ترجیح امور غیرمادی بر امور مادی: تفاوت میان نسخهها
(صفحهای تازه حاوی «{{ویرایش غیرنهایی}} {{امامت}} ==مقدمه== یکی از هشدارهای قرآن کریم، برحذر داشتن...» ایجاد کرد) |
جز (جایگزینی متن - 'عمومیت' به 'عمومیت') |
||
خط ۳: | خط ۳: | ||
==مقدمه== | ==مقدمه== | ||
یکی از هشدارهای [[قرآن کریم]]، برحذر داشتن [[مؤمنان]] از [[وابستگی]] و [[دلبستگی]] شدید به مظاهر دنیای مادی، و [[استقلال]] دهی به آن و فراموش کردن مقصد نهایی است. این سنخ از [[زندگی]] با [[جهانبینی]] مؤمنانه (در شکل متعالی آن) ناسازگار است. طبق [[روایات]]، [[محبت دنیا]] منشأ و اساس همه [[مفاسد]] و انحرافهاست و متقابلاً مرگاندیشی و موقتی و مقدمی انگاشتن زندگی این جهانی، زمینهساز نیل به [[سعادت اخروی]] است. توجه به این مسئله، تأثیری [[تعیین]] کننده در چگونگی بودن و زیستن ما خواهد داشت. [[علامه طباطبایی]] در توضیح [[آیه]] ۳۲ [[سوره انعام]] مینویسد: [[حیات دنیوی]] [[لهو و لعب]] است و بس، زیرا این زندگی چیزی جز یک [[سلسله]] [[عقاید]] اعتباری و غرضهای موهوم نیست، و چون لعب هم سرگرم شدن به موهومات است، بنابراین [[دنیا]] نیز یک نوع لعب خواهد بود و چون [[آدمی]] را از مهمات [[حیات]] اخرویش که حیات [[حقیقی]] و دایمی است، باز میدارد، [[لهو]] است؛ اما اینکه [[آخرت]] برای [[متقین]] خیر است، جهتش این است که دار آخرت حیاتی است حقیقی و [[ثابت]] و چنین حیاتی جز برای متقین دست نمیدهد<ref>[[سید محمد حسین طباطبایی|طباطبایی، سید محمد حسین]]، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۷، ص۷۹.</ref>. [[جهان مادی]] اگر به عنوان مقدمه رسیدن به [[حیات طیب]] [[اخروی]] استفاده شود، بسیار مطلوب خواهد بود. یکی دیگر از [[اندیشمندان]] در مقایسه لذتهای مادی این جهانی و غیرمادی اخروی مینویسد: [[تحمل]] [[رنج]] و [[زحمت]] برای رسیدن به [[لذت]] بیشتر و بهتر، عمیقتر و پایدارتر امری است که به طور [[فطری]] و ارتکازی در بین همه [[انسانها]] در حوزه محدود لذتهای مادی و [[معنوی]] رواج و | یکی از هشدارهای [[قرآن کریم]]، برحذر داشتن [[مؤمنان]] از [[وابستگی]] و [[دلبستگی]] شدید به مظاهر دنیای مادی، و [[استقلال]] دهی به آن و فراموش کردن مقصد نهایی است. این سنخ از [[زندگی]] با [[جهانبینی]] مؤمنانه (در شکل متعالی آن) ناسازگار است. طبق [[روایات]]، [[محبت دنیا]] منشأ و اساس همه [[مفاسد]] و انحرافهاست و متقابلاً مرگاندیشی و موقتی و مقدمی انگاشتن زندگی این جهانی، زمینهساز نیل به [[سعادت اخروی]] است. توجه به این مسئله، تأثیری [[تعیین]] کننده در چگونگی بودن و زیستن ما خواهد داشت. [[علامه طباطبایی]] در توضیح [[آیه]] ۳۲ [[سوره انعام]] مینویسد: [[حیات دنیوی]] [[لهو و لعب]] است و بس، زیرا این زندگی چیزی جز یک [[سلسله]] [[عقاید]] اعتباری و غرضهای موهوم نیست، و چون لعب هم سرگرم شدن به موهومات است، بنابراین [[دنیا]] نیز یک نوع لعب خواهد بود و چون [[آدمی]] را از مهمات [[حیات]] اخرویش که حیات [[حقیقی]] و دایمی است، باز میدارد، [[لهو]] است؛ اما اینکه [[آخرت]] برای [[متقین]] خیر است، جهتش این است که دار آخرت حیاتی است حقیقی و [[ثابت]] و چنین حیاتی جز برای متقین دست نمیدهد<ref>[[سید محمد حسین طباطبایی|طباطبایی، سید محمد حسین]]، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۷، ص۷۹.