تبری: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جزبدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۲۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۶ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{مدخل مرتبط
{{مدخل مرتبط| موضوع مرتبط = | عنوان مدخل  = | مداخل مرتبط = [[تبری در لغت]] - [[تبری در قرآن]] - [[تبری در فقه اسلامی]] - [[تبری در فقه سیاسی]] - [[تبری در کلام اسلامی]] - [[تبری در جامعه‌شناسی اسلامی]] - [[تبری در معارف و سیره حسینی]] - [[تبری از دیدگاه اهل سنت]] | پرسش مرتبط  = }}
| موضوع مرتبط =  
| عنوان مدخل  =  
| مداخل مرتبط = [[تبری در لغت]] - [[تبری در قرآن]] - [[تبری در فقه اسلامی]] - [[تبری در کلام اسلامی]] - [[تبری در جامعه‌شناسی اسلامی]]
| پرسش مرتبط  =
}}
{{شیعه}}
==مقدمه==
[[تولّی و تبرّی]] از [[واجبات الهی]] و از [[فروع دین]] است. پیوند درونی [[جامعۀ دینی]] و از میان بردن فاصله‌های [[نادرست]] در میان معتقدان به یک [[مکتب]]، نیز [[تشکّل]] و [[تحزّب]] آنان با [[دوستان]] همفکر و هم‌جهت و [[مقابله با دشمنان]]، [[تولّی و تبرّی]] نام دارد و [[مؤمنان]] نسبت به هم، هم [[ولایت]] دارند، هم [[تولّی]] و هم خطّی و [[همراهی]]. نماد برجستۀ این [[فرهنگ]]، نسبت به [[اهل بیت]] است. [[دوستی]] با آنان [[فرض الهی]] است و رویگردانی از دشمنانشان، عامل [[تقرّب به خداوند]] است. به فرمودۀ [[امام رضا]]{{ع}}: {{عربی|کمال الدّین ولایتنا و البرائة من عدوّنا}}<ref>اهل البیت فی الکتاب و السنّه، ص ۳۷۸</ref>، [[کمال دین]]، [[ولایت]] ما و [[بیزاری از دشمنان]] ماست. [[پیامبر خاتم|پیامبر خدا]]{{صل}} فرمود: {{عربی|"من أحبّ أن یحیی حیاتی و یموت مماتی و یدخل الجنّة الّتی وعدنی ربّی فلیتولّ علیّ بن أبی طالب و ذرّیته الطّاهرین أئمّة الهدی..."}}<ref>«هرکس دوست دارد به حیات و مرگ من زنده بماند و بمیرد و به بهشتی که پروردگارم وعده داده وارد شود، با علی بن ابی طالب{{ع}} و نسل پاک او امامان هدایت، تولّی کند». مناقب، ج ۱ ص ۲۹۱</ref> در [[حدیث]] دیگری بر هردو محور [[تولّی و تبرّی]] تأکید شده و چنین آمده است: {{عربی|من أراد أن یحیی حیاتی و یموت میتتی و یدخل جنّة عدن الّتی غرسها اللّه ربّی بیده، فلیتولّ علیّ بن أبی طالب و لیتولّ ولیّه و لیعاد عدوّه...}}<ref>کافی، ج ۱ ص ۲۰۹</ref> از آموزه‌های مهمّ [[مکتب]] [[شیعه]]، تأکید بر این [[موالات]] و [[معادات]] و [[تولی و تبرّی]] است که نشان [[شیعۀ واقعی]] همین است، گاهی هم با تعبیر "[[سلم]]" و "[[حرب]]" بیان شده است و محور [[دوستی]] و [[دشمنی]] و [[جنگ]] و [[صلح]] با دیگران، [[صلح]] و [[حرب]] آنان با [[عترت]] است. در [[متون زیارتی]] که نوعی "[[اعلام مواضع]]" و "[[تبیین]] [[شعارها]]" ست، به تعبیر {{عربی|سلم لمن سالمکم و حرب لمن حاربکم و ولیّ لمن والاکم و عدوّ لمن عاداکم}} زیاد برمی‌خوریم (مثل [[زیارت عاشورا]])، در [[زیارت جامعۀ کبیره]] نیز آمده است: {{عربی|موال لکم و لأولیاءکم مبغض لأعداءکم و معاد لهم}}، {{عربی|برئت إلی اللّه عزّ و جلّ من أعداءکم و من الجبت و الطّاغوت و الشّیاطین و حزبهم، الظّالمین لکم، الجاحدین لحقّکم و المارقین من ولایتکم}}. این خطّ و آموزه، یادگار [[غدیر خم]] و [[خطبۀ غدیریّۀ]] [[پیامبر خاتم|حضرت رسول]]{{صل}} است. آن [[حضرت]] پس از [[تعیین]] [[امام علی|علی]]{{ع}} به [[خلافت]] و [[امامت]] [[مسلمین]]، [[دوستداران]] و [[موالیان]] او را [[دعا]] کرد و بر [[دشمنان]] و [[مخالفان]] و واگذارندگان او [[نفرین]] و [[لعنت]] فرستاد: {{عربی|أللّهمّ وال من والاه و عاد من عاداه و انصر من نصره و اخذل من خذله}}. پس [[تولّی و تبری]] نسبت به [[دوستان]] و [[مخالفان]] [[اهل بیت]]، خطّی [[نبوی]] و سرمشقی غدیری برای [[شیعیان]] در طول [[تاریخ]] است.<ref>دربارۀ احادیث مربوط به محبت و ولایت أئمه و بغض و دشمنی با مخالفانشان، ر. ک: بحار الأنوار، ج ۲۷ ص ۵۱</ref>.


