آیا مهدی سودانی مدعی مهدویت بود؟ (پرسش): تفاوت میان نسخهها
جز (حذف از رده:مهدویت ردهانبوه) |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) |
||
(۳۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{جعبه اطلاعات پرسش | {{جعبه اطلاعات پرسش | ||
| موضوع اصلی | | موضوع اصلی = [[مهدویت (پرسش)|بانک جامع پرسش و پاسخ مهدویت]] | ||
| تصویر = 7626626268.jpg | |||
| تصویر | | مدخل بالاتر = [[مهدویت]] / [[آشنایی با معارف مهدویت]] / [[کلیاتی از مهدویت]] / [[مدعیان دروغین مهدویت]] | ||
| مدخل اصلی = | |||
| مدخل بالاتر | | مدخل وابسته = | ||
| مدخل اصلی | | تعداد پاسخ = ۱ | ||
| مدخل وابسته | |||
| | |||
}} | }} | ||
'''آیا [[مهدی سودانی]] مدعی [[مهدویت]] بود؟''' یکی از سؤالهای مصداقی پرسشی تحت عنوان ''«[[چه کسانی ادعای مهدویت کرده یا در حق آنها ادعای مهدویت شده است؟ (پرسش)|چه کسانی ادعای مهدویت کرده یا در حق آنها ادعای مهدویت شده است؟»]]'' است. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی '''[[مهدویت]]''' مراجعه شود. | '''آیا [[مهدی سودانی]] مدعی [[مهدویت]] بود؟''' یکی از سؤالهای مصداقی پرسشی تحت عنوان ''«[[چه کسانی ادعای مهدویت کرده یا در حق آنها ادعای مهدویت شده است؟ (پرسش)|چه کسانی ادعای مهدویت کرده یا در حق آنها ادعای مهدویت شده است؟»]]'' است. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی '''[[مهدویت]]''' مراجعه شود. | ||
== | == پاسخ نخست == | ||
[[پرونده:11252.jpg|بندانگشتی|راست|100px|[[احمد عابدی]]]] | |||
حجت الاسلام و المسلمین دکتر '''[[احمد عابدی]]'''، در مقاله ''«[[مدعیان و منکران بابیت و مهدویت (مقاله)|مدعیان و منکران بابیت و مهدویت]]»'' در اینباره گفته است: | |||
«'''[[مهدی سودانی]]:''' [[محمد]] [[احمد]] [[فرزند]] [[عبدالله]] در سال ۱۸۴۸ میلادی در جزیره بنت سودان متولد شد. در کودکی نزد علمای خارطوم [[دانش]] اندوخت. سپس به جزیره "آبا" شتافت و پانزده سال در قعر چاهی به ریاضت پرداخت. وی پیوسته بر [[فساد]] [[مردم]] میگریست و از شدت ریاضت و [[روزه]] بسیار نحیف گردید. او شیرین زبان و با عاطفه مینمود و سودانیان [[استعمار]] زده را به [[فتح جهان]] و [[گسترش عدالت]] نوید میداد. اعضای [[قبیله]] بگارا، که مقتدرترین [[قبیله]] آنجا بود، او را [[تقدیس]] میکردند. [[محمد]] همواره از مردی که [[جهان]] را از [[عدالت]] می کند، سخن میگفت و ستمدیدگان را [[بشارت]] میداد. در [[چهل سالگی]] روزی کسی به او گفت: ای بزرگوار، شاید تو خود [[مهدی]] موعودی؟ [[محمد]] نخست [[انکار]] نکرد، ولی به تدریج خود را [[مهدی]] خواند. مردمی که از برده فروشی و [[ستم]] [[مصریان]] و انگلیسیان به ستوه آمده بودند، ادعایش را پذیرفتند. [[محمد]] [[احمد]] با دخترانی از قبایل مختلف [[ازدواج]] کرد و پیوندهای بسیار پدید آورد. [[پیروان]] [[محمد]] [[احمد]] وی را تا حد [[پرستش]] گرامی می داشتند. در سال ۱۳۰۰ هجری قمری داعیانی نزد شیوخ قبایل فرستاد و از آنها خواست به او که [[مهدی منتظر]] است و [[رسول خدا]] آمدنش را [[بشارت]] داده، [[ایمان]] آورند. [[حاکم]] خارطوم، نمایندهای نزد وی فرستاد. وقتی فرستاده حاکم [[آمادگی]] [[پیروان]] [[محمد]] را دید، به پایتخت بازگشت و با پنجاه جنگاور به [[نبرد]] با [[مهدی]] روی آورد. در این [[جنگ]]، [[نماینده]] [[حاکم]] خارطوم و همراهانش هلاک شدند و کار [[مهدی سودانی]] رونق فزون تر یافت. ژنرال گوردن از سوی [[دولت]] بریتانیا سمت [[محمد]] [[احمد]] شتافت، اما او نیز به [[قتل]] رسید. بدین ترتیب، خارطوم و تمام سودان به دست [[مهدی سودانی]] افتاد. او بارها با [[محمد سعید پاشا]]، [[عبدالقادر پاشا]] و افسران [[انگلیسی]] [[نبرد]] کرد، در تمام این جنگها پیروز شد و [[غنیمت]] بسیار به دست آورد. [[مهدی سودانی]] سرانجام در ۲۱ ژانویه ۱۸۸۵ میلادی بر اثر تبی شدید درگذشت. او هنگام [[مرگ]]، [[عبد الله تعاشی]] را [[جانشین]] خود ساخت، اما او برای این [[مقام]] [[شایستگی]] نداشت و به زودی تمام دست آوردهای [[مهدی]] را از کف داد.<ref> احمد سروش، مدعیان [[مهدویت]]، ص ۸۰</ref>»<ref>[[احمد عابدی|عابدی، احمد]]؛ [[مدعیان و منکران بابیت و مهدویت (مقاله)|مدعیان و منکران بابیت و مهدویت]]، ص ۴۱۴ - ۴۲۶.</ref>. | |||
== پاسخها و دیدگاههای متفرقه == | |||
{{پاسخ پرسش | |||
| عنوان پاسخدهنده = ۱. حجت الاسلام و المسلمین حسنی؛ | |||
== | | تصویر = 151974.jpg | ||
{{ | | پاسخدهنده = سید نذیر حسنی | ||
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین دکتر '''[[سید نذیر حسنی]]'''، در کتاب ''«[[مصلح کل ۱ (کتاب)|مصلح کل]]»'' در اینباره گفته است: | |||
«'''[[مهدی سودانی]]''': تبلیغات وی از سال ۱۸۸۱ م. از طریق [[پیروان]] و شاگردانش در گوشه و کنار سودان آغاز گردید و همانطور که خود در برخی نامههایش میگوید از طرف [[پدر]]، [[حسنی]] (منسوب به [[امام حسن]] {{ع}}) و از طرف مادر، [[عباسی]] است. سودان در آن زمان تحت [[حکومت]] استعمارگران و [[ستمگران]] بود و همین امر، به احساس نیاز به [[مصلح]] و [[اصلاح]] جهانی در [[دل]] [[مردم]] سودان شدت بخشیده بود؛ زیرا درد و [[رنج]] و [[ستم]] و [[فساد]] در همه جای این [[کشور]] گسترش یافته بود. این شخص از شرایط موجود [[کشور]] و احساس نیاز به [[ظهور]] واقعی [[مصلح جهانی]] استفاده و شروع به داستانپردازی کرد. بهعنوان مثال او میگفت: یکی از منجمان که به او مراجعه کرده بود، به محض دیدن [[انوار]] [[مهدوی]] در چهره او در مقابلش به [[سجده]] افتاد و بعد از مدت زمانی که به خود آمد از او سؤال کردند که چه شد و او گفت: [[انوار]] [[مهدوی]] بر حواس من تأثیر گذاشته بود<ref>السودان بین یدی غردون و کتشر، ج ۱، ص ۷۵.</ref>. | |||
