تدبر: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۳: خط ۱۳:
*در تعریف تدبر گفته‌اند: عبارت است از نگریستن در پایان کارها و این، نزدیک به [[تفکر]] است، جز این‌که [[تفکر]]، [[تصرف]] [[قلب]] است با نگریستن در [[دلیل]] و تدبر، [[تصرف]] آن است با نگریستن در عواقب<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 197.</ref>.
*در تعریف تدبر گفته‌اند: عبارت است از نگریستن در پایان کارها و این، نزدیک به [[تفکر]] است، جز این‌که [[تفکر]]، [[تصرف]] [[قلب]] است با نگریستن در [[دلیل]] و تدبر، [[تصرف]] آن است با نگریستن در عواقب<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 197.</ref>.
*[[امام]] {{ع}} [[دوراندیشی]] را حاصل [[خردمندی]]، بلکه [[کمال عقل]] را در تدبر می‌داند. [[امام]] {{ع}} در سفارش به فرزندش [[محمد بن حنفیه]] او را به تدبر در امور و عاقبت‌اندیشی [[دعوت]] می‌کند و در شرح‌حال کسی که بدون تأمّل خود را در امور غوطه‌ور بسازد و نظری به عواقب کارها نداشته باشد، می‌فرماید<ref>نهج البلاغه، خطبه ۳: {{متن حدیث|"وَ مَنْ تَوَرَّطَ فىِ الْأُمُورِ غَيْرَ ناظِرٍ فىِ الْعَواقِبِ، فَقَدْ تَعَرَّضَ لِمفْظِعاتِ النَّوآئِبِ، ... وَ التَّدبيرُ قَبْلَ الْعَمَلِ يُؤَمِّنُكَ مِنَ النَّدَم‏"}}</ref>: "چنین کسی خود را در معرض ناگواری‌ها سنگین قرار خواهد داد. [[تدبیر]] پیش از عمل [[انسان]] را از پشیمانی [[نجات]] می‌دهد." [[تاریخ]] نمونه‌های زیادی از کسانی دارد که بدون [[تدبیر]] و تدبر منشأ مصیبت‌های فراوان برای خود و [[جامعه]] شده‌اند. یکی از نمونه‌ها [[خوارج نهروان]] هستند<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص ۱۹۷.</ref>.
*[[امام]] {{ع}} [[دوراندیشی]] را حاصل [[خردمندی]]، بلکه [[کمال عقل]] را در تدبر می‌داند. [[امام]] {{ع}} در سفارش به فرزندش [[محمد بن حنفیه]] او را به تدبر در امور و عاقبت‌اندیشی [[دعوت]] می‌کند و در شرح‌حال کسی که بدون تأمّل خود را در امور غوطه‌ور بسازد و نظری به عواقب کارها نداشته باشد، می‌فرماید<ref>نهج البلاغه، خطبه ۳: {{متن حدیث|"وَ مَنْ تَوَرَّطَ فىِ الْأُمُورِ غَيْرَ ناظِرٍ فىِ الْعَواقِبِ، فَقَدْ تَعَرَّضَ لِمفْظِعاتِ النَّوآئِبِ، ... وَ التَّدبيرُ قَبْلَ الْعَمَلِ يُؤَمِّنُكَ مِنَ النَّدَم‏"}}</ref>: "چنین کسی خود را در معرض ناگواری‌ها سنگین قرار خواهد داد. [[تدبیر]] پیش از عمل [[انسان]] را از پشیمانی [[نجات]] می‌دهد." [[تاریخ]] نمونه‌های زیادی از کسانی دارد که بدون [[تدبیر]] و تدبر منشأ مصیبت‌های فراوان برای خود و [[جامعه]] شده‌اند. یکی از نمونه‌ها [[خوارج نهروان]] هستند<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص ۱۹۷.</ref>.
