اثبات ضرورت امامت: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (جایگزینی متن - '﴿' به ' ')
جز (جایگزینی متن - '﴾' به ' ')
خط ۱۹: خط ۱۹:


==ادله نقلی محض==
==ادله نقلی محض==
===[[آیه اولی الأمر]]:<ref>{{عربی|اندازه=120%| {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ أَطِيعُواْ اللَّهَ وَأَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَأُولِي الأَمْرِ مِنكُمْ}}}}؛ ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند  فرمانبرداری کنید؛ سوره نساء، آیه: ۵۹.</ref>===  
===[[آیه اولی الأمر]]:<ref>{{عربی|اندازه=120%| {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ أَطِيعُواْ اللَّهَ وَأَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَأُولِي الأَمْرِ مِنكُمْ}} }}؛ ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند  فرمانبرداری کنید؛ سوره نساء، آیه: ۵۹.</ref>===  
* [[وجوب اطاعت از اولی الامر]] در این آیه مقتضی وجوب تحقق آن است. شاید اشکال شود که وجوب اطاعت از اولی الامر، مسئله‌ای است که مشروط شده به وجود ایشان؛ مانند وجوب زکات دادن که دال بر وجوب کسب مال نیست. پاسخ: از قرینه سیاق، که {{عربی|اندازه=120%| {{متن قرآن|وَأُولِي الأَمْرِ مِنكُمْ}}}} بر [[رسول]]، عطف شده است و [[نبوت]]، امری است قطعی، وجوب اولی الامر به دست می آید. همانگونه که نصب و تعیین پیامبر، فعل خداوند است، نصب و تعیین [[امام]] نیز، "علی الله" است. کلمه {{عربی|اندازه=120%| {{متن قرآن|مِنكُمْ}}}} بعد از {{عربی|اندازه=120%| {{متن قرآن|وَأُولِي الأَمْرِ مِنكُمْ}}}} نمی‌تواند به معنای وجوب "علی الناس" باشد، زیرا درباره [[نبوت]] نیز کلمۀ {{عربی|"مِنْ‏ أَنْفُسِهِمْ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}} آمده است. مقصود از این‌گونه تعابیر، این است که [[پیامبر]] و [[امام]]، از جنس بشرند<ref>ر.ک. [[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[کلام تطبیقی ج۲ (کتاب)|کلام تطبیقی]]، ج۲، ص۱۹۷ - ۲۰۳.</ref>.
* [[وجوب اطاعت از اولی الامر]] در این آیه مقتضی وجوب تحقق آن است. شاید اشکال شود که وجوب اطاعت از اولی الامر، مسئله‌ای است که مشروط شده به وجود ایشان؛ مانند وجوب زکات دادن که دال بر وجوب کسب مال نیست. پاسخ: از قرینه سیاق، که {{عربی|اندازه=120%| {{متن قرآن|وَأُولِي الأَمْرِ مِنكُمْ}} }} بر [[رسول]]، عطف شده است و [[نبوت]]، امری است قطعی، وجوب اولی الامر به دست می آید. همانگونه که نصب و تعیین پیامبر، فعل خداوند است، نصب و تعیین [[امام]] نیز، "علی الله" است. کلمه {{عربی|اندازه=120%| {{متن قرآن|مِنكُمْ}} }} بعد از {{عربی|اندازه=120%| {{متن قرآن|وَأُولِي الأَمْرِ مِنكُمْ}} }} نمی‌تواند به معنای وجوب "علی الناس" باشد، زیرا درباره [[نبوت]] نیز کلمۀ {{عربی|"مِنْ‏ أَنْفُسِهِمْ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}} آمده است. مقصود از این‌گونه تعابیر، این است که [[پیامبر]] و [[امام]]، از جنس بشرند<ref>ر.ک. [[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[کلام تطبیقی ج۲ (کتاب)|کلام تطبیقی]]، ج۲، ص۱۹۷ - ۲۰۳.</ref>.


