آزادی سیاسی به چه معناست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (جایگزینی متن - 'قطع' به 'قطع')
خط ۴۳: خط ۴۳:
::::::آن حکومتی که باید میان مردم باشد باید واجد شرایطی باشد که آن شرایط را [[اسلام]] معین کرده است؛ اگر آن شرایط را که [[اسلام]] معین کرده است داشته باشد، همان طور که مفتی بدون اینکه [[خدا]] شخصش را معین کرده باشد با آن شرایط می‌تواند [[فتوا]] بدهد، [[حاکم]] هم بدون اینکه خدا شخصش را معین کرده باشد، می‌تواند در میان [[مردم]] [[حکومت]] کند<ref>پیرامون جمهوری اسلامی، ص۱۵۰.</ref>.
::::::آن حکومتی که باید میان مردم باشد باید واجد شرایطی باشد که آن شرایط را [[اسلام]] معین کرده است؛ اگر آن شرایط را که [[اسلام]] معین کرده است داشته باشد، همان طور که مفتی بدون اینکه [[خدا]] شخصش را معین کرده باشد با آن شرایط می‌تواند [[فتوا]] بدهد، [[حاکم]] هم بدون اینکه خدا شخصش را معین کرده باشد، می‌تواند در میان [[مردم]] [[حکومت]] کند<ref>پیرامون جمهوری اسلامی، ص۱۵۰.</ref>.
::::::اسلام برای [[امامت]] و [[رهبری]] [[جامعه اسلامی]] شرایط و صفت‌هایی را [[تعیین]] و وضع کرده است که با دارا بودن آن شرایط، شخص، صلاحیت رهبری و [[حاکمیت]] پیدا می‌کند. واضح است که به صرف [[وجدان]]، صلاحیت، رهبری و حاکمیت فعلی تحقق نمی‌یابد، مگر اینکه مورد [[پذیرش مردم]] قرار گیرد<ref>البته این مسئله محل مناقشه است که آیا حاکم اسلامی تمام مشروعیت حکومت خود را از دین دریافت می‌کند و انتخاب مردم هیچ گونه تأثیری در آن ندارد یا اینکه انتخاب مردم با سایر فقها نیز در مشروعیت حکومت او مؤثر است؟ به دیگر سخن، آیا مصدر مشروعیت حاکم مسلمانان یک سویه بوده و نقش انتخاب فقط در کارآمد بودن حکومت است؟ </ref>. مصدر [[حق]] [[شرعی]] [[ولی‌فقیه]] نیز، مردم [[متدین]] هستند و این موضوع با اشاره به [[حکم]] [[امام خمینی]] به نخست‌وزیر [[دولت]] موقت<ref>"بر حسب حق شرعی و حق قانونی ناشی از آرای اکثریت قاطع قریب به اتفاق ملت ایران جناب عالی را بدون در نظر گرفتن حزبی و بستگی به گروهی خاص، مأمور تشکیل دولت موقت می‌نمایم". امام خمینی، صحیفه نور، ج۱۵، ص۲۷.</ref> قابل تحلیل است. زیرا؛ حق شرعی [[امام]] از [[وابستگی]] [[قاطع]] مردم به اسلام، به عنوان یک [[مکتب]] و [[ایدئولوژی]] ناشی می‌شود و مردم [[تأیید]] می‌کنند که او [[مقام]] صلاحیت‌داری است که می‌تواند قابلیت اشخاص را از جهت انجام [[وظایف]] [[اسلامی]] تشخیص دهد. در [[حقیقت]]، حق شرعی و [[ولایت شرعی]]، یعنی مهر ایدئولوژی مردم و حق عرفی، همان [[حق حاکمیت]] ملی مردم است که آنها باید فرد مورد تأیید [[رهبر]] را [[انتخاب]] کنند<ref>پیرامون جمهوری اسلامی، ص۸۶.</ref>.
::::::اسلام برای [[امامت]] و [[رهبری]] [[جامعه اسلامی]] شرایط و صفت‌هایی را [[تعیین]] و وضع کرده است که با دارا بودن آن شرایط، شخص، صلاحیت رهبری و [[حاکمیت]] پیدا می‌کند. واضح است که به صرف [[وجدان]]، صلاحیت، رهبری و حاکمیت فعلی تحقق نمی‌یابد، مگر اینکه مورد [[پذیرش مردم]] قرار گیرد<ref>البته این مسئله محل مناقشه است که آیا حاکم اسلامی تمام مشروعیت حکومت خود را از دین دریافت می‌کند و انتخاب مردم هیچ گونه تأثیری در آن ندارد یا اینکه انتخاب مردم با سایر فقها نیز در مشروعیت حکومت او مؤثر است؟ به دیگر سخن، آیا مصدر مشروعیت حاکم مسلمانان یک سویه بوده و نقش انتخاب فقط در کارآمد بودن حکومت است؟ </ref>. مصدر [[حق]] [[شرعی]] [[ولی‌فقیه]] نیز، مردم [[متدین]] هستند و این موضوع با اشاره به [[حکم]] [[امام خمینی]] به نخست‌وزیر [[دولت]] موقت<ref>"بر حسب حق شرعی و حق قانونی ناشی از آرای اکثریت قاطع قریب به اتفاق ملت ایران جناب عالی را بدون در نظر گرفتن حزبی و بستگی به گروهی خاص، مأمور تشکیل دولت موقت می‌نمایم". امام خمینی، صحیفه نور، ج۱۵، ص۲۷.</ref> قابل تحلیل است. زیرا؛ حق شرعی [[امام]] از [[وابستگی]] [[قاطع]] مردم به اسلام، به عنوان یک [[مکتب]] و [[ایدئولوژی]] ناشی می‌شود و مردم [[تأیید]] می‌کنند که او [[مقام]] صلاحیت‌داری است که می‌تواند قابلیت اشخاص را از جهت انجام [[وظایف]] [[اسلامی]] تشخیص دهد. در [[حقیقت]]، حق شرعی و [[ولایت شرعی]]، یعنی مهر ایدئولوژی مردم و حق عرفی، همان [[حق حاکمیت]] ملی مردم است که آنها باید فرد مورد تأیید [[رهبر]] را [[انتخاب]] کنند<ref>پیرامون جمهوری اسلامی، ص۸۶.</ref>.
::::::درباره واژه "[[جمهوری اسلامی]]" باید گفت کلمه "جمهوری" [[شکل حکومت]] پیشنهاد شده و کلمه "[[اسلامی]]" محتوای آن را مشخص می‌کند. یعنی [[حکومتی]] که در آن [[حق]] [[انتخاب]] با همه [[مردم]] است، [[قطع]] نظر از اینکه مرد یا [[زن]]، سفید یا سیاه، دارای این [[عقیده]] یا آن عقیده باشند. در اینجا فقط شرط [[بلوغ]] [[سنی]] و [[رشد عقلی]] معتبر است و نه چیز دیگر. افزون بر این، [[حکومت]]، حکومتی موقت است، یعنی هر چند سال یک‌بار باید [[تجدید]] شود. به این معنا که اگر مردم بخواهند می‌توانند [[حاکم]] را برای بار دوم و یا بار سوم و یا چهارم - تا آنجا که [[قانون اساسی]]‌شان اجازه می‌دهد - انتخاب کنند و در صورت عدم [[تمایل]]، شخص دیگری را که از او بهتر می‌دانند انتخاب کنند. بنابراین، مسئله جمهوری مربوط به [[شکل حکومت]] است که مستلزم نوعی [[دموکراسی]] است، که مردم حق دارند [[سرنوشت]] خود را در دست گیرند<ref>پیرامون جمهوری اسلامی، ص۸۰ و ۸۱.</ref>.
::::::درباره واژه "[[جمهوری اسلامی]]" باید گفت کلمه "جمهوری" [[شکل حکومت]] پیشنهاد شده و کلمه "[[اسلامی]]" محتوای آن را مشخص می‌کند. یعنی [[حکومتی]] که در آن [[حق]] [[انتخاب]] با همه [[مردم]] است، قطع نظر از اینکه مرد یا [[زن]]، سفید یا سیاه، دارای این [[عقیده]] یا آن عقیده باشند. در اینجا فقط شرط [[بلوغ]] [[سنی]] و [[رشد عقلی]] معتبر است و نه چیز دیگر. افزون بر این، [[حکومت]]، حکومتی موقت است، یعنی هر چند سال یک‌بار باید [[تجدید]] شود. به این معنا که اگر مردم بخواهند می‌توانند [[حاکم]] را برای بار دوم و یا بار سوم و یا چهارم - تا آنجا که [[قانون اساسی]]‌شان اجازه می‌دهد - انتخاب کنند و در صورت عدم [[تمایل]]، شخص دیگری را که از او بهتر می‌دانند انتخاب کنند. بنابراین، مسئله جمهوری مربوط به [[شکل حکومت]] است که مستلزم نوعی [[دموکراسی]] است، که مردم حق دارند [[سرنوشت]] خود را در دست گیرند<ref>پیرامون جمهوری اسلامی، ص۸۰ و ۸۱.</ref>.
::::::به هر حال "انتخاب [[رئیس حکومت]] توسط مردم"، "موقتی بودن حاکم" و "[[حق حاکمیت]] مردم بر سرنوشت خود" و اینکه [[انتخاب مردم]] نه از مقوله "[[وظیفه]]" که از مقوله "حق" است از مباحثی است که نباید از آنها [[غفلت]] شود. افزون بر این می‌توان از [[فطری]] بودن [[حقوقی]] نظیر [[آزادی]] و دموکراسی به معنای [[حقیقی]] آن و [[امانت]] بودن حکومت در دست حاکم نیز سخن به میان آورد. اینها همه تأثیرگذار بودن مردم و نقش آنها در حکومت را بیان می‌کند. [[حاکم اسلامی]] می‌بایست از طرف مردم مورد پذیرش قرار گیرد، و صرف وجود شرایط در یک [[فقیه]]، به [[ایجاد حکومت اسلامی]] منتهی نخواهد شد.