*[[امام]] {{ع}} در کلامی تفاوت [[مؤمن]] و [[منافق]] و [[میزان]] [[شناخت]] آن دو را از مسائل در عدم تدبر [[منافق]] و [[تدبیر]] [[مؤمن]] می‌داند: بی‌شک، زبان [[مؤمن]] در پشت [[قلب]] اوست و [[قلب]] [[منافق]] در پشت زبانش، زیرا [[مؤمن]] پیش از سخن گفتن آن را می‌سنجد و بررسی می‌کند، اگر خیر و مفید بود می‌گوید و اگر شرّ و ناپسند بود [[سکوت]] می‌کند؛ امّا [[منافق]] هرچه به زبانش آید گوید؛ نمی‌داند کدام مفید و به [[مصلحت]] است و کدام زیان‌بخش و مفسده‌انگیز<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۷۵: {{متن حدیث|"وَ إِنَّ لِسَانَ الْمُؤْمِنِ مِنْ وَرَاءِ قَلْبِهِ، وَ إِنَّ قَلْبَ الْمُنَافِقِ مِنْ وَرَاءِ لِسَانِهِ، لِأَنَّ الْمُؤْمِنَ إِذَا أَرَادَ أَنْ يَتَكَلَّمَ بِكَلَامٍ تَدَبَّرَهُ فِي نَفْسِهِ، فَإِنْ كَانَ خَيْراً أَبْدَاهُ وَ إِنْ كَانَ شَرّاً وَارَاهُ، وَ إِنَّ الْمُنَافِقَ يَتَكَلَّمُ بِمَا أَتَى عَلَى لِسَانِهِ، لَا يَدْرِي مَا ذَا لَهُ وَ مَا ذَا عَلَيْه"}}</ref>. این مفهوم به‌گونه‌ای دیگر نیز مطرح شده است: زبان خردمند آن سوی [[دل]] اوست و [[دل]] بی‌خرد آن سوی زبانش<ref>نهج البلاغه، حکمت ۳۹: {{متن حدیث|"لِسَانُ الْعَاقِلِ وَرَاءَ قَلْبِهِ، وَ قَلْبُ الْأَحْمَقِ وَرَاءَ لِسَانِهِ"}}</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص ۱۹۷.</ref>.
*[[امام]] {{ع}} در کلامی تفاوت [[مؤمن]] و [[منافق]] و [[میزان]] [[شناخت]] آن دو را از مسائل در عدم تدبر [[منافق]] و [[تدبیر]] [[مؤمن]] می‌داند: بی‌شک، زبان [[مؤمن]] در پشت [[قلب]] اوست و [[قلب]] [[منافق]] در پشت زبانش، زیرا [[مؤمن]] پیش از سخن گفتن آن را می‌سنجد و بررسی می‌کند، اگر خیر و مفید بود می‌گوید و اگر شرّ و ناپسند بود [[سکوت]] می‌کند؛ امّا [[منافق]] هرچه به زبانش آید گوید؛ نمی‌داند کدام مفید و به [[مصلحت]] است و کدام زیان‌بخش و مفسده‌انگیز<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۷٦: {{متن حدیث|"وَ إِنَّ لِسَانَ الْمُؤْمِنِ مِنْ وَرَاءِ قَلْبِهِ، وَ إِنَّ قَلْبَ الْمُنَافِقِ مِنْ وَرَاءِ لِسَانِهِ، لِأَنَّ الْمُؤْمِنَ إِذَا أَرَادَ أَنْ يَتَكَلَّمَ بِكَلَامٍ تَدَبَّرَهُ فِي نَفْسِهِ، فَإِنْ كَانَ خَيْراً أَبْدَاهُ وَ إِنْ كَانَ شَرّاً وَارَاهُ، وَ إِنَّ الْمُنَافِقَ يَتَكَلَّمُ بِمَا أَتَى عَلَى لِسَانِهِ، لَا يَدْرِي مَا ذَا لَهُ وَ مَا ذَا عَلَيْه"}}</ref>. این مفهوم به‌گونه‌ای دیگر نیز مطرح شده است: زبان خردمند آن سوی [[دل]] اوست و [[دل]] بی‌خرد آن سوی زبانش<ref>نهج البلاغه، حکمت ۳۹: {{متن حدیث|"لِسَانُ الْعَاقِلِ وَرَاءَ قَلْبِهِ، وَ قَلْبُ الْأَحْمَقِ وَرَاءَ لِسَانِهِ"}}</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص ۱۹۷.</ref>.
