فلسفه ختم نبوت: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۱: خط ۱۱:
'''[[ختم نبوت]]''' یا '''[[خاتمیت]]''' به معنای پایان‌بخشی سلسله [[انبیا]] و [[شریعت]] تا [[روز قیامت]]. این ویژگی و امتیاز منحصر به [[پیامبر اسلام]]{{صل}} به عنوان [[آخرین پیامبر خدا]] و [[پایان‌بخش نبوت]] است<ref>[[عبدالحسین خسروپناه|خسروپناه، عبدالحسین]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۱، ص۵۲۹ - ۵۳۸.</ref>.
'''[[ختم نبوت]]''' یا '''[[خاتمیت]]''' به معنای پایان‌بخشی سلسله [[انبیا]] و [[شریعت]] تا [[روز قیامت]]. این ویژگی و امتیاز منحصر به [[پیامبر اسلام]]{{صل}} به عنوان [[آخرین پیامبر خدا]] و [[پایان‌بخش نبوت]] است<ref>[[عبدالحسین خسروپناه|خسروپناه، عبدالحسین]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۱، ص۵۲۹ - ۵۳۸.</ref>.


==مقدمه==
*با توجه به سلسله طولانی [[پیامبران]] که تکثر ایشانامر لازم و ضروری بوده است سؤال پیش می‌‌آید که چرا پایان این سلسله توسط [[پیامبر اسلام]] (صلی [[الله]] علیه  واله) و [[شریعت اسلام]] حاصل شد؟ در پاسخ باید دانست [[شریعت اسلام]] از [[ادیان پیشین]] جامع‌تر و کاملتر بود و این ادعا را می‌‌توان با بیان برخی از مصادیق [[اسلامی]] [[ثابت]] کرد:
# [[توحید]]: [[توحیدی]] که [[قرآن کریم]] [[تفسیر]] کرده است در عین [[سادگی]] همۀ مراتب [[توحیدی]] در آن لحاظ شده است.
# [[معاد]]: [[قرآن کریم]] [[معاد جسمانی]]  را یک [[معاد روحانی]] قلمداد می‌‌کند و این در حالی است که [[مذاهب]] دیگر تصویر ناقصی از [[معاد]] را نشان می‌‌دهند.
# [[نظام اخلاقی اسلام]]: [[قرآن کریم]] [[معتقد]] است آراسته شدن [[انسان]] به [[صفات الهی]] و همچنین دوری از [[صفات رذیله]] در گرو عمل و انگیزۀ [[انسان]] هاست.
#اصول [[اجتماعی]] [[اسلام]]: با مقایسه [[آیات قرآنی]] با پیشرفته‌ترین [[قوانین بشری]] دربارۀ [[روابط اجتماعی]] در می‌‌یابیم که [[اسلام]]، [[محبت]]، [[دوستی]]، [[آرامش]] و [[امنیت]] را جزء اهداف خود قرار داده و راه رسیدن به آنها را، رعایت [[عدالت]] و [[فضایل اخلاقی]] معرفی کرده و این نشانگر کمال و [[برتری]] [[مذهب]] [[اسلامی]] [[قرآنی]] بر دیگر [[ادیان]] است.
# [[بلوغ]] مخاطبین [[شریعت]] [[پیامبر]]: [[اکثریت]] مخاطبان و [[پیروان]] [[پیامبران پیشین]]، استقبال خوبی از سفیران آسمانی به عمل نیاوردند؛ چنانکه اکثر [[پیروان]] [[شریعت]] قبل [[اسلام]]، از نظر کیفی در سطح پایینی قرار داشتند مثلاً [[پیروان]] [[حضرت موسی]]  بعد از یک [[غیبت]] ۴۰ روزۀ [[حضرت]] گوساله‌پرست شدند. همچنین [[مردمان]] زمان [[حضرت ابراهیم]] نه تنها [[ابراهیم]] را از [[آتش]] [[نمرود]] [[نجات]] ندادند بلکه در این امر به نمرودیان کمک هم کردند. [[مردمان]] زمان [[حضرت عیسی]]، [[حضرت]] را به‌ [[گمان]] خود، به [[صلیب]] کشیدند. همچنین در نگهداری و [[حفظ]] [[کتاب‌های آسمانی]] کوتاهی می‌کردند و از حدود ۳۱۳ [[کتاب آسمانی]]، حتی یک مورد به صورت اصیل به نسل‌های بعدی منقل نشده و این نشانگر عدم استعداد و صلاحیت [[مردمان]] آن زمان برای دریافت کتاب آخرین و کامل آسمانی است. اما در عصر [[اسلام]]، [[مردمان]] به [[حفظ]] و نگهداری اشعار نفیس علاقه‌مند بودند چنانکه [[پیامبر اسلام]] بعد از ۱۳ سال توانست [[حکومت اسلامی]] تشکیل دهد و بر [[دشمنان خارجی]] [[غلبه]] کند و [[قرآن]] موجود توسط چند [[صحابه]] و با [[نظارت]] شخص [[پیامبر]] تدوین یافت.
#نهادینه شدن [[مقام امامت]]: [[ولایت]] بعد از وجود [[نبی]] در [[شریعت اسلام]]، مصداق و [[دلیل]] روشن دیگری بر [[جامعیت]] این [[شریعت]] [[مقدس]] است، چراکه مقتضای کمال و [[جامعیت دین]] [[اسلام]] این است که بعد از [[پیامبر]] کسانی وجود داشته باشند تا بتواند [[قرآن]] را به [[درستی]] [[تفسیر]] کرده تا این [[کتاب مقدس]] [[الهی]] به آفت [[تحریف]] دچار نشود. با [[تعیین]] [[جانشینی]] [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} این مشکل حل شد و به تعبیر [[قرآن]]، [[دین کامل]] [[اسلام]] مورد [[رضایت الهی]] قرار گرفت.