::::::به هر حال "انتخاب [[رئیس حکومت]] توسط مردم"، "موقتی بودن حاکم" و "[[حق حاکمیت]] مردم بر سرنوشت خود" و اینکه [[انتخاب مردم]] نه از مقوله "[[وظیفه]]" که از مقوله "حق" است از مباحثی است که نباید از آنها [[غفلت]] شود. افزون بر این می‌توان از [[فطری]] بودن [[حقوقی]] نظیر [[آزادی]] و دموکراسی به معنای [[حقیقی]] آن و [[امانت]] بودن حکومت در دست حاکم نیز سخن به میان آورد. اینها همه تأثیرگذار بودن مردم و نقش آنها در حکومت را بیان می‌کند. [[حاکم اسلامی]] می‌بایست از طرف مردم مورد پذیرش قرار گیرد، و صرف وجود شرایط در یک [[فقیه]]، به [[ایجاد حکومت اسلامی]] منتهی نخواهد شد.
::::::اینها همه در مرحله قبل از [[تأسیس حکومت]] است و مردم در مرحله پس از [[تشکیل حکومت اسلامی]] نیز از حق [[رأی]] و انتخاب برخوردارند و آزادی دادن به مردم در انتخاب مسیر و راه حرکت، به [[رشد]] آنان منجر می‌شود و در فقدان آزادی، مردم به رشد [[اجتماعی]] نخواهند رسید. بنابراین، باب [[تحمیل]] و [[اجبار]] در [[انتخاب]] و [[رأی]] دادن مسدود است. اگر چیزی بر [[مردم]] [[تحمیل]] شود آن هم با این [[استدلال]] که آنها نمی‌فهمند و باید حتماً فلان شخص را انتخاب کنند، مردم به [[رشد]] [[اجتماعی]] دست نخواهند یافت. مردم را باید [[آزاد]] گذاشت تا [[فکر]] و تلاش کنند. آنان که می‌خواهند انتخاب شوند، [[تبلیغ]] کنند و آنان که می‌خواهند انتخاب کنند نیز مردد باشند و پس از تحقیق دست به انتخاب زنند. ممکن است انتخاب [[ملت]] با [[اشتباه]] همراه باشد و بارها هم این اشتباه تکرار شود اما در نهایت در اثر این [[اشتباهات]] تجربیات ملت کامل می‌شود و در نهایت به صورت ملتی در می‌آید که به رشد اجتماعی دست یافته است. در غیر این صورت اگر به این بهانه که ملت رشد ندارد و باید به او تحمیل کرد، [[آزادی]] از او دریغ شود، این ملت تا ابد غیر [[رشید]] باقی می‌ماند. رشد ملت به این است که آزاد گذاشته شود و صدبار هم اگر اشتباه کند باز هم باید آزاد باشد<ref>پیرامون جمهوری اسلامی، ص۱۲۲.</ref>.
::::::اینها همه در مرحله قبل از [[تأسیس حکومت]] است و مردم در مرحله پس از [[تشکیل حکومت اسلامی]] نیز از حق [[رأی]] و انتخاب برخوردارند و آزادی دادن به مردم در انتخاب مسیر و راه حرکت، به [[رشد]] آنان منجر می‌شود و در فقدان آزادی، مردم به رشد [[اجتماعی]] نخواهند رسید. بنابراین، باب [[تحمیل]] و [[اجبار]] در [[انتخاب]] و [[رأی]] دادن مسدود است. اگر چیزی بر [[مردم]] [[تحمیل]] شود آن هم با این [[استدلال]] که آنها نمی‌فهمند و باید حتماً فلان شخص را انتخاب کنند، مردم به [[رشد]] [[اجتماعی]] دست نخواهند یافت. مردم را باید [[آزاد]] گذاشت تا [[فکر]] و تلاش کنند. آنان که می‌خواهند انتخاب شوند، [[تبلیغ]] کنند و آنان که می‌خواهند انتخاب کنند نیز مردد باشند و پس از تحقیق دست به انتخاب زنند. ممکن است انتخاب [[ملت]] با [[اشتباه]] همراه باشد و بارها هم این اشتباه تکرار شود اما در نهایت در اثر این [[اشتباهات]] تجربیات ملت کامل می‌شود و در نهایت به صورت ملتی در می‌آید که به رشد اجتماعی دست یافته است. در غیر این صورت اگر به این بهانه که ملت رشد ندارد و باید به او تحمیل کرد، [[آزادی]] از او دریغ شود، این ملت تا ابد غیر [[رشید]] باقی می‌ماند. رشد ملت به این است که آزاد گذاشته شود و صدبار هم اگر اشتباه کند باز هم باید آزاد باشد<ref>پیرامون جمهوری اسلامی، ص۱۲۲.</ref>.