*[[شریف رضی]] در ذیل این [[کلام]] توضیح می‌دهد: "این از معانی عجیب و شریف است. مراد این است که [[عاقل]] زبان نمی‌گشاید مگر پس از [[اندیشه]]، [[تفکر]] و [[مشورت]]، ولی بی‌خرد، سخنان بیهوده‌اش بر [[فکر]] و تأمل و اندیشه‌اش پیشی گیرد. گویی زبان [[عاقل]]، تابع [[دل]] اوست و [[دل]] احمق، تابع زبان او"<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص ۱۹۷.</ref>.
*[[شریف رضی]] در ذیل این [[کلام]] توضیح می‌دهد: "این از معانی عجیب و شریف است. مراد این است که [[عاقل]] زبان نمی‌گشاید مگر پس از [[اندیشه]]، [[تفکر]] و [[مشورت]]، ولی بی‌خرد، سخنان بیهوده‌اش بر [[فکر]] و تأمل و اندیشه‌اش پیشی گیرد. گویی زبان [[عاقل]]، تابع [[دل]] اوست و [[دل]] احمق، تابع زبان او"<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص ۱۹۷.</ref>.
*این معنا به تعابیر دیگری نیز آمده است، مانند عبارت "[[دل]] احمق در دهان اوست و زبان [[عاقل]] در دلش." از این‌رو [[امام]] بر مسئله [[تدبّر]] و [[تدبیر]] تأکید دارد و به [[انسان‌ها]] سفارش می‌کند قبل از آن‌که دست به کاری زنند، در [[عاقبت]] آن بیندیشند و تدبر قبل از انجام کار را مانع از پشیمانی و ندامت یاد می‌کند. [[امام]] در [[نامه]] ۵۳ یکی از شرایط [[گزینش]] افراد را تدبر و عاقبت‌اندیشی می‌داند<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص ۱۹۷- ۱۹۸.</ref>.
*این معنا به تعابیر دیگری نیز آمده است، مانند عبارت "[[دل]] احمق در دهان اوست و زبان [[عاقل]] در دلش." از این‌رو [[امام]] بر مسئله [[تدبّر]] و [[تدبیر]] تأکید دارد و به [[انسان‌ها]] سفارش می‌کند قبل از آن‌که دست به کاری زنند، در [[عاقبت]] آن بیندیشند و تدبر قبل از انجام کار را مانع از پشیمانی و ندامت یاد می‌کند. [[امام]] در [[نامه]] ۵۳ یکی از شرایط [[گزینش]] افراد را تدبر و عاقبت‌اندیشی می‌داند<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص ۱۹۷- ۱۹۸.</ref>.

نسخهٔ ‏۱۰ دسامبر ۲۰۲۰، ساعت ۱۱:۲۸

متن این جستار آزمایشی و غیرنهایی است. برای اطلاع از اهداف و چشم انداز این دانشنامه به صفحه آشنایی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت مراجعه کنید.
مدخل‌های وابسته به این بحث:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل تدبر (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

مقدمه

  • تدّبر، آینده‌نگری و عاقبت‌اندیشی، عبارت است از نگرش آدمی در عاقبت کارها، بدین معنا که آدمی از ظواهر امور عبور کند و در فرجام آن بیندیشد. از این تعریف چنین برمی‌آید که تدبر با دو مفهوم تعقل و تفکّر رابطه‌ای نزدیک دارد و محصول به‌کارگیری درست آن است[۱].
  • در تعریف تدبر گفته‌اند: عبارت است از نگریستن در پایان کارها و این، نزدیک به تفکر است، جز این‌که تفکر، تصرف قلب است با نگریستن در دلیل و تدبر، تصرف آن است با نگریستن در عواقب[۲].
  • امام (ع) دوراندیشی را حاصل خردمندی، بلکه کمال عقل را در تدبر می‌داند. امام (ع) در سفارش به فرزندش محمد بن حنفیه او را به تدبر در امور و عاقبت‌اندیشی دعوت می‌کند و در شرح‌حال کسی که بدون تأمّل خود را در امور غوطه‌ور بسازد و نظری به عواقب کارها نداشته باشد، می‌فرماید[۳]: "چنین کسی خود را در معرض ناگواری‌ها سنگین قرار خواهد داد. تدبیر پیش از عمل انسان را از پشیمانی نجات می‌دهد." تاریخ نمونه‌های زیادی از کسانی دارد که بدون تدبیر و تدبر منشأ مصیبت‌های فراوان برای خود و جامعه شده‌اند. یکی از نمونه‌ها خوارج نهروان هستند[۴].