===حدیث {{عربی|" مَنْ‏ مَاتَ‏ وَ لَمْ‏ يَعْرِفْ‏ إِمَامَ‏ زَمَانِهِ‏ ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}}===
===حدیث {{عربی|" مَنْ‏ مَاتَ‏ وَ لَمْ‏ يَعْرِفْ‏ إِمَامَ‏ زَمَانِهِ‏ ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}}===

نسخهٔ ‏۲ ژوئن ۲۰۱۹، ساعت ۰۹:۳۴

اين مدخل از زیرشاخه‌های بحث ضرورت امامت است. "اثبات ضرورت امامت" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل اثبات ضرورت امامت (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

ضرورت امامت به معنای واجب بودن نظام امامت برای جامعه و نصب امام از طرف خداست. این ضرورت نیازمند بیان دلایل اثبات ضرورت امامت است.

مقدمه

دلایل وجوب و ضرورت وجود امام

  1. ادله نقلی محض که به صورت مستقیم و روشن، از ظواهر دینی استفاده می‌شود.
  2. ادله عقلی محض که همه مقدمات آنها، از اصول عقلی تشکیل می‌شود.
  3. ادله عقلی – نقلی.

ادله نقلی محض

آیه اولی الأمر:[۱]

  • وجوب اطاعت از اولی الامر در این آیه مقتضی وجوب تحقق آن است. شاید اشکال شود که وجوب اطاعت از اولی الامر، مسئله‌ای است که مشروط شده به وجود ایشان؛ مانند وجوب زکات دادن که دال بر وجوب کسب مال نیست. پاسخ: از قرینه سیاق، که ﴿وَأُولِي الأَمْرِ مِنكُمْ بر رسول، عطف شده است و نبوت، امری است قطعی، وجوب اولی الامر به دست می آید. همانگونه که نصب و تعیین پیامبر، فعل خداوند است، نصب و تعیین امام نیز، "علی الله" است. کلمه ﴿مِنكُمْ بعد از ﴿وَأُولِي الأَمْرِ مِنكُمْ نمی‌تواند به معنای وجوب "علی الناس" باشد، زیرا درباره نبوت نیز کلمۀ "مِنْ‏ أَنْفُسِهِمْ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏" آمده است. مقصود از این‌گونه تعابیر، این است که پیامبر و امام، از جنس بشرند[۲].

حدیث " مَنْ‏ مَاتَ‏ وَ لَمْ‏ يَعْرِفْ‏ إِمَامَ‏ زَمَانِهِ‏ ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"

  • در این حدیث، معرفت امام، به عنوان یک تکلیف دینی، بر هر مسلمانی واجب شده تا آنجا که نشناختن او، اصل ایمان را خدشه‌دار می‌سازد و چنین حکم قطعی، مستلزم آن است که زمان، هیچ گاه از امام خالی نباشد[۳].

سیره مسلمانان

  • مسلمانان صدر اسلام، وجوب امامت را امری مسلم می‌دانستند. از این رو، پس از رحلت پیامبر اکرم(ص)، بی‌درنگ، به این مسئله پرداختند. و آنان که شرکت نکرده بودند، دلایل دیگری داشتند. اختلاف میان صحابه درباره امامت، مربوط به مصداق آن بود نه وجوب آن. متکلمان معتزلی نیز به اجماع صحابه، بر وجوب امامت استدلال کرده‌اند اما سیره مسلمانان یا اجماع صحابه بر وجوب امامت، دلیل شرعی مستقلی به شمار نمی‌رود[۴].

