علل غیبت امام مهدی چیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (جایگزینی متن - 'مهدی منتظر، ص' به 'خراسانی، محمد جواد، مهدی منتظر، ص')
خط ۱۵۷: خط ۱۵۷:
::::::عبد اللّه بن فضل هاشمی می‌‏گوید: از [[امام صادق]] {{ع}} شنیدم که می‌‏‏فرمود: صاحب الامر، غیبتی دارد که ناگزیر اتفاق می‌‏افتد و ناراستان و طرفداران باطل به شک می‌‏افتند. عرض کردم: فدایت شوم چرا چنین می‌‏‏شود؟ فرمود: به خاطر چیزی که ما اجازه نداریم، آن را برای شما بازگو کنیم. عرض کردم: حکمت و فایده این غیبت چیست؟ فرمود: حکمت غیبت او، همان حکمت غیبت آن عده از حجت‏‌های خداوند است که قبلا از آنها یاد شده است؛ حکمت این غیبت نیز تا بعد از ظهور آن حضرت، بر مردم معلوم نخواهد شد؛ همان‏طور که حکمت کارهایی که خضر انجام داد، تا قبل از جدا شدنش از موسی، معلوم نشد. ای پسر فضل! این امری الهی است و سرّ آن و جهات پنهانی آن نیز، الهی و به خدا مربوط است و هنگامی که ما می‌‏دانیم خداوند عزّ و جل حکیم است، قبول و اعتراف می‌‏‏کنیم که تمام کارهایش، عین حکمت و درستی است؛ هرچند که علت و چرایی آن کارها، برای ما روشن نشده باشد<ref>اثبات الهداة، ج ۳، ص ۴۸۸، ج ۲۱۷.</ref>.
::::::عبد اللّه بن فضل هاشمی می‌‏گوید: از [[امام صادق]] {{ع}} شنیدم که می‌‏‏فرمود: صاحب الامر، غیبتی دارد که ناگزیر اتفاق می‌‏افتد و ناراستان و طرفداران باطل به شک می‌‏افتند. عرض کردم: فدایت شوم چرا چنین می‌‏‏شود؟ فرمود: به خاطر چیزی که ما اجازه نداریم، آن را برای شما بازگو کنیم. عرض کردم: حکمت و فایده این غیبت چیست؟ فرمود: حکمت غیبت او، همان حکمت غیبت آن عده از حجت‏‌های خداوند است که قبلا از آنها یاد شده است؛ حکمت این غیبت نیز تا بعد از ظهور آن حضرت، بر مردم معلوم نخواهد شد؛ همان‏طور که حکمت کارهایی که خضر انجام داد، تا قبل از جدا شدنش از موسی، معلوم نشد. ای پسر فضل! این امری الهی است و سرّ آن و جهات پنهانی آن نیز، الهی و به خدا مربوط است و هنگامی که ما می‌‏دانیم خداوند عزّ و جل حکیم است، قبول و اعتراف می‌‏‏کنیم که تمام کارهایش، عین حکمت و درستی است؛ هرچند که علت و چرایی آن کارها، برای ما روشن نشده باشد<ref>اثبات الهداة، ج ۳، ص ۴۸۸، ج ۲۱۷.</ref>.
::::::براساس این حدیث، علّت و حکمت اصلی غیبت، برای ما معلوم نیست و پس از ظهور مهدی {{ع}} آشکار می‌‏گردد؛ ولی در روایات متعدد دیگر، اسرار و عللی برای غیبت آن حضرت بیان شده که قابل توجّه است و می‌‏‏تواند ما را نسبت به وقوع غیبت و لزوم آن به اطمینان بیشتری برساند. در اینجا عوامل و حکمت‏‏‌های غیبت- براساس یک دسته‏‌بندی جدید و جامع- بیان می‌‏‏شود؛ بنابراین تقسیم، غیبت [[امام مهدی]]{{ع}} هم از جانب خدا و به خواست و اراده او بوده است و هم مردم، حاکمان ظالم و شیعیان در آن نقش و تأثیر داشته‏‌اند.
::::::براساس این حدیث، علّت و حکمت اصلی غیبت، برای ما معلوم نیست و پس از ظهور مهدی {{ع}} آشکار می‌‏گردد؛ ولی در روایات متعدد دیگر، اسرار و عللی برای غیبت آن حضرت بیان شده که قابل توجّه است و می‌‏‏تواند ما را نسبت به وقوع غیبت و لزوم آن به اطمینان بیشتری برساند. در اینجا عوامل و حکمت‏‏‌های غیبت- براساس یک دسته‏‌بندی جدید و جامع- بیان می‌‏‏شود؛ بنابراین تقسیم، غیبت [[امام مهدی]]{{ع}} هم از جانب خدا و به خواست و اراده او بوده است و هم مردم، حاکمان ظالم و شیعیان در آن نقش و تأثیر داشته‏‌اند.
:::::*'''اراده و خواست خداوند:''' طبق بیان روایات، غیبت [[امام مهدی]]{{ع}}، بیشتر از ناحیه خدا و براساس مشیت، حکمت و اراده او بوده است. در روند پیشینه‌‏دار تاریخ، وقایع و رویدادهای شگفت و خارق‌‏العاده‏‌ای رخ داده و اینها براساس [[سنت]] و قوانین الهی حاکم بر هستی بوده است. زندگی طولانی و غیبت [[امام مهدی]]{{ع}} نیز از چهارچوب این قانون خارج نیست. خداوند با غیبت حجت خود، اهداف و اغراض زیر را در نظر داشته است:
:::::*'''اراده و خواست خداوند:''' طبق بیان روایات، غیبت [[امام مهدی]]{{ع}}، بیشتر از ناحیه خدا و براساس مشیت، حکمت و اراده او بوده است. در روند پیشینه‌‏دار تاریخ، وقایع و رویدادهای شگفت و خارق‌‏العاده‏‌ای رخ داده و اینها براساس [[سنت]] و قوانین الهی حاکم بر هستی بوده است. زندگی طولانی و غیبت [[امام مهدی]]{{ع}} نیز از چهارچوب این قانون خارج نیست. خداوند با غیبت حجت خود، اهداف و اغراض زیر را در نظر داشته است:
:::::#'''آزمون و امتحان مردم‏''': یکی از حکمت الهی در مسئله غیبت حجت، امتحان و آزمایش انسان‌‏ها- به خصوص شیعیان- است؛ یعنی، امتحان و آزمایش گروهی که ایمان‏ محکمی ندارند تا باطنشان ظاهر شود. کسانی هم که ایمان در اعماق دل آنان ریشه دوانده، به واسطه انتظار و صبر بر شداید و ایمان به غیب، ارزش و قدرشان معلوم می‌‏گردد و به درجاتی از ثواب نایل می‌‏‏آیند. زرارة بن اعین می‌‏‏گوید: از [[امام صادق]] {{ع}} شنیدم که می‌‏‏فرمود: قائم قبل از قیامش غیبتی دارد؛ گفتم: چرا؟ فرمود: می‌‏‏ترسد ... تا آنجا که فرمود: ... او منتظر است؛ اما خداوند دوست دارد شیعه را آزمایش کند؛ آن‏گاه معتقدان و طرفداران باطل به شک می‌‏افتند<ref>{{عربی|اندازه=155%|و هو المنتظر غیر انّ الله یحبّ ان یمتحن الشیعه، فعند ذلک یرتاب المبطلون}}؛ اثبات الهداة، ج ۳، ص ۴۷۲، ح ۱۵۰</ref> جابر گوید: به [[امام باقر]] {{ع}} عرض کردم، فرج شما چه هنگام خواهد بود؟ فرمود: دور است، دور است؛ فرج ما پیش نخواهد آمد تا اینکه غربال شوید، باز غربال شوید ... تا اینکه ناخالصی از بین برود و صافی باقی بماند<ref>{{عربی|اندازه=155%|هیهات! هیهات!: لا یکون فرجنا حتّی تغربلوا ثمّ تغربلوا حتی یذهب الکیدر و یبقی الصفو}}؛بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۱۳</ref>. بر این اساس آزمایش مردم از دو جهت صورت می‌‏‏گیرد:
:::::#'''آزمون و امتحان مردم‏''': یکی از حکمت الهی در مسئله غیبت حجت، امتحان و آزمایش انسان‌‏ها- به خصوص شیعیان- است؛ یعنی، امتحان و آزمایش گروهی که ایمان‏ محکمی ندارند تا باطنشان ظاهر شود. کسانی هم که ایمان در اعماق دل آنان ریشه دوانده، به واسطه انتظار و صبر بر شداید و ایمان به غیب، ارزش و قدرشان معلوم می‌‏گردد و به درجاتی از ثواب نایل می‌‏‏آیند. زرارة بن اعین می‌‏‏گوید: از [[امام صادق]] {{ع}} شنیدم که می‌‏‏فرمود: قائم قبل از قیامش غیبتی دارد؛ گفتم: چرا؟ فرمود: می‌‏‏ترسد ... تا آنجا که فرمود: ... او منتظر است؛ اما خداوند دوست دارد شیعه را آزمایش کند؛ آن‏گاه معتقدان و طرفداران باطل به شک می‌‏افتند<ref>{{عربی|اندازه=155%|و هو المنتظر غیر انّ الله یحبّ ان یمتحن الشیعه، فعند ذلک یرتاب المبطلون}}؛ اثبات الهداة، ج ۳، ص ۴۷۲، ح ۱۵۰</ref> جابر گوید: به [[امام باقر]] {{ع}} عرض کردم، فرج شما چه هنگام خواهد بود؟ فرمود: دور است، دور است؛ فرج ما پیش نخواهد آمد تا اینکه غربال شوید، باز غربال شوید ... تا اینکه ناخالصی از بین برود و صافی باقی بماند<ref>{{عربی|اندازه=155%|هیهات! هیهات!: لا یکون فرجنا حتّی تغربلوا ثمّ تغربلوا حتی یذهب الکیدر و یبقی الصفو}}؛بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۱۳</ref>. بر این اساس آزمایش مردم از دو جهت صورت می‌‏‏گیرد:
:::::##چون اصل غیبت بسیار طولانی می‌‏شود، بیشتر مردم در شک و تردید می‌‏‏افتند و برخی در اصل ولادت و بعضی نیز در بقای آن حضرت شک می‌‏‏کنند.
:::::##چون اصل غیبت بسیار طولانی می‌‏شود، بیشتر مردم در شک و تردید می‌‏‏افتند و برخی در اصل ولادت و بعضی نیز در بقای آن حضرت شک می‌‏‏کنند.
خط ۱۸۲: خط ۱۸۰:
{{پایان جمع شدن}}
{{پایان جمع شدن}}


