امام مهدی از نسل چه کسی است؟ (پرسش)
امام مهدی از نسل چه کسی است؟ | |
---|---|
موضوع اصلی | بانک جامع پرسش و پاسخ مهدویت |
مدخل بالاتر | مهدویت / آشنایی با امام مهدی / معرفت امام مهدی (شناخت امام مهدی) / خاندان و نیاکان امام مهدی |
مدخل اصلی | ابن الحسین |
تعداد پاسخ | ۹ پاسخ |
امام مهدی (ع) از نسل چه کسی است؟ یکی از پرسشهای مرتبط به بحث مهدویت است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. در ذیل، پاسخ به این پرسش را بیابید. تلاش بر این است که پاسخها و دیدگاههای متفرقه این پرسش، در یک پاسخ جامع اجمالی تدوین گردد. پرسشهای وابسته به این سؤال در انتهای صفحه قرار دارند..
عبارتهای دیگری از این پرسش
- نسب امام مهدی (ع) چیست؟
پاسخ نخست
آیتالله عبدالله جوادی آملی، در کتاب «امام مهدی موجود موعود» در اینباره گفته است:
«هیچ یک از فرق اسلامی در ضرورت وجود مهدی (ع) اختلاف ندارند؛ ولی در نسب و شجره ایشان اختلاف است: شیعیان؛ به گواهی بسیاری از روایات اسلامی بر این باور صائباند که مهدی (ع) از شجره طیبه آل محمد (ص) و نهمین فرزند حسین بن علی بن ابی طالب است. بزرگان و دانشمندان دنیای اسلام نیز بر همین اعتقادند. علامه شعرانی در کتاب شریف یواقیت از فتوحات عارف نامدار محییالدین ابن عربی ذیل عنوان "اشراط الساعة" میگوید: عبارت محییالدین ابن عربی در باب ۳۶۶ از فتوحات چنین است: بدانید که خروج مهدی حتمی است... و او از عترت رسول الله (ص) و از فرزندان فاطمه است و جد او حسین بن علی و پدر او حسن عسکری، فرزند امام علی نقی (با نون) فرزند محمد تقی (با تاء) فرزند امام علی الرضا، فرزند امام موسی الکاظم، فرزند امام محمد الباقر، فرزند امام زین العابدین، فرزند امام حسین، فرزند امام علی بن ابی طالب میباشد[۱]. این گونه ضبط دقیق اسماء اهل بیت (ع) و "نقی" را با قید نون از "تقی" با قید تاء، جدا ساختن نشان اهمیت موضوع و همت بزرگان و دانشمندان علوم الهی در صیانت افکار جامعه اسلامی است، در حالی که در فتوحات کنونی اثری از این عبارتها به چشم نمیخورد و به جای آن، عبارت مبهم و گمراه کننده "جده الحسن بن علی بن أبی طالب"[۲] نهاده شده است، در حالی که شعرانی این مطلب را در سال ۹۵۸(ه .ق) نوشته و چنین میگوید: عمر شریف حضرت مهدی (ع) در این تاریخ ۷۰۶ سال میباشد[۳]. از اختلاف نقل شعرانی با آنچه در کتابهای کنونی فتوحات است روشن میشود که دست تحریف در برخی کتابهایی که درباره قرآن یا عترت نوشته شده راه یافته است هرچند متن قرآن از هرگونه دستبردی مصون بوده و خواهد بود»[۴].
پاسخها و دیدگاههای متفرقه
۱. حجت الاسلام و المسلمین رضانژاد؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین دکتر عزالدین رضانژاد، در مقاله «حیات امام مهدی» در اینباره گفته است:
«همه مسلمانان چنان اعتقاد دارند که پیامبر اسلام (ص) در مورد متعدد، ظهور منجی آخرالزمان را بشارت داده است. بر اساس مضون روایات متواتر و خبرهای مستفیضی که راویان شیعه و سنی نقل کردهاند، نَسَب حضرت مهدی (ع) چنین است:" المهدی هو ابن الامام الحسن العسکری ابن الامام علی النقی ابن الامام محمد التقی ابن الامام الرضا ابن الامام موسی الکاظم ابن الامام جعفر الصادق ابن الامام محمد الباقر ابن الامام علی السجاد ابن الامام الحسین الشهید ابن الامام علی أمیر المؤمنین (ع) وابن فاطمه الزهراء (س) بنت الرسول الاعظم (ص)". ابن حجر هیثمی مکی، دانشمند اهل سنت ، ضمن نقل روایتی از پیامبر اکرم (ص) در مورد قریشی بودن حضرت مهدی (ع) مینویسد: "بر همه لازم است در مورد نَسَب شریف، اهتمام و غیرت دینی ورزند و آن را به درستی ضبط کنند، تا پیامبر اسلام جز به حق نسبت داده نشود و همواره نَسَبهای اهل بیت پیامبر در گذر زمان محفوظ بماند و شخصیت آنان که بدان واسطه از دیگران تشخیص داده میشوند، از دستبرد جاهلان و نااهلان مصون باشد. خداوند در هر زمانی به افرادی الهام میکند که به تصحیح آن پرداخته، به حفظ آن اهتمام ورزند.[۵]
|
۲. حجت الاسلام و المسلمین حسنی؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین دکتر سید نذیر حسنی، در کتاب «مصلح کل» در اینباره گفته است:
«"ابن ماجد" و "الحاکم" و "سیوطی" و "طوسی" و برخی دیگر میگویند؛ پیامبر مهدی را از نسل عبد المطلب دانست و فرمود: ما فرزندان عبد المطلبیم، و من و حمزه و علی و جعفر و حسن و حسین و مهدی، سروران اهل بهشتیم[۵۷]. پیامبر (ص) به ذکر این مطلب بسنده نکرده، بلکه نام ایشان را هم یادآور شدهاند و فرمودهاند که با ایشان همناماند. پیامبر فرموده است: روزگار به پایان نمیرسد، مگر آنکه مردی از اهل بیت من که همنام من است، به فرمانروایی عربها برسد[۵۸]. پیامبر مصداق مهدی را در چارچوبی محدودتر قرار داد، چرا که ایشان را از فرزندان فاطمه (س) دانستهاند و با این کار دایره مصداقها را تنگتر کرد. پیامبر فرمود: مهدی، حق است و او از پسران فاطمه است[۵۹]. شگفتانگیز اینکه برخی تلاش کردهاند این حدیث را از "صحیح مسلم" حذف کنند و ایندرحالی است که مشاهده میکنیم "ابن حجر" و "المتقی الهندی"، "شیخ محمد بن علی الصبان" و "شیخ حسن العدوی المالکی" این حدیث را از "صحیح مسلم" نقل کردهاند، اما اکنون میبینیم که در چاپهای جدید صحیح مسلم، این حدیث نیامده است. تا اینجا ثابت و مشخص شد که نام مهدی (ع) "محمد" است و او از اهل بیت پیامبر (ص) و از فرزندان فاطمه (س) است. با این اوصاف، هرکس که از ذریه و نسل فاطمه باشد، میتواند از این لقب برای به دست آوردن مشروعیت قیام و انقلاب استفاده کند، اما پیامبر (ص) ویژگی دیگری برای ایشان افزوده است که عرصه را بر چنین اشخاصی تنگتر میکند. "الدار القطنی" و "ابن الصباغ المالکی" و "السمعانی" و "القندوزی الحنفی" و "شیخ صدوق" و برخی دیگر گفتهاند: پیامبر (ص) به فاطمه (س) فرمود: ای فاطمه! شش ویژگی و صفت ویژه به ما اهل بیت داده شده است که تا به حال به کسی داده نشده است و تا قیامت هم کسی از آنها بهرهمند نخواهد شد. مهدی امت که عیسی (ع) پشت سر او نماز میخواند، از ما است. سپس آن حضرت بر شانه حسین (ع) زد و فرمود: مهدی امت ما از (نسل) این است[۶۰]. "شیخ صدوق" از "سلمان" که خدا از او خشنود باد روایت کرده است که او گفت: روزی نزد پیامبر رفتم، در آن حال حسین بر پای پیامبر نشسته بود و ایشان چشمان حسین را میبوسید و بر دهان او هم بوسه میزد و میفرمود: تو سید (سرور) و پسر سیدی (سروری)، تو خود امامی و پسر امامی هستی که پدر امامان است، تو خود حجتی و پسر حجتی هستی که پدر حجتها است (۹) نه حجت از صلب (نسل) تواند و نهمین آنها، قائمشان است[۶۱]. تا اینجا ثابت شد که نام مهدی (ع) "محمد" است و او از فرزندان فاطمه (س) و از نسل پیامبر (ص) و نهمین فرزند حسین (ع) است و عیسی (ع) پشت سر او نماز میخواند و در "حدیث لوح" و دیگر احادیث، ثابتشده که پیامبر (ص) همه امامان (ع) تا مهدی منتظر (ع) را نام برده است. روایتهایی که از پیامبر (ص) به دست ما رسیده، امامان پس از ایشان را مشخصکرده است و علمای شیعه هم، همه آنرا پذیرفتهاند. "شیعه دوازده امامی" این، امامان را دوازده نفر میداند و اعتقاد دارد نخستین آنها امام علی (ع) و آخرین آنها، مهدی (ع) است.
