تعاون در معارف دعا و زیارات: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - 'پنهان' به 'پنهان') |
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-{{ویرایش غیرنهایی}} +)) |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{امامت}} | {{امامت}} | ||
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;"> | <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;"> |
نسخهٔ ۲۱ آوریل ۲۰۲۱، ساعت ۱۱:۵۹
- در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل تعاون (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
مقدمه
- قرآن کریم میفرماید: ﴿...وَتَعَاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَالتَّقْوَى وَلَا تَعَاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ...﴾[۱][۲].
- همچنین میفرماید: ﴿...وَرَفَعْنَا بَعْضَهُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجَاتٍ لِيَتَّخِذَ بَعْضُهُمْ بَعْضًا سُخْرِيًّا وَرَحْمَتُ رَبِّكَ خَيْرٌ مِمَّا يَجْمَعُونَ﴾[۳]
- پیامبر(ص) میفرمایند: "... دوستی در راه خدا و تعاون بر عمل صالح، شیطان را ریشهکن میسازد..."[۴].
- میتوان تعاون را به معنی همیاری دانست[۵]. همچنین تعاون به معنای یاری و کمک کردن طرفین و یکی از اصول اخلاق اسلامی است و کلیه اساس زندگی انسانها در جوامع بر تعاون است[۶].
- تعاون و همکاری، به معنای هم پشت شدن و یکدیگر را یاری کردن و معاونت و مشارکت در کاری است.
- تعاون در اصطلاح عرفان همان "ایثار" است[۷].
- انسان، با فرصت و عمر محدود، طالب خواستههای نامحدود است! همواره در پی بهترین و بیشترینهاست. این غریزه "مطلقطلبی" انسان، ودیعهای الهی و بزرگترین انگیزه تکامل بشری است. تنها راه پاسخ دادن به این غریزه، همیاری و همکاری و "تعاون" جامعه بشری است. بدون تردید اگر روحیه تعاون نبود، پیشرفت حیرتانگیز انسان در میدانهای مختلف زندگی به این حد نمیرسید و آدمیان هنوز هم گامهای نخستین زندگی را میپیمودند[۸].
- بدون شک رشد و تعالی هر نظام اجتماعی در پرتو همبستگی اجتماعی و مشارکت عمومی افراد آن جامعه میسر میگردد.
- جامعهشناسان ایجاد همبستگی اجتماعی و مشارکت عمومی جامعه را ناشی از عواملی چون اعتقادات و احساسات مشترک و تعاون و هماهنگی میان باورها و ارزشها میدانند و عامل اصلی واگرایی انسانها را جدال و ستیز و کمبود امکانات مادی تلقی میکنند.
- اگوست کنت معتقد است، هیئتهای اجتماعی را میتوان به بدن انسان و حیوان تشبیه کرد و همان موافقت و سازگاری که در بدن لازم است تا زنده و سالم باقی بماند، در میان اعضای جامعه نیز واجب است[۹].
- امیل دورکیم جامعهشناس فرانسوی نیز معتقد است که همبستگی اجتماعی و وفاق ملی براساس ارزشها وقواعد اخلاقی و پذیرش این ارزشها از جانب اکثریت افراد جامعه صورت میگیرد و نقش کمرنگ مذهب در جامعه و فردگرایی در جوامع جدید، آفت بزرگ وفاق اجتماعی است[۱۰].
- تالکوت پارسنز جامعهشناس آمریکایی عامل تقویت همبستگی اجتماعی را در تعادل و هماهنگی میان اعتقادات، باورها و ارزشهای مشترک با محیط میداند؛ همچنانکه ابن خلدون دانشمند اسلامی، همبستگی اجتماعی را مبتنی بر عصبیت قومی داند و معتقد است که جوهره حیات جمعی را پدیده تعلق اجتماعی و روح یادگیری به یکدیگر تشکیل میدهد، که این روح یادگیری و عصبیت، همان ایجاد همبستگی اجتماعی است[۱۱][۱۲].
- اسلام به عنوان کاملترین دین برای هدایت بشر، بهترین معیارها و محورها را برای وفاق اجتماعی و همبستگی امت اسلامی و مبادی دین معرفی میکند.
