آیات الاحکام در علوم قرآنی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Bahmani (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۳۱ دسامبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۱:۳۶ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

مقدمه

آیات‌ الاحکام، آیاتی است که به احکام فقهی و تکالیف عملی ارتباط دارد[۱]. به عبارت دیگر، بر آن دسته از آیات قرآن اطلاق می‌شود که بیان‌گر احکام عملی اسلام باشد[۲].

بحث درباره این بخش از آیات و تفسیر آنها از قدیم‌ترین بخش‌های تفسیر است که مفسّران و فقیهان از آغازین دوره‌های تفسیر و فقه به آن توجّه کرده‌اند. در این‌باره، هرچند استنباط احکام فقهی از آیات قرآن، سابقه در زمان نزول قرآن دارد و در همان عصر پیامبر (ص)، صحابه برای به‌دست آوردن احکام عملی به قرآن روی می‌آوردند[۳] و سپس در زمان صحابه و تابعان این گرایش گسترده‌تر شد (نمونه‌های فراوانی از آن را متّقی هندی گزارش کرده است)[۴] امّا نخستین گام‌ها در گردآوری و تألیف مجموعه‌های مستقل در زمینه آیات فقهی قرآن، به قرن دوم هجری مربوط می‌شود. و نخستین اثر در این موضوع از محمد بن سائب کلبی از اصحاب امام باقر و امام صادق (ع) است[۵]؛ هم‌چنین اثر دیگری با عنوان تفسیر خمس مأة آیة فی الأحکام از مقاتل بن سلیمان نقل شده که باز به قرن دوم هجری مربوط است[۶]؛ سپس به تدریج همه طایفه‌های مسلمان و مذهب‌های فقهی، نوشته‌هایی را در این موضوع عرضه کردند.

در شیعه، نخستین کتاب از کلبی است؛ امّا قدیم‌ترین اثر بر جای مانده، فقه‌القرآن تألیف قطب الدین راوندی به شمار می‌رود. از دیگر آثار مشهور شیعه، کنزالعرفان فی فقه القرآن تألیف فاضل مقداد تفسیر شاهی و آیات الاحکام (به فارسی) از سید امیر ابوالفتح جرجانی زبده ‌البیان از مقدّس اردبیلی و مسالک الافهام الی آیات الاحکام از فاضل جواد کاظمی است. بنا به آن‌چه شیخ آقا بزرگ تهرانی در الذریعه آورده، علمای شیعه بیش از ۳۰ کتاب در تفسیر آیات‌ الاحکام نگاشته‌اند[۷].

در میان اهل سنت نیز قدیم‌ترین کتاب موجود از آنِ شافعی با نام احکام قرآن است که بیهقی آن را گرد آورده و بیش‌ترین کتاب‌ها در زمینه تفسیر آیات الاحکام را فقیهان مالکی عرضه کردند که مشهورترین آنها احکام‌القرآن ابن عربی و الجامع لأحکام القرآن قرطبی است. از کتاب‌های معروف فقیهان شافعی نیز یکی احکام‌القرآن کیاهرّاسی و دیگری الحاوی الکبیر ماوردی است. سیوطی نیز از دیگر فقیهان شافعی کتاب الاکلیل فی استنباط التنزیل را در این موضوع نگاشته است. احکام القرآن جصاص نیز درباره تفسیر آیات الاحکام محور فقه حنفی است. کم‌ترین تألیفات در این زمینه، به فقیهان حنبلی تعلّق دارد آن‌چه به آنان نسبت داده شده، چندان قابل توجّه نیست و اصلاً خود امام احمد بن حنبل در استنباط احکام عنایت چندانی به آیات نداشته و توجّه بیش‌تر وی به حدیث بوده است[۸].[۹]

نمونه‌هایی از آیات‌الاحکام

  1. آیه وضو و تیمم: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلَاةِ فَاغْسِلُوا وُجُوهَكُمْ وَأَيْدِيَكُمْ إِلَى الْمَرَافِقِ وَامْسَحُوا بِرُءُوسِكُمْ وَأَرْجُلَكُمْ إِلَى الْكَعْبَيْنِ وَإِنْ كُنْتُمْ جُنُبًا فَاطَّهَّرُوا وَإِنْ كُنْتُمْ مَرْضَى أَوْ عَلَى سَفَرٍ أَوْ جَاءَ أَحَدٌ مِنْكُمْ مِنَ الْغَائِطِ أَوْ لَامَسْتُمُ النِّسَاءَ فَلَمْ تَجِدُوا مَاءً فَتَيَمَّمُوا صَعِيدًا طَيِّبًا فَامْسَحُوا بِوُجُوهِكُمْ وَأَيْدِيكُمْ مِنْهُ مَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيَجْعَلَ عَلَيْكُمْ مِنْ حَرَجٍ وَلَكِنْ يُرِيدُ لِيُطَهِّرَكُمْ وَلِيُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَيْكُمْ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ[۱۰].
  2. آیه حد سرقت: وَالسَّارِقُ وَالسَّارِقَةُ فَاقْطَعُوا أَيْدِيَهُمَا جَزَاءً بِمَا كَسَبَا نَكَالًا مِنَ اللَّهِ وَاللَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ[۱۱].

