حدیث دوازده خلیفه: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
خط ۴۸: خط ۴۸:
اهمیت این [[روایات]] از آن‌روست که از مهم‌ترین [[ادله]] [[اثبات امامت]] [[امامان معصوم]] {{عم}} به شمار می‌آید و از آنجا که سند و دلالتشان خدشه‌ناپذیر است، می‌تواند محور [[وحدت امت اسلامی]] و کلید گشودن اختلاف‌های کهنه و گسترده‌ای باشد که میان مذاهب اسلامی از دیرباز وجود داشته است. به همین دلیل است که گروهی از عالمان بزرگ [[امامیه]] بر این باورند [[خدای متعال]] با [[اعجاز]]، این روایات را از [[تحریف]] مصون داشته است<ref>إعلام الوری، ج۲، ص۱۶۵.</ref>. بسیاری از آنان به این روایات برای اثبات امامت [[ائمه]] {{عم}} [[استدلال]] کرده‌اند<ref>[[سید علی حسینی|حسینی، سید علی]]، [[اثناعشر (مقاله)|مقاله «اثناعشر»]]، [[دانشنامه امام رضا ج۱ (کتاب)|دانشنامه امام رضا ج۱]]، ص ۵۹۹-۶۱۱.</ref>.
اهمیت این [[روایات]] از آن‌روست که از مهم‌ترین [[ادله]] [[اثبات امامت]] [[امامان معصوم]] {{عم}} به شمار می‌آید و از آنجا که سند و دلالتشان خدشه‌ناپذیر است، می‌تواند محور [[وحدت امت اسلامی]] و کلید گشودن اختلاف‌های کهنه و گسترده‌ای باشد که میان مذاهب اسلامی از دیرباز وجود داشته است. به همین دلیل است که گروهی از عالمان بزرگ [[امامیه]] بر این باورند [[خدای متعال]] با [[اعجاز]]، این روایات را از [[تحریف]] مصون داشته است<ref>إعلام الوری، ج۲، ص۱۶۵.</ref>. بسیاری از آنان به این روایات برای اثبات امامت [[ائمه]] {{عم}} [[استدلال]] کرده‌اند<ref>[[سید علی حسینی|حسینی، سید علی]]، [[اثناعشر (مقاله)|مقاله «اثناعشر»]]، [[دانشنامه امام رضا ج۱ (کتاب)|دانشنامه امام رضا ج۱]]، ص ۵۹۹-۶۱۱.</ref>.