تبری [[امام علی]]{{ع}} و [[امامان]] دیگر، نیز [[عترت]] [[پاک]] [[پیامبر]]، اولیای خدایند. [[ولایت]]، [[دوستی]] و [[همبستگی]] با آنان نیز [[وظیفۀ امّت]] [[مؤمن]] است. [[دوستی]] با [[خاندان]] [[عصمت]] و [[دوستی]] با دوستانشان "[[تولّی]]" است و [[بیزاری]] و [[دشمنی]] با دشمنانشان [[تبرّی]]<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۱۷۴.</ref>.
'''تبری''' به معنای [[بیزاری جستن]] و دوری گزیدن آمده است و در [[فرهنگ]] [[اسلام]]، منظور از آن کینه داشتن نسبت به دشمنان خدا، [[پیامبران]]، ملائکة [[الله]] و [[ائمه]] و [[مؤمنان]] و دوری‌جستن از آنان است. تبرّی از واجبات الهی و از [[فروع دین]] است.


==تبری در [[چشم به راه]]==
== مقدمه ==
"[[تولی]]" بر وزن [[ترقی]] مصدر باب تفعل از ماده "ولی" و در لغت به معنای [[پذیرش ولایت]] و کسی را ولی خود قرار دادن است. "ولی" در زبان [[عرب]] به معنای [[دوست]]، [[یاور]] و [[سرپرست]] آمده است. چنان که مصدر آن "[[ولایت]]" نیز به معنای [[دوستی]]، [[یاوری]] و [[سرپرستی]] به کار می‌رود. بنابراین، [[تولی]] هم به معنای [[پذیرش]] [[دوستی]] و کسی را [[دوست]] خود قرار دادن است و هم به معنای [[پذیرش]] [[سرپرستی]] و کسی را [[سرپرست]] خود قرار دادن. با توجه به موارد کاربرد این کلمه در [[آیات]] و [[روایات]] می‌توان گفت که [[دوستی]] و [[سرپرستی]]، لازم و ملزوم یکدیگرند و [[پذیرش]] [[دوستی]]، مقدمه [[پذیرش]] [[سرپرستی]] است؛ زیرا [[دل]] سپردن، مقدمه [[سر سپردن]] است و [[انسان]] تا به کسی [[دل]] نبندد، نمی‌تواند [[سرسپرده]] او شود و چنان که باید و شاید [[تسلیم]] او گردد<ref>ر.ک: محمد بن مکرم و النشر ابن منظور، لسان العرب، تحقیق: جمال الدین میر دامادی، ۱۵ ج، بیروت، دارالفکر للطباعة والنشر والتوزیع - دار صادر، ۱۴۱۴ ه- ق، ج ۱۵، ص ۴۰۷، ماده "ولی"؛ احمد بن محمد القیومی، المصباح المنیر فی غریب شرح الکبیر، بیروت، دارالفکر، بی‌تا، صص ۶۷۲ و ۶۷۳. لغت‌نامه دهخدا، ج ۵، ص ۶۲۷۲، ماده "تولی".</ref>. "تبری" نیز بر همان وزن و از همان مصدر از ماده ابرءا و به معنای [[بیزاری جستن]]، بیزار شدن<ref>باید توجه داشت که "بیزاری جستن" در اینجا به معنای "دوری گزیدن" است، نه "متنفر بودن" که یک حالت نفسانی است؛ زیرا "تبری" از فروع دین است و همه موارد فروع دین مربوط به اعمال انسان است.</ref> و دوری گزیدن آمده است<ref>ر.ک: المصباح المنیر فی غریب شرح الکبیر، همان، صص ۴۶ و ۴۷، ماده "بری"؛ لغت نامه دهخدا، ج ۴، ص ۵۷۵، ماده "تبری".</ref>. در مورد معنای اصطلاحی این دو کلمه نیز گفته‌اند: [[تولی]] و تبری؛ یعنی [[انسان]] از لحاظ [[عاطفی]]، [[قلب]] خود را از [[محبت]] و علاقه [[خدا]]، [[پیامبران]] و [[ائمه معصومین]] و [[جانشینان]] به [[حق]] آنان ([[فقیهان]]) و [[مؤمنان]] پر کند و در عین حال، [[بغض]] و [[کینه]] [[دشمنان]] آنها را به [[دل]] بگیرد و از نظر [[سیاسی]] و [[اجتماعی]]، [[سرپرستی]]، [[رهبری]]، [[دوستی]] و [[حکومت الهی]] را بپذیرد و از [[حکومت]] [[دشمنان اسلام]] دوری جوید<ref>ابوالفضل شکوری، فقه سیاسی اسلام، چاپ دوم: قم، دفتر تبلیغات اسلامی، ۱۳۷۷، صص ۴۲۹ - ۴۴۶.</ref><ref>[[ابراهیم شفیعی سروستانی|شفیعی سروستانی، ابراهیم]]، [[چشم به راه (کتاب)|چشم به راه]]، ص۸۶.</ref>.
[[تولّی و تبرّی]] از واجبات الهی و از [[فروع دین]] است. پیوند درونی جامعۀ دینی و از میان بردن فاصله‌های نادرست در میان معتقدان به یک [[مکتب]]، نیز [[تشکّل]] و تحزّب آنان با [[دوستان]] همفکر و هم‌جهت و مقابله با دشمنان، [[تولّی و تبرّی]] نام دارد و [[مؤمنان]] نسبت به هم، هم [[ولایت]] دارند، هم [[تولّی]] و هم خطّی و [[همراهی]]. نماد برجستۀ این [[فرهنگ]]، نسبت به [[اهل بیت]] است. [[دوستی]] با آنان فرض الهی است و رویگردانی از دشمنانشان، عامل [[تقرّب به خداوند]] است. به فرمودۀ [[امام رضا]] {{ع}}: کمال دین، [[ولایت]] ما و [[بیزاری از دشمنان]] ماست<ref>{{متن حدیث| كَمَالُ اَلدِّينِ وَلاَيَتُنَا وَ اَلْبَرَاءَةُ مِنْ عَدُوِّنَا }}؛ اهل البیت فی الکتاب و السنّه، ص ۳۷۸.</ref>.


