افضلیت امام از دیدگاه ماتریدیه: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
 
(۴ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{مدخل مرتبط
{{مدخل مرتبط
| موضوع مرتبط = افضلیت
| موضوع مرتبط = افضلیت امام
| عنوان مدخل  = [[افضلیت امام]]
| عنوان مدخل  = افضلیت امام
| مداخل مرتبط = [[افضلیت امام از دیدگاه اشاعره]] - [[افضلیت امام از دیدگاه ظاهریه]] - [[افضلیت امام از دیدگاه ماتریدیه]] - [[افضلیت امام از دیدگاه معتزله]] - [[افضلیت امام از دیدگاه وهابیت]]
| مداخل مرتبط = [[افضلیت امام در قرآن]] - [[افضلیت امام در حدیث]] - [[افضلیت امام در کلام اسلامی]] - [[افضلیت امام در معارف و سیره فاطمی]] - [[افضلیت امام از دیدگاه زیدیه]] - [[افضلیت امام از دیدگاه اسماعیلیه]] - [[افضلیت امام از دیدگاه اهل سنت]] - [[افضلیت امام از دیدگاه معتزله]] - [[افضلیت امام از دیدگاه اشاعره]] - [[افضلیت امام از دیدگاه اباضیه]] - [[افضلیت امام از دیدگاه ظاهریه]] - [[افضلیت امام از دیدگاه ماتریدیه]] - [[افضلیت امام از دیدگاه وهابیت]]
| پرسش مرتبط  =
| پرسش مرتبط  =
}}
}}
==مقدمه==
این گروه را احتمالاً کمتر می‌شناسید. اینان منسوب به [[ابومنصور ماتریدی]](۳۳۳ق) هستند که او نیز منسوب به روستای ماترید از توابع [[سمرقند]] در ماوراءالنهر است. پیدایش [[مذهب]] ماتریدیه به اوایل [[قرن چهارم]] برمی‌گردد. ابومنصور پایه‌گذار مکتبی شد که به لحاظ [[فقهی]] وامدار [[ابوحنیفه]] بود و گرایش‌های [[عقلی]] آن، قوی‌تر از [[اشاعره]] و کمتر از [[معتزله]] به شمار می‌رفت.
به گمانم، تا اینجا بی برده‌اید که یکی از دعواهای اشاعره با معتزله به مقدار استفاده از [[عقل]] بر می‌گردد. اگر خواسته باشیم بدانیم ماتریدیه در این دعوا چه جایگاهی دارند، می‌توانیم آنها را [[حد وسط]] میان اشاعره و معتزله به شمار آوریم. شاید شگفت‌زده شوید، اما بگذارید بگویم که امروزه این [[مکتب فکری]]، طرف‌داران بسیاری در کشورهای مختلف، از جمله کشورهای آسیای میانه، [[آسیای مرکزی]] و شمال [[آفریقا]] دارد.
تا آنجا که من جست‌و‌جو کرده‌ام، [[عالمان]] این [[مکتب]] کمتر به مسئله معناشناسی [[افضلیت]] توجه کرده‌اند. در این میان، از ابومنصور [[ماتریدی]] این نظر [[نقل]] شده که [[امامت]] برای کسی منعقد می‌شود که [[باتقواترین]]، با ورع‌ترین و [[داناترین]] [[مردم]] نسبت به امور و [[مصالح مردم]] باشد<ref>ر.ک: ابومعین میمون بن محمد نسفی، تبصرة الادلة فی أصول الدین، ج۲، ص۸۲۹. شایان ذکر است که ابومعین نسفی در موضعی دیگر از همین کتاب، شیخ خود یعنی ابومنصور ماتریدی را بر این نظر می‌داند که لازم نیست برترین مردم امام آنها باشد، بلکه امامت مفضول نیز صحیح است (همان، ص۸۳۴).</ref>.
سخنی دیگر را نیز از بزدوی (۴۹۳ق) دیدم که وقتی از [[افضلیت امام]] سخن به میان می‌آورد آن را به [[برتری]] در [[علم]] و [[تقوا]] و [[شجاعت]] و [[نسب]] می‌داند<ref>محمد بن محمد بزدوی، اصول الدین، ص۱۸۷.</ref><ref>[[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[افضلیت امام از منظر عقل و نقل (کتاب)|افضلیت امام از منظر عقل و نقل]]، ص ۳۴.</ref>(...)


