نسخهای که میبینید نسخهای قدیمی از صفحهاست که توسط Heydari(بحث | مشارکتها) در تاریخ ۱۹ دسامبر ۲۰۲۱، ساعت ۲۱:۳۳ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوتهای عمدهای با نسخهٔ فعلی بدارد.
نسخهٔ ویرایششده در تاریخ ۱۹ دسامبر ۲۰۲۱، ساعت ۲۱:۳۳ توسط Heydari(بحث | مشارکتها)
نام پدر امام مهدی چیست؟ یکی از پرسشهای مرتبط به بحث مهدویت است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی مهدویت مراجعه شود.
عبارتهای دیگری از این پرسش
پاسخ نخست
حجت الاسلام و المسلمین دکتر سید نذیر حسنی، در کتاب «مصلح کل» در اینباره گفته است:
برخی این احادیث را که اغلب آنها به "ابن مسعود" باز میگردد، (در کتابهای خود) نقل کردهاند. اما در مورد حدیث "ابن حماد" باید گفت که در سلسله سند او نام "رشدین بن سعد المهری" آمده است. از "احمد بن حنبل" نقل شده، که او توجهی به این نداشت که حدیث از چه کسی روایت میکند. "أبی زرعه" هم در مورد او گفته است که او ضعیف الحدیث است و "ابو حاتم" نیز گفته: او منکر الحدیث است. "نسائی" هم گفته است که او متروک الحدیث است و حدیثش نوشته نمیشود[۴](مورد اعتماد نیست).
"ذهبی" این حدیث را بدون ذکر عبارت پایانی (نام پدر و ...) با سندش از "محمد بن هارون" آورده است که او گفت: عمرو بن علی برای ما گفت: "یحیی بن سعید" از "سفیان" از "عاصم" از "زر" از "عبد الله" نقل کرده که پیامبر (ص) فرمود: روزها و شبها به پایان نمیرسد مگر آنکه مردی از اهل بیت من به فرمانروایی عربها برسد. او همنام من است.
"سیوطی" در "الدر المنثور" گفته است: و ترمذی این حدیث را روایتکرده و حدیثابو هریره را صحیح و معتبر دانسته است، او گفت: پیامبر (ص) فرمود: اگر از دنیا جز یک روز باقی نمانده باشد، قطعا خدا آن روز را آنقدر طولانی میکند تا اینکه مردی از اهل بیت من که همنام من است، بیاید[۷].
سپس گفت: و بارها این حدیث را شنیدم اما در آن سخنی از نام پدر ایشان به میان نیامده بود[۸].
"ابن خلدون" در کتاب "تاریخ" خود، حدیث "او همنام من و پدرش، همنام پدر من است" را ذکر کرده و گفته است: در سلسله سند این حدیث، نام "داود بن المجنی بن المحرم" و پدرش آمده است و این دو (از نظر نقلحدیث و مورد اعتماد بودن) بسیار ضعیف الحدیثاند[۹].
سپس گفت: کسی جز عبد الله این حدیث را با این عبارت اضافی، روایت نکرده است.
"نعمان بن محمد التمیمی المغزی" (متوفای ۳۶۳ ه ق) در حاشیه کتاب خود به نام "شرح الاخبار" این سخن را آورده است و "ابن داود" یادآورشده که: در بیشتر روایتهای راویان مورد اعتماد و اطمینان، تنها عبارت "او همنام من است" آمده است و کسانی که در ادامه این حدیث آوردهاند که: "پدر او، همنام پدر من است" این عبارت زائد است و چنین اشخاصی خود این عبارت را به این حدیث افزودهاند. سپس گفت: و [[علی بن عیسی گفت: اما دوستانشیعه ما، این حدیث را معتبر نمیدانند، زیرا آنها نام ایشان و نام پدرش را قطعا چیز دیگری میدانند، اما عموم علما گفتهاند که با افزوده شدن این عبارت زائده، در این حدیث، نتیجه این شده که علماء با این کار، اینگونه میخواستند که در یک حدیث، همه روایتها و نقلقولها آمده باشد[۱۰].
"زین الدین ابو محمدعلی بن یونس" (متوفای سال ۸۷۷ ه ق) در شرح این عبارت اضافهشده، گفته است: این عبارت اضافی که به این حدیث افزوده شده، روش شما است و برای ما حجت نیست و علمای علم اصول، به کسانی که افزودهها و زائدهها بر اصل را نقل میکنند، حمله کرده و بر آنان عیب گرفتهاند. گنجی گفته است: ترمذی این حدیث را در جامع خود آورده است و در آن عبارت "پدر او همنام پدر من است" نیامده است. "ابو داود" هم این حدیث را در "سنن" خود آورده و در کتاب او هم از این عبارت اضافی خبری نیست[۱۱].
علاوه بر این بسیاری از علمای علم حدیثاهل سنت، این حدیث را بدون آن عبارت اضافی، نقل کردهاند. "طبرانی" در "معجم" خود به نقل از خود "ابن مسعود"، در موارد زیادی این حدیث را آورده و آن قسمت اضافی را ذکر نکرده است.
"طبرانی" در موارد، ۱۰۲۱۴، ۱۰۲۱۵، ۱۰۲۱۷، ۱۰۲۱۸، ۱۰۲۱۹، ۱۰۲۲۰، ۱۰۲۲۱، ۱۰۲۲۳، ۱۰۲۲۵، ۱۰۲۲۶، ۱۰۲۲۷، ۱۰۲۲۹، ۱۰۲۳۰ این حدیث را آورده است.
