ارزش در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی
مقدمه
از موضوعات مهم و اساسی هر جامعهای، ارزشها و هنجارهای آن جامعه است که ممکن است به گونههای مختلف اعتبار بشوند و با واژگانی مانند باید و نباید، حسن و قبح، درست و نادرست، وظیفه، تکلیف و مسئولیت، از آن یاد شود. جامعهشناسان به دلیل ابعاد کیفی و پیچیده مفهوم ارزشها، تقسیمبندیهای پرشماری از آن به دست دادهاند، مانند: مطلق و نسبی، ذهنی و عینی، ذاتی و عرضی، فرهنگی، اجتماعی، دینی، اخلاقی، حقوقی، سلبی و ایجابی. هر مکتب فکری، سلسلهای از ارزشها و بایدها و نبایدها دارد که متکی بر نوعی فلسفه یا جهانبینی است. بر اساس جهانبینی توحیدی اسلام، انسان دارای کرامت و مسئول تربیت خویش و اصلاح جامعه است. از نظر امام خمینی ارزشها به دو نوع مادی و معنوی تقسیم میشوند. ارزشهای مادی طی زمان تغییر و تحول مییابند، اما ارزشهای معنوی همیشگی و تغییرناپذیرند. ایشان اعتقاد داشت انقلاب اسلامی پیش از آنکه انقلاب سیاسی یا اقتصادی باشد، انقلاب فرهنگی و انقلاب ارزشها بود.
معنای لغوی و اصطلاحی
ارزش به معنای بها، قیمت، قدر، برازندگی و شایستگی است[۱] و به تمام چیزهای مطلوب، مفید، خواستنی و ستودنی گفته میشود.[۲] ارزشها در اصطلاح جامعهشناسی، معیارهایی است که به جامعه و فرهنگ معنا میبخشد، [۳] رکن اساسی فرهنگ تلقی میشود [۴] و ابزار سنجش و داوری رفتار و گفتار افراد به شمار میرود.[۵] ارزشها تصویری از خوب و بد را به نمایش میگذارد و بر اساس آن مردم در مییابند که مجاز و ممنوع و زشت و زیبا چیست.[۶] ازجمله واژگان مرتبط با ارزش، فرهنگ و هنجار است. فرهنگ، مجموعه باورها، ارزشها، الگوها و شیوههای رفتاری برخاسته از جوامع انسانی است[۷] و هنجار به راه، روش و قانون، [۸] شیوههای احساس، اندیشه و عملی که مستقل از روان فردی افراد و قایم بر اجتماع آنان باشد، [۹] گفته میشود.
پیشینه
ارزشها یکی از کلمات اصلی و کلیدی جامعهشناسی و از موضوعات مهم و اساسی و بخشی از فرهنگ هر جامعهای است.[۱۰] واژه ارزش در آغاز، معنا و کاربردی محدود داشت و صرفاً برای قیمتگذاری و ارزیابی کالاهای اقتصادی استفاده میشد؛ اما به مرور زمان، کاربرد آن در معنای ارزش اخلاقی افزایش یافت؛ به گونهای که امروزه هنگامی که بدون هیچ قیدی به کار میرود، ارزش اخلاقی به ذهن میرسد[۱۱] و از همینرو مفهوم ارزش، افزون بر اقتصاد و فلسفه، در سایر علوم انسانی، مانند جامعهشناسی، روانشناسی، سیاست و حقوق نیز نقشی محوری دارد.[۱۲] ارزشها به عنوان وسیلهای برای تشخیص و تعیین ضوابطی که بتواند رفتار اخلاقی و انسانی را از رفتار غیر اخلاقی و غیر انسانی متمایز کند، همیشه ذهن انسان را به خود مشغول ساخته است. شیوه رفتار، روابط و مناسبات افراد به طور مستقیم، به سبب تاثیر نظام ارزشی و اصول اخلاقی و شیوه ارزشیابی اشخاص برای کارکرد جامعه، اهمیتی بنیادی دارد.[۱۳] امام خمینی نیز به ارزشها، بهویژه ارزشهای اسلامی اهمیت بسیار میداد، چنانکه معتقد بود شهیدشدن امامحسین(ع) به عنوان بزرگترین فاجعه در تاریخ اسلام و بشر، برای دفاع از ارزشهای اسلامی بوده است.[۱۴]
حقیقت ارزشها
ارزشها اموری اعتباری هستند که انسانها هنگام عمل، التزام و پایبندی خود را به آن نشان میدهند و بر اساس آن رفتار میکنند. ارزشها ممکن است به گونههای مختلفی اعتبار شود و با واژگانی، مانند باید و نباید، حسن و قبح، درست و نادرست، وظیفه، تکلیف و مسئولیت، از آن تعبیر میکنند.[۱۵] برخی معتقدند ارزشها، اعم از ارزشهای اخلاقی و دینی و هنری، اموری عینی و خارجی است و مصادیق آن مابازای خارجی دارد. در نظر برخی دیگر، ارزشها نوعی مفاهیم فلسفیاند که هرچند مابازای خارجی ندارند، دارای منشا انتزاع خارجی هستند.[۱۶]
