ابوایوب انصاری: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۵۶: | خط ۵۶: | ||
ابوایوب انصاری جزء آن دسته از بزرگان [[اصحاب پیامبر اکرم]]{{صل}} است که در جنگهای [[جمل]] و [[صفین]] در کنار [[حضرت علی]]{{ع}} بود و در رکابش [[شمشیر]] زد و در [[جنگ نهروان]] هم در مقدمه [[سپاه]] و پیشاپیش برای [[جنگ]] با [[خوارج]] پیش رفته است<ref>شرح ابن ابی الحدید، ج۱۰، ص۱۷.</ref>.<ref>[[سید اصغر ناظمزاده|ناظمزاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۱ (کتاب)|اصحاب امام علی]]، ج۱، ص۷۳-۷۵؛ [[طلعت ده پهلوانی|ده پهلوانی، طلعت]]، [[ابوایوب انصاری (مقاله)|ابوایوب انصاری]]، [[فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۵۹-۶۰؛ [[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص۷۹؛ [[محمد باغستانی|باغستانی، محمد]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱، ص 604.</ref> اینک شرح کوتاهی از موضع او را در [[جنگ صفین]] و [[نهروان]] میآوریم: | ابوایوب انصاری جزء آن دسته از بزرگان [[اصحاب پیامبر اکرم]]{{صل}} است که در جنگهای [[جمل]] و [[صفین]] در کنار [[حضرت علی]]{{ع}} بود و در رکابش [[شمشیر]] زد و در [[جنگ نهروان]] هم در مقدمه [[سپاه]] و پیشاپیش برای [[جنگ]] با [[خوارج]] پیش رفته است<ref>شرح ابن ابی الحدید، ج۱۰، ص۱۷.</ref>.<ref>[[سید اصغر ناظمزاده|ناظمزاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۱ (کتاب)|اصحاب امام علی]]، ج۱، ص۷۳-۷۵؛ [[طلعت ده پهلوانی|ده پهلوانی، طلعت]]، [[ابوایوب انصاری (مقاله)|ابوایوب انصاری]]، [[فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۵۹-۶۰؛ [[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص۷۹؛ [[محمد باغستانی|باغستانی، محمد]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱، ص 604.</ref> اینک شرح کوتاهی از موضع او را در [[جنگ صفین]] و [[نهروان]] میآوریم: | ||
در [[جنگ صفین]]: [[معاویه]] برای ابوایوب انصاری نامهای نوشت و به [[نقل]] [[عمرو بن شمر]]، [[معاویه]] در پایان نامهاش اشعاری در [[تهدید]] [[ابوایوب]] و [[یاران]] [[حضرت]] نسبت به [[قتل عثمان]]، نوشته بود. [[ابوایوب]] چون مقصود [[معاویه]] را از [[نامه]] ندانست به حضور [[امیرالمؤمنین علی]]{{ع}} آمد و گفت: [[معاویه]] نامهای برای من نوشته که مقصودش را نمیدانم. [[امام]]{{ع}} وقتی [[نامه]] را خواند، فرمود: "مقصود [[معاویه]] این است که من هرگز کشتن [[عثمان]] را فراموش نمیکنم". [[ابوایوب]] با اجازه [[امیرمؤمنان]]، [[نامه]] [[معاویه]] را پاسخ داد و یادآور شد که ای [[معاویه]]، تو با این مثلی که نوشته بودی و آنرا در مورد کشتن [[عثمان]] آورده بودی، بدان ما [[عثمان]] را نکشتهایم، بلکه کسی که [[یزید بن اسد]] و [[مردم]] [[شام]] را از [[یاری]] [[عثمان]] بازداشت و آرزوی [[مرگ]] وی را مینمود، تو بودی و او به دست [[انصار]] کشته نشده است، بلکه دیگران او را به [[قتل]] رساندند<ref>منتخب کنز العمال در حاشیه مسند، ج۵، ص۴۵۱ و ر.ک: ارجح المطالب، ص۶۰۳.</ref>. در نتیجه [[ابوایوب]] با [[بیاعتنایی]] به [[تهدید]] [[معاویه]]، [[حضرت علی]]{{ع}} را در [[جنگ صفین]] [[یاری]] کرد<ref>[[سید اصغر ناظمزاده|ناظمزاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۱ (کتاب)|اصحاب امام علی]]، ج۱، ص۷۳-۷۵.</ref>. | '''در [[جنگ صفین]]''': [[معاویه]] برای ابوایوب انصاری نامهای نوشت و به [[نقل]] [[عمرو بن شمر]]، [[معاویه]] در پایان نامهاش اشعاری در [[تهدید]] [[ابوایوب]] و [[یاران]] [[حضرت]] نسبت به [[قتل عثمان]]، نوشته بود. [[ابوایوب]] چون مقصود [[معاویه]] را از [[نامه]] ندانست به حضور [[امیرالمؤمنین علی]]{{ع}} آمد و گفت: [[معاویه]] نامهای برای من نوشته که مقصودش را نمیدانم. [[امام]]{{ع}} وقتی [[نامه]] را خواند، فرمود: "مقصود [[معاویه]] این است که من هرگز کشتن [[عثمان]] را فراموش نمیکنم". [[ابوایوب]] با اجازه [[امیرمؤمنان]]، [[نامه]] [[معاویه]] را پاسخ داد و یادآور شد که ای [[معاویه]]، تو با این مثلی که نوشته بودی و آنرا در مورد کشتن [[عثمان]] آورده بودی، بدان ما [[عثمان]] را نکشتهایم، بلکه کسی که [[یزید بن اسد]] و [[مردم]] [[شام]] را از [[یاری]] [[عثمان]] بازداشت و آرزوی [[مرگ]] وی را مینمود، تو بودی و او به دست [[انصار]] کشته نشده است، بلکه دیگران او را به [[قتل]] رساندند<ref>منتخب کنز العمال در حاشیه مسند، ج۵، ص۴۵۱ و ر.ک: ارجح المطالب، ص۶۰۳.</ref>. در نتیجه [[ابوایوب]] با [[بیاعتنایی]] به [[تهدید]] [[معاویه]]، [[حضرت علی]]{{ع}} را در [[جنگ صفین]] [[یاری]] کرد<ref>[[سید اصغر ناظمزاده|ناظمزاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۱ (کتاب)|اصحاب امام علی]]، ج۱، ص۷۳-۷۵.</ref>. | ||