==[[حدیث دوازده جانشین]]==
== مصداق‌شناسی ==
از میان فرضیه‌های محتمل برای [[آینده]]، [[امت]] فقط فرضیه تعیین و [[نص بر امامت]] صحیح می‌نماید و دیگر فرض‌ها، ساخته و پرداخته دوران پس از [[رسول خدا]]{{صل}} است.
[[پیامبر]] در چاره‌اندیشی برای آینده امت، حتی شمار [[جانشینان]] خود را نیز رقم زده است. این [[احادیث]] به طرق مختلف و در کتب معتبر [[اهل سنت]] آمده است. [[صحیح مسلم]] از [[جابر بن سمره]] نقل کرده است که پیامبر فرمود: «[[اسلام]] تا زمانی عزیز خواهد بود که [[دوازده خلیفه]] بیایند». سپس کلمه‌ای افزود که آن را نشنیدم. از پدرم پرسیدم که پیامبر چه گفت. او گفت: پیامبر فرمود که تمامی آنها از [[قریش]] هستند<ref>{{متن حدیث|لَا يَزَالُ الدِّينُ قَائِماً حَتَّى تَقُومَ السَّاعَةُ وَ يَكُونَ عَلَيْكُمُ اثْنَا عَشَرَ خَلِيفَةً كُلُّهُمْ مِنْ قُرَيْشٍ}}؛ (مسلم، الجامع الصحیح، ج۳، ص۱۴۵۳؛ ابی داود، السنن، ج۴، ص۱۰۶).</ref>. در [[سنن ترمذی]] آمده است که پیامبر{{صل}} فرمود: «بعد از من [[دوازده امیر]] خواهند آمد»<ref>{{متن حدیث|يَكُونُ مِنْ بَعْدِي اثْنَا عَشَرَ أَمِيراً}}؛ (ترمذی، السنن، ج۴، ص۵۰۱؛ ابن حنبل، المسند، ج۷، ص۴۳۰).</ref>. [[صحیح بخاری]] نیز مشابه این را نقل کرده است<ref>{{متن حدیث|عَنْ جَابِرِ بْنِ سَمُرَةَ قَالَ سَمِعْتُ النَّبِيَّ{{صل}} يَقُولُ: يَكُونُ مِنْ بَعْدِي اثْنَا عَشَرَ أَمِيراً فَقَالَ كَلِمَةً لَمْ أَسْمَعْهَا فَقَالَ أَبِي إِنَّهُ قَالَ كُلُّهُمْ مِنْ قُرَيْشٍ}}. (بخاری، الصحیح، ج۶، ص۲۶۴۰).</ref>.
اکنون می‌افزاییم که [[پیامبر]] در چاره‌اندیشی برای آینده امت، حتی شمار [[جانشینان]] خود را نیز رقم زده است. این [[احادیث]] به طرق مختلف و در کتب معتبر [[اهل سنت]] آمده است. [[صحیح مسلم]] از [[جابر بن سمره]] نقل کرده است که پیامبر فرمود: «[[اسلام]] تا زمانی عزیز خواهد بود که [[دوازده خلیفه]] بیایند». سپس کلمه‌ای افزود که آن را نشنیدم. از پدرم پرسیدم که پیامبر چه گفت. او گفت: پیامبر فرمود که تمامی آنها از [[قریش]] هستند<ref>{{متن حدیث|لَا يَزَالُ الدِّينُ قَائِماً حَتَّى تَقُومَ السَّاعَةُ وَ يَكُونَ عَلَيْكُمُ اثْنَا عَشَرَ خَلِيفَةً كُلُّهُمْ مِنْ قُرَيْشٍ}}؛ (مسلم، الجامع الصحیح، ج۳، ص۱۴۵۳؛ ابی داود، السنن، ج۴، ص۱۰۶).</ref>. در [[سنن ترمذی]] آمده است که پیامبر{{صل}} فرمود: «بعد از من [[دوازده امیر]] خواهند آمد»<ref>{{متن حدیث|يَكُونُ مِنْ بَعْدِي اثْنَا عَشَرَ أَمِيراً}}؛ (ترمذی، السنن، ج۴، ص۵۰۱؛ ابن حنبل، المسند، ج۷، ص۴۳۰).</ref>. [[صحیح بخاری]] نیز مشابه این را نقل کرده است<ref>{{متن حدیث|عَنْ جَابِرِ بْنِ سَمُرَةَ قَالَ سَمِعْتُ النَّبِيَّ{{صل}} يَقُولُ: يَكُونُ مِنْ بَعْدِي اثْنَا عَشَرَ أَمِيراً فَقَالَ كَلِمَةً لَمْ أَسْمَعْهَا فَقَالَ أَبِي إِنَّهُ قَالَ كُلُّهُمْ مِنْ قُرَيْشٍ}}. (بخاری، الصحیح، ج۶، ص۲۶۴۰).</ref>.
روشن است که این احادیث، نقل به معنا شده‌اند؛ یعنی یک واقعه مشخص و واحد، در رهگذر [[روزگار]] و [[روایت]] کردن‌ها، به گونه‌های متفاوتی نقل شده است. آن‌چه قابل استناد است، مضمون مشترک و متعین در تمامی این [[روایات]] است و آن متن مشترک است که به صدورش [[اطمینان]] وجود دارد. این مضمون مشترک، اشاره به دوازده [[جانشین رسول الله]]{{صل}} است که پس از وی می‌آیند و مورد [[تأیید]] آن حضرتند.


سؤالی که مطرح می‌شود، این است که پیامبر با این [[کلام]] چه چیز را نشان داده است. از واقعیتی که رخ خواهد داد، سخن گفته یا حقیقتی که باید باشد؟
روشن است که این احادیث، نقل به معنا شده‌اند؛ یعنی یک واقعه مشخص و واحد، در رهگذر [[روزگار]] و [[روایت]] کردن‌ها، به گونه‌های متفاوتی نقل شده است. آنچه قابل استناد است، مضمون مشترک و متعین در تمامی این [[روایات]] است و آن متن مشترک است که به صدورش [[اطمینان]] وجود دارد. این مضمون مشترک، اشاره به دوازده [[جانشین رسول الله]]{{صل}} است که پس از وی می‌آیند و مورد [[تأیید]] آن حضرتند.
تردیدی نیست که [[پیامبر]]، [[جانشین]] و [[خلیفه]] معرفی می‌کند؛ یعنی کسانی که پای بر جای پای او می‌نهند و چون او بر [[مردم]] [[حکم]] می‌رانند و همچون او [[دین]] را پیش خواهند برد؛ یعنی اشاره به حقیقتی است که باید باشد نه واقعیتی که رخ خواهد داد. پیامبر با این [[کلام]] نظر خود را [[اعلان]] نموده است تا همه بدانند که چه کسانی مورد [[تأیید]] وی هستند.
 
