ادله امامت امام رضا
متن این جستار آزمایشی و غیرنهایی است. برای اطلاع از اهداف و چشم انداز این دانشنامه به صفحه آشنایی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت مراجعه کنید.
- اين مدخل از زیرشاخههای بحث امامت است. "ادله امامت امام رضا" از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:
- در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل ادله امامت امام رضا (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
مقدمه
- برای اثبات امامت حضرت علی بن موسی (ع) نصوص عامه مانند روایات ائمه اثنی عشر و برخی از نصوص که در دروس قبل گذشت کافی است. حضرت موسی بن جعفر (ع) با اهتمام به آینده امت اسلامی و جلوگیری از انحراف در امر امامت و برای اتمام حجت، به صورت مکرر و در مواضع مختلف جانشین خود را معرفی کردهاند[۱]. در این درس به برخی از این نصوص اشاره میشود: صحاف گوید: من و هشام بن حکم و علی بن یقطین در بغداد بودیم، علی بن یقطین گفت: خدمت موسی بن جعفر (ع) نشسته بودم که پسرش علی وارد شد، امام فرمود: "يَا عَلِيَّ بْنَ يَقْطِينٍ هَذَا عَلِيٌّ سَيِّدُ وُلْدِي أَمَا إِنِّي قَدْ نَحَلْتُهُ كُنْيَتِي"[۲]. ای علی بن یقطین همین علی سرور اولاد من است، همانا من کنیه خودم را که ابوالحسن است به او بخشیدهام. هشام دست خود را به پیشانیش زد و گفت: وای بر تو چه گفتی؟ ابن یقطین گفت: به خدا همین طور که گفتم از او شنیدم. هشام گفت: با این سخن به تو خبر داده که امر امامت پس از وی به او متعلق است.
- داود رقی گوید: به موسی بن جعفر (ع) عرض کردم: قربانت گردم، من پیر شدهام، مرا از دوزخ رهائی بخش (امامم را به من بنما) حضرت با دست به پسرش ابوالحسن (ع) اشاره نمود و فرمود: هذا صاحبکم من بعدی[۳]. این پس از من صاحب شماست. اسحاق بن عمار گوید: به موسی بن جعفر (ع) عرض کردم: مرا به کسی که دینم را از او بدست آورم رهنمائی فرما، فرمود: «هَذَا ابْنِي عَلِيٌّ إِنَّ أَبِي أَخَذَ بِيَدِي فَأَدْخَلَنِي إِلَى قَبْرِ رَسُولِ اللَّهِ ص فَقَالَ يَا بُنَيَّ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ قَالَ ﴿إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً﴾[۴] وَ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ إِذَا قَالَ قَوْلًا وَفَى بِهِ»[۵].
- مخزموی که مادرش از اولاد جعفر بن ابی طالب (ع) است گوید: موسی بن جعفر (ع) (پیش از زندان رفتنش) دنبال ما فرستاد و ما را جمع کرد و فرمود: میدانید شما را برای چه دعوت کردم؟ گفتیم: نه، فرمود: «اشْهَدُوا أَنَّ ابْنِي هَذَا وَصِيِّي وَ الْقَيِّمُ بِأَمْرِي وَ خَلِيفَتِي مِنْ بَعْدِي مَنْ كَانَ لَهُ عِنْدِي دَيْنٌ فَلْيَأْخُذْهُ مِنِ ابْنِي هَذَا»[۶].
- علی بن عبیدالله هاشمی گوید: من و سایرین –حدود ۷۰ نفر از شیعیان- در کنار قبر حضرت رسول (ص) بودیم و امام کاظم (ع) در حالی که دست فرزند خود "علی" را در دست گرفته بودند، به سمت ما آمدند و فرمودند: آیا میدانید من که هستم؟ ما گفتیم: شما سرور و بزرگ ما هستید حضرت فرمودند: نام و نسب مرا بگوئید، ما عرضه داشتیم: شما موسی بن جعفر بن محمد هستید، حضرت فرمودند: این که همراه من است، کیست؟ گفتیم: علی بن موسی بن جعفر، حضرت فرمودند: «اشْهَدُوا أَنَّهُ وَكِيلِي فِي حَيَاتِي وَ وَصِيِّي بَعْدَ مَوْتِي»[۷]. پس شاهد باشید که او در حیاتم وکیل و پس از فوتم، وصی من است.