ادله عقلی محض

اجرای حدود و حفظ نظام اسلامی

  • اجرای حدود و حفظ اسلام و مسلمین، بدون وجود امام با کفایت امکان پذیر نیست پس نصب امام واجب خواهد بود. اگر کسی مثال بزند: وجوب حج، مشروط به استطاعت است ولی تحصیل استطاعت، بر مکلف واجب نیست، بلکه هرگاه "شرط" یعنی اجرای حدود تحقق یافت، مشروط "امامت" هم واجب خواهد بود. پاسخ می‌گوییم: نماز بر مکلف واجب است، ولی انجام دادن آن، مشروط به داشتن طهارت است، وجوب اجرای حدود و حفظ ثغور اسلام و دفاع از کیان اسلام و امت اسلامی، نسبت به وجود امام، از این قبیل است، یعنی شارع مقدس، امور یاد شده را از مسلمانان خواسته است "مانند نماز" ولی تحقق این خواست شارع، مشروط به وجود امام با کفایت است "مانند وضو" اموری که تحقق آنها منوط به وجود امام است:
    1. جمع آراء بر امور اجتماعی مانند جهاد.
    2. جلوگیری از هرج و مرج اجتماعی.
    3. اجرای حدود الهی.
    4. قضاوت[۵].

ادله عقلی – نقلی

وجوب دفع ضررهای عظیم

  • امامت در بردارنده منافع عظیم اجتماعی است که نادیده گرفتن آنها، زیان‌های بزرگی در پی دارد؛ اگر در جامعه رهبری دانا و توانا وجود داشته باشد زمینه‌های رشد و صلاح مردم فراهم خواهد بود و اگر وجود نداشته باشد، عکس آن رخ خواهد داد، و در نتیجه، از نبود امام زیان بزرگی به جامعه وارد می‌شود، و دفع چنین زیان‌هایی در شریعت واجب است. بنابراین، وجود امام واجب خواهد بود [۶].

قاعده لطف و وجوب امامت

  • "لطف" عبارت است از: فعلی که مکلفان را به سوی اطاعت برمی‌انگیزد اما به سرحّد اجبار نمی‌رسد. هرگاه در جامعه‌ای رهبری با کفایت و تدبیر وجود داشته باشد که از ظلم و تباهی جلوگیری می‌کند و از فضلیت و عدالت دفاع می‌نماید، شرایط اجتماعی برای بسط فضائل و ارزش‌ها فراهم تر خواهد بود و مردم از ستمگری و پلیدی می‌گزینند و این مطلب چیزی جز لطف نیست[۷].
  • نتیجه؛ امامت و رهبری، لطف خداوند در حق مکلفان است و مقتضای حکمت الهی این است که مکلفان را از آن محروم نسازد[۸].

وجوه ضرورت امام

  1. حفظ دین: همه مردم از توانایی لازم برای فهم کامل و تفسیر صحیح آیات قرآن و روایات نبوی برخوردار نیستند. همچنین در برخی آیات الهی صرفاً کلیاتی آمده که نیازمند تفصیل است. پس ضرورتاً باید امامی باشد تا رفع این مشکلات نماید. شاهد بر این ضرورت نیز وجود اختلاف‌نظری در امور مهمی است که پس از رحلت پیامبر به وجود آمد. بر اساس سخن نبی مکرم اسلام در حدیث ثقلین، حفظ دین و رسیدن به رستگاری منوط به وجود امام است [۹].
  2. برقراری نظم و حفظ جامعه اسلامی: با توجه به اختلاف‌سلیقه‌ها میان عموم مردم و منفعت‌طلبی صاحبان زور و قدرت، دفع ضررهای اجتماعی، تنها از طریق امامت ممکن است. وجود رهبری که مردم از قاطعیت او هراسان و به عدل او امیدوار باشند، موجب دوری جامعه از فساد است[۱۰].
  • بدیهی است که وجود رهبر صاحب قدرت، مصلحت بیشتری تا نبود چنین رهبری. ازآنجاکه دفع ضرر واجب است باید امامی باشد تا مانع ظلم دیگران شود. مردم از سویی به دلیل برخورداری از قوه شهویه و غضبیه، ممکن است به اختلال در نظم اجتماعی اقدام کنند و از سوی دیگر به دلیل جهل برخی مردم نسبت، ممکن است برخی از مسئولیت‌های مهم بودن مجری بماند[۱۱].
  1. این امامان معصومند که حقیقت معارف قرآن را به‌طور کامل و جامع می‌دانند.
  2. اختلاف نظرات و تبعیت از هوای نفس، منجر به نابودی نظام خواهد شد.
  3. وحدت مسلمانان از بین می‌رود.
  • لذا با وجود چالش‌های اجتماعی، مردم نمی‌توانند وظایف اجتماعی‌شان را بشناسند تا به سعادت حقیقی دست یابند پس اولاً امام باید وضع قوانین بنماید ثانیاً ساختار اجرای قوانین را طراحی کند ثانیاً قوانین را عادلانه اجرا کند رابعاً در صورت اختلاف میان مردم داور باشد[۱۲].

