاصول، محمد کاظم خراسانی، ج١، ص٣٧۴؛ نهایة الدرایة فى شرح الکفایة، محمد حسین اصفهانى، ج٢، ص۴٨٨؛ بحرالفوائد فى شرح الفرائد، محمد حسین آشتیانى، ج٢ ص۶٠.
  11. «بنو نوبخت بیت معروف من الشیعة منسوبون إلى نوبخت الفارسی المنجم نبغ منهم کثیر من أهل العلم والمعرفة بالکلام والفقه والأخبار والآداب واشتهر منهم بعلم الکلام جماعة أشهرهم أبوسهل إسماعیل بن علی النوبختی وأبو محمد الحسن بن موسى النوبختی». أوائل المقالات، الشیخ المفید، ص١۴۵.
  12. «وقد خالف فیه بنو نوبخت - رحمهم الله - وأوجبوا ذلک عقلا وقیاسا». أوائل المقالات، الشیخ المفید، ص۶٧.
  13. براى اطلاع بیشتر، ر.ک: علم امام، محمدحسین مظفر
  14. سرگذشت کتاب شهید جاوید، رضا استادی، ص١٩٢.
  15. سوره احزاب، آیه ٣٣.
  16. سرگذشت کتاب شهید جاوید، رضا استادی، ص۵٧٣.
  17. بحث کوتاه درباره علم امام، سید محمد حسین طباطبایی، ص٢۵.
  18. «النبی والامام یجب ان یعلما علوم الدین و الشریعة ولایجب ان یعلما الغیب وما کان وما یکون لان ذلک یؤدی الى انهما مشارکان للقدیم تعالى فی جمیع معلوماته، ومعلوماته لاتتناهی وانما یجب ان یکونا عالمین لانفسهما وقد ثبت انهما عالمان بعلم محدث، والعلم لایتعلق على التفصیل الا بمعلوم واحد ولو علما ما لایتناهی لوجب ان یعلما وجود ما لایتناهی من المعلومات وذلک محال. ویجوز أن یعلما الغایبات والکاینات الماضیات او المستقبلات بأعلام الله تعالى لهما شیئا منها». متشابهات القرآن و مختلفه، محمد ابن شهر آشوب، ج١، ص٢١١.
  19. «إن الائمه من آل محمد(ص) قد کانوا یعرفون ضمائر بعض العباد ویعرفون ما یکون قبل کونه ولیس ذلک بواجب فی صفاتهم ولا شرطا فی إمامتهم وإنما أکرمهم الله تعالى به وأعلمهم إیاه للطف فی طاعتهم و التمسک بإمامتهم ولیس ذلک بواجب عقلا ولکنه وجب لهم من جهة السماع...»؛ اوائل المقالات، ص۶٧.
  20. «ولا یلزم اذا قلنا انه یجب أن یکون عالما بما أسند الیه، أن یکون عالما بما لیس هو اماما فیه کالصنائع وغیر ذلک...»؛ الاقتصاد الهادى إلى طریق الرشاد، الشیخ الطوسى، ص١٩٢.
  21. «...و أنهم في كمال العلم و العصمة من الآثام نظير الأنبياء ...و أنه سبحانه أظهر على أيديهم الآيات و أعلمهم كثيرا من الغائبات و الأمور المستقبلات و لم يعطهم من ذلك إلا ما قارن وجها يعمله من اللطف و الصلاح و ليسوا عارفين بجميع الضمائر و الغائبات على الدوام و لا يحيطون بالعلم بكل ما علمه الله تعالى...»، كنزالفوائد، ابن الفتح محمد بن على الكراجكى، ص١١٢.