هر مکتب فکری که طرحی برای نجات و رهایی و کمال و سعادت بشر به دست میدهد، یک سلسله ارزشها، بایدها، نبایدها، شایدها و نشایدهایی در سطح فرد و جامعه میآورد که متکی بر نوعی فلسفه یا جهانبینی است که آنها را توجیه میکند.[۱۷] امام خمینی خاطرنشان کرده است که پیامبران الهی برای دعوت به مکارم اخلاق و ارزشهای انسانی برانگیخته شدند[۱۸] و ارزشهای ثابت و غیر قابل تغییری مانند اعتقاد به الوهیت، عدالت اجتماعی و لزوم بسط دادگری و جهاد و مبارزه با ستم را در میان بشریت منتشر ساختند.[۱۹] مکتب اسلام نیز که بر پایه جهانبینی «توحیدی» است، موجودات جهان را هدفمند، هماهنگ و در حال تکامل و حرکت به سوی یک مرکز میداند. بر اساس جهانبینی توحیدی، انسان دارای کرامت و شرافت مخصوص و با رسالتی ویژه، مسئول تربیت خویش و اصلاح جامعه است.[۲۰] خوبی و بدی دنیا برای انسان، به نوع رفتار وی و طرز برخورد و عمل او بستگی دارد.[۲۱] از دیدگاه اسلام، سه عنصر علم، ایمان و عمل صالح میتواند موجب تعالی، رشد و نزدیکی انسان به خدا شود و عواملی، نظیر هوای نفس و خودپرستی و حب دنیا مایه سقوط او گردد.[۲۲] بر اساس تعالیم قرآن کریم و نظام ارزشی اسلام، همه انسانها با هم برابرند و تنها ملاک ارزشمندی، تقوا و پرهیزگاری است.[۲۳]
امام خمینی معتقد بود اسلام نهتنها مانع رشد علمی و فکری بشر نیست، بلکه زمینه آن را آمادهتر میسازد و به آن جهت انسانی و الهی میدهد؛ اسلام با فساد اخلاق، انسان مصرفیشدن، تلاش برای لذتجویی بیشتر و سنجیدن تمام ارزشها با پول مخالف است.[۲۴] ایشان توجه به اسلام را در این عصر ظلمانی که همه ارزشها بر باد رفته بود، منّت خداوند تعالی میدانست.[۲۵]
ارزشها در مکاتب گوناگون
جامعهشناسان به دلیل ابعاد کیفی و پیچیده مفهوم ارزشها، از این اصطلاح تقسیمبندیهای متعددی، چون مطلق و نسبی، ذهنی و عینی، ذاتی و عرضی، فرهنگی، اجتماعی، دینی، اخلاقی، حقوقی، سلبی و ایجابی به دست دادهاند.[۲۶] مکاتب از حیث نوع ارزشها، قوانین حقوقی و انسانی، متنوع و متکثرند.[۲۷] در برخی مکاتب، ارزشها بر تأمین منافع فردی و در برخی بر تأمین مصالح اجتماعی و عدالت استوار شده است.[۲۸] لیبرالیسم، ملاک ارزشگذاری انسان را آزادی میداند[۲۹] و معتقد است انسان در پرتو آزادی میتواند خواستهها و تمایلاتش را بشناسد و برای رسیدن به آنها تلاش کند. از دیدگاه این مکتب فکری، رشد انسان در جنبههای گوناگون شخصی، شخصیتی، فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی در گرو دادن آزادی به اوست.[۳۰] در مارکسیسم، بنا به قرائت اکثریت، ارزشها بر پایه جبر و قضا و قدر جبری بنا شده است. این مکتب، جبر را مسلط بر اراده و معرفت انسان و محدود کننده آن دو و انسان را موجودی منفعل و بیتاثیر به شمار میآورد[۳۱]؛ ولی در مکتب اسلام، انسان از هنگامی که متولد میشود، یک سلسله ارزشهای عالی و متعالی را به صورت بالقوه در درون خود دارد[۳۲]؛ در عین حال انسان از دید اسلام، آزاد، مختار، مسئول و حاکم بر سرنوشت خویش است[۳۳] و ارزش و منزلتش در سایه بندگی و اطاعت خدا نمایان میشود.[۳۴]