- علامه محمد تقی جعفری میگوید: آنچه میتواند حیات انسان را در این جهان هستی دارای فلسفه و هدف قابل قبول نماید، دین است. اصول و مبادی کلی که متن دین الهی را تشکیل میدهند، همواره در طول تاریخ متحد بودهاند، بنابراین، بنای وحدت امت اسلامی، همان دین فطری است[۱۳].
- برخی نیز گفتهاند: در وجود سراسر شگفتی انسان، هم تعاون است، هم تنازع، هم دستگیری و کمک است تا حد ایثار و هم پایمال کردن، تا حد درندهخویی و دیو سیرتی و ددمنشی! در میان فلاسفه و متفکران، ارسطو انسان را مدنی بالطبع میدانست و معتقد بود که فرد انسان به جامعه و زیستن اجتماعی متمایل است و صد البته تمایل به جامعه، وجود "حس تعاون" در نهاد آدمی است. بعدها بیکن هم بر وجود چنین میلی در نهاد انسان، تأکید و اصرار کرده است. اما داروین و اتباع و اذنابش، درست نقطه مقابل ارسطو و بیکن قرار دارند و معتقدند که آن حس اصیلی که بر وجود آدمی حاکم است، حس "تنازع بقا" است، و هر جا تعاونی دیده میشود، در رابطه با همان تنازع بقا است[۱۴].
- براساس آموزههای دینی مسلمانان موظفاند در کارهای نیک با یکدیگر تعاون و همکاری داشته باشند. اگر این اصل در اجتماعات اسلامی زنده شود و مردم بدون در نظر گرفتن مناسبات شخصی و نژادی در کارهای مثبت و سازنده با یکدیگر مشارکت و همکاری نمایند، بسیاری از نابهسامانیهای جوامع اسلامی سامان میپذیرد و زمینه تشکیل "امت واحده" اسلامی به وجود خواهد آمد[۱۵].
- یکی از جلوههای بارز تعاون و همکاری در جامعه اسلامی، امر به معروف و نهی از منکر است. از نظر اسلام، سرنوشت فرد و جامعه به هم پیوند خورده و سلامت هر یک بر دیگری تأثیر میگذارد. از اینرو دین مقدس اسلام برای دورماندن جامعه از سقوط و تباهی، مؤمنان را به برقراری فریضه امر به معروف و نهی از منکر در میان خودشان سفارش کرده است.
- از بارزترین مشخصات یک ملت زنده و رشید، تعاون بر خیر است تا امور اجتماع پیش رود و به سطحی برسد که آسایش همگان را تأمین شود. راه زندگی راهی پر زحمت است و انسان به تنهایی نمیتواند آن را طی کند، پس انسان هرچه هم خود را بینیاز تصور کند باز هم محتاج به همکاری با دیگران است. تمدن امروزی هم ظاهراً مزایای تعاون، اعم از تعاون ملی یا بینالمللی را به خوبی، درک کرده و در همه جهان و جمعیتهای زیادی با هم در حال تعامل و تعاون هستند و کمتر شهری است که از این تعامل و تعاون خالی باشد و این خود دلیل قاطعی است بر فواید تعاون، و ضرورت آن که سعادتمند کردن افراد و اجتماعات است[۱۶].
- افراد بیتفاوت و خودخواه، لزوم تعاون و همکاری در نیکوکاری و سالمسازی اجتماع را که یک اصل مهم اسلامی است نادیده میگیرند؛ با وجود اینکه طبق این اصل، تمام مسلمین وظیفه دارند در کارهای نیک و پسندیده به کمک یکدیگر بشتابند. بنابراین کسی که میخواهد متخلق به اخلاق حسنه باشد باید بکوشد تا روح همیاری و همدردی را در خود ایجاد کند[۱۷].
- به نظر میرسد که تعاون و همبستگی مانند بسیاری از امور دیگر فینفسه امر مطلوبی نیست، بلکه با توجه به فعل و نیت است که فضیلت یا رذیلت آن مشخص میشود. چنانکه تعاون بر خیر باشد منشأ اصلاح میگردد و اگر بر شر باشد، منشأ افساد خواهد بود[۱۸].
