نام پدر امام مهدی چیست؟ (پرسش)

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
نام پدر امام مهدی چیست؟
موضوع اصلیبانک جامع پرسش و پاسخ مهدویت
مدخل بالاترمهدویت / آشنایی با امام مهدی / معرفت امام مهدی (شناخت امام مهدی) / خاندان و نیاکان امام مهدی
مدخل اصلیامام حسن عسکری از دیدگاه اهل سنت

نام پدر امام مهدی چیست؟ یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث مهدویت است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی مهدویت مراجعه شود.

پاسخ نخست

سید نذیر حسنی

حجت الاسلام و المسلمین دکتر سید نذیر حسنی، در کتاب «مصلح کل» در این‌باره گفته است:

«دو دیدگاه در مورد نام پدر امام مهدی (ع) وجود دارد:

  1. نام پدر ایشان، امام حسن عسکری (ع) است؛
  2. نام پدر ایشان، عبد الله است.

علمای شیعه امام حسن عسکری (ع) را پدر ایشان می‌دانند، در حالی‌که برخی از علمای اهل سنت، نام پدر ایشان را عبد الله می‌دانند[۱].

علت اصلی اینکه برخی نام پدر امام (ع) را عبد الله دانسته‌اند، وجود برخی احادیث است که در آنها نام پدر مهدی (ع)، عبد الله داشته شده است، نه حسن که علمای شیعه دوازده امامی قائل به آنند. "عاصم بن أبی النجود" از "زربن حبیش" از "عبد الله بن مسعود" از پیامبر (ص) نقل کرده است که ایشان فرمودند: قیامت برپا نمی‌شود مگر آنکه مردی از اهل بیت من فرمانروای مردم شود، او هم‌نام من است و نام پدر او هم‌نام پدر من است[۲].

"ابن حماد" هم با سند خود از "أبی الطفیل" نقل کرده است که پیامبر (ص) فرمود: مهدی، هم‌نام من است و پدرش هم، هم‌نام پدر من است[۳].

برخی این احادیث را که اغلب آنها به "ابن مسعود" باز می‌گردد، (در کتاب‌های خود) نقل کرده‌اند. اما در مورد حدیث "ابن حماد" باید گفت که در سلسله سند او نام "رشدین‌ بن سعد المهری" آمده است. از "احمد بن حنبل" نقل شده، که او توجهی به این نداشت که حدیث از چه کسی روایت می‌کند. "أبی زرعه" هم در مورد او گفته است که او ضعیف الحدیث است و "ابو حاتم" نیز گفته: او منکر الحدیث است. "نسائی" هم گفته است که او متروک الحدیث است و حدیثش نوشته نمی‌شود[۴](مورد اعتماد نیست).

اما در مورد احادیثی که سلسله سند آن به ابن مسعود می‌رسد، باید گفت که عالمان بزرگ علم حدیث اهل سنت آنها را نقل کرده‌اند، اما در آن احادیث عبارت "و نام پدرش هم‌نام پدرم است" نیامده است و "مقدسی شافعی" هم پس از ذکر این حدیث، بدون هیچ گونه اضافه‌ای، این نکته را یادآور شده و گفته است: این حدیث را گروهی از بزرگان علم حدیث در کتاب‌های خود آورده‌اند، از جمله آنها، "امام ابو عیسی الترمذی" در "جامع ترمذی"، "امام ابو داود" در "سنن" خود، "الحافظ ابو بکر البیهقی" و "شیخ ابو عمرو الدانی" است. این علماء، همگی این حدیث را این گونه روایت کرده‌اند[۵]و عبارت "نام پدر او هم‌نام پدر من است" در احادیث آنها نیامده است.