  22. «...والمستفاد من الروایات المشار الیها بعد مراعاة الجمع بینها وبین معارضاتها من جهات شتى کما یقف علیه المتتبع لیس بازید من العلم بالموضوعات الجزئیة و الوقایع الشخصیة فی الجملة على طریقة القضیة المهملة... فلاینبغی لتوحش فی جواز خفاه مالم یظهره الله علیه بالاسباب الغیر العادیة من الوقایع الشخصیة المبتلى بها السائلون من اصحابه». حاشیه قوانین الاصول میرزا ابوالقاسم القمى، سید على قزوینى، ص٢٢٧.
  23. فرائد الاصول، مرتضى انصارى، ج١، ص٣٧۴.
  24. فالمتیقن هو الاعتقاد الاجمالی بما هو الواقع وایکال التفصیل الیهم علیهم السلام کما سلکه الشیخ فی الرسالة.کفایة الاصول با حاشیه مرحوم مشکینى، محمد کاظم خراسانى، ج١، ص٣٧۴.
  25. منابع علم امامان شیعه، ص ۴۳-۵۱.
  26. بررسی مقایسه‌ای شئون امامت در مکتب قم و بغداد ص ۹۱.
  27. [[بررسی مقایسه‌ای شئون امامت در مکتب قم و بغداد (پایان‌نامه)|بررسی مقایسه‌ای شئون امامت در مکتب قم و بغداد]] ص ۹۴-۹۹.
  28. بررسی مقایسه‌ای شئون امامت در مکتب قم و بغداد، ص۱۰۴.
  29. یوسف مدنی تبریزی، ۱۴۰۳ ق‏، درر الفوائد فی شرح الفرائد، مکتبه بصیرتی‏، ج‏۳، ص ۲۷۲
  30. م ۱۲۶۶ه ق
  31. محمد حسن نجفى، جواهر الکلام فی شرح شرائع الإسلام، ج ۱ ص ۱۸۲.
  32. خاندان نوبخت از مبرّزترین متکلمان شیعه در قرن سه و چهار بوده و گرایش فلسفی داشتند. (محمد طوسی، الاقتصاد فیما یتعلق بالاعتقاد ، ص ۱۲، مقدمه محقق)
  33. پاورقی صفار، محمد، بصائر الدرجات، ج‏۱، جزء اول، باب ۲۰ تا ۲۳؛ جزء دوم، باب ۱۳ تا ۲۱؛ جزء سوم تا هفتم؛ جزء نهم؛ جزء دهم، باب ۱، ۲، ۳، ۵تا ۹، ۱۶ و ۱۷؛ کلینی، محمد، الکافی، ج‏۱، کتاب الحجه، باب عرض الأعمال على النبی و الأئمة (ع)، جهت توضیح بیشتر ر.ک: حمادی عبدالرضا، گستره علم امام(ع) از منظر کلینی و صفار، فصلنامه امامت‌ پژوهی
  34. همو، الکافی، ج‏۱، ص ۱۴۷و ۱۴۸؛ همو، بصائر الدرجات، ج‏۱ ص۱۰۹، باب ۲۱
  35. محمد حسین مظفر، علم الامام ، (چاپ شده در نادم، محمدحسن، علم امام) ص۱۲
  36. همو، علم الامام، ص 60
  37. طباطبایی، سیّد محمّد حسین، رساله «بحثی کوتاه درباره علم امام»، چاپ شده در مجله نور علم، بهمن و اسفند 1371، شماره 49 (از صفحه ۱۸ تا ۴۵)
  38. همو، طباطبایی، المیزان، ج۱۶، ص۲۹۴
  39. نجم:۵۳، آیه ۴۲
  40. همو، سیره‏ پیامبران در قرآن، ج ۶ ص ۱۵۹ و ۱۶۰
  41. شیخ بهایى، محمد، منهاج النجاح فی ترجمة مفتاح الفلاح، مقدمه [[حسن حسن‌زاده آملی، ،‏ ص ۳۲تا ۳۴
  42. انصاری، مرتضی، ۱۴۲۸ ق‏، فرائد الأصول، ج۲ ص۱۳۴
  43. تبریزى، موسى بن جعفر، فرائد الأصول ( مع حواشى أوثق الوسائل ) ج‏۳، ص۲۲۰
  44. کارکردهای علم غیب امامان معصوم در شئون ایشان، ص۴۷ الی ۵۳.