[[پیام]] به [[خوارج]]: وقتی که [[خوارج نهروان]] آماده [[جنگ]] با [[امیرالمؤمنین علی]]{{ع}} شدند، [[حضرت علی]]{{ع}} [[صحابی]] بزرگ [[رسول خدا]]{{صل}} [[قیس بن سعد بن عباده]] را که در رکابش بود، به سوی [[خوارج]] فرستاد؛ ولی گفتار سعد هیچ تأثیری در [[روحیه]] خصمانه آنها نگذاشت و همچنان بر طبل [[جنگ]] و [[مخالفت]] با [[حضرت]] کوبیدند. [[امام]]{{ع}} برای [[اتمام حجت]] بیشتر، [[صحابی]] بزرگ ابوایوب انصاری را به سوی آنان فرستاد تا با صحبت و گفت و گو و [[موعظه]] و [[نصیحت]] جلو [[خونریزی]] را بگیرد. [[ابوایوب]] وقتی مقابل [[خوارج]] قرار گرفت، آنها را مخاطب قرار داد و چنین گفت: "ای [[بندگان خدا]]، ما و شما بر همان [[عهد]] و [[پیمان]] سابق پایداریم و میان ما و شما اختلافی نیست، پس چرا این گونه در برابر ما [[لشکر]] آراستهاید و کمر به [[قتل]] ما بستهاید؟!". [[خوارج]] در پاسخ او به [[دلیل]] واهی و بیمنطقی [[تمسک]] کرده و گفتند: اگر امروز هم [[فرمان]] شما را گردن نهیم و [[تابعیت]] شما را بپذیریم، باز شما چون گذشته، تن به [[حکمیت]] میدهید و [[حکم خدا]] را به غیر [[خدا]] وا میگذارید. [[ابوایوب]] در پاسخ آنها گفت: شما را به [[خداوند]] [[سوگند]] میدهم مبادا از [[ترس]] حوادثی که شاید هرگز تکرار نشود، پیشاپیش فتنهای برانگیزید و [[آتش]] [[جنگی]] را شعلهور سازید<ref>کامل ابن اثیر، ج۲، ص۴۰۴ و تاریخ طبری، ج۵، ص۸۳.</ref> | '''[[پیام]] به [[خوارج]]''': وقتی که [[خوارج نهروان]] آماده [[جنگ]] با [[امیرالمؤمنین علی]]{{ع}} شدند، [[حضرت علی]]{{ع}} [[صحابی]] بزرگ [[رسول خدا]]{{صل}} [[قیس بن سعد بن عباده]] را که در رکابش بود، به سوی [[خوارج]] فرستاد؛ ولی گفتار سعد هیچ تأثیری در [[روحیه]] خصمانه آنها نگذاشت و همچنان بر طبل [[جنگ]] و [[مخالفت]] با [[حضرت]] کوبیدند. [[امام]]{{ع}} برای [[اتمام حجت]] بیشتر، [[صحابی]] بزرگ ابوایوب انصاری را به سوی آنان فرستاد تا با صحبت و گفت و گو و [[موعظه]] و [[نصیحت]] جلو [[خونریزی]] را بگیرد. [[ابوایوب]] وقتی مقابل [[خوارج]] قرار گرفت، آنها را مخاطب قرار داد و چنین گفت: "ای [[بندگان خدا]]، ما و شما بر همان [[عهد]] و [[پیمان]] سابق پایداریم و میان ما و شما اختلافی نیست، پس چرا این گونه در برابر ما [[لشکر]] آراستهاید و کمر به [[قتل]] ما بستهاید؟!". [[خوارج]] در پاسخ او به [[دلیل]] واهی و بیمنطقی [[تمسک]] کرده و گفتند: اگر امروز هم [[فرمان]] شما را گردن نهیم و [[تابعیت]] شما را بپذیریم، باز شما چون گذشته، تن به [[حکمیت]] میدهید و [[حکم خدا]] را به غیر [[خدا]] وا میگذارید. [[ابوایوب]] در پاسخ آنها گفت: شما را به [[خداوند]] [[سوگند]] میدهم مبادا از [[ترس]] حوادثی که شاید هرگز تکرار نشود، پیشاپیش فتنهای برانگیزید و [[آتش]] [[جنگی]] را شعلهور سازید<ref>کامل ابن اثیر، ج۲، ص۴۰۴ و تاریخ طبری، ج۵، ص۸۳.</ref> | ||
'''[[دلاوری]] ابوایوب انصاری در [[نهروان]]''': [[ابن ابی الحدید]] از ابوالعباس مبرد [[نقل]] میکند: [[امیرمؤمنان علی]]{{ع}} هنگامی که دریافت [[حجت]] را بر [[خوارج]] تمام کرده و آنها حاضر به [[مذاکره]] و ترک [[مخاصمه]] و [[قتال]] نیستند و همچنان بر [[جنگ]] و [[خونریزی]] [[اصرار]] میورزند، باز هم طبق روش و [[سنت]] [[رسول الله]]{{صل}} به [[یاران]] خود فرمود: "شما آغازگر [[جنگ]] نباشید تا آنان [[جنگ]] را شروع نمایند"{{متن حدیث|لاَ تَبْدَءُوهُمْ بِقِتَالٍ حَتَّى يَبْدَءُوكُمْ}} و ابوایوب انصاری را [[فرمانده]] [[میمنه]] [[سپاه]] خود قرار داد. در