تولی: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۹: | خط ۹: | ||
<div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;"> | <div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;"> | ||
===چیستی | ===چیستی تولی=== | ||
* | *تولی در لغت به معنای [[پذیرش ولایت]] و کسی را ولی خود قرار دادن است. "ولی" در زبان [[عرب]] به معنای [[دوست]]، [[یاور]] و [[سرپرست]] آمده است. چنانکه مصدر آن "[[ولایت]]" نیز به معنای [[دوستی]]، [[یاوری]] و [[سرپرستی]] به کار میرود. بنابراین تولی هم به معنای پذیرش [[دوستی]] و کسی را [[دوست]] خود قرار دادن است و هم به معنای پذیرش [[سرپرستی]] و کسی را [[سرپرست]] خود قرار دادن است<ref>ر.ک: شفیعی سروستانی، ابراهیم، چشم به راه، ص۸۶.</ref> و در اصطلاح به معنای [[دوستی]] با [[پیشوایان دینی]] و [[امامان]] و [[پذیرش ولایت]] آنان است و چنین [[ولایتی]] هم موجب [[سعادت اخروی]] و ورود به [[بهشت]] است و هم مایۀ [[نجات]] و [[وحدت]] و [[قدرت]] [[امت اسلام]] در دنیاست. | ||
قطعا [[ولایت]] باید همراه با [[برائت]] از [[دشمنان]] هم باشد بنابراین | قطعا [[ولایت]] باید همراه با [[برائت]] از [[دشمنان]] هم باشد بنابراین تولی در کنار اصطلاح [[تبری]] به کار میرود که به معنای [[دشمنی]] با [[دشمنان]] خداست و از [[فروع دین]] بوده و از نظر [[فقهی]] [[واجب]] هستند<ref>ر.ک: محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۵۹۴.</ref>. | ||
*[[ولایت]] و [[برائت]]، نوعی [[جاذبه و دافعه]] و [[پیوستن]] و [[گسستن]] را دربر دارد. [[ولایت]]، به طور کلی و عام، جهت خدایی داشتن همه [[کارها]] و برنامهها و نوعی [[تشکّل]] و [[تحزّب]] و هم جبههگی در [[عقیده]] و عمل، با [[اولیای دین]] و پرچمداران [[توحید]] است. حفظ و [[پاسداری]] و [[پایبندی]] به [[جبهه]] حقی است که [[انسان]] به آن پیوسته و وابسته است. بعد عملی و خارجی این [[پیوستگی]] درونی، چنان روشن است که نیازی به بحث و [[استدلال]] ندارد. [[امام باقر]] {{ع}} در [[حدیث]] مفصّلی به [[جابر بن عبدالله]]، میفرماید: «آن که [[مطیع]] خداست "[[ولیّ]]" ماست و آن که [[نافرمانی خدا]] کند، [[دشمن]] ماست، به [[ولایت]] ما، جز با عمل و [[پرهیزکاری]]، نمیتوان رسید»<ref>{{متن حدیث|مَن کانَ لِلّهِ مطیعاً فهو لنا ولی ومن کانَ للّه عاصیاً فهو لنا عدوٌّ ولا تُنال ولایتُنا الّا بالعمل والوَرَع}}؛ وسائل الشیعه، ج ۱۱، ص ۱۹۶. </ref>.<ref>ر.ک: محدثی، جواد، فرهنگ زیارت، ص۲۹۳، ۲۹۴.