نسخهٔ ‏۲۴ مهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۰۶:۰۷

الگو:پرسش غیرنهایی

آزادی سیاسی به چه معناست؟
موضوع اصلیبانک جمع پرسش و پاسخ فقه سیاسی
مدخل اصلیآزادی سیاسی

آزادی سیاسی به چه معناست؟ یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث فقه سیاسی است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی فقه سیاسی مراجعه شود.

عبارت‌های دیگری از این پرسش

پاسخ نخست

محمد حسن قدردان قراملکی
حجت الاسلام و المسلمین دکتر محمد حسن قدردان قراملکی در کتاب «آزادی در فقه و حدود آن» در این‌باره گفته‌ است:
«آزادی‌های سیاسی شکل تکامل یافته آزادی‌های مدنی است. به موجب این آزادی‌ها، حکومت نه تنها باید حقوق و آزادی‌های شهروندان را مراعات و محقق سازد. (آزادی‌های مدنی)، بلکه باید شهروندان در اصل حکومت و اداره آن سهیم باشند؛ به عبارت دقیق‌تر، حکومت باید برخاسته از آرای شهروندان باشد. این امر با رفراندوم برای تعیین اصل نظام انتخابات برای گزینش مسؤولان نظام محقق می‌شود. کلایمرودی این آزادی را به “حق شرکت مردم در امور حکومت” معنا می‌کند[۱].
کوهن با برشمردن آزادی‌های سیاسی به عنوان شرط واجب برای اعمال دموکراسی، در تفسیر آن می‌گوید:
منظور از آزادی سیاسی به طور ساده، عبارت از آزادی انجام دادن انواع کارهای مختلفی است که حکومت مردمی اقتضا می‌کند. این کارها اصولاً شامل آزادی استفاده از ابزارهایی است که از طریق آنها شهروند بتواند صدای خود را به گوش دیگران برساند و در حکومت تأثیر عملی داشته باشد. از همه مهم‌تر، شهروندان دموکراسی باید در رأی دادن آزاد باشند، به هر عضو اجتماع باید به منزله یک فرد اهمیت داده شود[۲].
در این تعریف، آزادی‌های سیاسی تنها به حضور مردم در مشارکت در حکومت منحصر نشده، بلکه به آزادی اعمال و رفتار مردم که صبغه سیاسی و چه بسا منتقدانه و مخالفانه دارد، نیز اطلاق گردیده است[۳]. در این پژوهش این معنا از آزادی مدنظر قرار گرفته است»[۴]

پاسخ‌های دیگر

 با کلیک بر «ادامه مطلب» پاسخ باز و با کلیک بر «نهفتن» بسته می‌شود:  