{{جمع شدن|۹. آقای رضوانی (پژوهشگر حوزه علمیه قم)؛}}
{{جمع شدن|۹. حجت الاسلام و المسلمین صمدی؛}}
[[پرونده:783993038.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[قنبر علی صمدی]]]]
::::::حجت الاسلام و المسلمین '''[[قنبر علی صمدی]]'''، در کتاب ''«[[آخرین منجی (کتاب)|آخرین منجی]]»'' در این‌باره گفته است:
:::::*«تحلیل [[فلسفه غیبت]] [[امام عصر]]{{ع}} نیازمند توجه به اهداف کلی [[ظهور]] است؛ همان چیزی که خطوط کلی آن در آیات [[قرآن کریم]] مطرح شده است. بر اساس رهنمودهای قرآنی، خداوند حکیم، وجود مقدس [[امام مهدی|حضرت بقیة الله]]{{ع}} را برای هدفی والا و سترگ ذخیره نموده و آن، تحقق کامل حاکمیت دین الاهی و ارزش‌های والای انسانی در جامعه است: {{عربی|اندازه=120%|﴿{{متن قرآن|هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ}}﴾}}<ref>«او کسی است که رسولش را با هدایت و آیین حق فرستاد، تا آن را بر همه آیین‌ها غالب گرداند؛ هر چند مشرکان کراهت داشته باشند»؛ (سوره توبه، آیه ۳۳؛ سوره صف، آیه ۹).</ref>. این هدف، به قدری بزرگ و پر ثمر است که خداوند همه [[پیامبران]]{{عم}} پیشین  را برای زمینه‌سازی این امر مهم، یعنی "حاکمیت [[دین]] [[پیامبر خاتم]]{{صل}} توسط آخرین وصی او [[حضرت مهدی]] {{ع}}" فرستاده است. از این نظر، حتی وجود مقدس [[پیامبر خاتم]] {{صل}} نیز زمینه‌ساز تحقق این هدف مهم بوده است؛ زیرا اگرچه ایشان پایه گذار این طرح عظیم بوده و اهداف و برنامه‌های او کامل‌ترین مرحله تکامل دین است، اما رسالت تحقق این اهداف متعالی، به عهده آخرین وصی او است. حکمت‌های [[غیبت]] [[امام عصر]]{{ع}} نیز در راستای این هدف متعالی و آرمانی قابل تفسیر است. برخی از علل و حکمت‌های [[غیبت]] [[امام مهدی]] {{ع}} از زبان [[پیامبر]]{{صل}} و [[ائمه]]{{عم}} بازگو شده و از عواملی مانند خوف قتل، رهایی از بیعت با ستمکاران، ستم پیشه بودن مردم، امتحان و آزمایش مردم و... به عنوان دلائل [[غیبت]] یاد شده است. در اینجا به برخی از این عوامل اشاره می‌شود.
::::#'''حفظ جان حضرت:''' در تعدادی از روایات، نبود امنیت جانی و خطر کشته شدن حضرت، مهم‌ترین دلیل [[غیبت]] عنوان شده است تا بدین وسیله، جریان امامت تداوم یابد و رسالت بزرگ حاکمیت [[دین]] به وسیله او محقق شود. زراره نقل کرده است که [[امام باقر]]{{ع}} فرمود: برای قائم ما قبل از این که به پا خیزد غیبتی است. من پرسیدم: چرا؟فرمود: چون می‌هراسد، سپس با دست به شکمش اشاره نمود؛ یعنی از ترس کشته شدن پنهان می‌شود<ref>{{عربی|اندازه=120%|"إِنَّ لِلْقَائِمِ غَيْبَةً قَبْلَ ظُهُورِهِ قُلْتُ وَ لِمَ قَالَ يَخَاف‏"}}</ref>. [[زراره]] در روایت دیگری، از [[امام صادق]] {{ع}} نقل کرده: "[[قائم]] ما قبل از آن که قیام کند، ناگریز از [[غیبت]] است"<ref>{{عربی|اندازه=120%|" لِلْقَائِمِ غَيْبَةٌ قَبْلَ قِيَامِهِ "}}</ref>؛ و در پاسخ به پرسش زراره، مبنی بر چرایی [[غیبت]]، ادامه داده است: "بر جانش نگران است و از بریدن سرش هراس دارد"<ref>{{عربی|اندازه=120%|" يَخَافُ عَلَى نَفْسِهِ الذَّبْح‏"}}؛ کمال الدین و تمام النعمه، ج ۲، ص۴۸۱؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص۹۷.</ref>؛ [[یونس بن عبدالرحمن]] نیز گوید: حضور [[امام کاظم|امام هفتم، موسی بن جعفر]]{{ع}} شرفیاب شدم و به او عرض کردم: یابن رسول الله! شما قائم به حق هستی؟ فرمود: "من هم [[قائم]] به حق هستم، ولی آن قائمی که زمین را از دشمنان خدای عزوجل پاک می‌کند و آن را پر از عدالت می‌نماید، چنان که پر از جور و ستم شده باشد، پنجمین فرزند من است و برای او غیبتی است طولانی؛ چون بر جان خود می‌ترسد. مردمی در آن مدت از اعتقادات خود برمی‌گردند و مردمی در آن ثابت می‌مانند"<ref>{{عربی|اندازه=120%|"أَنَا الْقَائِمُ بِالْحَقِّ وَ لَكِنَّ الْقَائِمَ الَّذِي يُطَهِّرُ الْأَرْضَ مِنْ أَعْدَاءِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ يَمْلَؤُهَا عَدْلًا كَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْماً هُوَ الْخَامِسُ مِنْ وُلْدِي لَهُ غَيْبَةٌ يَطُولُ أَمَدُهَا خَوْفاً عَلَى نَفْسِهِ يَرْتَدُّ فِيهَا أَقْوَامٌ وَ يَثْبُتُ فِيهَا آخَرُون‏"}}؛ کمال الدین و تمام النعمه، ج ۲، ص ۳۶۱.</ref> بر اساس این دسته روایات، [[فلسفه غیبت]] و پنهان زیستی [[امام]]{{ع}} حفظ جان و در امان ماندن از خطر دشمنان است؛ زیرا اگر غیبتی در کار نبود، مطمئناً دستگاه معتمد عباسی برای به شهادت رساندن آن وجود مقدس از هیچ اقدامی کوتاهی نمی‌کرد. از این‌رو به نظر می‌رسد که حکمت و راز اصلی [[غیبت]] [[امام زمان]]{{ع}} حفظ جان آن حضرت از شر جباران و ستمگران باشد و اگر در سایر روایات، سخن از حکمت‌های دیگر به میان آمده، بیانگر آثار تحقق این هدف بزرگ است.
::::#'''پرهیز از معاهده با حکام جور:''' بدون شک در صورت عدم [[غیبت]]، [[حضرت مهدی]] {{ع}} همانند اجداد طاهرینش، در برابر دشمنان هیچ راهی جز درگیری و شهادت یا پذیرش معاهده با آنان نداشت. در برخی از روایات، حکمت [[غیبت]]، پرهیز [[حضرت مهدی]] {{ع}} از امضای معاهده بیعت با طاغوت‌های زمان ذکر شده است تا در زمان قیام بتواند فارغ از تعهد هیچ حاکمی، آزادانه عمل کند؛ چون هیچ یک از [[ائمه]]{{ع}} پیشین از تعهد اجباری حکام زمانشان آزاد نبوده‌اند. اساساً تعهد حضرت نسبت به حکام زمان، با فلسفه وجودی آن حضرت سازگار نیست؛ چون ایشان مأموریت ویژه و بزرگی برعهده دارد که لازمه‌اش نقض این بیعت است. در حالی که بر فرض امضای چنین تعهدی، [[امام]]{{ع}} نمی‌تواند آن را نقض کند؛ زیرا [[اسلام]]، همانند مارکسیست‌ها، وسیله را به خاطر هدف توجیه نمی کند، بلکه مشروعیت وسیله را نیز لازم می‌شمرد. [[امام حسن|امام حسن مجتبی]]{{ع}} در این باره می‌فرماید: "هرکدام از ما [[اهل بیت]] در زمان خود بیعت حاکمان و طاغوت‌های زمان را از روی تقیه به عهده دارد، مگر [[امام مهدی]] {{ع}} که [[عیسی بن مریم]]{{ع}} به امامت او نماز می‌گذارد. خداوند ولادت او را مخفی نگه می‌دارد و برای او غیبتی مقرر می‌فرماید تا هنگامی که قیام کند، بیعت حاکمی بر گردنش نباشد"<ref> {{عربی|اندازه=120%|"مَا مِنَّا أَحَدٌ إِلَّا وَ يَقَعُ فِي عُنُقِهِ بَيْعَةٌ لِطَاغِيَةِ زَمَانِهِ إِلَّا الْقَائِمُ الَّذِي يُصَلِّي رُوحُ اللَّهِ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ ع خَلْفَهُ فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يُخْفِي وِلَادَتَهُ وَ يُغَيِّبُ شَخْصَهُ لِئَلَّا يَكُونَ لِأَحَدٍ فِي عُنُقِهِ بَيْعَةٌ إِذَا خَرَجَ "}}؛ کمال الدین و تمام النعمه، ج ۱، ص۳۱۶؛ إعلام الوری، ص۴۲۷.</ref>. خود [[امام عصر]]{{ع}} نیز در پاسخ به پرسش [[احمد بن اسحاق]] فرمود: "بر گردن همه پدرانم، بیعت سرکشان زمانه بود؛ اما من وقتی خروج نمایم، بیعت هیچ سرکشی بر گردنم نیست"<ref>{{عربی|اندازه=120%|" إِنَّهُ لَمْ يَكُنْ لِأَحَدٍ مِنْ آبَائِي ع إِلَّا وَ قَدْ وَقَعَتْ فِي عُنُقِهِ بَيْعَةٌ لِطَاغِيَةِ زَمَانِهِ وَ إِنِّي أَخْرُجُ حِينَ أَخْرُجُ وَ لَا بَيْعَةَ لِأَحَدٍ مِنَ الطَّوَاغِيتِ فِي عُنُقِي "}}؛ کمال الدین و تمام النعمه، ج۲، ص۴۸۵.</ref>.