سؤال دوم این است که مصداق [[سخن پیامبر]] کیست. آیا [[دوازده خلیفه]] پی درپی پس از پیامبر، مورد اشاره قرار گرفته‌اند؟ یا آن‌که اشاره [[رسول اکرم]]{{صل}} به [[بنی امیه]] است؟ یا [[بنی عباس]]؟ یا فارغ از همه اینها است و اشاره به [[دوازده امام]] [[شیعیان]] دارد؟
سؤالی که مطرح می‌شود، این است که پیامبر با این [[کلام]] چه چیز را نشان داده است. از واقعیتی که رخ خواهد داد، سخن گفته یا حقیقتی که باید باشد؟ تردیدی نیست که [[پیامبر]]، [[جانشین]] و [[خلیفه]] معرفی می‌کند؛ یعنی کسانی که پای بر جای پای او می‌نهند و چون او بر [[مردم]] [[حکم]] می‌رانند و همچون او [[دین]] را پیش خواهند برد؛ یعنی اشاره به حقیقتی است که باید باشد نه واقعیتی که رخ خواهد داد. پیامبر با این [[کلام]] نظر خود را [[اعلان]] نموده است تا همه بدانند که چه کسانی مورد [[تأیید]] وی هستند.
 
سؤال دوم این است که مصداق سخن پیامبر کیست. آیا [[دوازده خلیفه]] پی درپی پس از پیامبر، مورد اشاره قرار گرفته‌اند؟ یا آن‌که اشاره [[رسول اکرم]]{{صل}} به [[بنی امیه]] است؟ یا [[بنی عباس]]؟ یا فارغ از همه اینها است و اشاره به [[دوازده امام]] [[شیعیان]] دارد؟


به نظر ما تنها مصداقی که برای این دوازده نفر می‌توان پیدا کرد، دوازده امام [[شیعه]] است و لا غیر. تنها این گروه هستند که دوازده نفرند و از [[قریش]] هستند و پای در جای پیامبر نهاده‌اند. نه به کسی [[ظلم]] و [[تعدی]] کرده و نه خطایی را مرتکب شده‌اند. نیز از [[خاندان پیامبر]] و نواده‌های اویند. گفتنی است در یکی از متون، به جای لفظ {{متن حدیث|كُلُّهُمْ مِنْ قُرَيْشٍ}} آمده است: {{عربی|كُلُّهُمْ مِنْ بَنِي هَاشِمٍ}}<ref>قندوزی حنفی، سلیمان، ینابیع المودة، ج۳، ص۲۹۰.</ref>.
به نظر ما تنها مصداقی که برای این دوازده نفر می‌توان پیدا کرد، دوازده امام [[شیعه]] است و لا غیر. تنها این گروه هستند که دوازده نفرند و از [[قریش]] هستند و پای در جای پیامبر نهاده‌اند. نه به کسی [[ظلم]] و [[تعدی]] کرده و نه خطایی را مرتکب شده‌اند. نیز از [[خاندان پیامبر]] و نواده‌های اویند. گفتنی است در یکی از متون، به جای لفظ {{متن حدیث|كُلُّهُمْ مِنْ قُرَيْشٍ}} آمده است: {{عربی|كُلُّهُمْ مِنْ بَنِي هَاشِمٍ}}<ref>قندوزی حنفی، سلیمان، ینابیع المودة، ج۳، ص۲۹۰.</ref>.
ولی محتملات دیگر که در بالا اشاره شد، هیچ یک از این شرایط را ندارند. [[خلفای راشدین]]، چهار یا پنج نفرند و تناسبی با دوازده خلیفه ندارند. هیچ کدام از دو سلسله بنی امیه و بنی عباس نیز دوازده نفر نیستند. علاوه بر آن‌که این دو سلسله هیچ‌گونه تناسب و ارتباطی با پیامبر و [[تعالیم]] متعالی ایشان ندارند. آنان در جایگاهی مقابل روش و [[سیره]] [[رسول الله]]{{صل}} قرار می‌گیرند. اگر دوازده نفر اول [[خلفا]] و امرای پس از پیامبر را مقصود بدانیم، باید یزید و [[مروان]] و [[عبدالملک]] و ولید را نیز مورد تأیید پیامبر بشماریم! این را هم اضافه کنیم که هیچ تفاوتی بین نفر دوازدهم و نفرات بعدی نیست تا آنها را در دو گروه جداگانه قرار دهیم. علاوه بر آن‌که در بعضی متون، پایان این دوازده نفر به «[[قیام الساعه]]» متصل شده است؛ در حالی که تمامی این گروه‌ها، منقرض شده‌اند<ref>[[سید محمد کاظم طباطبایی|طباطبایی، سید محمد کاظم]]، [[ادله و نصوص امامت علی (مقاله)| مقاله «ادله و نصوص امامت علی»]]، [[دانشنامه امام علی ج۳ (کتاب)|دانشنامه امام علی ج۳]]، ص ۲۹۷.</ref>.
ولی محتملات دیگر که در بالا اشاره شد، هیچ یک از این شرایط را ندارند. [[خلفای راشدین]]، چهار یا پنج نفرند و تناسبی با دوازده خلیفه ندارند. هیچ کدام از دو سلسله بنی امیه و بنی عباس نیز دوازده نفر نیستند. علاوه بر آن‌که این دو سلسله هیچ‌گونه تناسب و ارتباطی با پیامبر و تعالیم متعالی ایشان ندارند. آنان در جایگاهی مقابل روش و [[سیره]] [[رسول الله]]{{صل}} قرار می‌گیرند. اگر دوازده نفر اول [[خلفا]] و امرای پس از پیامبر را مقصود بدانیم، باید یزید و [[مروان]] و عبدالملک و ولید را نیز مورد تأیید پیامبر بشماریم! این را هم اضافه کنیم که هیچ تفاوتی بین نفر دوازدهم و نفرات بعدی نیست تا آنها را در دو گروه جداگانه قرار دهیم. علاوه بر آن‌که در بعضی متون، پایان این دوازده نفر به «قیام الساعه» متصل شده است؛ در حالی که تمامی این گروه‌ها، منقرض شده‌اند<ref>[[سید محمد کاظم طباطبایی|طباطبایی، سید محمد کاظم]]، [[ادله و نصوص امامت علی (مقاله)| مقاله «ادله و نصوص امامت علی»]]، [[دانشنامه امام علی ج۳ (کتاب)|دانشنامه امام علی ج۳]]، ص ۲۹۷.</ref>.