- افضلیت: برتری و تقدم حضرت علی بن موسی (ع) بر دیگران در کمالاتی که لازمه مقام امامت است –علاوه بر آنچه گذشت- مستند به سخنان حضرت موسی بن جعفر (ع) و اعتراف دیگران میباشد. یزید بن سلیط زیدی گوید: حضرت موسی بن جعفر (ع) فرمود: «إِنِّي أُوخَذُ فِي هَذِهِ السَّنَةِ وَ عَلِيٌّ ابْنِي سَمِيُّ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ (ع) وَ سَمِيُّ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ (ع) أُعْطِيَ فَهْمَ الْأَوَّلِ وَ عِلْمَهُ وَ نَصْرَهُ وَ رِدَاءَهُ وَ لَيْسَ لَهُ أَنْ يَتَكَلَّمَ إِلَّا بَعْدَ هَارُونَ بِأَرْبَعِ سِنِينَ فَإِذَا مَضَتْ أَرْبَعُ سِنِينَ فَاسْأَلْهُ عَمَّا شِئْتَ يُجِيبُكَ إِنْ شَاءَ اللَّهُ تَعَالَى»[۸].
- اسحاق بن موسی بن جعفر گوید: حضرت موسی بن جعفر (ع) خطاب به فرزندانش میفرمود: «"هَذَا أَخُوكُمْ عَلِيُّ بْنُ مُوسَى عَالِمُ آلِ مُحَمَّدٍ فَاسْأَلُوهُ عَنْ أَدْيَانِكُمْ وَ احْفَظُوا مَا يَقُولُ لَكُمْ فَإِنِّي سَمِعْتُ أَبِي جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ (ع) غَيْرَ مَرَّةٍ يَقُولُ لِي إِنَّ عَالِمَ آلِ مُحَمَّدٍ لَفِي صُلْبِكَ وَ لَيْتَنِي أَدْرَكْتُهُ فَإِنَّهُ سَمِيُّ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيٍّ»[۹].
- نعیم قابوسی گوید: موسی بن جعفر (ع) فرمود: «إِنَّ ابْنِي عَلِيّاً أَكْبَرُ وُلْدِي، و أَبَرُّهُمْ عِنْدِي، وَ أَحَبُّهُمْ إِلَيَّ، و هُوَ يَنْظُرُ مَعِي فِي الْجَفْرِ، و لَمْ يَنْظُرْ فِيهِ إِلَّا نَبِيٌّ أَوْ و صِيُّ نَبِيٍّ»[۱۰].
- زیاد بن مروان قندی که از واقفیه بوده گوید: خدمت موسی بن جعفر (ع) رسیدم، پسرش ابوالحسن (ع) نزد او بود، بمن فرمود: ای زیاد: «هَذَا ابْنِي فُلَانٌ كِتَابُهُ كِتَابِي وَ كَلَامُهُ كَلَامِي وَ رَسُولُهُ رَسُولِي وَ مَا قَالَ فَالْقَوْلُ قَوْلُهُ»[۱۱].
- اعتراف دیگران به افضلیت امام رضا (ع): مامون عباسی در موارد متعدد زبان به مدح و ثنای امام رضا (ع) گشوده است از جمله رجاء بن ابی ضحاک گوید: از سوی مامون مراقب علی بن موسی بودم تا او را از مدینه به مرو بیاورم و تمام رفتارش را شبانه روز زیر نظر داشتم وقتی که به مرو رسیدم گزارش از حالات و کارهای امام رضا را در طول سفر به مامون دادم وی گفت: «هَذَا خَيْرُ أَهْلِ الْأَرْضِ وَ أَعْلَمُهُمْ وَ أَعْبَدُهُمْ»[۱۲]. سمهودی در جواهر العقدین مینویسد: «و أَمَّا عَلِيٌ الرِّضَا بْنُ مُوسَي الْكَاظِمِ، فَكَانَ أَوْحَدُ زَمَانِهِ، جَلِيلُ الْقَدْرِ»[۱۳].
