سرگذشت زندگی امام حسین
آشنایی اجمالی
حضرت ابوعبدالله الحسین فرزند علی بن ابی طالب (ع) سومین پیشوای اهل بیت، دومین نواده نبی اکرم (ص)، سرور جوانان اهل بهشت و گل خوشبوی رسول خدا، پنجمین درّ گرانمایه اهل کساء و سالار شهیدان و مادر مکرمهاش فاطمه زهرا (ع) دخت پیامبر خدا حضرت محمد بن عبد الله (ص) است.[۱]
ولادت و نسب
حسین بن علی (ع) در سوم شعبان[۲] و به روایتی در پنجم شعبان[۳] سال چهارم هجری در مدینه به دنیا آمد. پس از تولد، رسول خدا (ص) در گوش راست او اذان و در گوش چپش اقامه گفت[۴]. طبق گزارشهای بسیاری، پیامبر (ص) او را همنام شَبیر، فرزند دوم هارون، حسین نامید[۵].
کنیه آن حضرت (ع) ابوعبدالله[۶]و القابش، الطیب، الرشید، الوفی، السید و السبط بود[۷].
سخنانی که در خصوص امام حسین (ع) از رسول خدا (ص) نقل شده است در بسیاری از موارد، امام حسن (ع) را نیز شامل میشود. رسول خدا (ص) حسن و حسین (ع) را دو گل خوشبوی دنیا[۸] و سرور جوانان بهشت خوانده[۹]، به دوست داشتن آنان توصیه نموده[۱۰] و در مورد امام حسین (ع) فرموده است: «پروردگارا او را دوست دارم، تو نیز او را دوست بدار»[۱۱]. همچنین از پیامبر اکرم (ص) نقل شده که حسین از من است و من از حسینم[۱۲]. در متون روایی اهل سنت نقل شده است که رسول خدا (ص) خبر شهادت امام حسین (ع) را در کنار شط فرات، از جبرئیل شنید[۱۳] و به علی (ع) نیز اطلاع داد[۱۴]. بنا بر گزارشهای منابع شیعه[۱۵] و اهل سنت[۱۶]، حسین بن علی (ع) در کودکی صدای جبرئیل را میشنیده است. او همراه پیامبر (ص) در مباهله با مسیحیان نجران حضور داشت[۱۷][۱۸]
کنیه و لقب
کنیه آن بزرگوار، ابو عبد الله (ع) و لقبهای وی رشید، وفیّ، طیّب، سیّد، زکیّ، مبارک، تابع لمرضاة الله، دلیل علی ذات الله و سبط است و برجستهترین لقب معروف وی سرور جوانان اهل بهشت است که رسول خدا (ص) وی را بدان ملقّب ساخت و درباره او و برادرش حسن (ع) فرمود: «إِنَّهُمَا سَيِّدا شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ»[۱۹]. همچنین لقب سبط نیز القاب مشهور آن بزرگوار است، که فرمود: «حُسَيْنٌ سِبْطٌ مِنَ الْأَسْبَاطِ»[۲۰].[۲۱]
همسران
در منابع، درباره نام سه تن از همسران امام حسین (ع) اتفاق نظر وجود دارد: رباب، دختر امرؤالقیس، مادر عبدالله و سکینه[۲۲]؛ لیلی بنت ابی مرة ثقفی، مادر علی بن حسین (ع)[۲۳] و ام اسحاق، دختر طلحة بن عبیدالله تیمی، مادر فاطمه[۲۴]. درباره نام مادر امام سجاد (ع) اختلاف نظر هست[۲۵]. علمای شیعی او را جهانشاه، شاه زنان یا شهر بانویه، دختر یزدگرد ساسانی، معرفی کردهاند[۲۶]. برخی علمای اهل سنت او را کنیزی به نام سلافه دانستهاند[۲۷][۲۸]
فرزندان
در کتابهای الارشاد[۲۹] و اعلام الوری[۳۰] شش فرزند به نامهای علیاکبر، علیاصغر، جعفر، عبدالله، سکینه و فاطمه، برای حضرت (ع) ثبت شده است. علیاکبر و عبدالله در کربلا شهید شدند. جعفر نیز در زمان حیات امام حسین (ع)درگذشت[۳۱]. نسل امام حسین (ع) از طریق فرزندش، امام زین العابدین (ع) ادامه یافت. برخلاف این دو گزارش، در کتابهای انساب الاشراف[۳۲]، مقاتل الطالبیین[۳۳]؛ مطالب السؤول[۳۴] و الفصول المهمه[۳۵]، امام زینالعابدین (ع) فرزند دوم امام حسین (ع) است. ابن ادریس حلی این دو قول را نقل و سخن شیخ مفید در الارشاد را رد کرده است[۳۶].