اینگونه افسانهها بود که ذهن [[مردم]] را برای پذیرش [[دعوت]] و [[تبلیغ]] او آماده کرد. او به گوشه و کنار سودان [[نامه]] فرستاد و [[مردم]] را به [[رسالت]] خود فراخواند و ادعا کرد که او مشرف به [[دیدار]] ساحت [[مقدس]] [[پیامبر اکرم]] {{صل}} شده و از طرف [[حضرت]] به این [[مقام]] [[منصوب]] شده است. او میگفت من مشرف به رؤیت [[خلفا]] و جنگیدن در رکاب آنها به همراه ملائک شدهام. او [[ادعای مهدویت]] و [[صاحب منصب]] [[خلافت]] بزرگ بودن را کرد و میگفت [[پیروان]] او به [[بهشت]] و [[مخالفان]] او به [[آتش]] افکنده خواهند شد. او در نامهای چنین گفت: [[ستایش]] [[خداوند]] را و [[درود]] و [[سلام]] بر سرورمان [[محمد]] و خاندانش و اما بعد، از طرف [[بنده]] حقیر و نیازمند به [[خداوند]]، [[محمد المهدی بن عبد الله]]خطاب به دوستداران [[مؤمن]] او که به [[خدا]] و کتاب او [[ایمان]] دارند، اما بعد: دگرگونی روزگار و رها شدن سنتها بر کسی پوشیده نیست و [[مؤمنان]] و [[اندیشمندان]] از این وضعیت ناراضی بوده و لازم است [[مردم]] برای [[پاسداری از دین]] و سنتها، ترک دیار کنند و روزگار به [[غفلت]] نگذرانند زیرا [[تعصب]] نسبت به [[اسلام]]، [[مؤمن]] را برمیانگیزاند، سپس عزیزانم، بدانید که [[خداوند]] در تقدیر و ازل [[اراده]] کرد تا [[خلافت]] بزرگ از جانب [[خدا]] و رسولش به [[بنده]] حقیرش برسد و [[پیامبر اکرم]] {{صل}} مرا مطلع ساخت که من همان [[مهدی]] موعودم و مرا بارها در حضور خلفای چهارگانه و قطبها و [[حضرت خضر]] {{ع}} روی تخت خود بر جای خود نشاند و [[خداوند]] مرا با ملائک [[مقرب]] و اولیای حال و گذشته از زمان [[آدم]] تاکنون و جنیان با [[ایمان]] [[یاری]] نموده است، در هنگام [[نبرد]]، وجود با [[برکت]] [[رسول گرامی]] {{صل}} و خلفای چهارگانه و اقطاب و [[حضرت خضر]] {{ع}} در میدان [[جنگ]] و در جلوی [[لشکریان]] حاضر شده و [[شمشیر]] [[پیروزی]] را به من عطا فرمود. | |||
[[پیامبر اکرم]] {{صل}} به من خبر داده است که [[خداوند]] نشانهای برای [[مهدویت]] من قرار داده است و آن خال روی گونه راستم است و نیز علامت دیگری قرار داده است که پرچمی نورانی خروج میکند و هنگام [[جنگ]] آن [[پرچم]] با من است و عزرائیل آنرا با خود به دوش میکشد و [[خداوند]] به وسیله آن یارانم را ثابتقدمتر میسازد و [[ترس]] در [[دل]] دشمنانم میافکند و هرکس که با من [[دشمنی]] ورزد بیگمان [[خداوند]] او را خوار میسازد. | |||