افزون بر این، به آیات انفال[۱۲]، حجاب[۱۳]، حد زنا[۱۴]، قذف[۱۵]، خمس و غنیمت[۱۶]، دَین[۱۷]، ربا[۱۸]، صوم[۱۹]، زکات[۲۰]، سجده[۲۱]، طلاق[۲۲]، ظهار[۲۳]، عِدّه وفات[۲۴]، لعان[۲۵] و وصیت[۲۶]؛ [۲۷] نیز می‌توان اشاره کرد[۲۸].[۲۹]

شیوه تفسیر

تقریباً همه مفسّران اهل سنّت(جز احکام القرآن شافعی و برخی معاصران)، آیات احکام قرآن را به ترتیب سوره‌ها بحث و تفسیر کرده‌اند؛ یعنی از نخستین سوره‌ای که آیه‌ای در احکام را در بر داشته، آغاز کرده و تا واپسین سوره ادامه داده‌اند؛ به طور مثال ابن‌عربی از سوره حمد تا سوره ناس را به ترتیب، تفسیر کرده و در مجموع، ۱۰۵ سوره را مشتمل بر آیات احکام می‌داند؛ هم‌چنین سیوطی در الاکلیل، ۱۰۹ سوره را مشتمل بر آیات احکام دانسته و آنها را تفسیر کرده و جصاص از فاتحة الکتاب تا سوره فلق را تفسیر نموده است. وی فقط ۸۱ سوره را مشتمل بر آیات احکام می‌داند. این در حالی است که کیاهرّاسی فقیه و مفسّر شافعی، از تفسیر بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ[۳۰] سپس سوره بقره آغاز کرده و تا سوره نصر ادامه داده و بیش از ۷۳ سوره را تفسیر نکرده است.

بر خلاف این کتاب‌ها، احکام‌القرآن شافعی به صورت موضوعی تنظیم شده و مشتمل بر ۱۹ باب اصلی است؛ البتّه این تبویب، از بیهقی بوده است که عبارتند از: "تفسیر آیات متفرّقه"، "في ‌الطّهارة والصلوة"، "في الزکوة"، "في ‌الحج"، "في ‌البیوع والمعاملات"، "في قَسم الفی‌ء والغنیمة والصدقات"، "في‌ النکاح والصداق"، "في الطلاق والرِجعة"، "في العدّة والرضاع والنفقات"، "في الجِراح و ما الیه"، "في قتال اهل البغی"، "في الحدود"، "في ‌السَیر والجهاد"، "في الصید والذبائح"، "في الأَیمان"، "في القضایا والشهادات"، "في ‌القرعة والعتق والولاء والکتابة"، و تفسیر آیات متفرّقه اخری. بر خلاف روش متداول میان اهل سنت، در شیعه از آیات الاحکام همواره به صورت موضوعی بحث می‌شده و تقسیم ابواب گوناگون فقه به چهاربخش اصلی عبادات، عقود، ایقاعات، احکام و سیاسات[۳۱]، کم و بیش بر تبویب آیات احکام، تأثیرگذار بوده است؛ به طور مثال راوندی در فقه‌القرآن آیات احکام را در ۲۱ باب به این شرح جای داده است: طهارت، صلوة، صوم، زکوة، حج، جهاد، دیون و کفالات و حوالات و وکالات، قضایا، مکاسب، متاجر، نکاح، طلاق، عتق و أیمان و نذور و کفّارات، صید و ذباحه، اطعمه و اشربه، وقوف ‌وصدقات، وصایا، مواریث، حدود و دیات. فاضل مقداد نیز گرچه مجموع آیات احکام را در ۲۱ کتاب(باب) جای داده، تقسیمی متفاوت با راوندی ارائه کرده است که ازاین قرار است: طهارة، صلاة، صوم، زکاة، خمس، حج، جهاد، مکاسب، بیع، دَیْن، رهن، ضمان، صلح، وکالة، کتابٌ فیه جملة من العقود، نکاح، مطاعم و مشارب، مواریث، حدود، جنایات، قضاء و شهادات. وی باب‌های رهن، ضمان، صلح و وکالت را از توابع باب دَیْن به شمار آورده است؛ هم چنین در باب "کتاب فیه جملة من العقود"، ۲۱ باب ذیل را قرار داده است. وجوب وفاء به عقد، اجاره، شرکت، مضاربه، اِبضاع، ودیعه، عاریه، سبق و رمایه، شفعه، لُقَطه، غصب، اقرار، وصیّت، وقف، سکنی، صدقه، هبه، نذر، عهد، یمین و عتق[۳۲].

تعداد آیات احکام

مشهورترین آمار درباره تعداد آیات‌ احکام ۵۰۰ آیه، و نخستین فردی که در این باره سخن گفته، مقاتل ‌بن سلیمان است[۳۳]. این شمارش در زبان‌ها رایج افتاده و در میان بسیاری از کسانی که پس از مقاتل، در تفسیر آیاتِ احکام، تألیف مستقل داشتند، همین تعداد آیه، محور استنباط احکام قرار گرفت. از جمله کسانی که بر اساس همین آمار به تفسیر آیات پرداختند، منذربن سعید بلوطی و ابن‌عربی در اهل‌سنّت[۳۴] و متوج بحرانی و فرزندش در شیعه که کتاب خود را به همین نام خمس مأة آیة فی الاحکام نامیدند.

از تاریخ نگارش آیات احکام، مرحله‌ای می‌گذرد که درباره گزینش و شمارش آیات احکام تردید می‌شود؛ به طور مثال ابن دقیق مقدار آیات الاحکام را منحصر در این عدد نمی‌داند و معتقد است: تعداد آن به قریحه‌ها و ذهن‌های گوناگون بستگی دارد؛ زیرا برای کسی که خدا، باب استنباط را در دل او گشوده و در علم شریعت راسخ کرده است و اصول احکام و فروع را می‌شناسد، بیش از این تعداد وجود دارد؛ بر همین اساس می‌گوید: آیات وارد در قِصَص و امثال را می‌توان در احکام مورد استفاده قرار داد[۳۵]؛ به همین دلیل، ابن مبارک، آیات احکام را ۹۰۰ آیه می‌داند. شوکانی‌ نیز با اعتراض‌ به غزالی وابن‌عربی که تعداد ۵۰۰ آیه را پذیرفته‌اند، بر آن است که می‌توان چندین برابر این تعداد آیات احکام را استخراج کرد[۳۶].