تعاون در صحیفه سجادیه
- شخصی در حضور امام سجاد(ع) گفت: "خداوندا! مرا از آفریدههایت بینیاز فرما!" امام(ع) با شنیدن این سخن فرمودند: "اینگونه نیست، مردم در پرتو کمک به هم زندهاند، بلکه اینگونه بگو: بارالها! مرا از مردمان بد و تبهکار بینیاز فرما"[۱۹].
- امام(ع) در دعای بیستم و در عبارت سوم میفرمایند: "بارخدایا بر محمد و آل او درود فرست؛ و بینیازم کن از کاری که کوشیدن به آن مرا (از عبادت و بندگیات) بازمیدارد (تا توجه من جز تو نباشد) و وادار مرا به آنچه (انجام اوامر و ترک نواهی) که فردا (روز رستاخیز) از آن سؤال و بازپرسی مینمایی و روزهای مرا در آنچه (عبادت و پرستش) که برای آنم آفریدهای صرف نما و مرا(از دیگران) بینیاز فرما و روزیت را بر من گشایش ده، و به نگاه کردن (چشم به راه بودن) گرفتارم مفرما، و عزیز و گرامی و به کبر و سربلندی (افراط در عزت) دچارم مکن؛ و مرا برای (بندگی) خود رام ساز و عبادتم ر به عجب و خودپسندی (از درجه قبول) تباه مگردان و خیر و نیکی برای مردم را به دست من روان ساز (توانگرم گردان تا به ایشان احسان نمایم) و آن را به منت نهادن باطل مفرما و خوهای پسندیده را به من ببخش (استعداد قبول آن را به من عطا فرما) و (چنانکه آنها را دارا شدم) مرا از به خود نازیدن نگاهدار"[۲۰][۲۱].
- مسلم است که منظور امام(ع) در این عبارت با توجه به مطلبی که پیش از این آمد، بینیازی از بدکاران و تبهکاران است؛ همچنانکه در دعای بیست و یکم و در عبارت دوازدهم آن میفرمایند: "بارخدایا مرا چنان قرار ده که هنگام اضطرار به کمک و یاری تو بر دشمن حمله آورم، و هنگام نیازمندی از تو بخواهم، و هنگام درویشی (یا ذلت و خواری) به درگاه تو زاری کنم، و مرا چون بیچاره شوم به یاری خواستن از غیر خود و چون فقیر گردم به فروتنی برای درخواست از غیر خویش و چون بترسم به زاری کردن پیش غیر خود آزمایش (یا گمراه) مفرما که به آن سبب، سزاوار خواری و بازداشتن (از رحمت) و روی گردانیدن (کیفر) تو شوم، ای بخشندهترین بخشندگان"[۲۲]؛
- امام سجاد(ع) در دعای چهل و پنجم و در عبارت پنجاه و دوم آن میفرماید: "بارخدایا ما در روز فطر و روزه گشودنمان که آن را برای اهل ایمان (روز) عید و شادی و برای اهل دین خود (اسلام) روز اجتماع و گرد آمدن و روز تعاون و کمک کردن به یکدیگر قرار دادی؛ از هر گناهی که آن را به جا آوردهایم؛ یا کار بدی که پیش از این کردهایم؛ یا اندیشه بدی که در دل داشتهایم؛ به سوی تو، توبه و بازگشت مینماییم؛ توبه کسی که رجوع به گناهی را در دل نمیگذراند؛ و پس از توبه در گناهی باز نمیگردد؛ توبه خالصی که از شک و دودلی پاکیزه باشد؛ پس آن را از ما قبول فرما؛ و از ما راضی و خشنود شو؛ و ما را بر آن ثابت و پابرجا گردان"[۲۳][۲۴].
- این عبارت از دعاهای امام درباره روز عید فطر و بدرود با ماه رمضان است. از این قسمت دعا میتوان استنباط نمود که مسلمانان بایستی با یکدیگر تعاون و همکاری و همیاری داشته باشند. همچنانکه تعاون و همکاری و همیاری در ایام خاص از ارج و منزلت خاصی برخوردار است.