"الأصبغ بن نباته" از امیر المؤمنین حضرت علی (ع) روایت کرده که ایشان فرمود: مهدی آخر الزمان از ما است و او همان مهدی است که تمام امتها، انتظار او را داشتهاند[۶۳]. امام علی (ع) در این حدیث مهدویت کسی را که از نسل اهل بیت (ع) نباشد، مردود شمرده و او را نفی کرده است. حدیثی که در این مورد با صراحت بیشتری سخن میگوید، حدیثی است که امام حسین (ع) از پدرشان امام علی (ع) نقل کردهاند، امام علی (ع) به حسین (ع) فرمودند: ای حسین، نهمین فرزند تو قائم و برپادارنده حق است[۶۴]. "ابن حماد" نیز این سخن از امام علی (ع) را نقل کرده است. او مردی از (نسل) من است. برخی بر این مسئله ایراد گرفتهاند که اگر مهدی (ع)، آنگونه که احادیث گذشته بر آن تأکید میکند که از فرزندان پیامبر (ص) باشد، درعینحال چگونه میتوانند از فرزندان علی (ع) هم باشند؟ پاسخ بسیار ساده است. در مورد نسبت داشتن ایشان با پیامبر (ص) و از نسل ایشان بودن، باید گفت که این نسبت از طریق فاطمه (س) به ایشان میرسد، اما در مورد اینکه ایشان از نسل علی (ع) اند، باید گفت که علی (ع) همسر فاطمه زهرا (س) و نور چشم پیامبر (ص) بوده است. حال، نوبت امام حسن (ع) رسیده تا نسب این مصلح را مشخص نماید و مطالبی را که جد و پدر بزرگوارشان در مورد او بیان کردهاند، تأیید کند. ایشان فرموده بودند که مهدی (ع)، نهمین فرزند از فرزندان حسین (ع) است. امام حسن (ع) نیز در مقام سخن و یاد ایشان در حدیثی طولانی پس از صلح با "معاویه"؛ طاغوت زمان خود فرمود: او نهمین فرزند از فرزندان برادرم حسین است[۶۵]. پس از امام حسن (ع)، نوبت امام حسین (ع) رسید، تا در مورد ایشان بفرمایند: در نهمین فرزند من، سنتی از یوسف و سنتی از موسی است، او قائم ما اهل بیت است و خداوند بلندمرتبه کار او را در یک شب سامان میدهد[۶۶]. امام حسین (ع) در جایی دیگر فرمودهاند: نهمین فرزند من که غیبت میکند، قائم این امت است[۶۷]. و از ایشان نقل شده که فرمودند: دوازده امیر از ماست، اولین آنها امیر المؤمنین، علی بن ابی طالب (ع) بود و آخرین آنها هم نهمین فرزند من است. امام زین العابدین هم فرمودهاند: بیشک پنجمین فرزندش یعنی از فرزندان امام صادق (ع) پسری خواهد داشت به نام جعفر که با جسارت و گستاخی به درگاه خدا و پیامبرش، ادعای امامت میکند[۶۸]. ایشان روایتهای زیادی که محتوای آن مانند محتوای روایتهایی است که از طریق اجداد و پدرانش نقل شده، روایت کردهاند. پس از ایشان، نوبت به امام باقر (ع) میرسد، همانگونه که در کتاب "الغیبة شیخ طوسی" آمده، ایشان نام امامان و شمار آنها را بیان کردهاند. "حمیری" از امام صادق (ع) روایت کرده است: به ایشان عرض کردم: ای فرزند رسول خدا، از پدرانت اخباری در مورد غیبت و صحت داشتن آن روایت شده است، شما بفرمایید این غیبت مربوط به چه کسی است؟ امام فرمود: غیبت، از آن ششمین فرزند من که دوازدهمین امام هدایتگر پس از رسول الله (ص) است، خواهد بود[۶۹]. امام صادق (ع) در جایی فرمودهاند: سید و سرور ما، از نسل این است. امام با دست خود به موسی بن جعفر (ع) اشاره کردند، او زمین را آنگونه که آکنده از بیداد و ستم شده، سرشار از عدالت و داد و انصاف میکند و دنیا هم برای او صاف و زلال و بیخش و خاشاک میشود[۷۰]. "یونس بن عبد الرحمن" گفته است: روزی نزد موسی بن جعفر (ع) رفتم و عرض کردم: ای فرزند رسول خدا، قائم شمایید؟ ایشان فرمود: من قائم به حقم، اما آن قائم به حقی که زمین را از دشمنان پاک میکند همانگونه که پر از ستم و بیداد شده، آنرا سرشار از عدالت و داد میکند، پنجمین فرزند من است[۷۱]. امام رضا (ع) نیز این مسئله را به "دعبل" یادآور شدهاند و فرمودهاند: ای دعبل! امام پس از من، فرزندم محمد است. و امام پس از او هم فرزندش علی و پس از علی فرزندش حسن، امام است. پس از حسن، فرزندش حجت قائم است که غیبت میکند و مردم انتظار (ظهور) او را دارند[۷۲]. امام جواد (ع) نیز در مورد این موضوع سخن گفتهاند. ایشان فرمودهاند: او، سومین فرزند من است. به خدایی سوگند که محمد (ص) را پیامبری داد و ما را امام کرد، اگر از دنیا تنها یک روز باقی بماند، خدا آن روز را طولانی میگرداند تا او [[[مهدی]] (ع)] در آن روز خروج کند[۷۳]. امام حسن عسکری (ع) نیز دو مأموریت را به انجام رساند.