"ذهبی" این حدیث را بدون ذکر عبارت پایانی (نام پدر و ...) با سندش از "محمد بن هارون" آورده است که او گفت: عمرو بن علی برای ما گفت: "یحیی بن سعید" از "سفیان" از "عاصم" از "زر" از "عبد الله" نقل کرده که پیامبر (ص) فرمود: روزها و شب‌ها به پایان نمی‌رسد مگر آنکه مردی از اهل بیت من به فرمانروایی عرب‌ها برسد. او هم‌نام من است.

او سپس گفت: و ترمذی هم آن‌را معتبر دانسته است[۶].

"سیوطی" در "الدر المنثور" گفته است: و ترمذی این حدیث را روایت‌کرده و حدیث ابو هریره را صحیح و معتبر دانسته است، او گفت: پیامبر (ص) فرمود: اگر از دنیا جز یک روز باقی نمانده باشد، قطعا خدا آن روز را آنقدر طولانی می‌کند تا اینکه مردی از اهل بیت من که هم‌نام من است، بیاید[۷].

در کتاب "الفتن" تألیف "نعیم بن حماد" آمده است که او گفت: "ابن عیینه" به نقل از "عاصم" از "عبد الله" از پیامبر (ص) برای ما گفت که پیامبر فرمود: مهدی، هم‌نام من است و پدرش، هم‌نام پدر من است.

سپس گفت: و بارها این حدیث را شنیدم اما در آن سخنی از نام پدر ایشان به میان نیامده بود[۸].

"ابن خلدون" در کتاب "تاریخ" خود، حدیث "او هم‌نام من و پدرش، هم‌نام پدر من است" را ذکر کرده و گفته است: در سلسله سند این حدیث، نام "داود بن المجنی بن المحرم" و پدرش آمده است و این دو (از نظر نقل حدیث و مورد اعتماد بودن) بسیار ضعیف الحدیث‌اند[۹].

"طبرانی" در کتاب "المعجم الاوسط" خود گفته است: "احمد" برای ما حکایت کرد و گفت: "عبد الأعلی بن حماد الفرسی" برای ما گفت: "عبید الله بن موسی" برای ما گفت که "زائدة" از "عاصم" از "زر" از "عبد الله" نقل کرد که رسول خدا (ص) فرمود: اگر از دنیا جز یک روز باقی نمانده باشد، خدا آن روز را چنان طولانی می‌کند تا مردی از اهل بیت من که هم‌نام من است و پدر او هم هم‌نام پدر من است، بیاید. او زمین را که پر از ستم و بیداد شده است، سرشار از عدالت و داد و انصاف می‌کند.

سپس گفت: کسی جز عبد الله این حدیث را با این عبارت اضافی، روایت نکرده است.

"نعمان بن محمد التمیمی المغزی" (متوفای ۳۶۳ ه ق) در حاشیه کتاب خود به نام "شرح الاخبار" این سخن را آورده است و "ابن داود" یادآورشده که: در بیشتر روایت‌های راویان مورد اعتماد و اطمینان، تنها عبارت "او هم‌نام من است" آمده است و کسانی که در ادامه این حدیث آورده‌اند که: "پدر او، هم‌نام پدر من است" این عبارت زائد است و چنین اشخاصی خود این عبارت را به این حدیث افزوده‌اند. سپس گفت: و [[علی بن عیسی گفت: اما دوستان شیعه ما، این حدیث را معتبر نمی‌دانند، زیرا آنها نام ایشان و نام پدرش را قطعا چیز دیگری می‌دانند، اما عموم علما گفته‌اند که با افزوده شدن این عبارت زائده، در این حدیث، نتیجه این شده که علماء با این کار، این‌گونه می‌خواستند که در یک حدیث، همه روایت‌ها و نقل‌قول‌ها آمده باشد[۱۰].

"زین الدین ابو محمد علی بن یونس" (متوفای سال ۸۷۷ ه ق) در شرح این عبارت اضافه‌شده، گفته است: این عبارت اضافی که به این حدیث افزوده شده، روش شما است و برای ما حجت نیست و علمای علم اصول، به کسانی که افزوده‌ها و زائده‌ها بر اصل را نقل می‌کنند، حمله کرده و بر آنان عیب گرفته‌اند. گنجی گفته است: ترمذی این حدیث را در جامع خود آورده است و در آن عبارت "پدر او هم‌نام پدر من است" نیامده است. "ابو داود" هم این حدیث را در "سنن" خود آورده و در کتاب او هم از این عبارت اضافی خبری نیست[۱۱].

