عبادت در معارف و سیره علوی: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
(←مقدمه) |
||
خط ۴: | خط ۴: | ||
==مقدمه== | ==مقدمه== | ||
چون [[ایمان]] | چون [[ایمان علی]]{{ع}} بر اساس [[شناخت]] شاهدانه او، ایمان به [[شهادت]] بود، نه ایمان به غَیب، [[عبادت خدا]] را [[زیارت]] او تلقی میکرد و در [[تفسیر]] {{متن حدیث|قَدْ قَامَتِ الصَّلَاةُ}} فرمود: | ||
{{متن حدیث|حَانَ وَقْتُ الزِّيَارَةِ وَ الْمُنَاجَاةِ وَ قَضَاءِ الْحَوَائِجِ وَ دَرْكِ الْمُنَى وَ الْوُصُولِ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ إِلَى كَرَامَتِهِ وَ غُفْرَانِهِ وَ عَفْوِهِ وَ رِضْوَانِهِ}}<ref>شیخ صدوق، التوحید، ص۱۲۴، ح۱؛ همو، معانی الاخبار، ص۴۱، ح۱.</ref>. | {{متن حدیث|حَانَ وَقْتُ الزِّيَارَةِ وَ الْمُنَاجَاةِ وَ قَضَاءِ الْحَوَائِجِ وَ دَرْكِ الْمُنَى وَ الْوُصُولِ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ إِلَى كَرَامَتِهِ وَ غُفْرَانِهِ وَ عَفْوِهِ وَ رِضْوَانِهِ}}<ref>شیخ صدوق، التوحید، ص۱۲۴، ح۱؛ همو، معانی الاخبار، ص۴۱، ح۱.</ref>. | ||
نسخهٔ ۱۲ مارس ۲۰۲۲، ساعت ۱۰:۱۰
مقدمه
چون ایمان علی(ع) بر اساس شناخت شاهدانه او، ایمان به شهادت بود، نه ایمان به غَیب، عبادت خدا را زیارت او تلقی میکرد و در تفسیر «قَدْ قَامَتِ الصَّلَاةُ» فرمود: «حَانَ وَقْتُ الزِّيَارَةِ وَ الْمُنَاجَاةِ وَ قَضَاءِ الْحَوَائِجِ وَ دَرْكِ الْمُنَى وَ الْوُصُولِ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ إِلَى كَرَامَتِهِ وَ غُفْرَانِهِ وَ عَفْوِهِ وَ رِضْوَانِهِ»[۱].
یعنی هنگام زیارت معبود و شهود او فرا رسیده است؛ زیرا در نماز، بنده با خدا سخن میگوید و او را مخاطب خود مییابد. امام علی(ع) خود عمود دین است، و نماز را که مصداق دیگری از عمود دین است، شهود الهی و زیارت معبود میداند. کسی که به زیارت جمیل محض نائل میشود، هرگز خود را نمیبیند؛ چه رسد به شهود خود، و موجودات دیگر به طور قهری در دید او در محاقند.
چنین عارف شاهدی، خدا را سوداگرانه و بردگانه نمیپرستد؛ بلکه او را آزادانه عبادت میکند؛ به طوری که نه تنها از هرچه رنگ «تعلق» دارد، آزاد است، بلکه از هرچه صبغه «تعین» دارد نیز رها است: «إِنَّ قَوْماً عَبَدُوا اللَّهَ رَغْبَةً فَتِلْكَ عِبَادَةُ التُّجَّارِ وَ إِنَّ قَوْماً عَبَدُوا اللَّهَ رَهْبَةً فَتِلْكَ عِبَادَةُ الْعَبِيدِ وَ إِنَّ قَوْماً عَبَدُوا اللَّهَ شُكْراً فَتِلْكَ عِبَادَةُ الْأَحْرَارِ»[۲]؛ «لَوْ لَمْ يَتَوَعَّدِ اللَّهُ عَلَى مَعْصِيَتِهِ لَكَانَ يَجِبُ أَنْ لَا يُعْصَى شُكْراً لِنِعْمَتِهِ»[۳].