::::#'''آزمودن [[ایمان]] و پایداری مردم:''' یکی از سنت‌های جاری الاهی، امتحان مردم است. بر اساس آیات [[قرآن]]، بشر نا گزیر باید امتحان شود. این امتحان در میان امت‌های پیشین بوده و در آینده نیز خواهد بود. [[قرآن]] می‌فرماید: {{عربی|اندازه=120%|﴿{{متن قرآن|أَحَسِبَ النَّاسُ أَن يُتْرَكُوا أَن يَقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لا يُفْتَنُونَ * وَلَقَدْ فَتَنَّا الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ فَلَيَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذِينَ صَدَقُوا وَلَيَعْلَمَنَّ الْكَاذِبِينَ}}﴾}}<ref>آیا مردم گمان کردند همین که بگویند: ایمان آوردیم، به حال خود رها می‌شوند و آزمایش نخواهند شد؟! ما کسانی را که پیش از آنان بودند آزمودیم و [شماها را نیز می‌آزماییم]. باید علم خدا درباره کسانی که راست می‌گویند و آنانی که دروغ می‌گویند تحقق یابد؛ سوره عنکبوت، آیه ۲و۳.</ref>؛ در روایات نیز اعتقاد به [[امام غائب]] محک و معیاری برای شیعیان ذکر شده تا میزان ایمان و تعهد آنان بدین وسیله مورد آزمایش قرار گردد. این آزمون، سبب رویش انسان‌های ثابت‌قدم و ریزش افراد بی‌ایمان خواهد بود. بر اساس روایات، خداوند سخت‌ترین امتحان را در رابطه به تعهدات خواهد گرفت؛ از این‌رو، در عصر [[غیبت]]، [[شیعیان]] را امتحان می‌کند؛ چراکه شیعیان این ملاک و معیار را پذیرفته و معتقد به غیبت حضرت مهدی هستند و طبیعی است که امتحان برای کسانی که این ملاک را قبول نداشته باشند معنا نخواهند داشت. چنان که [[امام صادق]]{{ع}} می‌فرماید: "خداوند به وسیله [[غیبت]] [[امام مهدی]] {{ع}} [[شیعیان]] را امتحان می‌کند و میزان استواری [[ایمان]] و ثبات قدم آنان را می‌آزماید"<ref>{{عربی|اندازه=120%|" غَيْرَ أَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يُحِبُّ أَنْ يَمْتَحِنَ الشِّيعَةَ "}}؛ الکافی، ج۱ ص۳۳۷؛ کمال الدین و تمام النعمه، ج ۲، ص۳۴۲.</ref>؛  در روایات تأکید شده که [[غیبت]] [[امام عصر]]{{ع}} امتحان و غربالی برای انسان‌هاست تا افراد صالح و شایسته از دیگران جدا شوند. برای مثال، [[امام علی|امیرمؤمنان]]{{ع}} می‌فرماید: "به خدا قسم، من و این دو فرزندم ([[امام حسن|حسن]] و [[امام حسین|حسین]]{{عم}}) شهید خواهیم شد و خداوند در [[آخرالزمان]] مردی از فرزندانم را به خون خواهی ما بر خواهد انگیخت. او از دیده‌ها غایب خواهد شد، تا این آزمایش سبب جدایی گمراهان شوند، به گونه‌ای که افراد نادان می‌گویند: خدا به [[آل محمد]]{{صل}} نیازی ندارد"<ref>{{عربی|اندازه=120%|" أَمَا وَ اللَّهِ لَأُقْتَلَنَّ أَنَا وَ ابْنَايَ هَذَانِ وَ لَيَبْعَثَنَّ اللَّهُ رَجُلًا مِنْ وُلْدِي فِي آخِرِ الزَّمَانِ يُطَالِبُ بِدِمَائِنَا وَ لَيَغِيبَنَّ عَنْهُمْ تَمْيِيزاً لِأَهْلِ الضَّلَالَةِ حَتَّى يَقُولَ الْجَاهِلُ مَا لِلَّهِ فِي آلِ مُحَمَّدٍ مِنْ حَاجَة"}}الغیبة، نعمانی، ص۱۴۱؛ بحار الانوار، ج۵۱، ص۱۱۲.</ref>؛ بر پایه این روایات، [[غیبت]] [[حضرت حجت]]{{ع}} محک و آزمایشی است که خداوند عموم بندگان را بدان می‌آزماید: {{عربی|اندازه=150%|"امْتَحَنَ بِهَا خَلْقَه‏"}}<ref>الامامة و التبصرة، ص۱۱۳؛ علل الشرائع، ج۱، ص۱۴۴.</ref> و [[شیعیان]] و پیروان آن حضرت را به طور خاص بدین وسیله امتحان می‌کند: {{عربی|اندازه=150%|"أَنَّ اللَّهَ يُحِبُّ أَنْ يَمْتَحِنَ الشِّيعَةَ "}}<ref>الکافی، ج۱، ص۳۳۷؛ کمال الدین و تمام النعمه، ص۳۴۲.</ref>، تا میزان صداقت و ثبات قدم پیروان و معتقدان به آن حضرت مورد سنجش قرار گیرد.
::::#'''افاضه تدریجی:''' [[امام]] واسطه فیض خدا بر خلق است و حضور مشهودانه ایشان، خود، فیضی مضاعف است؛ اما این فیض رسانی با شرایط و مقدمات خاصی ملازم است که بدون آنها، موجود مستفیض، یا از فیض محروم می‌شود یا از آن، بهره تامی نمی‌برد. زیرا رابطه میان فیاض و مستفیض سه گونه است:
::::##فیاض و مستفیض، توان اعطا و دریافت دفعی فیض را دارند.
::::##نه فیاض در اعطا تام است و نه مستفیض در استفاضه.
::::##فیاض در اعطا تام است؛ اما مستفیض نمی‌تواند فیض را به طور دفعی دریافت کند. خدای سبحان، عالم هستی را بر اساس آیه {{عربی|اندازه=120%|﴿{{متن قرآن|وَمَا أَمْرُنَا إِلاَّ وَاحِدَةٌ}}﴾}}<ref>سوره قمر، آیه ۵۰.</ref> یک باره ایجاد کرد؛ اما از آنجا که عالم طبیعت، توان استفاضه دفعی فیض از مبدأ فیاض را ندارد، نظر به آیه {{عربی|اندازه=120%|﴿{{متن قرآن|وَقَدَّرَ فِيهَا أَقْوَاتَهَا فِي أَرْبَعَةِ أَيَّامٍ}}﴾}}<ref>سوره فصلت، آیه ۱۰.</ref> این فیض دفعی را به تدریج دریافت کرده و می‌کند. کلمح بالبصر بنابراین، اگرچه اعطای فیض به شکل دفعی صورت پذیرفته است، اما به سبب نقص قابل، تدریجی دریافت می‌شود؛ زیرا افاضه فیض، بر اساس توان و استعداد قابل است و قانون عادی طبیعت بر وجود واسطه‌های فراوان در تحقق اشیا جریان دارد و حال آن که در چنین مواردی، فیض الاهی برخلاف قانون عادی و مبتنی بر حذف یا تقلیل واسطه‌ها ظهور می‌یابد. بر این اساس، سخن از تدریج اعطا و افاضه الاهی، ناظر به عدم قابلیت مستفیض است، نه نقص فاعل فیاض؛ به این معنی که دریافت فیض تدریجی در هر درجه، قابل را برای دریافت فیض بعدی مستعد می‌کند. بنابراین، برخورداری از فیض حکومت صالحان، گرچه از سوی مبدأ فیاض، بی‌گذراندن مقدمات مانعی ندارد، اما قابل‌ها فاقد استعداد لازم برای دریافت جمعی فیض و تابع شرایط، مقدمات و زمینه‌های لازم‌اند؛ به گونه‌ای که تا آن شرایط و مقدمات در بستر زمان فراهم نیاید، نمی‌توانند به این فیض الاهی برسند. و چون از شرایط اساسی استقرار حکومت صالحان، پرورش انسان‌های صالح و ایجاد آمادگی در مردم برای پذیرش حکومت عادلانه جهانی است، [[غیبت]] [[امام عصر]]{{ع}} برای تحقق این شرایط، ایجاد شده است<ref>امام مهدی {{ع}} موجود موعود، ص ۱۳۲ (با اندک تصرفی).</ref>.
::::#'''اسرار نهفته:''' بر اساس برخی روایات، [[غیبت]]، دارای اسرار نامکشوفی است که ما آن را به صورت کامل نمی‌فهمیم؛ زیرا اسرار کامل [[غیبت]] در زمان [[ظهور]] آشکار خواهد شد. [[جابر بن عبدالله انصاری]] از محضر [[پیامبر خاتم|رسول خدا]]{{صل}} در مورد [[غیبت]] [[امام مهدی|حضرت قائم]]{{ع}} چنین سؤال کرد: یا [[پیامبر خاتم|رسول الله]]! آیا [[قائم]] که فرزند شماست غایب می‌شود؟ آن حضرت فرمود: "به خدا قسم، آری! خداوند بدان وسیله اهل [[ایمان]] را امتحان نموده و خالص می‌گرداند و کافران را آزمایش کرده و از میان می‌برد. ای جابر! این از کارهای عجیب خداوند و سری از اسرار الاهی است که بر بندگانش پوشیده است. پس از شک در کار خدا بپرهیز که کفر است"<ref>{{عربی|اندازه=120%|" إِي وَ رَبِّي وَ لِيُمَحِّصَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَ يَمْحَقَ الْكافِرِينَ يَا جَابِرُ إِنَّ هَذَا لَأَمْرٌ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ وَ سِرٌّ مِنْ سِرِّ اللَّهِ مَطْوِيٌّ عَنْ عِبَادِهِ فَإِيَّاكَ وَ الشَّكَّ فِي أَمْرِ اللَّهِ فَهُوَ كُفْر"}}؛ کمال الدین و تمام النعمه، ج ۱، ص۲۸۸؛ کشف الغمه، ج ۲، ص۵۲۱.</ref>.
:::::بنابراین، ما نمی‌توانیم علل و حکمت‌های [[غیبت]] حضرت را محصور در چند چیز بدانیم؛ بلکه حکمت‌های فراوانی در کار است که برخی برای ما بازگو شده و برخی مکتوم مانده است. اما جدا از چرایی اصل [[غیبت]]، پرسش دیگر، درباره چرایی طولانی شدن و به درازا کشیدن [[غیبت]] است. پاسخ به این پرسش را باید در عدم آمادگی جهانی برای تحقق اهداف و برنامه‌های عدالت گسترحضرت جستجو نمود؛ زیرا سنت الاهی بر این است که هرگونه تغییر و تحولی در عرصه‌های مختلف حیات بشری، از مسیر اراده و انتخاب خود انسان‌ها صورت پذیرد. از این‌رو، لازمه پایان یافتن دوران [[غیبت]] و محرومیت از برکات حضور [[امام عصر]]{{ع}} بلوغ فکری جامعه بشری، شناخت رهبری معصوم، درک ضرورت حضور وی و آمادگی برای پذیرش اهداف و برنامه‌های ایشان، یعنی حکومت عدل جهانی است. در این صورت، بدون شک، عنایت خاصه الاهی شامل حال انسان‌ها گردیده و وعده ظهور محقق خواهد شد. در قسمت‌های بعد، به توضیح بیشتر این مطلب خواهیم پرداخت»<ref>[[قنبر علی صمدی|صمدی، قنبر علی]]، [[آخرین منجی (کتاب)|آخرین منجی]]، ص:۹۸- ۱۰۷.</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
 