در برابر این کسان، افراد دیگری بوده‌اند که کم‌تر از ۵۰۰ آیه را مطرح کرده‌اند؛ برای مثال، محمد قاسم بن قاسم از زیدیه، فقط از ۲۴۰ آیه بحث کرده[۳۷] و شلتوت، آیات احکام را حدود ۳۴۰ آیه شمرده و می‌نویسد: این شمارش تقریبی است؛ زیرا دانشمندان در این مسأله اتّفاق نظر ندارند[۳۸]. خضری ‌بک معتقد است که آیات‌الاحکام به بیش از ۳۰۰ آیه نمی‌رسد[۳۹]. عبدالوهاب خلاّف نیز ۲۸۵ آیه را شمرده است[۴۰].

در شیعه نیز فاضل مقداد، مسأله ۵۰۰ آیه را مسلّم نگرفته و اعتقاد دارد که کم‌تر از این تعداد، آیات احکام داریم؛ با این وصف، اشکالی در نظرش آمده که اگر آیات احکام کم‌تر از ۵۰۰ آیه است، چرا در روایات اهل‌بیت، تعبیر ربع از قرآن در فرایض و احکام آمده[۴۱]؛ سپس دو پاسخ به این اشکال داده است: نخست آنکه در این روایات ربع حقیقی منظور نیست؛ بلکه مقصود یکی از چهار قسمت قرآن است و دوم آنکه ممکن است بگوییم: منظور از فرایض و احکام، فقط احکام فقهی به معنای متداول نیست؛ بلکه احکام اصولی (اعتقادی و اخلاقی) را هم در بر می‌گیرد[۴۲].

محقّق اردبیلی نیز در عمل، این آمار را نپذیرفته و فقط حدود ۳۷۰ آیه را تفسیر کرده است. منشأ اختلاف در آمار آیات الاحکام، افزون بر اختلاف قریحه‌ها این است که بعضی، فقط به آیات صریح در حکم بسنده کرده؛ امّا برخی دیگر، به آیات غیر صریح نیز توجّه داشته و حتّی گستره آیات الاحکام را در دایره وسیع‌تری به آیات امثال، آیات قصص، آیات اخلاقی و حتّی آیات اعتقادی نیز سرایت داده‌اند و از مدلولات تضمّنی و التزامی آیات نیز حکم فقهی استنباط کرده‌اند که با لحاظ این امر، نه تنها بیش از ۵۰۰ آیه، بلکه شاید نزدیک به ربع قرآن، بر احکام، فرایض، سنن و دستورهای عملی جوارحی و جوانحی در باب‌های گوناگون دلالت داشته باشد و لازم است ابوابی تنظیم شود که تاکنون نه در آیات احکام و نه کتاب‌های فقهی به آن پرداخته نشده است[۴۳].

ویژگی‌های احکام قرآن

از آنجا که قرآن کریم، پیش از همه، کتابی هدایتی تربیتی است و همه آن‌چه را که در هدایت انسان به سعادت حقیقی و جاودانه مؤثّر است، بیان کرده، طرح مباحث فقهی در قرآن نیز با همین هدف متناسب است؛ لذا این امر سبب شده تا آیات الاحکام، ویژگی‌هایی متفاوت با کتاب‌های فقهی ـ حقوقی داشته باشد که برخی از آن ویژگی‌ها از این قرار است: اوّل آنکه معمولاً احکام به گونه‌ای فشرده و در حدّ اشاره و کلّی بیان، و به ویژه در احکام معاملات، به قاعده‌های بسیار عام نظیر أَوْفُوا بِالْعُقُودِ[۴۴] و تِجَارَةً عَنْ تَرَاضٍ [۴۵] بسنده شده است.