#وجود [[مجتهد]] و [[اجتهاد]] در صورت عدم [[حضور امام]] در هر عصر زمانی می‌‌تواند معیار مناسبی برای [[جامعیت]] [[شریعت اسلامی]] باشد به این بیان که [[اسلام]]، براساس دو نوع [[احکام]] پایگذاری شده است؛ احکامی که ثابت و بدون تغییرند و احکامی که قابلیت تغییر در آن وجود دارند. در مرحلۀ دوم، [[شارع]] به متخصص [[دینی]] که در اصطلاح [[دینی]] به آن [[مجتهد]] می‌‌گویند اجازه داده بر اساس [[مصالح]] و [[مفاسد]] [[دینی]] در [[احکام]] را بیان کند، چنانکه [[امام رضا]]{{ع}} در جواب شخصی که در منطقۀ خود به [[حضرت]] دسترسی نداشت و سوالات [[دینی]] برایش به وجود آمده بود فرمود به [[فقیه]] [[دینی]] که در محل زندگیت حضور دارد یعنی [[یونس بن عبدالرحمن]] [[رجوع]] کن. حاصل آنکه، در [[عصر غیبت]]، وجود [[فقها]] مقداری از خلأ [[امام]] را جبران می‌کند تا به [[خاتمیت]] اخلال وارد نگردد.
# [[حفظ]] و صیانت [[وحی قرآنی]] در [[شریعت اسلامی]]: [[شریعت]] [[قرآنی]] [[اسلامی]] بر صیانت از [[وحی الهی]] در [[مقام]] [[ابلاغ]] به [[مردم]] و بعد از آن تاکید دارد: {{متن قرآن|إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ}}<ref>«بی‌گمان ما خود قرآن را فرو فرستاده‌ایم و به یقین ما نگهبان آن خواهیم بود» سوره حجر، آیه ۹.</ref> و این نشانگر [[بلوغ]] کامل وجامع [[شریعت اسلام]] است؛ البته این صیانت می‌‌تواند به [[وسیله]] خود [[مردم]] اتفاق بیفتد، چراکه خود [[مردم]] به حدی از [[بلوغ عقلی]] رسیده بودند که بتوانند از [[کتاب آسمانی]] صیانت کنند.
# [[شریعت اسلامی]] سبب [[وحدت]] تمام [[شرایع]]: تعدد و [[اختلاف]] [[شرایع]] در عصر [[پیامبران]]، معلول [[اختلاف]] استعدادها و [[تفاسیر]] مخاطبان و [[تحریف]] [[آموزه‌های دینی]] بود. با [[ظهور]] [[آیین]] و [[پیامبر]] [[برتر]] و [[تکامل عقلی]] مخاطبان، انگیزه‌ای برای تکثر [[شرایع]] وجود نداشت چراکه این [[شریعت]] یک [[شریعت]] [[جهانی]] است به نحوی که تمام [[اختلافات]] [[دینی]] مذهبی با توجه به این [[شریعت]] [[مقدس]] از بین می‌‌رود. 
# [[شریعت اسلام]] سبب مسدود شدن تحاریف [[دینی]] می‌‌شود: [[تعداد پیامبران]] و به تبع آن [[آموزه‌های دینی]] سبب می‌‌شود [[بدعت‌ها]] و آموزه‌های [[منحرف]] [[دینی]] هر لحظه  افزایش پیدا کند، بنابراین باید این مسیر [[نبوت]] و [[شریعت]] در یک جا متوقف شود و توقف این مسیر باید در شریعتی اتفاق بیفتد که کاملترین [[شریعت]] هاست. با خاتمه پیدا کردن این [[شریعت]] و [[نبوت]] در [[اسلام]] می‌‌توان فهمید این [[شریعت]] کاملترین وجامع ترین [[شریعت]] هاست.
# [[شریعت اسلام]] مطابق با [[عقل]]: [[شریعت اسلامی]] چون مطابق کامل با [[فطرت انسانی]] است با [[عقل]] و نیازهای [[انسانی]] بدون هیچگونه تضادی وفاق کامل دارد. این [[عقل]] و [[تفکر]] شامل هر نوع نگرش و [[معرفتی]] که کامل‌کنندۀ نیازهایی [[انسانی]] در عرصۀ [[دنیوی]] و [[اخروی]] است می‌‌شود<ref>ر.ک: ربانی گلپایگانی، علی، کلام تطبیقی، ج۲، ص۱۱۶ ـ ۱۲۱.      </ref>.
==مقدمه==
==مقدمه==
*برای [[اثبات]] [[خاتمیت]] نمی‌توان [[دلیل]] و [[برهان عقلی]] ارائه کرد؛ زیرا [[خاتمیت]]، بحثی درون [[دینی]] است، اما راه معقول‌سازی آن باز است<ref>[[عبدالحسین خسروپناه|خسروپناه، عبدالحسین]]، [[کلام نوین اسلامی (کتاب)|کلام نوین اسلامی]]، ص ۲۸۱.</ref>.
*برای [[اثبات]] [[خاتمیت]] نمی‌توان [[دلیل]] و [[برهان عقلی]] ارائه کرد؛ زیرا [[خاتمیت]]، بحثی درون [[دینی]] است، اما راه معقول‌سازی آن باز است<ref>[[عبدالحسین خسروپناه|خسروپناه، عبدالحسین]]، [[کلام نوین اسلامی (کتاب)|کلام نوین اسلامی]]، ص ۲۸۱.</ref>.