[[پیامبر اسلام]] {{صل}} سپس به من فرمود: تو از [[نور]] [[دل]] من آفریده شدی و هرکه بخت با او یار باشد، مرا [[تصدیق]] میکند. البته حکومتهای وقت با انواع [[شکنجه]] و [[آزار]] [[دعوت]] او را [[پاسخ]] گفتند. آنها دعوتش را لبیک گفته لشکریانی برای [[جنگ]] با او گسیل داشتند. او با [[حکومت]] وقت سودان که در دست رؤوف پاشای [[مصری]] بود، وارد [[جنگ]] شد و او را [[شکست]] داد و بر سودان سیطره یافت و برای [[جنگ]] با [[مصر]] آماده گشت، اما به خاطر [[مرضی]] که به آن مبتلا شده بود در [[ماه رمضان]] سال ۱۳۰۲ ه.ق درگذشت»<ref>[[سید نذیر حسنی|حسنی، سید نذیر]]، [[مصلح کل ۱ (کتاب)|مصلح کل]]، ص۱۵۶-۱۶۰.</ref>. | |||
}} | |||
{{پاسخ پرسش | |||
| عنوان پاسخدهنده = ۲. آقای تونهای (پژوهشگر معارف مهدویت)؛ | |||
| تصویر = 13681078.jpg | |||
| پاسخدهنده = مجتبی تونهای | |||
| پاسخ = آقای '''[[مجتبی تونهای]]'''، در کتاب ''«[[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]»'' در اینباره گفته است: | |||
«"[[محمد]] [[احمد]] [[مهدی سودانی]]" به [[دروغ]] خود را [[مهدی موعود]] معرفی کرد. او پیش از این ادعا، مرتب به [[مردم]] ستمدیده سودان، [[بشارت]] آمدن [[حضرت مهدی]] {{ع}} را برای [[نجات]] آنان از فشار [[فقر]] و [[بیداد]] و مالیات سنگین [[دولت]] وقت میداد. بدینگونه نام [[حضرت]] را در نقاط حساس سر زبانها افکند و پس از آن هنگامی که از او پرسیدند: [[امام مهدی]] {{ع}} کی خواهد آمد، نکند خودت باشی؟ [[پاسخ]] داد: آری! من همان [[مهدی]] [[نجاتبخش]] هستم. آنگاه اندیشههای پوچ خویش را در میان [[مردم]] پراکند و خبر او به "خرطوم" و اطراف آن رسید و قبیلههای صحراگرد به [[امامت]] او [[ایمان]] آوردند. وی با انگلیسیها پیکار کرد و پیروز شد و پس از [[پیروزی]]، بر اثر تب شدید در سال ۱۳۰۸ هجری مُرد<ref>[[سید محمد کاظم قزوینی|قزوینی، سید محمد کاظم]]، [[امام مهدی از تولد تا بعد از ظهور (کتاب)|امام مهدی از تولد تا بعد از ظهور]]، ص ۵۷۹.</ref>»<ref>[[مجتبی تونهای|تونهای، مجتبی]]، [[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]، ص ۷۱۹.</ref>. | |||
}} | |||
== پرسشهای وابسته == | |||
{{پرسمان مدعیان دروغین مهدویت}} | {{پرسمان مدعیان دروغین مهدویت}} | ||
==پانویس== | == پانویس == | ||
{{ | {{پانویس}} | ||
[[رده:پرسش]] | |||
[[رده:پرسمان مهدویت]] | |||
[[رده:(اا): پرسشهای مهدویت با ۱ پاسخ]] | [[رده:(اا): پرسشهای مهدویت با ۱ پاسخ]] | ||
[[رده:پرسشهای مربوط به مدعیان مهدویت]] |
نسخهٔ کنونی تا ۲۴ نوامبر ۲۰۲۲، ساعت ۰۱:۵۰
آیا مهدی سودانی مدعی مهدویت بود؟ | |
---|---|
موضوع اصلی | بانک جامع پرسش و پاسخ مهدویت |
مدخل بالاتر | مهدویت / آشنایی با معارف مهدویت / کلیاتی از مهدویت / مدعیان دروغین مهدویت |
تعداد پاسخ | ۱ پاسخ |
آیا مهدی سودانی مدعی مهدویت بود؟ یکی از سؤالهای مصداقی پرسشی تحت عنوان «چه کسانی ادعای مهدویت کرده یا در حق آنها ادعای مهدویت شده است؟» است. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی مهدویت مراجعه شود.