  • امام (ع) در کلامی تفاوت مؤمن و منافق و میزان شناخت آن دو را از مسائل در عدم تدبر منافق و تدبیر مؤمن می‌داند: بی‌شک، زبان مؤمن در پشت قلب اوست و قلب منافق در پشت زبانش، زیرا مؤمن پیش از سخن گفتن آن را می‌سنجد و بررسی می‌کند، اگر خیر و مفید بود می‌گوید و اگر شرّ و ناپسند بود سکوت می‌کند؛ امّا منافق هرچه به زبانش آید گوید؛ نمی‌داند کدام مفید و به مصلحت است و کدام زیان‌بخش و مفسده‌انگیز[۵]. این مفهوم به‌گونه‌ای دیگر نیز مطرح شده است: زبان خردمند آن سوی دل اوست و دل بی‌خرد آن سوی زبانش[۶][۷].
  • شریف رضی در ذیل این کلام توضیح می‌دهد: "این از معانی عجیب و شریف است. مراد این است که عاقل زبان نمی‌گشاید مگر پس از اندیشه، تفکر و مشورت، ولی بی‌خرد، سخنان بیهوده‌اش بر فکر و تأمل و اندیشه‌اش پیشی گیرد. گویی زبان عاقل، تابع دل اوست و دل احمق، تابع زبان او"[۸].
  • این معنا به تعابیر دیگری نیز آمده است، مانند عبارت "دل احمق در دهان اوست و زبان عاقل در دلش." از این‌رو امام بر مسئله تدبّر و تدبیر تأکید دارد و به انسان‌ها سفارش می‌کند قبل از آن‌که دست به کاری زنند، در عاقبت آن بیندیشند و تدبر قبل از انجام کار را مانع از پشیمانی و ندامت یاد می‌کند. امام در نامه ۵۳ یکی از شرایط گزینش افراد را تدبر و عاقبت‌اندیشی می‌داند[۹].

پرسش‌های وابسته

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص ۱۹۷.
  2. دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 197.
  3. نهج البلاغه، خطبه ۳: «"وَ مَنْ تَوَرَّطَ فىِ الْأُمُورِ غَيْرَ ناظِرٍ فىِ الْعَواقِبِ، فَقَدْ تَعَرَّضَ لِمفْظِعاتِ النَّوآئِبِ، ... وَ التَّدبيرُ قَبْلَ الْعَمَلِ يُؤَمِّنُكَ مِنَ النَّدَم‏"»
  4. دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص ۱۹۷.
  5. نهج البلاغه، خطبه ۱۷٦: «"وَ إِنَّ لِسَانَ الْمُؤْمِنِ مِنْ وَرَاءِ قَلْبِهِ، وَ إِنَّ قَلْبَ الْمُنَافِقِ مِنْ وَرَاءِ لِسَانِهِ، لِأَنَّ الْمُؤْمِنَ إِذَا أَرَادَ أَنْ يَتَكَلَّمَ بِكَلَامٍ تَدَبَّرَهُ فِي نَفْسِهِ، فَإِنْ كَانَ خَيْراً أَبْدَاهُ وَ إِنْ كَانَ شَرّاً وَارَاهُ، وَ إِنَّ الْمُنَافِقَ يَتَكَلَّمُ بِمَا أَتَى عَلَى لِسَانِهِ، لَا يَدْرِي مَا ذَا لَهُ وَ مَا ذَا عَلَيْه"»
  6. نهج البلاغه، حکمت ۳۹: «"لِسَانُ الْعَاقِلِ وَرَاءَ قَلْبِهِ، وَ قَلْبُ الْأَحْمَقِ وَرَاءَ لِسَانِهِ"»
  7. دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص ۱۹۷.
  8. دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص ۱۹۷.
  9. دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص ۱۹۷- ۱۹۸.