حدیث ثقلین: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
(←منابع) |
||
خط ۳۸: | خط ۳۸: | ||
* [[پرونده:1368987.jpg|22px]] [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|'''فرهنگ غدیر''']] | * [[پرونده:1368987.jpg|22px]] [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|'''فرهنگ غدیر''']] | ||
* [[پرونده:13681040.jpg|22px]] [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگنامه دینی (کتاب)|'''فرهنگنامه دینی''']] | * [[پرونده:13681040.jpg|22px]] [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگنامه دینی (کتاب)|'''فرهنگنامه دینی''']] | ||
{{پایان}} | {{پایان}} | ||
{{پایان}} | {{پایان}} |
نسخهٔ ۲ آوریل ۲۰۲۰، ساعت ۱۱:۰۴
- این مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:
- در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل حدیث ثقلین (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
مقدمه
- "حدیث ثقلین" از مهمترین احادیثی است که بر امامت حضرت علی(ع) و یازده فرزند معصومش(ع) و فضیلت آنها دلالت میکند[۱]. پیامبر خدا(ص) بارها از جمله: در روز عرفه، مسجد خیف، در غدیر خم و خطبۀ غدیریه و در روزهای آخر عمر بر جایگاه والای قرآن (ثقل اکبر) و عترت (ثقل اصغر) تأکید فرمودند و از این دو میراث گرانبها و دو یادگار سنگین یاد کردند که پس از خود برجای میگذارد و فرمودند در قیامت از شما سؤال خواهم کرد که با این دو یادگار چه کردید؟ ثقل به معنای وزین و سنگین است؛ همچنین به معنای متاع، توشۀ سفر، هرچیز نفیسی که نیازمند حفاظت باشد آمده است. از ابوعباس ثعلب پرسیدند چرا به این دو، ثقلین گویند؟ گفت: چون تمسّک به این دو، سنگین است[۲] در کاربرد قرآنی، ثقلین به جن و انس هم گفته شده است سَنَفْرُغُ لَكُمْ أَيُّهَا الثَّقَلانِ[۳] چراکه این دو گروه بر جانداران دیگر برتری دارند[۴] و مراد از عترت از نظر اهل لغت و شارحان حدیث، اهل بیت و اخص اقارب پیامبر(ص) است و در روایات نیز مصداق اهل بیت و عترت به پیامبر(ص) و حسن و حسین و ائمه نهگانه از فرزندان حسین(ع) و نهمین آنها مهدی(ع) و قائم آنهاست اشاره شده است[۵] و قرآن هم در وصف آنها فرموده: إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا[۶].[۷]
متن حدیث
- متن حدیث ثقلین به صورتهای مختلف نقل شده است: «إِنِّی تَارِکٌ فِیکُمْ مَا إِنْ تَمَسَّکْتُمْ بِهِ لَنْ تَضِلُّوا بَعْدِی أَحَدُهُمَا أَعْظَمُ مِنَ الْآخَرِ وَ هُوَ کِتَابُ اللَّهِ حَبْلٌ مَمْدُودٌ مِنَ السَّمَاءِ إِلَی الْأَرْضِ وَ عِتْرَتِی أَهْلُ بَیْتِی وَ لَنْ یَفْتَرِقَا حَتَّی یَرِدَا عَلَیَّ الْحَوْضَ فَانْظُرُوا کَیْفَ تَخْلُفُونِّی فِیهِمَا»[۸].[۹]
حدیث ثقلین و بیان مرجعیت اهل بیت (ع)
- از جمله چارهاندیشیهای پیامبر خدا برای آیندۀ امت و جلوگیری از گسترش ضلالت و جهالت و حیرت در جامعه، تلاش برای تعیین مرجع علمی و نشان دادن جهتگیری استوار برای حرکتهای فکری و بیان چگونگی تفسیر قرآن و مکتب و سرچشمۀ آن است. این حقیقت، روشنترین گونۀ خود را در "حدیث ثقلین" نشان داده است. این حدیث هم منقبتی برای اهل بیت پیامبر(ص) است که آنان عِدل و قرین قرآنند، هم مرجعیت علمی و دینی خاندان پیامبر و أئمه معصومین(ع) را میرساند و هم به تفکیکناپذیری قرآن و عترت در آن تصریح شده است و اینکه تمسّک به این دو با هم موجب سعادت و رستگاری است[۱۰].