به چنین امام همامی سزد که در مقام پرستش بگوید: «مَا عَبَدْتُكَ خَوْفاً مِنْ نَارِكَ وَ لَا طَمَعاً فِي جَنَّتِكَ لَكِنْ وَجَدْتُكَ أَهْلًا لِلْعِبَادَةِ فَعَبَدْتُك»[۴]. چون عبادت علی(ع) شاهدانه بود، نه عابدانه، یا زاهدانه یا تاجرانه و مانند آن، و شاهد کامل، هر چیزی را از دید شهود مینگرد، نه از منظر اراده خود یا میل دیگران، در هر مورد که شهود وی عنایت دارد، آن را میبیند و میشنود و توجه دارد و در هر موردی که شهود وی عنایت ندارد، بیتوجه است؛ از این رو به طور کامل میتوان بین دو قضیه تاریخی مأثور درباره حضرت جمع کرد: یکی آنکه پیکان تیر از پایش در سجده نماز بیرون آوردند و عنایت نداشت[۵]، و دیگر آنکه مستمندی در حال رکوع حضرت، از وی کمک خواست و امام توجه کرد و شنید و اشاره کرد و انگشتر از دست مبارکش به دست سائل رسید[۶]. این اثبات و آن نفی، و آن عدم توجه و این عنایت، هر دو از دید شهود معبود بود؛ از این رو جای شگفتی یا پرسش نیست؛ زیرا نماز که عمود دین است، ستون خیمه معراج و مناجات خواهد بود و نمازگزار در عروج به سوی معبود و در حال نجوا با او است؛ بنابراین، مجاری ادراکی او مانند چشم و گوش، و مجاری تحریکی وی مانند دست و پا در اختیار معبود است، نه در اختیار خود عابد؛ بدین سبب هرچه جنبه خَلقی دارد، مغفول، و هر چه صبغه الهی دارد معقول و مقبول و معمول است.
شاهد تحلیل یادشده، چکیده داستان مبسوطی به این مضمون است: دو شتر فربه برای حضرت رسول(ص) به صورت هدیه فراهم شد. حضرت به اصحاب فرمود: آیا در بین شما کسی هست که دو رکعت نماز با وضو و خشوع تمام بخواند و اجزا و شرایط آن را به جا آورد و به هیچ وجه درباره دنیا نیندیشد تا یکی از دو ناقه را به او بدهم؟ فقط علی بن ابی طالب(ع) مدعی شد و... چنین نمازی را انجام داد. جبرئیل نازل شد و عرض کرد: خدا به تو سلام میکند و میگوید: یکی از دو شتر را به علی(ع) عطا کن. پیامبر فرمود: شرط، آن بود که به چیزی از امور دنیا نیندیشد؛ ولی علی(ع) در تشهد به فکر این بود که کدام شتر را دریافت کند. جبرئیل گفت:... فکر علی(ع) آن بود که فربهتر و بزرگتر را بگیرد و نحر کند و برای وجه الله صدقه دهد و این فکر الهی بود، نه دنیایی. رسول خدا(ص) گریست و هر دو شتر را به علی(ع) داد. امام نیز هر دو شتر را نحر کرد و صدقه داد[۷].
خلاصه آنکه عبادت علی(ع) عارفانه بود، نه حکیمانه و متکلمانه، و چون عبادت عارفانه، برتر از عبادتهای دیگر است، نه در عرض آنها، همه کمالات عبادی آنها را با افزایش ویژه دارا است.[۸]
علی اسوه عبادت
حضرت علی(ع) نمونه آرمانی عبادت و عبودیت، و مصداق روشن انسان کامل است. آن حضرت جامع همه کمالات و فضیلتها است و در دریای بیپایان شخصیت وی همه گوهرهای ناب یافت میشود. عبادت و عبودیتش، که از عرفان ژرف سرچشمه میگیرد، از عظمت و قداست ویژهای برخوردار است؛ به گونهای که کسی را یارای نزدیک شدن به آن نیست. در حقیقت، عبودیت و عرفان علی(ع)، مرکز دایره شخصیت وی و دیگر ارزشهای بیشمار او است. برجستهترین حالات امام زمانی پدیدار میگردند که به عبادت و مناجات با خدا میایستد و ژرفترین سخنانش هنگامی به گوش میرسند که از توحید و عبودیتسخن میگوید. البته ما بندگی و عبادت امیرمؤمنان(ع) را تنها در آیینه اندیشه خود نظاره میکنیم و از دریای بیکران معنوی او، با پیمانه محدود خویش بهره میگیریم؛ وگرنه عمق فضایل و ارزشهای آن حضرت را تنها کسانی در مییابند که با او همافق هستند. اینک با اعتراف به قصور و تقصیر خود در پیشگاه قدسی امیرمؤمنان(ع)، شمهای از عبودیت و عبادت آن حضرت را بیان میکنیم.