==[[بیزاری از دشمنان اهل بیت]]{{عم}}==
[[پیامبر خدا]] {{صل}} فرمود: {{متن حدیث|مَنْ أَحَبَّ أَنْ يَحْيَا حَيَاتِي وَ يَمُوتَ مِيتَتِي وَ يَدْخُلَ اَلْجَنَّةَ اَلَّتِي وَعَدَنِي رَبِّي فَلْيَتَوَلَّ عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ وَ ذُرِّيَّتَهُ اَلطَّاهِرِينَ أَئِمَّةَ اَلْهُدَى وَ مَصَابِيحَ اَلدُّجَى مِنْ بَعْدِهِ فَإِنَّهُمْ لَنْ يُخْرِجُوكُمْ مِنْ بَابِ اَلْهُدَى إِلَى بَابِ اَلضَّلاَلَةِ}}<ref>«هرکس دوست دارد به حیات و مرگ من زنده بماند و بمیرد و به بهشتی که پروردگارم وعده داده وارد شود، با علی بن ابی طالب {{ع}} و نسل پاک او امامان هدایت، تولّی کند». مناقب، ج ۱ ص ۲۹۱.</ref> در [[حدیث]] دیگری بر هردو محور [[تولّی و تبرّی]] تأکید شده و چنین آمده است: {{متن حدیث|مَنْ أَرَادَ أَنْ يَحْيَا حَيَاتِي وَ يَمُوتَ مِيتَتِي وَ يَدْخُلَ جَنَّةَ عَدْنٍ اَلَّتِي غَرَسَهَا اَللَّهُ رَبِّي بِيَدِهِ فَلْيَتَوَلَّ عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ وَ لْيَتَوَلَّ وَلِيَّهُ وَ لْيُعَادِ عَدُوَّهُ وَ لْيُسَلِّمْ لِلْأَوْصِيَاءِ مِنْ بَعْدِهِ فَإِنَّهُمْ عِتْرَتِي مِنْ لَحْمِي وَ دَمِي أَعْطَاهُمُ اَللَّهُ فَهْمِي وَ عِلْمِي إِلَى اَللَّهِ أَشْكُو أَمْرَ أُمَّتِي اَلْمُنْكِرِينَ لِفَضْلِهِمْ اَلْقَاطِعِينَ فِيهِمْ صِلَتِي وَ اَيْمُ اَللَّهِ لَيَقْتُلُنَّ اِبْنِي لاَ أَنَالَهُمُ اَللَّهُ شَفَاعَتِي}}<ref>کافی، ج ۱ ص ۲۰۹.</ref>.
همان‌گونه که [[پذیرش ولایت]] [[اهل بیت]]{{عم}} [[وظیفه]] است، [[برائت]] از [[دشمنان اهل بیت]] نیز یک [[وظیفه]] به‌شمار می‌آید. بی‌تردید هیچ‌یک از [[تولی و تبری]] بدون دیگری کافی نیست؛ نه با [[تولّی]] محض می‌توان به [[سعادت]] رسید و نه با [[تبرّی]] می‌توان از [[شقاوت]] رهید.


[[اسماعیل جُعفی]] به [[امام باقر]]{{ع}} عرض کرد: شخصی [[محبّت]] [[امیرمؤمنان]]{{ع}} را در [[دل]] دارد، ولی از [[دشمن]] او [[تبرّی]] نمی‌جوید و می‌گوید: [[حضرت علی]]{{ع}} نزد من محبوب‌تر است. [[امام باقر]]{{ع}} فرمودند: چنین کسی پریشان حال و آشفته‌خاطر و [[دشمن]] است. پُشت سر او [[نماز]] نگذار. او [[کرامت]] و ارزشی ندارد، مگر اینکه از او بترسی و [[تقیه]] کنی <ref>{{متن حدیث|قُلْتُ لِأَبِي جَعْفَرٍ{{ع}}: رَجُلٌ يُحِبُّ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ{{ع}} وَ لَا يَتَبَرَّأُ مِنْ عَدُوِّهِ وَ يَقُولُ هُوَ أَحَبُّ إِلَيَّ مِمَّنْ خَالَفَهُ. فَقَالَ: هَذَا مِخْلَطٌ وَ هُوَ عَدُوٌّ فَلَا تُصَلِّ خَلْفَهُ وَ لَا كَرَامَةَ إِلَّا أَنْ تَتَّقِيَهُ}}؛ وسائل الشیعة، ج۸ ص۳۰۹.</ref><ref>[[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[وظایف امت نسبت به قرآن و عترت (کتاب)|وظایف امت نسبت به قرآن و عترت]]، ص ۷۵.</ref>.
از آموزه‌های مهمّ [[مکتب]] [[شیعه]]، تأکید بر این [[موالات]] و معادات و [[تولی و تبرّی]] است که نشان شیعۀ واقعی همین است، گاهی هم با تعبیر "[[سلم]]" و "[[حرب]]" بیان شده است و محور [[دوستی]] و [[دشمنی]] و [[جنگ]] و [[صلح]] با دیگران، [[صلح]] و [[حرب]] آنان با [[عترت]] است. در متون زیارتی که نوعی "اعلام مواضع" و "[[تبیین]] [[شعارها]]" ست، به تعبیر {{متن حدیث|سِلْمٌ لِمَنْ سَالَمَكُمْ وَ حَرْبٌ لِمَنْ حَارَبَكُمْ وَ وَلِيٌّ لِمَنْ وَالاَكُمْ وَ عَدُوٌّ لِمَنْ عَادَاكُمْ}} زیاد برمی‌خوریم (مثل [[زیارت عاشورا]])، در [[زیارت جامعۀ کبیره]] نیز آمده است: {{متن حدیث|مُوَالٍ لَكُمْ وَ لِأَوْلِيَائِكُمْ، مُبْغِضٌ لِأَعْدَائِكُمْ، وَ مُعَادٍ لَهُمْ}}، {{متن حدیث|بَرِئْتُ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ أَعْدَائِكُمْ وَ مِنَ الْجِبْتِ وَ الطَّاغُوتِ وَ الشَّيَاطِينِ وَ حِزْبِهِمُ الظَّالِمِينَ لَكُمْ الْجَاحِدِينَ لِحَقِّكُمْ وَ الْمَارِقِينَ مِنْ وَلَايَتِكُم‏}}. این خطّ و آموزه، یادگار [[غدیر خم]] و [[خطبۀ غدیریّۀ]] [[پیامبر خاتم|حضرت رسول]] {{صل}} است. آن حضرت پس از تعیین [[امام علی|علی]] {{ع}} به [[خلافت]] و [[امامت]] [[مسلمین]]، [[دوستداران]] و [[موالیان]] او را [[دعا]] کرد و بر [[دشمنان]] و مخالفان و واگذارندگان او [[نفرین]] و [[لعنت]] فرستاد: {{متن حدیث|اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالاهُ وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُ وَ انْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ وَ اخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ}}. پس تولّی و تبری نسبت به [[دوستان]] و مخالفان [[اهل بیت]]، خطّی [[نبوی]] و سرمشقی غدیری برای [[شیعیان]] در طول [[تاریخ]] است<ref>دربارۀ احادیث مربوط به محبت و ولایت أئمه و بغض و دشمنی با مخالفانشان، ر.ک: بحار الأنوار، ج ۲۷ ص ۵۱.</ref>.