{{جمع شدن|۱۰. آقای رضوانی (پژوهشگر حوزه علمیه قم)؛}}
[[پرونده:15207.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[علی اصغر رضوانی]]]]
[[پرونده:15207.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[علی اصغر رضوانی]]]]
::::::آقای '''[[علی اصغر رضوانی]]'''، در کتاب ''«[[موعودشناسی و پاسخ به شبهات (کتاب)|موعودشناسی و پاسخ به شبهات]]»'' در این‌باره گفته است:
::::::آقای '''[[علی اصغر رضوانی]]'''، در کتاب ''«[[موعودشناسی و پاسخ به شبهات (کتاب)|موعودشناسی و پاسخ به شبهات]]»'' در این‌باره گفته است:
خط ۲۰۲: خط ۲۱۵:
{{پایان جمع شدن}}
{{پایان جمع شدن}}


{{جمع شدن|۱۰. آقای باقری‌زاده؛}}
{{جمع شدن|۱۱. آقای باقری‌زاده؛}}
[[پرونده:87666522.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[محمد باقری‌زاده اشعری]]]]
[[پرونده:87666522.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[محمد باقری‌زاده اشعری]]]]
::::::آقای '''[[محمد باقری‌زاده اشعری]]'''، در کتاب ''«[[از امام مهدی بیشتر بدانیم (کتاب)|از امام مهدی بیشتر بدانیم]]»'' در این‌باره گفته است:
::::::آقای '''[[محمد باقری‌زاده اشعری]]'''، در کتاب ''«[[از امام مهدی بیشتر بدانیم (کتاب)|از امام مهدی بیشتر بدانیم]]»'' در این‌باره گفته است:
خط ۲۱۶: خط ۲۲۹:
{{پایان جمع شدن}}
{{پایان جمع شدن}}


{{جمع شدن|۱۱. پژوهشگران مؤسسه آینده روشن؛}}
{{جمع شدن|۱۲. پژوهشگران مؤسسه آینده روشن؛}}
[[پرونده:151828.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[پژوهشگران مؤسسه آینده روشن]]]]
[[پرونده:151828.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[پژوهشگران مؤسسه آینده روشن]]]]
::::::'''[[پژوهشگران مؤسسه آینده روشن]]'''، در کتاب ''«[[مهدویت پرسش‌ها و پاسخ‌ها (کتاب)|مهدویت پرسش‌ها و پاسخ‌ها]]»'' در این‌باره گفته‌اند:
::::::'''[[پژوهشگران مؤسسه آینده روشن]]'''، در کتاب ''«[[مهدویت پرسش‌ها و پاسخ‌ها (کتاب)|مهدویت پرسش‌ها و پاسخ‌ها]]»'' در این‌باره گفته‌اند:
خط ۲۳۳: خط ۲۴۶:
{{پایان جمع شدن}}
{{پایان جمع شدن}}


{{جمع شدن|۱۲. نویسندگان کتاب [[نگین آفرینش ج۱ (کتاب)|نگین آفرینش]]؛}}
{{جمع شدن|۱۳. نویسندگان کتاب [[نگین آفرینش ج۱ (کتاب)|نگین آفرینش]]؛}}
[[پرونده:991395.jpg|بندانگشتی|100px|right|]]
[[پرونده:991395.jpg|بندانگشتی|100px|right|]]
::::::نویسندگان کتاب ''«[[نگین آفرینش ج۱ (کتاب)|نگین آفرینش]]»'' در این باره گفته‌اند:
::::::نویسندگان کتاب ''«[[نگین آفرینش ج۱ (کتاب)|نگین آفرینش]]»'' در این باره گفته‌اند:
خط ۲۴۵: خط ۲۵۸:
{{پایان جمع شدن}}
{{پایان جمع شدن}}


{{جمع شدن|۱۳. نویسندگان کتاب «آفتاب مهر»؛}}
{{جمع شدن|۱۴. نویسندگان کتاب «آفتاب مهر»؛}}
[[پرونده:1402.jpg|100px|right|بندانگشتی|]]
[[پرونده:1402.jpg|100px|right|بندانگشتی|]]
::::::نویسندگان کتاب ''«[[آفتاب مهر ج۱ (کتاب)|آفتاب مهر]]»'' در این‌باره گفته‌اند:
::::::نویسندگان کتاب ''«[[آفتاب مهر ج۱ (کتاب)|آفتاب مهر]]»'' در این‌باره گفته‌اند:
خط ۲۵۹: خط ۲۷۲:
{{پایان جمع شدن}}
{{پایان جمع شدن}}


{{جمع شدن|۱۴. نویسندگان کتاب «[[چشم به راه مهدی (کتاب)|چشم به راه مهدی]]»؛}}
{{جمع شدن|۱۵. نویسندگان کتاب «[[چشم به راه مهدی (کتاب)|چشم به راه مهدی]]»؛}}
[[پرونده:151958.jpg|100px|right|بندانگشتی|]]
[[پرونده:151958.jpg|100px|right|بندانگشتی|]]
::::::نویسندگان کتاب ''«[[چشم به راه مهدی (کتاب)|چشم به راه مهدی]]»'' در این‌باره گفته‌اند:
::::::نویسندگان کتاب ''«[[چشم به راه مهدی (کتاب)|چشم به راه مهدی]]»'' در این‌باره گفته‌اند:

نسخهٔ ‏۲۵ آوریل ۲۰۱۹، ساعت ۱۴:۵۱

الگو:پرسش غیرنهایی

علل غیبت امام مهدی چیست؟
موضوع اصلیبانک جامع پرسش و پاسخ مهدویت
مدخل اصلیمهدویت

علل غیبت امام مهدی(ع) چیست؟ یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث مهدویت است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی مهدویت مراجعه شود.