اغلب ماتریدیان [[امامت مفضول]] را جایز می‌دانند. بنابراین [[افضل]] بودن از نگاه ایشان جزء [[شرایط امامت]] نیست<ref>احمد بن محمود صابونی، البدایة من الکفایة، ص۱۰۱؛ کمال بن همام حنفی، المسایرة، ص۱۷۰؛ ابومعین نسفی، تبصرة الادلة، ج۲، ص۸۳۴ نیز، ر.ک: مسعود بن عمر تفتازانی، شرح العقائد النسفیة، ص۱۰۰.</ref>؛ هرچند امری مطلوب و راجح بوده و [[اولویت]] دارد<ref>کمال بن همام حنفی، المسایرة، ص۱۷۰.</ref>.
== مقدمه ==
[[ابومعین نسفی]] (۵۷۳ق) این قول را به [[ابومنصور ماتریدی]](۳۳۳ق) نسبت داده است<ref>ابومعین نسفی، تبصرة الادلة، ج۲، ص۸۳۴؛ محمد بن محمد بزدوی، اصول الدین، ص۱۸۷؛ کمال بن همام حنفی، المسایرة، ص۱۷۰.</ref>. بزدوی (۴۹۳ق) [[افضل بودن امام]] را در [[علم]] و [[تقوا]] و [[شجاعت]] و [[نسب]] شرط می‌داند<ref>محمد بن محمد بزدوی، اصول الدین، ص۱۸۷.</ref>.
این گروه منسوب به [[ابومنصور ماتریدی]](۳۳۳ق) هستند که او نیز منسوب به روستای ماترید از توابع سمرقند در ماوراءالنهر است. پیدایش [[مذهب]] ماتریدیه به اوایل قرن چهارم برمی‌گردد. ابومنصور پایه‌گذار مکتبی شد که به لحاظ [[فقهی]] وامدار [[ابوحنیفه]] بود و گرایش‌های [[عقلی]] آن، قوی‌تر از [[اشاعره]] و کمتر از [[معتزله]] به شمار می‌رفت.


بعضی از [[ماتریدیه]] ترتیب [[افضلیت]] میان [[خلفا]] را نیز به ترتیب [[خلافت]] ایشان می‌دانند<ref>ابوالثناء حنفی ماتریدی، التمهید لقواعد التوحید، ص۱۵۸؛ ملاعلی قاری، شرح الفقه الأکبر، ص۱۰۸-۱۱۳؛ ابومعین نسفی، بحرالکلام فی اصول الدین، ص۳۳۴؛ حسن بن ابی بکر مقدسی، غایة المرام فی شرح بحر الکلام، ص۷۸۰-۷۸۳. نیز، ر.ک: مسعود بن عمر تفتازانی، شرح العقائد النسفیة، ص۹۵.</ref>، و [[ملا علی قاری]] یکی از نشانه‌های افضلیت [[ابوبکر]] را خلافت او می‌داند<ref>ملاعلی قاری، شرح الفقه الاکبر، ص۱۱۴.</ref> که البته این سخن به معنای [[اعتقاد]] به [[لزوم افضلیت]] نزد آنها نیست<ref>[[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[افضلیت امام از منظر عقل و نقل (کتاب)|افضلیت امام از منظر عقل و نقل]]، ص ۸۷.</ref>
به گمانم، تا اینجا بی برده‌اید که یکی از دعواهای اشاعره با معتزله به مقدار استفاده از [[عقل]] بر می‌گردد. اگر خواسته باشیم بدانیم ماتریدیه در این دعوا چه جایگاهی دارند، می‌توانیم آنها را [[حد وسط]] میان اشاعره و معتزله به شمار آوریم. شاید شگفت‌زده شوید، اما بگذارید بگویم که امروزه این مکتب فکری، طرف‌داران بسیاری در کشورهای مختلف، از جمله کشورهای آسیای میانه، آسیای مرکزی و شمال [[آفریقا]] دارد.
 