یکی از فلسفه‌های این ویژگی آن است که خصوصیاتِ احکام، متناسب با شرایط و احوال گوناگون استنباط شود.[۴۶] دوم آنکه بسیاری از احکام قرآن مانند احکام نماز، حجّ، جهاد، زکات، ارث، طلاق و غیر اینها به صورت پراکنده در سوره‌های گوناگون و جدا جدا آمده است. ویژگی دیگر این است که قرآن به طور عام، احکام را به صورت نص و غیر قابل تردید بیان نکرده؛ بلکه به گونه‌ای آورده که قابل برداشت‌های گوناگون است؛[۴۷] در نتیجه، استناد به بسیاری از آیات، دچار مشکل، و مدلول آنها ظنّی الدلالة شده است؛[۴۸] البتّه این شیوه بیان موجب سهولت و تنوّع در احکام شده [۴۹] و به قرآن جاذبه و لطافت خاصّی بخشیده؛ مانند تعبیرهایی که درباره تشریع روزه و وصیّت به "كُتِبَ" کرده یا در جاهای دیگر فَرَضْنَا، خَيْرٌ و مانند آن را آورده است؛ امّا این شیوه بیان، کار مفسّر و فقیه را هم دشوار ساخته، لازم می‌شود آنان با دقّت و رعایت قواعد و خصوصیات، مسأله را بررسی کنند. چهارمین ویژگی آن است که آیات احکام در لابه‌لای دیگر معارف قرآن، مانند مباحث اعتقادی، اخلاقی و تاریخی قرار گرفته و میان آنها ارتباطی قوی ایجاد شده است. از دیگر ویژگی‌های قابل توجّه آن است که بیان احکام در قرآن به شکلی جذّاب همراه با ترغیب یا تهدید و انذار است و زبان تشریع، متناسب با اهمّیّت حکم، فراز و فرود می‌یابد؛ به طور مثال در باب وصیّت با بیان نرم و ملایم می‌گوید: سزاوار است پرهیزگاران آن را ترک نکنند: كُتِبَ عَلَيْكُمْ إِذَا حَضَرَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ إِنْ تَرَكَ خَيْرًا الْوَصِيَّةُ لِلْوَالِدَيْنِ وَالْأَقْرَبِينَ بِالْمَعْرُوفِ حَقًّا عَلَى الْمُتَّقِينَ[۵۰] یا درباره وجوب روزه با لحن تشویقی، نتیجه روزه (تقوا) را باز می‌گوید: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيَامُ كَمَا كُتِبَ عَلَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ[۵۱] گاه لحن کلام، تهدیدآمیز و مسأله ترک وظیفه با ذکر پیامدهای آن بیان می‌شود. وَأَتِمُّوا الْحَجَّ وَالْعُمْرَةَ لِلَّهِ فَإِنْ أُحْصِرْتُمْ فَمَا اسْتَيْسَرَ مِنَ الْهَدْيِ وَلَا تَحْلِقُوا رُءُوسَكُمْ حَتَّى يَبْلُغَ الْهَدْيُ مَحِلَّهُ فَمَنْ كَانَ مِنْكُمْ مَرِيضًا أَوْ بِهِ أَذًى مِنْ رَأْسِهِ فَفِدْيَةٌ مِنْ صِيَامٍ أَوْ صَدَقَةٍ أَوْ نُسُكٍ فَإِذَا أَمِنْتُمْ فَمَنْ تَمَتَّعَ بِالْعُمْرَةِ إِلَى الْحَجِّ فَمَا اسْتَيْسَرَ مِنَ الْهَدْيِ فَمَنْ لَمْ يَجِدْ فَصِيَامُ ثَلَاثَةِ أَيَّامٍ فِي الْحَجِّ وَسَبْعَةٍ إِذَا رَجَعْتُمْ تِلْكَ عَشَرَةٌ كَامِلَةٌ ذَلِكَ لِمَنْ لَمْ يَكُنْ أَهْلُهُ حَاضِرِي الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ[۵۲] گاه لحن انذار از این هم شدیدتر می‌شود و مسأله اعلام جنگ با خدا و پیامبر مطرح می‌شود: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَذَرُوا مَا بَقِيَ مِنَ الرِّبَا إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ[۵۳]، فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا فَأْذَنُوا بِحَرْبٍ مِنَ اللَّهِ وَرَسُولِهِ وَإِنْ تُبْتُمْ فَلَكُمْ رُءُوسُ أَمْوَالِكُمْ لَا تَظْلِمُونَ وَلَا تُظْلَمُونَ[۵۴] از جمله فواید این شیوه بیان، افزون بر بیان فلسفه و نتیجه عمل، آن است که مخاطب را به انجام عمل یا ترک فعل حرام سوق می‌دهد؛ همچنین جایی که دَوَران امر میان اهمّ و مهمّ و تزاحم میان دو تکلیف باشد، موارد مهم‌تر را نمایان می‌سازد.

هریک از این ویژگی‌ها می‌تواند در بحث فقه‌پژوهی قرآنی مبنای تقسیم و طبقه‌بندی برای آیات احکام قرار گیرد و از هر طبقه به صورت مستقل بحث شود؛ چنان‌که برخی از محقّقان به این طبقه‌بندی اشاره کرده و حتّی تقسیم‌های دیگری را برای دسته‌بندی آیات احکام پیشنهاد داده‌اند. مؤلّف ادوار فقه [۵۵] در این باره می‌گوید: شایسته است برای آیاتی که به احکام فقهی و تکالیف عملی ارتباط دارد، طبقه‌بندی متناسبی در نظر گرفته شود؛ برای مثال تقسیم آیات‌الاحکام به احکامی که زمان و مکان صدور آنها روشن است و آیاتی که روشن نیست یا تقسیم آن به آیاتی که در پاسخ سؤال نازل گشته و آیاتی که بدون سابقه سؤال و به صورت ابتدایی نازل شده است یا تقسیم آن به آیاتی که احکام آنها بر وجه امر یا نهی انشا شده و آیاتی که با اسلوب جمله خبری به تشریع حکم پرداخته است یا تقسیم آن به آیاتی که به طور صریح حکمی در آنها بیان شده و آیاتی که از راه سرزنش از چیزی یا انذار از آن یا تهدید و توعید بر آن، حکمی از آنها به دست می‌آید. تقسیم‌بندی دیگری که وی پیشنهاد کرده، تقسیم آیات احکام به آیاتی است که احکام کلّی و عام را در بر دارد و می‌تواند مبنای یک قاعده فقهی باشد و آیاتی که مشتمل بر احکام خاص است. این طبقه‌بندی‌ها و تقسیم‌های احتمالیِ دیگر می‌تواند توجّه گسترده‌تر و همه جانبه‌ای را به آیات احکام در پی داشته باشد و آیات فقهی قرآن از ابعاد و منظرهای گوناگون مورد توجّه قرار گیرد و دستورهای فردی و اجتماعی درعرصه‌های مختلف زندگی بشر که امروزه و همگام با پیشرفت علوم مورد نیاز او است، از آیات قرآن استنباط و برای رسیدن بشر به سعادت حقیقی، فرا روی او نهاده شود؛ هم‌چنین بحث درباره جای‌گاه قرآن در استنباط احکام و چگونگی استنباط احکام از قرآن[۵۶].