</ref> | *[[ولایت]] و [[برائت]]، نوعی [[جاذبه و دافعه]] و [[پیوستن]] و [[گسستن]] را دربر دارد. [[ولایت]]، به طور کلی و عام، جهت خدایی داشتن همه [[کارها]] و برنامهها و نوعی [[تشکّل]] و [[تحزّب]] و هم جبههگی در [[عقیده]] و عمل، با [[اولیای دین]] و پرچمداران [[توحید]] است. حفظ و [[پاسداری]] و [[پایبندی]] به [[جبهه]] حقی است که [[انسان]] به آن پیوسته و وابسته است. بعد عملی و خارجی این [[پیوستگی]] درونی، چنان روشن است که نیازی به بحث و [[استدلال]] ندارد. [[امام باقر]] {{ع}} در [[حدیث]] مفصّلی به [[جابر بن عبدالله]]، میفرماید: «آن که [[مطیع]] خداست "[[ولیّ]]" ماست و آن که [[نافرمانی خدا]] کند، [[دشمن]] ماست، به [[ولایت]] ما، جز با عمل و [[پرهیزکاری]]، نمیتوان رسید»<ref>{{متن حدیث|مَن کانَ لِلّهِ مطیعاً فهو لنا ولی ومن کانَ للّه عاصیاً فهو لنا عدوٌّ ولا تُنال ولایتُنا الّا بالعمل والوَرَع}}؛ وسائل الشیعه، ج ۱۱، ص ۱۹۶. </ref>.<ref>ر.ک: محدثی، جواد، فرهنگ زیارت، ص۲۹۳، ۲۹۴.</ref> | ||
=== | ===تولی در [[روایات]]=== | ||
*در [[فرهنگ شیعه]]، [[تولی و تبری]]، نماد برجستۀ این [[فرهنگ]] نسبت به [[اهل بیت]] است،[[ دوستی]] با آنان [[واجب]] [[الهی]] و رویگردانی از دشمنانشان، عامل [[تقرّب به خداوند]] است، [[امام رضا]]{{ع}} فرمودند: «[[کمال دین]]، [[ولایت]] ما و [[بیزاری از دشمنان]] ماست»<ref>{{متن حدیث|کمال الدّین ولایتنا و البراءة من عدوّنا}}؛ اهل البیت فی الکتاب و السنّة، ص ۳۷۸.</ref>؛ همچنین [[پیامبر اکرم]]{{صل}} فرمودند: «هرکس [[دوست]] دارد به [[حیات]] و [[مرگ]] من زنده بماند و بمیرد و به بهشتی که پروردگارم [[وعده]] داده وارد شود، با [[علی بن ابی طالب]]{{ع}} و [[نسل]] [[پاک]] او [[امامان]] [[هدایت]]، [[تولّی]] کند»<ref>{{متن حدیث|من أحبّ أن یحیی حیاتی و یموت مماتی و یدخل الجنّة الّتی وعدنی ربّی فلیتولّ علیّ بن أبی طالب و ذرّیته الطّاهرین أئمّة الهدی}}؛ مناقب، ج ۱، ص ۲۹۱.</ref> و آنچه [[حضرت رسول]] [[خدا]]{{صل}} در [[غدیر خم]] و موارد متعدد دیگر با عبارتهای گوناگون بر آن تأکید داشت [[بیان]] [[حقیقت]] [[ولایت]] و اثبات [[امامت علی بن ابی طالب]]{{ع}} بود که فرمودند: «[[خداوند]] مولای من است و من مولای مؤمنانم و من از خود آنان برایشان شایستهترم، پس هرکه را من مولای او بودم، [[علی]]{{ع}} مولای اوست، خدایا هرکه را با او [[دوستی]] و [[ولایت]] داشته باشد [[دوست]] بدار و با هرکس که با او [[دشمنی]] کند [[دشمنی]] کن»<ref>{{متن حدیث|إنّ اللّه مولای و أنا مولی المؤمنین و