←اتقان
(←نظم) |
(←اتقان) |
||
خط ۲۳: | خط ۲۳: | ||
*آیاتى نیز به وجود [[نظم]] در مواردى جزئى پرداختهاند؛ از جمله [[منظم]] بودن شب و روز:{{متن قرآن| وَاللَّهُ يُقَدِّرُ اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ }}<ref>« خداوند شب و روز را اندازه میدارد» سوره مزمل، آیه۲۰.</ref> و به سبب وجود همین [[نظم]] و هماهنگى است که برخى از [[آیات]]، روز و شب و آمد و شد آنها را به عنوان [[آیه]] و نشانه یاد کردهاند: {{متن قرآن|وَجَعَلْنَا اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ آيَتَيْنِ }}<ref>«و شب و روز را دو نشانه قرار دادیم » سوره اسراء، آیه ۱۲.</ref>؛ همچنین اشاره به ماههاى [[منظم]] در [[آیات]] قرآنى: {{متن قرآن|إِنَّ عِدَّةَ الشُّهُورِ عِنْدَ اللَّهِ اثْنَا عَشَرَ شَهْرًا فِي كِتَابِ اللَّهِ يَوْمَ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ }}<ref>«بیگمان شمار ماهها نزد خداوند در کتاب وی روزی که آسمانها و زمین را آفرید دوازده ماه است» سوره توبه، آیه۳۶.</ref>، {{متن قرآن|هُوَ الَّذِي جَعَلَ الشَّمْسَ ضِيَاءً وَالْقَمَرَ نُورًا وَقَدَّرَهُ مَنَازِلَ لِتَعْلَمُوا عَدَدَ السِّنِينَ وَالْحِسَابَ مَا خَلَقَ اللَّهُ ذَلِكَ إِلَّا بِالْحَقِّ يُفَصِّلُ الْآيَاتِ لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ}}<ref>«اوست که خورشید را تابان و ماه را درخشان آفرید و برای آن برجها نهاد تا شمار سالها و «حساب» را بدانید؛ خداوند آن را جز به حق نیافرید؛ او آیات را برای گروهی که دانشورند روشن بیان میکند» سوره یونس، آیه ۵.</ref> و متناسب بودن مقدار [[نزول]] [[باران]]: {{متن قرآن|وَأَنْزَلْنَا مِنَ السَّمَاءِ مَاءً بِقَدَرٍ فَأَسْكَنَّاهُ فِي الْأَرْضِ وَإِنَّا عَلَى ذَهَابٍ بِهِ لَقَادِرُونَ}}<ref>«و از آسمان آبی به اندازهای (معیّن) فرو فرستادیم آنگاه آن را در زمین جای دادیم و ما به بردن آن بیگمان تواناییم» سوره مؤمنون، آیه۱۸.</ref> و رعایت تناسب میان موجودات: {{متن قرآن|الَّذِي خَلَقَ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ طِبَاقًا مَا تَرَى فِي خَلْقِ الرَّحْمَنِ مِنْ تَفَاوُتٍ فَارْجِعِ الْبَصَرَ هَلْ تَرَى مِنْ فُطُورٍ}}<ref>«همان که هفت آسمان را تو بر تو آفرید، در آفرینش (خداوند) بخشنده هیچ ناسازواری نمیبینی؛ چشم بگردان! آیا هیچ شکاف و رخنهای میبینی؟» سوره ملک، آیه۳.</ref> از دیگر موارد در این زمینه هستند<ref>[[ابوالفضل روحی|روحی، ابوالفضل]]، [[جهان (مقاله)|جهان]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۰ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۰.</ref> | *آیاتى نیز به وجود [[نظم]] در مواردى جزئى پرداختهاند؛ از جمله [[منظم]] بودن شب و روز:{{متن قرآن| وَاللَّهُ يُقَدِّرُ اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ }}<ref>« خداوند شب و روز را اندازه میدارد» سوره مزمل، آیه۲۰.</ref> و به سبب وجود همین [[نظم]] و هماهنگى است که برخى از [[آیات]]، روز و شب و آمد و شد آنها را به عنوان [[آیه]] و نشانه یاد کردهاند: {{متن قرآن|وَجَعَلْنَا اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ آيَتَيْنِ }}<ref>«و شب و روز را دو نشانه قرار دادیم » سوره اسراء، آیه ۱۲.