منابع

پانویس

  1. ادوار فقه، ج ۲، ص ۴.
  2. آیات الاحکام، شانه‌چی، ص ۲.
  3. الطبقات، ج ۲، ص ۲۸۹ ـ ۲۹۷؛ وسائل، ج ۳، ص ۳۶۰ و ۳۶۱؛ کنزالعمال، ج ۲، ص ۴۰۰.
  4. کنزالعمال، ج۲، ص۴۰۰ و ۵۲۷، ج ۵، ص ۴۸۲، ج ۱۱، ص ۷۹ و ۸۰، ج ۱۶، ص ۵۳۷.
  5. الفهرست، ص ۴۱؛ الذریعة، ج ۱، ص ۴۱.
  6. الفهرست، ص ۲۲۷.
  7. الذریعة، ج ۱، ص ۴۰ ـ ۴۳.
  8. المغنی، ج۱، ص۵.
  9. مقاله «آیات ‌الاحکام»؛ دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱، ص۳۴۵-۳۴۶.
  10. «ای مؤمنان! چون برای نماز برخاستید چهره و دست‌هایتان را تا آرنج بشویید و بخشی از سرتان را مسح کنید و نیز پاهای خود را تا برآمدگی روی پا و اگر جنب بودید غسل کنید و اگر بیمار یا در سفر بودید و یا از جای قضای حاجت آمدید یا با زنان آمیزش کردید و آبی نیافتید به خاکی پاک تیمّم کنید، با آن بخشی از چهره و دست‌های خود را مسح نمایید، خداوند نمی‌خواهد شما را در تنگنا افکند ولی می‌خواهد شما را پاکیزه گرداند و نعمت خود را بر شما تمام کند باشد که سپاس گزارید» سوره مائده، آیه ۶.
  11. «و دست مرد و زن دزد را به سزای آنچه کرده‌اند به کیفری از سوی خداوند ببرید و خداوند پیروزمندی فرزانه است» سوره مائده، آیه ۳۸.
  12. يَسْأَلُونَكَ عَنِ الْأَنْفَالِ قُلِ الْأَنْفَالُ لِلَّهِ وَالرَّسُولِ فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَصْلِحُوا ذَاتَ بَيْنِكُمْ وَأَطِيعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ«از تو از انفال می‌پرسند بگو: انفال از آن خداوند و پیامبر است پس، از خداوند پروا کنید و میانه خود را سازش دهید و اگر مؤمنید از خداوند و پیامبرش فرمان برید» سوره انفال، آیه ۱.
  13. وَقُل لِّلْمُؤْمِنَاتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَيَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَلا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلاَّ مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَلْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَى جُيُوبِهِنَّ وَلا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلاَّ لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبَائِهِنَّ أَوْ آبَاء بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنَائِهِنَّ أَوْ أَبْنَاء بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِي إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِي أَخَوَاتِهِنَّ أَوْ نِسَائِهِنَّ أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُنَّ أَوِ التَّابِعِينَ غَيْرِ أُولِي الإِرْبَةِ مِنَ الرِّجَالِ أَوِ الطِّفْلِ الَّذِينَ لَمْ يَظْهَرُوا عَلَى عَوْرَاتِ النِّسَاء وَلا يَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِيُعْلَمَ مَا يُخْفِينَ مِن زِينَتِهِنَّ وَتُوبُوا إِلَى اللَّهِ جَمِيعًا أَيُّهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ «و به زنان مؤمن بگو دیدگان (از نگاه حرام) فرو دارند و پاکدامنی ورزند و زیور خود را آشکار نگردانند مگر آنچه از آن، که خود پیداست و باید روسری‌هایشان را بر گریبان خویش افکنند و زیور خود را آشکار نگردانند جز بر شوهرانشان یا پدرانشان یا پدران شوهرانشان یا پسرانشان یا پسران شوهرانشان یا برادرانشان یا پسران برادرانشان یا پسران خواهرانشان یا زنان (هم آیین) شان یا کنیزهاشان یا مردان وابسته‌ای که نیاز (به زن) ندارند یا کودکانی که از شرمگاه‌های زنان آگاهی ندارند و چنان پا نکوبند که آنچه از زیورشان پوشیده می‌دارند آشکار گردد و همگان ای مؤمنان! به درگاه خداوند توبه کنید، باشد که رستگار گردید» سوره نور، آیه ۳۱.
  14. الزَّانِيَةُ وَالزَّانِي فَاجْلِدُوا كُلَّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا مِائَةَ جَلْدَةٍ وَلَا تَأْخُذْكُمْ بِهِمَا رَأْفَةٌ فِي دِينِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَلْيَشْهَدْ عَذَابَهُمَا طَائِفَةٌ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ«به هر یک از زن و مرد زناکار صد تازیانه بزنید و اگر به خداوند و روز بازپسین ایمان دارید نباید در دین خداوند بخشایشی بر آن دو به شما دست دهد و هنگام عذابشان باید دسته‌ای از مؤمنان گواه باشند» سوره نور، آیه ۲.