پاسخ نخست
حجت الاسلام و المسلمین دکتر احمد عابدی، در مقاله «مدعیان و منکران بابیت و مهدویت» در اینباره گفته است:
«مهدی سودانی: محمد احمد فرزند عبدالله در سال ۱۸۴۸ میلادی در جزیره بنت سودان متولد شد. در کودکی نزد علمای خارطوم دانش اندوخت. سپس به جزیره "آبا" شتافت و پانزده سال در قعر چاهی به ریاضت پرداخت. وی پیوسته بر فساد مردم میگریست و از شدت ریاضت و روزه بسیار نحیف گردید. او شیرین زبان و با عاطفه مینمود و سودانیان استعمار زده را به فتح جهان و گسترش عدالت نوید میداد. اعضای قبیله بگارا، که مقتدرترین قبیله آنجا بود، او را تقدیس میکردند. محمد همواره از مردی که جهان را از عدالت می کند، سخن میگفت و ستمدیدگان را بشارت میداد. در چهل سالگی روزی کسی به او گفت: ای بزرگوار، شاید تو خود مهدی موعودی؟ محمد نخست انکار نکرد، ولی به تدریج خود را مهدی خواند. مردمی که از برده فروشی و ستم مصریان و انگلیسیان به ستوه آمده بودند، ادعایش را پذیرفتند. محمد احمد با دخترانی از قبایل مختلف ازدواج کرد و پیوندهای بسیار پدید آورد. پیروان محمد احمد وی را تا حد پرستش گرامی می داشتند. در سال ۱۳۰۰ هجری قمری داعیانی نزد شیوخ قبایل فرستاد و از آنها خواست به او که مهدی منتظر است و رسول خدا آمدنش را بشارت داده، ایمان آورند. حاکم خارطوم، نمایندهای نزد وی فرستاد. وقتی فرستاده حاکم آمادگی پیروان محمد را دید، به پایتخت بازگشت و با پنجاه جنگاور به نبرد با مهدی روی آورد. در این جنگ، نماینده حاکم خارطوم و همراهانش هلاک شدند و کار مهدی سودانی رونق فزون تر یافت. ژنرال گوردن از سوی دولت بریتانیا سمت محمد احمد شتافت، اما او نیز به قتل رسید. بدین ترتیب، خارطوم و تمام سودان به دست مهدی سودانی افتاد. او بارها با محمد سعید پاشا، عبدالقادر پاشا و افسران انگلیسی نبرد کرد، در تمام این جنگها پیروز شد و غنیمت بسیار به دست آورد. مهدی سودانی سرانجام در ۲۱ ژانویه ۱۸۸۵ میلادی بر اثر تبی شدید درگذشت. او هنگام مرگ، عبد الله تعاشی را جانشین خود ساخت، اما او برای این مقام شایستگی نداشت و به زودی تمام دست آوردهای مهدی را از کف داد.[۱]»[۲].