== منابع ==
== منابع ==

نسخهٔ ‏۱۵ مهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۰:۰۶

حدیث دوازده خلیفه
متن حدیث
«لا یزال الدّین قائما حتّی تقوم السّاعة أو یکون علیکم إثنی عشر خلیفة کلّهم من قریش»
ترجمه حدیث
همواره این دین تا روز رستاخیز پایدار است، تا آنکه دوازده خلیفه بر شما حکومت کنند که همه از قریش‌اند
مشخصات حدیث
صادره ازپیامبر خاتم (ص)
راویان
محتوای حدیث
دلالت حدیث
منابع حدیث
منابع شیعه
منابع اهل سنت

حدیث دوازده خلیفه از جمله احادیث مهم درباره اثبات امامت است. در این روایت پیامبر اکرم (ص) نه تنها امیرالمؤمنین (ع) را به خلافت بعد از خود معرفی فرمود، بلکه در سخنان دیگری بر جانشینان دوازده‌گانه خود تصریح فرمودند.

مقدمه

از جمله احادیث مهم درباره چاره‌اندیشی برای آینده امت اسلام، احادیثی هستند که تعداد جانشینان پیامبر خدا (ص) را مطرح می‌سازند. این احادیث که فراوان نقل شده و با طرق مختلف و در نقل‌های گوناگون و صحیح آمده‌اند نشان می‌دهند که خلفای پیامبر خدا دوازده نفرند[۱].

در این روایت پیامبر اکرم (ص) نه تنها امیرالمؤمنین (ع) را به خلافت بعد از خود معرفی فرمود، بلکه در سخنان دیگری بر جانشینان دوازده‌گانه خود این‌گونه تصریح فرمودند: «همواره این دین تا روز رستاخیز پایدار است، تا آنکه دوازده خلیفه بر شما حکومت کنند که همه از قریش‌اند»[۲] و در روایت دیگری فرمودند: «جانشینان من به شماره نقبای بنی‌اسرائیل دوازده نفرند، همه آنها از قریش و از بنی‌هاشم هستند»[۳] و یا در روایت دیگری فرمودند: پس از من دوازده امیر خواهد بود، همه از قریش»[۴] و در بعضی احادیث (همانند حدیث جابر بن عبدالله انصاری) پیامبر این دوازده نفر را ذکر فرموده است[۵].

این حدیث، با نقل‌های بسیار و طرق گوناگونی که مورد تأیید محدثان اهل سنت نیز قرار گرفته است، هیچ پیامی جز گزارش ولایت علی (ع) و فرزندانش ندارد و تصریحی بر خلافت علی (ع) پس از پیامبر خداست و نیز تأکیدی بر سیاست عظیم و استوار پیامبر (ص) در تعیین آیندۀ حاکمیت و پیشوایی امت[۶]، همانگونه که گفته شده است: "جانشینان دوازده‌گانه جز بر دوازده خلیفه از اهل بیت و عترت حضرت قابل تطبیق نیست چنانچه تاریخ نشان می‌دهد[۷]؛ زیرا خلفای نخستین چهار نفر بیش نیستند و خلفای بنی‌امیه علاوه بر آنکه بیش از دوازده نفرند به جز عمر بن عبدالعزیز همگی ظالم بودند و از بنی‌هاشم نیز محسوب نمی‌شدند، همچنین بر خلفای بنی‌عباس قابل تطبیق نیست؛ زیرا تعداد آنها از دوازده افزون است. گذشته از این بنی عباس به آیه مودّت[۸] عمل نکردند و حدیث کسا را نادیده گرفتند؛ بنابراین، احادیث منحصراً بر دوازده امامی که از اهل بیت و عترت پیامبر (ص) بوده‌اند تطبیق می‌کند؛ زیرا آنها تمام فضایل نفسانی، علمی و خانوادگی را از جد خود به ارث برده بودند[۹].[۱۰]