امام حسن عسکری (ع) با علم و حکمت خویش، توانست این دو کار و مأموریت را با وجود اوضاع سیاسی خاص آن زمان که حاکمان منتظر و در کمین ولادت این نجاتبخش و رهاییدهنده بودند، به بهترین شکل ممکن به انجام رساند. امام حسن (ع)، فرزندش را از دیدگان پنهان داشت و مسئله ولادت ایشان را تنها برای یاران خاص خود، بیان نمود. "ثقة الاسلام شیخ کلینی" از "محمد بن یحیی العطار"- که نجاشی در مورد او گفته است: او شیخ اصحاب و یاران ما در زمان خود است، او مورد اعتماد، راوی احادیث بسیار و از بزرگان است-[۷۴] از "احمد بن اسحاق"- که او بنا به گفته آقای خویی[۷۵] (در سلسله سند) میان رازی و اشعری مشترک است و هردوی آنها با تأیید و تأکید شیخ طوسی[۷۶] ثقه و مورد اعتمادند- از "ابی هاشم الجعفری"- که ارج و منزلت خاصی نزد امامان داشت، ایشان ثقه و مورد اعتماد و بسیار والامقام است.-[۷۷] گفت: به أبی محمد (ع) عرض کردم: هیبت شما مانع میشود که از شما سؤال کنم، آیا اجازه میفرمایید از شما سؤال کنم؟ امام (ع) فرمود: "سؤال کن، عرض کردم: سرورم، آیا شما پسری دارید؟ فرمود: آری. این خبر صحیح، بیانگر و نشاندهنده این است که امام حسن عسکری (ع) فرزندی داشته است. از امام حسن عسکری (ع) خبری صحیح به دست ما رسیده است که ثقة الاسلام کلینی آنرا از "علی بن محمد" (ثقه و مورد اطمینان)[۷۸] از "محمد بن علی بن بلال" (ثقه و مورد اطمینان)[۷۹] نقل کرده است، او گفت: ابو محمد دو سال پیش از رهسپار شدنشان (به دیار باقی) جانشین پس از خود را به من معرفی کرد و سه روز پیش از رهسپار شدنش، مرا از جانشین پس از خود آگاه کرد[۸۰]. "کلینی" و حدیثدانان و اشخاص مورد اعتماد شیعه، بابهای خاصی را در دائرة المعارفهای حدیثی خود به بیان اخبار مربوط به وجود پسری برای امام عسکری (ع) اختصاص داده و آن بابها را "باب اشاره و تأکید بر صاحبخانه" نامیدهاند. براساس این روایتها، شیعه دوازدهامامی ناگزیر اعتقاد به این دارند که مهدی (ع) همان محمد بن حسن عسکری (ع) است. شایان ذکر است، روایتهایی که در اینجا آورده شد، تنها بخشی از روایتهای زیادی است که از امامان اهل بیت (ع) در این مورد به دست ما رسیده است»[۸۱]. |
۳. حجت الاسلام و المسلمین موسوینسب؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین سید جعفر موسوینسب، در کتاب «دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان» در اینباره گفته است:
«درباره نسب امام عصر (ع) و اینکه آن حضرت از چه دودمانی است، روایات بسیاری وارد شده است، پدر بزرگوار آن حضرت، امام حسن عسکری (ع) امام یازدهم است. طبق نقل شیخ مفید قدّس سرّه امام حسن عسکری (ع) در مدینه در ۲۴ ربیع الاوّل سال ۲۳۲ هجری متولد شد و در سال ۲۶۰ در سن ۲۸ سالگی در منزل شخصی خود در سامرّا به شهادت رسید[۸۲]. و روایاتی که او را فرزند امام عسکری (ع) میدانند ۱۴۶ روایت در "منتخب الاثر" آمده است. مادر آن حضرت ملیکه رومیه نرجس خاتون که "سوسن" و "صیقل" و "ریحانه" نیز نامیده میشود، هستند که از طرف پدر، دختر "یشوعا" پسر قیصر روم شرقی است و از طرف مادر از نسل شمعون میباشد که از یاران حضرت مسیح و وصی او به شمار میرفته. او در سال ۲۶۱ و به روایت دیگری قبل از شهادت امام عسکری (ع) از دنیا رفت و قبر شریفش در سامرا کنار قبر منوّر امام حسن عسکری (ع) است[۸۳]. در اینکه حضرت مهدی (ع) از خاندان و ذریه پیامبر (ص) است امر حتمی و مسلّم است و در این رابطه ۳۸۹ حدیث در کتاب منتخب الاثر مورد بررسی قرار گرفتهاند و تعداد روایاتی که دالّ بر این مطلب است که مهدی از دودمان علی (ع) و زهرا (س) است ۴۰۶ روایت در منتخب الاثر آمده است. بنابراین نسب حضرت کاملاً مشخّص و معلوم و مسلّم است که او از تبار حسین (ع) است و در این مورد ۱۴۸ حدیث در کتاب ارزشمند منتخب الاثر نقل شده است. پس به این نتیجه میرسیم که مهدی از اولاد و نسل پیامبر گرامی اسلام (ص) است»[۸۴]. |
۴. حجت الاسلام و المسلمین طاهری؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین دکتر حبیبالله طاهری در کتاب «سیمای آفتاب» در اینباره گفتهاست:
|
۵. حجت الاسلام و المسلمین صمدی؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین قنبر علی صمدی، در کتاب «آخرین منجی» در اینباره گفته است:
|
۶. حجت الاسلام و المسلمین رضوی؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین دکتر رسول رضوی، در کتاب «امام مهدی» در اینباره گفته است:
«امام مهدی (ع) دوازدهمین پیشوای معصوم ما، فرزند پیشوای یازدهم حضرت امام حسن عسکری (ع) است. امام رضا (ع) فرمودهاند: "خلف صالح، از فرزندان ابو محمد حسن بن علی (ع) است. او، صاحب زمان و مهدی است"[۱۰۶]؛ از ابی غانم خادم نقل شده است که گفت: "برای ابو محمد فرزندی به دنیا آمد که نامش را محمد گذاشت. او را روز سوم، به یاران خویش نشان داد و فرمود: بعد از من، او، صاحب شما است. او، جانشین من است. او، همان قائم است که همه انتظارش را میکشند. پس هرگاه زمین پر از جور و ظلم شد، ظهور میکند و زمین را پر از قسط و عدل میکند"[۱۰۷]»[۱۰۸].
|
۷. حجت الاسلام و المسلمین سلیمیان؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین خدامراد سلیمیان، در کتاب «درسنامه مهدویت» در اینباره گفته است:
«در یک نگاه کلی میتوان روایاتی که در آنها به تبار حضرت مهدی (ع) اشاره شده، چنین دستهبندی کرد:
و فرمود: "اَلْمَهْدِيُّ رَجُلٌ مِنْ وُلْدِي وَجْهُهُ كَالْكَوْكَبِ اَلدُّرِّيِّ"[۱۲۳]؛ مهدی، مردی از فرزندان من است؛ سیمای او چون ستاره درخشان است.(...)
امیر مؤمنان (ع) نیز فرموده است: "لَوْ لَمْ يَبْقَ مِنَ اَلدُّنْيَا إِلاَّ يَوْمٌ وَاحِدٌ لَطَوَّلَ اَللَّهُ ذَلِكَ اَلْيَوْمَ حَتَّى يَبْعَثَ اَللَّهُ رَجُلاً مِنِّي"[۱۲۵]؛ اگر از دنیا بیش از یک روز باقی نماند، خداوند آن روز را چنان طولانی خواهد کرد تا اینکه مردی از خاندانم برانگیخته شود. و نیز آن حضرت فرمود: صاحب هذا الامر من ولدی[۱۲۶]؛ صاحب این امر، از فرزندان من است.
نعیم بن حماد از کعب نقل کرده که پیامبر اکرم (ص) فرمود: "الْمَهْدِي مِنْ وُلْدِ فَاطِمَة"[۱۲۸]؛ مهدی از فرزندان فاطمه است. همچنین او شبیه این روایت را از زهری و زر بن حبیش نقل کرده است[۱۲۹]. رسول اکرم (ص) به دختر بزرگوارش حضرت زهرا (س) فرمود: "اَلْمَهْدِيُّ مِنْ وُلْدِ"[۱۳۰]؛ مهدی از فرزندان تو است. امام باقر (ع) نیز در اینباره فرمود: "المهدي من ولد فاطمة"[۱۳۱]؛ مهدی (ع)، مردی از فرزندان فاطمه (س) است.(...)