پاسخها و دیدگاههای متفرقه
۱. حجت الاسلام و المسلمین حسنی؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین دکتر سید نذیر حسنی، در کتاب «مصلح کل» در اینباره گفته است:
«مهدی سودانی: تبلیغات وی از سال ۱۸۸۱ م. از طریق پیروان و شاگردانش در گوشه و کنار سودان آغاز گردید و همانطور که خود در برخی نامههایش میگوید از طرف پدر، حسنی (منسوب به امام حسن (ع)) و از طرف مادر، عباسی است. سودان در آن زمان تحت حکومت استعمارگران و ستمگران بود و همین امر، به احساس نیاز به مصلح و اصلاح جهانی در دل مردم سودان شدت بخشیده بود؛ زیرا درد و رنج و ستم و فساد در همه جای این کشور گسترش یافته بود. این شخص از شرایط موجود کشور و احساس نیاز به ظهور واقعی مصلح جهانی استفاده و شروع به داستانپردازی کرد. بهعنوان مثال او میگفت: یکی از منجمان که به او مراجعه کرده بود، به محض دیدن انوار مهدوی در چهره او در مقابلش به سجده افتاد و بعد از مدت زمانی که به خود آمد از او سؤال کردند که چه شد و او گفت: انوار مهدوی بر حواس من تأثیر گذاشته بود[۳]. اینگونه افسانهها بود که ذهن مردم را برای پذیرش دعوت و تبلیغ او آماده کرد. او به گوشه و کنار سودان نامه فرستاد و مردم را به رسالت خود فراخواند و ادعا کرد که او مشرف به دیدار ساحت مقدس پیامبر اکرم (ص) شده و از طرف حضرت به این مقام منصوب شده است. او میگفت من مشرف به رؤیت خلفا و جنگیدن در رکاب آنها به همراه ملائک شدهام. او ادعای مهدویت و صاحب منصب خلافت بزرگ بودن را کرد و میگفت پیروان او به بهشت و مخالفان او به آتش افکنده خواهند شد. او در نامهای چنین گفت: ستایش خداوند را و درود و سلام بر سرورمان محمد و خاندانش و اما بعد، از طرف بنده حقیر و نیازمند به خداوند، محمد المهدی بن عبد اللهخطاب به دوستداران مؤمن او که به خدا و کتاب او ایمان دارند، اما بعد: دگرگونی روزگار و رها شدن سنتها بر کسی پوشیده نیست و مؤمنان و اندیشمندان از این وضعیت ناراضی بوده و لازم است مردم برای پاسداری از دین و سنتها، ترک دیار کنند و روزگار به غفلت نگذرانند زیرا تعصب نسبت به اسلام، مؤمن را برمیانگیزاند، سپس عزیزانم، بدانید که خداوند در تقدیر و ازل اراده کرد تا خلافت بزرگ از جانب خدا و رسولش به بنده حقیرش برسد و پیامبر اکرم (ص) مرا مطلع ساخت که من همان مهدی موعودم و مرا بارها در حضور خلفای چهارگانه و قطبها و حضرت خضر (ع) روی تخت خود بر جای خود نشاند و خداوند مرا با ملائک مقرب و اولیای حال و گذشته از زمان آدم تاکنون و جنیان با ایمان یاری نموده است، در هنگام نبرد، وجود با برکت رسول گرامی (ص) و خلفای چهارگانه و اقطاب و حضرت خضر (ع) در میدان جنگ و در جلوی لشکریان حاضر شده و شمشیر پیروزی را به من عطا فرمود. پیامبر اکرم (ص) به من خبر داده است