این [[جنگ]] چون [[ابوایوب]] خود را مورد حمله دید و از طرفی [[فرمان]] [[حضرت علی]]{{ع}} هم برای حمله صادر شد، [[دست]] به [[شمشیر]] برد و بر آن گروه [[نادان]] حمله کرد و دلاورانه [[شمشیر]] زد و یکی از سران [[خوارج]] به نام [[زید بن حصین]] طائی را به [[هلاکت]] رساند؛ چون [[آتش]] [[جنگ]] فرو نشست، به [[محضر امام]]{{ع}} آمد و عرض کرد: ای [[امیرمؤمنان]]، من [[زید بن حصین طائی]] را به [[قتل]] رساندم و چنان نیزه به سینهاش زدم که از پشت او خارج شد و به او گفتم: "ای [[دشمن خدا]]، [[بشارت]] باد بر تو [[آتش جهنم]]"<ref>{{عربی|ابشر یا عدو الله بالنار}}</ref> اما او در پاسخ گفت: به زودی (در [[قیامت]]) خواهی دانست کدام یک از ما به [[آتش]] سزاوارتریم. [[امام]]{{ع}} در راستای [[اطمینان]] [[قلب]] [[ابوایوب]] فرمود: "او به [[آتش جهنم]] سزاوارتر است"<ref>{{متن حدیث|هو أولی بها لیا}}، تاریخ طبری، ج۵، ص۸۷ و کامل ابن اثیر، ج۲، ص۴۰۶.</ref>.<ref>[[سید اصغر ناظمزاده|ناظمزاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۱ (کتاب)|اصحاب امام علی]]، ج۱، ص۷۵-۷۷.</ref> | |||
==صراحت و [[حق]] گویی [[ابوایوب]] در برابر [[معاویه]]== | ==صراحت و [[حق]] گویی [[ابوایوب]] در برابر [[معاویه]]== |
نسخهٔ ۴ دسامبر ۲۰۲۰، ساعت ۱۰:۵۸
خالد بن زید بن کلیب | |
---|---|
محل زندگی | مدینه |
دین | اسلام |
اطلاعات علمی | |
استادان | معاویة بن أبی سفیان اموی، مسلمة بن مخلد انصاری، ابی بن کعب انصاری، حفصة بنت عمر عدویة، زید بن ثابت انصاری |
شاگردان | تبراهیم بن تبی عبلة عقیلی، ابراهیم بن عبدالله هاشمی، ابراهیم نخعی، مقدام بن معدی کرب کندی، جابر بن سمرة عامری |
- این مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:
نسب
ابو ایوب خالد بن زید بن کلیب انصاری بدری، مدنی، خزرجی مشهور به ابوایوب انصاری بود[۱]. مادرش از نوادگان امرؤالقیس شاعر و یکی از همسرانش دختر "زید بن ثابت" بود. وی از بزرگان اصحاب رسول خدا(ص) بود که در جنگ بدر و دیگر غزوههای پیامبر شرکت کرده و از سابقین در اسلام است و در بیعت عقبه در مکه مکرمه جزء هفتاد نفری بود که با رسول خدا(ص) مخفیانه بیعت و حضرت را به مدینه دعوت کردند و رسول خدا(ص) در عقد اخوتی که بین اصحاب برقرار کرد، بین ابوایوب و مصعب بن عمیر عقد برادری خواند [۲].
ابوایوب یکی از پنج انصاری است که در عهد رسول خدا (ص) به گردآوری قرآن پرداختند[۳]. در عهد خلیفه دوم، معلم قرآن شناخته شد[۴] و در سالهای پایانی عمرش هنگام محاصره قسطنطنیه، چون شنید واژه "تهلکه" در آیه ۱۹۵ سوره بقره ﴿وَلَا تُلْقُوا بِأَيْدِيكُمْ إِلَى التَّهْلُكَةِ﴾[۵] به اشتباه بر عمل سرباز مسلمانی که به سوی دشمن حمله میکند تطبیق میشود، به تفسیر درست آیه پرداخت و هلاکت مورد اشاره در آیه را به کسانی مربوط دانست که در برابر زندگی و ثروت دنیا، از پیامبر (ص) و خدا دست میکشیدند[۶].[۷].
اقامت پیامبر(ص) در خانه ابوایوب انصاری
زمانی که رسول خدا(ص) به مدینه هجرت کرد و به مدینه رسید، رؤسای قبایل درصدد بودند پیامبر به منزل آنها برود؛ ولی پیامبر(ص) فرمود: "افسار شتر مرا رها کنید، برای اینکه مرا فرمودهاند کجا بروم"[۸]. سرانجام، ناقه پیامبر(ص) در زمین وسیعی که مرکز خشک کردن خرما و متعلق به دو کودک یتیم بود، در نزدیکی خانه ابوایوب انصاری، زانو زد و پیامبر(ص) آن زمین را خرید و مسجدالنبی را در آنجا ساخت و مادر ابوایوب انصاری اثاثیه پیامبر(ص) را به خانه خود برد. در این بین که اصرار و سماجت مردم برای مهمانداری آن بزرگوار، به اوج رسیده بود. حضرت، نزاع آنان را قطع کرد و فرمود: "أین الرحل؟ لوازم سفر من کجاست؟" بدین ترتیب، افتخار میزبانی پیامبر(ص) نصیب ابوایوب انصاری شد[۹][۱۰].
به دلیل آنکه ابوایوب، میهماندار پیامبر بزرگوار اسلام(ص) بود مورد لطف مسلمانان قرار میگرفت؛ نقل شده است که ابنعباس نزد ابوایوب آمد و گفت: “همانطور که شما خانهات را به پیامبر(ص) واگذار کردی، من میخواهم خانه مسکونی خود را به تو واگذارم”. سپس ابن عباس از منزلی که در آن سکونت داشت بیرون آمد و آنجا را با تمام اثاثیه و لوازم زندگی که در آن بود به وی واگذار کرد[۱۱].[۱۲].