</ref>. [[جهان مادی]] اگر به عنوان مقدمه رسیدن به [[حیات طیب]] [[اخروی]] استفاده شود، بسیار مطلوب خواهد بود. یکی دیگر از [[اندیشمندان]] در مقایسه لذتهای مادی این جهانی و غیرمادی اخروی مینویسد: [[تحمل]] [[رنج]] و [[زحمت]] برای رسیدن به [[لذت]] بیشتر و بهتر، عمیقتر و پایدارتر امری است که به طور [[فطری]] و ارتکازی در بین همه [[انسانها]] در حوزه محدود لذتهای مادی و [[معنوی]] رواج و عمومیت دارد؛ اما با کمال [[تأسف]]، وقتی نوبت به مسائل اخروی و لذتهای معنوی میرسد، غالباً [[سستی]] میکنند و حاضر نیستند برای رسیدن به [[لذات]] اخروی، رنجهای این جهانی را تحمل کنند. او در ادامه مینویسد: افراد با [[ایمان]] و [[معتقد]] برای رسیدن به [[لذایذ]] [[معنوی]] و [[اخروی]]، بسیاری از [[رنجها]] و [[آلام]] را [[تحمل]] و از بسیاری از لذایذ [[پست]] مادی و [[دنیوی]] در میگذرند<ref>[[محمد تقی مصباح یزدی|مصباح یزدی، محمد تقی]]، اخلاق در قرآن، ج۲، ص۱۹۹ و ۲۰۱.</ref>. | ||
[[شهید مطهری]] در چرایی [[برتری]] ارزشهای معنوی بر ارزشهای مادی و نقد برخی مواضع مادیگرانه مینویسد: ارزشهای معنوی از مختصات [[انسان]] است و ارزشهای مادی از مختصات انسان نیست. [[انسانیت]] هر [[انسانی]] به این است که ارزشهای معنوی در او نیرومند باشد، و به هر مقدار که او بیشتر پایبند ارزشهای معنوی باشد، ما او را در انسانیت کاملتر میشماریم. علت ي[کمتوجهی برخی [[اندیشمندان]] [[غرب]] به [[امور معنوی]]] این است که اینها نمیخواستند میان ماده و معنا تفکیک کنند، یعنی نخواستند در مقابل ماده، به معنایی قائل شوند، و نخواستند برای [[واقعیت]] انسان یک معنویتی قایل شوند، و بگویند [[آدم]] شکم دارد، یک ماورای شکم هم دارد، برای آنچه که شکمش نیاز دارد [[ارزش]] قائل است، برای آنچه هم که ماورای شکمش نیاز دارد ارزش قایل است. آنها نمیخواستند ماورای این [[قوه]] مادی، قوه دیگری قایل شوند. دیدهاند ظاهراً برای انسان جز این بنیه مادی چیز دیگری نیست، آنچه را که برای بنیه مادیاش مفید است به حساب آوردهاند، ولی [گفتهاند] چیزی که برای بنیه مادیاش مفید نیست، خواستنش ضد [[منطق]] است و آنگاه اسمگذاری کردهاند که انسان برای این دسته امور ارزش قائل است، حال ریشه این ارزش چیست؟ جواب ندارد<ref>مرتضی مطهری، تعلیم و تربیت در اسلام، ص۲۳۴-۲۳۵.</ref>.<ref>[[سید حسین شرفالدین|شرفالدین، سید حسین]]، [[ارزشهای اجتماعی از منظر قرآن کریم (کتاب)|ارزشهای اجتماعی از منظر قرآن کریم]]، ص ۲۴۸.