- امام(ع) در دعای بیستم و در عبارت دهم آن میفرمایند: "بارخدایا بر محمد و آل او درود فرست؛ و مرا به زینت صالحین و شایستگان (انجام حقوق خدا و مردم) آراسته فرما؛ و زیور پرهیزکاران (عمل به واجبات و ترک محرمات) را به من بپوشان، با (توفیق برای) گستردن عدل و داد (تا از افراط و تفریط در حق دوری گزینم) و فرو نشاندن خشم و خاموش کردن آتش دشمنی (اختلاف بین مردم) و گردآوردن پراکندگان (دلهای از هم رنجیده) و اصلاح فساد بین مردم؛ و فاش کردن خیر و نیکی؛ و پنهان نمودن عیب و زشتی و نرمخویی و فروتنی و نیکوروشی؛ و سنگینی؛ و خوشخویی (با مردم) و پیشی گرفتن نیکی؛ و برگزیدن احسان بیآنکه جزای احسانی باشد؛ و سرزنش نکردن و همراهی نکردن به غیر مستحق و گفتن حق اگرچه سخت (یا اندک) باشد؛ و کم شمردن نیکی در گفتار و کردارم اگرچه بسیار باشد؛ و بسیار شمردن بدی در گفتار و کردارم اگرچه کم باشد و آنچه را بیان شد برای من به وسیله هموارگی طاعت و فرمانبری؛ و همیشه بودن با جماعت و واگذاشتن بدعتگزاران و آنکه رأی و اندیشه اختراع شده به کار برد، کامل گردان"[۲۵][۲۶].
- از این عبارت برمیآید که از زینتهای صالحان و پرهیزکاران، رفع اختلاف بین مردم و ایجاد تعاون و همکاری و همیاری بین آنان است.
- امام(ع) در دعای بیست و یکم و در عبارت سیزدهم آن میفرمایند: "خدایا بر محمد و آل او درود فرست؛ و مرا با ایشان همنشین (پیرو) و یاری کننده به آنان گردان؛ و به شوق و دلباختگی به خود و به انجام آنچه دوست داری و خشنود میگردی بر من منت گذار (توفیق عطا فرما) زیرا تو بر هر چیز توانایی؛ و خواسته من برای تو آسان است"[۲۷]؛
- بنابراین میتوان گفت که همکاری با یکدیگر از برنامههای مهم زندگی و تقسیم کارها بهترین روش در اجرای این امر است[۲۸].
- امام(ع) در این عبارت از خداوند همنشینی با نیکان و همکاری و تعاون با آنان را درخواست مینماید.
- امام(ع) در دعای بیست و هفتم و در عبارت دوم آن میفرمایند: "بارخدایا بر محمد و آل او درود فرست؛ و عده و شمارش (جماعت و گروه) ایشان را بسیار فرما؛ و سلاحها (ابزار جنگ مانند شمشیر و نیزه و تیر) آنان را تیز و بران نما؛ و حدود و اطراف ایشان را نگهداری کن؛ و اطراف را محکم گردان؛ و گروهشان را پیوند و آشنایی ده؛ و کارشان را شایسته فرما؛ و آذوقههاشان را پی در پی برسان؛ و سختیهایشان را به تنهایی کارگزاری کن؛ و ایشان را به یاری کردن و کمک و به شکیبایی همراهی و در مکر و فریب (ایشان به دشمنانشان) دقت نظر عطا فرما"[۲۹][۳۰].
- امام(ع) در این بخش از دعا از خداوند متعال خواستار هماهنگ شدن و جمع شدن دلهای مرزداران امت اسلامی شده است. که همان تعاون وهمکاری و همیاری آنان با یکدیگر است.