علاوه بر این بسیاری از علمای علم حدیث اهل سنت، این حدیث را بدون آن عبارت اضافی، نقل کرده‌اند. "طبرانی" در "معجم" خود به نقل از خود "ابن مسعود"، در موارد زیادی این حدیث را آورده و آن قسمت اضافی را ذکر نکرده است.

"طبرانی" در موارد، ۱۰۲۱۴، ۱۰۲۱۵، ۱۰۲۱۷، ۱۰۲۱۸، ۱۰۲۱۹، ۱۰۲۲۰، ۱۰۲۲۱، ۱۰۲۲۳، ۱۰۲۲۵، ۱۰۲۲۶، ۱۰۲۲۷، ۱۰۲۲۹، ۱۰۲۳۰ این حدیث را آورده است.

به‌طور حتم این عبارت اضافی در این حدیث، به وسیله کسانی انجام شده که می‌خواسته‌اند این لقب را به خود نسبت دهند و خود را مصداق آن نشان دهند. آنها خواسته‌اند از آن در جهت منافع شخصی خود استفاده کنند. در اینجا به ذکر یک مورد اکتفا می‌کنیم: "محمد بن عبد الله بن الحسن"، لکنت زبان داشت و از "ابی هریرة" نقل شده که او گفت:

نام "مهدی"، "محمد بن عبد الله" است و لکنت زبان دارد[۱۲].

نتیجه اینکه عبارت پدرش، هم‌نام پدر من است که به این حدیث افزوده شده، یا به این علت بوده که برخی خواسته‌اند به اصل این حدیث خدشه وارد سازند، یا برخی به وسیله آن خواسته‌اند از این لقب استفاده کرده و از روی باطل و دروغ، آن‌را به خود نسبت دهند و خود را آن شخص خاص معرفی کنند.

اما در مورد این نظریه که عنوان می‌کند حسن عسکری (ع) پدر امام مهدی (ع) یعنی آن مصلح جهانی است و علمای شیعه سخت پایبند آنند، باید گفت که این مسئله با مباحث و موارد زیر قابل اثبات است:

  1. هویت مصلح جهانی از دیدگاه پیامبر (ص)؛
  2. هویت مصلح جهانی از دیدگاه اهل بیت (ع)؛
  3. دانشمندان علم انساب و تبارشناسی و محمد بن الحسن العسکری (ع)؛
  4. سخنان علمای اهل سنت در مورد ولادت محمد بن الحسن العسکری و اینکه ایشان همان مهدی موعود (ع) است؛
  5. دیدارهای فردی و گروهی مردم با امام؛
  6. توقیع‌های صادرشده از سوی ایشان»[۱۳].

پاسخ‌ها و دیدگاه‌های متفرقه

۱.حجت الاسلام و المسلمین زهادت؛
حجت الاسلام و المسلمین عبدالمجید زهادت، در کتاب «معارف و عقاید ۵» در این‌باره گفته است:

«پدر گرامی او، پیشوای یازدهم شیعیان حضرت حسن عسکری (ع) و مادر بزرگوار آن حضرت، بانویی شایسته به نام «نرجس» بود که درباره ملیتِ او روایات، مختلف است. مطابق روایتی، آن بانو دختر «یشوع» پسر امپراتور روم و مادرش از نسل «شمعون» وصی حضرت عیسی (ع) بود. برابر این روایت، نرجس در پی خوابی شگفت، مسلمان شد و به هدایت امام عسکری (ع) خود را در میان سپاه روم که عازم نبرد با مسلمانان بودند قرارداد و همراه جمعی دیگر به اسارت لشکر اسلام درآمد. امام هادی (ع) کسی را فرستاد که او را خریداری کرد و به سامراء آورد.[۱۴]

البته روایات دیگری نیز نقل شده است؛[۱۵]ولی آنچه مهم و قابل توجه است، اینکه حضرت نرجس (س) مدتی در خانه حکیمه خاتون –خواهر بزرگوار امام هادی (ع)- تحت تعلیم و تربیت او قرار گرفته و مورد احترام فراوان حکیمه (س) بوده است.