أنا أولی بهم من أنفسهم، فمن کنت مولاه فعلیّ مولاه، أللّهمّ وال من والاه و عاد من عاداه}}؛ امینی، الغدیر، ج ۱ ص ۱۱. </ref> و یا در جای دیگری فرمودند: {{متن حدیث|من آمن بی و صدّقنی فلیتولّ علیّ بن [[ابی طالب]]، فإنّ ولایته [[ولایتی]] و [[ولایتی]] ولایة اللّه}}<ref>کنز العمّال، ج ۱۱ ص ۶۱۱. </ref>. همچنین زیارتنامههایی مانند [[زیارت عاشورا]]، [[زیارت جامعۀ کبیره]] و... را میتوان نمونۀ برجستهای از [[بیان]] [[تولی و تبری]] در [[عقائد]] [[شیعه]] دانست<ref>ر.ک: محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۵۹۴.</ref>. | *در [[فرهنگ شیعه]]، [[تولی و تبری]]، نماد برجستۀ این [[فرهنگ]] نسبت به [[اهل بیت]] است،[[ دوستی]] با آنان [[واجب]] [[الهی]] و رویگردانی از دشمنانشان، عامل [[تقرّب به خداوند]] است، [[امام رضا]]{{ع}} فرمودند: «[[کمال دین]]، [[ولایت]] ما و [[بیزاری از دشمنان]] ماست»<ref>{{متن حدیث|کمال الدّین ولایتنا و البراءة من عدوّنا}}؛ اهل البیت فی الکتاب و السنّة، ص ۳۷۸.</ref>؛ همچنین [[پیامبر اکرم]]{{صل}} فرمودند: «هرکس [[دوست]] دارد به [[حیات]] و [[مرگ]] من زنده بماند و بمیرد و به بهشتی که پروردگارم [[وعده]] داده وارد شود، با [[علی بن ابی طالب]]{{ع}} و [[نسل]] [[پاک]] او [[امامان]] [[هدایت]]، [[تولّی]] کند»<ref>{{متن حدیث|من أحبّ أن یحیی حیاتی و یموت مماتی و یدخل الجنّة الّتی وعدنی ربّی فلیتولّ علیّ بن أبی طالب و ذرّیته الطّاهرین أئمّة الهدی}}؛ مناقب، ج ۱، ص ۲۹۱.</ref> و آنچه [[حضرت رسول]] [[خدا]]{{صل}} در [[غدیر خم]] و موارد متعدد دیگر با عبارتهای گوناگون بر آن تأکید داشت [[بیان]] [[حقیقت]] [[ولایت]] و اثبات [[امامت علی بن ابی طالب]]{{ع}} بود که فرمودند: «[[خداوند]] مولای من است و من مولای مؤمنانم و من از خود آنان برایشان شایستهترم، پس هرکه را من مولای او بودم، [[علی]]{{ع}} مولای اوست، خدایا هرکه را با او [[دوستی]] و [[ولایت]] داشته باشد [[دوست]] بدار و با هرکس که با او [[دشمنی]] کند [[دشمنی]] کن»<ref>{{متن حدیث|إنّ اللّه مولای و أنا مولی المؤمنین و أنا أولی بهم من أنفسهم، فمن کنت مولاه فعلیّ مولاه، أللّهمّ وال من والاه و عاد من عاداه}}؛ امینی، الغدیر، ج ۱ ص ۱۱. </ref> و یا در جای دیگری فرمودند: {{متن حدیث|من آمن بی و صدّقنی فلیتولّ علیّ بن [[ابی طالب]]، فإنّ ولایته [[ولایتی]] و [[ولایتی]] ولایة اللّه}}<ref>کنز العمّال، ج ۱۱ ص ۶۱۱. </ref>. همچنین زیارتنامههایی مانند [[زیارت عاشورا]]، [[زیارت جامعۀ کبیره]] و... را میتوان نمونۀ برجستهای از [[بیان]] [[تولی و تبری]] در [[عقائد]] [[شیعه]] دانست<ref>ر.ک: محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۵۹۴.</ref>. | ||