در مجموع، نُه تن از امامان (ع) و از آن جمله امام زمان (ع) از فرزندان امام حسین (ع) هستند. در روایات، به امامت این بزرگواران تصریح شده است[۳۷]. راوی برخی از این روایات، حضرت فاطمه (س) است[۳۸][۳۹]
دورانهای زندگی
زندگی هریک از پیشوایان عصمت و طهارت (ع) به دو بخش اساسی تقسیم میشود:
نخست: از ولادت تا به دست گرفتن زمام پیشوایی و ولایت، که از ناحیه خدا به آنها سپرده شده و رسول اکرم (ص) و نیز ائمه (ع) خود بدان تصریح کردهاند.
دوم: از ابتدای پذیرش مسئولیت اداره امور مسلمانان و مؤمنان تا شهادت. هریک از این بخشها به تناسب اوضاع و شرایط و رخدادهایی که اختصاص به هر مرحلهای دارد، خود شامل چند مرحله میشود.
اینک نخستین دوره- از ولادت تا امامت- را با تمام مراحل و مهمترین رخدادهایش در بخش دوم قسمت دوم، بررسی میکنیم و دوره دوم را با کلیه مراحل گوناگون آن به گونهای مشروح در قسمت سوم به بحث و بررسی مینشینیم.
به جاست که بدانیم نخستین دوره زندگی امام حسین (ع) از چهار مرحله برخوردار است که عبارتند از:
- زندگی آن حضرت در دوران حیات جد بزرگوارش، از سال ۴ تا ۱۰ هجری.
- زندگی وی در دوران خلفای سهگانه، از سال ۱۱ تا ۳۵ هجری.
- زندگی او در دوران دولت مبارک علوی، یعنی از زمان بیعت مردم با پدر ارجمندش تا زمان شهادت آن حضرت از سال ۳۵ تا ۴۰ هجری.
- زندگی وی در دوران برادر بزرگوارش امام حسن (ع) که قریب به ده سال، یعنی از اواخر رمضان سال ۴۰ تا آغاز یا پایان صفر سال ۵۰ هجری که امام حسن (ع) به شهادت رسید و زمام پیشوایی و امامت را پس از برادر، به عهده گرفت.
دومین دوره زندگی ابا عبدالله الحسین (ع) پس از شهادت برادر بزرگوارش امام مجتبی (ع) آغاز و با شهادت آن بزرگوار در روز عاشورای سال ۶۱ هجری در سرزمین کربلا، پایان یافت، که این خود دارای دو مرحله است:
- نخستین مرحله، دوران زندگی حضرت طی حکومت معاویه است، که آن حضرت (ع) با اینکه معاویه به هیچیک از شروط امام حسن (ع) عمل نکرد. ولی امام حسین (ع) به قرارداد صلحی که توسط برادرش امام مجتبی (ع) با معاویه صورت گرفته بود، پایبندی نشان داد. معاویه، تن در ندادن خود را به شروط یاد شده صلح با ارسال زهر کشنده به امام مجتبی (ع) نمودار ساخت تا از وجود رقیبی مخالف، رهایی یابد و در جهت کاندیدا ساختن فرزند فاسقش یزید برای حکومت، موانع را از سر راه بردارد.
- دومین مرحله از زمانی آغاز میشود که معاویه فرزندش یزید را به عنوان جانشین پس از خود، به مسلمانان تحمیل کرد، و کوشید تا از امام حسین (ع) برای او بیعت بگیرد، تا به جناح مخالفی که به خوبی از ریشهدار بودن آن در دوران امام علی (ع) آشنا بود، پایان دهد. امام (ع) و از همین رهگذر، قیام و نهضت خویش را که آتشفشانی زیر خاکستر بود، آغاز نمود؛ که آتشفشان با فراگیر شدن فسق و فجور و پدیدار شدن آن در عرصه رهبری و دستگاه حکومتی، به انفجارگرایید. از اینرو، امام (ع) حرکت خود را از مدینه به مکه و از آنجا به عراق آغاز کرد و صبر و بردباری و جهاد و مبارزه خود را با تقدیم خون پاک خویش و خاندان و یاران باوفایش در راه خدای متعال به اوج کمال رساند[۴۰]
عصر پیامبر خاتم
توجه پیامبر (ص) به حسین (ع)
روایات فراوانی از رسول خدا (ص) درباره حسین (ع) وارد شده که حاکی از جایگاه برجسته وی در دنیای رسالت و امت است و در اینجا جهت آگاهی به مقام و منزلت والای او، نمونهای از آنها را یادآور میشویم:
- سلمان روایت کرده که از رسول خدا (ص) شنید درباره حسن و حسین میفرماید: «اللَّهُمَّ إِنِّي أُحِبُّهُمَا فَأَحِبَّهُمَا وَ أَحِبَّ مَنْ أَحَبَّهُمَا»[۴۱].