عبودیت علی(ع)
حضرت علی(ع) پیش از هر چیز «عبد» خدا است. احساس عبودیت و بندگی، سراسر وجودش را فرا گرفته و تا عمیقترین لایههای روحیاش نفوذ کرده و در نتیجه، از او عبد خالص و مطلق ساخته است. وی در تمام حالات و صحنههای فردی و اجتماعی زندگی، چون جنگ، صلح، فقر، غنا، حکومت، قضاوت،تعلیم،تربیت، کار،ازدواج،خوردن، خوابیدن،سکوت و تکلم بنده خدا است و یک لحظه از عبودیتحق خارج نیست. این حالت، در اوج قدرت و پیروزی، یا در نهایت مظلومیت و تنهایی در آن حضرت جلوهگر است، و چرا چنین نباشد، در حالی که او از شهودی پیوسته و دائم برخوردار است. در نهجالبلاغه در وصف اولیای ویژه خدا میگوید: «علم، با بصیرت راستین بر قلب آنان هجوم آورده و... در دنیا با بدنهایی که روحشان به جایگاه رفیع آویخته است، زندگی میکنند»[۹]. امام قلب خود را - به تعبیر خود به خدا بخشیده و از خود فانی گشته است. افتخار او عبد بودن است[۱۰] و همه ارزشها را از این گذر به دست آورده است. زمزمههای پرشور و ژرف عبودیت او از دعاها و مناجاتهای پرسوزش که گنجینههای گرانبهای توحید و عرفانند، نمایان است: مولای من، مولای من، تو سروری و من بنده، آیا بنده را جز مولا رحم میکند؟ مولای من، مولای من، تو مالکی و من مملوک، و آیا مملوک را جز مالک رحم میکند؟... مولای من، مولای من، تو توانگری و من فقیر و آیا فقیر را جز توانگر رحم میکند؟... مولای من، مولای من، تو زندهای و من مرده، و آیا مرده را جز زنده رحم میکند؟ مولای من، مولای من، تو پایداری و من فانی، و آیا فانی را جز پایداررحم میکند...؟[۱۱].
در دعای کمیل میگوید: ای خدای من و مولای من و آقای من و مالک بندگی من، ای کسی که اختیار من به دست تو است، ای کسی که از فقر و ناداری من آگاهی، ای پروردگار من،... از تو میخواهم به حق خودت و پاکیات و برترین صفات و نامهایت، که شب و روز من را با یاد خود آباد کنی و به خدمتت پیوسته داری[۱۲].
این جملهها و عبارتها که بسی فراوانند و علی(ع)، بیشتر در نیمههای شب و تنهایی، از ژرفای جان بر زبان جاری میکرده است، نشان دهنده زیباترین و باشکوهترین روح عبودیتند؛ عبودیتی که پیوسته و همواره و به تعبیر آن حضرت «سرمد» است[۱۳].[۱۴]
عبادت علی(ع)
امیر مؤمنان(ع) از نظر کمی، عابدترین[۱۵] و از نظر کیفی بهترین عبادت کنندگان است. در زیارت آن حضرت میخوانیم: «تو بهترین مردم در عبادتی»[۱۶]. عبادت آن حضرت چنان بود که از توان اولیای بزرگ خدا خارج است، چه رسد به دیگران. امام زینالعابدین(ع)، که خود زینت عبادتکنندگان و عابدترین مردم زمان خود بود، درباره عبادت جدش با شگفتی میفرماید: «چه کسی طاقت عبادت علی را دارد؟!»[۱۷].
آن حضرت در همه عبادتها و نیکیها پیشتاز بود[۱۸] و همواره در میان اعمالخیر سختترین را بر میگزید[۱۹]. در یک شب هزار رکعت نماز میگزارد[۲۰] و نافله شب را حتی در «لیلة الهریر» که سختترین و بحرانیترین مرحله جنگ صفین بود، ترک نکرد[۲۱]. علی(ع) در بُعد عبادت، چون دیگر ارزشها، همانگونه است که خود در دعای کمیل از خدا خواسته است: «خدایا،... من را از بهترین بهرهمندان و مقربترین مردم نزد خود قرار ده!».