[[تبری از دشمنان]] [[اهل بیت]] نیز مراتب و مصادیق متعدد دارد که حضرات [[معصومان]]{{عم}} در [[زیارتنامه‌ها]] و [[احادیث]] خود به آنها اشاره نموده‌اند:
تبری [[امام علی]] {{ع}} و [[امامان]] دیگر، نیز [[عترت]] [[پاک]] [[پیامبر]]، اولیای خدایند. [[ولایت]]، [[دوستی]] و [[همبستگی]] با آنان نیز وظیفۀ امّت [[مؤمن]] است. [[دوستی]] با [[خاندان]] [[عصمت]] و [[دوستی]] با دوستانشان "[[تولّی]]" است و [[بیزاری]] و [[دشمنی]] با دشمنانشان [[تبرّی]]<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۱۷۴.</ref>.
# [[بیزاری از دشمنان]] [[اهل بیت]] <ref>{{متن حدیث|بَرِئْتُ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ أَعْدَائِكُمْ}}.</ref>
 
# [[بیزاری]] از [[جبت]] و [[طاغوت]] و از [[شیاطین]] و حزبشان که درباره [[اهل بیت]]{{عم}} [[ستم]] کردند و [[حقّ]] [[اهل بیت]]{{عم}} را منکر شده از حوزه [[ولایت]] [[اهل بیت]]{{عم}} بیرون رفتند و [[میراث]] [[اهل بیت]]{{عم}} را [[غصب]] کردند و در [[مقامات]] [[اهل بیت]]{{عم}} [[شکّ و تردید]] نموده و از [[اهل بیت]]{{عم}} [[منحرف]] شدند <ref>{{متن حدیث|وَ مِنَ الْجِبْتِ وَ الطَّاغُوتِ وَ الشَّيَاطِينِ وَ حِزْبِهِمُ الظَّالِمِينَ لَكُمُ الْجَاحِدِينَ لِحَقِّكُمْ وَ الْمَارِقِينَ مِنْ وَلَايَتِكُمْ وَ الْغَاصِبِينَ لِإِرْثِكُمْ الشَّاكِّينَ فِيكُمْ الْمُنْحَرِفِينَ عَنْكُمْ}}؛ مفاتیح الجنان، زیارت جامعه کبیره.</ref>.
== معناشناسی ==
# [[بیزاری]] از هر معتمدی جز [[اهل بیت]]{{عم}} <ref>{{متن حدیث|وَ مِنْ كُلِّ وَلِيجَةٍ دُونَكُمْ}}؛ مفاتیح الجنان، زیارت جامعه کبیره.</ref>.
{{اصلی|تبری در لغت}}
# [[بیزاری]] از هر [[فرمانروایی]] جز [[اهل بیت]]{{عم}} <ref>{{متن حدیث|وَ كُلِّ مُطَاعٍ سِوَاكُمْ}}؛ مفاتیح الجنان، زیارت جامعه کبیره.</ref>.
"تبری" از ماده ابرء و به معنای [[بیزاری جستن]]، بیزار شدن<ref>باید توجه داشت که "بیزاری جستن" در اینجا به معنای "دوری گزیدن" است، نه "متنفر بودن" که یک حالت نفسانی است؛ زیرا "تبری" از فروع دین است و همه موارد فروع دین مربوط به اعمال انسان است.</ref> و دوری گزیدن آمده است<ref>ر.ک: المصباح المنیر فی غریب شرح الکبیر، همان، صص ۴۶ و ۴۷، ماده "بری"؛ لغت نامه دهخدا، ج ۴، ص ۵۷۵، ماده "تبری".</ref>. “تبرّی” به معنای دوری جستن از یک چیز و حالت و بری بودن از شیء مخصوص را گویند و در [[فرهنگ]] مذهبی و [[عقیدتی]] [[اسلام]]، منظور از آن کینه داشتن نسبت به دشمنان خدا، [[پیامبران]]، ملائکة [[الله]] و [[ائمه]] و [[مؤمنان]] و دوری‌جستن از آنان است<ref>[[ابوالفضل شکوری|شکوری، ابوالفضل]]، [[فقه سیاسی اسلام (کتاب)|فقه سیاسی اسلام]]، ص ۴۳۲؛ [[سید حسین شرف‌الدین|شرف‌الدین، سید حسین]]، [[ارزش‌های اجتماعی از منظر قرآن کریم (کتاب)|ارزش‌های اجتماعی از منظر قرآن کریم]]، ص ۴۵۱؛ [[ابراهیم شفیعی سروستانی|شفیعی سروستانی، ابراهیم]]، [[چشم به راه (کتاب)|چشم به راه]]، ص۸۶.</ref>.
# [[بیزاری]] از پیشوایانی که به [[دوزخ]] [[دعوت]] می‌کنند: <ref>{{متن حدیث|وَ مِنَ الْأَئِمَّةِ الَّذِينَ يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ}}؛ مفاتیح الجنان، زیارت جامعه کبیره.</ref>.
 