که خداوند نشانهای برای مهدویت من قرار داده است و آن خال روی گونه راستم است و نیز علامت دیگری قرار داده است که پرچمی نورانی خروج میکند و هنگام جنگ آن پرچم با من است و عزرائیل آنرا با خود به دوش میکشد و خداوند به وسیله آن یارانم را ثابتقدمتر میسازد و ترس در دل دشمنانم میافکند و هرکس که با من دشمنی ورزد بیگمان خداوند او را خوار میسازد. پیامبر اسلام (ص) سپس به من فرمود: تو از نور دل من آفریده شدی و هرکه بخت با او یار باشد، مرا تصدیق میکند. البته حکومتهای وقت با انواع شکنجه و آزار دعوت او را پاسخ گفتند. آنها دعوتش را لبیک گفته لشکریانی برای جنگ با او گسیل داشتند. او با حکومت وقت سودان که در دست رؤوف پاشای مصری بود، وارد جنگ شد و او را شکست داد و بر سودان سیطره یافت و برای جنگ با مصر آماده گشت، اما به خاطر مرضی که به آن مبتلا شده بود در ماه رمضان سال ۱۳۰۲ ه.ق درگذشت»[۴]. |
۲. آقای تونهای (پژوهشگر معارف مهدویت)؛ |
---|
آقای مجتبی تونهای، در کتاب «موعودنامه» در اینباره گفته است:
«"محمد احمد مهدی سودانی" به دروغ خود را مهدی موعود معرفی کرد. او پیش از این ادعا، مرتب به مردم ستمدیده سودان، بشارت آمدن حضرت مهدی (ع) را برای نجات آنان از فشار فقر و بیداد و مالیات سنگین دولت وقت میداد. بدینگونه نام حضرت را در نقاط حساس سر زبانها افکند و پس از آن هنگامی که از او پرسیدند: امام مهدی (ع) کی خواهد آمد، نکند خودت باشی؟ پاسخ داد: آری! من همان مهدی نجاتبخش هستم. آنگاه اندیشههای پوچ خویش را در میان مردم پراکند و خبر او به "خرطوم" و اطراف آن رسید و قبیلههای صحراگرد به امامت او ایمان آوردند. وی با انگلیسیها پیکار کرد و پیروز شد و پس از پیروزی، بر اثر تب شدید در سال ۱۳۰۸ هجری مُرد[۵]»[۶].
|
پرسشهای وابسته
- ریشههای انحراف مدعیان دروغین مهدویت چیست؟ (پرسش)
- چرا مدعیان دروغین مهدویت در زمان نایب اول وجود نداشتند؟ (پرسش)
- آغاز پیدایش مدعیان دروغین مهدویت از چه زمانی بود؟ (پرسش)
- با توجه به مشخص بودن نسب امام مهدی علت پیدایش مدعیان مهدویت چیست؟ (پرسش)
- آیا پدید آمدن مدعیان مهدویت از آثار سوء اعتقاد به مهدویت است؟ (پرسش)
- آیا پدید آمدن مدعیان مهدویت بر حتمی بودن ظهور مهدی دلالت دارد؟ (پرسش)
- چه کسانی ادعای مهدویت کرده یا در حق آنها ادعای مهدویت شده است؟ (پرسش)
- آیا احمدیه یا قادیانیه از فرقههای مدعی مهدویتاند؟ (پرسش)
- آیا کیسانیه از فرقههای مدعی مهدویتاند؟ (پرسش)
- آیا زیدیه از فرقههای مدعی مهدویتاند؟ (پرسش)
- آیا فطحیه از فرقههای مدعی مهدویتاند؟ (پرسش)
- آیا قرامطه از فرقههای مدعی مهدویتاند؟ (پرسش)
- آیا ناووسیه و اسماعیلیه از فرقههای مدعی مهدویتاند؟ (پرسش)
- آیا شیخیه از فرقههای مدعی مهدویتاند؟ (پرسش)