- آنکه دوستدار حسن و حسین باشد، من او را دوست دارم و هرکه را من دوستدارش بودم، خدا او را دوست دارد و هرکس را خدای عز و جل دوست داشته باشد او را وارد بهشت میگرداند و کسی که با حسن و حسین دشمنی کند، من با او دشمنی میکنم و هرکه را من با او دشمنی کنم، خدا او را دشمن دارد و کسی که خدا با او دشمنی کند وی را در آتش دوزخ جاودان میسازد[۴۲].
- «إِنَّ ابْنَيَّ هَذَيْنِ رَيْحَانَتَايَ مِنَ الدُّنْيَا»[۴۳].
- از ابن مسعود روایت شده که گفت: رسول خدا (ص) مشغول نماز گزاردن بود که حسن و حسین وارد شدند و هردو بر پشت پیامبر نشستند، وقتی حضرت سر از سجده برداشت آندو را با مهربانی گرفت، مجددا که به سجده رفت، آندو نیز دوباره بر پشت او سوار شدند، پیامبر اکرم (ص) با فراغت یافتن از نماز، یکی از آنان را بر زانوی راست و دیگری را بر زانوی چپ خود نشانید و سپس فرمود: آنکس که مرا دوست دارد باید دوستدار این دو باشد[۴۴].
- «حُسَيْنٌ مِنِّي وَ أَنَا مِنْ حُسَيْنٍ أَحَبَّ اللَّهُ مَنْ أَحَبَّ حُسَيْناً حُسَيْنٌ سِبْطٌ مِنَ الْأَسْبَاطِ»[۴۵].
- «الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ خَيْرُ أَهْلِ الْأَرْضِ بَعْدِي وَ بَعْدَ أَبِيهِمَا وَ أُمُّهُمَا أَفْضَلُ نِسَاءِ أَهْلِ الْأَرْضِ»[۴۶].
- «الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ سَيِّدَا شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ»[۴۷].
- از بره دختر امیه خزاعی نقل شده که گفته است: هنگامی که فاطمه زهرا (س) به وجود مقدس امام حسن باردار بود، رسول خدا (ص) برای انجام کاری از خانه بیرون رفت و به فاطمه فرمود: فاطمه جان! به زودی صاحب فرزند پسری خواهی شد که جبرئیل مرا به وجود او مژده داده است، تا من نزدت نیامدهام به او شیر ندهی. دخت امیّه میگوید: سه روز پس از تولد حسن که مادرش به او شیر نداده بود، حضور آن بانو شرفیاب شدم و عرض کردم: نوزاد را به من بدهید تا او را شیر دهم. فرمود: هرگز. ولی سپس مهر مادریاش بروز کرد و خودش او را شیر داد. وقتی رسول خدا (ص) وارد شد، به فاطمه فرمود: چه کردی؟ عرضه داشت: مهر مادریام بروز کرد و او را شیر دادم. رسول خدا (ص) فرمود: جز کاری که خدا خود بخواهد، انجامشدنی نیست. اما زمانی که آن مخدره به حسین (ع) باردار شد، رسول خدا (ص) به او فرمود: فاطمه جان! تو به زودی صاحب فرزند پسری خواهی شد که جبرئیل مرا به وجود او تهنیت گفته است، تا نزدت نیامدهام هرچند یک ماه به طول انجامد، از شیر دادن به او خودداری نما. فاطمه (س) عرضه داشت: فرموده شما را عمل خواهم کرد. رسول اکرم (ص) برای انجام کاری در سفر بود، حسین از مادر متولد شد تا رسول خدا (ص) نیامد فاطمه نوزادش را شیر نداد، حضرت به دخترش فرمود: چه کردهای؟ عرضه داشت: تاکنون او را شیر ندادهام. رسول خدا (ص) نوزاد را گرفت و زبان خود را در دهان او نهاد و حسین شروع به مکیدن نمود، تا اینکه حضرت فرمود: «إیها حسین! إیها حسین!؛ حسین جان بس است. سپس فرمود: جز کاری را که خداوند خود بخواهد انجام پذیرفتنی نیست و امامت در تو و میان فرزندانت وجود خواهد داشت[۴۸].