  45. آنگاه همه فرشتگان، همگان فروتنی کردند؛ سوره حجر، آیه: ۳۰.
  46. علی شیروانی، پژوهشی در باب علم امام، ص ۲۲.
  47. محمد کاظم خراسانی، کفایة الاصول: ص:۲۷۹.
  48. غروی اصفهانی، نهایة الدرایة فی شرح الکفایة، ج۱، ص۶۶۳
  49. بی‌گمان، تنها خداوند است که دانش رستخیز نزد اوست؛ سوره لقمان، آیه: ۳۴.
  50. محمد حسین مظفر، علم الإمام، ص ۱۲؛ علی شیروانی، پژوهشی در باب علم امام، ص ۳۶. البته شیخ محمد رضا مظفر، عقائد الامامیه، ص۶۸ و سید عبدالحسین نجفی لاری، المعارف السلمانیة فی کیفیة علم الإمام و کمیته نیز چنین دیدگاهی دارند.
  51. امام خمینی، شرح دعای سحر، ترجمه: سيد احمد فهری، ص۱۶.
  52. علامه طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ص ۳۴.
  53. و بدانید که خداوند به هر چیزی داناست؛ سوره بقره، آیه: ۲۳۱.
  54. عبدالله جوادی آملی، ادب فنای مقربان، ج۱، ص ۱۷۷ - ۱۷۸.
  55. لواسانی، نور الافهام فی علم الكلام، ج۲،ص:۹۷؛ جعفر سبحانی، آگاهی سوم یا علم غیب، ص۱۶۱؛ محمد رضا مظفر، عقائد الأمامیة، ص۶۷؛ حر عاملی، اثبات الهداة بانصوص و المعجزات، ص۷.
  56. علی بن ابراهیم قمی، تفسیر قمی، ج۲، ص ۱۶۷.
  57. فروخ صفار، بصائر الدرجات، ج۲، ص۱۱۰.
  58. علامه طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۶، ص ۲۳۸.
  59. علامه طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۶، ص ۲۴۰.
  60. گستره علم امام در اندیشه علمای شیعه، فصلنامه تحقیقات کلامی، شماره ۳، ص۴۸.
  61. الاقتصاد فیما یتعلق بالاعتقاد، ص۳۱۰؛ المسلک فی اصول الدین، ص۱۹۸؛المنقذ من التقلید، ج۲، ص۲۹۰.
  62. قواعد المرام فی علم الکلام، ص۱۷۹؛ تلخیص المحصل، ۴۳۰.
  63. الاقتصاد فیما یتعلق بالاعتقاد، ص۳۱۰؛ الدررالنجفیة، ص۸۶.
  64. مجمع البیان، ذیل آیه ۱۷۹ آل عمران و ۵۹ انعام؛ الدرر النجفیة، ص۸۴؛ اوائل المقالات، ص۲۱؛ نهج الحق و کشف الصدق، ص۲۳۷-۲۴۱.
  65. الشافی، ج۲، ص۱۵-۱۹؛ الدرر النجفیة، ص۸۶؛ اوائل المقالات، ص۲۱؛ نهج الحق و کشف الصدق، ص۲۳۷-۲۴۱.
  66. امامت از دیدگاه امامیه و زیدیه، ص۶۵ - ۶۶
  67. شیخ کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج ۱، ص ۱۷۸.
  68. نهج البلاغه، خطبه ۲.
  69. مکارم شیرازی، ناصر، پیام امام، ج ۱، ص ۲۹۷-۲۹۹.
  70. کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج ۱، ص ۲۰۰-۲۰۲.
  71. ابن ابی الحدید معتزلی، عبدالحمید، شرح نهج البلاغه، ج ۹، ص۳۲۹.