</ref>؛ همچنین اشاره به ماههاى [[منظم]] در [[آیات]] قرآنى: {{متن قرآن|إِنَّ عِدَّةَ الشُّهُورِ عِنْدَ اللَّهِ اثْنَا عَشَرَ شَهْرًا فِي كِتَابِ اللَّهِ يَوْمَ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ }}<ref>«بیگمان شمار ماهها نزد خداوند در کتاب وی روزی که آسمانها و زمین را آفرید دوازده ماه است» سوره توبه، آیه۳۶.</ref>، {{متن قرآن|هُوَ الَّذِي جَعَلَ الشَّمْسَ ضِيَاءً وَالْقَمَرَ نُورًا وَقَدَّرَهُ مَنَازِلَ لِتَعْلَمُوا عَدَدَ السِّنِينَ وَالْحِسَابَ مَا خَلَقَ اللَّهُ ذَلِكَ إِلَّا بِالْحَقِّ يُفَصِّلُ الْآيَاتِ لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ}}<ref>«اوست که خورشید را تابان و ماه را درخشان آفرید و برای آن برجها نهاد تا شمار سالها و «حساب» را بدانید؛ خداوند آن را جز به حق نیافرید؛ او آیات را برای گروهی که دانشورند روشن بیان میکند» سوره یونس، آیه ۵.</ref> و متناسب بودن مقدار [[نزول]] [[باران]]: {{متن قرآن|وَأَنْزَلْنَا مِنَ السَّمَاءِ مَاءً بِقَدَرٍ فَأَسْكَنَّاهُ فِي الْأَرْضِ وَإِنَّا عَلَى ذَهَابٍ بِهِ لَقَادِرُونَ}}<ref>«و از آسمان آبی به اندازهای (معیّن) فرو فرستادیم آنگاه آن را در زمین جای دادیم و ما به بردن آن بیگمان تواناییم» سوره مؤمنون، آیه۱۸.</ref> و رعایت تناسب میان موجودات: {{متن قرآن|الَّذِي خَلَقَ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ طِبَاقًا مَا تَرَى فِي خَلْقِ الرَّحْمَنِ مِنْ تَفَاوُتٍ فَارْجِعِ الْبَصَرَ هَلْ تَرَى مِنْ فُطُورٍ}}<ref>«همان که هفت آسمان را تو بر تو آفرید، در آفرینش (خداوند) بخشنده هیچ ناسازواری نمیبینی؛ چشم بگردان! آیا هیچ شکاف و رخنهای میبینی؟» سوره ملک، آیه۳.</ref> از دیگر موارد در این زمینه هستند<ref>[[ابوالفضل روحی|روحی، ابوالفضل]]، [[جهان (مقاله)|جهان]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۰ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۰.</ref> | ||
===[[اتقان]]=== | ===[[اتقان جهان|اتقان]]=== | ||
*[[خداوند]] همه مخلوقات را متقن [[آفریده]] و در همه آنها حکمتى را به [[ودیعت]] نهاده است: {{متن قرآن|وَتَرَى الْجِبَالَ تَحْسَبُهَا جَامِدَةً وَهِيَ تَمُرُّ مَرَّ السَّحَابِ صُنْعَ اللَّهِ الَّذِي أَتْقَنَ كُلَّ شَيْءٍ إِنَّهُ خَبِيرٌ بِمَا تَفْعَلُونَ}}<ref>«و کوهها را مینگری، آنها را ایستا میپنداری با آنکه چون گذار ابر در گذرند؛ آفرینش خداوند را (بنگر) که هر چیز را استوار آفریده است؛ بیگمان او از آنچه انجام میدهید آگاه است» سوره نمل، آیه۸۸.</ref>. | *[[خداوند]] همه مخلوقات را متقن [[آفریده]] و در همه آنها حکمتى را به [[ودیعت]] نهاده است: {{متن قرآن|وَتَرَى الْجِبَالَ تَحْسَبُهَا جَامِدَةً وَهِيَ تَمُرُّ مَرَّ السَّحَابِ صُنْعَ اللَّهِ الَّذِي أَتْقَنَ كُلَّ شَيْءٍ إِنَّهُ خَبِيرٌ بِمَا تَفْعَلُونَ}}<ref>«و کوهها را مینگری، آنها را ایستا میپنداری با آنکه چون گذار ابر در گذرند؛ آفرینش خداوند را (بنگر) که هر چیز را استوار آفریده است؛ بیگمان او از آنچه انجام میدهید آگاه است» سوره نمل، آیه۸۸.</ref>. | ||