- روزی نبی اکرم (ص) جلوس فرموده بود، امام حسن (ع) و امام حسین (ع) وارد شدند، وقتی رسول خدا (ص) آندو را دید، به پا خواست و قبل از آنکه نزدش آیند، خود به سمت آنها رفت، از آنان استقبال و آنها را بر دوش خود سوار کرد و فرمود: «نِعْمَ الْمَطِيُّ مَطِيُّكُمَا، وَ نِعْمَ الرَّاكِبَانِ أَنْتُمَا، وَ أَبُوكُمَا خَيْرٌ مِنْكُمَا»[۴۹].[۵۰]
امام حسین و حضرت فاطمه
عصر خلفای سهگانه
درباره آن حضرت (ع)، در دوره دو خلیفه اول، گزارشهای اندکی وجود دارد. در برخی از منابع آمده است وقتی او ابوبکر را بر منبر رسول خدا (ص) دید، به اعتراض، از او خواست از منبر پدرش پایین بیاید[۵۱].
وقتی عمر را نیز در حال خطابه بر منبر رسول خدا (ص) دید، همین رفتار را کرد[۵۲].
در دوره خلافت عثمان، منابع تاریخی از مشایعت ابوذر به هنگام تبعید توسط جمعی شاخص حکایت دارد که امام حسین (ع) از آن جمله بوده و در تأیید او سخنانی گفته است[۵۳]. بر اساس برخی گزارشها، آن حضرت (ع) در بعضی از جنگها و فتوحات شرکت کرده[۵۴] و هنگام هجوم معترضان به خانه عثمان، امام حسین (ع) از مدافعان عثمان بوده است[۵۵]. در خصوص درستی این دو گزارش، تردیدهای جدی وجود دارد[۵۶][۵۷]
دوران خلافت ابوبکر
دوران خلافت عمر
دوران خلافت عثمان
عصر خلافت امیرالمؤمنین
آن حضرت (ع) در زمان خلافت پدرش، در عرصههای سرنوشتساز، نظیر جنگهای امام علی (ع) با مخالفانش، حضور داشت. حسین (ع) در جنگ جمل فرمانده جناح چپ سپاه[۵۸] و در جنگ صفین، همراه حسن (ع)، فرمانده سواران بود[۵۹] در جنگ نهروان نیز حضور داشت[۶۰]. پس از شهادت پدر و دوران امامت برادرش، در کنار او بود و در جریان صلح برادرش با معاویه، با برادرش همگرایی داشت[۶۱].
امام حسین (ع) در شیوایی گفتار، جود، کرم و شجاعت سرآمد بود[۶۲]. وی در بین صحابه پیامبر (ص) عزت و احترامی بیبدیل داشت. راوی میگوید در تشییع جنازهای دیدم که ابوهریره با لباسش خاک را از روی پای حسین بن علی (ع) میزدود[۶۳]. به گفته مصعب زبیری، امام حسین (ع) ۲۵ بار، پیاده به حج رفت[۶۴]. او از جدش رسول خدا (ص) و پدرش علی (ع) و مادرش فاطمه (س) روایت نقل کرده است؛ دستهای از صحابه و تابعین نیز از او روایت نقل کردهاند، از جمله علی بن حسین (ع)، فاطمه و سکینه، دختران امام حسین (ع)، طلحة بن عبیدالله، بشر بن غالب، عبیدالله بن حارث، ابوسعید تیمی، سنان بن ابی سنان و ابوحازم اشجعی[۶۵][۶۶]
عصر امام حسن مجتبی
دوران تصدی امامت
در عصر حکومت معاویه
پس از شهادت امام حسن (ع) در سال پنجاه هجری، امام حسین (ع) امامت شیعیان را به مدت ده سال بر عهده گرفت. او در این دوره به مُفاد صلحنامه امام حسن (ع) با معاویه پایبند بود. آن حضرت (ع) با خواست معاویه مبنی بر جانشینی یزید به شدت مخالفت کرد[۶۷].