# [[بیزاری]] از برپاکنندگان [[جنگ]] با [[اهل بیت]]{{عم}} <ref>{{متن حدیث|وَ بِالْبَرَاءَةِ مِنْ أَعْدَائِكُمْ وَ النَّاصِبِينَ لَكُمُ الْحَرْبَ}}؛ مفاتیح الجنان، زیارت عاشورا.</ref>.
== همزمان بودن تولی و تبری ==
# [[بیزاری]] از [[پیروان]] و همراهان [[دشمنان اهل بیت]]{{عم}} <ref>{{متن حدیث|بِالْبَرَاءَةِ مِنْ أَشْيَاعِهِمْ وَ أَتْبَاعِهِمْ}}؛ مفاتیح الجنان، زیارت عاشورا.</ref><ref>[[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[وظایف امت نسبت به قرآن و عترت (کتاب)|وظایف امت نسبت به قرآن و عترت]]، ص ۷۶-۷۷.</ref>.
همان‌گونه که [[پذیرش ولایت]] [[اهل بیت]] {{عم}} [[وظیفه]] است، [[برائت]] از دشمنان اهل بیت نیز یک [[وظیفه]] به‌شمار می‌آید. بی‌تردید هیچ‌یک از [[تولی و تبری]] بدون دیگری کافی نیست؛ نه با [[تولّی]] محض می‌توان به [[سعادت]] رسید و نه با [[تبرّی]] می‌توان از [[شقاوت]] رهید.
 
اسماعیل جُعفی به [[امام باقر]] {{ع}} عرض کرد: شخصی [[محبّت]] [[امیرمؤمنان]] {{ع}} را در [[دل]] دارد، ولی از [[دشمن]] او [[تبرّی]] نمی‌جوید و می‌گوید: [[حضرت علی]] {{ع}} نزد من محبوب‌تر است. [[امام باقر]] {{ع}} فرمودند: چنین کسی پریشان حال و آشفته‌خاطر و [[دشمن]] است. پُشت سر او [[نماز]] نگذار. او [[کرامت]] و ارزشی ندارد، مگر اینکه از او بترسی و [[تقیه]] کنی<ref>{{متن حدیث|قُلْتُ لِأَبِي جَعْفَرٍ {{ع}}: رَجُلٌ يُحِبُّ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ {{ع}} وَ لَا يَتَبَرَّأُ مِنْ عَدُوِّهِ وَ يَقُولُ هُوَ أَحَبُّ إِلَيَّ مِمَّنْ خَالَفَهُ. فَقَالَ: هَذَا مِخْلَطٌ وَ هُوَ عَدُوٌّ فَلَا تُصَلِّ خَلْفَهُ وَ لَا كَرَامَةَ إِلَّا أَنْ تَتَّقِيَهُ}}؛ وسائل الشیعة، ج۸ ص۳۰۹.</ref>.
 
[[تبری از دشمنان]] [[اهل بیت]] نیز مراتب و مصادیق متعدد دارد که حضرات [[معصومان]] {{عم}} در [[زیارتنامه‌ها]] و [[احادیث]] خود به آنها اشاره نموده‌اند:
# [[بیزاری از دشمنان]] [[اهل بیت]]<ref>{{متن حدیث|بَرِئْتُ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ أَعْدَائِكُمْ}}.</ref>؛
# [[بیزاری]] از [[جبت]] و [[طاغوت]] و از [[شیاطین]] و حزبشان که درباره [[اهل بیت]] {{عم}} [[ستم]] کردند و [[حقّ]] [[اهل بیت]] {{عم}} را منکر شده از حوزه [[ولایت]] [[اهل بیت]] {{عم}} بیرون رفتند و [[میراث]] [[اهل بیت]] {{عم}} را [[غصب]] کردند و در [[مقامات]] [[اهل بیت]] {{عم}} [[شکّ و تردید]] نموده و از [[اهل بیت]] {{عم}} [[منحرف]] شدند<ref>{{متن حدیث|وَ مِنَ الْجِبْتِ وَ الطَّاغُوتِ وَ الشَّيَاطِينِ وَ حِزْبِهِمُ الظَّالِمِينَ لَكُمُ الْجَاحِدِينَ لِحَقِّكُمْ وَ الْمَارِقِينَ مِنْ وَلَايَتِكُمْ وَ الْغَاصِبِينَ لِإِرْثِكُمْ الشَّاكِّينَ فِيكُمْ الْمُنْحَرِفِينَ عَنْكُمْ}}؛ مفاتیح الجنان، زیارت جامعه کبیره.</ref>؛
# [[بیزاری]] از هر معتمدی جز [[اهل بیت]] {{عم}}<ref>{{متن حدیث|وَ مِنْ كُلِّ وَلِيجَةٍ دُونَكُمْ}}؛ مفاتیح الجنان، زیارت جامعه کبیره.</ref>؛
# [[بیزاری]] از هر [[فرمانروایی]] جز [[اهل بیت]] {{عم}}<ref>{{متن حدیث|وَ كُلِّ مُطَاعٍ سِوَاكُمْ}}؛ مفاتیح الجنان، زیارت جامعه کبیره.</ref>؛
# [[بیزاری]] از پیشوایانی که به [[دوزخ]] [[دعوت]] می‌کنند<ref>{{متن حدیث|وَ مِنَ الْأَئِمَّةِ الَّذِينَ يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ}}؛ مفاتیح الجنان، زیارت جامعه کبیره.</ref>؛
# [[بیزاری]] از برپاکنندگان [[جنگ]] با [[اهل بیت]] {{عم}}<ref>{{متن حدیث|وَ بِالْبَرَاءَةِ مِنْ أَعْدَائِكُمْ وَ النَّاصِبِينَ لَكُمُ الْحَرْبَ}}؛ مفاتیح الجنان، زیارت عاشورا.</ref>؛
# [[بیزاری]] از [[پیروان]] و همراهان دشمنان اهل بیت {{عم}}<ref>{{متن حدیث|بِالْبَرَاءَةِ مِنْ أَشْيَاعِهِمْ وَ أَتْبَاعِهِمْ}}؛ مفاتیح الجنان، زیارت عاشورا.</ref>.<ref>[[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[وظایف امت نسبت به قرآن و عترت (کتاب)|وظایف امت نسبت به قرآن و عترت]]، ص ۷۵-۷۷.</ref>
 