عبارت‌های دیگری از این پرسش

پاسخ نخست

محمد جواد خراسانی
آیت‌‌الله محمد جواد خراسانی، در کتاب «مهدی منتظر» در این‌باره گفته است:
  • «اولا، علت اصلی همان اراده و مشیت حق تعالی است که پیش از وجود او برای او چنین پیش‌بینی کرده هم‌چنان که برای هر پیغمبر و هر وصی پیغمبری طوری مخصوص در ولادتش و در دوران زندگیش و در روش و رفتارش قرار داده. ابراهیم به نحوی و موسی به‌نحوی و عیسی به‌نحوی و پیامبر خاتم (ص) به‌نحوی، البته هرکدام به‌نحوی که حکمت اقتضاء کرده، پس سؤال از علت اراده خدا بی‌جا و بی‌مورد است. وَيَفْعَلُ اللَّهُ مَا يَشَاء وَ لَا يَفْعَلُ مَا يَشَاءُ غَيْرُهُ ﴿لا يُسْأَلُ عَمَّا يَفْعَلُ وَهُمْ يُسْأَلُونَ
خدا آن‌چه بخواهد می‌کند و آن‌چه غیر او بخواهد نمی‌کند، (او سؤال نمی‌شود از آن چه می‌کند و مردم سؤال می‌شوند). و اگر راه سؤال در این‌گونه امور باز باشد سؤال را حد و حصری نخواهد بود، مانند آن‌که چرا پیامبران یکصد و بیست و چهار هزار باشند؟ چرا عمر فلان پیامبر کم و عمر نوح آن قدر زیاد؟ چرا قرآن یک مرتبه نازل نشد؟ چرا با تفسیر نازل نشد تا محتاج به مفسر و این‌همه اختلاف مفسرین نباشد؟ چرا خود پیامبر جمع‌آوری نفرمود؟ و غیر ذلک که برای هر چیز می‌توان راه سؤال از علت باز کرد.
بلی سؤال از حکمت مانعی ندارد، اما جواب هم لازم ندارد، زیرا که وجه حکمت لازم نیست که بر همه معلوم باشد. ﴿وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيُطْلِعَكُمْ عَلَى الْغَيْبِ[۱] "چنین نیست که خداوند شما را بر غیب مطلع سازد".
  • ثانیا، علت و سبب ظاهری برای غیبت هست و منحصر در تقیه و خوف نیست تا آن سه اشکال لازم آید. آری در طی اخبار یکی از علل را خوف شمرده‌اند، خصم مغرض همان را مستمسک کرده و به خیال خود اشکال بزرگی به دست آورده، با این‌که بالفرض اگر علت منحصر به خوف هم باشد هیچ اشکال لازم نمی‌آید»[۲].


پاسخ‌های دیگر

 با کلیک بر «ادامه مطلب» پاسخ باز و با کلیک بر «نهفتن» بسته می‌شود:  

پرسش‌های وابسته

منبع‌شناسی جامع مهدویت

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. آل عمران، ۱۷۹.
  2. خراسانی، محمد جواد، مهدی منتظر، ص ۵۰.
  3. ای جابر! این امر، الهی و سری از اسرار خداوند است که بر بندگان پوشیده است؛ بحارالانوار، ج ۵۱، ص ۷۳.
  4. همانا برای «صاحب این امر» غیبتی است تخلف ناپذیر. هر جوینده باطلی در آن به شک می افتد راوی گوید: از امام صادق پرسیدم: علتغیبت او چیست؟ حضرت فرمود: اجازه نداریم علت آن را بیان کنیم. حکمتغیبت او همان حکمتی است که درغیبت های حجت های پیشین خدا وجود داشت و پس از ظهور روشن خواهد شد. همانند حکمت کارهای خضر(ع) از سوراخ کردن کشتی، کشتن پسربچه و برپا داشتن دیوار شکسته. اینها وقتی برای موسی (ع) روشن شد که آن دو از هم جدا شدند؛ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمه، ج ۲، ص ۴۸۲.
  5. به خدا قسم، من و این دو فرزندم(حسن و حسین) شهید خواهیم شد. خداوند در آخرالزمان مردی از فرزندانم را به خون‌خواهی ما برخواهد انگیخت و او دوره‌ای غایب خواهد شد، تا مردم آزمایش شوند و گمراهان جدا گردند؛ تا جایی که نادان می‌گوید: خداوند دیگر به آل محمد (ع) کاری ندارد؛ محمد بن ابراهیم نعمانی، الغیبه، ص ۱۴۲.
  6. برای حضرت مهدی (ع) غیبتی است که در آن برخی از دین بسر می‌گردند و برخی ثابت قدم می‌مانند، پس ثابت قدمان، مورد اذیت واقع می‌شوند و به ایشان گفته می‌شود این وعده‌ای که گویید، کسی است اگر شما راست می‌گویید.» آگاه باشید هر کس در اینغیبت بردبار باشد و در برابر مشکلانی که از سوی دشمنان ایجاد می شود استقامت پیشه کند، به قدری از اجر خداوند بهره‌مند می‌گردد که گویا پیشاروی پیامبر(ص) بر دشمنان شمشیر کشیده و جنگیده است؛ بحارالانوار، ج ۵۱، ص ۱۳۳.
  7. (غیبت جز برای این نیست که) خدا می‌خواهد شیعیان را بیازماید؛ کافی، ج ۱، ص ۳۳۷
  8. و این آزمونی است که خدای تعالی با آن مردمان را بیازماید؛ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمه، ج ۲، ص ۳۵۹ و ۳۶۰
  9. آگاه باشید زمین از حجت الهی خالی نمی‌ماند، ولی خداوند به دلیل ستم پیشه بودن و زیاده روی انسان‌ها، آنان را از دیدن حجت خود محروم می‌سازد؛ محمد بن ابراهيم نعمانی، الغيبة، ص ۱۴۱.
  10. هر کدام از ما در زمان خود به سبب تقیه، بیعت حاکمان و طاغوت‌های زمان را پذیرفتیم؛ مگر حضرت مهدی(ع) که عیسی بن مریم (ع) به امامت آن حضرت نماز می‌گزارد. خداوند ولادتش را مخفی نگه می‌دارد و برای او غیبتی قرار می‌دهد، تاوقتی قیام می‌کند بیعت حاکمی بر گردنش نباشد. او نهمین فرزند، برادرم حسین (ع) است؛ بحارالانوار، ج ۵۱، ص ۱۳۲.
  11. و اما علتغیبت که واقع شده، خداوند عزوجل می‌فرماید: ای کسانی که ایمان آورده‌اید از چیزهایی نپرسید که اگر برای شما آشکار گردد، شما را ناراحت می‌کند هیچ یک از پدران من نبود جز آن که بیعت طاغوت روزگارش بر گردنش بود ولی من در حالی خروج می‌کنم که بیعت هیچ یک از طاغوت‌ها بر گردنم نیست؛ طبرسی، الاحتجاج، ج ۲، ص ۴۷۱.
  12. برای قائم ما قبل از آنکه به پاخیزد، غیبتی است. راوی پرسید: برای چه؟ حضرت فرمود: زیرا بیم کشته شدن دارد؛ شیخ طوسی، الغیبه، ص ۲۰۲.
  13. شیخ طوسی، الغیبه، ص ۲۰۳
  14. شیخ صدوق، علل الشرایع، ص ۱۴۷ و همو، کمال الدین و تمام النعمه، ج ۲، ص۶۴۱
  15. ر.ک: شیخ طوسی، الغیبه، ص ۲۷۴
  16. ر.ک: شیخ طوسی، الغیبه، ص ۳۲۹
  17. حکیم، سید منذر، غیبت حضرت مهدی، ص:۱۷۳ - ۱۸۰.
  18. دستور و توقیع امام(ع) به چهارمین نائبش در کتاب اعلام الوری، صفحه ۴۱۷ و ... آمده است.
  19. به این ترتیب غیبت صغری در حدود ۷۰ سال بوده است و بعضی این مدت را ۷۴ سال دانسته‌اند. یعنی از سال ۲۵۵ (سال تولد امام عصر (ع)) تا سال ۳۲۹ ه.ق؛ کشف الغمه، ج ۳، ص ۴۵۴. شرح این مطلب در بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۳۴۴ به بعد آمده است.
  20. محمدی اشتهاردی، محمد، حضرت مهدی فروغ تابان ولایت، ص ۳۲.
  21. قرائتی، محسن، جهت‌نما، ص ۱۸ - ۱۹.
  22. ما را از شما حبس نمی‌کند، مگر اعمال ناپسندی که از ناحیۀ شما به ما می‌رسد؛ محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، ج۵۳، ص۱۷۶.
  23. شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمه، ج۲، ص۴۳۵.
  24. قرائتی، محسن، شرایط ظهور از دیدگاه قرآن کریم، ص ۱۸ - ۱۹.
  25. بحار، ج ۵۱، ص ۱۱۳.
  26. بحار، ج ۵۱، ص ۹۱.
  27. بحار، ج ۵۱، ص ۱۵۲.
  28. بحار، ج ۵۲، ص ۹۰.
  29. دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان، ص۲۲۸-۲۳۰.
  30. کمال الدّین و تمام النّعمه، شیخ صدوق، ص ۴۸۲
  31. بحار الانوار، علّامه مجلسی، ج ۵۱، ص ۱۱۳.
  32. کمال الدّین و تمام النّعمه، شیخ صدوق، ص ۳۴۲.
  33. مهدی موعود، ترجمه و نگارش علی دوانی، ص ۸۵۲.
  34. یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان، ص ۸۳ ال ۸۵.
  35. شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۸۵.
  36. " يَا جَابِرُ إِنَّ هَذَا أَمْرٌ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ وَ سِرٌّ مِنْ سِرِّ اللَّهِ عِلَّتُهُ مَطْوِيَّةٌ عَنْ عِبَادِ اللَّهِ فَإِيَّاكَ وَ الشَّكَّ فَإِنَ‏ الشَّكَ‏ فِي‏ اللَّهِ‏ كُفْرٌ‏‏‏"؛ شیخ صدوق رحمه اللّه، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۱، ص ۲۸۷.
  37. " إِنَ‏ هَذَا الْأَمْرَ أَمْرٌ مِنْ‏ أَمْرِ اللَّهِ‏ وَ سِرٌّ مِنَ‏ اللَّهِ‏ وَ غَيْبٌ‏ مِنْ‏ غَيْبِ‏ اللَّهِ‏ وَ مَتَى‏ عَلِمْنَا أَنَّهُ‏ عَزَّ وَ جَلَ‏ حَكِيمٌ‏ صَدَّقْنَا بِأَنَ‏ أَفْعَالَهُ‏ كُلَّهَا حِكْمَةٌ وَ إِنْ‏ كَانَ‏ وَجْهُهَا غَيْرَ مُنْكَشِفٍ‏ لَنَا‏‏‏"، شیخ صدوق رحمه اللّه، علل الشرایع، ج ۱ ص ۲۴۵.
  38. " إِنَ‏ لِلْقَائِمِ‏ غَيْبَةً قَبْلَ‏ أَنْ‏ يَقُومَ‏ إِنَّهُ‏ يَخَافُ‏ وَ أَوْمَأَ بِيَدِهِ إِلَى بَطْنِهِ يَعْنِي الْقَتْلَ‏‏‏"؛ شیخ کلینی، کافی، ص ۳۴۰؛ شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۳۲۹؛ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۳۴۲.
  39. سوره قصص، آیه:۱۸.
  40. و چون از شما ترسیدم، از شما گریختم، تا پروردگارم به من دانش بخشد و مرا از پیامبران قرار داد؛ سوره شعرا، آیه:۲۱. جالب توجّه اینکه در پارهای روایات آمده است که حضرت مهدی(ع) نیز هنگام ظهور خطاب به مردم همین آیه را تلاوت خواهد کرد. ر. ک: نعمانی، الغیبة، ص ۱۷۴.
  41. ر. ک: سوره توبه، آیه:۴۰.
  42. شیخ کلینی، کافی، ج ۱، ص ۳۳۶؛ شیخ صدوق، علل الشرایع، ج ۱، ص ۲۴۴؛ شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۱۶۶؛ نعمانی، الغیبة، ص ۱۵۴، ح ۱۱.
  43. شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۱۷۰، شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۳۵۵.
  44. قتاد درختی است که خارهای بسیاری مثل سوزن تیز و محکم دارد.
  45. " إِنَ‏ لِصَاحِبِ‏ هَذَا الْأَمْرِ غَيْبَةً الْمُتَمَسِّكُ‏ فِيهَا بِدِينِهِ‏ كَالْخَارِطِ لِلْقَتَاد‏‏‏"؛ محمّد بن یعقوب کلینی، کافی، ج ۱، ص ۳۳۵.
  46. " إِنَّ الْقَائِمَ مِنَّا إِذَا قَامَ لَمْ يَكُنْ لِأَحَدٍ فِي عُنُقِهِ بَيْعَةٌ فَلِذَلِكَ‏ تَخْفَى‏ وِلَادَتُهُ‏ وَ يَغِيبُ‏ شَخْصُهُ‏‏‏‏"؛ کمال الدین و تمام النعمة، ج ۱، ص ۳۰۳؛ فضل بن حسن امین الاسلام طبرسی، اعلام الوری، ص ۴۲۶.
  47. شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۱، ص ۳۱۵؛ احمد بن علی طبرسی، احتجاج، ج ۲، ص ۲۸۹.
  48. سوره مائده، آیه:۱۰۱.