- آیا بابیت از فرقههای مدعی مهدویتاند؟ (پرسش)
- آیا بهاییت از فرقههای مدعی مهدویتاند؟ (پرسش)
- آیا سبئیه از فرقههای مدعی مهدویتاند؟ (پرسش)
- آیا عسکریه از فرقههای مدعی مهدویتاند؟ (پرسش)
- آیا مغیریه از فرقههای مدعی مهدویتاند؟ (پرسش)
- آیا ممطوره از فرقههای مدعی مهدویتاند؟ (پرسش)
- آیا نمیریه از فرقههای مدعی مهدویتاند؟ (پرسش)
- آیا واقفیه از فرقههای مدعی مهدویتاند؟ (پرسش)
- آیا واقفه از فرقههای مدعی مهدویتاند؟ (پرسش)
- آیا باقریه از فرقههای مدعی مهدویتاند؟ (پرسش)
- آیا موسویه یا موسائیه از فرقههای مدعی مهدویتاند؟ (پرسش)
- آیا محمدیه از فرقههای مدعی مهدویتاند؟ (پرسش)
- آیا ابومسلم خراسانی مدعی مهدویت بود؟ (پرسش)
- آیا محمد بن عبدالله بن جعفر مدعی مهدویت بود؟ (پرسش)
- آیا عبيدالله مهدی مدعی مهدویت بود؟ (پرسش)
- آیا محمد بن تومرت مدعی مهدویت بود؟ (پرسش)
- آیا مهدی سودانی مدعی مهدویت بود؟ (پرسش)
- آیا غلام احمدخان مدعی مهدویت بود؟ (پرسش)
- آیا مهدی تهامه مدعی مهدویت بود؟ (پرسش)
- آیا مهدی سوس مدعی مهدویت بود؟ (پرسش)
- آیا ابومسلم خراسانی مدعی مهدویت بود؟ (پرسش)
- آیا مهدی صومالی مدعی مهدویت بود؟ (پرسش)
- آیا مهدی سنگال مدعی مهدویت بود؟ (پرسش)
- آیا محمد بن حنفیه مدعی مهدویت بود؟ (پرسش)
- آیا موسی بن طلحه مدعی مهدویت بود؟ (پرسش)
- آیا ابوهاشم بن محمد بن حنفیه مدعی مهدویت بود؟ (پرسش)
- آیا محمد بن عبدالله بن حسن مدعی مهدویت بود؟ (پرسش)
- آیا مهدی عباسی مدعی مهدویت بود؟ (پرسش)
- آیا عباس فاطمی مدعی مهدویت بود؟ (پرسش)
- آیا محمد بن عبد الله محض مدعی مهدویت بود؟ (پرسش)
- آیا عبید الله مهدی بن محمد مدعی مهدویت بود؟ (پرسش)
- آیا محمد بن عبدالله بن تومرت علوی حسنی مدعی مهدویت بود؟ (پرسش)
- مدعیان بابیت چه کسانی هستند؟ (پرسش)
- مفهوم باب در لغت و اصطلاح چیست؟ (پرسش)
- انگیزههای مدعیان بابیت امام مهدی چیست؟ (پرسش)
- دلایل اثبات دروغ بودن ادعای بابیت در عصر غیبت چیست؟ (پرسش)
- مدعیان دروغین مهدویت در طول تاریخ چه کسانی بودند؟ (پرسش)
- راه شناسایی مدعیان دروغین سفارت و نیابت خاص چیست؟ (پرسش)
- اگر شخصی ادعا کند که امام مهدی است چگونه باور کنیم و راه شناخت او چیست؟ (پرسش)
- چه راههایی برای شناخت مهدی نماها وجود دارد؟ (پرسش)
- از چه زمانی عدهای به دروغ ادعای مهدویت کردند؟ (پرسش)
- چرا با آغاز دوره استعمار ادعای دروغین مهدویت زیاد شد؟ (پرسش)
پانویس
- ↑ احمد سروش، مدعیان مهدویت، ص ۸۰
- ↑ عابدی، احمد؛ مدعیان و منکران بابیت و مهدویت، ص ۴۱۴ - ۴۲۶.
- ↑ السودان بین یدی غردون و کتشر، ج ۱، ص ۷۵.
- ↑ حسنی، سید نذیر، مصلح کل، ص۱۵۶-۱۶۰.
- ↑ قزوینی، سید محمد کاظم، امام مهدی از تولد تا بعد از ظهور، ص ۵۷۹.
- ↑ تونهای، مجتبی، موعودنامه، ص ۷۱۹.