با دقت در احادیث گذشته، دو احتمال الف و ب، قابل بررسی است و نیازی به قبول یا رد احتمال سوم نیست. همچنین فرض احتمال چهارم- یعنی مهدی از فرزندان امام حسن و امام حسین (ع) نیست- باطل و غیر معقول است؛ چرا که براساس روایات صحیح و متواتر، مهدی از اهل بیت (ع) و از فرزندان فاطمه (س) است. حال میتوان گفت: هرگاه نادرستی یکی از دو احتمال الف یا ب ثابت شود، نیازی به اثبات دیگری نخواهد بود و خودبهخود احتمال دیگر، یقینی شده و مطابق واقع خواهد بود. در بررسی احتمال نخست[۱۳۲]، به این نتیجه میرسیم که در کتابهای اهل سنت و در تأیید این دیدگاه، مهمترین روایت حدیثی است که در سنن ابو داوود سجستانی است. راوی میگوید: از هارون بن مغیره برایم حدیث کردند که او گفت: عمر بن ابی قیس از شعیب بن خالد از ابو اسحاق روایت کرد و گفت: علی (ع)- در حالیکه به فرزندش حسن نگاه میکرد- گفت: به درستی که این فرزندم آقا و سرور است، همانگونه که پیامبر (ص) او را چنین نامید. و از صلب او مردی متولد میشود که به نام پیامبرتان نامیده میشود و در اخلاق شبیه او است، ولی در خلقت شباهتی به او ندارد. سپس نقل کرد که: زمین را پر از عدل و داد میکند[۱۳۳]. در مورد این حدیث، از دو طریق میتوان بحث کرد: ۱. بررسی سند آن؛ ۲. مقایسه آن با روایات دیگر. یکم. در بررسی متن و سند حدیث، میتوان با دلایل زیر احتمال ساختگی بودن آن را بیان کرد:
دوم. این حدیث- به فرض صحت- با روایات فراوان دیگر- که مهدی (ع) را از نسل امام حسین (ع) میداند- تعارض ندارد و قابل جمع است؛ یعنی اینکه بگوییم حضرت مهدی (ع) از طرف پدر حسینی و از طرف مادر، حسنی است و این خود حقیقتی مسلم است؛ زیرا همسر امام سجاد (ع) و مادر امام باقر (ع)، فاطمه دختر گرامی امام حسن مجتبی (ع) بود. ازاینرو امام باقر (ع) از طرف پدر حسینی و از طرف مادر، حسنی است. به دنبال آن دیگر امامان (ع) واقعا ذریه آن دو امام میباشند. برخی روایات نیز این جمع را تأیید میکند؛ مانند: پیامبر اکرم (ص) خطاب به دختر خود فاطمه زهرا (س) فرمود: "...وَ اَلَّذِي بَعَثَنِي بِالْحَقِّ إِنَّ مِنْهُمَا مَهْدِيُّ هَذِهِ اَلْأُمَّةِ..."[۱۳۹]؛ سوگند به کسی که مرا به حق مبعوث فرمود! به درستی که مهدی این امت از آن دو (حسن و حسین) است. در حدیثی دیگر آن حضرت فرمود: " إِنَّ اَللَّهَ اِخْتَارَ ... وَ اِخْتَارَ مِنِّي عَلِيّاً، وَ اِخْتَارَ مِنْ عَلِيٍّ اَلْحَسَنَ وَ اَلْحُسَيْنَ، وَ اِخْتَارَ مِنْهُمَا تِسْعَةً تَاسِعُهُمْ قَائِمُهُمْ"[۱۴۰]؛ خداوند... حسن و حسین را از علی، برگزید و از آن دو، نه حجت را انتخاب کرد که نهمین ایشان قائم باشد.... بدین ترتیب و با جمع اخبار، میتوان روایت ابو داوود سجستانی را پذیرفت؛ هرچند شواهد مختلف، بر ضعف آن اقامه شده است[۱۴۱].
امام حسین (ع) نیز فرمود: دوازده مهدی از ما هستند؛ نخستین آنان، امیر مؤمنان علی (ع) و آخرین ایشان، نهمین فرزند من است. همو که به حق قیام میکند و خداوند به برکت وجود او، زمین مرده را زنده و آباد میسازد و دین حق را بر تمام ادیان پیروز میگرداند؛ هرچند مشرکان کراهت داشته باشند...[۱۴۳].(...)
عرض کردم: ای آقای من! مهدی کدام یک از فرزندان شما است؟ فرمود: "اَلْخَامِسُ مِنْ وُلْدِ اَلسَّابِعِ يَغِيبُ عَنْكُمْ شَخْصُهُ وَ لاَ يَحِلُّ لَكُمْ تَسْمِيَتُهُ"[۱۴۵]؛ پنجمین از فرزندان امام هفتم (موسی بن جعفر) است که شخص او، از شما پنهان میشود و نام بردنش برایتان جایز نیست.
ابو بصیر میگوید: عرض کردم: قائم شما اهل بیت کیست؟ فرمود: ای ابو بصیر! او پنجمین از فرزندان پسرم موسی است. او فرزند بهترین کنیزان است و غیبتی کند که باطلجویان در آن شک کنند. پس خدای تعالی او را آشکار کند و به دست او، شرق و غرب عالم را بگشاید. روح الله عیسی بن مریم (ع) فرود آید و پشت سر او نماز گزارد. زمین به نور پروردگارش روشن گردد و در آن بقعهای نباشد که غیر خدای تعالی در آن پرستش شود. همه دین از آن خدای تعالی گردد؛ گرچه مشرکان را ناخوش آید[۱۴۶]. یونس بن عبد الرحمان از امام صادق (ع) پرسید: ای فرزند رسول خدا! آیا شما قائم به حق هستید؟ آن حضرت فرمود: من قائم به حق هستم؛ لکن قائمی که زمین را از وجود دشمنان خدا پاک کند و آن را از عدل و داد آکنده سازد- چنانکه پر از ظلم و جور شده باشد- او پنجمین از فرزندان من است و او را غیبتی طولانی است؛ زیرا بر جان خود میهراسد...[۱۴۷]
امام هادی (ع) نیز فرمود: "الخَلَفُ مِن بَعدِي الحَسَنُ فَکَيفَ لَکُم بِالخَلَفِ مِن بَعدِ الخَلَف؟ فَقُلتُ: وَ لِمَ جَعَلَنِيَ اللهُ فِدَاکَ. فَقَالَ: لأَنَّکُم لا تَرَونَ شَخصَهُ وَلا يَحِلُّ لَکُم ذِکرُهُ بِاسمِهِ. فَقُلتُ: فَکَيفَ نَذکُرُهُ؟ فَقَالَ: قُولوُوا: الحُجَّةُ مِن آلِ محمد (صلي الله عليه و آله و سلم)"[۱۵۲]؛ جانشین پس از من پسرم حسن است و شما با جانشین پس از او چگونه خواهید بود؟ گفتم: فدای شما شوم! برای چه؟ فرمود: زیرا شما شخص او را نمیبینید و بردن نام او بر شما روا نباشد. عرض کردم: پس چگونه او را یاد کنیم؟ فرمود: بگویید: حجت از آل محمد (ع). پس از این دسته روایات، روایتهای فراوانی وجود دارد که پدر آن حضرت را به روشنی تمام معرفی کرده است و از آنجایی که بحث مفصلی را میطلبد، در درس بعد بیان خواهد شد»[۱۵۳]. |
۸. مجتبی تونهای؛ |
---|