بهطور حتم این عبارت اضافی در این حدیث، به وسیله کسانی انجام شده که میخواستهاند این لقب را به خود نسبت دهند و خود را مصداق آن نشان دهند. آنها خواستهاند از آن در جهت منافع شخصی خود استفاده کنند. در اینجا به ذکر یک مورد اکتفا میکنیم: "محمد بن عبد الله بن الحسن"، لکنت زبان داشت و از "ابی هریرة" نقل شده که او گفت:
نتیجه اینکه عبارت پدرش، همنام پدر من است که به این حدیث افزوده شده، یا به این علت بوده که برخی خواستهاند به اصل این حدیث خدشه وارد سازند، یا برخی به وسیله آن خواستهاند از این لقب استفاده کرده و از روی باطل و دروغ، آنرا به خود نسبت دهند و خود را آن شخص خاص معرفی کنند.
اما در مورد این نظریه که عنوان میکند حسن عسکری (ع) پدر امام مهدی (ع) یعنی آن مصلح جهانی است و علمای شیعه سخت پایبند آنند، باید گفت که این مسئله با مباحث و موارد زیر قابل اثبات است:
ابو عمرو دانی و خطیب بغدادی، از عاصم بن ابی النجود از زر بن حبیش، از عبد الله بن مسعود نقل کردهاند که پیامبر (ص) فرمود: «لاَ يَقُومُ اَلسَّاعَةُ حَتَّى يَمْلِكَ رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ بَيْتِي يُوَاطِئُ اِسْمُهُ اِسم أبی»[۲۳]؛ "قیامت برپا نمیشود؛ مگر آنکه مردی از خاندان من بر همه مردمپادشاهی کند، نام او هم نام من و نام پدرش نام پدر من است".
نعیم بن حماد به سند خودش از ابو الطفیل آورده است که رسول خدا (ص) فرمود: {{متن حدیث|اَلْمَهْدِيُّ اِسْمُهُ اِسْمِي وَ اِسْمُ أَبِيهِ اِسْمَ أَبِي}[۲۵]؛ "مهدی نامش نام من و نام پدرش، نام پدر من است". هیچیک از این احادیث، نمیتواند حجت و دلیلی محکم، بر ادعای کسانی باشد که نام پدر مهدی (ع) را "عبد الله" دانستهاند. سند حدیث چهارم به اتفاق همه محدثان ضعیف است؛ زیرا یکی از راویان آن رشدین بن سعد است؛ یعنی همان "رشدین بن ابی رشدین" است که همه بزرگان اهل سنت در علم رجال بر ضعف او اتفاق دارند[۲۶]. بدین ترتیب و بدون شک در چنین امر مهمی، نمیتوان سخن اینگونه افراد را پذیرفت. سه حدیث نخستین، نیز نمیتوانند حجت و دلیل باشند؛ چون عبارت "نام پدرش نام پدر من است" را بزرگان و حافظان حدیثنقل نکردهاند و تنها جمله "نام او، نام من است" را همگان، بدون اضافهای دیگر آوردهاند. برخی از پژوهشگران اهل سنت- که روایتکنندگان از عاصم بن ابی النجود را مورد بررسی قرار دادهاند- به این مطلب تصریح کرده و گفتهاند: این اضافه در اصل حدیث نیست.
کوتاه سخن اینکه چنین اضافهای پذیرفتنی نیست؛ به خصوص که: احمد بن حنبل "با دقتی که در ضبط حدیث دارد"، این حدیث را چندبار در مسندش با جمله "و نامش نام من است"، نقل کرده است"[۳۴]. از بحثهای گذشته روشن میشود که تبار امام مهدی (ع)، به امام حسین (ع) میرسد و دیگر احادیثی که خلاف این را میرسانند، ضعیف و بیاعتبار بوده هیچ قرینهای بر صحت آنها در دست نیست. با توجه به نتیجه بحثهای گذشته نیز به دست میآید: نقلمتواتر نزد مسلمانان نیز، همین نتیجه را تأیید میکند[۳۵]»[۳۶].
↑علت اینکه گفتیم برخی از علمای اهل سنت این است که ما در بخشهای بعد، سخنان برخی از علمای اهل سنت را خواهیم آورد که صراحتا گفتهاند که نام پدر امام مهدی (ع)، حسن (ع) است.
↑ابن ابی شیبه، المصنف، ج ۱۵، ص ۱۹۸، ح ۱۹۴۹۳؛ طبرانی، المعجم الکبیر، ج ۱۰، ص ۱۶۳، ح ۱۰۲۱۳ و ص ۱۶۶، ح ۱۰۲۲۲؛ مستدرک حاکم، ج ۴، ص ۴۴۲؛ علی بن عیسی اربلی، کشف الغمة، ج ۳، ص ۲۶۱.
↑سنن ابو عمرو دانی، ص ۹۴ و ۹۵؛ تاریخ بغداد، ج ۱، ص ۳۷۰.
↑تاریخ بغداد، ص ۳۹۱؛ نعیم بن حماد، الفتن، ج ۱، ص ۳۶۷، ح ۱۰۷۶ و ۱۰۷۷؛ کنز العمال، ج ۱۴، ص ۲۶۸، ح ۳۸۶۷۸ به نقل از ابن عساکر.