در عصر حکومت یزید
پس از مرگ معاویه در رجب سال شصت هجری، یزید بن معاویه که خود را خلیفه میخواند، در نامهای به والی مدینه، خواهان بیعت امام حسین (ع) گردید[۶۸]. حضرت (ع) برای اجتناب از بیعت، دو روز مانده به پایان رجب، مدینه را به سوی مکه ترک کرد و جمعه سوم شعبان به مکه رسید[۶۹]. در مدت حضور امام حسین (ع) در مکه، بزرگان شیعه کوفه (مانند سلیمان بن صرد، مسیب بن نجبه، رفاعة بن شداد، و حبیب بن مظاهر) و اشراف کوفه (نظیر شبث بن ربعی، محمد بن عمیر، حجار بن ابجر، و عمرو بن حجاج) برای حضرت (ع) نامه نوشتند و خواستار حضور او در کوفه شدند تا با او به عنوان خلیفه بیعت کنند[۷۰]. امام حسین (ع) نیز پسرعموی، خود مسلم بن عقیل، را برای بیعت گرفتن از مردم به کوفه فرستاد و خود نیز پس از چهار ماه اقامت در مکه، در روز سهشنبه هشتم ذیحجه[۷۱] و بنا بر گزارشی در روز چهارشنبه مصادف با روز عرفه، از این شهر خارج شد[۷۲] و دوم محرم سال ۶۱ هجری به کربلا رسید[۷۳][۷۴]
قیام امام حسین
واقعه کربلا
شهادت امام حسین
آن حضرت (ع) پس از رویارویی با سپاه عبیدالله بن زیاد، والی کوفه، در دهم محرم سال ۶۱ هجری، در مصافی نابرابر و پس از فداکاری بسیار، به همراه ۷۲ تن از یارانش[۷۵] به شهادت رسید[۷۶]. قاتل او سنان بن انس نخعی[۷۷] و به اعتقاد برخی شمربنذیالجوشن بود[۷۸].
به نقل ابن حنفیه، هفده تن از فرزندان فاطمه (س) با آن حضرت (ع) شهید شدند[۷۹]. اما بنا بر آنچه مورخان ثبت کردهاند، تعداد فرزندان فاطمه (س) در کربلا کمتر از این تعداد بود و نظر دقیقتر آن است که هفده تن از اهل بیت امام حسین (ع) یا بنیهاشم، با آن حضرت (ع) به شهادت رسیدند[۸۰]. از حسن بصری نیز نقل شده است که با حسین بن علی (ع)، شانزده تن از اهل بیتش شهید شدند که بر روی زمین همانندی برای آنان نبود[۸۱]. برخی از مورخان، اسامی آنان را ثبت کرده[۸۲] و یادآور شدهاند که حسین بن علی (ع) با لب تشنه به شهادت رسید. سر مبارک آن حضرت (ع)، به همراه اهل بیت (ع) که اسیر شده بودند، به کوفه و سپس به شام انتقال یافت[۸۳].
درباره محل دفن سر مبارک امام حسین (ع)، برخی گفتهاند که در دمشق به خاک سپرده شد[۸۴] و برخی بر آناند که به مدینه انتقال یافت و در بقیع دفن شد[۸۵]. در قاهره نیز زیارتگاهی به نام رأس الحسین (ع) وجود دارد[۸۶].
علمای شیعه بیشتر گزارش کردهاند که سر حضرت (ع)را در کربلا، کنار بدنش، به خاک سپردند[۸۷][۸۸]
خاکسپاری
حوادث پس از شهادت
منابع
پانویس
- ↑ حکیم، سید منذر، پیشوایان هدایت ج۵ ص۶۵.
- ↑ طبرسی، فضل بن حسن، اعلام الوری، ج۱، ص۴۲۰؛ ابن طاووس، اقبال الاعمال، ج۳، ص۳۰۳؛ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۴۴، ص۲۰۱.
- ↑ ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ص۵۱؛ مفید، محمد بن محمد، الارشاد، ج۲، ص۲۷؛ ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۱، ص۳۹۲؛ ذهبی، محمد بن احمد، سیر اعلام النبلاء، ج۳، ص۲۸۰؛ ابن صباغ مالکی، الفصول المهمة، ج۲، ص۷۵۳.
- ↑ طبرانی، سلیمان بن احمد، المعجم الکبیر، ج۱، ص۳۱۳؛ ج۳، ص۳۱؛ حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، ج۳، ص۱۷۹؛ ابن طلحه شافعی، مطالب السؤول فی مناقب آل الرسول (ص)، ص۳۷۲.
- ↑ احمد بن حنبل، مسند احمد بن حنبل، ج۱، ص۹۸؛ طبرانی، سلیمان بن احمد، المعجم الکبیر، ج۳، ص۹۶؛ ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۱، ص۳۸۴؛ فتال نیشابوری، محمد بن حسن، روضة الواعظین، ص۱۵۴؛ ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج۱۴، ص۱۱۸؛ طبری، احمد بن عبدالله، ذخائر العقبی، ص۱۲۰.
- ↑ مفید، محمد بن محمد، الارشاد، ج۲، ص۲۷.
- ↑ طبری امامی، محمد بن جریر، دلائل الامامه، ص۱۸۰-۱۸۱؛ ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی طالب، ج۳، ص۲۳۲؛ اربلی، علی بن عیسی، کشف الغمة، ج۲، ص۲۱۳-۲۱۴؛ ابن صباغ مالکی، الفصول المهمة، ج۲، ص۷۵۵.