</ref> | [[شهید مطهری]] در چرایی [[برتری]] ارزشهای معنوی بر ارزشهای مادی و نقد برخی مواضع مادیگرانه مینویسد: ارزشهای معنوی از مختصات [[انسان]] است و ارزشهای مادی از مختصات انسان نیست. [[انسانیت]] هر [[انسانی]] به این است که ارزشهای معنوی در او نیرومند باشد، و به هر مقدار که او بیشتر پایبند ارزشهای معنوی باشد، ما او را در انسانیت کاملتر میشماریم. علت ي[کمتوجهی برخی [[اندیشمندان]] [[غرب]] به [[امور معنوی]]] این است که اینها نمیخواستند میان ماده و معنا تفکیک کنند، یعنی نخواستند در مقابل ماده، به معنایی قائل شوند، و نخواستند برای [[واقعیت]] انسان یک معنویتی قایل شوند، و بگویند [[آدم]] شکم دارد، یک ماورای شکم هم دارد، برای آنچه که شکمش نیاز دارد [[ارزش]] قائل است، برای آنچه هم که ماورای شکمش نیاز دارد ارزش قایل است. آنها نمیخواستند ماورای این [[قوه]] مادی، قوه دیگری قایل شوند. دیدهاند ظاهراً برای انسان جز این بنیه مادی چیز دیگری نیست، آنچه را که برای بنیه مادیاش مفید است به حساب آوردهاند، ولی [گفتهاند] چیزی که برای بنیه مادیاش مفید نیست، خواستنش ضد [[منطق]] است و آنگاه اسمگذاری کردهاند که انسان برای این دسته امور ارزش قائل است، حال ریشه این ارزش چیست؟ جواب ندارد<ref>مرتضی مطهری، تعلیم و تربیت در اسلام، ص۲۳۴-۲۳۵.</ref>.<ref>[[سید حسین شرفالدین|شرفالدین، سید حسین]]، [[ارزشهای اجتماعی از منظر قرآن کریم (کتاب)|ارزشهای اجتماعی از منظر قرآن کریم]]، ص ۲۴۸.</ref> |
نسخهٔ ۱۹ مارس ۲۰۲۱، ساعت ۱۴:۴۷
مقدمه
یکی از هشدارهای قرآن کریم، برحذر داشتن مؤمنان از وابستگی و دلبستگی شدید به مظاهر دنیای مادی، و استقلال دهی به آن و فراموش کردن مقصد نهایی است. این سنخ از زندگی با جهانبینی مؤمنانه (در شکل متعالی آن) ناسازگار است. طبق روایات، محبت دنیا منشأ و اساس همه مفاسد و انحرافهاست و متقابلاً مرگاندیشی و موقتی و مقدمی انگاشتن زندگی این جهانی، زمینهساز نیل به سعادت اخروی است. توجه به این مسئله، تأثیری تعیین کننده در چگونگی بودن و زیستن ما خواهد داشت. علامه طباطبایی در توضیح آیه ۳۲ سوره انعام مینویسد: حیات دنیوی لهو و لعب است و بس، زیرا این زندگی چیزی جز یک سلسله عقاید اعتباری و غرضهای موهوم نیست، و چون لعب هم سرگرم شدن به موهومات است، بنابراین دنیا نیز یک نوع لعب خواهد بود و چون آدمی را از مهمات حیات اخرویش که حیات حقیقی و دایمی است، باز میدارد، لهو است؛ اما اینکه آخرت برای متقین خیر است، جهتش این است که دار آخرت حیاتی است حقیقی و ثابت و چنین حیاتی جز برای متقین دست نمیدهد[۱]. جهان مادی اگر به عنوان مقدمه رسیدن به حیات طیب اخروی استفاده شود، بسیار مطلوب خواهد بود. یکی دیگر از اندیشمندان در مقایسه لذتهای مادی این جهانی و غیرمادی اخروی مینویسد: تحمل رنج و زحمت برای رسیدن به لذت بیشتر و بهتر، عمیقتر و پایدارتر امری است که به طور فطری و ارتکازی در بین همه انسانها در حوزه محدود لذتهای مادی و معنوی رواج و عمومیت دارد؛ اما با کمال تأسف، وقتی نوبت به مسائل اخروی و لذتهای معنوی میرسد، غالباً سستی میکنند و حاضر نیستند برای رسیدن به لذات اخروی، رنجهای این جهانی را تحمل کنند. او در ادامه مینویسد: افراد با ایمان و معتقد برای رسیدن به لذایذ معنوی و اخروی، بسیاری از رنجها و آلام را تحمل و از بسیاری از لذایذ پست مادی و دنیوی در میگذرند[۲].
