ولایت تشریعی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۷: خط ۲۷:


[[اثبات]] این نوع از ولایت تشریعی برای [[پیامبران]] و [[ائمه]]{{ع}} مورد [[اختلاف]] [[علماء]] است و هرکدام برای اثبات و یا احیانا [[نفی]] آن [[استدلال]] کرده‌اند؛ اما پیش از ذکر [[ادله]] توجه به دو نکته الزامی است:
[[اثبات]] این نوع از ولایت تشریعی برای [[پیامبران]] و [[ائمه]]{{ع}} مورد [[اختلاف]] [[علماء]] است و هرکدام برای اثبات و یا احیانا [[نفی]] آن [[استدلال]] کرده‌اند؛ اما پیش از ذکر [[ادله]] توجه به دو نکته الزامی است:
# محل اختلاف و [[نزاع]]، حق قانون‌گذاری و تشریع در [[احکام کلی]] و دایمی (اعم از اولی و ثانوی) است نه وضع [[قوانین]] [[حکومتی]]<ref> [[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[نقش امام در تشریع، دریافت و تفسیر دین (مقاله)|نقش امام در تشریع، دریافت و تفسیر دین]]، ص۶۸.</ref>.
# محل اختلاف و [[نزاع]]، حق قانون‌گذاری و تشریع در [[احکام کلی]] و دایمی (اعم از اولی و ثانوی) است نه وضع [[قوانین]] [[حکومتی]]<ref> [[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[نقش امام در تشریع دریافت و تفسیر دین (مقاله)|نقش امام در تشریع، دریافت و تفسیر دین]]، ص۶۸.</ref>.
# در بحث [[حق تشریع]] برای غیر خداوند سه نظریه وجود دارد:
# در بحث [[حق تشریع]] برای غیر خداوند سه نظریه وجود دارد:
## یکم: برخی معتقدند، [[پیامبر]] و [[امام]]، [[شأن]] [[جعل]] [[حکم شرعی]] را ندارند و این [[حق]] تنها ویژۀ [[خداوند]] است<ref>سید مرتضی عنوان یک فصل کتابش را این‌گونه آورده است: {{عربی|فی القول فی أنه لا یجوز أن یفوض الله تعالی إلی النبی{{صل}} أو العالم أن یحکم فی الشرعیات بما شاء، إذا علم أنه لا یختار إلا الصواب}}. پس از آن می‌گوید: {{عربی|اعلم أن الصحیح أن ذلک لا یجوز...}}، علم الهدی، سید مرتضی، الذریعة إلی أصول الشریعة، ج۲، ص۶۵۸؛ ر.ک: [[عبدالله جوادی آملی|جوادی آملی، عبدالله]]، [[ولایت در قرآن - جوادی آملی (کتاب)|ولایت در قرآن]]، ص۲۷۰-۲۷۴.</ref>.
## یکم: برخی معتقدند، [[پیامبر]] و [[امام]]، [[شأن]] [[جعل]] [[حکم شرعی]] را ندارند و این [[حق]] تنها ویژۀ [[خداوند]] است<ref>سید مرتضی عنوان یک فصل کتابش را این‌گونه آورده است: {{عربی|فی القول فی أنه لا یجوز أن یفوض الله تعالی إلی النبی{{صل}} أو العالم أن یحکم فی الشرعیات بما شاء، إذا علم أنه لا یختار إلا الصواب}}. پس از آن می‌گوید: {{عربی|اعلم أن الصحیح أن ذلک لا یجوز...}}، علم الهدی، سید مرتضی، الذریعة إلی أصول الشریعة، ج۲، ص۶۵۸؛ ر.ک: [[عبدالله جوادی آملی|جوادی آملی، عبدالله]]، [[ولایت در قرآن - جوادی آملی (کتاب)|ولایت در قرآن]]، ص۲۷۰-۲۷۴.</ref>.