آقای مجتبی تونهای، در کتاب «موعودنامه» در اینباره گفته است:
«احادیث بسیاری در باب نسب امام مهدی (ع) وارد شده که مشخص میگردد ایشان قطعا از نسل امام حسین (ع) و نهمین فرزند وی است. شیعه معتقد است که حضرت مهدی (ع) متولّد شده، نامش محمّد است، فرزند امام حسن عسکری (ع) و نهمین فرزند از نسل امام حسین (ع) است. سلمان فارسی گفت: "بر نبی اکرم (ص) داخل شدم و حسین (ع) را بر ران رسول خدا یافتم، در حالی که حضرت چشمان و دهان او را میبوسید، میفرمود: "تو سرور، پسر سرور، و امام، پسر امامی، تو پدر امامانی، تو حجت و پدر نه حجّت خدایی که از نسل تو هستند و نهمین نفر آنها، قائم خواهد بود"[۱۵۴]. ابو بصیر از امام باقر (ع) روایت میکند که: "نه امام پس از حسین بن علی (ع) وجود دارند که نهمین آنها قائمشان خواهد بود"[۱۵۵]. رسول اکرم (ص) در آخرین روزهای زندگی، با دست مبارک به شانه امام حسین (ع) زد و خطاب به حضرت زهرا (س) فرمود: مهدی امّت از نسل اوست. دنیا سپری نمیشود، جز اینکه مردی از اولاد حسین (ع) بهپا خیزد و جهان را پر از عدل کند، چنانکه پر از ظلم و ستم شده باشد[۱۵۶]. و در حالی که با دست مبارکشان به سوی امام حسن و امام حسین (ع) اشاره میکرد، فرمود: مهدی امّت از آنهاست[۱۵۷]. نظر به اینکه مادر امام باقر (ع)، دختر امام حسن مجتبی (ع) است، از این رهگذر امامان بعدی حسنی و حسینی هستند و حضرت مهدی (ع) نوه پسری امام حسین و نوه دختری امام حسن مجتبی (ع) است[۱۵۸]»[۱۵۹]. |
پرسشهای وابسته
- آیا مهدی از اولاد و نسل عباس است؟ (پرسش)
- آیا مهدی همان عیسی بن مریم است؟ (پرسش)
- امام مهدی از نسل چه کسی است؟ (پرسش)
- نام مادر امام مهدی چیست؟ (پرسش)
- نام پدر امام مهدی چیست؟ (پرسش)
- مادربزرگ امام مهدی کیست؟ (پرسش)
- القاب مادر امام مهدی چیستند؟ (پرسش)
- معروفترین کنیه مادر امام مهدی چیست؟ (پرسش)
- پدر و مادر امام مهدی در چه سالی متولد شدهاند؟ (پرسش)
- سرگذشت پدر امام مهدی چیست؟ (پرسش)
- سرگذشت مادر امام مهدی چیست؟ (پرسش)
- خوابهای مادر امام مهدی در روم چه بود؟ (پرسش)
- مادر امام مهدی چگونه از بغداد به سامرا آمد و با امام حسن عسکری ازدواج کرد؟ (پرسش)
- امام مهدی پدر و مادر خود را در چند سالگی از دست داد؟ (پرسش)
- چرا امام مهدی از فرزندان امام حسین است نه امام حسن؟ (پرسش)
- به حدیث اسمه اسمی و اسم ابیه اسم ابی چگونه پاسخ میگویید؟ (پرسش)
- به حدیث المهدی من ولد الحسن چگونه پاسخ میگویید؟ (پرسش)
- حکیمه خاتون کیست؟ (پرسش)
- القاب امام حسن عسکری چیستند؟ (پرسش)
- اولین مالک نرجس خاتون چه شخصی بوده است؟ (پرسش)
- بعضی از مورخان نوشتهاند فرزند امام حسن عسکری به نام محمد در سن ۶ یا ۷ سالگی شهید شده است آیا صحت دارد؟ (پرسش)
- با توجه به اینکه جنگی بین رومیان و عباسیان اتفاق نیفتاده چطور مادر امام مهدی نوه پادشاه روم هستند و اسیر شدهاند؟ (پرسش)
- چرا بعضی از تاریخنگاران مهدی موعود را از نسل امام حسن مجتبی و طباطبایی میدانند؟ (پرسش)
- علت اختلاف احادیث درباره نام و نسب امام مهدی چیست؟ (پرسش)
- پدر و مادر امام مهدی در کجا دفن شدند؟ (پرسش)
پانویس
- ↑ ر.ک: الفتوحات المکیه، ج۳، ص۳۲۷؛ ن.ک: الیواقیت و الجواهر، ص۴۲۲.
- ↑ الفتوحات المکیه، ج۳، ص۳۲۷.
- ↑ الیواقیت و الجواهر، ص۴۲۲.
- ↑ جوادی آملی، عبدالله، امام مهدی موجود موعود، ص۵۸-۵۹.
- ↑ ابن هجر هیثمی، احمد بن محمد، القول المختصر فی علامات المهدی المنتظر،ص۱۸۵.
- ↑ در این باره ر.ک: صافی گلپایگانی، لطف الله،منتخب الأثر فی الامام الثانی عشر و عزالدین رضانژاد، الامام المهدی موعود الأمم.
- ↑ مقصود، کنانة بن حزیمه از اجداد پیامبر (ص) است. نَسَب پیامبر (ص) و قریش به وی میرسد: محمد بن عبدالله بن عبدالمطلب بن هاشم بن عبد مناف بن قصی بن کلاب بن مرّة بن کعب بن لوئی بن غالب بن معد بن مالک بن النضر(قریش) بن کنانه (مقدسی شافعی سلمی، عقد الدروفی اخبار المنتظر،ص۲۲.)
- ↑ شافعی سلمی،عقد الدرر، ص ۱۵۴ و ابن حجر هیثمی، القول المختصر فی علامات المهدی المنتظر، ص ۹۹.
- ↑ نعمانی، الغیبه، ص ۲۱۲ و بحارالانوار، ج۵۱، ص۱۱۵.
- ↑ شافعی سلمی، عقدالدرر، ص ۱۴۴، و محمد کنجی شافعی، البیان فی اخبار صاحب الزمان (ع)، باب ۳، ص ۱۰۱ (قال رسول الله (ص) نَحْنُ سَبْعَةُ بَنی عَبْدِالْمُطلب ساداتُ اَهْلِ الْجَنَّةِ: اَنَا وَ اَخی عَلی، وَ عَمّی حَمْزَةُ، وَ جَعْفَرُ وَ الْحَسَنُ وَالْحُسَيْنُ وَ الْمَهْدِی).
- ↑ مقدسی شافعی سلمی، عقدالدرر، ص ۱۱۰
- ↑ متقی هندی، کنز العمال، ج۱۴، ص ۵۹۸ و ۵۹۹ و صحیح ابوداوود، ج۴، ص ۱۰۶
- ↑ صحیح ابوداوود، ج ۲، ص ۳۱۰ و شبلنجی ، مؤمن بن حسن، اسعاف الراغبین، ص ۱۳۳ (امّ سلمه می گوید: از پیامبر (ص) شنیدم که فرمود: «المهدی من عترتی من ولد فاطمه...»؛ مهدی از خاندان من از فرزندان فاطمه است) .
- ↑ سلیمان قندوزی،ینابیع المودة لذوی القربی، ص ۱۰۶ .
- ↑ سنن ترمذی، ج۳، ص۳۴۳ و ابن اثیر شیبانی، جامعه الاصول، ج۱۱ ، ص ۴۸و ۴۹.
- ↑ نعمانی، الغیبه، ص ۱۵۶ و حرّ عاملی، اثبات الهداة، ج ۷، ص ۳۰ .
- ↑ سنن ابی داوود، ج۲، ص ۳۱۰ و سلیمان قندوزی، ینابیع المودة لذوی القربی، ص ۴۳۰.
- ↑ مقدسی شافعی سلمی، عقدالدرر، ص۲۴ و بحار الأنوار، ج۵۱، ص ۱۱۰.
- ↑ ر.ک: صافی گلپایگانی، لطف الله، منتخب الأثر ، فصل اول و دوم.