ارادت و اخلاص ابوایوب به امیرالمؤمنین(ع)
ابوایوب، هیچگاه ایمان و ارادتش به ولایت و جانشینی امیرالمؤمنین(ع) بعد از پیامبر(ص) کم نشد و همواره به توصیههای رسول خدا(ص) در حق اهلبیت(ع) گوش جان سپرده و در راه تحقق این امر الهی از هیج تلاشی فروگذار نبود[۱۳]. وی از جمله دوازده نفری است که با خلافت ابوبکر صریحاً مخالفت کردند و علی بن ابی طالب(ع) را بر او مقدم شمرد، این دوازده نفر از مهاجرین و انصار بودند[۱۴] که هر کدام مطالب بسیار ارزندهای در برابر مردم و ابوبکر ایراد کردند، از جمله آنان ابوایوب انصاری بود که بعد از عثمان بن حنیف برخاست و به ابوبکر چنین گفت: "از خدا بترسید و درباره اهل بیت پیامبرتان ظلم نکنید و امر خلافت و رهبری جامعه را به اهل بیت رسول خدا(ص) بازگردانید، که همانا شما و ما در این جا و جاهای دیگر به تکرار از پیامبر خدا(ص) شنیدهایم که میفرمود: "اهلبیت من به امر خلافت و رهبری امت اسلامی از شما سزاوارترند". این را گفت و نشست[۱۵].[۱۶]
ابوایوب و نقل حدیث غدیر
ابو ایوب از صحابیانی است که احادیث فراوانی نقل کرده و در فضایل علی(ع) نیز بسیار روایت کرده است. او از جمله راویان حدیث "غدیر" و حدیث "ثقلین" است[۱۷]. رباح بن حارث نخعی میگوید: من در خدمت حضرت علی(ع) نشسته بودم که ناگهان گروهی نقابدار از راه رسیدند و خطاب به ایشان گفتند: "سلام بر تو ای مولا و سرور ما". امیرالمؤمنین(ع) سلام آنها را پاسخ داد و بعد فرمود: "چگونه مرا مولای خود میخوانید، مگر نه اینکه شما عدهای از اعراب بادیه نشینید؟" گفتند: آری، اما از رسول خدا(ص) شنیدیم که در روز غدیرخم فرمود: "هرکس من مولای اویم علی نیز مولای اوست، خداوندا، یاران اون را دوست بدار و دشمنانش را دشمن، و کسی که او را یاری کنند، یاریش فرما و کسی که او را خوار کند، مخذولش گردان"[۱۸].
راوی میگوید: حضرت با شنیدن این سخنان تبسمی بر لب نشاند به گونهای که دندانهای آن حضرت دیده شد. سپس فرمود: " ای مردم شاهد باشید که پیامبرتان در حق من چه فرموده و چگونه شما را به یاری من فرمان داده است". رباح بن حارث نخعی میگوید: طولی نکشید که این گروه نقابدار به سوی مرکبها و بارهای خود بازگشتند و من آنان را دنبال کردم و از یکی از آنان پرسیدم، شما کی هستید؟ گفتند: ما گروهی از انصاریم و آن یکی هم ـ اشاره به شخص خاصی کرد ـ "ابوایوب انصاری" صاحب منزل پیامبر خدا(ص) است. راوی میگوید" من جلو رفتم و به حضور وی رسیدم و با او مصافحه کردم[۱۹].[۲۰]
اقامه نماز جماعت ابوایوب، به جای عثمان
در سال ۳۵ هجری، هنگامی که مهاجر و انصار، عثمان را به علت انحرافات و بدعتهایی که گذاشته بود، از ورود به مسجد و اقامه نماز جلوگیری کردند. سعد القَرظ مؤذن مسجد نزد حضرت علی بن ابی طالب(ع) آمد و گفت: اکنون که خلیفه از امامت نماز منع شده است، چه کسی باید با مردم نماز بگزارد؟ حضرت علی(ع) فرمود: "به خالد بن بن زید (ابوایوب) بگویید نماز جماعت را با مردم اقامه کند"[۲۱].[۲۲]
ابوایوب در جنگهای عصر خلافت علی(ع)
ابوایوب انصاری جزء آن دسته از بزرگان اصحاب پیامبر اکرم(ص) است که در جنگهای جمل و صفین در کنار حضرت علی(ع) بود و در رکابش شمشیر زد و در جنگ نهروان هم در مقدمه سپاه و پیشاپیش برای جنگ با خوارج پیش رفته است[۲۳].[۲۴] اینک شرح کوتاهی از موضع او را در جنگ صفین و نهروان میآوریم:
در جنگ صفین: معاویه برای ابوایوب انصاری نامهای نوشت و به نقل عمرو بن شمر، معاویه در پایان نامهاش اشعاری در تهدید ابوایوب و یاران حضرت نسبت به قتل عثمان، نوشته بود. ابوایوب چون مقصود معاویه را از نامه ندانست به حضور امیرالمؤمنین علی(ع) آمد و گفت: معاویه نامهای برای من نوشته که مقصودش را نمیدانم. امام(ع) وقتی نامه را خواند، فرمود: "مقصود معاویه این است که من هرگز کشتن عثمان را فراموش نمیکنم". ابوایوب با اجازه امیرمؤمنان، نامه معاویه را پاسخ داد و یادآور شد که ای معاویه، تو با این مثلی که نوشته بودی و آنرا در مورد کشتن عثمان آورده بودی، بدان ما عثمان را نکشتهایم، بلکه کسی که یزید بن اسد و مردم شام را از یاری عثمان بازداشت و آرزوی مرگ وی را مینمود، تو بودی و او به دست انصار کشته نشده است، بلکه دیگران او را به قتل رساندند[۲۵]. در نتیجه ابوایوب با بیاعتنایی به تهدید معاویه، حضرت علی(ع) را در جنگ صفین یاری کرد[۲۶].
