گستره عصمت امام: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴۳: خط ۴۳:


ثانیاً: با [[اعتقاد]] به [[لزوم اطاعت]] مطلق از [[حاکم]] حتی اگر به [[قهر]] و [[غلبه]] و بدون داشتن شرایط بر اریکه [[قدرت]] مسلط شده<ref>ر.ک: بررسی حدیث معرفت امام از منظر فریقین، ص ۱۵۱.</ref>، آیا می‌‌توان از [[عصمت]] سخن گفت؟<ref>[[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ ج۱ (کتاب)|معارف و عقاید ۵]] ص ۱۱۳-۱۱۸</ref>.
ثانیاً: با [[اعتقاد]] به [[لزوم اطاعت]] مطلق از [[حاکم]] حتی اگر به [[قهر]] و [[غلبه]] و بدون داشتن شرایط بر اریکه [[قدرت]] مسلط شده<ref>ر.ک: بررسی حدیث معرفت امام از منظر فریقین، ص ۱۵۱.</ref>، آیا می‌‌توان از [[عصمت]] سخن گفت؟<ref>[[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ ج۱ (کتاب)|معارف و عقاید ۵]] ص ۱۱۳-۱۱۸</ref>.
==جستارهای وابسته==
* [[عصمت امام]]
==منابع==
==منابع==
* [[پرونده:1368914.jpg|22px]] [[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ ج۱ (کتاب)|'''معارف و عقاید ۵''']]
* [[پرونده:1368914.jpg|22px]] [[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ ج۱ (کتاب)|'''معارف و عقاید ۵''']]

نسخهٔ ‏۲۵ فوریهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۱۴:۱۶

متن این جستار آزمایشی و غیرنهایی است. برای اطلاع از اهداف و چشم انداز این دانشنامه به صفحه آشنایی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت مراجعه کنید.
اين مدخل از زیرشاخه‌های بحث عصمت امام است. "عصمت امام" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل عصمت امام (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

امام به ملاحظه جایگاه و مسؤولیتی که دارد باید مصون از هر گونه خطا و عیب باشد زیرا عدم مصونیت از عصیان و لغزش و یا داشتن هر گونه عیب و نقص مانع به انجام رسیدن کارهایی است که بر عهده امام قرار داده شده است. توجه به حقیقت منصب و جایگاه امامت و توجه به وظائف و شئون امام به عنوان جانشین پیامبر(ص) و نگاه و تأمل در بحث‌های مرتبط با گستره عصمت پیامبر و شبهات مربوط به آن بخشی از آنچه در این درس لازم است بدانیم را تأمین می‌‌سازد[۱].

عصمت از گناه و خطا

مقصود از عصمت امام آن است که هم در تبیین معارف دینی و احکام شرعی و هم در اداره جامعه و هم در رفتار شخصی خود از هر گونه خطا و لغزش و سهو و نسیان و به طریق اولی از هر گناه و معصیت مبرا باشد. در گستره زمانی عصمت، امام نیز مانند پیامبر باید از بدو ولادت تا آخر عمر معصوم باشد. همان گونه که حکمت الهی درباره پیامبر نسبت به وظیفه دریافت و ابلاغ وحی و انجام امر هدایت مقتضی عصمت است، در مورد امام نیز لازمه تبیین درست وحی و انجام صحیح هدایت هم در تبیین دین هم در رفتار شخصی و هم در انجام مسؤولیت‌های اجتماعی، عصمت امام است[۲].

عصمت از عیوب

علاوه بر اینکه حکمت الهی مقتضی مبرا بودن پیامبر از عبوب است[۳] نسبت به امام نیز این حکم جاری است زیرا ماهیت و حقیقت منصب پیشوای الهی برای هدایت انسان چنین اقتضائاتی را دارد. به بیان دیگر پذیرفتن عصمت انبیاء در امر هدایت بشر مستلزم قبول عصمت و پاکی جانشین آنها از هر گونه عیب و نقصی است که مانع از انجام ماموریت مهم الهی در امر هدایت می‌‌گردد. امام باید از هر گونه عیب و نقص و بیماری در بدن انسان چه مادرزادی باشد و چه بعد از ولادت پدید آمده باشد و هر گونه صفت ناپسند مانند بخل و کینه و هر گونه عیب از نظر نسب و بلکه اشتغال به حرفه‌ها وکارهای نفرت انگیز مبرا باشد؛ زیرا اتصاف به این گونه نقائص با مقام امامت و فرمانروائی الهی سازگار نیست و مردم را از اطاعت و فرمانبرداری از امام بازمی دارد و عدم این گونه اوصاف از مصادیق لطف شمرده می‌‌شود[۴]. امام صادق(ع) در بیان نشانه‌های امام می‌‌فرماید: «طَهَارَةُ الْوِلَادَةِ وَ حُسْنُ الْمَنْشَإِ»[۵][۶].