روایات دوازده خلیفه

در روایتی که سند آن به عبدالله بن مسعود می‌رسد، نقل شده است: زمانی که ابن مسعود در کوفه مشغول تعلیم قرآن به مردم بود، کسی از او سؤال نمود: آیا پیامبر به شما از تعداد جانشینان پس از خود خبر داده است؟ ابن مسعود در جواب می‌گوید: از آن روزی که من به عراق آمدم تا هنوز کسی از من در این باره سوال نکرده بود بله! در این باره خودم از رسول خدا(ص) شنیدم که فرمود: «يكون بعدي من الخلفا عدد نقباء بني اسرائيل، اثنا عشر. كلهم من قريش»[۱۱]؛ پس از من تعداد جانشینانم به تعداد نقبای بنی اسرائیل، دوازده نفر می‌باشد که تمام آنها از قریش هستند.

همچنین از رسول خدا(ص) نقل شده است: پیوسته دین اسلام تا روز قیامت پابرجا خواهد بود و دوازده خلیفه که همگی از قریش هستند بر مردم خلافت خواهند کرد[۱۲]. در حدیث دیگر نقل شده است: همیشه این دین (اسلام) پابرجاست تا دوازده خلیفه، خلافت کنند[۱۳].

سید بن طاووس حدیث اثنا عشر خلیفه را نیز با چندین سند از منابع اهل سنت نقل نموده است: پیوسته این دین آشکار است تا قیامت برپا شود و دوازده خلیفه بر آنان (مسلمانان) خلافت کنند که همگی از قریش هستند[۱۴]. در عیون اخبار الرضا درباره تعداد خلفا و کارنامه عملی آنان نقل شده است: این امت هدایت نگردد؛ مگر اینکه دوازده خلیفه در بین آنها خلافت نمایند که همه آنان به هدایتگری و دین حق عمل نمایند[۱۵]. همچنین در روایتی نقل شده است که رسول خدا(ص) فرمود: پس از من دوازده خلیفه هستند که نام‌های آنان با سفارش (از جانب خداوند) تعیین شده است[۱۶].

در کنز العمال نقل شده است: همیشه امر خلافت میان امت من به شایستگی ادامه دارد تا اینکه میان آنها دوران دوازده نفر خلیفه پایان یابد و همگی از قریش‌اند[۱۷]. در روایت جابر بن سمره از پیامبر(ص) آمده است: اسلام همیشه عزت‌مند است تا مادامی که دوازده خلیفه خلافت کنند[۱۸].

در حدیث دیگری از پیامبر(ص) نقل شده است: همیشه امر این امت به راهی راست بوده و بر دشمنان پیروز است تا اینکه دوازده نفر خلیفه بر آنان خلافت کنند که همگی از قریش هستند[۱۹]. همچنین حضرت فرمود: همیشه امر خلافت استوار است تا دوازده خلیفه که همه از قریش هستند خلافت نمایند[۲۰].[۲۱]

در تعیین مصداق خلفای دوازده‌گانه، روایات فراوانی است که آنان را با نام و نشان بیان و با امامان دوازده‌گانه مورد اعتقاد شیعه تطبیق داده است. در حدیثی از امام صادق(ع)، با استناد به امیرالمؤمنین(ع) و ایشان از رسول خدا(ص) نقل نموده است که فرمود: «الْأَئِمَّةُ بَعْدِي اثْنَا عَشَرَ أَوَّلُهُمْ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ(ع) وَ آخِرُهُمُ الْقَائِمُ هُمْ خُلَفَائِي وَ أَوْصِيَائِي وَ أَوْلِيَائِي وَ حُجَجُ اللَّهِ عَلَى أُمَّتِي بَعْدِي الْمُقِرُّ بِهِمْ مُؤْمِنٌ وَ الْمُنْكِرُ لَهُمْ كَافِرٌ»[۲۲]؛ همچنین در حدیث معروف جابر در شأن نزول آیه اولی الامر با صراحت آمده است که رسول خدا(ص) درباره صاحبان امر فرمود: «هُمْ خُلَفَائِي يَا جَابِرُ وَ أَئِمَّةُ الْمُسْلِمِينَ مِنْ بَعْدِي أَوَّلُهُمْ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ ثُمَّ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ ثُمَّ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ ثُمَّ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ الْمَعْرُوفُ فِي التَّوْرَاةِ بِالْبَاقِرِ وَ سَتُدْرِكُهُ يَا جَابِرُ فَإِذَا لَقِيتَهُ فَأَقْرِئْهُ مِنِّي السَّلَامَ ثُمَّ الصَّادِقُ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ ثُمَّ مُوسَى بْنُ جَعْفَرٍ ثُمَّ عَلِيُّ بْنُ مُوسَى ثُمَّ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ ثُمَّ عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ ثُمَّ الْحَسَنُ بْنُ عَلِيٍّ ثُمَّ سَمِيِّي وَ كَنِيِّي حُجَّةُ اللَّهِ فِي أَرْضِهِ وَ بَقِيَّتُهُ فِي عِبَادِهِ ابْنُ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ ذَاكَ الَّذِي يَفْتَحُ اللَّهُ تَعَالَى ذِكْرُهُ عَلَى يَدَيْهِ مَشَارِقَ الْأَرْضِ وَ مَغَارِبَهَا ذَاكَ الَّذِي يَغِيبُ عَنْ شِيعَتِهِ وَ أَوْلِيَائِهِ غَيْبَةً لَا يَثْبُتُ فِيهَا عَلَى الْقَوْلِ بِإِمَامَتِهِ إِلَّا مَنِ امْتَحَنَ اللَّهُ قَلْبَهُ لِلْإِيمَانِ»[۲۳].