*بحث [[ولایت]]، بحثی گسترده است و [[ولایت تکوینی]] و [[ولایت تشریعی]] نیز در این موضوع میگنجد و همچنین رابطۀ [[ولایت]] با [[محبت]] و عمل نیز از نکات مهمّ است و معنای [[ولایت]] و [[مولی]] از دیرباز مورد مناقشۀ بسیار میان [[شیعه]] و [[اهل سنت]] در کتابهای [[کلامی]] بوده است و باید به منابع مفصّلتر [[رجوع]] کرد<ref>از جمله: امینی، «الغدیر» ج ۱، ص ۳۶۲؛ «نفحات الأزهار»، ج ۱۵ ـ۱۶؛ «موسوعة الإمام علی بن ابیطالب»، ج ۲ ص ۱۹۷؛ قمی، شیخ عباس، «فیض القدیر». ص؟؟؟</ref>.<ref>ر.ک: محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۵۹۴.</ref> | *بحث [[ولایت]]، بحثی گسترده است و [[ولایت تکوینی]] و [[ولایت تشریعی]] نیز در این موضوع میگنجد و همچنین رابطۀ [[ولایت]] با [[محبت]] و عمل نیز از نکات مهمّ است و معنای [[ولایت]] و [[مولی]] از دیرباز مورد مناقشۀ بسیار میان [[شیعه]] و [[اهل سنت]] در کتابهای [[کلامی]] بوده است و باید به منابع مفصّلتر [[رجوع]] کرد<ref>از جمله: امینی، «الغدیر» ج ۱، ص ۳۶۲؛ «نفحات الأزهار»، ج ۱۵ ـ۱۶؛ «موسوعة الإمام علی بن ابیطالب»، ج ۲ ص ۱۹۷؛ قمی، شیخ عباس، «فیض القدیر». ص؟؟؟</ref>.<ref>ر.ک: محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۵۹۴.</ref> |
نسخهٔ ۱۰ آوریل ۲۰۲۰، ساعت ۱۶:۱۵
شیعه |
---|
- این مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:
- در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل تولی (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
چیستی تولی
- تولی در لغت به معنای پذیرش ولایت و کسی را ولی خود قرار دادن است. "ولی" در زبان عرب به معنای دوست، یاور و سرپرست آمده است. چنانکه مصدر آن "ولایت" نیز به معنای دوستی، یاوری و سرپرستی به کار میرود. بنابراین تولی هم به معنای پذیرش دوستی و کسی را دوست خود قرار دادن است و هم به معنای پذیرش سرپرستی و کسی را سرپرست خود قرار دادن است[۱] و در اصطلاح به معنای دوستی با پیشوایان دینی و امامان و پذیرش ولایت آنان است و چنین ولایتی هم موجب سعادت اخروی و ورود به بهشت است و هم مایۀ نجات و وحدت و قدرت امت اسلام در دنیاست.
قطعا ولایت باید همراه با برائت از دشمنان هم باشد بنابراین تولی در کنار اصطلاح تبری به کار میرود که به معنای دشمنی با دشمنان خداست و از فروع دین بوده و از نظر فقهی واجب هستند[۲].