نسخهٔ ‏۲۰ مهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۱۸:۱۴

اين مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل فلسفه ختم نبوت (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

ختم نبوت یا خاتمیت به معنای پایان‌بخشی سلسله انبیا و شریعت تا روز قیامت. این ویژگی و امتیاز منحصر به پیامبر اسلام(ص) به عنوان آخرین پیامبر خدا و پایان‌بخش نبوت است[۱].

مقدمه

دلیل اول: کمال دین

  1. هدف و انگیزه دنیوی: این نوع نظام اخلاقی در تربیت معنوی انسان، کامیاب نیست، زیرا او را به خودخواهی سوق می‌دهد.
  2. هدف و انگیزه اخروی: از نظام اخلاقی پیشین کامل‌تر است اما بازهم انسان‌محور است.
  3. هدف و انگیزه الهی: بر اساس این اعتقاد، کمترین مجالی برای ریا و دیگر رذایل اخلاقی، وجود نخواهد داشت.

دلیل دوم: مصونیت منبع

دلیل سوم: کمال و بلوغ مخاطبان

دلیل چهارم: امامت و ولایت

دلیل پنجم: اجتهاد و ارائه معیارهای تفسیر دین

  1. سادگی و قابل مهم بودن آموزه‌های دینی.
  2. پویایی و انعطاف‌پذیری احکام دینی.
  3. به رسمیت شناختن اجتهاد و ارائه مبانی.

دلیل ششم: اهتمام به عقل و نیازهای انسانی

دلیل هفتم: نص محور بودن وحی اسلامی

  • در ابتدا به اقسام وحی اشاره می‌شود:
  1. وحی الهامی: القای یک معنا در قلب پیامبر است که عبارت از خود پیامبر باشد.
  2. وحی رؤیایی: در حال خواب و عالم رؤیا وحی نازل می‌شود.
  3. وحی کتابی و لوحی: پیامبر از خداوند وحی را در قالب لوح دریافت و در اختیار مردم قرار می‌دهد.
  4. وحی شنیداری: خطابات لفظی و صوتی که پیامبر الهی از سوی مقام غیبی می‌شنود. در مورد پیامبران پیشین غرض اصلی از وحی، همان انتقال مفهوم به مخاطبان بوده و عدم تحدی در وحی‌های پیشین، می‌تواند مؤید و بلکه دلیل این مدعا باشد. مقصود از کتاب، نه کتاب خطی و ظاهری، بلکه مجموعه منظم آموزه‌های دینی است. وحی انتقال داده‌شده از جهت مفهومی عین وحی مسموع است، اما آیا عین لفظ شنیده‌شده هم هست؟ دلیلی بر آن نداریم. در مرحله بعد، آیا اصحاب پیامبران، موفق به ضبط و حفظ عین وحی شده‌اند؟ قراین موجود برخلاف آن دلالت دارد.
  5. کلام الهی: پیامبر به‌صورت مستقیم یا از طریق فرشته، کلام الهی را دریافت و آن را با حفظ الفاظش به مخاطبان ابلاغ می‌کند.
  1. تأکید الهی بر صیانت از آن در مقام ابلاغ به مردم و بعد از آن: ﴿إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ[۱۲]. خود مردم هم به حدی از بلوغ عقلی رسیده بودند که بتوانند از کتاب آسمانی صیانت کنند.
  2. جاودانگی قرآن و عدم انحصار آن به زمانه و قشر خاص، لذا هر نسل و مخاطبی، خود را در مواجه با وحی و کلام آسمانی می‌بیند.

دلیل هشتم: قرآن، تجلی الهی

دلیل نهم: جلوگیری از ظهور متنبیان و تحریف دین

دلیل دهم: وحدت شرایع و جهانی‌سازی

استمرار بعثت پیامبران و ظهور مکاتب و شرایع مختلف، موجب تشتت آرای دینی و بسترسازی برای تحریف و بدعت می‌شود، که با غرض مذکور منافات دارد[۱۵].

منابع

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید: