عبدالله بن مسعود هذلی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

عبدالله بن مسعود از لحاظ ظاهری فردی آراسته بود که دائم در خدمت پیامبر اکرم(ص) بوده و کارهای حضرت را انجام می‌داد. او ششمین کسی است که اسلام آورد و نخستین مسلمانی است که در مکه با صدای بلند قرآن را در میان مردم خواند. حافظ قرآن بود و در دو هجرت شرکت داشت و به دو قبله نماز خواند. در تمام جنگ‌ها و غزوات حضور داشت. از کاتبان رسول خدا(ص) و وحی بوده است و لذا به تعلیم قرآن همت گماشت.

مقدمه

نام و نسب او عبدالله بن مسعود بن غافل بن حبیب بن ابی عبدالرحمن الهذلی است. اهل مکه بود و از قبیله هذیل هم‌پیمان قبیله بنی‌زهره و پدرش مسعود بن غافل و مادرش ام‌عبد بنت عبدود بن سواء از قبیله بنی‌هذیل بودند و به همین دلیل عبدالله بن مسعود به نام مادر خود ابن ام‌عبد نیز معروف بوده است[۱].

ابن مسعود از نظر قد و قامت خیلی کوتاه و لاغر و کوچک بود ولی مردی منظم و آراسته بود، دارای گیسوانی در پشت گوش بود که همیشه مرتب و آرایش داده شده بود، مثل اینکه به وسیله چسب آنها را منظم نگاه داشته‌اند و به قدری عطر استعمال می‌کرد که در تاریکی از بوی عطر شناخته می‌شد. عبدالله چون کار مهمی نمی‌توانست انجام دهد در خدمت پیامبر(ص) بود و مخصوصا کفش بردار حضرت محسوب می‌شد؛ هر کجا که پیامبر(ص) تشریف می‌برد عبدالله را نیز همراه می‌برد، او کفش آن حضرت را بر می‌داشت و هنگام بازگشت کفش را پای حضرت می‌کرد.

او ششمین کسی است که اسلام آورد و در این باره نقل می‌کند: من جوانی بودم که برای عتبة بن ابی معیط گوسفند می‌چرانیدم. یکی از روزها رسول خدا(ص) نزد من آمد و از من مقداری شیر طلب کرد. من برای ایشان شیر آوردم و عرضه داشتم: از قرآن چیزی به من یاد دهید و آن حضرت هفتاد سوره از قرآن را به من آموخت[۲]. او نخستین مسلمانی است که در مکه با صدای بلند قرآن را در میان مردم خواند[۳].

ابن مسعود از اصحاب قدیمی پیامبر اکرم(ص) است که بسیار قانع و متقی و بردبار و حافظ قرآن کریم بود. او هم در هجرت به حبشه همراه مسلمانان بود و هم در هجرت به مدینه و به هر دو قبله نماز گزارد[۴]. او در مدینه به منزل معاذ بن جبل یا سعد بن خیثمه وارد شد و پیامبر(ص) میان او و زبیر برادری قرار داد[۵] او در تمام جنگ‌ها و غزوات حضور داشت[۶]. وی بعد از وفات پیامبر(ص) نیز در غزوه تبوک و همچنین در نماز و دفن حضرت صدیقه طاهره(ع)[۷] و در زمان دفن ابوذر غفاری حاضر بوده است[۸]. همچنین عمر او را برای تعلیم قرآن و احکام دینی به کوفه فرستاد و او وزارت عمار بن یاسر را که حکومت آنجا را به عهده داشت، بر عهده گرفت[۹].[۱۰]

عبدالله بن مسعود و جنگ بدر

از آنجایی که مردی بسیار کوتاه قد بود، هرگاه در میان جمعیتی نشسته، می‌ایستاد از آنها بلندتر نبود، روی همین جهت در جنگ بدر خدمت پیامبر(ص) عرضه داشت: من قدرت جنگیدن ندارم، ممکن است دستوری بفرمایید که در ثواب جنگ جویان شریک باشم؟ پیامبر(ص) فرمود: "برو در میان کشتگان اگر کسی را زنده یافتی سر او را ببر و نزد من بیاور". عبدالله می‌گوید: ابوجهل را دیدم که هنوز رمقی دارد، روی سینه‌اش نشستم و گفتم: خدا را سپاس گزارم که تو را خوار ساخت. ابوجهل چشم گشود و گفت: "خدا ابن ام‌عبد را خوار می‌سازد". سپس گفت: "وای بر تو! پیروزی با کیست؟" گفتم: با خدا و پیامبرش؛ به همین دلیل من تو را می‌کشم. پس پا روی گردنش نهادم، گفت: "ای چوپان کوچولو قدم بر جای بلندی نهادی، ولی آن قدر بدان که هیچ دردی بر من سخت‌تر از این نیست که تو مرا بکشی؛ چرا یکی از فرزندان عبدالمطلب یا احلاف، مسئول قتل من نشدند؟" سرش را بریدم و خدمت پیامبر(ص) بردم و گفتم: یا رسول الله مژده که این سر ابو جهل است[۱۱].[۱۲]