== تبری در فقه ==
{{اصلی|تبری در فقه اسلامی}}
تبرّی از دشمنان خدا، [[واجب]] است<ref>بدایع الکلام، ص۲۶۴؛ مرآة العقول، ج۸، ص۲۵۹؛ وسائل الشیعة، ج۱۶، ص۱۷۶؛ التعلیقة علی ‏المکاسب، ج۱، ص۲۳۲.</ref>، بلکه از مهم‏ترین ارکان دین به شمار می‏‌آید<ref>مرآة العقول، ج۱۲، ص۱۱۴.</ref> و تحقّق بخش ایمان (به معنای خاص آن) است<ref>البیان، ص۲۴۱.</ref>. تبرّی از اموری است که به محتضر و میّت، تلقین می‏‌شود<ref>کشف‏ الغطاء، ج۲، ص۲۵۱ و ۲۸۹.</ref> از [[اعمال]] شب و [[روز جمعه]] تبرّی از [[گمراهان]] و دشمنان [[اهل بیت]] {{عم}} است<ref>الکافی فی الفقه، ص۱۵۳.</ref>.<ref>[[سید محمود هاشمی شاهرودی|هاشمی شاهرودی، سید محمود]]، [[فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت (کتاب)|فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت]] ج۲، ص ۳۳۷.</ref>


== منابع ==
== منابع ==
{{منابع}}
{{منابع}}
# [[پرونده:1100676.jpg|22px]] [[ابوالفضل شکوری|شکوری، ابوالفضل]]، [[فقه سیاسی اسلام (کتاب)|'''فقه سیاسی اسلام''']]
# [[پرونده:1100695.jpg|22px]] [[سید حسین شرف‌الدین|شرف‌الدین، سید حسین]]، [[ارزش‌های اجتماعی از منظر قرآن کریم (کتاب)|'''ارزش‌های اجتماعی از منظر قرآن کریم''']]
# [[پرونده:1368987.jpg|22px]] [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|'''فرهنگ غدیر''']]
# [[پرونده:1368987.jpg|22px]] [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|'''فرهنگ غدیر''']]
# [[پرونده:48623.jpg|22px]] [[ابراهیم شفیعی سروستانی|شفیعی سروستانی، ابراهیم]]، [[چشم به راه (کتاب)|'''چشم به راه''']].
# [[پرونده:48623.jpg|22px]] [[ابراهیم شفیعی سروستانی|شفیعی سروستانی، ابراهیم]]، [[چشم به راه (کتاب)|'''چشم به راه''']]
# [[پرونده:IM010259.jpg|22px]] [[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[وظایف امت نسبت به قرآن و عترت (کتاب)|'''وظایف امت نسبت به قرآن و عترت''']]
# [[پرونده:1368945.jpg|22px]] [[سید محمود هاشمی شاهرودی|هاشمی شاهرودی، سید محمود]]، [[فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت (کتاب)|'''فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت''']]
{{پایان منابع}}
{{پایان منابع}}


خط ۳۷: خط ۴۷:
{{پانویس}}
{{پانویس}}


{{اسلام}}
{{حکومت}}
{{شیعه-افقی}}
{{فروع دین}}
{{فروع دین}}
{{امامت شناسی}}


[[رده:تبری]]
[[رده:تبری]]
[[رده:مدخل فرهنگ غدیر]]
[[رده:مدخل فرهنگ غدیر]]
[[رده:فروع دین]]
[[رده:فروع دین]]
[[رده:مقاله‌های اولویت یک]]
[[رده:حقوق امام]]
<onlyinclude>{{درجه‌بندی
| نویسنده اصلی=<!--جوکار،پورانزاب،واثق،امینی،بهمنی-->
| ارزیابی=<!--آماده،نشده، تمام-->
| ارزیابی نهایی =<!--نشده،-،خیرآبادی،فرقانی،تمام توسط [[کاربر:خیرآبادی|خیرآبادی]]،تمام توسط [[کاربر:فرقانی|فرقانی]]-->
| شناسه = <!--ندارد، ناقص، کامل-->
| جامعیت = <!--ندارد، دارد-->
| زیاده‌نویسی = <!--دارد، ندارد-->
| رسا بودن = <!--ندارد، دارد-->
| لینک‌دهی دستی = <!--ندارد، دارد-->
| رده = <!--ندارد، دارد-->
| جعبه اطلاعات = <!--ندارد،-، دارد-->
| عکس = <!-- ندارد،-، دارد-->
| ناوبری = <!--ندارد، دارد-->
| رعایت شیوه‌نامه ارجاع = <!--ندارد، دارد-->
| کپی‌کاری = <!--از چند منبع ، از تک منبع، ندارد-->
| استناد به منابع مناسب = <!--ندارد، ناقص، کامل-->
| تاریخ خوبیدگی =<!--{{subst:#time:xij xiF xiY}}-->
| تاریخ برتر شدن =<!--{{subst:#time:xij xiF xiY}}-->
| توضیحات =
}}</onlyinclude>

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۰ ژوئیهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۱:۰۸

تبری به معنای بیزاری جستن و دوری گزیدن آمده است و در فرهنگ اسلام، منظور از آن کینه داشتن نسبت به دشمنان خدا، پیامبران، ملائکة الله و ائمه و مؤمنان و دوری‌جستن از آنان است. تبرّی از واجبات الهی و از فروع دین است.

مقدمه

تولّی و تبرّی از واجبات الهی و از فروع دین است. پیوند درونی جامعۀ دینی و از میان بردن فاصله‌های نادرست در میان معتقدان به یک مکتب، نیز تشکّل و تحزّب آنان با دوستان همفکر و هم‌جهت و مقابله با دشمنان، تولّی و تبرّی نام دارد و مؤمنان نسبت به هم، هم ولایت دارند، هم تولّی و هم خطّی و همراهی. نماد برجستۀ این فرهنگ، نسبت به اهل بیت است. دوستی با آنان فرض الهی است و رویگردانی از دشمنانشان، عامل تقرّب به خداوند است. به فرمودۀ امام رضا (ع): کمال دین، ولایت ما و بیزاری از دشمنان ماست[۱].