ابوالدرداء میگوید: علی(ع) را دیدم که در میان مردم بود، ولی ناگاه از مردم کناره گرفت و از دیدهها پنهان شد. او خود را در نخلستان پنهان کرد و من وی را گم کردم و گمان بردم که به خانه رفته است. در این هنگام از نخلستان ناله حزینی به گوشم خورد که میگفت: «كَمْ مِنْ مُوبِقَةٍ حَمَلْتَ عَنِّي فَقَابَلْتَهَا بِنِعْمَتِكَ وَ كَمْ مِنْ جَرِيرَةٍ تَكَرَّمْتَ عَنْ كَشْفِهَا بِكَرَمِكَ...» این نغمه محزون توجه مرا جلب کرد و به دنبال آن به جستوجو پرداختم تا دریافتم این صدا از علی(ع) است. خود را پنهان کردم و به نظاره نشستم. علی(ع) در دل شب نماز گزارد و سپس به دعا و گریه پرداخت. از جمله میگفت: «أُفَكِّرُ فِي عَفْوِكَ فَتَهُونُ عَلَيَّ خَطِيئَتِي ثُمَّ أَذْكُرُ الْعَظِيمَ مِنْ أَخْذِكَ فَتَعْظُمُ عَلَيَّ بَلِيَّتِي...»؛ سپس به گریه ادامه داد و چونان ناله کرد تا دیگر حس و حرکتی از او ندیدم. با خود گفتم:خواب بر علی(ع) - به دلیل شب زندهداری - غلبه کرده است، بروم و او را برای نماز صبح بیدار کنم. همین که نزدیک شدم، ناگاه دیدم چون چوب خشکیده بر زمین افتاده است. او را جنباندم، حرکت نکرد. بدنش را جمع کردم، جمع نشد. با خود گفتم: ﴿إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ﴾[۲۲]، به خدا سوگند علی بن ابی طالب(ع) مرده است! پس با شتاب به خانه علی(ع) رفتم تا خبر مرگش را برسانم. ماجرا را با فاطمه(س) در میان گذاشتم. فاطمه(س) گفت: «به خدا سوگند این حالی است که از خوف خدا به علی(ع)دست داده است..».[۲۳].
حضرت علی(ع) فاتح قلههای عبادت است: عبادت فکری، عبادت بدنی، عبادت مالی، عبادت سیاسی و... به عنوان مثال، عبادتهای مالی آن حضرت فراوان و گوناگون است: هزار درخت خرما بار آورد و آن را وقف کرد[۲۴]، هزار بنده از مال شخصی خویش آزاد کرد[۲۵]، چاههایی در راه مکه و کوفه حفر کرد، املاکی مانند ابی نیرو، بغیبغه، ارباح، ارینه، رعد و رزینا را وقف مؤمنین کرد، مساجدی در مدینه، میقات، کوفه، بصره، آبادان و... ساخت[۲۶]. همچنین، بارها اموال خود را به مستمندان و تنگدستان انفاق کرد و آیاتی در همین زمینه در شأن وی نازل شد[۲۷].
اهمیت عبودیت و عبادت در نظرگاه علی(ع) را میتوان از این سخن او به خوبی شناخت؛ آنجا که میفرماید: «سوگند به کسی که جان فرزند ابوطالب در دست او است، هزار ضربت شمشیر بر من آسانتر است از اینکه در بستر در غیر طاعت خدا بمیرم»[۲۸]. امیرمؤمنان(ع) چنان در عبادت و عبودیتحق غرق بود که خود، موضوع عبادت گشته و یاد و ذکر فضائل و مناقب او و حتی نگریستن به او عبادت است. پیامبر در حدیثی، که شیعه و سنی نقل کردهاند، فرموده است: «النَّظَرُ إِلَى عَلِيٍّ عِبَادَةٌ»[۲۹]؛ «نگریستن به علی عبادت است». آری، علی(ع) با آن همه ارزشها و فضیلتهای شگفتانگیز خود را عبد خدا میداند و با سرافرازی اعلام میکند: «این افتخار مرا بس که عبد تو باشم»[۳۰].[۳۱]
عبودیت در رهنمودهای امام علی(ع)
عبودیت و بندگی در فرهنگ دینی و سخنان مولا بر دو گونه است: عبودیت فراگیر (عام یا تکوینی) و عبودیت ویژه (ارادی).