پیام به خوارج: وقتی که خوارج نهروان آماده جنگ با امیرالمؤمنین علی(ع) شدند، حضرت علی(ع) صحابی بزرگ رسول خدا(ص) قیس بن سعد بن عباده را که در رکابش بود، به سوی خوارج فرستاد؛ ولی گفتار سعد هیچ تأثیری در روحیه خصمانه آنها نگذاشت و همچنان بر طبل جنگ و مخالفت با حضرت کوبیدند. امام(ع) برای اتمام حجت بیشتر، صحابی بزرگ ابوایوب انصاری را به سوی آنان فرستاد تا با صحبت و گفت و گو و موعظه و نصیحت جلو خونریزی را بگیرد. ابوایوب وقتی مقابل خوارج قرار گرفت، آنها را مخاطب قرار داد و چنین گفت: "ای بندگان خدا، ما و شما بر همان عهد و پیمان سابق پایداریم و میان ما و شما اختلافی نیست، پس چرا این گونه در برابر ما لشکر آراستهاید و کمر به قتل ما بستهاید؟!". خوارج در پاسخ او به دلیل واهی و بیمنطقی تمسک کرده و گفتند: اگر امروز هم فرمان شما را گردن نهیم و تابعیت شما را بپذیریم، باز شما چون گذشته، تن به حکمیت میدهید و حکم خدا را به غیر خدا وا میگذارید. ابوایوب در پاسخ آنها گفت: شما را به خداوند سوگند میدهم مبادا از ترس حوادثی که شاید هرگز تکرار نشود، پیشاپیش فتنهای برانگیزید و آتش جنگی را شعلهور سازید[۲۷]
دلاوری ابوایوب انصاری در نهروان: ابن ابی الحدید از ابوالعباس مبرد نقل میکند: امیرمؤمنان علی(ع) هنگامی که دریافت حجت را بر خوارج تمام کرده و آنها حاضر به مذاکره و ترک مخاصمه و قتال نیستند و همچنان بر جنگ و خونریزی اصرار میورزند، باز هم طبق روش و سنت رسول الله(ص) به یاران خود فرمود: "شما آغازگر جنگ نباشید تا آنان جنگ را شروع نمایند"«لاَ تَبْدَءُوهُمْ بِقِتَالٍ حَتَّى يَبْدَءُوكُمْ» و ابوایوب انصاری را فرمانده میمنه سپاه خود قرار داد. در این جنگ چون ابوایوب خود را مورد حمله دید و از طرفی فرمان حضرت علی(ع) هم برای حمله صادر شد، دست به شمشیر برد و بر آن گروه نادان حمله کرد و دلاورانه شمشیر زد و یکی از سران خوارج به نام زید بن حصین طائی را به هلاکت رساند؛ چون آتش جنگ فرو نشست، به محضر امام(ع) آمد و عرض کرد: ای امیرمؤمنان، من زید بن حصین طائی را به قتل رساندم و چنان نیزه به سینهاش زدم که از پشت او خارج شد و به او گفتم: "ای دشمن خدا، بشارت باد بر تو آتش جهنم"[۲۸] اما او در پاسخ گفت: به زودی (در قیامت) خواهی دانست کدام یک از ما به آتش سزاوارتریم. امام(ع) در راستای اطمینان قلب ابوایوب فرمود: "او به آتش جهنم سزاوارتر است"[۲۹].[۳۰]
صراحت و حق گویی ابوایوب در برابر معاویه
ابن عساکر در تاریخ دمشق نقل میکند: پس از شهادت امیرمؤمنان علی(ع) روزی ابوایوب بر معاویه وارد شد و معاویه او را بر تخت خود نشاند و از کارهای خود مرتباً سخن گفت و جمعی از شامیان هم حضور داشتند و گوش میدادند، در این موقع معاویه خطاب به ابوایوب گفت: ای ابوایوب، چه کسی در روز فلان و فلان (روز بدر) صاحب اسب بلقاء را کشت؟ ابوایوب هم با کمال جرأت گفت: "من او را کشتم؛ زیرا تو و پدرت بر شتری قرمز رنگ سوار بودید و پرچم کفر را حمل میکردید!"[۳۱] معاویه که فکر نمیکرد ابوایوب با این صراحت، سابقه کفر او و پدرش را مطرح کند از خجالت سر به زیر انداخت و شامیان هم بر ابوایوب خشمگین شدند؛ سپس معاویه سر بلند کرد و در مقام عذرخواهی گفت: رها کن، رها کن، به جان خودم من از این موضوع از تو نپرسیدم و قصدم هم این نبود[۳۲].[۳۳]
درگذشت ابوایوب
ابوایوب در تمام طول عمر با برکت خود همواره پا به رکاب و شمشیر به دست بود و برای اعتلای اسلام و دفاع از حق در میدانهای جنگ نبرد کرد. هم چنین در سه جنگ زمان خلافت حضرت علی(ع) در رکاب آن حضرت جنگید و از اسلام دفاع کرد. او در پایان عمر طولانی خود نیز در سال ۵۱ یا ۵۲ هجری قمری زمان سلطنت معاویه، در حالی که در روم سرگرم جهاد با نیروهای ارتش روم بود، مریض شد و از دنیا رفت و در همان سرزمین نزدیک قسطنطنیه به خاک سپرده شد[۳۴].[۳۵].