۳. اجرای حدود الهی:

  • مقدمه اول: تحقق و اجرای امور دینی مقصود متعال است "زیرا کمال حقیقی انسان درگرو تحقق ارزش‌ها و احکام ناظر به سعادت است".
  • مقدمه دوم: تحقق و اجرای امور دینی با وجود امام ممکن است.
  • نتیجه: وجود امام ضروری است.
  • اثبات مقدمه دوم: با وجود تعارض‌های علمی و منفعت‌طلبی‌ها، تحقق ارزش‌ها، نیازمند وجود قوانین دینی و اجرای مطلوب آن است. لذا سعادت انسان، منوط به وجود نظام، و نظام اجتماعی دینی منوط به وجود امام است.

ادله عقلی ضرورت نصب الهی

  • مقدمه یک: وجود امام و جانشین پیامبر برای تحقق سعادت انسان‌ها ضروری است.
  • مقدمه دو: امام و جانشین پیامبر باید از عصمت و علم خدادادی و افضلیت برخوردار باشد.
  • مقدمه سه: تحقق سعادت انسان‌ها متوقف بر شناخت امام است.
  • مقدمه چهار: شناخت امام یا از طریق انتخاب مردم حاصل می‌شود یا از طریق خداوند متعال.
  • مقدمه پنج: تشخیص امام از سوی مردم ممکن نیست.
  • اثبات مقدمه پنج: ویژگی عصمت و علم امام از امور باطنی‌اند که مردم از چنین احاطه علمی برای تشخیص معصوم و افضل، برخوردار نیستند. و اگر مردم انتخاب کنند ممکن است که خطا کنند و در نتیجه نقض غرض پیش می‌آید.

امام رضا (ع) می‌فرمایند:"همانا قدر و شأن امامت، دورتر از آن است که مردم بتوانند با خِرَدهایشان به آن برسند... آیا ممکن است برگزیده آنان دارای این صفات باشد تا بتوان او را مقدم داشت"

توحید و مالکیت الهی

  • مقدمه یک: وجود امام برای تحقق سعادت انسان‌ها لازم است.
  • مقدمه دو: لازمه امامت وضع قانون اسلامی و اجرای آن است.
  • مقدمه سه: وضع قانون اسلامی و اجرای آن موجب محدودیت اختیار و آزادی دیگران می‌شود.
  • مقدمه چهار: محدود ساختن اختیار دیگران نیازمند اذن تصرف در امور دیگران است زیرا اصل اولیه عدم ولایت فردی بر دیگران است.
  • مقدمه پنج: ولایت فردی بر دیگران، مبتنی بر مالکیت یا اذن از سوی مالک است.
  • مقدمه شش: تنها مالک حقیقی خدای متعال است.
  • نتیجه: تنها کسی حق ولایت و امامت دارد که از طرف مالک حقیقی –خداوند- تعیین شود[۱۳].