- در سخنان اهل بیت(ع) نیز به این حدیث استناد شده است مثلا از فاطمه زهرا(س) نقل شده که فرمودند: «شنیدم از رسول خدا(ص) در مرض موت در حجرۀ خود که مملو از جمعیت بود، فرمودند: ای مردم نزدیک است مرا به زودی و به سرعت قبض کنند و برای رفع عذر شما نزد خدا من گفتارم را برای شما تقدیم میکنم: آگاه باشید که من در میان شما دو جانشین از خود میگذارم، کتاب پروردگارم و عترتم که اهل بیت منند و سپس دست علی را گرفت و بلند کرد و گفت: این علی با قرآن است و قرآن با علی است و این دو تا از هم جدا نمیشوند تا در کنار حوض کوثر بر من وارد شوند. پس بپرسم از شما دربارۀ آنچه که بعد از من با آن دو کردید»[۱۱]. در سخنان علی (ع) به کمیل آمده است: «یَا کُمَیْلُ نَحْنُ الثَّقَلُ الْأَصْغَرُ وَ الْقُرْآنُ الثَّقَلُ الْأَکْبَرُ»[۱۲].[۱۳]
دلالت حدیث ثقلین بر عصمت و اطاعت از اهل بیت(ع)
- همراه قرار دادن اهل بیت(ع) و حکم به جدا نشدن آن از قرآن کریم و همچنین دستور به تمسک و پیروی مطلق و بدون قید و شرط و انحصار سبب نجات از گمراهی در پیروی و چنگ زدن به این دو با هم دلالت بر دو چیز دارد:
- اولاً: دلیل بر عصمت عترت است[۱۴] زیرا هرگونه مخالفت آنان با قرآن هرچند از روی خطا و اشتباه، افتراق و جدایی از قرآن محسوب میشود بنابراین همانگونه که قرآن وحی الهی است و خطایی در آن راه ندارد: وَإِنَّهُ لَكِتَابٌ عَزِيزٌ لَا يَأْتِيهِ الْبَاطِلُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَلَا مِنْ خَلْفِهِ تَنْزِيلٌ مِنْ حَكِيمٍ حَمِيدٍ[۱۵]، امامان نیز از هوای نفس و گناه و خطا مصونند به همین خاطر فرمان داد که به هر دو تمسّک جویند و از آن دو جدا نشوند تا گمراه نگردند[۱۶]؛
- ثانیاً: لزوم فرمانبرداری و اطاعت از عترت و اهل بیت را میرساند؛ زیرا "اخذ" در حدیث چیزی غیر از اطاعت و پیروی دستورات نیست و همچنین چنانکه ظلم به قرآن کریم عبارت است از نافرمانی دستورات و تعالیم آن، بنابراین ظلم به عترت(ع) هم نافرمانی از دستورات آنان است و چه ظلمی بدتر از زیرپا گذاشتن دستورات قرآن و اهل بیت که همان تعالیم قرآن کریم است[۱۷]، بر خلاف نظر بعضی که وصیت و سفارش پیامبر اکرم(ص) دربارۀ اهل بیت خود را اعطای حقوق و ظلم نکردن به آنها میدانند و میگویند سخنی از اطاعت نیست[۱۸].