خط ۳۶: خط ۳۶:


ادله پرشماری وجود دارد که می‌تواند مورد استناد باورمندان به برخورداری [[امامان]]{{ع}} از [[شأن ولایت تشریعی]] قرار گیرد. این [[ادله]] را می‌توان به [[ادله قرآنی]] و [[روایی]] تقسیم‌بندی کرد:
ادله پرشماری وجود دارد که می‌تواند مورد استناد باورمندان به برخورداری [[امامان]]{{ع}} از [[شأن ولایت تشریعی]] قرار گیرد. این [[ادله]] را می‌توان به [[ادله قرآنی]] و [[روایی]] تقسیم‌بندی کرد:
# ادله قرآنی: [[آیه ولایت]]: {{متن قرآن|إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ}}<ref>«سرور  شما تنها خداوند است و پیامبر او و (نیز) آنانند که ایمان آورده‌اند، همان کسان که نماز برپا می‌دارند و در حال رکوع  زکات می‌دهند» سوره مائده، آیه ۵۵.</ref>؛ این [[آیه]] می‌تواند شائبه از [[جعل حکم]] [[تشریعی]] را با این بیان برای امامان ثابت کند: [[ولایت خداوند]] عام است و شامل حوزه‌های [[تکوین]] و [[تشریع]] می‌شود. از طرفی، ولایت خداوند، [[پیامبر]] و امامان {{متن قرآن|الذین آمنوا}} در [[سیاق]] واحد بیان شده‌اند. پس [[قلمرو ولایت]] آنان یکسان است در نتیجه آنها نیز [[شأن]] [[تشریع احکام]] را دارند<ref> [[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[نقش امام در تشریع، دریافت و تفسیر دین (مقاله)|نقش امام در تشریع، دریافت و تفسیر دین]]، ص۷۱.</ref>.<ref>در نقد این برداشت گفته‌اند، هرچند اطلاق آیه، ولایت تشریعی را برای امام ثابت می‌کند اما باید دید که مانعی برای آن وجود دارد یا خیر؟ تنها مانع آن آموزه ختم نبوت تشریعی و تبلیغی است. بنابراین، سخن از حق تشریع امامان به میان آوردن خواسته یا ناخواسته ما را به نقض ختم نبوت می‌کشاند در نتیجه نمی‌توان آن بزرگواران را از حق تشریع دین برخوردار دانست. [[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[نقش امام در تشریع، دریافت و تفسیر دین (مقاله)|نقش امام در تشریع، دریافت و تفسیر دین]]، ص۹۳-۹۴؛ علاوه بر آن، پذیرفتن این معنا منافات با اکمال دین دارد که در آیهسوم سوره مائده بیان شده‌است؛ زیرا با پذیرفتن آنکه امام عصر{{ع}} می‌تواند احکامی را وضع نماید که تا کنون در اسلام نبوده معنایش آن است که هنوز اسلام به کمال خود نرسیده است. [[عبدالله امیدی فرد|امیدی فرد، عبدالله]]، [[حق تشریع (مقاله)|حق تشریع]]، ص۲۲۰.</ref>
# ادله قرآنی: [[آیه ولایت]]: {{متن قرآن|إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ}}<ref>«سرور  شما تنها خداوند است و پیامبر او و (نیز) آنانند که ایمان آورده‌اند، همان کسان که نماز برپا می‌دارند و در حال رکوع  زکات می‌دهند» سوره مائده، آیه ۵۵.</ref>؛ این [[آیه]] می‌تواند شائبه از [[جعل حکم]] [[تشریعی]] را با این بیان برای امامان ثابت کند: [[ولایت خداوند]] عام است و شامل حوزه‌های [[تکوین]] و [[تشریع]] می‌شود. از طرفی، ولایت خداوند، [[پیامبر]] و امامان {{متن قرآن|الذین آمنوا}} در [[سیاق]] واحد بیان شده‌اند. پس [[قلمرو ولایت]] آنان یکسان است در نتیجه آنها نیز [[شأن]] [[تشریع احکام]] را دارند<ref> [[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[نقش امام در تشریع دریافت و تفسیر دین (مقاله)|نقش امام در تشریع، دریافت و تفسیر دین]]، ص۷۱.</ref>.<ref>در نقد این برداشت گفته‌اند، هرچند اطلاق آیه، ولایت تشریعی را برای امام ثابت می‌کند اما باید دید که مانعی برای آن وجود دارد یا خیر؟ تنها مانع آن آموزه ختم نبوت تشریعی و تبلیغی است. بنابراین، سخن از حق تشریع امامان به میان آوردن خواسته یا ناخواسته ما را به نقض ختم نبوت می‌کشاند در نتیجه نمی‌توان آن بزرگواران را از حق تشریع دین برخوردار دانست. [[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[نقش امام در تشریع دریافت و تفسیر دین (مقاله)|نقش امام در تشریع، دریافت و تفسیر دین]]، ص۹۳-۹۴؛ علاوه بر آن، پذیرفتن این معنا منافات با اکمال دین دارد که در آیهسوم سوره مائده بیان شده‌است؛ زیرا با پذیرفتن آنکه امام عصر{{ع}} می‌تواند احکامی را وضع نماید که تا کنون در اسلام نبوده معنایش آن است که هنوز اسلام به کمال خود نرسیده است. [[عبدالله امیدی فرد|امیدی فرد، عبدالله]]، [[حق تشریع (مقاله)|حق تشریع]]، ص۲۲۰.</ref>
# [[ادله روایی]]:
# [[ادله روایی]]:
## [[تفویض امر دین به امام]]: روایاتی‌که [[تفویض امر دین]] را به [[امام]] بیان می‌کنند دو دسته اند: یک دسته از [[روایت]] می‌گویند، امر [[تشریع دین]] را به پیامبر واگذار کرده است. مثل معین کردن سهم جد میت<ref>{{متن حدیث|وإِنَّ اللَّه عَزَّ وجَلَّ فَرَضَ الْفَرَائِضَ ولَمْ یَقْسِمْ لِلْجَدِّ شَیْئاً وإِنَّ رَسُولَ اللَّه صأَطْعَمَه السُّدُسَ فَأَجَازَ اللَّه جَلَّ ذِکْرُه لَه ذَلِکَ}}، کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۲۶۷.</ref>، وضع دیه چشم، وضع [[حکم]] [[حرمت]] شراب<ref>{{متن حدیث|وَضَعَ رَسُولُ اللَّه صدِیَةَ الْعَیْنِ ودِیَةَ النَّفْسِ وحَرَّمَ النَّبِیذَ وکُلَّ مُسْکِرٍ}}، کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۲۶۷.</ref> و غیر این موارد. دسته دوم می‌گویند، آنچه را [[خداوند]] به [[پیامبر]] واگذار کرده، به [[امامان]] نیز واگذار کرده است<ref>یک نمونه از روایات این است: {{متن حدیث|أَبُو عَبْدِ اللَّه{{ع}}لَا واللَّه مَا فَوَّضَ اللَّه إِلَی أَحَدٍ مِنْ خَلْقِه إِلَّا إِلَی رَسُولِ اللَّه صوإِلَی الأَئِمَّةِ}}، کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۲۶۸.</ref>.<ref>در نقد این روایات باید گفت: اولا همانطوری ‌که در نقد آیه ولایت اشاره شد، مسأله ختم نبوت مانع جدی برای پذیرش اطلاق این دوسته از روایات بر اثبات ولایت تشریعی امام است. بدین جهت تشریع دین از گستره اطلاق روایات خارج می‌شود. ثانیا: ذیل آیه اولوالامر {{متن قرآن|فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ}}، «و اگر به خداوند و روز بازپسین ایمان دارید، چون در چیزی با هم به ستیز برخاستید آن را به خداوند و پیامبر بازبرید که این بهتر و بازگشت آن نیکوتر است» سوره نساء، آیه ۵۹. نیز مانع دیگری برای این روایات خواهد بود. [[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[نقش امام در تشریع، دریافت و تفسیر دین (مقاله)|نقش امام در تشریع، دریافت و تفسیر دین]]، ص۷۷.</ref>
## [[تفویض امر دین به امام]]: روایاتی‌که [[تفویض امر دین]] را به [[امام]] بیان می‌کنند دو دسته اند: یک دسته از [[روایت]] می‌گویند، امر [[تشریع دین]] را به پیامبر واگذار کرده است. مثل معین کردن سهم جد میت<ref>{{متن حدیث|وإِنَّ اللَّه عَزَّ وجَلَّ فَرَضَ الْفَرَائِضَ ولَمْ یَقْسِمْ لِلْجَدِّ شَیْئاً وإِنَّ رَسُولَ اللَّه صأَطْعَمَه السُّدُسَ فَأَجَازَ اللَّه جَلَّ ذِکْرُه لَه ذَلِکَ}}، کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۲۶۷.</ref>، وضع دیه چشم، وضع [[حکم]] [[حرمت]] شراب<ref>{{متن حدیث|وَضَعَ رَسُولُ اللَّه صدِیَةَ الْعَیْنِ ودِیَةَ النَّفْسِ وحَرَّمَ النَّبِیذَ وکُلَّ مُسْکِرٍ}}، کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۲۶۷.