مشایخ در روایت
- ابی بن کعب بن قیس بن عبید بن زید مشهور به ابی بن کعب انصاری
- حفصة بنت عمر بن خطاب بن نفیل مشهور به حفصة بنت عمر العدویة
- زید بن ثابت بن ضحاک بن زید بن لوذان مشهور به زید بن ثابت انصاری
- عائشة بنت عبدالله بن عثمان بن عامر مشهور به عائشة بنت ابی بکر صدیق
- عبد الرحمن بن صخر مشهور به ابو هریرة دوسی
- عقبة بن عامر بن عبس بن عمرو بن عدی مشهور به عقبة بن عامر جهنی
- عوف بن مالک بن ابی عوف مشهور به عوف بن مالک اشجعی
- مسلمة بن مخلد بن صامت بن نیار بن لوذان مشهور به مسلمة بن مخلد انصاری
- معاویة بن صخر بن حرب بن امیة بن عبد شمس مشهور به معاویة بن ابی سفیان اموی[۳۶]
روایتکنندگان از او
- ابو اسحاق مشهور به ابو اسحاق مولی بنی هاشم
- ابو الاحوص مشهور به ابو الاحوص مولی بنی لیث
- ابو الشمال بن ضباب مشهور به ابو الشمال بن ضباب
- ابو سعد مشهور به ابو سعد المکی
- ابو سورة مشهور به ابو سورة انصاری
- ابو محمد مشهور به ابو محمد الحضرمی
- احزاب بن اسید مشهور به احزاب بن راشد السماعی
- اسلم بن یزید مشهور به اسلم بن یزید المصری
- اصبغ بن نباتة مشهور به اصبغ بن نباتة التمیمی
- افلح مشهور به افلح مولی ابی ایوب انصاری
- ام ایوب بنت قیس بن سعد بن قیس بن عمرو مشهور به ام ایوب بنت قیس الخزرجیة
- انس بن مالک بن النضر بن ضمضم بن زید مشهور به انس بن مالک انصاری
- ایوب بن خالد بن زید بن کلیب بن ثعلبة مشهور به ایوب بن خالد انصاری
- ابراهیم بن شمر بن یقظان بن عامر بن مشهور به ابراهیم بن ابی عبلة العقیلی
- ابراهیم بن عبدالله بن حنین مشهور به ابراهیم بن عبدالله الهاشمی
- ابراهیم بن یزید بن قیس بن الاسود بن مشهور به ابراهیم النخعی
- اسماعیل بن بشیر مشهور به اسماعیل بن بشیر المدنی
- اسماعیل بن عبید الله بن اقرم مشهور به اسماعیل بن ابی المهاجر قرشی
- اسود بن یزید بن قیس بن عبدالله بن علقمة مشهور به الاسود بن یزید النخعی
- براء بن عازب بن الحارث بن عدی بن مجدعة مشهور به البراء بن عازب انصاری
- ربیع بن خثیم بن عائذ بن عبدالله بن موهب مشهور به الربیع بن خثیم الثوری
- قاسم بن عبدالرحمن مشهور به القاسم بن عبدالرحمن الشامی
- مسور بن مخرمة بن نوفل بن اهیب بن مشهور به المسور بن مخرمة قرشی
- مسیب بن رافع مشهور به المسیب بن رافع الاسدی
- مطلب بن عبدالله بن حنطب بن الحارث مشهور به المطلب بن عبدالله المخزومی
- مقدام بن معدی کرب بن عمرو بن یزید مشهور به المقدام بن معدی کرب الکندی
- جابر بن سمرة بن جنادة بن عمرو بن جندب مشهور به جابر بن سمرة العامری
- جبیر بن نفیر بن مالک بن عامر مشهور به جبیر بن نفیر الحضرمی
- حبیب بن اوس مشهور به حبیب بن اوس الثقفی
- حصین بن جندب بن عمرو بن الحارث بن وحشی مشهور به الحصین بن جندب المذحجی
- حکیم بن بشیر مشهور به حکیم بن بشیر
- حمید بن عبدالرحمن مشهور به حمید بن عبدالرحمن الحمیری
- حمید بن عبدالرحمن بن عوف مشهور به حمید بن عبدالرحمن الزهری
- خالد بن ابی ایوب مشهور به خالد بن ابی ایوب انصاری
- داود بن ابی صالح مشهور به داود بن ابی صالح الحجازی
- رافع بن اسحاق مشهور به رافع بن اسحاق انصاری
- ریاح بن الحارث مشهور به ریاح بن الحارث النخعی
- زبید بن الحارث بن عبد الکریم بن عمرو مشهور به زبید بن الحارث الیامی
- زید بن ثابت بن الضحاک بن زید بن لوذان مشهور به زید بن ثابت انصاری
- زید بن خالد مشهور به زید بن خالد الجهنی
- سالم بن عبدالله بن عمر بن الخطاب مشهور به سالم بن عبدالله العدوی
- سعد بن مالک بن سنان بن عبید بن ثعلبة مشهور به ابو سعید الخدری
- سعید بن المسیب بن حزن بن ابی وهب بن مشهور به سعید بن المسیب قرشی
- سفیان بن عبدالله بن ربیعة بن الحارث مشهور به سفیان بن عبدالله الثقفی
- سفیان بن وهب مشهور به سفیان بن وهب الخولانی
- سلمان مشهور به سلمان الاغر
- صدی بن عجلان بن وهب بن عمرو بن عامر بن مشهور به صدی بن عجلان الباهلی
- طاوس بن کیسان مشهور به طاوس بن کیسان الیمانی
- طلحة بن عبید الله بن کریز بن جابر بن مشهور به طلحة بن عبید الله الخزاعی
- طلحة بن نافع مشهور به طلحة بن نافع قرشی
- عاصم بن سفیان بن عبدالله بن ربیعة بن مشهور به عاصم بن سفیان الثقفی
- عامر بن سعد بن مالک بن وهیب بن عبد مناف مشهور به عامر بن سعد قرشی
- عامر بن شراحیل مشهور به عامر الشعبی
- عباد بن تمیم بن غزیة مشهور به عباد بن تمیم المازنی
- عبادة بن الولید بن عبادة بن الصامت مشهور به عبادة بن الولید انصاری
- عبد الحمید بن واصل مشهور به عبد الحمید بن واصل الباهلی
- عبدالرحمن بن ابزی مشهور به عبدالرحمن بن ابزی الخزاعی
- عبدالرحمن بن یسار مشهور به عبدالرحمن بن ابی لیلی انصاری
- عبدالرحمن بن سعاد مشهور به عبدالرحمن بن سعاد المدنی
- عبدالرحمن بن صخر مشهور به ابو هریرة الدوسی
- عبدالرحمن بن عبد مشهور به عبدالرحمن بن عبد القاری
- عبدالرحمن بن یزید بن جاریة بن العطاف مشهور به عبدالرحمن بن جاریة انصاری
- عبدالله بن حنین بن اسد بن هاشم مشهور به عبدالله بن حنین قرشی
- عبدالله بن زید بن عمرو بن ناتل بن مالک مشهور به عبدالله بن زید الجرمی