پیامبر خدا (ص) فرمود: «مَنْ أَحَبَّ أَنْ يَحْيَا حَيَاتِي وَ يَمُوتَ مِيتَتِي وَ يَدْخُلَ اَلْجَنَّةَ اَلَّتِي وَعَدَنِي رَبِّي فَلْيَتَوَلَّ عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ وَ ذُرِّيَّتَهُ اَلطَّاهِرِينَ أَئِمَّةَ اَلْهُدَى وَ مَصَابِيحَ اَلدُّجَى مِنْ بَعْدِهِ فَإِنَّهُمْ لَنْ يُخْرِجُوكُمْ مِنْ بَابِ اَلْهُدَى إِلَى بَابِ اَلضَّلاَلَةِ»[۲] در حدیث دیگری بر هردو محور تولّی و تبرّی تأکید شده و چنین آمده است: «مَنْ أَرَادَ أَنْ يَحْيَا حَيَاتِي وَ يَمُوتَ مِيتَتِي وَ يَدْخُلَ جَنَّةَ عَدْنٍ اَلَّتِي غَرَسَهَا اَللَّهُ رَبِّي بِيَدِهِ فَلْيَتَوَلَّ عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ وَ لْيَتَوَلَّ وَلِيَّهُ وَ لْيُعَادِ عَدُوَّهُ وَ لْيُسَلِّمْ لِلْأَوْصِيَاءِ مِنْ بَعْدِهِ فَإِنَّهُمْ عِتْرَتِي مِنْ لَحْمِي وَ دَمِي أَعْطَاهُمُ اَللَّهُ فَهْمِي وَ عِلْمِي إِلَى اَللَّهِ أَشْكُو أَمْرَ أُمَّتِي اَلْمُنْكِرِينَ لِفَضْلِهِمْ اَلْقَاطِعِينَ فِيهِمْ صِلَتِي وَ اَيْمُ اَللَّهِ لَيَقْتُلُنَّ اِبْنِي لاَ أَنَالَهُمُ اَللَّهُ شَفَاعَتِي»[۳].

از آموزه‌های مهمّ مکتب شیعه، تأکید بر این موالات و معادات و تولی و تبرّی است که نشان شیعۀ واقعی همین است، گاهی هم با تعبیر "سلم" و "حرب" بیان شده است و محور دوستی و دشمنی و جنگ و صلح با دیگران، صلح و حرب آنان با عترت است. در متون زیارتی که نوعی "اعلام مواضع" و "تبیین شعارها" ست، به تعبیر «سِلْمٌ لِمَنْ سَالَمَكُمْ وَ حَرْبٌ لِمَنْ حَارَبَكُمْ وَ وَلِيٌّ لِمَنْ وَالاَكُمْ وَ عَدُوٌّ لِمَنْ عَادَاكُمْ» زیاد برمی‌خوریم (مثل زیارت عاشورا)، در زیارت جامعۀ کبیره نیز آمده است: «مُوَالٍ لَكُمْ وَ لِأَوْلِيَائِكُمْ، مُبْغِضٌ لِأَعْدَائِكُمْ، وَ مُعَادٍ لَهُمْ»، «بَرِئْتُ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ أَعْدَائِكُمْ وَ مِنَ الْجِبْتِ وَ الطَّاغُوتِ وَ الشَّيَاطِينِ وَ حِزْبِهِمُ الظَّالِمِينَ لَكُمْ الْجَاحِدِينَ لِحَقِّكُمْ وَ الْمَارِقِينَ مِنْ وَلَايَتِكُم‏». این خطّ و آموزه، یادگار غدیر خم و خطبۀ غدیریّۀ حضرت رسول (ص) است. آن حضرت پس از تعیین علی (ع) به خلافت و امامت مسلمین، دوستداران و موالیان او را دعا کرد و بر دشمنان و مخالفان و واگذارندگان او نفرین و لعنت فرستاد: «اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالاهُ وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُ وَ انْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ وَ اخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ». پس تولّی و تبری نسبت به دوستان و مخالفان اهل بیت، خطّی نبوی و سرمشقی غدیری برای شیعیان در طول تاریخ است[۴].

تبری امام علی (ع) و امامان دیگر، نیز عترت پاک پیامبر، اولیای خدایند. ولایت، دوستی و همبستگی با آنان نیز وظیفۀ امّت مؤمن است. دوستی با خاندان عصمت و دوستی با دوستانشان "تولّی" است و بیزاری و دشمنی با دشمنانشان تبرّی[۵].

معناشناسی

"تبری" از ماده ابرء و به معنای بیزاری جستن، بیزار شدن[۶] و دوری گزیدن آمده است[۷]. “تبرّی” به معنای دوری جستن از یک چیز و حالت و بری بودن از شیء مخصوص را گویند و در فرهنگ مذهبی و عقیدتی اسلام، منظور از آن کینه داشتن نسبت به دشمنان خدا، پیامبران، ملائکة الله و ائمه و مؤمنان و دوری‌جستن از آنان است[۸].

همزمان بودن تولی و تبری

همان‌گونه که پذیرش ولایت اهل بیت (ع) وظیفه است، برائت از دشمنان اهل بیت نیز یک وظیفه به‌شمار می‌آید. بی‌تردید هیچ‌یک از تولی و تبری بدون دیگری کافی نیست؛ نه با تولّی محض می‌توان به سعادت رسید و نه با تبرّی می‌توان از شقاوت رهید.

اسماعیل جُعفی به امام باقر (ع) عرض کرد: شخصی محبّت امیرمؤمنان (ع) را در دل دارد، ولی از دشمن او تبرّی نمی‌جوید و می‌گوید: حضرت علی (ع) نزد من محبوب‌تر است. امام باقر (ع) فرمودند: چنین کسی پریشان حال و آشفته‌خاطر و دشمن است. پُشت سر او نماز نگذار. او کرامت و ارزشی ندارد، مگر اینکه از او بترسی و تقیه کنی[۹].