- ↑ بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح البخاری، ج۴، ص۲۱۷؛ ج۷، ص۷۴؛ فتال نیشابوری، محمد بن حسن، روضة الواعظین، ص۱۵۷؛ اربلی، علی بن عیسی، کشف الغمة، ج۲، ص۲۷۲.
- ↑ ابن ماجه قزوینی، سنن ابن ماجه، ج۱، ص۴۴؛ نسائی، احمد بن شعیب، فضائل الصحابه، ص۵۸؛ طبرانی، سلیمان بن احمد، المعجم الکبیر، ج۳، ص۳۶-۴۰؛ حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، ج۳، ص۱۶۶-۱۶۷.
- ↑ ابن ابیشیبه کوفی، المصنف فی الاحادیث والآثار، ج۷، ص۵۱۱؛ نسائی، احمد بن شعیب، فضائل الصحابه، ص۲۰؛ مفید، محمد بن محمد، الارشاد، ج۲، ص۲۸؛ ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی طالب، ج۳، ص۱۵۴-۱۵۶.
- ↑ خزاز قمی، علی بن محمد، کفایة الأثر، ص۸۲؛ حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، ج۳، ص۱۷۸؛ ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج۱۴، ص۱۵۴.
- ↑ ترمذی، محمد بن عیسی، سنن الترمذی، ج۵، ص۳۲۴؛ طبرانی، سلیمان بن احمد، المعجم الکبیر، ج۳، ص۱۳۳؛ ج۲۲، ص۲۷۴؛ مغربی، قاضی نعمان، شرح الاخبار، ج۳، ص۱۱۲؛ حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، ج۳، ص۱۷۷؛ مفید، محمد بن محمد، الارشاد، ج۲، ص۱۲۷؛ ابن طلحه شافعی، مطالب السؤول فی مناقب آل الرسول (ص)، ص۳۷۷.
- ↑ طبرانی، سلیمان بن احمد، المعجم الکبیر، ج۲۳، ص۲۸۹؛ هیثمی، علی بن ابیبکر، مجمع الزوائد، ج۹، ص۱۸۸-۱۸۹؛ مقریزی، احمد بن علی، امتاع الاسماع، ج۱۲، ص۲۳۹؛ ج۱۴، ص۱۴۶.
- ↑ طبرانی، سلیمان بن احمد، المعجم الکبیر، ج۳، ص۱۰۷؛ هیثمی، علی بن ابیبکر، مجمع الزوائد، ج۹، ص۱۸۸.
- ↑ ر. ک: مغربی، قاضی نعمان، شرح الاخبار، ج۳، ص۷۹؛ طوسی، محمد بن حسن، الامالی، ص۵۱۳.
- ↑ ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج۱۴، ص۱۶۵؛ ذهبی، محمد بن احمد، سیر اعلام النبلاء، ج۳، ص۲۸۴.
- ↑ ذهبی، محمد بن احمد، سیر اعلام النبلاء، ج۳، ص۲۸۷.
- ↑ عالمی، سید علی رضا، مقاله «حسین بن علی»، دانشنامه فاطمی، ج۱، ص ۱۹۸.
- ↑ «آندو سرور جوانان بهشتیاند»
- ↑ «حسین سبطی از اسباط است» ذخائر العقبی، ص۱۳۰.
- ↑ حکیم، سید منذر، پیشوایان هدایت ج۵ ص۷۲.
- ↑ بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۳، ص۳۶۲؛ مفید، محمد بن محمد، الارشاد، ج۲، ص۱۳۵.
- ↑ ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ص۸۶؛ مفید، محمد بن محمد، الارشاد، ج۲، ص۱۳۵.
- ↑ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۵، ص۳۱۹؛ بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۳، ص۳۶۲؛ مفید، محمد بن محمد، الارشاد، ج۲، ص۱۳۵.
- ↑ یوسفی غروی، محمدهادی، «حول سیدة شهربانو»، رسالة الحسین (ع) (ماهنامه)، ش۲، ص۲۸.
- ↑ صفار، محمد بن حسن، بصائر الدرجات، ص۳۵۵؛ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۴۶۷؛ مفید، محمد بن محمد، الارشاد، ج۲، ص۱۳۵.
- ↑ بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۳، ص۳۶۲.
- ↑ عالمی، سید علی رضا، مقاله «حسین بن علی»، دانشنامه فاطمی، ج۱، ص ۲۰۴.
- ↑ مفید، محمد بن محمد، الارشاد، ج۲، ص۱۳۵.
- ↑ طبرسی، فضل بن حسن، اعلام الوری، ج۱، ص۴۷۸.
- ↑ طبرسی، فضل بن حسن، اعلام الوری، ج۱، ص۴۷۸.