- ↑ برخی از مصادر معروف نزد اهل سنت چنین است: محمد بن طلحه شافعی، مطالب السؤل فی مناقب آل الرسول، باب دوازدهم. ابن جوزی، یوسف بن قزاوغلی، تذکرة الخواص، فصل في ذكر الحجة المهدی، ص ۳۶۳ – ۳۶۴. ابن ابی الحدید، شرح نهجالبلاغه، ج ۱، ص ۲۸۱. مختصر سنن ابی داوود، ج ۶، ص ۱۵۹ و ۱۶۰، احادیث ۴۱۱۳، ۴۱۱۴ و ۴۱۱۵ و سنن ابی داوود، ج ۲، ص ۳۰۹. محمدکنجی شافعی، البيان في أخبار صاحب الزمان (ع)، باب اول، ص ۱۹۲۹۰ باب دوم، ص ۹۹ و ۱۱۰۰ باب نهم، ص ۱۲۰ و باب دهم، ص ۱۲۳. مقدسی شافعی سلمی، عقد الدرر فی اخبار المنتظر، ص ۱۵ - ۲۳. تذكرة القرطبي (في المهدی (ع) و صفته و اسمه). محب الدین الطبری، احمد بن عبدالله، ذخائر العقبی، باب ذكر ما جاء أن المهادي في آخر الزمان منهم)، ص۱۳۵. ابن تیمیه حرانی، منهاج السنه، ص ۲۱. محمد بن المؤيد الجوینی، فرائد السمطين، الباب الحادي و الستون، احادیث ۵۶۱، ۵۶۲، ۵۷۰، ۵۷۳، ۵۸۰، ۵۸۲ و ۵۸۹. حسین بن مسعود بغوی، مشكاة المصابيح، الجزء الثالث، باب اشراط الساعه احادیث ۵۴۵۲ - ۵۴۵۷. تلخيص المستدرک علی الصحیحین، ج ۴، ص ۵۵۷ - ۵۸۸ و حاکم نیشابوری، مستدرک، ج ۴، ص ۵۵۷. عمر بن الوردی، خریدة العجائب و فريدة الغرائب، ص ۱۹۷ (باب ذكر الهاشمي الذي يخرج من خراسان مع الرايات السود). محمد بن ایوب ابن قيم الجوزية، المنار المنيف في الصحيح والضعيف، فصل ۵، ص ۱۴۲ - ۱۴۷، احادیث ۳۲۷ـ ۳۳۵. ابن کثیر، الفتن و الملاحم (کتاب النهایه)، الجزء الأول، ص ۲۵ - ۲۷ (فصل في ذكر المهدی (ع) الذي يكون في آخر الزمان). سعدالدین تفتازانی، شرح المقاصد، الجزء الاول، ص ۳۰۷ ابن حجر هیثمی، مجمع الزوائد و منبع الفوائد، الجزء السابع (باب ما جاء في المهدی)، ج ۷، ص ۳۱۳ ابن حجر هیثمی، موارد الظمآن إلى زوائد ابن حیان، باب ما جاء في المهدی (ع)، ص ۴۶۳، احادیث ۱۸۷۶ - ۱۸۸۱. ابن صباغ مالکی، الفصول المهمه، الفصل الثاني عشر. جلال الدین سیوطی، العرف الوردي في اخبار المهدی (ع) (این رساله در ضمن مجموعة الحاوی چاپ شده است)، ص ۱۲۳ - ۱۳۳. عبدالوهاب شعرانی، الیواقیت والجواهر، الجزء الثانی، المبحث الخامس والستون، ص ۴۱۰ - ۴۱۱. ابن حجر، الصواعق المحرقه، ص ۲۴۹ - ۲۵۴. ابن حجر عسقلانی، الفتاوی الحدیثیه، ص ۳۸. ابن حجر هیتمی مکی، القول المختصر في علامات المهدي المنتظر. متقی هندی، کنز العمال، الجزء الرابع عشر، ص ۲۶۱، احادیث ۳۸۶۵۱-۱۸۷۰۹ء متقی هندی، البرهان في علامات مهدی آخر الزمان (ع)، ص ۷۲ و ۷۸. احمد بن يوسف قرمانی، اخبار الدول و آثار الأول، الفصل الحادي عشر. اعلی بن سلطان محمد القاری، مرقاة المفاتيح في شرح مشكاة المصابیح، ص ۱۷۹ و ۱۸۰. مناوی، فیض القدیر، شرح الجامع الصغير، الجزء السادس، ص ۳۶۰ محمد بن رسول برزنجی، الاشاعة لأشراط الساعه، الباب الثالث، ص ۸۷ - ۱۲۲ شیخ عبدالله شبراوی، الاتحاف بحب الأشراف، ص ۱۷۹ و ۱۸۰. شمس الدین محمد سفارینی، لوائح الانوار الالهیه، در بخش توضیح و شرح این شعر: منها الامام الخاتم الفصيح محمد المهدي المسيح. محمد الصبان، اسعاف الراغبين (این کتاب در حاشیه کتاب مشارق الأنوار چاپ شده است). سلیمان قندوزی، ینابیع المودة لذوي القربى، ص ۸۹-۹۳. مؤمن شبلنجی، نور الأبصار، فصل في ذكر مناقب محمد بن الحسن الخالص. قاضی عیاض بن موسی، مشارق الأنوار، ص ۱۱۱، الفصل الثاني محمدصدیق خان بخاری قنوجی، الاذاغة لما كان وما يكون بين يدي الساعة، باب في الفتن العظام و المحن التي تعقبها الساعه، ص ۱۱۵ - ۱۱۷. محمد بلیسی شافعی، العطر الوردی، ص ۴۵. نعمان بن محمود آلوسی، غالية المواعظ، الجزء الاول، ص ۷۷ محمد شمس الحق العظیم آبادی، عون المعبود، شرح سنن أبی داوود، الجزء الحادي عشر، ص۲۴۳
- ↑ الفتوحات المكيه، باب ۴۶۳.
- ↑ محمد بن طلحة شافعی، مطالب السؤل فی مناقب آل الرسول، ج ۲، ص ۷۹.
- ↑ تذکرة الخواص، ص ۳۶۳ – ۳۶۵
- ↑ فرائد السمطین، ج ۲، حدیث شماره ۵۷۱ و ۵۷۲.
- ↑ الفصول المهمه، فصل ۱۲
- ↑ الأئمة الاثني عشر، باب ۱۲
- ↑ الیواقیت والجواهر، ج ۲، ص ۴۱۰ و ۴۱۱.
- ↑ اخبار الدول و آثار الأول، ص ۱۱۷.
- ↑ نورالابصار، ص ۱۵۲.
- ↑ مشارق الأنوار، ص ۱۱۳
- ↑ التوضيح فيما تواتر عن الدجال والمنتظر والمسيح.
- ↑ الوهم المكنون في رد على ابن خلدون.
- ↑ البرهان في ما جاء في صاحب الزمان (ع).
- ↑ سلیمان قندوزی، ینابیع المودة لذوي القربی، ج ۳، ص۳۴۷
- ↑ روضة الشهداء، ص ۳۲۶
- ↑ الأعلام، ج ۶، ص ۸۰.
- ↑ سلیمان قندوزی، ینابیع المودة لذوي القربی
- ↑ صحاح الأخبار، بخش ترجمه الإمام أبي الحسن الهادي (ع)
- ↑ تاریخ دول الاسلام، ج ۵، ص ۱۱۵.
- ↑ اخبار الدول، ص ۱۱۷.
- ↑ سلیمان قندوزی، ینابیع المودة لذوي القربی، ص ۴۹۱ و ۴۵۲.
- ↑ ر.ک: شیخ علی کورانی، معجم احادیث الامام المهدی (ع)، ج ۱و عزالدين رضانژاد، نسب الامام المهدی موعود الامم (ع).
- ↑ ابوالحسن علی بن الحسن مسعودی، اثبات الوصية للامام علي بن أبي طالب ، ص ۲۴۸۰
- ↑ شیخ مفید، الارشاد، ص ۳۳۹.
- ↑ بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۱۱
- ↑ شیخ طوسی، الغیبه، ص ۲۳۴ و شیخ صدوق ، کمال الدین و تمام النعمه، ص ۴۳۱
- ↑ عادل ادیب، پیشوایان ما، ترجمه اسدالله مبشری، ص ۲۸۲.