  49. " وَ أَمَّا عِلَّةُ مَا وَقَعَ مِنَ الْغَيْبَةِ فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ‏ يا أَيُّهَا الَّذِينَ‏ آمَنُوا لا تَسْئَلُوا عَنْ‏ أَشْياءَ إِنْ‏ تُبْدَ لَكُمْ‏ تَسُؤْكُمْ‏ إِنَّهُ‏ لَمْ‏ يَكُنْ‏ أَحَدٌ مِنْ‏ آبَائِي‏ إِلَّا وَ قَدْ وَقَعَتْ فِي عُنُقِهِ بَيْعَةٌ لِطَاغِيَةِ زَمَانِهِ وَ إِنِّي أَخْرُجُ حِينَ أَخْرُجُ وَ لَا بَيْعَةَ لِأَحَدٍ مِنَ الطَّوَاغِيتِ فِي عُنُقِي‏‏‏‏‏"؛ شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۲۹۰، شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۴۸۳، ح ۴.
  50. سلیمیان، خدامراد، پرسمان مهدویت، ص: ۷۰ - ۷۶.
  51. کمال الدین و تمام النعمة، ج ۱، ص ۲۸۸، ح ۷، علیّ بن أبی طالب پس از من امام امت و خلیفه من بر آنها خواهد بود و قائم منتظری که زمین را پر از عدل و داد نماید همان گونه که پر از ظلم و جور شده باشد از فرزندان اوست، و قسم به خدایی که مرا بشیر و نذیر مبعوث فرمود کسانی که در دوران غیبتش بر اعتقاد بدو ثابت باشند از کبریت احمر کمیاب‌ترند، آنگاه جابر بن عبدالله انصاری برخاست و پیش آمد و گفت: آیا پیش آمد و گفت: آیا قائمی که از فرزندان توست غیبت دارد؟ فرمود: به خدا چنین است تا در آن غیبت مؤمنان باز شناخته شده و کافراننابود شوند، ای جابر! این امر از امور الهی و سرّی از اسرار ربوبی و مستور از بندگان خدا است، مبادا در آن شک کنی که شک در امر خدای تعالی کفر است
  52. بحار الأنوار، ج ۵۲، ص ۹۰، ح ۱؛ آن جوان ناچار می‌باید غائب شود. عرض کردند: یا رسول الله برای چه غیبت می‌کند؟ فرمود: می‌ترسد او را بکشند.
  53. کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۴۸۰، ح ۶؛ برای قائم ما غیبتی است که مدّت آن به‌طول می‌انجامد. گفتم: ای فرزند رسول خدا! آن برای چیست؟ فرمود: زیرا خدای تعالی می‌خواهد در او سنّتهای پیامبران (ع) را در غیبت‌هایشان جاری کن.
  54. کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۴۷۹، ح ۱؛ صاحب این امر و ولادتش بر این خلق پنهان است تا چون ظهور کند بیعت احدی در گردنش نباشد.
  55. علل الشرایع، ص ۲۴۴، باب ۱۷۹، ح ۲؛ وقتی خداوند همراهی و همنشینی ما را برای قومی خوش ندارد ما را از میان آنها برگیرد.
  56. بحار الأنوار، ج ۵۲، ص ۹۵، ح ۱۰؛ بر خداوند لازم است که بندگانش را بدین گونه؛ امتحان کند، و در آن موقع است که اهل باطل تردید خواهند کرد.
  57. بحار الأنوار، ج ۵۲، ص ۱۱۳، ح ۲۶؛ هنگامی که پنجمین (امام) از اولاد هفتمین (امام) مفقود گردد، در خصوص دین خود پناه به خدا برید، مبادا کسی شما را از عقیده صحیح خود برگرداند! ای فرزند صاحب الامر ناگریز از غیبتی است که آنها که ایمان به او داشتند (از طولانی شدن غیبتش گمراه گشته) از آن عقیده برمی‌گردند. غیبت او امتحانی است از جانب خداوند که خواسته است بندگان خود را به وسیله آن امتحان کند.
  58. معارف و عقاید ۵ ج۲، ص۱۸۴-۱۸۶.
  59. بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۹۱.
  60. سوره انشقاق، آیه ۱۹.
  61. بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۹۰.
  62. معجم احادیث الامام المهدی، ج ۵، ص ۶۴.
  63. کتاب الغیبه ،ص ۲۶.
  64. بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۹۰.
  65. کمال الدین، ج ۲، ص ۴۸۰ و بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۹۱.
  66. غیبت نعمانی، ص ۱۷۶.
  67. کتاب الغیبه، ص ۲۰۲.
  68. کتاب الغیبه، ص ۱۰۶.
  69. سوره فتح، آیه ۲۵.
  70. علل الشرایع، ج ۱، ص ۱۴۱.
  71. سلیمیان، خدامراد، پرسمان مهدویت، ص: ۷۰ - ۷۶.
  72. اثبات الهداة، ج ۳، ص ۴۸۸، ج ۲۱۷.
  73. و هو المنتظر غیر انّ الله یحبّ ان یمتحن الشیعه، فعند ذلک یرتاب المبطلون؛ اثبات الهداة، ج ۳، ص ۴۷۲، ح ۱۵۰
  74. هیهات! هیهات!: لا یکون فرجنا حتّی تغربلوا ثمّ تغربلوا حتی یذهب الکیدر و یبقی الصفو؛بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۱۳
  75. امامت و مهدویت، ج ۲، ص ۳۵۱ و ۳۵۲.
  76. ... لا بدّ للناس ان یمحصّوا، و یمیزوا و یغربلوا و یخرج الغربال خلق کثیر
  77. ما یکون هذا الامر حتّی لا یبقی صنف من النّاس الا و قد ولّوا علی الناس حتی لا یقول قائل: انّا لو ولّینا، لعد لنا؛ ثمّ یقوم القائم بالحقّ و العدل؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۲۴۴
  78. سوره انشقاق آیه ۱۹
  79. انّ الله عز و جل أبی الّا ان یجری فیه سنن الانبیاء فی غیباتهم و انّه لا بدّ له ... من استیفاء مدد غیباتهم: قال الله عز و جل: لَتَرْکبُنَّ طَبَقاً عَنْ طَبَقٍ‏ ای سنّنا علی سنن من کان قبلکم، بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۱۴۲؛ اثبات الهداة، ج ۳، ص ۴۸۶، ح ۲۱۲؛ الخرائج، ج ۲، ص ۹۵۵
  80. لا تخلوا الأرض من قائم لله بحجّة امّا ظاهرا مشهورا و امّا خائفا مغمورا لئلّا تبطل حجج الله و بیناته ...؛نهج البلاغه، حکمت ۱۴۷
  81. سوره فتح آیه۲۵
  82. اثبات الهداة، ج ۳، ص ۴۸۹، ح ۲۲۴؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۹۷، ح ۹.
  83. اذا غضب الله- تبارک و تعالی- علی خلقه نحانا عن جوارهم، اثبات الهداة، ج ۳، ص ۴۴۷، ح ۳۸؛ کافی، ج ۱، ص ۳۴۳
  84. انّ الله اذا کره لنا جوار قوم نزعنا من بین اظهرهم، همان، ص ۴۹۸، ح ۲۷۱؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۹۰
  85. و اعلموا انّ الارض لا تخلوا من حجّة الله و لکنّ الله سیعمی خلقه منها بظلمهم و جورهم و اسرافهم علی انفسهم، بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۱۱۳، ح ۸.
  86. ... لکن الله سیعمی خلقه عنها بظلمهم و جهلهم، و لو خلت الارض ساعة واحدة من حجّة الله ساخت باهلها لکن الحجة تعرف الناس و لا یعرفونها ...؛ اثبات الهداة، ج ۳، ص ۵۳۲، ج ۴۶۳.
  87. منتخب الاثر، ص ۲۹۱.
  88. به درستی که برای قائم غیبتی هست
  89. کارگر، رحیم، مهدویت (پیش از ظهور)، ۱جلد، دفتر نشر معارف - قم (ایران)، چاپ: ۳، ۱۳۸۸ ه.ش
  90. «بر جان خویش می‏‌ترسد» کمال الدین، ج ۲، ص ۴۸۱، ح ۷.
  91. اذا ظهر قائمنا اهل البیت قال: فَفَرَرْتُ مِنْکمْ لَمَّا خِفْتُکمْ فَوَهَبَ لِی رَبِّی حُکماً؛ خفتکم علی نفسی و جئتکم لما اذن ربّی و اصلح لی امری، اثبات الهداة، ج ۳، ص ۵۸۳، ح ۷۷۷.
  92. ر. ک: امامت و مهدویت، ج ۳، ص ۳۴۷
  93. الزام الناصب، ص ۱۱۴؛ یوم الخلاص، ج ۱، ص ۱۸۸
  94. الزام الناصب، ص ۱۱۴؛ یوم الخلاص، ج ۱، ص ۱۸۹
  95. نظام سیاسی و دولت در اسلام، ص ۸۹
  96. امامت و مهدویت، ج ۲، ص ۳۵۰.
  97. ... و اما علّة ما وقع من الغیبة، فانّ الله عزّ و جل یقول: یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَسْئَلُوا عَنْ أَشْیاءَ ... انّه لم یکن احد من آبائی الّا وقعت فی عنقه بیعته لطاغیة زمانه و انّی اخرج حین اخرج و لا بیعة لاحد الطواغیت فی عنقی ...، یوم الخلاص، ج ۱، ص ۲۰۱؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۹۲.
  98. یقوم القائم و لیس لاحد فی عنقه عهد و لا عقد و لا بیعة، الغیبة النعمانی، ص ۸۹ و ۱۰۰؛ اصول کافی، ج ۱، ص ۳۴۲
  99. بشارة الاسلام، ص ۵۲؛ اعلام الوری، ص ۴۰۰؛ منتخب الاثر، ص ۲۵۱.
  100. تلخیص الشافی، ج ۱ و ۲، ص ۹۵( نشر عزیزی).
  101. مرآة العقول، ج ۴، ص ۱۷۶، ج ۶( به نقل از: مطلع الفجر، ص ۲۷.
  102. مهدویت پیش از ظهور، ص۱۰۵، ۱۱۹.
  103. «او کسی است که رسولش را با هدایت و آیین حق فرستاد، تا آن را بر همه آیین‌ها غالب گرداند؛ هر چند مشرکان کراهت داشته باشند»؛ (سوره توبه، آیه ۳۳؛ سوره صف، آیه ۹).
