وقار: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل  = | مداخل مرتبط = [[وقار در قرآن]] - [[وقار در حدیث]] - [[وقار در نهج البلاغه]] - [[وقار در اخلاق اسلامی]] - [[وقار در معارف دعا و زیارات]] - [[وقار در معارف و سیره سجادی]] - [[وقار در معارف و سیره رضوی]]| پرسش مرتبط  = وقار (پرسش)}}
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = فضایل اخلاقی | عنوان مدخل  = | مداخل مرتبط = [[وقار در اخلاق اسلامی]] - [[وقار در معارف دعا و زیارات]] - [[وقار در معارف و سیره سجادی]] | پرسش مرتبط  = }}


== مقدمه ==
== مقدمه ==
* این ملکه، [[آدمی]] را همچون کوهی [[استوار]] در مقابل طوفان‌های حوادث پای برجا می‌دارد، و او را در رسیدن به مشکل‌ترین [[هدف‌ها]] ثابت نگاه می‌دارد. اثر این ملکه، وقار و تسلّط کامل بر اعصاب است.
این ملکه، [[آدمی]] را همچون کوهی [[استوار]] در مقابل طوفان‌های حوادث پای برجا می‌دارد، و او را در رسیدن به مشکل‌ترین [[هدف‌ها]] ثابت نگاه می‌دارد. اثر این ملکه، وقار و تسلّط کامل بر اعصاب است.
* در مقابل این ملکه نیز، [[سبک‌سری]] قرار دارد. [[انسان]] سبک‌سر در مقابل کوچکترین [[مصیبت]] و مشکل به فریاد و فغان پرداخته، [[آرامش]] خویش را از دست می‌دهد. پر واضح است که چنین کس، نمی‌تواند هیچ مشکلی را از مقابل خویشتن برداشته به [[مبارزه]] با آن بپردازد: {{متن قرآن|إِنَّ الْإِنْسَانَ خُلِقَ هَلُوعًا إِذَا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعًا وَإِذَا مَسَّهُ الْخَيْرُ مَنُوعًا}}<ref>«بی‌گمان انسان را آزمندی بی‌شکیب آفریده‌اند چون شرّی بدو رسد بی‌تاب است و چون خیری بدو رسد بازدارنده است» سوره معارج، آیه ۱۹-۲۱.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۲ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۲، ص ۶۱-۶۲.</ref>.
 
در مقابل این ملکه نیز، [[سبک‌سری]] قرار دارد. [[انسان]] سبک‌سر در مقابل کوچکترین [[مصیبت]] و مشکل به فریاد و فغان پرداخته، [[آرامش]] خویش را از دست می‌دهد. پر واضح است که چنین کس، نمی‌تواند هیچ مشکلی را از مقابل خویشتن برداشته به [[مبارزه]] با آن بپردازد: {{متن قرآن|إِنَّ الْإِنْسَانَ خُلِقَ هَلُوعًا إِذَا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعًا وَإِذَا مَسَّهُ الْخَيْرُ مَنُوعًا}}<ref>«بی‌گمان انسان را آزمندی بی‌شکیب آفریده‌اند چون شرّی بدو رسد بی‌تاب است و چون خیری بدو رسد بازدارنده است» سوره معارج، آیه ۱۹-۲۱.</ref>.<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۲ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی ج۲]]، ص ۶۱-۶۲.</ref>