</ref> و غیر این موارد. دسته دوم می‌گویند، آنچه را [[خداوند]] به [[پیامبر]] واگذار کرده، به [[امامان]] نیز واگذار کرده است<ref>یک نمونه از روایات این است: {{متن حدیث|أَبُو عَبْدِ اللَّه{{ع}}لَا واللَّه مَا فَوَّضَ اللَّه إِلَی أَحَدٍ مِنْ خَلْقِه إِلَّا إِلَی رَسُولِ اللَّه صوإِلَی الأَئِمَّةِ}}، کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۲۶۸.</ref>.<ref>در نقد این روایات باید گفت: اولا همانطوری ‌که در نقد آیه ولایت اشاره شد، مسأله ختم نبوت مانع جدی برای پذیرش اطلاق این دوسته از روایات بر اثبات ولایت تشریعی امام است. بدین جهت تشریع دین از گستره اطلاق روایات خارج می‌شود. ثانیا: ذیل آیه اولوالامر {{متن قرآن|فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ}}، «و اگر به خداوند و روز بازپسین ایمان دارید، چون در چیزی با هم به ستیز برخاستید آن را به خداوند و پیامبر بازبرید که این بهتر و بازگشت آن نیکوتر است» سوره نساء، آیه ۵۹. نیز مانع دیگری برای این روایات خواهد بود. [[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[نقش امام در تشریع دریافت و تفسیر دین (مقاله)|نقش امام در تشریع، دریافت و تفسیر دین]]، ص۷۷.</ref>
## تحقق [[جعل احکام]] از سوی امامان: در برخی [[روایات]] تعبیرهایی به کار رفته که [[تشریع حکم]] توسط [[امام]] از آنها استفاده می‌شود. برای نمونه از [[امام جواد]]{{ع}} در نامه‌ای به [[سند صحیح]] نقل شده که خطاب به [[علی بن مهزیار]] می‌فرماید: "من امسال بر آنها [[خمس]] را فقط در طلا و نقره‌ای که یک سال از به دست آوردنشان گذشته است، [[واجب]] کردم و آن (خمس) را نه در [[لباس]] واجب کردم و نه در ظرف‌ها و نه حیوانات و نه خدمتگزاران و نه سودی که در [[تجارت]] به دست آورده‌اند و نه [[املاک]] جز یک [[ملک]] که به‌زودی برای تو امر آن [یک ملک که بر آن خمس واجب کردم] را [[تفسیر]] خواهم کرد. [و این کار] تخفیفی است از جانب من به شیعیانم و منّتی است از جانب من بر آنها، به خاطر اینکه [[سلطان]] [[اموال]] آنها را می‌دزدد به این خاطر بدی‌هایی در ذات آنها است"<ref>{{متن حدیث|وَإِنَّمَا أَوْجَبْتُ عَلَیْهِمُ الْخُمُسَ فِی سَنَتِی هَذِهِ فِی الذَّهَبِ وَ الْفِضَّةِ الَّتِی قَدْ حَالَ عَلَیْهَا الْحَوْلُ وَ لَمْ أُوجِبْ ذَلِکَ عَلَیْهِمْ فِی مَتَاعٍ وَ لَا آنِیَةٍ وَ لَا دَوَابَّ وَ لَا خَدَمٍ وَ لَا رِبْحٍ رَبِحَهُ فِی تِجَارَةٍ وَ لَا ضَیْعَةٍ إِلَّا ضَیْعَةً سَأُفَسِّرُ لَکَ أَمْرَهَا تَخْفِیفاً مِنِّی عَنْ مَوَالِیَّ وَ مَنّاً مِنِّی عَلَیْهِمْ لِمَا یَغْتَالُ السُّلْطَانُ مِنْ أَمْوَالِهِم‏}}، طوسی، محمد بن الحسن‏، تهذیب الأحکام، ج‏۴، ص۱۴۱.</ref>؛ در این [[روایت]] کلمه {{متن حدیث|اوجبت}} به کار رفته و از آن [[تشریع حکم]] استفاده می‌شود. همچنین [[روایات]] دیگری که مفید [[جعل احکام]] توسط [[ائمه]] است<ref>در نقد روایت این نکته حایز اهمیت است که حکم موقت را صادر فرموده است؛ چون سخن از وجوب خمس در همان سال است. آنچه موجب می‌شود که برای امام شأن ولایت تشریعی تصور کرد، صدور حکم دائمی است که در این روایت چنین چیزی به چشم نمی‌خورد. [[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[نقش امام در تشریع، دریافت و تفسیر دین (مقاله)|نقش امام در تشریع، دریافت و تفسیر دین]]، ص۷۸.</ref>.  