- امام(ع) در دعای بیست و ششم و در عبارت دوم آن میفرمایند: "و آنان را توفیق ده برای برپا داشتن طریقه و روش (نگاهداری احکام) و فراگرفتن [[[اخلاق نیک]] خود (که بندگان را به آن امر فرمودهای) در سود رساندن به ناتوانانشان؛ و جلوگیری از فقر و نیازمندیشان؛ و عیادت از بیمارشان؛ و راهنمایی نمودن از راهجویشان؛ و اندرز دادن مشورت کنندگانشان؛ و دیدار از مسافرشان؛ و پنهان کردن رازهایشان، و پوشاندن عیبهایشان، و یاری کردن ستمدیدهگانشان؛ و دستگیری از آنان در ابزار خانه(دیگ، تبر، نردبان و مانند آنها) و سود رساندن به ایشان به بخشش فراوان؛ و برآوردن نیازهای آنان پیش از آنکه درخواست کنند"[۳۱]؛
- امام سجاد(ع) در این عبارت کمک و یاری کردن در کارهای نیک را (برای همسایگان) از درگاه خداوند متعال خواستار است.
- یکی از ویژگیهای حکومت اسلامی، ایجاد وحدت بین گروهها، اقوام و مذاهب یا در سطح کوچکتر، ایجاد وحدت بین افراد شهر یا روستا یا مجموعه زیر نظر حاکم است. این امر نتایج مثبت و گستردهای در انجام بهتر کارها و ناامیدی دشمنان از نفوذ در آن جامعه به همراه دارد[۳۲].
- امام(ع) در دعای بیست و هفتم و در عبارت دهم آن میفرمایند: "بارخدایا کفار را از دست درازی به مرزهای مسلمانان (یا به طوایف مسلمانان) به خودشان وادار و به کاستنشان از کاستن مسلمانان جلوگیر (هلاک و تباهشان گردان) و به پراکندگیاشان از اجتماع و گرد آمدن بر مسلمانان بازدار"[۳۳].
- امام(ع) در این عبارت از خداوند متعال میخواهد که در بین دشمنان تفرقه و جدایی به وجود آید تا خودشان گرفتار کارهای خودشان باشند و از قصد حمله به کشورهای اسلامی منصرف شوند. از این سخنان امام سجاد به نحو التزام میتوان استنباط کرد که امام(ع) چنین وضعیتی را برای دشمنان مسلمان میخواهد پس آنچه برای مسلمانان خواهان است، عکس آن، یعنی تعاون و وحدت و همکاری و همیاری است.
- امام(ع) در دعای بیست و هفتم و در عبارت پنجم آن میفرمایند: "الهی، خصمشان را در هم شکن، و چنگال دشمنان را از تنشان کوتاه کن و میان دشمنان و سلاحشان جدایی افکن و بند دلشان بگسل؛ و چنان کن که میان دشمنان و زاد و توشه آنان فاصلهای بزرگ پدید آید و در راه حیرانشان گردان آنگونه که راه خویش گم کنند. الهی بر دشمنانشان راه کمک و یاری بربند و از شمار آنان بکاه و قلوب آنها را از وحشت لبریز کن و دست آنان را از تطاول و دستدرازی کوتاه فرما و زبانشان را از گفتن بند آور و چنان کن که شکست آنان سبب عبرت کسانی گردد که از پیشان میآیند و با خوار نمودن آنان، دشمنانی را که پس از آنها خواهند آمد، قطع امید کن"[۳۴]؛
- از این عبارت میتوان چنین استنباط کرد که امام(ع) برای دشمن، تفرقه و جدایی را از خداوند خواستار است و برعکس برای مسلمانان اتحاد، تعاون، همکاری و همیاری را طلب میکند.
- در خاتمه این مبحث قابل ذکر است که برخی از عبارتهایی که در خصوص امر به معروف و نهی از منکر، و اصلاح و افساد که قبلاً ذکر شد در این مورد هم قابل استفاده است[۳۵].
منابع
پانویس
- ↑ «و یکدیگر را در نیکی و پرهیزگاری یاری کنید و در گناه و تجاوز یاری نکنید» سوره مائده، آیه ۲.
- ↑ احمدوند، فردین، مکارم اخلاق در صحیفه، ص۳۸۹.
- ↑ «...و برخی از آنان را بر دیگری به پایههایی برتری دادهایم تا برخی، برخی دیگر را به کار گیرند و بخشایش پروردگارت از آنچه آنان فراهم میآورند بهتر است» سوره زخرف، آیه ۳۲.