  72. ابن قتیبه دینوری، عبدالله بن مسلم، السیاسة و الامامة، ج ۱، ص ۲۹.
  73. ابن قتیبه دینوری، عبدالله بن مسلم، السیاسة و الامامة، ج ۱، ص ۲۹.
  74. سوره نمل، آیه: ۴۰.
  75. سوره رعد، آیه: ۴۳.
  76. صدوق، محمد، الامالی، ص ۵۶۴ و ۵۶۵.
  77. صفار قمی، محمد، بصائر الدرجات، ص ۲۱۵.
  78. سوره نحل، آیه: ۸۹.
  79. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج ۲۷، ص ۳۷.
  80. طبرسی، احمد، الاحتجاج، ج ۱، ص ۲۶۳؛ قندوزی حنفی، ینابیع المودة، ج ۱، باب ۳۰، ص ۲۶۸، تحقیق، سید علی جمال.
  81. مفید، محمد بن نعمان ، الاختصاص، ص ۳۱۳.
  82. سوره آل عمران، آیه: ۳۴.
  83. کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج ۱، ص ۲۲۷.
  84. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج ۲۶، ص ۱۷۹.
  85. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج ۲۶، ص ۱۱۱.
  86. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج ۲۶، ص ۱۱۲.
  87. نهج البلاغه، خطبه ۹۳، ترجمه شهیدی.
  88. صفار قمی، محمد، بصائر الدرجات، ص ۲۶۶.
  89. "إِنَّا أَهْلُ بَيْتٍ عُلِّمْنَا عِلْمَ الْمَنَايَا وَ الْبَلَايَا وَ الْأَنْسَابِ"؛ صفار قمی، محمد، بصائر الدرجات، ص ۲۶۸.
  90. صفار قمی، محمد، بصائر الدرجات، ص ۲۶۵.
  91. مجلسی، محمدباقر، مرآة العقول، ج ۶، ص ۶۷.
  92. کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج ۱، ص ۲۶۱ و ۲۶۲.
  93. صفار قمی، محمد، بصائر الدرجات، ص ۱۲۳-۱۲۶.
  94. صفار قمی، محمد، بصائر الدرجات، ص ۱۲۷ و ۱۲۸.
  95. راوندی، قطب الدین، الخرایج و الجرائح، ج ۲، ص ۵۷۲.
  96. صفار قمی، محمد، بصائر الدرجات، ص ۲۵۲.
  97. صفار قمی، محمد، بصائر الدرجات، ص ۳۳۵.
  98. راوندی، قطب الدین، الخرایج و الجرائح، ج ۲، ص ۷۵۳.
  99. صدوق، محمد، عیون اخبارالرضا، ج ۲، ص ۲۲۸.
  100. "يَا أَبَا مُحَمَّدٍ إِنَّ الْإِمَامَ لَا يَخْفَى عَلَيْهِ كَلَامُ أَحَدٍ مِنَ النَّاسِ وَ لَا طَيْرٍ وَ لَا بَهِيمَةٍ وَ لَا شَيْ‏ءٍ فِيهِ الرُّوحُ فَمَنْ لَمْ يَكُنْ هَذِهِ الْخِصَالُ فِيهِ فَلَيْسَ هُوَ بِإِمَامٍ"؛ کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج ۱، ص ۲۸۵.
  101. صفار قمی، محمد، بصائر الدرجات، ص ۳۴۵.
  102. کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج ۱، ص ۲۲۳.
  103. نهج البلاغه، خطبه ۳.
  104. محمد صادق عظیمی، سیر تطور گستره علم امام در کلام اسلامی، ص۷۷-۹۴.
  105. نادم، ۱۳۸۸ :۶۸۲-۶۵۵.
  106. نادم، ۱۳۸۸ :۶۸۲-۶۵۵.
  107. نادم، ۱۳۸۸ : ۷۵۸.
  108. علم امام در آینه حکمت متعالیه، ص ۵۲.