حضرت نرجس (س) بانویی است که سال‌ها پیش در کلام امیرالمؤمنین (ع)[۱۶]و امام صادق (ع)[۱۷]مورد ستایش قرار گرفته و از او به عنوان بهترین کنیزان و سرور آنان یاد شده است.

گفتنی است که مادر امام عصر (ع) به نام‌های دیگری مانند: سوسن، ریحانه، ملیکه و صیقل (صقیل) نیز خوانده می‌شد. این تعدد نام و لقب، سابقه تاریخی دارد؛ مثلا حضرت زهرا (س) دختر گرامی رسول خدا (ص) از کسانی است که نام‌ها و القاب متعددی داشته است؛ از جمله: زهرا، فاطمه، صدیقه، مرضیه، راضیه، زکیه، طاهره، مطهرة، ریحانه، محدثه، کامله، فاضله. ابن أثیر می‌نویسد: فاطمه دختر حمزه بن عبدالمطلب (ع) دختر عموی پیامبر، بعضی گفته‌اند اسم او «امامه» بود و دیگر گفته که «عماره» بوده است.[۱۸]اختلاف در نام ابوبکر و مادرش[۱۹]و همچنین اختلاف در نام ابو هریره –تا جایی که برای او ۱۸ نام گفته شده است- [۲۰]به علاوه با توجه به اینکه ولادت امام مهدی (ع) به علت جوّ خفقان حکومت عباسی و احتمال شهادت ایشان، مخفیانه بود، تعدد نام مادر برای عدم شناسایی ایشان امری منطقی و عقلایی است»[۲۱].

{{پاسخ پرسش | عنوان پاسخ‌دهنده = ۲. حجت الاسلام و المسلمین سلیمیان؛ | تصویر = 136863.JPG | پاسخ‌دهنده = خدامراد سلیمیان | پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین خدامراد سلیمیان، در کتاب «درسنامه مهدویت» در این‌باره گفته است:

  1. ابن ابی شیبه، طبرانی و حاکم، از عاصم بن ابی النجود، از زر بن حبیش از عبد الله بن مسعود روایت کرده‌اند که پیامبر اکرم (ص) فرمود: « لاَ تَذْهَبُ اَلدُّنْيَا حَتَّى يَبْعَثَ اَللَّهُ رَجُلاً يُوَاطِئُ اِسْمُهُ اِسْمِي، وَ اِسْمُ أَبِيهِ اِسْمَ أَبِي»[۲۲]؛ "دنیا از میان نمی‌رود، مگر اینکه خداوند مردی را برمی‌انگیزاند که نام او هم نام من و نام پدرش نام پدر من است".
  2. ابو عمرو دانی و خطیب بغدادی، از عاصم بن ابی النجود از زر بن حبیش، از عبد الله بن مسعود نقل کرده‌اند که پیامبر (ص) فرمود: «لاَ يَقُومُ اَلسَّاعَةُ حَتَّى يَمْلِكَ رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ بَيْتِي يُوَاطِئُ اِسْمُهُ اِسم أبی»[۲۳]؛ "قیامت برپا نمی‌شود؛ مگر آنکه مردی از خاندان من بر همه مردم پادشاهی کند، نام او هم نام من و نام پدرش نام پدر من است".
  3. نعیم بن حماد، خطیب و ابن حجر، همگی از عاصم، از زر بن حبیشاز ابن مسعود روایت کرده اند که رسول اکرم (ص) فرمود: «اَلْمَهْدِيُّ يُوَاطِئُ اِسْمُهُ اِسْمِي وَ اِسْمُ أَبِيهِ اِسْمَ أَبِي»[۲۴]؛ "مهدی نامش هم‌نام من و نام پدرش نام پدر من است".
  4. نعیم بن حماد به سند خودش از ابو الطفیل آورده است که رسول خدا (ص) فرمود: {{متن حدیث|اَلْمَهْدِيُّ اِسْمُهُ اِسْمِي وَ اِسْمُ أَبِيهِ اِسْمَ أَبِي}[۲۵]؛ "مهدی نامش نام من و نام پدرش، نام پدر من است". هیچ‌یک از این احادیث، نمی‌تواند حجت و دلیلی محکم، بر ادعای کسانی باشد که نام پدر مهدی (ع) را "عبد الله" دانسته‌اند. سند حدیث چهارم به اتفاق همه محدثان ضعیف است؛ زیرا یکی از راویان آن رشدین بن سعد است؛ یعنی همان "رشدین بن ابی رشدین" است که همه بزرگان اهل سنت در علم رجال بر ضعف او اتفاق دارند[۲۶]. بدین ترتیب و بدون شک در چنین امر مهمی، نمی‌توان سخن این‌گونه افراد را پذیرفت. سه حدیث نخستین، نیز نمی‌توانند حجت و دلیل باشند؛ چون عبارت "نام پدرش نام پدر من است" را بزرگان و حافظان حدیث نقل نکرده‌اند و تنها جمله "نام او، نام من است" را همگان، بدون اضافه‌ای دیگر آورده‌اند. برخی از پژوهشگران اهل سنت- که روایت‌کنندگان از عاصم بن ابی النجود را مورد بررسی قرار داده‌اند- به این مطلب تصریح کرده و گفته‌اند: این اضافه در اصل حدیث نیست.

از طرف دیگر، هر سه حدیث، فقط به ابن مسعود، ختم می‌شود و حال آنکه در مسند احمد در چند مورد، همین حدیث از ابن مسعود نقل شده که با جمله "نام او، نام من است"، پایان یافته است[۲۷]. ترمذی می‌گوید: حدیث از علی (ع)، ابو سعید خدری، ام سلمه و ابو هریره، فقط با لفظ "نام او، نام من است" روایت شده است. آن‌گاه- بعد از نقل حدیث ابن مسعود با این لفظ- می‌افزاید: "در این باب، از علی، ابو سعید، ام سلمه و ابو هریره روایت شده و این حدیث نیکو و صحیح است"[۲۸]. طبرانی در المعجم الکبیر آن را از ابن مسعود، از چند طریق فقط با لفظ "نام او نام من است" در حدیث‌های ۱۰۲۱۴ به بعد، نقل کرده است. حاکم نیز در مستدرک، حدیث را از ابن مسعود فقط با جمله "نام او نام من است"، نقل کرده و گفته است: "این حدیث با شرط شیخین صحیح است و آنان آن را نقل نکرده‌اند"[۲۹]. بغوی در مصابیح السنة حدیث را- بدون اضافه- نقل کرده و گوید: حدیث نیکو است[۳۰]. مقدسی شافعی تصریح می‌کند: این افزوده را بزرگان حدیث روایت نکرده‌اند. پس از نقل حدیث- بدون آن اضافه- می‌نویسد: "گروهی از بزرگان حدیث، در کتاب‌های خود به همین‌گونه آورده‌اند؛ مانند: ابو عیسی ترمذی در جامع، ابی داود در سنن و حافظ ابو بکر بیهقی و شیخ ابو عمر دانی"[۳۱]. سپس حدیث‌های دیگری در تأیید درستی نقل خود از بزرگانی چند- مانند طبری، احمد بن حنبل، ترمذی، ابو داود، حافظ ابو داود و بیهقی- به نقل از عبد الله بن مسعود، عبد الله بن عمر و حذیفه می‌آورد[۳۲]. همان‌گونه که اشاره شد، ترمذی این حدیث را از حضرت علی (ع)، ابو سعید خدری، ام سلمه و ابو هریره فقط با جمله "نام او، نام من است"، روایت کرده است. بنابراین اگر جمله "و نام پدرش، نام پدر من است" در متن اصلی روایت ابن مسعود می‌بود، قابل تصور نیست که همه این شخصیت‌های یاد شده، به اتفاق آن را حذف کرده باشند؛ هرچند آنان از عاصم بن ابی النجود هم روایت کرده باشند! اما اینکه چگونه این افزوده به روایت‌ها راه یافته، احتمالاتی قابل طرح است:

  1. از سوی پیروان و یاران حسنی‌ها به منظور اثبات مهدویت محمد بن عبد الله بن حسن مثنی، اضافه شده است.
  2. از سوی طرفداران بنی عباس، جهت تأیید مهدویت محمد بن عبد الله (ابو جعفر) منصور عباسی، به حدیث ابن مسعود افزوده شده است. این احتمال، زمانی به واقعیت نزدیک می‌شود که بدانیم محمد بن عبد الله بن حسن مثنی، لکنت زبان داشته و لذا پیروانش دروغ دیگری به وایت ابو هریره افزوده و روایت را چنین نقل کرده‌اند: "به درستی که مهدی نامش محمد بن عبد الله است و در زبانش کندی وجود دارد"[۳۳]. بر این اساس هر سه حدیث نخستین، با نقل حافظان حدیث از عاصم مخالفت دارد. از این رو حافظ ابو نعیم اصفهانی (م ۴۳۰ﻫ) در مناقب المهدی این حدیث را با ۳۳ سلسله راویان مختلف تا عاصم، نقل کرده است. در این نقل‌ها حتی یکی از آنها عبارت "و نام پدرش نام پدر من است" را ندارد و با عبارت "نام او نام من است" پایان یافته است. گنجی شافعی (م ۶۳۸ﻫ) متن اصفهانی را نقل و اضافه می‌کند: "این حدیث را غیر از عاصم، دیگرانی هم مانند عمرو بن حره، از زر بن حبیش نقل کرده‌اند و همگی با "نام او نام من است"، آن را به پایان برده‌اند؛ جز روایتی که عبارت "و نام پدرش نام پدر من است" را دارد.

کوتاه سخن اینکه چنین اضافه‌ای پذیرفتنی نیست؛ به خصوص که: احمد بن حنبل "با دقتی که در ضبط حدیث دارد"، این حدیث را چندبار در مسندش با جمله "و نامش نام من است"، نقل کرده است"[۳۴]. از بحث‌های گذشته روشن می‌شود که تبار امام مهدی (ع)، به امام حسین (ع) می‌رسد و دیگر احادیثی که خلاف این را می‌رسانند، ضعیف و بی‌اعتبار بوده هیچ قرینه‌ای بر صحت آنها در دست نیست. با توجه به نتیجه بحث‌های گذشته نیز به دست می‌آید: نقل متواتر نزد مسلمانان نیز، همین نتیجه را تأیید می‌کند[۳۵]»[۳۶].

از آنجا که پیشوای یازدهم به دستور خلیفه عباسی در "سامرا"، در محله "عسکر" سکونت اجباری داشت، "عسکری" نامیده می‌شود[۳۸]. از مشهورترین القاب آن حضرت، "نقی"، "زکی"، "فاضل"، "امین" و کنیه‌اش "ابو محمد" است. او ۲۲ ساله بود که پدر ارجمندش به شهادت رسید. مدت امامتش شش سال و عمر شریفش ۲۸ سال بود. امام عسکری (ع) در سال ۲۶۰ ه در حالی‌که تنها پسر او به عنوان آخرین حجت الهی در سن پنج سالگی قرار داشت، به شهادت رسید و در خانه خود در سامرا در کنار مرقد پدرش به خاک سپرده شد[۳۹]»[۴۰]. }}