امام خمینی نیز ارزشها را به دو نوع مادی و معنوی تقسیم کرده است؛ ارزشهای مادی طی زمان دچار تغییر و تحول میشود؛ اما ارزشهای معنوی، مثل توحید، جهاد و عدالت اجتماعی و رفتار عادلانه حکومت با مردم، همیشگی و تغییرناپذیرند[۳۵] و انسان متعهد و مؤمن، بر خلاف انسان مادیگرا، هرگز حاضر به فداکردن ارزشهای پسندیده و اصیل در راه ارزشهای مادی نیست[۳۶]؛ با این حال، از ارزشهای مادی با توجه به آموزههای دینی، در مسیر رسیدن به معنویات بهره میبرد.[۳۷] ایشان معتقد بود مکاتب مادی، انباشت سرمایه و گرایش به مادیات را مهمترین ارزش و اولویت بشر معرفی میکنند، [۳۸] اما در مکاتب توحیدی و الهی، والاترین ارزشهای انسانی، علم و تقوا و جهاد در راه خداست.[۳۹]
امام خمینی توحید، [۴۰] اخلاص و کار برای خدا، [۴۱] حفاظت از قرآن، [۴۲]تفکر و تدبر در قرآن، [۴۳] تبلیغ دین، [۴۴] احیای شعائر دینی و برپائی مجالس عزای سیدالشهدا(ع)، [۴۵] را از با ارزشترین اعتقادات و کارها شمرده است. در نگاه ایشان آزادی و استقلال نیز از ارزشهای ممتاز و حیات بدون آن بیارزش است.[۴۶] ایشان عدالتطلبی[۴۷] و ظلمستیزی و زیر بار ذلت نرفتن، [۴۸] تحمل سختیها در راه رسیدن به پیروزی نهایی، [۴۹] خدمت به مستضعفان[۵۰] و یاریرساندن به آنان، [۵۱] خدمت در نهادهای گوناگون ازجمله کمیته امداد، [۵۲] هلال احمر، [۵۳] جهاد سازندگی، [۵۴] نیروهای قضایی[۵۵] امنیتی و پلیس[۵۶] را عبادت و ارزش شمرده است و مبارزه خالصانه در راه رضای خدا را ازجمله ارزشهای ستودنی ملت ایران در پیش و پس از انقلاب میدانست[۵۷] و بر ارزش جهاد[۵۸] و شهادت در راه خدا[۵۹] تاکید میکرد. ایشان ارزش شهیدان: محمد علی رجایی رئیس جمهور و محمد جواد باهنر نخست وزیر و ائمه جمعه را که به دست سازمان مجاهدین خلق به شهادت رسیدند، نه در مقام و مناصب دنیوی آنان که در مردمی بودن و خدمت آنان برای مردم میدانست.[۶۰]
منشا ارزشها
از نگاه امام خمینی، ارزشها دو منشا و منبع کلی دارند: منشا معنوی و الهی که ادیان آسمانی ترسیم کردهاند و منبع مادی که مکاتب مادیگرا ترویج میکنند.[۶۱] غربیان چون نمیخواهند میان ماده و معنا تفکیک کنند و در مقابل ماده، به معنا قائل شوند، در پرسش از ریشه ارزشها دچار بنبست میشوند. بعضی از آنان معتقدند انسان خود، ارزشها را میآفریند؛ در حالیکه آنچه انسان میآفریند، اعتباری و قراردادی است و واقعیتی ندارد. اگر با نگاه ماتریالیستی به انسان بنگرند و انسان را صرفاً همین بنیه مادی ببینند، اخلاق و ارزشهای معنوی و اصالت انسانیت هم بیمعنا میشود.[۶۲] امام خمینی اسلام را مهمترین ارزش و در راس همه ارزشها[۶۳] و مبدا ارزشهایی، مانند عدالت و آزادی و رشد فردی و اجتماعی و سیاسی میدانست[۶۴] و اعتقاد داشت مبدا ارزش باید از انسان بالاتر باشد و امور مادی و برتری ظاهری افراد بر یکدیگر نباید ملاک ارزش قرار گیرد.[۶۵] از دیدگاه ایشان، معیار باید الهی باشد و پیروزی و شکست را نیز باید در همان معیارهای الهی تشخیص داد.[۶۶]
راهکارهای حفظ ارزشها
از خطرناکترین نوع استعمار، حمله به ارزشها و بیپایه و اساس کردن ارزشهای یک ملت است که به از خودبیگانگی افراد خواهد انجامید. امام خمینی حفظ ارزشها را وظیفه عموم مردم و مسئولان میدانست.[۶۷] از نگاه ایشان، وحدت و همدلی، [۶۸] پرهیز از تفرقه و دنیادوستی، [۶۹] دوری از هواهای نفسانی، [۷۰]پیروی آگاهانه از روحانیت، [۷۱] نظارت مردم بر کار حکومت و حاکمان با توجه به اصل امر به معروف و نهی از منکر، [۷۲] سادهزیستی که به جامعه توان ایستادگی در برابر دنیای استکبار را میدهد، [۷۳] خودباوری و شناخت فرهنگ و ارزشهای خودی، [۷۴] بازگشت به اسلام، [۷۵] توجه به معیارهای الهی[۷۶] و دعوت به اسلام، [۷۷] از راههای حفظ ارزشها است.