شبهات عصمت امام

در روایات منقول از امامان می‌‌بینیم که خود را غیر مبرا از خطا و اشتباه معرفی کرده‌اند. مانند سخنان امیرالمؤمنین در نامه ۳۱ نهج البلاغه که فقراتی از آن دلالت بر عدم عصمت و بشر عادی بودن امامان دارد: در این وصیت نامه کلماتی به کار رفته که با مقام عصمت امام حسن(ع) مخاطب نامه سازگار نیست مانند: «عَبْدُ الدُّنْيَا» و «تَاجِرِ الْغُرُورِ»؛ و حتی عباراتی است که با مقام عصمت امیرالمؤمنین(ع) نیز سازگاری ندارد[۷].

در دعاهایی مانند دعای کمیل از لسان امیرالمؤمنین(ع) کلماتی مانند: «ظَلَمْتُ نَفْسِي وَ تَجَرَّأْتُ بِجَهْلِي» و در دعای ابوحمزه ثمالی از لسان امام سجاد(ع) نیز الفاظی مانند: «أَنَا صَاحِبُ الدَّوَاهِي الْعُظْمَى أَنَا الَّذِي عَلَى سَيِّدِهِ اجْتَرَى أَنَا الَّذِي عَصَيْتُ جَبَّارَ السَّمَاءِ»، به کار رفته که حکایت از مبرا نبودن از خطا و نداشتن ملکه عصمت دارد.

پاسخ: درمورد وصیت امام امیرالمؤمنین(ع) باید گفت: این وصیت یک سفارش و دستورالعمل کلی است و امام(ع) به عنوان یک پدر خطاب به امام حسن(ع) به عنوان یک فرزند سفارشاتی را بیان کرده‌اند؛ لذا می‌‌فرمایند: «مِنَ الْوَالِدِ الْفَانِ» و نمی‌فرمایند "من علی بن ابی طالب" و مخاطب گرچه امام حسن(ع) است، لکن به عنوان فرزند "إلی المولود" یعنی نمونه‌ای از فرزندان نه خصوص فرزند خودشان، وصیت را نگاشته‌اند و همان طور که از عبارات این وصیت فهمیده می‌‌شود، رابطه پدر و فرزند است نه رابطه امام و جانشین امام[۸]. اما درباره آنچه در ادعیه آمده است، باید گفت: اولیای خدا با درک بالایی که از عظمت مقام ربوبی و عجز انسان داشتند، همیشه به عبودیت خود و ربوبیت خداوند توجه داشته و لذا حتی عبادات و طاعات خود را هم قابل ارایه به خداوند نمی‌دانسته و خود را در برابر او مقصر می‌‌دیدند. بنابراین اعتراف به کوتاهی در انجام وظیفه به معنای رایج در بین افراد عادی نیست بلکه از باب «حَسَنَاتُ الْأَبْرَارِ سَيِّئَاتُ الْمُقَرَّبِينَ» است[۹]. یعنی به تناسب جایگاه و مقام افراد انتظارات متفاوت است و ممکن است انجام کاری در یک مرتبه پسندیده باشد در حالی که همان کار برای افرادی در مرتبه و مقام بالاتر، مورد پسند نباشد.

  • ناسازگاری عصمت با خانمیت

برخی با ارائه تفسیر خاصی از خانمیت، عصمت امامان را با خاتمیت رسول خدا(ص) در تعارض می‌‌دانند و قول به عصمت امام را نافی خاتمیت دانسته و می‌‌گویند: ختم نبوت به معنای بی نیازی از تفسیر معصومانه دین است بنابراین ضرورت وجود امام معصوم نفی کننده ختم نبوت است.

پاسخ: اولاً چنین تفسیری از خاتمیت هیچ مبنا و اساس قابل قبولی ندارد زیرا همان گونه که درس خاتمیت رسول خدا(ص) خواندیم[۱۰] ختم نبوت به این معناست که بعد از رسول خدا دین و شریعت و پیامبری نخواهد آمد نه این که مردم نیاز به دین و راهنما برای تبیین و تفسیر صحیح از دین نداشته باشند. و این معنا از خاتمیت نه تنها با وجود امام معصوم تنافی ندارد بلکه امام معصوم مکمل معنای خاتمیت است یعنی: ختم رسالت به وسیله استمرار هدایت الهی توسط امامان و جانشینان رسول خدا تحقق می‌‌یابد.

ثانیاً ادله فراوان عقلی و نقلی بر اثبات این گونه صفات برای هادیان الهی اقامه شده که در درس‌های قبل بیان شد و در مباحث امامت خاصه به تفصیل بیان می‌‌گردد.

بعضی از نویسندگان معاصر با تکیه بر دیدگاه یک مستشرق غربی مدعی شده که مفهوم عصمت امامان هیچ سابقه‌ای نداشته و هشام بن حکم متکلم شیعی این نظریه را در قرن دوم مطرح کرده است[۱۱].