- ↑ من لا یحضر الفقیه، ترجمه غفاری، ص۳۹۰؛ محمدحسین صفاخواه؛ طالعی، عبدالحسین. گل سورههای انتظار (گلچینی از حکایتها و روایتهای کتاب کمال الدین صدوق)، ج۱، ص۱۸۸.
- ↑ فرهنگ اصطلاحات اخلاقی، ص۹۸.
- ↑ ر.ک: سید جعفر سجادی، فرهنگ معارف اسلامی، ج۱، ص۵۴۳، به نقل از اسرار التوحید، ص۲۴۱.
- ↑ مجله طوبی، شماره ۲۱ شهریور ۸۶. (www.hawzah.net/hawzah/magacines/....۴۳۲۲۱)
- ↑ احمدوند، فردین، مکارم اخلاق در صحیفه، ص۳۹۰-۳۹۱.
- ↑ منوچهر محسنی، جامعهشناسی عمومی. ص۱۶۵.
- ↑ حصون، شماره ۶، زمستان ۸۴. (www.hawzah.net/hawzah/magacines/....۵۰۷۰۷).
- ↑ حصون، شماره ۶، زمستان ۸۴. (www.hawzah.net/hawzah/magacines/....۵۰۷۰۷).
- ↑ احمدوند، فردین، مکارم اخلاق در صحیفه، ص۳۹۱.
- ↑ حصون، شماره ۶، زمستان ۸۴. (www.hawzah.net/hawzah/magacines/....۵۰۷۰۷).
- ↑ .. مجله طوبی، شماره ۲۱ شهریور ۸۶. www.hawzah.net/hawzah/magacines/....۴۳۲۲۱)).
- ↑ احمدوند، فردین، مکارم اخلاق در صحیفه، ص۳۹۳.
- ↑ ر.ک: سید احمد طیبی شبستری، اخلاق در قرآن، ص۷۵ و۷۶.
- ↑ محمدرضا مهدوی کنی، نقطههای آغاز در اخلاق عملی، ص۴۸۲.
- ↑ احمدوند، فردین، مکارم اخلاق در صحیفه، ص۳۹۳-۳۹۴.
- ↑ ابن شعبع حرانی، تحف العقول، ترجمه بهزاد جعفری، ص۲۵۸.
- ↑ «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ اكْفِنِي مَا يَشْغَلُنِي الِاهْتِمَامُ بِهِ، وَ اسْتَعْمِلْنِي بِمَا تَسْأَلُنِي غَداً عَنْهُ، وَ اسْتَفْرِغْ أَيَّامِي فِيمَا خَلَقْتَنِي لَهُ، وَ أَغْنِنِي وَ أَوْسِعْ عَلَيَّ فِي رِزْقِكَ، وَ لَا تَفْتِنِّي بِالنَّظَرِ، وَ أَعِزَّنِي وَ لَا تَبْتَلِيَنِّي بِالْكِبْرِ، وَ عَبِّدْنِي لَكَ وَ لَا تُفْسِدْ عِبَادَتِي بِالْعُجْبِ، وَ أَجْرِ لِلنَّاسِ عَلَى يَدِيَ الْخَيْرَ وَ لَا تَمْحَقْهُ بِالْمَنِّ، وَ هَبْ لِي مَعَالِيَ الْأَخْلَاقِ، وَ اعْصِمْنِي مِنَ الْفَخْرِ»
- ↑ احمدوند، فردین، مکارم اخلاق در صحیفه، ص۳۹۴-۳۹۵.