پرسش‌های وابسته

  1. آیا مهدی‏ از اولاد و نسل عباس است؟ (پرسش)
  2. آیا مهدی همان عیسی بن مریم است؟ (پرسش)
  3. امام مهدی از نسل چه کسی است؟ (پرسش)
  4. نام مادر امام مهدی چیست؟ (پرسش)
  5. نام پدر امام مهدی چیست؟ (پرسش)
  6. مادربزرگ امام مهدی کیست؟ (پرسش)
  7. القاب مادر امام مهدی چیستند؟ (پرسش)
  8. معروف‌ترین کنیه مادر امام مهدی چیست؟ (پرسش)
  9. پدر و مادر امام مهدی در چه سالی متولد شده‏‌اند؟ (پرسش)
  10. سرگذشت پدر امام مهدی چیست؟ (پرسش)
  11. سرگذشت مادر امام مهدی چیست؟ (پرسش)
  12. خواب‌های مادر امام مهدی در روم چه بود؟ (پرسش)
  13. مادر امام مهدی چگونه از بغداد به سامرا آمد و با امام حسن عسکری ازدواج کرد؟‌ (پرسش)
  14. امام مهدی پدر و مادر خود را در چند سالگی از دست داد؟ (پرسش)
  15. چرا امام مهدی از فرزندان امام حسین است نه امام حسن؟ (پرسش)
  16. به حدیث اسمه اسمی و اسم ابیه اسم ابی چگونه پاسخ می‏‌گویید؟ (پرسش)
  17. به حدیث المهدی من ولد الحسن چگونه پاسخ می‌‏گویید؟ (پرسش)
  18. حکیمه خاتون کیست؟ (پرسش)
  19. القاب امام حسن عسکری چیستند؟ (پرسش)
  20. اولین مالک نرجس خاتون چه شخصی بوده است؟ (پرسش)
  21. بعضی از مورخان نوشته‏‌اند فرزند امام حسن عسکری به نام محمد در سن ۶ یا ۷ سالگی شهید شده است آیا صحت دارد؟ (پرسش)
  22. با توجه به اینکه جنگی بین رومیان و عباسیان اتفاق نیفتاده چطور مادر امام مهدی نوه پادشاه روم هستند و اسیر شده‌اند؟ (پرسش)
  23. چرا بعضی از تاریخ‏‌نگاران مهدی موعود را از نسل امام حسن مجتبی و طباطبایی می‌‏دانند؟ (پرسش)
  24. علت اختلاف احادیث درباره نام و نسب امام مهدی چیست؟ (پرسش)
  25. پدر و مادر امام مهدی در کجا دفن شدند؟ (پرسش)