پاسخ به یک شبهه
- برخی گمان کردهاند سفارش پیامبر اسلام(ص) به قرآن و سنت است نه قرآن و عترت و دست آویز آنان برای این پندار نقلی است که به جای کلمه "و عترتی" کلمه "و سنتی" را قرار دادهاند و لذا از احادیث ثقلین به "الاعتصام بالکتاب و السنه" تعبیر شده است[۱۹].
- اولاً: حدیث ثقلین با نقل کتاب الله و عترتی از نظر سند در کمال صحت و قوت و از احادیث صحیح و متواتر نزد فریقین است. محدثان شیعه در تواتر آن اجماع دارند و با هشتاد و دو سند از طریق ائمۀ اطهار آن را باز گفتهاند[۲۰] و محدثان اهل سنت هم به صحت آن تصریح کردهاند برای نمونه: حاکم نیشابوری[۲۱]، ابن حجر مکی[۲۲]، نور الدین هیثمی[۲۳].[۲۴] ۳۴ نفر از اصحاب و ۱۹ نفر از تابعین آن را روایت کردهاند. صحابهای همچون: علی(ع)، ابوذر، جابر بن عبدالله انصاری، زید بن ارقم، ابو سعید خُدری و زید بن ثابت[۲۵]. علمای اهل سنت معترفاند این حدیث را بیست تن از اصحاب پیامبر(ص) نقل کردهاند[۲۶]. مرحوم قاضی نور اللّه آن را از ۷۴ راوی اهل سنت نقل کرده است و در منابع گوناگون به اسناد و راویان آن اشاره شده است[۲۷]. شکی نیست دست کم دویست تن از اکابر علمای مذاهب مختلف اسلامی، حدیث ثقلین را روایت کردهاند[۲۸].[۲۹] در مقابل این حدیث متواتر جایی برای مطرح شدن خبر واحد نیست.
- ثانیاً: نقل کتاب الله و سنتی از نظر دلالت نیز قابل قبول نیست؛ زیرا ارجاع امت به سنت پیامبر با توجه به این که همۀ سنت یک جا مدون و قابل دسترسی نبوده، تکلیف بما لا یطاق است و از پیامبر رحمت و هادی امت چنین دستوری صادر نمیگردد[۳۰].[۳۱]
پرسشهای وابسته
جستارهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۲۲۵.
- ↑ معانی الاخبار، ص ۹۰؛ ابن بابویه، محمد بن علی، امالی صدوق، ص ۵۰۰.
- ↑ «اى جنيان و آدميان، به حساب شما خواهيم رسيد» سوره الرحمن، آیه ۳۱.
- ↑ ر.ک: محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۱۷۹ و فرهنگنامه دینی، ص۱۴.
- ↑ ابن بابویه، محمد بن علی، کمال الدین و تمام النعمة، ج۱، ص۲۴۰.
- ↑ «جز این نیست که خداوند میخواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گردان» سوره احزاب، آیه ۳۳.
- ↑ ر.ک: زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵، ص؟؟؟.
- ↑ «من در میان شما چیزی به یادگار مینهم که پس از من تا وقتی بدان چنگ زنید، هرگز گم راه نگردید. یکی از آن دو، بزرگتر از دیگری است: کتاب خدا، که ریسمانی کشیده شده از آسمان به زمین است، و عترتم، اهل بیتم. هرگز این دو از هم جدا نشوند تا در کنار حوض کوثر بر من وارد آیند. پس بنگرید در نبودنِ من، چگونه با آن دو رفتار میکنید»؛ سنن الترمذی، ج ۵، ص ۶۶۳، ح ۳۷۸۸؛ محمدی ری شهری، محمد، دانشنامۀ میزان الحکمه، ج ۶، ص ۲۰۳ ـ ۲۶۲.
- ↑ ر.ک: محمدی ریشهری، محمد، گزیدۀ دانشنامۀ امیرالمؤمنین، ص ۱۱۰.
- ↑ ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۲۲۵.