- ↑ « اللَّهُمَّ اجْعَلْنِي أَصُولُ بِكَ عِنْدَ الضَّرُورَةِ، وَ أَسْأَلُكَ عِنْدَ الْحَاجَةِ، وَ أَتَضَرَّعُ إِلَيْكَ عِنْدَ الْمَسْكَنَةِ، وَ لَا تَفْتِنِّي بِالاسْتِعَانَةِ بِغَيْرِكَ إِذَا اضْطُرِرْتُ، وَ لَا بِالْخُضُوعِ لِسُؤَالِ غَيْرِكَ إِذَا افْتَقَرْتُ، وَ لَا بِالتَّضَرُّعِ إِلَى مَنْ دُونَكَ إِذَا رَهِبْتُ، فَأَسْتَحِقَّ بِذَلِكَ خِذْلَانَكَ وَ مَنْعَكَ وَ إِعْرَاضَكَ، يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ»
- ↑ « اللَّهُمَّ إِنَّا نَتُوبُ إِلَيْكَ فِي يَوْمِ فِطْرِنَا الَّذِي جَعَلْتَهُ لِلْمُؤْمِنِينَ عِيداً وَ سُرُوراً، وَ لِأَهْلِ مِلَّتِكَ مَجْمَعاً وَ مُحْتَشَداً مِنْ كُلِّ ذَنْبٍ أَذْنَبْنَاهُ، أَوْ سُوءٍ أَسْلَفْنَاهُ، أَوْ خَاطِرِ شَرٍّ أَضْمَرْنَاهُ، تَوْبَةَ مَنْ لَا يَنْطَوِي عَلَى رُجُوعٍ إِلَى ذَنْبٍ، وَ لَا يَعُودُ بَعْدَهَا فِي خَطِيئَةٍ، تَوْبَةً نَصُوحاً خَلَصَتْ مِنَ الشَّكِّ وَ الِارْتِيَابِ، فَتَقَبَّلْهَا مِنَّا، وَ ارْضَ عَنَّا، وَ ثَبِّتْنَا عَلَيْهَا»
- ↑ احمدوند، فردین، مکارم اخلاق در صحیفه، ص۳۹۵-۳۹۶.
- ↑ « اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ حَلِّنِي بِحِلْيَةِ الصَّالِحِينَ، وَ أَلْبِسْنِي زِينَةَ الْمُتَّقِينَ، فِي بَسْطِ الْعَدْلِ، وَ كَظْمِ الغَيْظِ، وَ إِطْفَاءِ النَّائِرَةِ، وَ ضَمِّ أَهْلِ الْفُرْقَةِ، وَ إِصْلَاحِ ذَاتِ الْبَيْنِ، وَ إِفْشَاءِ الْعَارِفَةِ، وَ سَتْرِ الْعَائِبَةِ، وَ لِينِ الْعَرِيكَةِ، وَ خَفْضِ الْجَنَاحِ، وَ حُسْنِ السِّيرَةِ، وَ سُكُونِ الرِّيحِ، وَ طِيبِ الْمُخَالَقَةِ، وَ السَّبْقِ إِلَى الْفَضِيلَةِ، وَ إِيثَارِ التَّفَضُّلِ، وَ تَرْكِ التَّعْيِيرِ، وَ الْإِفْضَالِ عَلَى غَيْرِ الْمُسْتَحِقِّ، وَ الْقَوْلِ بِالْحَقِّ وَ إِنْ عَزَّ، وَ اسْتِقْلَالِ الْخَيْرِ وَ إِنْ كَثُرَ مِنْ قَوْلِي وَ فِعْلِي، وَ اسْتِكْثَارِ الشَّرِّ وَ إِنْ قَلَّ مِنْ قَوْلِي وَ فِعْلِي، وَ أَكْمِلْ ذَلِكَ لِي بِدَوَامِ الطَّاعَةِ، وَ لُزُومِ الْجَمَاعَةِ، وَ رَفْضِ أَهْلِ الْبِدَعِ، وَ مُسْتَعْمِلِ الرَّأْيِ الْمُخْتَرَعِ»
- ↑ احمدوند، فردین، مکارم اخلاق در صحیفه، ص۳۹۶-۳۹۷.
- ↑ « اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ اجْعَلْنِي لَهُمْ قَرِيناً، وَ اجْعَلْنِي لَهُمْ نَصِيراً، وَ امْنُنْ عَلَيَّ بِشَوْقٍ إِلَيْكَ، وَ بِالْعَمَلِ لَكَ بِمَا تُحِبُّ وَ تَرْضَى، إِنَّكَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ، وَ ذَلِكَ عَلَيْكَ يَسِيرٌ»
- ↑ ر.ک: حمید رضا حق شناس، اخلاق اجتماعی در صحیفه سجادیه، ص۲۵.