ادله نقلی ضرورت نصب الهی

  • حدیثی از منابع اهل سنت: "وقتی حضرت رسول قبیله بنی عامر را به توحید و اسلام دعوت کرد،... شخصی به حضرت عرض کرد: اگر ما با تو بیعت کنیم... آیا می‌پذیری که امر ولایت را پس از خویش به ما بسپاری؟ حضرت فرمودند: " الامر إلى‏ اللّه‏ يضعه‏ حيث‏ يشاء‏‏‏‏‏ ‏" بنابراین از صریح کلام پیامبر برمی‌آید که ایشان نصب امام را به خداوند نسبت داده‌اند و دیگران حقی ندارند.
  • روایت دیگر: پیامبر به قومی به نام "کِنده" از اقوام یمن فرمودند: آیا می‌خواهید به خیری برسید؟... شهادت بدهید به توحید و اقامه نماز کنید... قوم کنده گفتند: اگر پیروز شدی حاکمیت پس از خویش را به ما می‌دهی؟ حضرت فرمود:" وَ الْمُلْكُ بِيَدِ اللَّهِ يَجْعَلُهُ‏ حَيْثُ‏ يَشَاءُ ‏". طبق صریح این روایت هم حضرت در شرایط سخت هم امر خلافت را به نصب الهی دانسته و به نظر مردم نسپارده است.
  • پیامبر اکرم، حضرت علی را به امامت منصوب کردند.
  1. حدیث غدیر: پیامبر: هر که من مولای او هستم، علی مولای اوست.
  2. حدیث یوم الدار: در آن مجلس پیامبر فرمودند: چه کسی مرا بر این امر یاری می‌کند تا پس از من برادر، وصی، وزیر، وارث و جانشین من باشد؟... حضرت علی... عرض کرد: یا رسول الله من شما را یاری می‌کنم این حدیث در منابع اهل سنت با اندکی اختلاف آمده.

و پیامبر فرمود: " فَاسْمَعُوا لَهُ‏ وَ أَطِيعُوا ‏".

  • همین تعبیر آخِر دال بر امامت و حکومت بر مردم است[۱۴].


منابع

جستارهای وابسته

منبع‌شناسی جامع امامت

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ أَطِيعُواْ اللَّهَ وَأَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَأُولِي الأَمْرِ مِنكُمْ ؛ ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید؛ سوره نساء، آیه: ۵۹.
  2. ر.ک. ربانی گلپایگانی، علی، کلام تطبیقی، ج۲، ص۱۹۷ - ۲۰۳.
  3. ر.ک. ربانی گلپایگانی، علی، کلام تطبیقی، ج۲، ص۱۹۷ - ۲۰۳.
  4. ر.ک. ربانی گلپایگانی، علی، کلام تطبیقی، ج۲، ص۱۹۷ - ۲۰۳.
  5. ر.ک. ربانی گلپایگانی، علی، کلام تطبیقی، ج۲، ص۱۹۷ - ۲۰۳.
  6. ر.ک: ربانی گلپایگانی، علی، کلام تطبیقی، ج۲، ص۲۰۶.
  7. ر.ک. ربانی گلپایگانی، علی، کلام تطبیقی، ج۲، ص۲۰۶ - ۲۰۸.
  8. ر.ک. ربانی گلپایگانی، علی، کلام تطبیقی، ج۲، ص۲۰۶ - ۲۰۸.
  9. ر.ک. الهی راد، صفدر، انسان‌شناسی، ص ۲۰۳.
  10. ر.ک. الهی راد، صفدر، انسان‌شناسی، ص ۲۰۳.
  11. ر.ک. الهی راد، صفدر، انسان‌شناسی، ص ۲۰۵.
  12. ر.ک. الهی راد، صفدر، انسان‌شناسی، ص ۲۰۵.
  13. ر.ک. الهی راد، صفدر، انسان‌شناسی، ص ۲۲۰.
  14. ر.ک. الهی راد، صفدر، انسان‌شناسی، ص ۲۲۰ -۲۲۲.