عبدالله بن مسعود و قرآن

عبدالله بن مسعود از کاتبان رسول خدا(ص) و وحی بوده است. از خود او نقل شده است که گفته: هیچ سوره‌ای نازل نشده مگر آنکه می‌دانم برای چه نازل شده است و اگر بدانم که کسی به کتاب خدا از من داناترست با شتر یا هر چهارپایی که بشود به سوی او می‌شتابم[۱۳]. او در قرائت و نقل خود دو سوره فلق و ناس را جزو قرآن نمی‌دانست و به همین جهت این دو سوره در قرآن ابن مسعود نیامده است. از امام صادق(ع) روایت شده که فرمود: "اگر ابن مسعود قرآن را مثل ما نخوانده، گمراه است". ربیعه، راوی حدیث می‌گوید به امام(ع) گفتم: گمراه است؟! امام(ع) فرمود: "آری گمراه است؟" سپس فرمود: "ما قرآن را مطابق خواندن ابی بن کعب می‌خوانیم[۱۴].[۱۵]

عثمان هنگام جمع قرآن مصحف او را گرفت و از بین برد، بنابراین می‌توان نتیجه گرفت که قرآن ابن مسعود با قرآن موجود ـ که در زمان عثمان جمع‌آوری شده است ـ تفاوت داشته است وگرنه به چه دلیل عثمان مصحف او را از بین ببرد؟![۱۶]

ابن مسعود به کسب دانش به ویژه معارف قرآن بسیار اهتمام می‌ورزید و به گفته خود، آموختن آیات قرآن را با شناخت مفاهیم آنها و نحوه عمل بدان‌ها همراه می‌‌کرد[۱۷]، از همین رو از داناترین صحابه به معانی قرآن بود. همه صحابه به فضیلت و دانش او به کتاب و سنّت اعتراف کرده‌اند[۱۸]. امام علی (ع) درباره او فرموده است: قرآن و سنت را آموخت و به پایان برد[۱۹].

ابن مسعود پس از وفات پیامبر (ص) و به ویژه زمانی که خلیفه دوم او را برای تعلیم قرآن و احکام اسلام به کوفه فرستاد[۲۰] به تفسیر قرآن برای مردم همت گماشت و شاگردان برجسته‌ای تربیت کرد[۲۱]. او را باید پایه‌گذار مکتب تفسیری کوفه دانست؛ زیرا مفسران کوفه در زمان تابعان از تفسیر او پیروی می‌‌کردند[۲۲]. از مفسران بزرگ تابعی علقمة بن قیس نخعی، اسود بن یزید نخعی، مسروق بن اجدع، ابووائل شقیق بن سلمه اسدی کوفی، عبیدة بن عمرو سلمانی، قیس بن ابی حازم و دیگران از اصحاب و شاگردان او هستند[۲۳]. از او در تفسیر مطالب فراوانی بر جای مانده و سندهای منتهی به وی را قوی دانسته‌اند[۲۴].[۲۵]

عبدالله بن مسعود و امیرالمؤمنین علی(ع)

در اینکه ابن مسعود از یاران امیر مؤمنان(ع) بوده یا نه، اختلاف است؛ از سید مرتضی نقل شده: در میان امت دربارۀ فضل و ایمان و پاکی ابن مسعود اختلافی نیست چون پیامبر(ص) از او تعریف کرده است و در آخر زندگی هم با حالت پسندیده‌ای از دنیا رفت[۲۶].[۲۷]

ابن مسعود از صحابه دوستدار علی (ع) بود که ابوبکر را برای سبقت بر امام علی (ع) در مسئله خلافت سرزنش کرد[۲۸]. شأن نزول آیه تبلیغ[۲۹] که درباره اعلام ولایت علی (ع) در روز غدیر است از او نقل شده است[۳۰]. او از راویان حدیث غدیر است[۳۱] و همو بود که حدیث «اَلْخُلَفَاءُ اِثْنَا عَشَرَ» را در کوفه و پیرامون آن رواج داد[۳۲]. وی مطالب تفسیری بسیاری را نیز از امام علی (ع) فرا گرفته است[۳۳].[۳۴]

سرانجام عبدالله بن مسعود

عبدالله بن مسعود به سبب اعتراض به اعمال سوء خلیفه و استفاده‌های نابجا از بیت المال مورد ضرب و شتم او قرار گرفته و پس از سه روز وفات یافت. این حادثه در سال ۳۳ ق رخ داد و وصیت کرد خلیفه بر جنازه‌اش حاضر نشود و وی را شب هنگام به خاک سپارند[۳۵].[۳۶] ابن مسعود در ۶۵ سالگی از دنیا رفت و عمار یا زبیر بر او نماز گزارد[۳۷]. عبدالله در حال احتضار وصیت کرد او را کنار قبر «عثمان بن مظعون» دفن کنند[۳۸].