عبودیت فراگیر (تکوینی)
از دیدگاه توحیدی امیرمؤمنان(ع) عبودیت و خضوع، ویژگی ذاتی و عمومی همه پدیدههای جهان هستی است و هیچ موجودی - به دلیل فقر ذاتی خود - از دایره عبودیت بیرون نیست. بر این اساس، جهان سراسر عبد و فرمانبردار خدا است: همه چیز در برابر عظمت او خاضع و در مقابل سلطه و قدرتش رام و فرمانبردار است[۳۲].دنیا و آخرت مطیع اویند و آسمانها و زمینها کلید خود را به او دادهاند و درختان سرسبز، بامداد و شامگاه برای او سجده میکنند[۳۳]. عبودیت بدین معنا حتی شامل کافران و ملحدان نیز میشود؛ زیرا هستی آنان و تمام ذرات وجودشان محکوم اراده الهی و قوانین و سنتهای او است. آنان «بندگانی هستند به قدرت آفریده شده و به اجبار پرورش یافته»[۳۴]. عبودیت عمومی هستی، در حقیقت، لازمه ربوبیت مطلق خداوند است[۳۵]. «همه موجودات آفریدگانی تحت ربوبیت اویند»[۳۶]. ربوبیت مطلق خداوند نیز لازمه الوهیت مطلق او است.[۳۷]
عبودیت ویژه (ارادی)
عبودیت خاص یا عبودیت ارادی، عبارت است از حالت تسلیم در برابر خداوند و اینکه خود را مملوک و عبد او بدانیم و برای خویش انانیت و استقلال قائل نشویم. قرآن درباره حضرت ابراهیم(ع) میفرماید: «هنگامی که پروردگارش به او گفت:تسلیم شو، گفت: به پروردگار جهانیان تسلیم شدم»[۳۸]. امیرمؤمنان(ع) در آغاز وصیت خود، با اقتباس از قرآن کریم، میفرماید: ﴿قُلْ إِنَّ صَلَاتِي وَنُسُكِي وَمَحْيَايَ وَمَمَاتِي لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ﴾[۳۹][۴۰] امام صادق(ع) در پاسخ به این پرسش که حقیقت عبودیت چیست، میفرماید: «خود را مالک و مدبر خویش ندانستن و به فرمانهای الهی گردن نهادن»[۴۱]. عبودیت ارادی نیز - چون عبودیت عام - از ربوبیت الهی سرچشمه میگیرد: «به عبودیت خود اقرار میکنم و به ربوبیت او شهادت میدهم»[۴۲]. ربوبیت خداوند بر هر پدیدهای متناسب با آن پدیده است.انسان، که از ویژگی آگاهی و اراده برخوردار است، بر دو نوع ربوبیت جای دارد: ربوبیت عام که مربوط به امور تکوینی است، و ربوبیت خاص که مربوط به امور اختیاری است. عبودیت انسان نسبت به ربوبیت گونه نخست، جبری و غیر اختیاری است، اما عبودیتش نسبت به ربوبیت گونه دوم، انتخابی و اختیاری است. همچنانکه پدیدهها با عبودیت ذاتی خود و تحت سنتها و قوانین الهی به کمال میرسند،انسان نیز با عبودیت انتخابی راه تکامل را میپیماید و به کمال و سعادت میرسد. بندگی، دارای ارزشی والا است که منبع و ملاک ارزشها و فضیلتها به حساب میآید[۴۳].توکل، تفویض، رضا و دیگر مقامات معنوی، همه از این حقیقت ارزشمند سرچشمه میگیرند. با تثبیت عبودیت در نفس انسان، او عنوان پرارج «عبدالله» مییابد؛ مقام بلند و رفیعی که هدف غایی همه انبیا و اولیا بوده است. خداوند از بهترین و کاملترین انسانها، یعنی پیامبران، با عنوان «عبد» یاد میکند: ﴿سُبْحَانَ الَّذِي أَسْرَى بِعَبْدِهِ﴾[۴۴]. امیرمؤمنان(ع) نیز عبودیت و عبد بودن خویش را بالاترین افتخار میداند[۴۵].