بنابراین از جهت مصداق‌شناسی، روایات خلفا دوازده‌گانه نیز مانند روایات دوازده امام مشکلی ندارند. برای جلوگیری از زیادی کلام، به ذکر همین مقدار از روایات اکتفا نموده و تأکید می‌شود که به جز روایات ذکر شده در اینجا، ده‌ها روایات دیگر نیز با همین مضمون در منابع شیعه و سنی نقل شده است[۲۴].[۲۵]

حدیث دوازده خلیفه و اثبات امامت

اهمیت این روایات از آن‌روست که از مهم‌ترین ادله اثبات امامت امامان معصوم (ع) به شمار می‌آید و از آنجا که سند و دلالتشان خدشه‌ناپذیر است، می‌تواند محور وحدت امت اسلامی و کلید گشودن اختلاف‌های کهنه و گسترده‌ای باشد که میان مذاهب اسلامی از دیرباز وجود داشته است. به همین دلیل است که گروهی از عالمان بزرگ امامیه بر این باورند خدای متعال با اعجاز، این روایات را از تحریف مصون داشته است[۲۶]. بسیاری از آنان به این روایات برای اثبات امامت ائمه (ع) استدلال کرده‌اند[۲۷].

مصداق‌شناسی

پیامبر در چاره‌اندیشی برای آینده امت، حتی شمار جانشینان خود را نیز رقم زده است. این احادیث به طرق مختلف و در کتب معتبر اهل سنت آمده است. صحیح مسلم از جابر بن سمره نقل کرده است که پیامبر فرمود: «اسلام تا زمانی عزیز خواهد بود که دوازده خلیفه بیایند». سپس کلمه‌ای افزود که آن را نشنیدم. از پدرم پرسیدم که پیامبر چه گفت. او گفت: پیامبر فرمود که تمامی آنها از قریش هستند[۲۸]. در سنن ترمذی آمده است که پیامبر(ص) فرمود: «بعد از من دوازده امیر خواهند آمد»[۲۹]. صحیح بخاری نیز مشابه این را نقل کرده است[۳۰].

روشن است که این احادیث، نقل به معنا شده‌اند؛ یعنی یک واقعه مشخص و واحد، در رهگذر روزگار و روایت کردن‌ها، به گونه‌های متفاوتی نقل شده است. آنچه قابل استناد است، مضمون مشترک و متعین در تمامی این روایات است و آن متن مشترک است که به صدورش اطمینان وجود دارد. این مضمون مشترک، اشاره به دوازده جانشین رسول الله(ص) است که پس از وی می‌آیند و مورد تأیید آن حضرتند.

سؤالی که مطرح می‌شود، این است که پیامبر با این کلام چه چیز را نشان داده است. از واقعیتی که رخ خواهد داد، سخن گفته یا حقیقتی که باید باشد؟ تردیدی نیست که پیامبر، جانشین و خلیفه معرفی می‌کند؛ یعنی کسانی که پای بر جای پای او می‌نهند و چون او بر مردم حکم می‌رانند و همچون او دین را پیش خواهند برد؛ یعنی اشاره به حقیقتی است که باید باشد نه واقعیتی که رخ خواهد داد. پیامبر با این کلام نظر خود را اعلان نموده است تا همه بدانند که چه کسانی مورد تأیید وی هستند.

سؤال دوم این است که مصداق سخن پیامبر کیست. آیا دوازده خلیفه پی درپی پس از پیامبر، مورد اشاره قرار گرفته‌اند؟ یا آن‌که اشاره رسول اکرم(ص) به بنی امیه است؟ یا بنی عباس؟ یا فارغ از همه اینها است و اشاره به دوازده امام شیعیان دارد؟