- عبدالله بن عباس بن عبد المطلب بن هاشم مشهور به عبدالله بن العباس قرشی
- عبدالله بن عبدالرحمن بن عوف بن عبد عوف مشهور به ابو سلمة بن عبدالرحمن الزهری
- عبدالله بن عمر بن الخطاب بن نفیل مشهور به عبدالله بن عمر العدوی
- عبدالله بن عمرو بن عبد مشهور به عبدالله بن عمرو المخزومی
- عبدالله بن کعب بن مالک بن عمرو بن القین مشهور به عبدالله بن کعب انصاری
- عبدالله بن مالک بن ابی الاسحم مشهور به عبدالله بن عبد الملک الجیشانی
- عبدالله بن مسعود بن حبیب بن شمخ مشهور به عبدالله بن مسعود
- عبدالله بن یزید مشهور به عبدالله بن یزید المعافری
- عبدالله بن یزید بن زید بن حصن بن عمرو مشهور به عبدالله بن یزید الاوسی
- عبدالله بن یعیش مشهور به عبدالله بن یعیش
- عبید بن تعلی مشهور به عبید بن تعلی الطائی
- عثمان بن جبیر مشهور به عثمان بن جبیر انصاری
- عثمان بن یعلی بن مرة بن وهب بن جابر مشهور به عثمان بن یعلی الثقفی
- عروة بن الزبیر بن العوام بن خویلد بن اسد مشهور به عروة بن الزبیر الاسدی
- عطاء بن اسلم مشهور به عطاء بن ابی رباح قرشی
- عطاء بن یزید مشهور به عطاء بن یزید الجندعی
- عطاء بن یسار مشهور به عطاء بن یسار الهلالی
- عقبة بن عامر بن عبس بن عمرو بن عدی مشهور به عقبة بن عامر الجهنی
- علقمة بن قیس بن عبدالله بن مالک بن علقم مشهور به علقمة بن قیس النخعی
- علی بن الصلت مشهور به علی بن الصلت
- علی بن مدرک مشهور به علی بن مدرک النخعی
- عمارة بن عبدالله بن صیاد مشهور به عمارة بن عبدالله انصاری
- عمارة بن غزیة بن الحارث بن عمرو بن غزیة مشهور به عمارة بن غزیة انصاری
- عمر بن ثابت بن الحارث مشهور به عمر بن ثابت الخزرجی
- عمر بن عبدالله مشهور به عمر بن عبدالله المدنی
- عمرو بن الاسود مشهور به عمیر بن الاسود العنسی
- عمرو بن ثابت مشهور به عمرو بن ثابت العتواری
- عمرو بن میمون مشهور به عمرو بن میمون الاودی
- قتادة بن دعامة بن قتادة بن عزیز بن عمرو مشهور به قتادة بن دعامة السدوسی
- قرثع مشهور به قرثع الضبی
- قیس بن مالک بن انس مشهور به مالک بن ابی قیس المازنی
- محفوظ بن علقمة بن شهاب مشهور به محفوظ بن علقمة الحضرمی
- محمد بن المنکدر بن عبدالله بن الهدیر مشهور به محمد بن المنکدر قرشی
- محمد بن سیرین مشهور به محمد بن سیرین انصاری
- محمد بن کعب بن سلیم بن اسد بن عمرو مشهور به محمد بن کعب القرظی
- محمد بن مسلم بن عبید الله بن عبدالله مشهور به محمد بن شهاب الزهری
- مخنف بن سلیم بن الحارث بن عوف بن ثعلبة مشهور به مخنف بن سلیم العبدی
- مرثد بن عبدالله مشهور به مرثد بن عبدالله الیزنی
- مکحول بن شهراب بن شاذل مشهور به مکحول بن ابی مسلم الشامی
- موسی بن طلحة بن عبید الله مشهور به موسی بن طلحة قرشی
- نصر بن علقمة بن محفوظ بن علقمة مشهور به نصر بن علقمة الحضرمی
- ابو شعیب مشهور به ابو شعیب الحضرمی
- خارجة بن عبدالله بن سعد بن مالک بن وهیب مشهور به خارجة بن عبدالله الزهری
- خثیم مشهور به خثیم القاری
- زیاد بن انعم بن ذری بن یحمد بن معد مشهور به زیاد بن انعم الشعبانی
- سعید بن ثوبان مشهور به سعید بن ثوبان
- سلمان بن فروخ مشهور به سلیمان بن فروخ الازدی
- سورة بن الحکم مشهور به سورة بن الحکم الکوفی
- عبایة بن ربعی مشهور به عبایة بن ربعی الاسدی
- عبدالرحمن بن معمر بن حزم بن زید مشهور به عبدالرحمن بن معمر انصاری
- عبدالله بن ابی ایوب مشهور به عبدالله بن ابی ایوب انصاری
- عبدالله بن سعد بن مالک بن وهیب مشهور به عبدالله بن سعد الزهری
- عبدالله بن سوید مشهور به عبدالله بن شداد التیمی
- عبدالله بن عبد مشهور به عبدالله بن عبد القاری
- عبدالله بن عبدالرحمن بن عبدالله مشهور به عبدالله بن عبدالرحمن العدوی
- عبدالله بن عمرو مشهور به عبدالله بن عمرو القاریء
- عبدالله بن عمرو بن عبدالله بن صفوان مشهور به عبدالله بن عمرو النصری
- علاء بن کثیر مشهور به العلاء بن کثیر الاسکندرانی
- علقمة بن سفیان بن عبدالله مشهور به علقمة بن سفیان الثقفی
- کرز بن وبرة مشهور به کرز بن وبرة الحارثی
- محمد بن ثابت بن شرحبیل بن ابی عزیز مشهور به محمد بن عبدالرحمن قرشی
- مسلم بن ایمن مشهور به مسلم بن ابی کریمة التمیمی
- عبادة بن عمر بن عبادة بن عوف مشهور به عبادة بن عمرو بن عبادة
- عباد بن ناشرة مشهور به عباد بن ناشرة المصری
- ابان بن الحسن مشهور به ابان بن الحسن
- معمر بن حزم بن یزید بن لوذان بن عمرو مشهور به معمر بن حزم الحزمی
- یعقوب بن عفیف بن المسیب مشهور به یعقوب بن عفیف
- یزید بن عبدالله مشهور به یزید بن عبدالله الیزنی
- جبیر مشهور به جبیر انصاری
- عتاب بن ثعلبة مشهور به عتاب بن ثعلبة[۳۷]
جستارهای وابسته
منابع
- ده پهلوانی، طلعت، ابوایوب انصاری، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱
- موسوی، سید موسی، مقاله «ابوایوب انصاری»، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۳
- باغستانی، محمد، دائرةالمعارف قرآن کریم
- دانشنامه نهج البلاغه ج۱
- محمدی ریشهری، محمد، گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین
- ناظمزاده، سید اصغر، اصحاب امام علی ج١.