روحیه عبودیت و احساس بندگی، موجب میشود انسان در تمام مراحل و ابعاد زندگی، اعمال و رفتارش را مطابق خواست و رضای الهی تنظیم کند و آن چه او را به مقام قرب معبود میرساند، انجام دهد و این همان عبادت است. به عبارت دیگر، کسی که عبودیت و بندگی خدا را پذیرفته است، همواره در تلاش است تا در سایه عبادت، خود را هر چه بیشتر به خدا نزدیک کند. همچنین باید افزود که عبودیت خداوند، راهی صعودی است که منازل و مراتب بسیار دارد؛ از مراتب ضعیف آغاز میشود و تا بدان جا میرود که اندر وهم ناید که آن عبودیت مطلق است. عبودیت - مانند عبادت - از نظر کمی و کیفی تجزیهبردار است[۴۶]. ممکن است کسی در برخی امور عبد خدا باشد و در برخی امور چنین نباشد. همچنین، ممکن است عبودیتانسان ناشی از انگیزههایی چون خوف و رجا باشد و ممکن است از انگیزههای متعالی چون محبت و رضا سرچشمه گیرد؛ به عبارت دیگر، عبد دو گونه است: عبد کامل و عبد ناقص، نقصان عبودیت نیز دارای مراتب فراوان است. همین تفاوت در مراتب عبودیت، به صورت درجات متفاوت در بهشت جلوهگر میشود[۴۷].
همچنین آهنگ حرکت در مسیر عبودیت، گاهی شتابان و گاه آهسته و کند است. مولا با اشاره به انواع تلاشگران در این راه میفرماید: «تلاشگر شتابان، نجات یافت و جوینده کندرو، امیدوار است..».[۴۸]. امیرمؤمنان(ع) همواره برترین مقامهای عبودیت و بندگی را از خدا خواسته است: «خدایا،... من را از نزدیکترین منزلتداران نزد خود گردان و از مخصوصترین مقربانت قرار ده»[۴۹]. و میدانیم که او چنین بوده است.[۵۰]
عبادت را جایگاهی مهم و بنیادین در آموزههای پیامبران است و یکی از پیامهای اصلی آنان را تشکیل میدهد: «خداوند، پیامبر را به سوی مردم فرستاد... تا آنان را به توحید و... عبادت خود فرا خواند»[۵۱]. بخش مهمی از برنامه ادیان الهی را عبادات تشکیل میدهند؛ چنانکه خود پیامبران و امامان نیز همواره از عابدترین مردم بودهاند. بنابراین دینشناسی بیعبادتشناسی ممکن نیست؛ همانگونه که علیشناسی، بیعبادتشناسی او میسر نخواهد بود.
یک پرسش بنیادین درباره عبادت این است که چرا انسان باید خدا را عبادت کند و به تعبیر دیگر، فلسفه عبادت چیست؟ پاسخ این پرسش را باید در حقیقت انسان و ساختار وجودیاش جست. از دیدگاه ادیان الهی هر چند انسان در جهان مادی زندگی میکند و محکوم قوانین آن است، شخصیت راستینش را بعد روحی و معنوی او تشکیل میدهد که انتساب ویژه به خداوند دارد: «... سپس خداوند از روح خود در آن =کالبد انسان دمید»[۵۲]. همین ویژگی، یعنی حامل روح الهی بودن است که به انسان شخصیت خاص و ممتاز بخشیده و او را سرشار از استعدادهای توحیدی و معنوی کرده است. عبادت و پرستش – همانگونه که گفته شد - برای انسان - به مقتضای ساختار وجودیاش - کمال است و عامل به فعلیت رسیدن استعدادهای شگرف معنوی او است. مولا میفرماید: «یاد خدا، نور و رشد است»[۵۳]. از این رو، تکامل همه جانبه انسان، بیعبادت هرگز تحقق نمییابد. اگر کسی فرضاً در ابعاد دیگر به کمال برسد، اما اهل عبادت نباشد، فردی ناقص است که بخش اصلی وجودش واپسگراییده است. عبادت - به گفته مولا- غذای روح است[۵۴] و کسی که از این غذای معنوی بیبهره باشد، روحش رشد نخواهد کرد.
از دیدگاه امیرمؤمنان(ع) انسان برای تکامل آفریده شده و این تکامل از گذر عبادت امکانپذیر است. بنابراین، میتوان گفت که اساساً انسان برای عبادت آفریده شده است؛ چنانکه مولا میفرماید: «... خداوند شما را برای عبادت خویش آفرید»[۵۵]. قرآن نیز میفرماید: «جن و انس را جز برای عبادت خود نیافریدم»[۵۶]. بنابراین، عبادت برای انسان نیازی روحی و ضرورتی تکاملی و در همان حال هماهنگی با آفرینش است.[۵۷]
جستارهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ شیخ صدوق، التوحید، ص۱۲۴، ح۱؛ همو، معانی الاخبار، ص۴۱، ح۱.
- ↑ نهج البلاغه، حکمت ۲۳۷.
- ↑ نهج البلاغه، حکمت ۲۹۰.
- ↑ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۶۷، ص۱۹۷.
- ↑ علامه حلی، حسن بن یوسف، کشف الیقین فی فضائل امیرالمؤمنین، ص۱۱۸؛ تستری، نورالله، احقاق الحق، ج۸ ص۶۰۲ به نقل از ترمذی کشفی حنفی در مناقب مرتضوی، ص۳۶۴.
- ↑ ر.ک: تفاسیر قرآن، ذیل آیه ولایت (سوره مائده، آیه ۵۵)، نیز مقاله «آیه ولایت» در این دانشنامه.
- ↑ ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی طالب، ج۲، ص۲۰؛ استرآبادی، شرف الدین، تأویل الآیات الظاهره، ج۲، ص۶۱۲؛ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۳۶، ص۱۶۱.
- ↑ جوادی آملی، عبدالله، مقاله «حیات عارفانه امام علی»، دانشنامه امام علی، ج۴، ص ۴۸.
- ↑ نهج البلاغه، خطبه ۴۹۷.
- ↑ بحارالانوار، ج۳۸، ص۳۴۰.
- ↑ بخشی از مناجات امام علی(ع) در مسجد کوفه. (بحارالانوار، ج۹۱، ص۱۱۰).
- ↑ بخشی از دعای کمیل. (سید ابن طاووس، اقبال الاعمال، ص۷۰۹).
- ↑ «وَ حَالِي فِي خِدْمَتِكَ سَرْمَداً»؛ (دعای کمیل).
- ↑ ساکت، محمد حسین، مقاله «کرامت انسان»، دانشنامه امام علی، ج۴، ص ۲۷۶.
- ↑ علامه حلی در نهج الحق (ص ۲۴۷) میگوید: «هیچ اختلافی در این نیست که علی(ع) عابدترین مردم بوده است». شیخ صدوق، الامالی، ص۷۵.
- ↑ «... وَ أَنْتَ أَحْسَنُ الْخَلْقِ عِبَادَةً»؛ (بحارالانوار، ج۹۷، ص۳۶۷).
- ↑ الکافی، ج۸، ص۱۶۳.
- ↑ از امام باقر(ع) و ابن عباس روایت شده است که مقصود از آیه ﴿وَمِنْهُمْ سَابِقٌ بِالْخَيْرَاتِ﴾ «و برخی با اذن خداوند در کارهای نیک پیشتازند» سوره فاطر، آیه ۳۲ امیرالمؤمنین است. (ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی طالب، ج۲، ص۱۲۲).
- ↑ بحارالانوار، ج۴۱، ص۱۳۷.
- ↑ ابن شهرآشوب، مناقب آل ابی طالب، ج۲، ص۱۲۳. در برخی روایات هم یک شبانه روز آمده است.
- ↑ ابن شهرآشوب، مناقب آل ابی طالب، ج۲، ص۱۲۳.
- ↑ «همان کسان که چون بدیشان مصیبتی رسد میگویند: «انّا للّه و انّا الیه راجعون» (ما از آن خداوندیم و به سوی او باز میگردیم)» سوره بقره، آیه ۱۵۶.
- ↑ ر.ک: بحارالانوار، ج۸۴، ص۱۹۴ به بعد؛ مجموعه ورام، ج۲، ص۱۵۶.
- ↑ ابن شهر آشوب، المناقب، ج۲، ص۱۲۳.
- ↑ ابن شهر آشوب، المناقب، ج۲، ص۱۲۳.
- ↑ ابن شهر آشوب، المناقب، ج۲، ص۱۲۳.
- ↑ نظیر سوره ﴿هَلْ أَتَى﴾ و آیه ﴿إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ﴾ و.... (ر.ک: بحارالانوار، ج۴۱، ص۳۰-۳۳).