- ↑ بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۳، ص۳۶۲.
- ↑ ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ص۸۶.
- ↑ ابن طلحه شافعی، مطالب السؤول فی مناقب آل الرسول (ص)، ص۳۹۲.
- ↑ ر. ک: ابن صباغ مالکی، الفصول المهمة، ج۲، ص۸۵۱.
- ↑ ابن ادریس حلی، السرائر، ج۱، ص۶۵۵.
- ↑ صدوق، محمد بن علی، الخصال، ص۳۰۵، ۴۱۹؛ ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی طالب، ج۱، ص۲۵۴.
- ↑ خزاز قمی، علی بن محمد، کفایة الأثر، ص۱۸۹-۱۹۹؛ بحرانی، سیدهاشم حسینی، غایة المرام، ج۱، ص۳۲۶؛ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۳۶، ص۳۵۳.
- ↑ عالمی، سید علی رضا، مقاله «حسین بن علی»، دانشنامه فاطمی، ج۱، ص ۲۰۵.
- ↑ حکیم، سید منذر، پیشوایان هدایت ج۵ ص ۷۳.
- ↑ «خدایا! من آندو را دوست دارم تو نیز دوستدارشان باش و دوستان آنان را نیز دوست دار» ارشاد، ج۲، ص۲۸.
- ↑ ارشاد، ج۲، ص۲۸.
- ↑ «این دو فرزندم (حسن و حسین) گلهای دنیوی منند» ارشاد، ج۲، ص۲۸؛ صحیح بخاری، ج۲، ص۱۸۸؛ سنن ترمذی، ج۵، ص۶۱۵، ح۳۷۷.
- ↑ مستدرک حاکم، ج۳، ص۱۶۶؛ کفایة الطالب، ص۴۲۲؛ اعلام الوری، ج۱، ص۴۳۲.
- ↑ «حسین از من است و من از حسین، آنکس که حسین را دوست داشته باشد، خدا او را دوست دارد، حسین سبطی از اسباط است» بحار الانوار، ج۴۳، ص۲۶۱؛ مسند احمد، ج۴، ص۱۷۲؛ صحیح ترمذی، ج۵، ص۶۵۸، ح۳۷۷۵.
- ↑ «حسن و حسین پس از من و پدرشان، برجستهترین ساکنان روی زمیناند و مادر گرامی آنها والاترین بانوان روی زمین به شمار میآید» بحار الانوار، ج۴۳، ص۲۶۱؛ عیون الأخبار الرضا، ج۲، ص۶۲.
- ↑ «حسن و حسین دو سرور جوانان بهشتیاند» سنن ابن ماجه، ج۱، ص۵۶؛ ترمذی، ج۵، ص۶۱۴، ح۳۷۶۸؛ بحار الانوار، ج۴۳، ص۲۶۵.
- ↑ اعیان الشیعه، ج۱، ص۵۷۹.
- ↑ «بهترین مرکب، مرکب شما و بهترین سواران شما دو تن هستید و پدرتان از شما برتر است» بحار الانوار، ج۴۳، ص۲۸۵- ۲۸۶.
- ↑ حکیم، سید منذر، پیشوایان هدایت ج۵ ص۶۸.
- ↑ ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج۳۰، ص۳۰۷.
- ↑ کوفی، محمد بن سلیمان، مناقب الإمام امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب (ع)، ج۲، ص۲۵۶؛ طوسی، محمد بن حسن، الامالی، ص۷۰۳؛ ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی طالب، ج۳، ص۲۰۱؛ ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج۳، ص۳۰۷.
- ↑ ر. ک: ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۸، ص۲۵۲-۳۵۴؛ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۲۲، ص۴۱۲.
- ↑ بلاذری، احمد بن یحیی، فتوح البلدان، ج۲، ص۴۱۱؛ طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۳، ص۳۲۳؛ ابن اثیر جزری، الکامل، ج۳، ص۱۰۹.
- ↑ ابن قتیبه دینوری، الامامة و السیاسة، ج۱، ص۵۹؛ بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۶، ص۱۸۴؛ ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج۳۹، ص۴۱۸.
- ↑ ر. ک: سید مرتضی، الشافی فی الامامه، ج۴، ص۲۴۲؛ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۳، ص۸؛ عاملی، سیدجعفر مرتضی، الحیاة السیاسیة للامام الحسن (ع)، ص۱۳۵، ۱۶۳-۱۶۷.
- ↑ عالمی، سید علی رضا، مقاله «حسین بن علی»، دانشنامه فاطمی، ج۱، ص ۲۰۴.