شهید مطهری در چرایی برتری ارزشهای معنوی بر ارزشهای مادی و نقد برخی مواضع مادیگرانه مینویسد: ارزشهای معنوی از مختصات انسان است و ارزشهای مادی از مختصات انسان نیست. انسانیت هر انسانی به این است که ارزشهای معنوی در او نیرومند باشد، و به هر مقدار که او بیشتر پایبند ارزشهای معنوی باشد، ما او را در انسانیت کاملتر میشماریم. علت ي[کمتوجهی برخی اندیشمندان غرب به امور معنوی] این است که اینها نمیخواستند میان ماده و معنا تفکیک کنند، یعنی نخواستند در مقابل ماده، به معنایی قائل شوند، و نخواستند برای واقعیت انسان یک معنویتی قایل شوند، و بگویند آدم شکم دارد، یک ماورای شکم هم دارد، برای آنچه که شکمش نیاز دارد ارزش قائل است، برای آنچه هم که ماورای شکمش نیاز دارد ارزش قایل است. آنها نمیخواستند ماورای این قوه مادی، قوه دیگری قایل شوند. دیدهاند ظاهراً برای انسان جز این بنیه مادی چیز دیگری نیست، آنچه را که برای بنیه مادیاش مفید است به حساب آوردهاند، ولی [گفتهاند] چیزی که برای بنیه مادیاش مفید نیست، خواستنش ضد منطق است و آنگاه اسمگذاری کردهاند که انسان برای این دسته امور ارزش قائل است، حال ریشه این ارزش چیست؟ جواب ندارد[۳].[۴]
آیات قرآنی مرتبط
- نکوهش بنیاسرائیل به سبب مطالبه مادی به جای امور فرامادی: ﴿وَإِذْ قُلْتُمْ يَا مُوسَى لَنْ نَصْبِرَ عَلَى طَعَامٍ وَاحِدٍ فَادْعُ لَنَا رَبَّكَ يُخْرِجْ لَنَا مِمَّا تُنْبِتُ الْأَرْضُ مِنْ بَقْلِهَا وَقِثَّائِهَا وَفُومِهَا وَعَدَسِهَا وَبَصَلِهَا قَالَ أَتَسْتَبْدِلُونَ الَّذِي هُوَ أَدْنَى بِالَّذِي هُوَ خَيْرٌ...﴾[۵].
- توجه دادن مجاهدان به برتری آمرزش الهی در مقایسه با دریافتهای این جهانی: ﴿وَلَئِنْ قُتِلْتُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَوْ مُتُّمْ لَمَغْفِرَةٌ مِنَ اللَّهِ وَرَحْمَةٌ خَيْرٌ مِمَّا يَجْمَعُونَ﴾[۶].
- توجه دادن به اندک بودن ارزش امور این جهانی در مقایسه با پاداشهای اخروی: ﴿قُلْ مَتَاعُ الدُّنْيَا قَلِيلٌ وَالْآخِرَةُ خَيْرٌ لِمَنِ اتَّقَى...﴾[۷].[۸]
جستارهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۷، ص۷۹.
- ↑ مصباح یزدی، محمد تقی، اخلاق در قرآن، ج۲، ص۱۹۹ و ۲۰۱.
- ↑ مرتضی مطهری، تعلیم و تربیت در اسلام، ص۲۳۴-۲۳۵.
- ↑ شرفالدین، سید حسین، ارزشهای اجتماعی از منظر قرآن کریم، ص ۲۴۸.
- ↑ «و (یاد کنید) آنگاه را که گفتید: ای موسی! هرگز یک (رنگ) خوراک را برنمیتابیم به خاطر ما از پروردگارت بخواه تا برای ما از آنچه زمین میرویاند، از سبزی و خیار و سیر و عدس و پیاز، بر آورد. او گفت: آیا چیز پستتر را به جای چیز بهتر میخواهید؟» سوره بقره، آیه ۶۱.
- ↑ «اگر در راه خداوند کشته شوید یا بمیرید (بدانید) که آمرزش و بخشایشی از خداوند، از هر آنچه فراهم آورند بهتر است» سوره آل عمران، آیه ۱۵۷.
- ↑ «بگو: بهره این جهان، اندک است و سرای واپسین برای آن کس که پرهیزگاری ورزد بهتر است.».. سوره نساء، آیه ۷۷.
- ↑ شرفالدین، سید حسین، ارزشهای اجتماعی از منظر قرآن کریم، ص ۲۴۸.