به نظر ما تنها مصداقی که برای این دوازده نفر می‌توان پیدا کرد، دوازده امام شیعه است و لا غیر. تنها این گروه هستند که دوازده نفرند و از قریش هستند و پای در جای پیامبر نهاده‌اند. نه به کسی ظلم و تعدی کرده و نه خطایی را مرتکب شده‌اند. نیز از خاندان پیامبر و نواده‌های اویند. گفتنی است در یکی از متون، به جای لفظ «كُلُّهُمْ مِنْ قُرَيْشٍ» آمده است: كُلُّهُمْ مِنْ بَنِي هَاشِمٍ[۳۱]. ولی محتملات دیگر که در بالا اشاره شد، هیچ یک از این شرایط را ندارند. خلفای راشدین، چهار یا پنج نفرند و تناسبی با دوازده خلیفه ندارند. هیچ کدام از دو سلسله بنی امیه و بنی عباس نیز دوازده نفر نیستند. علاوه بر آن‌که این دو سلسله هیچ‌گونه تناسب و ارتباطی با پیامبر و تعالیم متعالی ایشان ندارند. آنان در جایگاهی مقابل روش و سیره رسول الله(ص) قرار می‌گیرند. اگر دوازده نفر اول خلفا و امرای پس از پیامبر را مقصود بدانیم، باید یزید و مروان و عبدالملک و ولید را نیز مورد تأیید پیامبر بشماریم! این را هم اضافه کنیم که هیچ تفاوتی بین نفر دوازدهم و نفرات بعدی نیست تا آنها را در دو گروه جداگانه قرار دهیم. علاوه بر آن‌که در بعضی متون، پایان این دوازده نفر به «قیام الساعه» متصل شده است؛ در حالی که تمامی این گروه‌ها، منقرض شده‌اند[۳۲].