- ابن طلحه فقیه و محدث شافعی (م ۶۵۲) در مطالب السئوول درباره امام رضا (ع) مینویسد:«قَد تقَدَّمَ الْقَوْلُ فِي أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيّ وَ فِي زَيْنِ العَابِدِينَ عَلَيّ وَ جَاءَ هَذَا عَلِيٌ الرِّضَا ثَالِثُهُمَا وَ مَنْ أَمْعَنَ النَّظَرُ و الْفِكْرَةُ وَجَدَهُ في الحَقيقَةِ وَارِثُهمَا فَيَحْكُمُ كَونُهُ ثَالِثَ الْعِليِّينَ نَمَا إِيمَانُهُ وَ عَلا شَأنُهُ وَ ارْتَفَعَ مَكَانُهُ و اتَّسَعَ إِمَانُهُ وَ كَثُرَ أَعْوَانُهُ وَ ظَهَرَ بُرْهَانُهُ حَتَّي أَحَلَّهُ الخليفةُ الْمَأْمُونُ مُحِلَّ مُهْجَتِهِ وَ أَشْرَكْتهُ فِي مَمْلَكَتِهِ وَ فَوَّضَ إِلَيْهِ أَمْرَ خِلافَتِهِ وَ عَقَدَ عَلَيهِ عَليٌ رُءُوسَ الاشْهادِ عُقْدَةً نِكَاحَ ابنَتِهِ وَ كَانَت مَنَاقِبُهُ عَلَيَّةً وَ صِفَاتُهُ سَنِيَّةٌ وَ مكارمه حاتميَّة و شَنْشِنَتُهُ أَخْرَمِيَّةٌ وَ أَخْلاَقُهُ عَربِيَّةٌ وَ نَفْسُهُ الشَّرِيفَةُ هَاشِمِيَّة اَرُومَتُهُ اَلْكَرِيمَةُ نَبَوِيَّةٌ فَمَهْمَا عدَّ مِنْ مَزَايَاهُ كَانَ (ع) أَعْظَمَ مِنْهُ وَ مَهْمَا فَصْلٌ مِنْ مَنَاقِبِهِ كَانَ أَعْلَي رُتْبَةً مِنْهُ»[۱۴]. یافعی مینویسد: «الْإمَامُ الْجَلِيلُ الْمُعَظّمُ سلالةُ السّادةِ الأكارِمِ أَبُوالْحَسَنِ عَلِيِّ بْنِ موسي الْكَاظِمِ بْنِ جَعْفَرٍ الصَّادِقِ بْنِ مُحَمَّدٍ باقرٍ بن زَيْنِ الْعَابِدِينَ عَلِيُّ بْنِ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ أَحَدُ الْأَئِمَّةِ الْإثْني عَشَرَ أُولِي الْمَنَاقِبِ الَّذِينَ انْتُسِبَتِ الْإِمَامِيَّةُ إِلَيْهِمْ وَ قَصُرُوا بِنَاءَ مَذْهَبِهِمْ عَلَيْهِ»[۱۵]»[۱۶].
پرسشهای وابسته
منابع
جستارهای وابسته
- هدایت
- ولایت (ولایت تکوینی؛ ولایت تشریعی؛ ولایت امر)
- خلافت
- شهادت
- ملک
- حکم
- وراثت (وراثت زمین؛ وراثت کتاب)
- حجت
- تمکین فی الارض
- امت وسط
- اصطفا
- اجتبا
- امامت در قرآن
- آیات امامت
- امامت در حدیث
- امامت در کلام اسلامی
- امامت در حکمت اسلامی
- امامت در عرفان اسلامی
- امامت از دیدگاه بروندینی
- امامت امامان دوازدهگانه
- شؤون امام
- صفات امام
- راه تعیین امام
- امامان دوازدهگانه
- امامت امام على
- امامت امام حسن مجتبى
- امامت امام حسين
- امامت امام سجاد
- امامت امام باقر
- امامت امام صادق
- امامت امام كاظم
- امامت امام رضا
- امامت امام جواد
- امامت امام هادى
- امامت امام حسن عسکری
- امامت امام مهدى
- امامان از اهل بیت پیامبر خاتم
منبعشناسی جامع ادله امامت امام رضا
- کتابشناسی ادله امامت امام رضا؛
- مقالهشناسی ادله امامت امام رضا؛
- پایاننامهشناسی ادله امامت امام رضا.