تبری از دشمنان اهل بیت نیز مراتب و مصادیق متعدد دارد که حضرات معصومان (ع) در زیارتنامه‌ها و احادیث خود به آنها اشاره نموده‌اند:

  1. بیزاری از دشمنان اهل بیت[۱۰]؛
  2. بیزاری از جبت و طاغوت و از شیاطین و حزبشان که درباره اهل بیت (ع) ستم کردند و حقّ اهل بیت (ع) را منکر شده از حوزه ولایت اهل بیت (ع) بیرون رفتند و میراث اهل بیت (ع) را غصب کردند و در مقامات اهل بیت (ع) شکّ و تردید نموده و از اهل بیت (ع) منحرف شدند[۱۱]؛
  3. بیزاری از هر معتمدی جز اهل بیت (ع)[۱۲]؛
  4. بیزاری از هر فرمانروایی جز اهل بیت (ع)[۱۳]؛
  5. بیزاری از پیشوایانی که به دوزخ دعوت می‌کنند[۱۴]؛
  6. بیزاری از برپاکنندگان جنگ با اهل بیت (ع)[۱۵]؛
  7. بیزاری از پیروان و همراهان دشمنان اهل بیت (ع)[۱۶].[۱۷]

تبری در فقه

تبرّی از دشمنان خدا، واجب است[۱۸]، بلکه از مهم‏ترین ارکان دین به شمار می‏‌آید[۱۹] و تحقّق بخش ایمان (به معنای خاص آن) است[۲۰]. تبرّی از اموری است که به محتضر و میّت، تلقین می‏‌شود[۲۱] از اعمال شب و روز جمعه تبرّی از گمراهان و دشمنان اهل بیت (ع) است[۲۲].[۲۳]

منابع

پانویس

  1. « كَمَالُ اَلدِّينِ وَلاَيَتُنَا وَ اَلْبَرَاءَةُ مِنْ عَدُوِّنَا »؛ اهل البیت فی الکتاب و السنّه، ص ۳۷۸.
  2. «هرکس دوست دارد به حیات و مرگ من زنده بماند و بمیرد و به بهشتی که پروردگارم وعده داده وارد شود، با علی بن ابی طالب (ع) و نسل پاک او امامان هدایت، تولّی کند». مناقب، ج ۱ ص ۲۹۱.
  3. کافی، ج ۱ ص ۲۰۹.
  4. دربارۀ احادیث مربوط به محبت و ولایت أئمه و بغض و دشمنی با مخالفانشان، ر.ک: بحار الأنوار، ج ۲۷ ص ۵۱.
  5. محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۱۷۴.
  6. باید توجه داشت که "بیزاری جستن" در اینجا به معنای "دوری گزیدن" است، نه "متنفر بودن" که یک حالت نفسانی است؛ زیرا "تبری" از فروع دین است و همه موارد فروع دین مربوط به اعمال انسان است.
  7. ر.ک: المصباح المنیر فی غریب شرح الکبیر، همان، صص ۴۶ و ۴۷، ماده "بری"؛ لغت نامه دهخدا، ج ۴، ص ۵۷۵، ماده "تبری".
  8. شکوری، ابوالفضل، فقه سیاسی اسلام، ص ۴۳۲؛ شرف‌الدین، سید حسین، ارزش‌های اجتماعی از منظر قرآن کریم، ص ۴۵۱؛ شفیعی سروستانی، ابراهیم، چشم به راه، ص۸۶.
  9. «قُلْتُ لِأَبِي جَعْفَرٍ (ع): رَجُلٌ يُحِبُّ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ (ع) وَ لَا يَتَبَرَّأُ مِنْ عَدُوِّهِ وَ يَقُولُ هُوَ أَحَبُّ إِلَيَّ مِمَّنْ خَالَفَهُ. فَقَالَ: هَذَا مِخْلَطٌ وَ هُوَ عَدُوٌّ فَلَا تُصَلِّ خَلْفَهُ وَ لَا كَرَامَةَ إِلَّا أَنْ تَتَّقِيَهُ»؛ وسائل الشیعة، ج۸ ص۳۰۹.
  10. «بَرِئْتُ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ أَعْدَائِكُمْ».
  11. «وَ مِنَ الْجِبْتِ وَ الطَّاغُوتِ وَ الشَّيَاطِينِ وَ حِزْبِهِمُ الظَّالِمِينَ لَكُمُ الْجَاحِدِينَ لِحَقِّكُمْ وَ الْمَارِقِينَ مِنْ وَلَايَتِكُمْ وَ الْغَاصِبِينَ لِإِرْثِكُمْ الشَّاكِّينَ فِيكُمْ الْمُنْحَرِفِينَ عَنْكُمْ»؛ مفاتیح الجنان، زیارت جامعه کبیره.
  12. «وَ مِنْ كُلِّ وَلِيجَةٍ دُونَكُمْ»؛ مفاتیح الجنان، زیارت جامعه کبیره.
  13. «وَ كُلِّ مُطَاعٍ سِوَاكُمْ»؛ مفاتیح الجنان، زیارت جامعه کبیره.
  14. «وَ مِنَ الْأَئِمَّةِ الَّذِينَ يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ»؛ مفاتیح الجنان، زیارت جامعه کبیره.
  15. «وَ بِالْبَرَاءَةِ مِنْ أَعْدَائِكُمْ وَ النَّاصِبِينَ لَكُمُ الْحَرْبَ»؛ مفاتیح الجنان، زیارت عاشورا.
  16. «بِالْبَرَاءَةِ مِنْ أَشْيَاعِهِمْ وَ أَتْبَاعِهِمْ»؛ مفاتیح الجنان، زیارت عاشورا.
  17. مقامی، مهدی، وظایف امت نسبت به قرآن و عترت، ص ۷۵-۷۷.
  18. بدایع الکلام، ص۲۶۴؛ مرآة العقول، ج۸، ص۲۵۹؛ وسائل الشیعة، ج۱۶، ص۱۷۶؛ التعلیقة علی ‏المکاسب، ج۱، ص۲۳۲.
  19. مرآة العقول، ج۱۲، ص۱۱۴.
  20. البیان، ص۲۴۱.
  21. کشف‏ الغطاء، ج۲، ص۲۵۱ و ۲۸۹.
  22. الکافی فی الفقه، ص۱۵۳.
  23. هاشمی شاهرودی، سید محمود، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت ج۲، ص ۳۳۷.