تا آنجا که من جست‌و‌جو کرده‌ام، [[عالمان]] این [[مکتب]] کمتر به مسئله معناشناسی [[افضلیت]] توجه کرده‌اند. در این میان، از ابومنصور [[ماتریدی]] این نظر [[نقل]] شده که [[امامت]] برای کسی منعقد می‌شود که باتقواترین، با ورع‌ترین و داناترین [[مردم]] نسبت به امور و [[مصالح مردم]] باشد<ref>ر. ک: ابومعین میمون بن محمد نسفی، تبصرة الادلة فی أصول الدین، ج۲، ص۸۲۹. شایان ذکر است که ابومعین نسفی در موضعی دیگر از همین کتاب، شیخ خود یعنی ابومنصور ماتریدی را بر این نظر می‌داند که لازم نیست برترین مردم امام آنها باشد، بلکه امامت مفضول نیز صحیح است (همان، ص۸۳۴).</ref>.
 
سخنی دیگر را نیز از بزدوی (۴۹۳ق) دیدم که وقتی از [[افضلیت امام]] سخن به میان می‌آورد آن را به [[برتری]] در [[علم]] و [[تقوا]] و [[شجاعت]] و نسب می‌داند<ref>محمد بن محمد بزدوی، اصول الدین، ص۱۸۷.</ref>.<ref>[[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[افضلیت امام از منظر عقل و نقل (کتاب)|افضلیت امام از منظر عقل و نقل]]، ص ۳۴.</ref>
 
اغلب ماتریدیان [[امامت مفضول]] را جایز می‌دانند. بنابراین [[افضل]] بودن از نگاه ایشان جزء [[شرایط امامت]] نیست<ref>احمد بن محمود صابونی، البدایة من الکفایة، ص۱۰۱؛ کمال بن همام حنفی، المسایرة، ص۱۷۰؛ ابومعین نسفی، تبصرة الادلة، ج۲، ص۸۳۴ نیز، ر. ک: مسعود بن عمر تفتازانی، شرح العقائد النسفیة، ص۱۰۰.</ref>؛ هرچند امری مطلوب و راجح بوده و اولویت دارد<ref>کمال بن همام حنفی، المسایرة، ص۱۷۰.</ref>.
 
[[ابومعین نسفی]] (۵۷۳ق) این قول را به [[ابومنصور ماتریدی]](۳۳۳ق) نسبت داده است<ref>ابومعین نسفی، تبصرة الادلة، ج۲، ص۸۳۴؛ محمد بن محمد بزدوی، اصول الدین، ص۱۸۷؛ کمال بن همام حنفی، المسایرة، ص۱۷۰.</ref>. بزدوی (۴۹۳ق) افضل بودن امام را در [[علم]] و [[تقوا]] و [[شجاعت]] و نسب شرط می‌داند<ref>محمد بن محمد بزدوی، اصول الدین، ص۱۸۷.</ref>.
 
بعضی از [[ماتریدیه]] ترتیب [[افضلیت]] میان [[خلفا]] را نیز به ترتیب [[خلافت]] ایشان می‌دانند<ref>ابوالثناء حنفی ماتریدی، التمهید لقواعد التوحید، ص۱۵۸؛ ملاعلی قاری، شرح الفقه الأکبر، ص۱۰۸-۱۱۳؛ ابومعین نسفی، بحرالکلام فی اصول الدین، ص۳۳۴؛ حسن بن ابی بکر مقدسی، غایة المرام فی شرح بحر الکلام، ص۷۸۰-۷۸۳. نیز، ر. ک: مسعود بن عمر تفتازانی، شرح العقائد النسفیة، ص۹۵.</ref>، و [[ملا علی قاری]] یکی از نشانه‌های افضلیت [[ابوبکر]] را خلافت او می‌داند<ref>ملاعلی قاری، شرح الفقه الاکبر، ص۱۱۴.</ref> که البته این سخن به معنای [[اعتقاد]] به لزوم افضلیت نزد آنها نیست<ref>[[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[افضلیت امام از منظر عقل و نقل (کتاب)|افضلیت امام از منظر عقل و نقل]]، ص ۸۷.</ref>.


== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۵ ژوئیهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۰:۱۶

مقدمه

این گروه منسوب به ابومنصور ماتریدی(۳۳۳ق) هستند که او نیز منسوب به روستای ماترید از توابع سمرقند در ماوراءالنهر است. پیدایش مذهب ماتریدیه به اوایل قرن چهارم برمی‌گردد. ابومنصور پایه‌گذار مکتبی شد که به لحاظ فقهی وامدار ابوحنیفه بود و گرایش‌های عقلی آن، قوی‌تر از اشاعره و کمتر از معتزله به شمار می‌رفت.