  15. وَالَّذِينَ يَرْمُونَ الْمُحْصَنَاتِ ثُمَّ لَمْ يَأْتُوا بِأَرْبَعَةِ شُهَدَاءَ فَاجْلِدُوهُمْ ثَمَانِينَ جَلْدَةً وَلَا تَقْبَلُوا لَهُمْ شَهَادَةً أَبَدًا وَأُولَئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ«و به کسانی که به زنان پاکدامن تهمت (زنا) می‌زنند سپس چهار گواه نمی‌آورند هشتاد تازیانه بزنید و دیگر هرگز گواهی آنان را نپذیرید و آنانند که نافرمانند» سوره نور، آیه ۴.
  16. وَاعْلَمُوا أَنَّمَا غَنِمْتُمْ مِنْ شَيْءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَابْنِ السَّبِيلِ إِنْ كُنْتُمْ آمَنْتُمْ بِاللَّهِ وَمَا أَنْزَلْنَا عَلَى عَبْدِنَا يَوْمَ الْفُرْقَانِ يَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعَانِ وَاللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ«و اگر به خداوند و به آنچه بر بنده خویش، روز بازشناخت درستی از نادرستی (در جنگ بدر)، روز رویارویی آن دو گروه (مسلمان و مشرک) فرو فرستادیم ایمان دارید بدانید که آنچه غنیمت گرفته‌اید از هرچه باشد یک پنجم آن از آن خداوند و فرستاده او و خویشاوند (وی) و یتیمان و بینوایان و ماندگان در راه (از خاندان او) است و خداوند بر هر کاری تواناست» سوره انفال، آیه ۴۱.
  17. يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا تَدَايَنْتُمْ بِدَيْنٍ إِلَى أَجَلٍ مُسَمًّى فَاكْتُبُوهُ وَلْيَكْتُبْ بَيْنَكُمْ كَاتِبٌ بِالْعَدْلِ وَلَا يَأْبَ كَاتِبٌ أَنْ يَكْتُبَ كَمَا عَلَّمَهُ اللَّهُ فَلْيَكْتُبْ وَلْيُمْلِلِ الَّذِي عَلَيْهِ الْحَقُّ وَلْيَتَّقِ اللَّهَ رَبَّهُ وَلَا يَبْخَسْ مِنْهُ شَيْئًا فَإِنْ كَانَ الَّذِي عَلَيْهِ الْحَقُّ سَفِيهًا أَوْ ضَعِيفًا أَوْ لَا يَسْتَطِيعُ أَنْ يُمِلَّ هُوَ فَلْيُمْلِلْ وَلِيُّهُ بِالْعَدْلِ وَاسْتَشْهِدُوا شَهِيدَيْنِ مِنْ رِجَالِكُمْ فَإِنْ لَمْ يَكُونَا رَجُلَيْنِ فَرَجُلٌ وَامْرَأَتَانِ مِمَّنْ تَرْضَوْنَ مِنَ الشُّهَدَاءِ أَنْ تَضِلَّ إِحْدَاهُمَا فَتُذَكِّرَ إِحْدَاهُمَا الْأُخْرَى وَلَا يَأْبَ الشُّهَدَاءُ إِذَا مَا دُعُوا وَلَا تَسْأَمُوا أَنْ تَكْتُبُوهُ صَغِيرًا أَوْ كَبِيرًا إِلَى أَجَلِهِ ذَلِكُمْ أَقْسَطُ عِنْدَ اللَّهِ وَأَقْوَمُ لِلشَّهَادَةِ وَأَدْنَى أَلَّا تَرْتَابُوا إِلَّا أَنْ تَكُونَ تِجَارَةً حَاضِرَةً تُدِيرُونَهَا بَيْنَكُمْ فَلَيْسَ عَلَيْكُمْ جُنَاحٌ أَلَّا تَكْتُبُوهَا وَأَشْهِدُوا إِذَا تَبَايَعْتُمْ وَلَا يُضَارَّ كَاتِبٌ وَلَا شَهِيدٌ وَإِنْ تَفْعَلُوا فَإِنَّهُ فُسُوقٌ بِكُمْ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَيُعَلِّمُكُمُ اللَّهُ وَاللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ«ای مؤمنان! چون وامی تا سرآمدی معیّن میان شما برقرار شد، آن را به نوشته آورید و باید نویسنده‌ای میان شما دادگرانه بنویسد و هیچ نویسنده‌ای نباید از نوشتن به گونه‌ای که خداوند بدو آموخته است سر، باز زند پس باید بنویسد و آنکه وامدار است باید املا کند و از خداوند، پروردگار خویش، پروا بدارد و چیزی از آن کم ننهد و امّا اگر وامدار، کم خرد یا ناتوان باشد یا نتواند املا کند باید سرپرست او دادگرانه املا کند و دو تن از مردانتان را نیز گواه بگیرید و اگر دو مرد نباشند یک مرد و دو زن از گواهان مورد پسند خود (گواه بگیرید) تا اگر یکی از آن دو زن از یاد برد دیگری به یاد او آورد و چون گواهان (برای گواهی) فرا خوانده شوند نباید سر، باز زنند و تن نزنید از اینکه آن (وام) را چه خرد و چه کلان به سر رسید آن بنویسید، این نزد خداوند دادگرانه‌تر و برای گواه‌گیری، استوراتر و به اینکه دچار تردید نگردید، نزدیک‌تر است؛ مگر داد و ستدی نقد باشد که (دست به دست) میان خود می‌گردانید پس گناهی بر شما نیست که آن را ننویسید و چون داد و ستد می‌کنید گواه بگیرید؛ و نویسنده و گواه نباید زیان بینند و اگر چنین کنید (نشان) نافرمانی شماست و از خداوند پروا کنید؛ و خداوند به شما آموزش می‌دهد؛ و خداوند به هر چیزی داناست» سوره بقره، آیه ۲۸۲.
  18. يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَذَرُوا مَا بَقِيَ مِنَ الرِّبَا إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ«ای مؤمنان! از خداوند پروا کنید و اگر مؤمنید آنچه از ربا که باز مانده است رها کنید» سوره بقره، آیه ۲۷۸.
  19. يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيَامُ كَمَا كُتِبَ عَلَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ«ای مؤمنان! روزه بر شما مقرّر شده است چنان که بر پیشینیان شما مقرّر شده بود، باشد که پرهیزگاری ورزید» سوره بقره، آیه ۱۸۳.