پاسخ: اولاً عصمت امام دارای مستندات و ادله فراوانی است که در درس‌های قبل گذشت و با توجه به مطرح بودن عصمت امام در صدر اول و در کلام رسول خدا(ص) و امیرالمؤمنین(ص) چگونه می‌‌توان ادعا کرد که مؤسس نظریه عصمت امامان هشام بن حکم شاگرد امام صادق(ع) است و تا قبل از او خبری از عصمت نبوده؟

ثانیاً: انتظار این است که ادعای "عدم اصالت عصمت" همراه با مستند از منابع اصل اسلامی مطرح شود اما تنها دلیل این حرف یک مستشرق غربی است که سخن او هم درباره اصل مفهوم عصمت است نه عصمت امامان در حالی که در کلام اسلامی عصمت پیامبران و رسول خدا(ص) و استناد آن به قرآن کریم فی الجمله مورد اتفاق شیعه و سنی است.

ثالثاً: برخی از اسلام پژوهان غربی نظریه عصمت را مربوط به قبل از امام صادق(ع) می‌‌دانند و برآنند که هشام، عصمت امام و مفهوم آن را از امام صادق(ع) آموخته است.

رابعاً هشام از نظریه عصمت در مباحثات کلامی بهره جسته و در استدلال از آن استفاده کرده است و این با تأسیس نظریه تفاوت دارد[۱۲].

اهل سنت قبول و پذیرش امامت خلیفه اول بدون شرط کردن عصمت را دلیل بر این می‌‌دانند که در امام عصمت شرط نیست[۱۳].

پاسخ: اولاً برای مطالعه و بررسی مباحث امامت مقتضای تحقیق و انصاف مراجعه به قرآن کریم و سنت نبی گرامی اسلام(ص) است و بدون هر گونه پیش داوری باید از منابع معتبر ملاک و معیار استخراج کرده آنگاه ببینیم آنچه بعد از پیامبر اکرم(ص) واقع شد آیا با موازین هماهنگ بوده یا نه؟ زیرا آنچه انجام شده خود اول الکلام و محل بحث است و نمی‌تواند میزان و ملاک قرار گیرد.

ثانیاً: با اعتقاد به لزوم اطاعت مطلق از حاکم حتی اگر به قهر و غلبه و بدون داشتن شرایط بر اریکه قدرت مسلط شده[۱۴]، آیا می‌‌توان از عصمت سخن گفت؟[۱۵].

جستارهای وابسته

منابع

منبع‌شناسی جامع امامت

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵ ص ۱۱۳-۱۱۸
  2. زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵ ص ۱۱۳-۱۱۸
  3. ر.ک: کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد قسم الالهیات، ص: ۱۵۵.
  4. تلخیص المحصل المعروف بنقد المحصل، النص، ص: ۴۳۱. الاقتصاد فیما یتعلق بالاعتقاد، ص: ۳۱۳. و ر.ک: گوهر مراد، ص ۴۶۸.
  5. کافی، ج ۱، ص: ۲۸۵. مجلسی در بیان روایت می‌‌گوید: حسن المنشإ أن يظهر منه آثار الفضل و الكمال من حد الصبا إلى آخر العمر و أما طهارة الولادة فظاهر أن المراد به أن لا يطعن في نسبه. بحار الانوار، ج ۲۵، ص ۱۶۶.
  6. زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵ ص ۱۱۳-۱۱۸
  7. ابن ابی الحدید می‌‌گوید: و قوله(ع) «أَوْ أَنْ أُنْقَصَ فِي رَأْيِي» هذا يدل على بطلان قول من قال إنه لا يجوز أن ينقص في رأيه و أن الإمام معصوم عن أمثال ذلك و كذلك قوله للحسن «أَوْ يَسْبِقَنِي إِلَيْكَ بَعْضُ غَلَبَاتِ الْهَوَى وَ فِتَنِ الدُّنْيَا» يدل على أن الإمام لا يجب أن يعصم عن غلبات الهوى و لا عن فتن الدنيا. ر.ک: شرح نهج البلاغه، ج ۱۶، ص ۶۶.
  8. ر.ک: شرح نهج البلاغة خوئی (منهاج البراعة) و شروحی که برنامه ۳۱ نهج البلاغه نوشته شده است مانند به سوی مدینه فاضله.
  9. علامه مجلسی تفصیلاً به این سوال پاسخ داده است ر.ک: بحار، ج ۲۵، ص ۲۰۹.
  10. ر.ک: کتاب معارف و عقائد ۲۴، ص ۲۴۱ و، ص ۲۴۸.
  11. ر.ک: مکتب در فرآیند تکامل.
  12. ر.ک: پاسخ به شبهات کلامی دفتر چهارم امامت، ص ۱۴۶ و ۴۷۳.
  13. ر.ک: الأربعین فی أصول الدین الفصل الثانی فی أنه لا یجب أن یکون الامام معصوما، ج ۲، ص ۲۶۳ و شرح مواقف، ج ۸، ص ۳۵۱.
  14. ر.ک: بررسی حدیث معرفت امام از منظر فریقین، ص ۱۵۱.
  15. زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵ ص ۱۱۳-۱۱۸