پرسش‌های وابسته

منبع‌شناسی جامع فقه سیاسی

پانویس

  1. آشنایی با علم سیاست، ۱۱۹۵؛ محمدجعفر جعفری لنگرودی، ترمینولوژی حقوق، ص۳۱؛ کریم یوسف احمد کشاکش، الحریات العامة فی الأنظمة السیاسة المعصره، ص۶۱.
  2. دموکراسی، ص۱۸۴.
  3. ر.ک: آزادی‌های عمومی و حقوق بشر، ص۱۲۵.
  4. قدردان قراملکی، محمد حسن، آزادی در فقه و حدود آن، ص ۳۴.
  5. از آنجا که ادبیات آزادی سیاسی در اندیشه سیاسی غرب، پربار است، در آغاز به تعریف‌های برخی نویسندگان برجسته این عرصه اشاره و در ادامه، ضمن نقد و بررسی، نگرش قرآنی بیان می‌شود.
  6. آیزیا برلین، چهار مقاله درباره آزادی، ص۱۴.
  7. John Stuart Mill..
  8. Frec-Will..
  9. Frecdom..
  10. John Stuart Mill" On Liberty", Chapter ۱, p.۵..
  11. Leviathan..
  12. John Lock..
  13. Immanuel Kant..
  14. ر.ک: موریس گرنستون، تحلیلی نوین از آزادی؛ ص۱۳-۵۰.
  15. برلین، آیزیا، چهار مقاله درباره آزادی، ص۷۱.
  16. see: Nikolas Kompridis; "Struggling Over the Meaning of Recognition: A Matter of Ilentity, Justice or Freedom?", pp. ۲۷۷-۲۸۹..
  17. علی آقابخشی، فرهنگ علوم سیاسی، ص۷۵.
  18. Alasdair MacIntyre..
  19. Alasdair MacIntyre; "The Virtues of Acknowledged Dependence"; Rational Dependent Animals: Why Humans Need the Virtues, p.۲۳..
  20. Iris Marion Young; "Five Faces of Oppression", Justice and the Politics of Difference"; pp. ۳۹-۶۵ or see: Michael Sandel; Justice: What's the Right Thing to Do?; p.
  21. Amartya Sen; Development as Freedom; p.۶۳..
  22. منوچهر طباطبایی موتمنی، آزادی‌های عمومی و حقوق بشر، ص۹۶.
  23. ر.ک: منصور میراحمدی، آزادی در فلسفه سیاسی اسلام، ص۱۰۸.
  24. گلن تیندر، تفکر سیاسی، ص۱۰۸-۱۰۹.
  25. سیدباقری، سید کاظم، آزادی سیاسی از منظر قرآن کریم، ص ۴۷.
  26. پیرامون جمهوری اسلامی، ص۱۵۰.
  27. پیرامون جمهوری اسلامی، ص۱۵۰.
  28. البته این مسئله محل مناقشه است که آیا حاکم اسلامی تمام مشروعیت حکومت خود را از دین دریافت می‌کند و انتخاب مردم هیچ گونه تأثیری در آن ندارد یا اینکه انتخاب مردم با سایر فقها نیز در مشروعیت حکومت او مؤثر است؟ به دیگر سخن، آیا مصدر مشروعیت حاکم مسلمانان یک سویه بوده و نقش انتخاب فقط در کارآمد بودن حکومت است؟
  29. "بر حسب حق شرعی و حق قانونی ناشی از آرای اکثریت قاطع قریب به اتفاق ملت ایران جناب عالی را بدون در نظر گرفتن حزبی و بستگی به گروهی خاص، مأمور تشکیل دولت موقت می‌نمایم". امام خمینی، صحیفه نور، ج۱۵، ص۲۷.
  30. پیرامون جمهوری اسلامی، ص۸۶.
  31. پیرامون جمهوری اسلامی، ص۸۰ و ۸۱.
  32. پیرامون جمهوری اسلامی، ص۱۲۲.
  33. پیرامون جمهوری اسلامی، ص۱۲۳.
  34. مجموعه آثار، ج۱، ص۵۵۳.
  35. مجموعه آثار، ج۱، ص۵۵۳ و ۵۵۴.
  36. مجموعه آثار، ج۱، ص۵۵۴.
  37. برای تفصیل بیشتر ر.ک: نهج‌البلاغه، تحقیق صبحی صالح، خطبه ۲۱۶؛ همچنین ر.ک: جامعه نیرومند، دولت مقتدر: نگاهی به رابطه فرد و دولت در اندیشه و سیره امام علی(ع)، هفته‌نامه پگاه حوزه، شماره ۳۰، ۱۷ آذر ۱۳۸۰.
  38. مجموعه آثار، ج۱، ص۵۵۵.
  39. مجموعه آثار، ج۱۹، ص۶۲۲.
  40. مجموعه آثار، ج۱۹، ص۶۲۲. ایشان تصریح می‌کند که: "هرگز خود را فوق اشتباه تصور نمی‌کنم".
  41. لک‌زایی، شریف، آزادی، ص ۴۷-۵۵.