- ↑ «صقيل» به معنای زدوده و صیقلی است. آن بانو، به سبب حمل فرزندی نورانی، از نورانیت و درخششی ویژه بهره می برد؛ از این رو، وی را صیقل (صقيل) می خواندند.
- ↑ سیدرضا صدر، تاریخ الغيبة الصغری، ص ۲۴۳ و جاسم حسین، تاریخ سیاسیغیبت امام دوازدهم (ع)، ص ۱۱۴.
- ↑ شیخ صدوق ، کمال الدین و تمام النعمه، ص ۳۱۷(برای نقد و بررسی این روایت به کتاب تاریخ سیاسیغیبت امام دوازدهم (ع)، ص ۱۱۴ و ۱۱۵ مراجعه شود).
- ↑ بحارالأنوار، ج ۵۱، ص ۶؛ شیخ صدوق ، کمال الدین و تمام النعمه، ص ۳۲۹ و میرزا حسین نوری، النجم الثاقب، ص ۱۲
- ↑ نعمانی، الغیبه، ص ۲۲۸ و شیخ صدوق ، کمال الدین و تمام النعمه، ص ۳۲۹
- ↑ ر.ک: شیخ طوسی، الغیبه، ص ۲۴۴ و بحارالأنوار، ج ۵۱، ص ۲۲
- ↑ ر.ک: جاسم حسین، تاریخ سیاسیغیبت امام دوازدهم، ص ۱۱۵.
- ↑ شیخ مفید، الارشاد، ص۳۹۰؛ بحارالأنوار، ج ۵۱، ص ۱۱ و شیخ صدوق ، کمال الدین وتمام النعمه، ج ۲، ص ۸۹۰.
- ↑ رضانژاد، عزالدین، حیات امام مهدی، ص ۹۱ - ۱۰۰.
- ↑ سنن ابن ماجد، ج ۲، ص ۱۳۶۸، رقم ۴۰۸۷، باب خروج المهدی، مستدرک الحاکم، ج ۳، ص ۲۳۳، الغیبة شیخ طوسی، ص ۱۱۳.
- ↑ مسند احمد، ج ۱، ص ۷۱۰، رقم ۴۰۷۸، سنن ابی داوود، ج ۴، ص ۲۳۳، رقم ۴۲۷۲، المعجم الکبیر، طبرانی، ج ۲۳، ص ۲۶۷، رقم ۵۶۶.
- ↑ سنن ابو داوود، ج ۴، ص ۱۰۷، رقم ۴۳۸۴، سنن ابن ماجد، ج ۲، ص ۱۳۶۸، رقم ۴۰۸۶، المعجم الکبیر، طبرانی، ج ۲۳، ص ۵۶۶.
- ↑ الدار القطنی این حدیث را ذکر کرده و در "البیان فی اخبار صاحب الزمان" تألیف الکنجی، ص ۱۱۶ و ۱۱۷ باب ۹، الفصول المهمة، ص ۲۹۵ ۲۹۶، فصل ۱۲، "فضائل الصحابة" تألیف سمعانی علی ما فی، نیابیع المودة، ج ۳، ص ۸۳۹، شماره ۲۶، باب ۹۴ مانند این آمده است.
- ↑ الخصال، ج ۲، ص ۴۸۶، رقم ۱۲، باب التسعة، کمال الدین، ص ۲۵۰، باب ۲۴، ج ۹.
- ↑ شیخ لطف الله الصافی؛ مجموعة رسائل، ج ۲، ص ۳۰۱.
- ↑ القاضی النعمان المغربی، شرح الخبار، ج ۱، ص ۱۲۴.
- ↑ کمال الدین، ص ۳۰۴.
- ↑ الأربلی؛ کشف النعمة، ج ۳، ص ۳۲۸.
- ↑ کمال الدین و تمام النعمة، ص ۳۱۷.
- ↑ المازندرانی؛ شرح اصول الکافی، ج ۷، ص ۳۱۷.
- ↑ الاحتجاج، ج ۲، ص ۴۸.
- ↑ کمال الدین و تمام النعمة، ص ۳۳.
- ↑ شیخ طوسی، الغیبة، ص ۴۲.
- ↑ الفتن، ابن حماد، ص ۲۶۶، باب نسب المهدی، التشریف بالمنی، تألیف ابن طاووس، ص ۱۷۶، باب ۱۹۰، ص ۲۳۸.
- ↑ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۱، ص ۲۲۵، کفایة الأثر، ص ۳۱۷.
- ↑ اثبات الهداة، ج ۷، ص ۱۳۸.
- ↑ رجال، نجاشی، ص ۳۵۳، رقم ۹۴۶.
- ↑ معجم رجال الحدیث، ج ۲، ص ۴۳.
- ↑ رجال طوسی، ص ۳۹۷، شماره ۵۸۱۷، ص ۳۸۳، شماره ۶۵۴۳.
- ↑ رجال نجاشی، ص ۱۵۶، شماره ۴۱۱.
- ↑ معجم رجال الحدیث، ج ۱۲، ص ۱۲۷، شماره ۸۳۸۴، خلاصة الاقوال، ص ۱۸۷، ۹.
- ↑ رجال الطوسی، ص ۴۰۱، شماره ۵۸۸۸.
- ↑ الکافی، ج ۱، ص ۳۸۹، ح ۱.
- ↑ حسنی، سید نذیر، مصلح کل، ص۵۷-۶۴.
- ↑ ارشاد مفید، ص ۳۰۶.
- ↑ ریاحین الشریعة، ج ۳، ص ۲۵.
- ↑ دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان، ص۱۰۱، ۱۰۲.
- ↑ مفید، ارشاد، ص ۳۰۶.
- ↑ مسند احمد حنبل، ج ۱، ص ۳۷۶؛ سنن ابی داوود، ج ۴، ص ۱۰۶؛ صحیح ترمذی، ج ۴، ص ۵۰۵؛ سنن ابن ماجه، ج ۲، ص ۵۱۹.
- ↑ (قاضی معروف اهل سنت و معاصر ابو حنیفه)
- ↑ بحارالانوار، ج ۵۱، ص ۳۴.
- ↑ بحارالانوار، ج ۵۱، حدیث ۷، ص ۳۶.
- ↑ بحارالانوار، ج ۵۱، حدیث ۴، ص ۳۵.
- ↑ بحارالانوار، ج ۵۱، باب ۴، حدیث ۱۹، ص ۳۹.
- ↑ بحارالانوار، ج ۵۱، ص ۲.
- ↑ بحارالانوار، ج ۵۱، ص ۱۲.
- ↑ ریاحین الشریعه، ج ۳، ص ۲۵.
- ↑ طاهری، حبیبالله، سیمای آفتاب، ص۵۹ -۶۲.
- ↑ ر.ک: عقد الدرر، ص۱۹۷.
- ↑ ر.ک: هیثمی، علی بن ابی بکر، مجمع الزوائد و منبع الفوائد، ج۷، ص۱۱۵؛ عقد الدرر، ص۴۲-۴۴.
- ↑ ر.ک: سنن ابن داوود، ج۴، ص۱۰۷؛ المستدرک علی الصحیحین، ج۴، ص۵۵۷؛ الجامع الصغیر، ج۲، ص۶۷۲.
- ↑ ر.ک: شرح الاخبار، ج۳، ص۵۶۷؛ سیر اعلام النبلا، ج۱۰، ص۶۶۳؛ سنن ابن ماجه، ج۲ ص۱۳۶۸.
- ↑ ر.ک: العمدة القاری، ص۴۳۹.
- ↑ ر.ک: عقد الدرر، ص۱۳۲، دلائل الإمامة، ص۴۷۵.
- ↑ ر.ک: ینابیع الموده، ج۳، ص۱۱۵.