  20. إِنَّمَا الصَّدَقَاتُ لِلْفُقَرَاءِ وَالْمَسَاكِينِ وَالْعَامِلِينَ عَلَيْهَا وَالْمُؤَلَّفَةِ قُلُوبُهُمْ وَفِي الرِّقَابِ وَالْغَارِمِينَ وَفِي سَبِيلِ اللَّهِ وَابْنِ السَّبِيلِ فَرِيضَةً مِنَ اللَّهِ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ«زکات، تنها از آن تهیدستان و بیچارگان و مأموران (دریافت) آنها و دلجویی‌شدگان و در راه (آزادی) بردگان و از آن وامداران و (هزینه) در راه خداوند و از آن در راه‌ماندگان است که از سوی خداوند واجب گردیده است و خداوند دانایی فرزانه است» سوره توبه، آیه ۶۰.
  21. أُولَئِكَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ مِنْ ذُرِّيَّةِ آدَمَ وَمِمَّنْ حَمَلْنَا مَعَ نُوحٍ وَمِنْ ذُرِّيَّةِ إِبْرَاهِيمَ وَإِسْرَائِيلَ وَمِمَّنْ هَدَيْنَا وَاجْتَبَيْنَا إِذَا تُتْلَى عَلَيْهِمْ آيَاتُ الرَّحْمَنِ خَرُّوا سُجَّدًا وَبُكِيًّا«آنان کسانی از پیامبرانند از فرزندان آدم که خداوند به آنان نعمت بخشیده است و از (فرزندان) آن کسانند که با نوح (در کشتی) برداشتیم و از فرزندان ابراهیم و اسرائیل‌اند و از آنانند که رهیاب کردیم و برگزیدیم؛ چون بر آنان آیات (خداوند) بخشنده خوانده می‌شد سجده‌» سوره مریم، آیه ۵۸.
  22. الطَّلَاقُ مَرَّتَانِ فَإِمْسَاكٌ بِمَعْرُوفٍ أَوْ تَسْرِيحٌ بِإِحْسَانٍ وَلَا يَحِلُّ لَكُمْ أَنْ تَأْخُذُوا مِمَّا آتَيْتُمُوهُنَّ شَيْئًا إِلَّا أَنْ يَخَافَا أَلَّا يُقِيمَا حُدُودَ اللَّهِ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا يُقِيمَا حُدُودَ اللَّهِ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْهِمَا فِيمَا افْتَدَتْ بِهِ تِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ فَلَا تَعْتَدُوهَا وَمَنْ يَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّهِ فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ«طلاق (رجعی) دوبار است پس از آن یا باید به شایستگی (با زن) زندگی یا (او را) به نیکی رها کرد و شما را روا نیست که از آنچه به آنان داده‌اید چیزی بازگیرید -مگر آنکه هر دو بیم کنند که احکام خداوند را بجا نیاورند- و اگر بیم داشتید که آن دو حدود خداوند را بجا نیاورند، در آنچه زن برای آزادی خود می‌دهد (و شوهر می‌ستاند) گناهی بر آن دو نیست؛ اینها احکام خداوند است از آنها تجاوز نکنید و آنان که از حدود خداوند تجاوز کنند ستمگرند» سوره بقره، آیه ۲۲۹.
  23. الَّذِينَ يُظَاهِرُونَ مِنْكُمْ مِنْ نِسَائِهِمْ مَا هُنَّ أُمَّهَاتِهِمْ إِنْ أُمَّهَاتُهُمْ إِلَّا اللَّائِي وَلَدْنَهُمْ وَإِنَّهُمْ لَيَقُولُونَ مُنْكَرًا مِنَ الْقَوْلِ وَزُورًا وَإِنَّ اللَّهَ لَعَفُوٌّ غَفُورٌ«کسانی از شما که زنان خود را ظهار می‌کنند، آن زنان، مادران آنان نیستند، مادرانشان جز کسانی که آنان را زاده‌اند نمی‌باشند و اینان بی‌گمان سخنی ناپسند و نادرست می‌گویند و باری، خداوند به یقین در گذرنده‌ای آمرزنده است» سوره مجادله، آیه ۲.
  24. وَالَّذِينَ يُتَوَفَّوْنَ مِنْكُمْ وَيَذَرُونَ أَزْوَاجًا يَتَرَبَّصْنَ بِأَنْفُسِهِنَّ أَرْبَعَةَ أَشْهُرٍ وَعَشْرًا فَإِذَا بَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ فِيمَا فَعَلْنَ فِي أَنْفُسِهِنَّ بِالْمَعْرُوفِ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ«و کسانی از شما که می‌میرند و همسرانی به جای می‌نهند، آن همسران باید چهار ماه و ده روز انتظار کشند و چون به سرآمد عدّه خود رسیدند، در آنچه به شایستگی با خویش می‌کنند بر شما گناهی نیست و خداوند از آنچه می‌کنید آگاه است» سوره بقره، آیه ۲۳۴.
  25. وَالَّذِينَ يَرْمُونَ أَزْوَاجَهُمْ وَلَمْ يَكُنْ لَهُمْ شُهَدَاءُ إِلَّا أَنْفُسُهُمْ فَشَهَادَةُ أَحَدِهِمْ أَرْبَعُ شَهَادَاتٍ بِاللَّهِ إِنَّهُ لَمِنَ الصَّادِقِينَ«و آنان که به همسران خود تهمت (زنا) می‌زنند و گواهی جز خود ندارند گواهی هر یک از آنان، چهار بار گواهی دادن (با سوگند) به خداوند است که «به راستی من از راستگویانم» سوره نور، آیه ۶.
  26. كُتِبَ عَلَيْكُمْ إِذَا حَضَرَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ إِنْ تَرَكَ خَيْرًا الْوَصِيَّةُ لِلْوَالِدَيْنِ وَالْأَقْرَبِينَ بِالْمَعْرُوفِ حَقًّا عَلَى الْمُتَّقِينَ«بر شما مقرر شده است که هرگاه مرگ یکی از شما فرا رسد، اگر مالی بر جای نهد برای پدر و مادر و خویشان وصیّت شایسته کند؛ بنا به حقّی بر گردن پرهیزگاران» سوره بقره، آیه ۱۸۰.