  104. "إِنَّ لِلْقَائِمِ غَيْبَةً قَبْلَ ظُهُورِهِ قُلْتُ وَ لِمَ قَالَ يَخَاف‏"
  105. " لِلْقَائِمِ غَيْبَةٌ قَبْلَ قِيَامِهِ "
  106. " يَخَافُ عَلَى نَفْسِهِ الذَّبْح‏"؛ کمال الدین و تمام النعمه، ج ۲، ص۴۸۱؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص۹۷.
  107. "أَنَا الْقَائِمُ بِالْحَقِّ وَ لَكِنَّ الْقَائِمَ الَّذِي يُطَهِّرُ الْأَرْضَ مِنْ أَعْدَاءِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ يَمْلَؤُهَا عَدْلًا كَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْماً هُوَ الْخَامِسُ مِنْ وُلْدِي لَهُ غَيْبَةٌ يَطُولُ أَمَدُهَا خَوْفاً عَلَى نَفْسِهِ يَرْتَدُّ فِيهَا أَقْوَامٌ وَ يَثْبُتُ فِيهَا آخَرُون‏"؛ کمال الدین و تمام النعمه، ج ۲، ص ۳۶۱.
  108. "مَا مِنَّا أَحَدٌ إِلَّا وَ يَقَعُ فِي عُنُقِهِ بَيْعَةٌ لِطَاغِيَةِ زَمَانِهِ إِلَّا الْقَائِمُ الَّذِي يُصَلِّي رُوحُ اللَّهِ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ ع خَلْفَهُ فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يُخْفِي وِلَادَتَهُ وَ يُغَيِّبُ شَخْصَهُ لِئَلَّا يَكُونَ لِأَحَدٍ فِي عُنُقِهِ بَيْعَةٌ إِذَا خَرَجَ "؛ کمال الدین و تمام النعمه، ج ۱، ص۳۱۶؛ إعلام الوری، ص۴۲۷.
  109. " إِنَّهُ لَمْ يَكُنْ لِأَحَدٍ مِنْ آبَائِي ع إِلَّا وَ قَدْ وَقَعَتْ فِي عُنُقِهِ بَيْعَةٌ لِطَاغِيَةِ زَمَانِهِ وَ إِنِّي أَخْرُجُ حِينَ أَخْرُجُ وَ لَا بَيْعَةَ لِأَحَدٍ مِنَ الطَّوَاغِيتِ فِي عُنُقِي "؛ کمال الدین و تمام النعمه، ج۲، ص۴۸۵.
  110. آیا مردم گمان کردند همین که بگویند: ایمان آوردیم، به حال خود رها می‌شوند و آزمایش نخواهند شد؟! ما کسانی را که پیش از آنان بودند آزمودیم و [شماها را نیز می‌آزماییم]. باید علم خدا درباره کسانی که راست می‌گویند و آنانی که دروغ می‌گویند تحقق یابد؛ سوره عنکبوت، آیه ۲و۳.
  111. " غَيْرَ أَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يُحِبُّ أَنْ يَمْتَحِنَ الشِّيعَةَ "؛ الکافی، ج۱ ص۳۳۷؛ کمال الدین و تمام النعمه، ج ۲، ص۳۴۲.
  112. " أَمَا وَ اللَّهِ لَأُقْتَلَنَّ أَنَا وَ ابْنَايَ هَذَانِ وَ لَيَبْعَثَنَّ اللَّهُ رَجُلًا مِنْ وُلْدِي فِي آخِرِ الزَّمَانِ يُطَالِبُ بِدِمَائِنَا وَ لَيَغِيبَنَّ عَنْهُمْ تَمْيِيزاً لِأَهْلِ الضَّلَالَةِ حَتَّى يَقُولَ الْجَاهِلُ مَا لِلَّهِ فِي آلِ مُحَمَّدٍ مِنْ حَاجَة"الغیبة، نعمانی، ص۱۴۱؛ بحار الانوار، ج۵۱، ص۱۱۲.
  113. الامامة و التبصرة، ص۱۱۳؛ علل الشرائع، ج۱، ص۱۴۴.
  114. الکافی، ج۱، ص۳۳۷؛ کمال الدین و تمام النعمه، ص۳۴۲.
  115. سوره قمر، آیه ۵۰.
  116. سوره فصلت، آیه ۱۰.
  117. امام مهدی (ع) موجود موعود، ص ۱۳۲ (با اندک تصرفی).
  118. " إِي وَ رَبِّي وَ لِيُمَحِّصَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَ يَمْحَقَ الْكافِرِينَ يَا جَابِرُ إِنَّ هَذَا لَأَمْرٌ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ وَ سِرٌّ مِنْ سِرِّ اللَّهِ مَطْوِيٌّ عَنْ عِبَادِهِ فَإِيَّاكَ وَ الشَّكَّ فِي أَمْرِ اللَّهِ فَهُوَ كُفْر"؛ کمال الدین و تمام النعمه، ج ۱، ص۲۸۸؛ کشف الغمه، ج ۲، ص۵۲۱.
  119. صمدی، قنبر علی، آخرین منجی، ص:۹۸- ۱۰۷.
  120. «اوست خدایی که رسول خود را با دین حق به هدایت خلق فرستاد تا بر همه ادیان عالم تسلّط و برتری دهد، گر چه مشرکان کراهت داشته باشند.»؛ سوره صف، آیه ۹
  121. صحیح بخاری، ج ۸، ص ۱۲۷
  122. «اگر زمین بدون امام باقی بماند دگرگون خواهد شد.» کافی، ج ۱، ص ۱۷۹، ح ۱۰
  123. «برای قائم غیبتی است قبل از قیامش. زراره می‌گوید: به حضرت عرض کردم: به چه جهت؟ فرمود: زیرا از قتل بر خود می‌ترسد.» کمال الدین، ج ۲، ص ۴۸۱، ح ۱۰
  124. «قائم (ع) قیام خواهد کرد در حالی که بیعت کسی بر گردن او نخواهد بود.» کمال الدین، ص ۴۸۰
  125. «پس روی خود را متوجّه آیین خالص پروردگار کن. این فطرتی است که خداوند، انسان‌ها را بر آن آفریده، دگرگونی در آفرینش الهی نیست، این است آیین استوار، ولی اکثر مردم نمی‌دانند.» سوره روم، آیه ۳۰
  126. «مردم در آغاز یک دسته بودند، و تضادی در میان آنها وجود نداشت. به تدریج جوامع و طبقات پدید آمد و اختلافات و تضادهایی در میان آنها پیدا شد، در این حال خداوند، پیامبران را برانگیخت تا مردم را بشارت و بیم دهند و کتاب آسمانی که به سوی حق دعوت می‌کرد، با آنها نازل نمود، تا در میان مردم، در آنچه اختلاف داشتند، داوری کند...» سوره بقره، آیه ۲۱۳
  127. «امّا کسی که دانشی از کتاب آسمانی داشت گفت: "پیش از آنکه چشم بر هم زنی، آن را نزد تو خواهم آورد". و هنگامی که سلیمان آن تخت را نزد خود ثابت و پابرجا دید گفت: "این از فضل پروردگار من است، تا مرا آزمایش کند که آیا شکر او را بجا می‌آورم یا کفران می‌کنم؟!"...» سوره نمل، آیه ۴۰
  128. و آنان را پیشوای مردم ساختیم تا خلق را به امر ما هدایت کنند و هر کار نیکو را [از انواع عبادات و خیرات و خصوص اقامه نماز و ادای زکات را به آنها وحی کردیم و آنها هم به عبادت ما پرداختند» سوره انبیاء، آیه ۷۳
  129. موعودشناسی و پاسخ به شبهات، ص ۳۸۸ - ۳۹۱.
  130. علل الشرائع، ص ۲۴۵، ح ۸.
  131. الغیبة، نعمانی، ص ۲۷۴، ح ۵۳.
  132. الغیبة، نعمانی، ص ۱۴۰، ح ۱.
  133. الغیبة، طوسی، ص ۳۳۹، ح ۲۸۷.
  134. الکافی، ج ۱، ص ۳۷۰، ح ۶.
  135. کمال الدین، ص ۳۰۳، ح ۱۴.
  136. الکافی، ج ۱، ص ۳۴۰، ح ۱۸.
  137. انشقاق، آیه ۱۹.
  138. کمال الدین، ص ۴۸۰، ح ۶.
  139. کمال الدین، ص ۶۴۱.
  140. ر.ک: محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامهٔ امام مهدی، ج ۳، ص ۱۴۷–۱۷۳.
  141. باقری‌زاده اشعری، محمد، از امام مهدی بیشتر بدانیم، ص۴۱-۴۴.
  142. نک: کمال الدین وتمام النعمة، ج۲، فصل علت غیبت
  143. نعمانی، الغیبة، ص۱۴۰ - ۱۴۱
  144. کمال الدین و تمام النعمة، ج۲، فصل علت غیبت
  145. مهدویت پرسش‌ها و پاسخ‌ها، ص ۷۸.
  146. مهدویت پرسش‌ها و پاسخ‌ها، ص ۲۰۳.
  147. کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، باب ۴۴، ح ۱۱، ص ۲۰۴.
  148. کمال الدین و تمام النعمة، ج ۷، ص ۲۳۳.
  149. کمال الدین و تمام النعمة، ج ۷، ص ۲۳۳، ح ۴.
  150. غیبت طوسی، فصل ۵، ح ۲۸۴، ص ۲۳۷.
  151. علل الشرایع، ص ۲۴۴، باب ۱۷۹.
  152. بالادستان، محمد امین؛ حائری‌‎پور، محمد مهدی؛ یوسفیان، مهدی، نگین آفرینش، ج۱، ص ۹۸ - ۱۰۱.
  153. کمال الدین، ج۲، باب ۴۴، ح۱۱.
  154. بحارالانوار، ج۵۱، ص۱۵۰.
  155. الغیبه، نعمانی، ب۱۰، ح۲.
  156. کمال الدین، ج۲، باب۴۴، ح۷.
  157. علل الشرایع، ص ۲۴۳، باب ۱۷۹، ح۲.
  158. کمال الدین، ج ۲، باب ۴۴، ح ۴.
  159. آفتاب مهر، ج۱، ص ۱۲۷-۱۳۰.
  160. غیبت نعمانی، ترجمه جواد غفاری، ۲۰۲، صدوق، تهران.
  161. غیبت نعمانی، ترجمه جواد غفاری، ۲۰۳.
  162. کمال الدین، ج ۲، ۱۵۸.
  163. کمال الدین، ۵۹.
  164. کافی، کلینی، ج ۱، ۴۳، دار التعارف للمطبوعات، بیروت.
  165. کافی، کلینی، ج ۱، ۴۳، دار التعارف للمطبوعات، بیروت.
  166. کافی، کلینی، ج ۱، ۳۳۸.
  167. کافی، کلینی، ج ۱، ۳۳۸.
  168. کافی، کلینی، ج ۱، ۳۳۸.
  169. کافی، کلینی، ج ۱، ۳۳۳.
  170. همبستگی میان تصوف و تشیع، کامل مصطفی شبیبی، ترجمه دکتر علی اکبر شهابی، ۲۳۷. دانشگاه تهران.
  171. فضل بن شاذان و نبرد اندیشه‌ها در ایران پس از اسلام، فریدون جنیدی، ۵۰، انتشارات بلخ، تهران.
  172. رجال نجاشی، ۱۹۳.
  173. چشم به راه مهدی، ص ۴۰۷ -۴۱۱.