به گمانم، تا اینجا بی برده‌اید که یکی از دعواهای اشاعره با معتزله به مقدار استفاده از عقل بر می‌گردد. اگر خواسته باشیم بدانیم ماتریدیه در این دعوا چه جایگاهی دارند، می‌توانیم آنها را حد وسط میان اشاعره و معتزله به شمار آوریم. شاید شگفت‌زده شوید، اما بگذارید بگویم که امروزه این مکتب فکری، طرف‌داران بسیاری در کشورهای مختلف، از جمله کشورهای آسیای میانه، آسیای مرکزی و شمال آفریقا دارد.

تا آنجا که من جست‌و‌جو کرده‌ام، عالمان این مکتب کمتر به مسئله معناشناسی افضلیت توجه کرده‌اند. در این میان، از ابومنصور ماتریدی این نظر نقل شده که امامت برای کسی منعقد می‌شود که باتقواترین، با ورع‌ترین و داناترین مردم نسبت به امور و مصالح مردم باشد[۱].

سخنی دیگر را نیز از بزدوی (۴۹۳ق) دیدم که وقتی از افضلیت امام سخن به میان می‌آورد آن را به برتری در علم و تقوا و شجاعت و نسب می‌داند[۲].[۳]

اغلب ماتریدیان امامت مفضول را جایز می‌دانند. بنابراین افضل بودن از نگاه ایشان جزء شرایط امامت نیست[۴]؛ هرچند امری مطلوب و راجح بوده و اولویت دارد[۵].

ابومعین نسفی (۵۷۳ق) این قول را به ابومنصور ماتریدی(۳۳۳ق) نسبت داده است[۶]. بزدوی (۴۹۳ق) افضل بودن امام را در علم و تقوا و شجاعت و نسب شرط می‌داند[۷].

بعضی از ماتریدیه ترتیب افضلیت میان خلفا را نیز به ترتیب خلافت ایشان می‌دانند[۸]، و ملا علی قاری یکی از نشانه‌های افضلیت ابوبکر را خلافت او می‌داند[۹] که البته این سخن به معنای اعتقاد به لزوم افضلیت نزد آنها نیست[۱۰].

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. ر. ک: ابومعین میمون بن محمد نسفی، تبصرة الادلة فی أصول الدین، ج۲، ص۸۲۹. شایان ذکر است که ابومعین نسفی در موضعی دیگر از همین کتاب، شیخ خود یعنی ابومنصور ماتریدی را بر این نظر می‌داند که لازم نیست برترین مردم امام آنها باشد، بلکه امامت مفضول نیز صحیح است (همان، ص۸۳۴).
  2. محمد بن محمد بزدوی، اصول الدین، ص۱۸۷.
  3. فاریاب، محمد حسین، افضلیت امام از منظر عقل و نقل، ص ۳۴.
  4. احمد بن محمود صابونی، البدایة من الکفایة، ص۱۰۱؛ کمال بن همام حنفی، المسایرة، ص۱۷۰؛ ابومعین نسفی، تبصرة الادلة، ج۲، ص۸۳۴ نیز، ر. ک: مسعود بن عمر تفتازانی، شرح العقائد النسفیة، ص۱۰۰.
  5. کمال بن همام حنفی، المسایرة، ص۱۷۰.
  6. ابومعین نسفی، تبصرة الادلة، ج۲، ص۸۳۴؛ محمد بن محمد بزدوی، اصول الدین، ص۱۸۷؛ کمال بن همام حنفی، المسایرة، ص۱۷۰.
  7. محمد بن محمد بزدوی، اصول الدین، ص۱۸۷.
  8. ابوالثناء حنفی ماتریدی، التمهید لقواعد التوحید، ص۱۵۸؛ ملاعلی قاری، شرح الفقه الأکبر، ص۱۰۸-۱۱۳؛ ابومعین نسفی، بحرالکلام فی اصول الدین، ص۳۳۴؛ حسن بن ابی بکر مقدسی، غایة المرام فی شرح بحر الکلام، ص۷۸۰-۷۸۳. نیز، ر. ک: مسعود بن عمر تفتازانی، شرح العقائد النسفیة، ص۹۵.
  9. ملاعلی قاری، شرح الفقه الاکبر، ص۱۱۴.
  10. فاریاب، محمد حسین، افضلیت امام از منظر عقل و نقل، ص ۸۷.