- موسوعة الحدیث
پانویس
- ↑ الاصابه، ج۲، ص۲۳۴؛ شرح ابن ابی الحدید، ج۱۰، ص۱۱۲؛ رجال طوسی، ص۴۰، ش۱؛ طبقات الکبری، ج۱، ص۲۳۶ وسیر أعلام النبلاء، ج۴، ص۶۱.
- ↑ ناظمزاده، سید اصغر، اصحاب امام علی، ج۱، ص۷۰-۷۱؛ ده پهلوانی، طلعت، ابوایوب انصاری، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص۵۷-۵۸؛ دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص۷۹؛ محمدی ریشهری، محمد، گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین، ص ۸۲۲؛ باغستانی، محمد، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱، ص 602.
- ↑ التاریخ الصغیر، ج ۱، ص ۶۶.
- ↑ التاریخ الصغیر، ج ۱، ص ۶۶.
- ↑ «و با دست خویش خود را به نابودی نیفکنید» سوره بقره، آیه ۱۹۵.
- ↑ جامع البیان، مج ۲، ج ۲، ص ۲۷۹.
- ↑ باغستانی، محمد، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱، ص 604.
- ↑ قاضی ابرقوه، سیرت رسول الله(ص)، ج۱، ص۴۷۳؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۴۹۴-۴۹۵.
- ↑ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۴۹۵؛ شیخ طبرسی، اعلام الوری بأعلام الهدی، ج۱، ص۱۵۵.
- ↑ ده پهلوانی، طلعت، ابوایوب انصاری، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص۵۷-۵۸؛ موسوی، سید موسی، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم، ص ۵۵؛ دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص۷۹؛ باغستانی، محمد، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱، ص 602.
- ↑ اسد الغابه، ابن اثیر، ج۱، ص۵۷۲.
- ↑ موسوی، سید موسی، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم، ص ۵۶.
- ↑ ر.ک: وقعه صفین، ص۹۳؛ الجمل، ص۱۰۵ و شرح ابن ابی الحدید ج۷، ص۳۶ و ۳۹.
- ↑ دوازده نفر عبارتاند از: ۱. خالد بن سعید بن عاص ۲. مقداد بن اسود ۳. ابی بن کعب ۴. عمار یاسر ۵. ابوذر غفاری ۶. سلمان فارسی ۷. عبدالله بن مسعود ۸. بریده اسلمی (از مهاجرین) ۹. خزیمه بن ثابت (ذوالشهادتین). ۱۰. عثمان بن حنیف ۱۱. ابوایوب انصاری ۱۲. ابوالهیثم بن تیهان (و تعدادی دیگر از انصار بودند).
- ↑ خصال صدوق، ج۲، ص۴۶۵، باب اثنی عشر، ح۴.
- ↑ ناظمزاده، سید اصغر، اصحاب امام علی، ج۱، ص۷۱؛ ده پهلوانی، طلعت، ابوایوب انصاری، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص۵۸؛ موسوی، سید موسی، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم، ص ۶۳؛ باغستانی، محمد، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱، ص 603.
- ↑ محمدی ریشهری، محمد، گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین، ص ۸۲۲.
- ↑ «فَمَنْ كُنْتُ مَوْلاَهُ فَعَلِيٌّ مَوْلاَهُ اَللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالاَهُ وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُ وَ اُنْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ وَ اُخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ»
- ↑ شرح ابن ابی الحدید، ج۳، ص۲۰۸.
- ↑ ناظمزاده، سید اصغر، اصحاب امام علی، ج۱، ص۷۱-۷۲؛ ده پهلوانی، طلعت، ابوایوب انصاری، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص۵۹؛ باغستانی، محمد، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱، ص 604.
- ↑ کامل ابن اثیر، ج۲، ص۳۰۰.
- ↑ ناظمزاده، سید اصغر، اصحاب امام علی، ج۱، ص۷۲-۷۳؛ ده پهلوانی، طلعت، ابوایوب انصاری، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص۵۹؛ باغستانی، محمد، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱، ص 604.
- ↑ شرح ابن ابی الحدید، ج۱۰، ص۱۷.
- ↑ ناظمزاده، سید اصغر، اصحاب امام علی، ج۱، ص۷۳-۷۵؛ ده پهلوانی، طلعت، ابوایوب انصاری، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص۵۹-۶۰؛ دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص۷۹؛ باغستانی، محمد، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱، ص 604.
- ↑ منتخب کنز العمال در حاشیه مسند، ج۵، ص۴۵۱ و ر.ک: ارجح المطالب، ص۶۰۳.
- ↑ ناظمزاده، سید اصغر، اصحاب امام علی، ج۱، ص۷۳-۷۵.
- ↑ کامل ابن اثیر، ج۲، ص۴۰۴ و تاریخ طبری، ج۵، ص۸۳.
- ↑ ابشر یا عدو الله بالنار
- ↑ «هو أولی بها لیا»، تاریخ طبری، ج۵، ص۸۷ و کامل ابن اثیر، ج۲، ص۴۰۶.
- ↑ ناظمزاده، سید اصغر، اصحاب امام علی، ج۱، ص۷۵-۷۷.
- ↑ أنا قتلته، إذ أنت و أبوک علی الجمل الأحمر، معکما لواء الکفر
- ↑ اعیان الشیعه، ج۶، ص۲۸۶.
- ↑ ناظمزاده، سید اصغر، اصحاب امام علی، ج۱، ص۷۸.
- ↑ اسد الغابه، ج۲، ص۸۱ و ر.ک: الاصابه، ج۲، ص۲۳۵ و تهذیب التهذیب، ج۳، ص۵۱۰.
- ↑ موسوی، سید موسی، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم، ص ۶۴؛ باغستانی، محمد، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱، ص 604.
- ↑ موسوعة الحدیث
- ↑ موسوعة الحدیث