- ↑ ابن خیاط، تاریخ خلیفة بن خیاط، ص۱۳۸؛ ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج۱۴، ص۱۸۷؛ ذهبی، محمد بن احمد، تاریخ الاسلام، ج۳، ص۴۸۵.
- ↑ ابن اعثم کوفی، الفتوح، ج۳، ص۲۴.
- ↑ طبری، احمد بن عبدالله، ذخائر العقبی، ص۲۲۷.
- ↑ ابن قتیبه دینوری، الامامة و السیاسة، ج۱، ص۱۸۷؛ ابن ابن داوود دینوری، احمد، الاخبار الطوال، ص۲۲۱.
- ↑ ر. ک: ابن صباغ مالکی، الفصول المهمة، ج۲، ص۷۶۳-۷۷۰.
- ↑ ذهبی، محمد بن احمد، سیر اعلام النبلاء، ج۳، ص۲۸۷.
- ↑ ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج۱۴، ص۱۸۰؛ ابن اثیر جزری، اسدالغابه، ج۲، ص۲۰: ذهبی، محمد بن احمد، سیر اعلام النبلاء، ج۳، ص۲۸۷.
- ↑ ر. ک: طبرانی، سلیمان بن احمد، المعجم الکبیر، ج۳، ص۱۲۷-۱۳۶؛ ذهبی، محمد بن احمد، سیر اعلام النبلاء، ج۳، ص۲۸۰.
- ↑ عالمی، سید علی رضا، مقاله «حسین بن علی»، دانشنامه فاطمی، ج۱، ص ۲۰۵.
- ↑ ابن اعثم کوفی، الفتوح، ج۴، ص۳۳۶، ۳۳۹.
- ↑ مفید، محمد بن محمد، الارشاد، ج۲، ص۳۲؛ ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۱، ص۳۹۶.
- ↑ بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۳، ص۳۷۱؛ مفید، محمد بن محمد، الارشاد، ج۲، ص۳۴-۳۵.
- ↑ بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۳، ص۳۶۹- ۳۷۰؛ ر. ک: مفید، محمد بن محمد، الارشاد، ج۲، ص۳۶-۳۸.
- ↑ بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۳، ص۳۷۱؛ ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۱، ص۳۹۶.
- ↑ بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۳، ص۳۷۱.
- ↑ بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۳، ص۳۸۵.
- ↑ عالمی، سید علی رضا، مقاله «حسین بن علی»، دانشنامه فاطمی، ج۱، ص ۲۰۶.
- ↑ ر. ک: بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۳، ص۴۱۱؛ مفید، محمد بن محمد، الارشاد، ج۲، ص۱۱۳.
- ↑ حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، ج۳، ص۱۷۷؛ مفید، محمد بن محمد، الارشاد، ج۲، ص۱۳۳.
- ↑ بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۳، ص۴۱۸؛ ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ص۷۹؛ ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۱، ص۳۹۳.
- ↑ بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۳، ص۴۱۸؛ مفید، محمد بن محمد، الارشاد، ج۲، ص۱۱۲.
- ↑ طبرانی، سلیمان بن احمد، المعجم الکبیر، ج۳، ص۱۰۴، ۱۹۹؛ ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۱، ص۳۹۶؛ هیثمی، علی بن ابیبکر، مجمع الزوائد، ج۹، ص۱۹۸.
- ↑ مفید، محمد بن محمد، الارشاد، ج۲، ص۱۲۶.
- ↑ طبرانی، سلیمان بن احمد، المعجم الکبیر، ج۳، ص۱۱۸؛ ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۱، ص۳۹۶؛ هیثمی، علی بن ابیبکر، مجمع الزوائد، ج۹، ص۱۹۸.
- ↑ مفید، محمد بن محمد، الارشاد، ج۲، ص۱۲۵-۱۲۶.
- ↑ ابن حبان بستی، تاریخ الصحابة، ص۶۷.
- ↑ بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۳، ص۴۱۶- ۴۱۹؛ ابن کثیر، البدایة و النهایه، ج۸، ص۲۲۲.
- ↑ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۵، ص۲۳۸؛ ابن کثیر، البدایة و النهایه، ج۸، ص۲۲۲.
- ↑ ابن کثیر، البدایة و النهایه، ج۸، ص۲۲۲.
- ↑ صدوق، محمد بن علی، الامالی، ص۲۳۲؛ سید مرتضی، رسائل الشریف المرتضی، ج۳، ص۱۳۰؛ فتال نیشابوری، محمد بن حسن، روضة الواعظین، ص۱۹۲؛ ابن طاووس، اللهوف، ص۱۱۴.
- ↑ عالمی، سید علی رضا، مقاله «حسین بن علی»، دانشنامه فاطمی، ج۱، ص ۲۰۷.