## تحقق [[جعل احکام]] از سوی امامان: در برخی [[روایات]] تعبیرهایی به کار رفته که [[تشریع حکم]] توسط [[امام]] از آنها استفاده می‌شود. برای نمونه از [[امام جواد]]{{ع}} در نامه‌ای به [[سند صحیح]] نقل شده که خطاب به [[علی بن مهزیار]] می‌فرماید: "من امسال بر آنها [[خمس]] را فقط در طلا و نقره‌ای که یک سال از به دست آوردنشان گذشته است، [[واجب]] کردم و آن (خمس) را نه در [[لباس]] واجب کردم و نه در ظرف‌ها و نه حیوانات و نه خدمتگزاران و نه سودی که در [[تجارت]] به دست آورده‌اند و نه [[املاک]] جز یک [[ملک]] که به‌زودی برای تو امر آن [یک ملک که بر آن خمس واجب کردم] را [[تفسیر]] خواهم کرد. [و این کار] تخفیفی است از جانب من به شیعیانم و منّتی است از جانب من بر آنها، به خاطر اینکه [[سلطان]] [[اموال]] آنها را می‌دزدد به این خاطر بدی‌هایی در ذات آنها است"<ref>{{متن حدیث|وَإِنَّمَا أَوْجَبْتُ عَلَیْهِمُ الْخُمُسَ فِی سَنَتِی هَذِهِ فِی الذَّهَبِ وَ الْفِضَّةِ الَّتِی قَدْ حَالَ عَلَیْهَا الْحَوْلُ وَ لَمْ أُوجِبْ ذَلِکَ عَلَیْهِمْ فِی مَتَاعٍ وَ لَا آنِیَةٍ وَ لَا دَوَابَّ وَ لَا خَدَمٍ وَ لَا رِبْحٍ رَبِحَهُ فِی تِجَارَةٍ وَ لَا ضَیْعَةٍ إِلَّا ضَیْعَةً سَأُفَسِّرُ لَکَ أَمْرَهَا تَخْفِیفاً مِنِّی عَنْ مَوَالِیَّ وَ مَنّاً مِنِّی عَلَیْهِمْ لِمَا یَغْتَالُ السُّلْطَانُ مِنْ أَمْوَالِهِم‏}}، طوسی، محمد بن الحسن‏، تهذیب الأحکام، ج‏۴، ص۱۴۱.</ref>؛ در این [[روایت]] کلمه {{متن حدیث|اوجبت}} به کار رفته و از آن [[تشریع حکم]] استفاده می‌شود. همچنین [[روایات]] دیگری که مفید [[جعل احکام]] توسط [[ائمه]] است<ref>در نقد روایت این نکته حایز اهمیت است که حکم موقت را صادر فرموده است؛ چون سخن از وجوب خمس در همان سال است. آنچه موجب می‌شود که برای امام شأن ولایت تشریعی تصور کرد، صدور حکم دائمی است که در این روایت چنین چیزی به چشم نمی‌خورد. [[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[نقش امام در تشریع دریافت و تفسیر دین (مقاله)|نقش امام در تشریع، دریافت و تفسیر دین]]، ص۷۸.</ref>.  