- ↑ نهجالبلاغه، خطبه ۱۲۲.
- ↑ بحارالانوار، ج۱، ص۲۰۴؛ شیخ صدوق، الامالی، ص۱۳۸؛ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۹، ص۱۷۱؛ قندوزی حنفی، سلیمان بن ابراهیم، ینابیع الموده، ج۲، ص۳۲۸.
- ↑ بحارالانوار، ج۳۸، ص۳۴۰.
- ↑ ساکت، محمد حسین، مقاله «کرامت انسان»، دانشنامه امام علی، ج۴، ص ۲۷۸.
- ↑ بحارالانوار، ج۳۸، ص۵۵۷.
- ↑ بحارالانوار، ج۳۸، ص۵۵۷.
- ↑ نهج البلاغه، خطبه ۱۹۱.
- ↑ ﴿وَهُوَ رَبُّ كُلِّ شَيْءٍ﴾ «او پروردگار هر چیز است» سوره انعام، آیه ۱۶۴.
- ↑ نهج البلاغه، خطبه ۹۶.
- ↑ ساکت، محمد حسین، مقاله «کرامت انسان»، دانشنامه امام علی، ج۴، ص ۲۸۰.
- ↑ ﴿إِذْ قَالَ لَهُ رَبُّهُ أَسْلِمْ قَالَ أَسْلَمْتُ لِرَبِّ الْعَالَمِينَ﴾ «آنگاه که پروردگارش بدو فرمود: فرمانبردار باش» سوره بقره، آیه ۱۳۱.
- ↑ «بگو: بیگمان نمازم و نیایشم و زندگیم و مرگم از آن خداوند پروردگار جهانیان است» سوره انعام، آیه ۱۶۲.
- ↑ محمودی، محمدباقر، نهج السعادة فی مستدرک نهج البلاغه، ج۲، ص۷۴۵.
- ↑ بحارالانوار، ج۱، ص۲۲۵. (نقل به معنا).
- ↑ فرازی از خطبه پیامبر(ص) در غدیر خم. (نیشابوری، ابن فتال، روضة الواعظین، ج۱، ص۹۲).
- ↑ المیزان. ج۱، ص۱۹۳.
- ↑ «پاکا آن (خداوند) که شبی بنده خویش را از مسجد الحرام تا مسجد الاقصی - که پیرامون آن را خجسته گرداندهایم- برد تا از نشانههایمان بدو نشان دهیم، بیگمان اوست که شنوای بیناست» سوره اسراء، آیه ۱.
- ↑ بحارالانوار، ج۳۸، ص۳۴۰. امام صادق(ع) میفرماید: «خداوند هیچ پیامبری را مبعوث نکرد، مگر این که از او سه تعهد گرفت: نخست اقرار به عبودیت خداوند..».. (الکافی، ج۱، ص۱۴۷).
- ↑ البته کمیت در عبودیت نیز به نوعی به کیفیت در عبودیت باز میگردد.
- ↑ نهج البلاغه، خطبه ۱۱۶.
- ↑ نهج البلاغه، خطبه ۵۸.
- ↑ «وَ اجْعَلْنِي مِنْ أَحْسَنِ عَبِيدِكَ نَصِيباً عِنْدَكَ وَ أَقْرَبِهِمْ مَنْزِلَةً مِنْكَ وَ أَخَصِّهِمْ زُلْفَةً لَدَيْكَ»؛ (دعای کمیل).
- ↑ ساکت، محمد حسین، مقاله «کرامت انسان»، دانشنامه امام علی، ج۴، ص ۲۸۱.
- ↑ نهج السعاده. ج۱، ص۱۴۹.
- ↑ نهج البلاغه، خطبه ۱.
- ↑ تصنیف غررالحکم، ص۱۸۹.
- ↑ مولا درباره اینکه «ذکر» روح عبادت است، میفرماید: «ذکر خدا، غذای جانها است.»... (تصنیف غررالحکم، ص۱۸۹).
- ↑ نهج السعاده، ج۲، ص۱۰۹.
- ↑ ﴿وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ﴾ «و پریان و آدمیان را نیافریدم جز برای آنکه مرا بپرستند» سوره ذاریات، آیه ۵۶.
- ↑ ساکت، محمد حسین، مقاله «کرامت انسان»، دانشنامه امام علی، ج۴، ص ۲۸۵.