  27. يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا شَهَادَةُ بَيْنِكُمْ إِذَا حَضَرَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ حِينَ الْوَصِيَّةِ اثْنَانِ ذَوَا عَدْلٍ مِنْكُمْ أَوْ آخَرَانِ مِنْ غَيْرِكُمْ إِنْ أَنْتُمْ ضَرَبْتُمْ فِي الْأَرْضِ فَأَصَابَتْكُمْ مُصِيبَةُ الْمَوْتِ تَحْبِسُونَهُمَا مِنْ بَعْدِ الصَّلَاةِ فَيُقْسِمَانِ بِاللَّهِ إِنِ ارْتَبْتُمْ لَا نَشْتَرِي بِهِ ثَمَنًا وَلَوْ كَانَ ذَا قُرْبَى وَلَا نَكْتُمُ شَهَادَةَ اللَّهِ إِنَّا إِذًا لَمِنَ الْآثِمِينَ«ای مؤمنان! چون مرگ یکی از شما در رسد گواه گرفتن میان شما هنگام وصیت، (گواهی) دو (مرد) دادگر از شما (مسلمانان) است و اگر سفر کردید و مصیبت مرگ گریبان شما را گرفت (و گواه مسلمان نیافتید) دو گواه دیگر از غیر شما (مسلمانان) است و اگر (به آنها) شک دارید آنان را تا پس از نماز باز دارید آنگاه سوگند به خداوند خورند که: ما آن (گواهی خود) را به هیچ بهایی نمی‌فروشیم هرچند (درباره) خویشاوندان (ما) باشد و گواهی (در پیشگاه) خداوند را پنهان نمی‌داریم که اگر بداریم از گناهکاران خواهیم بود» سوره مائده، آیه ۱۰۶.
  28. زرکشی، محمد بن بهادر، البرهان فی علوم القرآن(باحاشیه)، جلد۲، صفحه ۳؛ قرطبی، محمد بن احمد، الجامع لاحکام القرآن، جلد۱، صفحه ۷۵؛ خرمشاهی، بهاءالدین، دانش نامه قرآن وقرآن پژوهی، جلد۱، صفحه (۵۹-۶۰)؛ ابو زهره، محمد، معجزه بزرگ، پژوهشی در علوم قرآن، ص ۵۱۶-۵۲۴.
  29. فرهنگ نامه علوم قرآنی، ج۱، ص۲۲.
  30. "به نام خداوند بخشنده بخشاینده" سوره فاتحه، آیه ۱.
  31. ادوار فقه، ج ۲، ص ۱۰.
  32. مقاله «آیات ‌الاحکام»؛ دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱، ص۳۴۶-۳۴۷.
  33. البرهان فی علوم‌القرآن، ج۲، ص۱۳۰.
  34. فقه الاسلام، ص ۱۴.
  35. فی تاریخ التشریع الاسلام، ص ۳۱.
  36. الاجتهاد فی الشریعة الاسلامیة، ص ۱۷.
  37. منتهی المرام، ص ۴۵۹.
  38. الاسلام عقیدة و شریعة، ص ۴۸۱.
  39. فقه الاسلام، ص ۱۴.
  40. علم اصول الفقه، ص ۳۱.
  41. الکافی، ج ۲، ص ۶۲۷؛ عیّاشی، ج ۱، ص ۹.
  42. کنزالعرفان، ج ۱، ص ۵.
  43. مقاله «آیات ‌الاحکام»؛ دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱، ص۳۴۷-۳۴۹.
  44. " به پیمان‌ها وفا کنید" سوره مائده، آیه ۱.
  45. " داد و ستدی با رضای خودتان باشد " سوره نساء، آیه ۲۹.
  46. فقه الاسلام، ص ۱۳.
  47. الاسلام عقیدة و شریعة، ص ۴۸۶.
  48. التبیان، ج ۶، ص ۷۹؛ قرطبی، ج ۹، ص ۷۲ ـ ۷۴.
  49. الاسلام عقیدة و شریعة، ص ۴۸۶.
  50. «بر شما مقرر شده است که هرگاه مرگ یکی از شما فرا رسد، اگر مالی بر جای نهد برای پدر و مادر و خویشان وصیّت شایسته کند؛ بنا به حقّی بر گردن پرهیزگاران» سوره بقره، آیه ۱۸۰.
  51. «ای مؤمنان! روزه بر شما مقرّر شده است چنان که بر پیشینیان شما مقرّر شده بود، باشد که پرهیزگاری ورزید» سوره بقره، آیه ۱۸۳.
  52. «و حجّ و عمره را برای خداوند تمام (و کامل) بجا آورید، پس اگر بازداشته شدید؛ از قربانی آنچه دست دهد (قربانی کنید)، و سر نتراشید تا هنگامی که قربانی به قربانگاه خود برسد، و اگر کسی از شما بیمار بود یا در سر آسیبی داشت (و ناچار از تراشیدن سر شد) بر (عهده) او (جایگزینی) است از روزه گرفتن یا صدقه دادن یا قربانی کردن و چون ایمن شدید آنکه از عمره به حجّ تمتّع می‌پردازد آنچه از قربانی دست دهد (قربانی کند)، و هر کس (که قربانی) نیافت روزه سه روز از ایّام حج و هفت روز هنگامی که (از حج) بازگشتید (بر عهده اوست)؛ این ده روز کامل است؛ این (حکم تمتّع) برای کسی است که خانواده‌اش ساکن مکّه نباشند و از خداوند پروا کنید و بدانید که خداوند سخت کیفر است» سوره بقره، آیه ۱۹۶.
  53. «ای مؤمنان! از خداوند پروا کنید و اگر مؤمنید آنچه از ربا که باز مانده است رها کنید» سوره بقره، آیه ۲۷۸.
  54. «و اگر (رها) نکردید پس، از پیکاری از سوی خداوند و فرستاده وی (با خویش) آگاه باشید و اگر توبه کنید سرمایه‌هایتان از آن شماست، نه ستم می‌ورزید و نه بر شما ستم می‌رود» سوره بقره، آیه ۲۷۹.
  55. ادوار فقه، ج ۲، ص ۴ ـ ۶.
  56. مقاله «آیات ‌الاحکام»؛ دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱، ص۳۴۹-۳۵۱.