منابع

پانویس

  1. برای نمونه، ر. ک: صحیح مسلم، ج ۳، ص ۱۴۵۱ باب ۳۳ (الناس تبع لقریش والخلافة فی قریش). نیز، ر.ک: المعجم الکبیر، ج ۲، ص ۱۹۵- ۱۹۹ و ۲۳۲، اهل بیت (ع) در قرآن و حدیث: بخش یکم/ فصل پنجم، إحقاق الحق، ج ۱۳، ص ۱- ۴۸.
  2. «لا یزال الدّین قائما حتّی تقوم السّاعة أو یکون علیکم إثنی عشر خلیفة کلّهم من قریش»؛ بحار الأنوار، ج ۳۶ ص ۲۳۹ ح ۳۸؛ صحیح مسلم، ج ۳، ص ۱۴۵۳، ح ۱۸۲۲؛ صحیح مسلم، ج۱۳، ص۲۰۳.
  3. «یَقُولُ یَکُونُ بَعْدِی مِنَ الْخُلَفَاءِ عِدَّةُ نُقَبَاءِ مُوسَی اثْنَا عَشَرَ خَلِیفَةً کُلُّهُمْ‏ مِنْ‏ قُرَیْش‏»؛ بحار الأنوار ج ۳۶ ص ۲۹۸؛ صحیح مسلم، ج۶، ص۲.
  4. «یکون بعدی اثنی عشر امیرا کلّهم من قریش»؛ بحار الأنوار، ج ۳۶ ص ۲۳۴ ح ۲۰
  5. ر.ک: محمدی، رضا، امام‌شناسی، ص۱۱۹-۱۲۰.
  6. ر.ک: محمدی ری‌شهری، محمد، گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین، ص ۱۰۸.
  7. ر. ک: محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۲۱۰.
  8. سوره شوری، آیه ۲۳.
  9. ینابیع الموده، ص۴۴۶.
  10. ر.ک: محمدی، رضا، امام‌شناسی، ص۱۱۹-۱۲۰.
  11. راوندی، قصص الانبیا، ص٣۶٨؛ عیون اخبار الرضا(ع)، ج۲، ص۵۴؛ مسند احمد، ج۵، ص۱۰۶؛ معجم کبیر طبرانی، ص۱۹۸؛ با اندک تفاوت.
  12. «لَا يَزَالُ الدِّينُ قَائِماً حَتَّى تَقُومَ السَّاعَةُ وَ يَكُونَ عَلَيْكُمُ اثْنَا عَشَرَ خَلِيفَةً كُلُّهُمْ مِنْ قُرَيْشٍ»، صحیح مسلم، ج۶، ص۴؛ کتاب اماره، باب ۱؛ کنز العمال، ج۱۲، ص۳۲.
  13. «لَا يَزَالُ هَذَا الدِّينُ قَائِماً حَتَّى يَكُونَ اثْنَا عَشَرَ خَلِيفَةً»، تاریخ الخلفا، سیوطی، ص۱۰؛ سنن ابی داوود، ج۲، ص۳۰۹.
  14. «لَا يَزَالُ هَذَا الدِّينُ ظَاهِراً حَتَّى تَقُومَ السَّاعَةُ وَ يَكُونُ عَلَيْهِمُ اثْنَا عَشَرَ خَلِيفَةً كُلُّهُمْ مِنْ قُرَيْشٍ»، الطرائف، ص۱۷۰.
  15. «إِنَّ هَذِهِ الْأُمَّةَ لَا تُهْدَى حَتَّى تَكُونَ فِيهَا اثْنَا عَشَرَ خَلِيفَةً كُلُّهُمْ يَعْمَلُ بِالْهُدَى وَ دِينِ الْحَقِّ»، عیون اخبار الرضا، ج۲، ص۵۵.
  16. «يَكُونُ بَعْدِي اثْنَا عَشَرَ خَلِيفَةَ... أسماؤهم فِي الْوَصِيَّةِ مِنْ لَدُنْ‌»، راوندی، قصص الانبیا، ص٣۶٨.
  17. «لَا يَزَالُ أَمْرُ أُمَّتِي صَالِحاً حَتَّى يَمْضِيَ مِنْهُمْ اثْنَا عَشَرَ خَلِيفَةً كُلُّهُمْ مِنْ قُرَيْشٍ»، کنز العمال، ج۱۲، ص۳۲؛ مستدرک علی الصحیحین، ج۳، ص۶١٨.
  18. «إن الإسلام لا يزال عزيزا إلى اثنا عشر خليفة»، مسند طیالسی، ص۱۰۵؛ مسند علی بن جعد جوهری، ص۲۹۰؛ الکفایه فی علم الدرایه، خطیب بغدادی، ص۹۵؛ معجم الکبیر طبرانی، ج۲، ص١٩۵.
  19. «‌لَا تَزَالُ هَذِهِ الْأُمَّةُ مُسْتَقِيماً أَمْرُهَا ظَاهِرَةً عَلَى عَدُوِّهَا حَتَّى يَمْضِيَ اثْنَا عَشَرَ خَلِيفَةً كُلُّهُمْ مِنْ قُرَيْشٍ»، تهذیب الکمال، ج۳، ص٢٢۴.
  20. «لَا يَزَالُ هَذَا الْأَمْرُ عَزِيزاً إِلَى اثْنَيْ عَشَرَ خَلِيفَةً كُلُّهُمْ مِنْ قُرَيْشٍ»، نعیم بن حماد، کتاب الفتن، ص۵٢.
  21. مظفری، محمد حیدر، امامت در بیان حضرت فاطمه، ص ۱۸۶.
  22. الانصاف فی النص علی الائمة(ع)، ص۴۵۵؛ اثبات الهداة، ج۲، ص۴٩.
  23. عیون أخبار الرضا، ج۱، ص۵٩؛ تحفة الابرار فی مناقب الائمة الاطهار، ص۱۷۲؛ بحار الانوار، ج۲۳، ص۲۸۹.
  24. برای آشنایی بیشتر با این روایات: ر.ک: مسند احمد، ج۵، ص١٠۶ به بعد؛ کنز العمال، ج۱۲، ص۳۲ به بعد؛ مستدرک حاکم نیشابوری، ج۳، ص۶١٨؛ معجم کبیر طبرانی، ج۲، ص١٩۵؛ فتح الباری، ج۱۳، ص۲۱۱؛ عیون اخبار الرضا، ج۲، ص۵۴ به بعد؛ خصال صدوق، ج۲، ص۲۳۵ به بعد؛ الطرائف، سید بن طاووس، ص۱۷۰ و دهها منابع دیگر از شیعه و سنی.
  25. مظفری، محمد حیدر، امامت در بیان حضرت فاطمه، ص ۱۸۶؛ حسینی، سید علی، مقاله «اثناعشر»، دانشنامه امام رضا ج۱، ص ۵۹۹-۶۱۱.
  26. إعلام الوری، ج۲، ص۱۶۵.
  27. حسینی، سید علی، مقاله «اثناعشر»، دانشنامه امام رضا ج۱، ص ۵۹۹-۶۱۱.
  28. «لَا يَزَالُ الدِّينُ قَائِماً حَتَّى تَقُومَ السَّاعَةُ وَ يَكُونَ عَلَيْكُمُ اثْنَا عَشَرَ خَلِيفَةً كُلُّهُمْ مِنْ قُرَيْشٍ»؛ (مسلم، الجامع الصحیح، ج۳، ص۱۴۵۳؛ ابی داود، السنن، ج۴، ص۱۰۶).
  29. «يَكُونُ مِنْ بَعْدِي اثْنَا عَشَرَ أَمِيراً»؛ (ترمذی، السنن، ج۴، ص۵۰۱؛ ابن حنبل، المسند، ج۷، ص۴۳۰).
  30. «عَنْ جَابِرِ بْنِ سَمُرَةَ قَالَ سَمِعْتُ النَّبِيَّ(ص) يَقُولُ: يَكُونُ مِنْ بَعْدِي اثْنَا عَشَرَ أَمِيراً فَقَالَ كَلِمَةً لَمْ أَسْمَعْهَا فَقَالَ أَبِي إِنَّهُ قَالَ كُلُّهُمْ مِنْ قُرَيْشٍ». (بخاری، الصحیح، ج۶، ص۲۶۴۰).
  31. قندوزی حنفی، سلیمان، ینابیع المودة، ج۳، ص۲۹۰.
  32. طباطبایی، سید محمد کاظم، مقاله «ادله و نصوص امامت علی»، دانشنامه امام علی ج۳، ص ۲۹۷.