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. الاستیعاب، ابن عبدالبر، ج۳، ص۹۸۷؛ اسد الغابه، این اثیر، ج۳، ص۲۸۰؛ الاصابه، ابن حجر، ج۴، ص۱۹۹.
  2. الطبقات الکبری، ابن سعد (ترجمه: مهدوی دامغانی)، ج۳، ص۱۳۲-۱۳۷.
  3. السیرة النبویه، ابن هشام، ج۱، ص۳۱۴؛ تاریخ نامه طبری بلعمی، ج۳، ص۵۶؛ اسدالغابه، ابن اثیر، ج۳، ص۲۸۱.
  4. السیرة النبویة، ابن هشام، ج۱، ص۳۲۵.
  5. الاستیعاب، ابن عبدالبر، ج۳، ص۹۹۴؛ الاصابه، ابن حجر، ج۴، ص۱۹۹.
  6. الاستیعاب، ابن عبدالبر، ج۳، ص۹۸۸؛ الاصابه، ابن حجر، ج۴، ص۱۹۹.
  7. قاموس الرجال، شوشتری، ج۶، ص۶۰۵؛ ریحانة الادب، مدرس تبریزی، ج۷، ص۳۹۱.
  8. السیرة النبویة، ابن هشام (ترجمه: رسولی)، ج۲، ص۳۶؛ تاریخ الطبری، طبری (ترجمه: پاینده)، ج۵، ص۲۱۶۳.
  9. الاستیعاب، ابن عبدالبر، ج۳، ص۹۹۲؛ الاصابه، ابن حجر، ج۴، ص۲۰۱؛ اسدالغابه، ابن اثیر، ج۳، ص۲۸۴.
  10. فتاح‌زاده، رحمان، مقاله «عبدالله بن مسعود»، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۶، ص۱۶۳-۱۶۵؛ نفیسی، شادی، مقاله «تفسیر علمی»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۸، ص ۲۶۹.
  11. السیرة النبویة، ابن هشام (ترجمه: رسولی)، ج۲، ص۳۵؛ تاریخ الطبری، طبری (ترجمه: پاینده)، ج۳، ص۹۹۰.
  12. فتاح‌زاده، رحمان، مقاله «عبدالله بن مسعود»، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۶، ص۱۶۵-۱۶۶.
  13. الطبقات الکبری، ابن سعد (ترجمه: مهدوی دامغانی)، ج۲، ص۳۲۷-۳۲۸.
  14. الایضاح، فضل بن شاذان، ص۲۲۸.
  15. رحمان فتاح‌زاده|فتاح‌زاده، رحمان، عبدالله بن مسعود (مقاله)|مقاله «عبدالله بن مسعود»، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۶ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم، ج۶، ص۱۶۶.
  16. حسینی میلانی، سید علی، جواهر الکلام فی معرفة الامامة و الامام، ج۱، ص ۱۸۷.
  17. مقدمة فی اصول التفسیر، ص۳۵ - ۳۶.
  18. حلیة الاولیاء، ج ۱، ص۱۷۰ - ۱۷۸؛ صفه الصفوه، ج ۱، ص۱۷۰ - ۱۷۱؛ اسدالغابه، ج ۳، ص۳۸۵ - ۳۸۶.
  19. صفة الصفوه، ج ۱، ص۱۷۱؛ کنزالعمال، ج ۱۳، ص۱۶۰؛ مناهل العرفان، ج ۲، ص۱۸.
  20. تاریخ بغداد، ج ۱، ص۱۵۸؛ الاصابة، ج ۴، ص۲۰۱.
  21. تاریخ بغداد، ج ۱، ص۱۵۸؛ مقدمة فی اصول التفسیر، ص۶۱.
  22. التفسیر والمفسرون، ذهبی، ج ۱، ص۱۲۱ - ۱۲۲.
  23. التفسیر والمفسرون، معرفت، ج ۱، ص۳۱۷.
  24. التفسیر والمفسرون، معرفت، ج ۱، ص۲۱۸.
  25. نفیسی، شادی، مقاله «تفسیر علمی»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۸، ص ۲۶۹.
  26. الشافی، شریف مرتضی، ج۴، ص۲۸۳.
  27. فتاح‌زاده، رحمان، مقاله «عبدالله بن مسعود»، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۶، ص۱۶۷.
  28. الخصال، ج ۲، ص۴۶۱.
  29. سوره مائده، آیه ۶۷.
  30. الدرالمنثور، ج ۲، ص۲۹۸؛ روح المعانی، ج ۶، ص۲۸۲.
  31. الغدیر، ج ۱، ص۵۳.
  32. الخصال، ج ۲، ص۴۶۶ - ۴۶۹.
  33. سعد السعود، ص۵۵۸؛ تاریخ دمشق، ج ۴۲، ص۴۰۰ - ۴۰۱؛ بحارالانوار، ج ۸۹، ص۱۰۵.
  34. نفیسی، شادی، مقاله «تفسیر علمی»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۸، ص ۲۶۹.
  35. وفاء الوفا، سمهودی، ج۳، ص۹۰۰.
  36. تونه‌ای، مجتبی، محمدنامه، ص ۶۶۱.
  37. الاستیعاب، ابن عبدالبر، ج۳، ص۹۹۴؛ اسد الغابه، ابن اثیر، ج۳، ص۲۸۶.
  38. فتاح‌زاده، رحمان، مقاله «عبدالله بن مسعود»، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۶، ص۱۶۸-۱۶۹.