- ↑ «سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ (ص) فِی مَرَضِهِ الَّذِی قُبِضَ فِیهِ یَقُولُ وَ قَدِ امْتَلَأَتِ الْحُجْرَةُ مِنْ أَصْحَابِهِ أَیُّهَا النَّاسُ یُوشِکُ أَنْ أُقْبَضَ قَبْضاً سَرِیعاً فَیُنْطَلَقَ بِی وَ قَدْ قَدَّمْتُ إِلَیْکُمُ الْقَوْلَ مَعْذِرَةً إِلَیْکُمْ أَلَا إِنِّی مُخَلِّفٌ فِیکُمْ کِتَابَ رَبِّی عَزَّ وَ جَلَّ وَ عِتْرَتِی أَهْلَ بَیْتِی ثُمَّ أَخَذَ بِیَدِ عَلِیٍّ(ع) فَرَفَعَهَا فَقَالَ هَذَا عَلِیٌّ مَعَ الْقُرْآنِ وَ الْقُرْآنُ ُ مَعَ عَلِیٍّ لَا یَفْتَرِقَانِ حَتَّی یَرِدَا عَلَیَّ الْحَوْضَ فَأَسْأَلُکُمْ مَا ذَا تَخْلُفُونّی فِیهِهَا»؛ ینابیع الموده، ج ۱، ص ۱۲۴.
- ↑ اهل البیت فی الکتاب و السّنه، ص ۱۲۰؛ بشارة المصطفی، ص ۲۹.
- ↑ ر.ک: زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵، ص؟؟؟.
- ↑ ر.ک: زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵، ص؟؟؟.
- ↑ «و به راستی آن کتابی است ارجمند. در حال و آینده آن، باطل راه ندارد، فرو فرستاده (خداوند) فرزانه ستودهای است» سوره فصلت، آیه ۴۱ ـ ۴۲
- ↑ ر.ک: محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۲۰۸و فرهنگنامه دینی، ص۱۴؛ فرهنگ شیعه، ص ۲۲۵.
- ↑ ر.ک: زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵، ص؟؟؟.
- ↑ و هو لم یأمر باتباع العترة لکن قال اذکرکم الله اهل بیتی و تذکیر الامة بهم یقتضی ان یذکروا ما تقدم الأمر قبل ذلک من أعطائهم حقوقهم و الامتناع من ظلمهم؛ منهاج السنة النبویه، ج ۴، ص ۲۴۰.
- ↑ کنزالعمال، ج ۱، ص ۱۷۲.
- ↑ اعیان الشیعة، ج۱، ص۳۷۰ ـ ۳۱۰.
- ↑ المستدرک، ج ۳، ص ۱۰۹: هذا حدیث صحیح علی شرط الشیخین.
- ↑ الصواعق المحرقه، ج ۲، ص ۴۲۸.
- ↑ مجمع الزوائد، ج ۹، ص ۱۶۳.
- ↑ ر.ک: زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵، ص؟؟؟.
- ↑ فضائل الخمسة، ج۲، ص۶۱.
- ↑ الصواعق المحرقة، ۲۲۸؛ فیض القدیر، ج۳، ص۱۵.
- ↑ احقاق الحق، ج ۸، ص ۳۰۸؛ امینی، الغدیر، ج۱، ص ۳۲، ص ۲۹۴؛ نفحات الأزهار (خلاصۀ عبقات)، ج۲،۱، ۳؛ شیعهشناسی و پاسخ به شبهات، ج ۱، ص ۸۳؛ اثبات الهداة، ج ۳، ص ۹۱، ۱۹۵.
- ↑ حدیث ثقلین، ص ۹.
- ↑ ر.ک: محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۲۰۸ و فرهنگنامه دینی، ص۱۴؛ فرهنگ شیعه، ص ۲۲۵.
- ↑ ر.ک: معارف دین، ج۲، ص ۱۱۷؛ امامشناسی، ج ۲، ص ۳۴۸.
- ↑ ر.ک: زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵، ص؟؟؟.