## [[سیره امامان در موضوعات جدید]]: در دوران [[ائمه طاهرین]]{{ع}} موضوعات جدیدی پدید آمد که نمونه آن [[زیارت قبور]] ائمه است. مثل سفارش آن بزرگواران به [[زیات]] [[حضرت]] [[سید الشهداء]]<ref>برای نمونه این روایت را بنگیرید: {{متن حدیث|حَدَّثَنِی أَبِی وَ مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَتِّیلٍ وَ قَالَ مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ وَ حَدَّثَنِی مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ الصَّفَّارُ جَمِیعاً عَنْ أَحْمَدَ بْنِ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ الْبَرْقِیِّ قَالَ حَدَّثَنَا الْحَسَنُ بْنُ عَلِیِّ بْنِ فَضَّالٍ قَالَ حَدَّثَنِی أَبُو أَیُّوبَ إِبْرَاهِیمُ بْنُ عُثْمَانَ الْخَزَّازُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ{{ع}}قَالَ: مُرُوا شِیعَتَنَا بِزِیَارَةِ قَبْرِ الْحُسَیْنِ{{ع}}فَإِنَّ إِتْیَانَهُ مُفْتَرَضٌ عَلَی کُلِّ مُؤْمِنٍ- یُقِرُّ لِلْحُسَیْنِ{{ع}}بِالْإِمَامَةِ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ}}، ابن قولویه، کامل الزیارات، ص۱۲۱.</ref> و یا [[امام رضا]] {{ع}} که در لسان [[روایات]] بیان شده است. ممکن است مسأله [[زیارت قبور]] چون موضوع نوظهور است، [[حکم]] [[تشریعی]] از سوی [[امامان]] محسوب شود<ref>در بررسی این گونه روایات باید گفت:‌ گاهی در لسان روایات به زیارت دستور داده شده اما این لزوما به معنای جعل حکم به وسیله امام نیست، چه بسا حکم قبلا جعل شده و امام اکنون از آن خبر می‌دهد. گاهی در لسان روایات، ثواب زیارت بیان شده است. در این صورت نمی‌توان آن را به معنای جعل حکم گرفت بلکه بیان ثواب قرینه است که این عمل، مطلوب و محبوب شارع است. [[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[نقش امام در تشریع، دریافت و تفسیر دین (مقاله)|نقش امام در تشریع، دریافت و تفسیر دین]]، ص۷۹-۸۰.</ref>
## [[سیره امامان در موضوعات جدید]]: در دوران [[ائمه طاهرین]]{{ع}} موضوعات جدیدی پدید آمد که نمونه آن [[زیارت قبور]] ائمه است. مثل سفارش آن بزرگواران به [[زیات]] [[حضرت]] [[سید الشهداء]]<ref>برای نمونه این روایت را بنگیرید: {{متن حدیث|حَدَّثَنِی أَبِی وَ مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَتِّیلٍ وَ قَالَ مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ وَ حَدَّثَنِی مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ الصَّفَّارُ جَمِیعاً عَنْ أَحْمَدَ بْنِ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ الْبَرْقِیِّ قَالَ حَدَّثَنَا الْحَسَنُ بْنُ عَلِیِّ بْنِ فَضَّالٍ قَالَ حَدَّثَنِی أَبُو أَیُّوبَ إِبْرَاهِیمُ بْنُ عُثْمَانَ الْخَزَّازُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ{{ع}}قَالَ: مُرُوا شِیعَتَنَا بِزِیَارَةِ قَبْرِ الْحُسَیْنِ{{ع}}فَإِنَّ إِتْیَانَهُ مُفْتَرَضٌ عَلَی کُلِّ مُؤْمِنٍ- یُقِرُّ لِلْحُسَیْنِ{{ع}}بِالْإِمَامَةِ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ}}، ابن قولویه، کامل الزیارات، ص۱۲۱.</ref> و یا [[امام رضا]] {{ع}} که در لسان [[روایات]] بیان شده است. ممکن است مسأله [[زیارت قبور]] چون موضوع نوظهور است، [[حکم]] [[تشریعی]] از سوی [[امامان]] محسوب شود<ref>در بررسی این گونه روایات باید گفت:‌ گاهی در لسان روایات به زیارت دستور داده شده اما این لزوما به معنای جعل حکم به وسیله امام نیست، چه بسا حکم قبلا جعل شده و امام اکنون از آن خبر می‌دهد. گاهی در لسان روایات، ثواب زیارت بیان شده است. در این صورت نمی‌توان آن را به معنای جعل حکم گرفت بلکه بیان ثواب قرینه است که این عمل، مطلوب و محبوب شارع است. [[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[نقش امام در تشریع دریافت و تفسیر دین (مقاله)|نقش امام در تشریع، دریافت و تفسیر دین]]، ص۷۹-۸۰.</ref>


'''[[ادله]] [[منکران ولایت]] بر [[تشریع]] امامان{{ع}}'''
'''[[ادله]] [[منکران ولایت]] بر [[تشریع]] امامان{{ع}}'''
۱۱۳٬۰۷۵

ویرایش