منبع‌شناسی جامع مهدویت

پانویس

  1. علت این‌که گفتیم برخی از علمای اهل سنت این است که ما در بخش‌های بعد، سخنان برخی از علمای اهل سنت را خواهیم آورد که صراحتا گفته‌اند که نام پدر امام مهدی (ع)، حسن (ع) است.
  2. سنن أبی عمرو الدانی، ۹۴- ۹۵.
  3. الفتن، ابن حماد، ۳۶۸، ۱۰۸۰.
  4. تهذیب الکمال، ج ۹، ۱۹۱، ۱۹۱۱، تهذیب التهذیب، ج ۳، ص ۳۴۰.
  5. عقد الدرر، ۵۱، باب ۲.
  6. سیر اعلام النبلاء، ج ۱۱، ص ۴۷۲.
  7. الدر المنثور، ج ۷، ص ۴۸۴.
  8. الفتن، ابن حماد، ص ۲۷۷.
  9. تاریخ ابن خلدون، ص ۳۲۱.
  10. شرح الاخبار فی فضائل الائمه الاطهار، ج ۳، ص ۳۸۷، پاورقی، مؤسسه النشر الاسلامی.
  11. الصراط المستقیم الی مستحقی التقدیم، ج ۲، ص ۲۲۲، تحقیق محمد الباقر البهبودی، طبع الحیدریه، نشر المکتبة المرتضویة لأصیاء الاثر الجعفریه.
  12. ابو الفرج الاصفهانی، مقاتل الطالبیین، ص ۱۶۳.
  13. حسنی، سید نذیر، مصلح کل، ص۵۳-۵۷.
  14. کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۴۱۷، ب ۴۱، ح ۱.
  15. بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۱۱، ح ۱۴، و ص ۲۲، ح ۲۹.
  16. کتاب الغیبة، ص ۴۷۰.
  17. کامل الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۳۴۵، ب ۳۳، ح ۳۱.
  18. أسد الغابة فی معرفة الصحابة، ج ۶، ص ۲۱۹.
  19. أسد الغابة فی معرفة الصحابة، ج ۳، ص ۲۰۵.
  20. تقریب التهذیب، ج ۱، ص ۶۸۰، رقم ۸۴۲۶.
  21. زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵، جلد ۲ ص ۱۰۴.
  22. ابن ابی شیبه، المصنف، ج ۱۵، ص ۱۹۸، ح ۱۹۴۹۳؛ طبرانی، المعجم الکبیر، ج ۱۰، ص ۱۶۳، ح ۱۰۲۱۳ و ص ۱۶۶، ح ۱۰۲۲۲؛ مستدرک حاکم، ج ۴، ص ۴۴۲؛ علی بن عیسی اربلی، کشف الغمة، ج ۳، ص ۲۶۱.
  23. سنن ابو عمرو دانی، ص ۹۴ و ۹۵؛ تاریخ بغداد، ج ۱، ص ۳۷۰.
  24. تاریخ بغداد، ص ۳۹۱؛ نعیم بن حماد، الفتن، ج ۱، ص ۳۶۷، ح ۱۰۷۶ و ۱۰۷۷؛ کنز العمال، ج ۱۴، ص ۲۶۸، ح ۳۸۶۷۸ به نقل از ابن عساکر.
  25. نعیم بن حماد، الفتن، ج ۱، ص ۳۶۸، ح ۱۰۸۰.
  26. ر.ک: تهذیب الکمال، ج ۹، ص ۱۹۱؛ تهذیب التهذیب، ج ۳، ص ۲۴۰.
  27. احمد بن حنبل، مسند، ج ۱، ص ۳۷۶ و ۳۷۷ و ۴۳۰ و ۴۴۸.
  28. سنن ترمذی، ج ۴، ص ۵۰۵، ح ۲۲۳۰.
  29. مستدرک حاکم، ج ۴، ص ۴۴۲.
  30. مصابیح السنة، ص ۴۹۲، ح ۴۲۱۰.
  31. عقد الدرر، ص ۵۱، باب ۲.
  32. عقد الدرر، ص ۵۱- ۵۶، باب ۲.
  33. ر.ک: مقاتل الطالبین، ص ۱۶۳ و ۱۶۴.
  34. گنجی شافعی، البیان فی اخبار صاحب الزمان (ع)، ص ۴۸۲.
  35. سید ثامر هاشم العمیدی، مهدی منتظر در اندیشه اسلامی، صص ۹۲- ۱۰۷(با تصرف).
  36. سلیمیان، خدامراد، درسنامه مهدویت، ج۱، ص۱۲۷، ۱۲۸.
  37. ر.ک: محمد بن یعقوب محمد بن یعقوب کلینی، کافی، ج ۱، ص ۵۰۳.
  38. شیخ صدوق، علل الشرایع، ج ۱، باب ۱۷۶، ص ۲۳۰.
  39. ر.ک: مهدی پیشوایی، سیره پیشوایان (ع)، ص ۶۱۵.
  40. سلیمیان، خدامراد، درسنامه مهدویت، ص ۱۵۳.