- ↑ « اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ كَثِّرْ عِدَّتَهُمْ، وَ اشْحَذْ أَسْلِحَتَهُمْ، وَ احْرُسْ حَوْزَتَهُمْ، وَ امْنَعْ حَوْمَتَهُمْ، وَ أَلِّفْ جَمْعَهُمْ، وَ دَبِّرْ أَمْرَهُمْ، وَ وَاتِرْ بَيْنَ مِيَرِهِمْ، وَ تَوَحَّدْ بِكِفَايَةِ مُؤَنِهِمْ، وَ اعْضُدْهُمْ بِالنَّصْرِ، وَ أَعِنْهُمْ بِالصَّبْرِ، وَ الْطُفْ لَهُمْ فِي الْمَكْرِ»
- ↑ احمدوند، فردین، مکارم اخلاق در صحیفه، ص۳۹۸.
- ↑ « وَ وَفِّقْهُمْ لِإِقَامَةِ سُنَّتِكَ، وَ الْأَخْذِ بِمَحَاسِنِ أَدَبِكَ فِي إِرْفَاقِ ضَعِيفِهِمْ، وَ سَدِّ خَلَّتِهِمْ، وَ عِيَادَةِ مَرِيضِهِمْ، وَ هِدَايَةِ مُسْتَرْشِدِهِمْ، وَ مُنَاصَحَةِ مُسْتَشِيرِهِمْ، وَ تَعَهُّدِ قَادِمِهِمْ، وَ كِتْمَانِ أَسْرَارِهِمْ، وَ سَتْرِ عَوْرَاتِهِمْ، وَ نُصْرَةِ مَظْلُومِهِمْ، وَ حُسْنِ مُوَاسَاتِهِمْ بِالْمَاعُونِ، وَ الْعَوْدِ عَلَيْهِمْ بِالْجِدَةِ وَ الْإِفْضَالِ، وَ إِعْطَاءِ مَا يَجِبُ لَهُمْ قَبْلَ السُّؤَالِ»
- ↑ احمدوند، فردین، مکارم اخلاق در صحیفه، ص۳۹۹-۴۰۰.
- ↑ « اللَّهُمَّ اشْغَلِ الْمُشْرِكِينَ بِالْمُشْرِكِينَ عَنْ تَنَاوُلِ أَطْرَافِ الْمُسْلِمِينَ، وَ خُذْهُمْ بِالنَّقْصِ عَنْ تَنَقُّصِهِمْ، وَ ثَبِّطْهُمْ بِالْفُرْقَةِ عَنِ الاحْتِشَادِ عَلَيْهِمْ»
- ↑ « اللَّهُمَّ افْلُلْ بِذَلِكَ عَدُوَّهُمْ، وَ اقْلِمْ عَنْهُمْ أَظْفَارَهُمْ، وَ فَرِّقْ بَيْنَهُمْ وَ بَيْنَ أَسْلِحَتِهِمْ، وَ اخْلَعْ وَثَائِقَ أَفْئِدَتِهِمْ، وَ بَاعِدْ بَيْنَهُمْ وَ بَيْنَ أَزْوِدَتِهِمْ، وَ حَيِّرْهُمْ فِي سُبُلِهِمْ، وَ ضَلِّلْهُمْ عَنْ وَجْهِهِمْ، وَ اقْطَعْ عَنْهُمُ الْمَدَدَ، وَ انْقُصْ مِنْهُمُ الْعَدَدَ، وَ امْلَأْ أَفْئِدَتَهُمُ الرُّعْبَ، وَ اقْبِضْ أَيْدِيَهُمْ عَنِ الْبَسْطِ، وَ اخْزِمْ أَلْسِنَتَهُمْ عَنِ النُّطْقِ، وَ شَرِّدْ بِهِمْ مَنْ خَلْفَهُمْ وَ نَكِّلْ بِهِمْ مَنْ وَرَاءَهُمْ، وَ اقْطَعْ بِخِزْيِهِمْ أَطْمَاعَ مَنْ بَعْدَهُمْ»
- ↑ احمدوند، فردین، مکارم اخلاق در صحیفه، ص۴۰۱.