*برخى [[مفسران]] به [[نقل]] از [[قتاده]]، [[سدّى]] و [[عبدالرحمن بن زید]]، [[اتقان]] را به معناى [[خلقت]] نیکوى هر چیزى یا [[هدایت]] هر موجودى به سوى منافعش، [[تفسیر]] کردهاند<ref>تفسير ابن ابى حاتم، ج ۹، ص ۲۹۳۴؛ جامع البيان، ج ۲، ص ۲۶ - ۲۷؛ مجمع البيان، ج ۷، ص ۳۷۰.</ref>. از [[ابن عباس]] [[نقل]] شده که [[اتقان]] را به معناى حکیمانه بودن کارى معنا کرده است<ref>تفسير قمى، ج ۲، ص ۱۳۱؛ تفسير ابن ابى حاتم، ج ۹، ص ۲۹۳۳؛ مجمع البيان، ج ۷، ص ۳۷۰.</ref>. قاضى [[عبدالجبار معتزلى]] از این [[آیه]] نتیجه مىگیرد که [[خداوند]] [[خالق]] [[قبایح]] نیست، زیرا هیچکس امر [[قبیح]] را متقن به شمار نمىآورد<ref>التفسير الكبير، ج ۲۴، ص ۲۲۰.</ref><ref>[[ابوالفضل روحی|روحی، ابوالفضل]]، [[جهان (مقاله)|جهان]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۰ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۰.</ref> | *برخى [[مفسران]] به [[نقل]] از [[قتاده]]، [[سدّى]] و [[عبدالرحمن بن زید]]، [[اتقان]] را به معناى [[خلقت]] نیکوى هر چیزى یا [[هدایت]] هر موجودى به سوى منافعش، [[تفسیر]] کردهاند<ref>تفسير ابن ابى حاتم، ج ۹، ص ۲۹۳۴؛ جامع البيان، ج ۲، ص ۲۶ - ۲۷؛ مجمع البيان، ج ۷، ص ۳۷۰.</ref>. از [[ابن عباس]] [[نقل]] شده که [[اتقان]] را به معناى حکیمانه بودن کارى معنا کرده است<ref>تفسير قمى، ج ۲، ص ۱۳۱؛ تفسير ابن ابى حاتم، ج ۹، ص ۲۹۳۳؛ مجمع البيان، ج ۷، ص ۳۷۰.</ref>. قاضى [[عبدالجبار معتزلى]] از این [[آیه]] نتیجه مىگیرد که [[خداوند]] [[خالق]] [[قبایح]] نیست، زیرا هیچکس امر [[قبیح]] را متقن به شمار نمىآورد<ref>التفسير الكبير، ج ۲۴، ص ۲۲۰.</ref><ref>[[ابوالفضل روحی|روحی، ابوالفضل]]، [[جهان (مقاله)|جهان]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۰ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۰.</ref> | ||
===حدوث=== | ===حدوث=== | ||
*بحث درباره حادث یا قدیم بودن عالم از کهنترین مباحث فلسفى و کلامى است<ref>تمهيد الاوائل، ص ۴۱.</ref>. به [[اجماع]] همه [[ادیان]] و [[مذاهب]]، [[جهان]] حادث است؛ ولى در [[تفسیر]] این حدوث میان [[دانشمندان]] [[مسلمان]] [[اختلاف]] است. [[متکلمان]] مقصود از آن را حدوث زمانى دانسته و معتقدند تنها [[خدا]] از نظر زمانى قدیم است و عالم مخلوقات همگى زمانى معدوم بوده، سپس پدید آمدهاند؛ امّا [[فیلسوفان]]، متناهى بودن زمان در گذشته را مستلزم انفکاک معلول از علّت تامّه و امرى نامعقول دانسته و به حدوث ذاتى قائل شدهاند. به [[باور]] ایشان اصول و کلیّات عالم، قدیم و افراد و جزئیّات حادثاند و آنچه منحصر به ذات [[واجب]] الوجود است، قدم ذاتى است نه قدم زمانى<ref>مجموعه آثار، ج ۶، ص ۱۰۵۰ - ۱۰۵۱، «اصول فلسفه و روش رئاليسم».</ref>. | *بحث درباره حادث یا قدیم بودن عالم از کهنترین مباحث فلسفى و کلامى است<ref>تمهيد الاوائل، ص ۴۱.</ref>. به [[اجماع]] همه [[ادیان]] و [[مذاهب]]، [[جهان]] حادث است؛ ولى در [[تفسیر]] این حدوث میان [[دانشمندان]] [[مسلمان]] [[اختلاف]] است. [[متکلمان]] مقصود از آن را حدوث زمانى دانسته و معتقدند تنها [[خدا]] از نظر زمانى قدیم است و عالم مخلوقات همگى زمانى معدوم بوده، سپس پدید آمدهاند؛ امّا [[فیلسوفان]]، متناهى بودن زمان در گذشته را مستلزم انفکاک معلول از علّت تامّه و امرى نامعقول دانسته و به حدوث ذاتى قائل شدهاند. به [[باور]] ایشان اصول و کلیّات عالم، قدیم و افراد و جزئیّات حادثاند و آنچه منحصر به ذات [[واجب]] الوجود است، قدم ذاتى است نه قدم زمانى<ref>مجموعه آثار، ج ۶، ص ۱۰۵۰ - ۱۰۵۱، «اصول فلسفه و روش رئاليسم».</ref>. |