- ولایت و برائت، نوعی جاذبه و دافعه و پیوستن و گسستن را دربر دارد. ولایت، به طور کلی و عام، جهت خدایی داشتن همه کارها و برنامهها و نوعی تشکّل و تحزّب و هم جبههگی در عقیده و عمل، با اولیای دین و پرچمداران توحید است. حفظ و پاسداری و پایبندی به جبهه حقی است که انسان به آن پیوسته و وابسته است. بعد عملی و خارجی این پیوستگی درونی، چنان روشن است که نیازی به بحث و استدلال ندارد. امام باقر (ع) در حدیث مفصّلی به جابر بن عبدالله، میفرماید: «آن که مطیع خداست "ولیّ" ماست و آن که نافرمانی خدا کند، دشمن ماست، به ولایت ما، جز با عمل و پرهیزکاری، نمیتوان رسید»[۳].[۴]
تولی در روایات
- در فرهنگ شیعه، تولی و تبری، نماد برجستۀ این فرهنگ نسبت به اهل بیت است،دوستی با آنان واجب الهی و رویگردانی از دشمنانشان، عامل تقرّب به خداوند است، امام رضا(ع) فرمودند: «کمال دین، ولایت ما و بیزاری از دشمنان ماست»[۵]؛ همچنین پیامبر اکرم(ص) فرمودند: «هرکس دوست دارد به حیات و مرگ من زنده بماند و بمیرد و به بهشتی که پروردگارم وعده داده وارد شود، با علی بن ابی طالب(ع) و نسل پاک او امامان هدایت، تولّی کند»[۶] و آنچه حضرت رسول خدا(ص) در غدیر خم و موارد متعدد دیگر با عبارتهای گوناگون بر آن تأکید داشت بیان حقیقت ولایت و اثبات امامت علی بن ابی طالب(ع) بود که فرمودند: «خداوند مولای من است و من مولای مؤمنانم و من از خود آنان برایشان شایستهترم، پس هرکه را من مولای او بودم، علی(ع) مولای اوست، خدایا هرکه را با او دوستی و ولایت داشته باشد دوست بدار و با هرکس که با او دشمنی کند دشمنی کن»[۷] و یا در جای دیگری فرمودند: «من آمن بی و صدّقنی فلیتولّ علیّ بن ابی طالب، فإنّ ولایته ولایتی و ولایتی ولایة اللّه»[۸]. همچنین زیارتنامههایی مانند زیارت عاشورا، زیارت جامعۀ کبیره و... را میتوان نمونۀ برجستهای از بیان تولی و تبری در عقائد شیعه دانست[۹].
- بحث ولایت، بحثی گسترده است و ولایت تکوینی و ولایت تشریعی نیز در این موضوع میگنجد و همچنین رابطۀ ولایت با محبت و عمل نیز از نکات مهمّ است و معنای ولایت و مولی از دیرباز مورد مناقشۀ بسیار میان شیعه و اهل سنت در کتابهای کلامی بوده است و باید به منابع مفصّلتر رجوع کرد[۱۰].[۱۱]
جستارهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ ر.ک: شفیعی سروستانی، ابراهیم، چشم به راه، ص۸۶.
- ↑ ر.ک: محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۵۹۴.
- ↑ «مَن کانَ لِلّهِ مطیعاً فهو لنا ولی ومن کانَ للّه عاصیاً فهو لنا عدوٌّ ولا تُنال ولایتُنا الّا بالعمل والوَرَع»؛ وسائل الشیعه، ج ۱۱، ص ۱۹۶.
- ↑ ر.ک: محدثی، جواد، فرهنگ زیارت، ص۲۹۳، ۲۹۴.
- ↑ «کمال الدّین ولایتنا و البراءة من عدوّنا»؛ اهل البیت فی الکتاب و السنّة، ص ۳۷۸.
- ↑ «من أحبّ أن یحیی حیاتی و یموت مماتی و یدخل الجنّة الّتی وعدنی ربّی فلیتولّ علیّ بن أبی طالب و ذرّیته الطّاهرین أئمّة الهدی»؛ مناقب، ج ۱، ص ۲۹۱.
- ↑ «إنّ اللّه مولای و أنا مولی المؤمنین و أنا أولی بهم من أنفسهم، فمن کنت مولاه فعلیّ مولاه، أللّهمّ وال من والاه و عاد من عاداه»؛ امینی، الغدیر، ج ۱ ص ۱۱.
- ↑ کنز العمّال، ج ۱۱ ص ۶۱۱.
- ↑ ر.ک: محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۵۹۴.
- ↑ از جمله: امینی، «الغدیر» ج ۱، ص ۳۶۲؛ «نفحات الأزهار»، ج ۱۵ ـ۱۶؛ «موسوعة الإمام علی بن ابیطالب»، ج ۲ ص ۱۹۷؛ قمی، شیخ عباس، «فیض القدیر». ص؟؟؟
- ↑ ر.ک: محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۵۹۴.