- ↑ ر.ک: کمال الدین و تمام النعمه، ص۴۲۴-۴۲۶؛ اثبات الوصیه، ص۲۴۸؛ الارشاد، ص۳۹۰.
- ↑ ر.ک: الغیبة، طوسی، ص۲۴۱.
- ↑ صمدی، قنبر علی، آخرین منجی، ص ۷۵.
- ↑ " الْخَلَفُ الصَّالِحُ مِنْ وُلْدِ أَبِي مُحَمَّدٍ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍ وَ هُوَ صَاحِبُ الزَّمَانِ وَ هُوَ الْمَهْدِيُ "؛ محمد باقر مجلسی، بحار الأنوار، ج ۵۱، ص ۴۳، ح ۳۱.
- ↑ " وُلِدَ لِأَبِي مُحَمَّدٍ (ع) وَلَدٌ فَسَمَّاهُ مُحَمَّداً فَعَرَضَهُ عَلَى أَصْحَابِهِ يَوْمَ الثَّالِثِ وَ قَالَ هَذَا صَاحِبُكُمْ مِنْ بَعْدِي وَ خَلِيفَتِي عَلَيْكُمْ وَ هُوَ الْقَائِمُ الَّذِي تَمْتَدُّ إِلَيْهِ الْأَعْنَاقُ بِالانْتِظَارِ فَإِذَا امْتَلَأَتِ الْأَرْضُ جَوْراً وَ ظُلْماً خَرَجَ فَمَلَأَهَا قِسْطاً وَ عَدْلًا "؛ محمد باقر مجلسی، بحار الأنوار، ج ۵۱، ص ۵.
- ↑ رضوی، رسول، امام مهدی، ص ۴۷-۴۸.
- ↑ ابن ماجه، سنن، ج ۲، ص ۱۳۶۸، ح ۴۰۸۷؛ حاکم نیشابوری، مستدرک، ج ۳، ص ۲۳۳، ح ۴۹۴۰.
- ↑ ر.ک: محمد بن حسن طوسی، کتاب الغیبة، ص ۱۸۳؛ شیخ صدوق، الامالی، ص ۴۷۵.
- ↑ ر.ک: لسان العرب، ج ۴، ص ۵۳۸؛ مجمع البحرین، ج ۳، ص ۳۹۶، ریشه عتر.
- ↑ محمد بن حسن طوسی، کتاب الغیبة، ص ۱۸۰، ح ۲۵.
- ↑ السنن الواردة فی الفتن، ج ۵، ص ۱۰۳۸.
- ↑ محمد بن حسن طوسی، کتاب الغیبة، ص ۱۸۲، ح ۱۴۱.
- ↑ ابن ماجه، سنن، ج ۲، ص ۱۳۶۸، ح ۴۰۸۵.
- ↑ محمد بن حسن طوسی، کتاب الغیبة، ص ۱۸۲.
- ↑ ر.ک: مستدرک حاکم، ج ۴، ص ۵۵۷.
- ↑ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، باب ۲۵، ج ۱، ص ۲۸۶، ح ۲.
- ↑ شیخ صدوق، الامالی، ص ۲۱۸، ح ۴.
- ↑ محمد بن حسن طوسی، کتاب الغیبة، ص ۴۲۵.
- ↑ کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، باب ۳۹، ص ۴۱۲، ح ۸.
- ↑ کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، باب ۳۹، ص ۴۱۲، ح ۱۲.
- ↑ علی بن عیسی اربلی، کشف الغمة، ج ۲، ص ۴۶۹.
- ↑ کتاب الغیبة؛ ص ۱۸۵.
- ↑ کتاب الغیبة، ص ۴۶. ر.ک: کمال الدین و تمام النعمة، ج ۱، ص ۳۱۷، ح ۴.
- ↑ نعمانی، الغیبة، ص ۱۵۶، ح ۱۸.
- ↑ السنن الواردة فی الفتن، ج ۶، ص ۱۰۶۱، ح ۵۸۱.
- ↑ نعیم بن حماد، الفتن، ج ۱، ص ۳۷۴، ح ۱۱۱۲.
- ↑ ر.ک: نعیم بن حماد، الفتن، ج ۱، ص ۳۷۴، ح ۱۱۱۴ و ح ۱۱۱۷.
- ↑ علی بن عیسی اربلی، کشف الغمة، ج ۲، ص ۴۶۸.
- ↑ کتاب الغیبة، ص ۱۸۷.
- ↑ جای بسی تأسف است که به عنوان مؤید این دیدگاه نادرست برخی از اهل سنت گفتهاند: «در اینکه مهدی از فرزندان حسن است، سری لطیف نهفته و آن اینکه چون او خلافت را به جهت رضای خداوند نادیده گرفت، پس خداوند نیز مهدی را از نسل او قرار داد تا به مقام خلافت برسد. برخلاف حسین که به جهت کسب خلافت به جنگ و خونریزی دست زد ...».(ر.ک: محمد بن ابی بکر الحنبلی، المنار المنیف، ص ۱۵۱)[اعاذنا الله من شرور انفسنا]
- ↑ سنن ابو داوود، ج ۴، ص ۱۰۸، ح ۴۲۹۰، نعیم بن حماد، کتاب الفتن، ج ۱، ص ۳۷۴، ح ۱۱۱۳.
- ↑ ر.ک: جزری دمشقی شافعی، اسمی المناقب فی تهذیب اسنی المطالب، ص ۱۶۵- ۱۶۸، ح ۶۱.
- ↑ سید صدر الدین صدر، المهدی (ع)، ص ۶۸.
- ↑ منذری، مختصر سنن ابو داوود، ج ۶، ص ۱۶۲، ح ۴۱۲۱.
- ↑ تهذیب التهذیب، ج ۸، ص ۵۶، ح ۱۰۰.
- ↑ سید بن طاووس، التشریف بالمنن، ص ۲۸۵، ص ۴۱۳، باب ۷۶.
- ↑ محب الدین طبری، ذخائر العقبی، ص ۱۳۶؛ کشف الغمة فی معرفة الائمة؛ ج ۳، ص ۴۶۸، به نقل از: ابو نعیم اصفهانی.
- ↑ مسعودی، اثبات الوصیة، ص ۲۶۶.
- ↑ سید ثامر هاشم العمیدی، مهدی منتظر (ع) در اندیشه اسلامی، ترجمه محمد باقر محبوب القلوب، صص ۹۰- ۹۱،(با تغییر و تصرف).
- ↑ نعمانی، الغیبة، ص ۳۵۷.
- ↑ کمال الدین و تمام النعمة، ج ۱، باب ۳۰، ص ۳۱۷، ح ۳.
- ↑ نعمانی، الغیبة، ص ۹۶، ح ۲۸.
- ↑ کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، باب ۳۳، ص ۳۳۸، ح ۱۲.
- ↑ کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، باب ۳۳، ح ۳۱.
- ↑ کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، باب ۳۴، ح ۵.
- ↑ کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، باب ۳۵، ص ۳۷۱، ح ۵.
- ↑ کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، باب ۳۵، ص ۳۷۱، ح ۸.
- ↑ کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، باب ۳۶، ح ۱.
- ↑ کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، باب ۳۷، ح ۳.
- ↑ کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، باب ۳۷، ص ۳۸۱، ح ۵ و باب ۵۶.
- ↑ سلیمیان، خدامراد، درسنامه مهدویت، ص ۱۳۴-۱۴۸.
- ↑ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۱، ص ۲۶۲؛ الخصال، ج ۲، ص ۴۷۵.
- ↑ کافى، ج ۱، ص ۵۳۳
- ↑ منتخب الاثر، ص ۱۹۹؛ الزام الناصب، ص ۵۲؛ عیون اخبار الرضا، ج ۲، ص ۱۳۰
- ↑ بحارالانوار، ج ۵۱، ص ۷۸
- ↑ روزگار رهایى، ج ۱، ص ۷۳.
- ↑ موعودنامه، ص ۵۶.