== رابطه وقار با [[زیارت]] ==
== رابطه وقار با [[زیارت]] ==
* [[آرامش]] و [[وقار ظاهری]]، [[نشانه]] [[طمأنینه]] درونی است. [[رفتار]] شتابزده هم گویای [[باطن]] آشفته و نابسامان است. در توصیه‌های مربوط به [[زیارت]] آمده است که: با وقار و [[آرامش]] راه بروید، قدم‌ها را کوچک بردارید، حالت [[طمأنینه]] داشته باشید، با حالت ذکر و [[تسبیح]] و [[تکبیر]]، وارد [[حرم]] و [[مزار]] شوید. اینها جهات شکلی و [[آداب ظاهری]] است که در [[باطن]] و درون [[زائر]] هم اثر می‌گذارد<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ زیارت (کتاب)|فرهنگ زیارت]]، ص۳۴۲، ۳۴۳.</ref>.
[[آرامش]] و [[وقار ظاهری]]، [[نشانه]] [[طمأنینه]] درونی است. [[رفتار]] شتابزده هم گویای [[باطن]] آشفته و نابسامان است. در توصیه‌های مربوط به [[زیارت]] آمده است که: با وقار و [[آرامش]] راه بروید، قدم‌ها را کوچک بردارید، حالت [[طمأنینه]] داشته باشید، با حالت ذکر و [[تسبیح]] و [[تکبیر]]، وارد [[حرم]] و [[مزار]] شوید. اینها جهات شکلی و [[آداب ظاهری]] است که در [[باطن]] و درون [[زائر]] هم اثر می‌گذارد.
* پیاده رفتن بعضی از [[ائمه]] {{عم}} به سفر [[حج]] را شنیده‌اید؛ مثل [[امام حسن|امام مجتبی]] و [[امام کاظم]] {{عم}}. پیاده روی هم اثرگذار بر [[روح]] و روان است. [[صفوان جمّال]] [[نقل]] می‌کند که با [[امام صادق|حضرت صادق]] {{ع}} همسفر بود، به [[کوفه]] که رسیدند، [[امام]] [[دستور]] داد تا مرکب را بخواباند و فرمود: اینجا [[قبر امام علی|قبر جدم امیرمؤمنان]] {{ع}} است. سپس [[حضرت]] [[غسل]] کرد، [[لباس]] دیگری پوشید، به طرف تپه‌ای که [[قبر علی]] {{ع}} آنجا بود راه افتاد و به [[صفوان جمّال|صفوان]] فرمود: تو هم مثل من کن، گام‌هایت را کوچک بردار، نگاهت را به طرف پایین بگیر، متواضعانه راه برو... سپس خودش با [[صفوان جمّال|صفوان]] به طرف [[قبر]] حرکت کردند، درحالی که سکینه و وقار بر آن دو [[حاکم]] بود و [[تسبیح]] و [[تقدیس]] و [[تهلیل]] م‌گفتند تا به [[قبر]] [[شریف]] رسیدند<ref> وسائل الشیعه، ج ۱۰، ص ۳۰۵.</ref>. در [[حدیث]] دیگری است که [[امام هادی]] {{ع}} که [[زیارت جامعه کبیره]] را به [[موسی بن عبد الله نخعی]] آموخته، پیش از بیان متن [[زیارتنامه]] به وی فرمود: هرگاه وارد [[حرم]] شدی و [[قبر]] را دیدی، بایست و ۳۰ بار، [[الله اکبر]] بگو، سپس کمی جلو برو، در حالی که همراه با [[آرامش]] و وقار باشی، فاصله گام‌هایت را کوتاه کن، بایست، باز هم ۳۰ بار [[تکبیر]] بگو، سپس نزدیک [[قبر]] برو، باز هم ۴۰ بار [[تکبیر]] بگو، سپس بگو: {{متن حدیث|السَّلامُ عَلَیْکُمْ یا اهْلَ بَیْتِ النُّبُوَّهِ}}<ref>وسایل الشیعه، ج ۱۰، ص ۳۰۴.</ref><ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ زیارت (کتاب)|فرهنگ زیارت]]، ص۳۴۲، ۳۴۳.</ref>.
 
پیاده رفتن بعضی از [[ائمه]] {{عم}} به سفر [[حج]] را شنیده‌اید؛ مثل [[امام حسن|امام مجتبی]] و [[امام کاظم]] {{عم}}. پیاده روی هم اثرگذار بر [[روح]] و روان است. [[صفوان جمّال]] [[نقل]] می‌کند که با [[امام صادق|حضرت صادق]] {{ع}} همسفر بود، به [[کوفه]] که رسیدند، [[امام]] [[دستور]] داد تا مرکب را بخواباند و فرمود: اینجا [[قبر امام علی|قبر جدم امیرمؤمنان]] {{ع}} است. سپس [[حضرت]] [[غسل]] کرد، [[لباس]] دیگری پوشید، به طرف تپه‌ای که [[قبر علی]] {{ع}} آنجا بود راه افتاد و به [[صفوان جمّال|صفوان]] فرمود: تو هم مثل من کن، گام‌هایت را کوچک بردار، نگاهت را به طرف پایین بگیر، متواضعانه راه برو... سپس خودش با [[صفوان جمّال|صفوان]] به طرف [[قبر]] حرکت کردند، درحالی که سکینه و وقار بر آن دو [[حاکم]] بود و [[تسبیح]] و [[تقدیس]] و [[تهلیل]] م‌گفتند تا به [[قبر]] [[شریف]] رسیدند<ref> وسائل الشیعه، ج ۱۰، ص ۳۰۵.</ref>. در [[حدیث]] دیگری است که [[امام هادی]] {{ع}} که [[زیارت جامعه کبیره]] را به [[موسی بن عبد الله نخعی]] آموخته، پیش از بیان متن [[زیارتنامه]] به وی فرمود: هرگاه وارد [[حرم]] شدی و [[قبر]] را دیدی، بایست و ۳۰ بار، [[الله اکبر]] بگو، سپس کمی جلو برو، در حالی که همراه با [[آرامش]] و وقار باشی، فاصله گام‌هایت را کوتاه کن، بایست، باز هم ۳۰ بار [[تکبیر]] بگو، سپس نزدیک [[قبر]] برو، باز هم ۴۰ بار [[تکبیر]] بگو، سپس بگو: {{متن حدیث|السَّلامُ عَلَیْکُمْ یا اهْلَ بَیْتِ النُّبُوَّهِ}}<ref>وسایل الشیعه، ج ۱۰، ص ۳۰۴.</ref>.<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ زیارت (کتاب)|فرهنگ زیارت]]، ص۳۴۲، ۳۴۳.</ref>


== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==
خط ۲۷: خط ۲۹:
== منابع ==
== منابع ==
{{منابع}}
{{منابع}}
* [[پرونده:81.jpg|22px]] [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ زیارت (کتاب)|'''فرهنگ زیارت''']].
# [[پرونده:10115255.jpg|22px]] [[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۲ (کتاب)|'''دانش اخلاق اسلامی ج۲''']]
# [[پرونده:81.jpg|22px]] [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ زیارت (کتاب)|'''فرهنگ زیارت''']].
{{پایان منابع}}
{{پایان منابع}}


خط ۳۶: خط ۳۹:


[[رده:زیارت]]
[[رده:زیارت]]
[[رده:وقار]]
[[رده:اطمینان]]
[[رده:مدخل فرهنگ زیارت]]
[[رده:مدخل فرهنگ زیارت]]
[[رده:فضایل اخلاقی]]
{{فضیلت}}
{{زیارت}}

نسخهٔ ‏۱۱ ژوئیهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۳:۵۸

مقدمه

این ملکه، آدمی را همچون کوهی استوار در مقابل طوفان‌های حوادث پای برجا می‌دارد، و او را در رسیدن به مشکل‌ترین هدف‌ها ثابت نگاه می‌دارد. اثر این ملکه، وقار و تسلّط کامل بر اعصاب است.

در مقابل این ملکه نیز، سبک‌سری قرار دارد. انسان سبک‌سر در مقابل کوچکترین مصیبت و مشکل به فریاد و فغان پرداخته، آرامش خویش را از دست می‌دهد. پر واضح است که چنین کس، نمی‌تواند هیچ مشکلی را از مقابل خویشتن برداشته به مبارزه با آن بپردازد: إِنَّ الْإِنْسَانَ خُلِقَ هَلُوعًا إِذَا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعًا وَإِذَا مَسَّهُ الْخَيْرُ مَنُوعًا[۱].[۲]

رابطه وقار با زیارت

آرامش و وقار ظاهری، نشانه طمأنینه درونی است. رفتار شتابزده هم گویای باطن آشفته و نابسامان است. در توصیه‌های مربوط به زیارت آمده است که: با وقار و آرامش راه بروید، قدم‌ها را کوچک بردارید، حالت طمأنینه داشته باشید، با حالت ذکر و تسبیح و تکبیر، وارد حرم و مزار شوید. اینها جهات شکلی و آداب ظاهری است که در باطن و درون زائر هم اثر می‌گذارد.

پیاده رفتن بعضی از ائمه (ع) به سفر حج را شنیده‌اید؛ مثل امام مجتبی و امام کاظم (ع). پیاده روی هم اثرگذار بر روح و روان است. صفوان جمّال نقل می‌کند که با حضرت صادق S همسفر بود، به کوفه که رسیدند، امام دستور داد تا مرکب را بخواباند و فرمود: اینجا قبر جدم امیرمؤمنان S است. سپس حضرت غسل کرد، لباس دیگری پوشید، به طرف تپه‌ای که قبر علی S آنجا بود راه افتاد و به صفوان فرمود: تو هم مثل من کن، گام‌هایت را کوچک بردار، نگاهت را به طرف پایین بگیر، متواضعانه راه برو... سپس خودش با صفوان به طرف قبر حرکت کردند، درحالی که سکینه و وقار بر آن دو حاکم بود و تسبیح و تقدیس و تهلیل م‌گفتند تا به قبر شریف رسیدند[۳]. در حدیث دیگری است که امام هادی S که زیارت جامعه کبیره را به موسی بن عبد الله نخعی آموخته، پیش از بیان متن زیارتنامه به وی فرمود: هرگاه وارد حرم شدی و قبر را دیدی، بایست و ۳۰ بار، الله اکبر بگو، سپس کمی جلو برو، در حالی که همراه با آرامش و وقار باشی، فاصله گام‌هایت را کوتاه کن، بایست، باز هم ۳۰ بار تکبیر بگو، سپس نزدیک قبر برو، باز هم ۴۰ بار تکبیر بگو، سپس بگو: «السَّلامُ عَلَیْکُمْ یا اهْلَ بَیْتِ النُّبُوَّهِ»[۴].[۵]

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. «بی‌گمان انسان را آزمندی بی‌شکیب آفریده‌اند چون شرّی بدو رسد بی‌تاب است و چون خیری بدو رسد بازدارنده است» سوره معارج، آیه ۱۹-۲۱.
  2. مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی ج۲، ص ۶۱-۶۲.
  3. وسائل الشیعه، ج ۱۰، ص ۳۰۵.
  4. وسایل الشیعه، ج ۱۰، ص ۳۰۴.
  5. محدثی، جواد، فرهنگ زیارت، ص۳۴۲، ۳۴۳.