پانویس
- ↑ ر.ک: کافی، ج ۱، ص ۳۱۱ و عیون أخبار الرضا (ع)، ج ۱، ص ۲۰، باب ۴ نص أبی الحسن موسی بن جعفر (ع) علی ابنه الرضا علی بن موسی بن جعفر (ع) بالإمامة و الوصیة. إثبات الهداة بالنصوص و المعجزات، ج ۴، ص ۲۸۷ الباب الرابع العشرون النصوص علی إمامة أبی الحسن علی بن موسی الرضا (ع) مضافا إلی ما تقدم منها.
- ↑ الکافی، ج ۱، ص ۳۱۱، باب الإشارة و النص علی أبی الحسن الرضا (ع) و کفایة الاثر، ص ۲۷۱ و عیون اخبار الرضا (ع)، ج ۱، ص ۲۱.
- ↑ الکافی، ج ۱، ص ۳۱۲.
- ↑ سوره بقره، آیه ۳۰.
- ↑ کافی، ج ۱، ص ۳۱۲. همین پسرم علی است، همانا پدرم دست مرا گرفت و بسوی قبر رسول خدا (ص) برد و فرمود: پسر عزیزم: خدای عزوجل فرمود: همانا من در زمین خلیفه گذارم و چون خدا چیزی فرماید بآن وفا کند. پس هیچگاه روی زمین خالی از خلیفه و حجت نباشد.
- ↑ همان. گواه باشید که این پسرم وصی من است و پس از من خلیفه و کاردار منست. هر کس از من طلبی دارد. از این پسرم بگیرد، و بهر کس وعدهای دادهام، باید وفای آن را از او خواهد.
- ↑ کفایة الأثر فی النص علی الأئمة الإثنی عشر، ص ۲۷۲ و عیون أخبار الرضا (ع)، ج ۱، ص ۲۶.
- ↑ عیون أخبار الرضا (ع)، ج ۱، ص ۲۴ و الإمامة و التبصرة من الحیرة، ص ۷۷ و کافی، ج ۱، ص ۳۱۳. من در این سال وفات خواهم کرد و پسرم "علی" همنام علی بن ابی طالب (ع) و همنام علی بن الحسین (ع) و دارای فهم، علم و شکوه و هیبت امیرالمؤمنین (ع) است و تا چهار سال بعد از هارون، اجازه سخن گفتن ندارد ولی وقتی آن چهار سال گذشت، درباره هر چه میخواهی از او سؤال کن که به خواست خدا به تو پاسخ خواهد داد.
- ↑ إعلام الوری بأعلام الهدی (ط – القدیمة)، ص ۳۲۸. إثبات الهداة بالنصوص و المعجزات، ج ۴، ص ۳۰۳. بحار الأنوار، ج ۴۹، ص ۱۰۰. این برادر شما علی بن موسی عالم آل محمد است پس در امور دینتان از او سوال کنید و آنچه از پدرم جعفر بن محمد شنیدم به خاطر بسپارید که مکررا به من میفرمود: عالم آل محمد در صلب تو است ای کاش او را میدیدم او هم نام امیرالمومنین علی است.
- ↑ کافی، ج ۱، ص ۳۱۱. همانا علی بزرگترین اولاد من است و خوش رفتارترین و محبوبترین آنهاست نزد من، و او با من در جفر مینگرد، در صورتی که جز پیغمبر یا وصی پیغمبر در آن نمینگرد.
- ↑ کافی، ج ۱، ص ۳۱۲. این پسرم فلانی است، نوشته او نوشته من است، سخن او سخن من است، فرستاده او فرستاده من است و هر چه گوید درست است.
- ↑ عیون أخبار الرضا (ع)، ج ۲، ص ۱۸۰.
- ↑ جواهر العقدین، ج ۳، ص ۴۲۷.
- ↑ مطالب السئول، ص ۲۹۵ الباب الثامن فی أبی الحسن علی بن موسی الرضا (ع).
- ↑ مرآة الجنان و عبرة الیقظان فی معرفة حوادث الزمان، ص ۲۱۵.
- ↑ زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵، جلد ۲ ص ۶۷-۷۰.