امام خمینی، با نفی ارزشهای طبقاتی به عنوان یکی از آفتهای جوامع در تمام دورانها[۷۸] و پرهیز از رفاهطلبی و تجملگرایی را از راهکارهای سلبی حفظ ارزشها[۷۹] به شمار میآورد و از روحانیت میخواست با تبلیغ و معرفی درست چهره اسلام[۸۰] و تطابق رفتار خود با گفتار[۸۱] از ارزشها دفاع کنند. ایشان معتقد بود مسئولان نظام باید با پرهیز از مقامپرستی، [۸۲] نظارت بر رسانهها[۸۳] و خدمت به مردم و محرومان[۸۴] ارزشها را حفظ کنند. ایشان محافظت از حکومت اسلامی در برابر تسلط و تهاجم بیگانگان را نیازمند اهتمام عموم مردم به ارزشهای اخلاقی و پرهیز مردم و مسئولان از اشرافیگری و مصرفگرایی میدانست.[۸۵]
انقلاب اسلامی و ارزشها
انقلاب اسلامی پیش از آنکه انقلاب سیاسی یا اقتصادی باشد، انقلاب فرهنگی[۸۶] و انقلاب ارزشها[۸۷] بود. در نگاه امام خمینی، تحقق ارزشهای اسلامی، انسانی و خارج کردن مردم از اسارت نفس، [۸۸] مبارزه با انواع فساد و فحشا[۸۹] از اهداف انقلاب اسلامی بود. پیش از انقلاب امور مادی در صدر ارزشهای مورد توجه مردم قرار داشت و گرایش به غربزدگی در شیوه زندگی و شیوه پوشیدن لباس بهویژه در میان زنان نمایان بود.[۹۰] پس از استقرار نظام جمهوری اسلامی، حاکمیت احکام و ارزشهای الهی و خدمت به مردم به اهداف و اولویتهای اصلی نظام بدل شد.[۹۱] امام خمینی پس از تسخیر سفارت امریکا توسط دانشجویان پیرو خط امام، ارزش این عمل را در شکستن بت بزرگی که همه ممالک را گرفته بود، دانست و همه ارزشهای مادی را در برابر آن-که از ارزش سیاسی فوقالعادهای برخوردار بود-کوچک شمرد[۹۲] همچنانکه فدا شدن همه ملت برای حفظ اسلام عزیز و قرآن کریم که تأمین کننده استقلال، آزادی و شرافت و همه ارزشهاست همان طور که امام حسین(ع) خود را فدای آن کرد را امری سزاوار میشمرد.[۹۳]
امام خمینی بر نهادینه شدن فضایل اخلاقی در وجود انسانها تاکید میورزید[۹۴] و به داشتن نیت و انگیزه الهی در انجام کارها و اخلاص در عمل، توجه میداد.[۹۵] ایشان همچنین هدف از تشکیل حکومت اسلامی را احیای ارزشهای اخلاقی و اسلامی میدانست[۹۶] و معتقد بود مسلمانان در پناه حکومت عدل و قانون میتوانند افزون بر امنیت و آسایش، ایمان و اخلاق فاضله خود را حفظ کنند.[۹۷] ایشان تشکیل مجلس شورای اسلامی در مقایسه با مجلس شورای ملی زمان پهلوی را ارزشی بزرگ شمرد[۹۸] و نیز خدمت به سازندگی و آبادانی کشور[۹۹] و خدمت در نهاد جهاد سازندگی[۱۰۰] را ارزشی دیگر تلقی کرد.
امام خمینی با هجوم نیروهای ضد انقلاب برای تجزیه کشور و هجوم ارتش بعثی عراق به ایران در شهریور ۱۳۵۹ برای نابودی انقلاب پاسداری از انقلاب را ارزش بزرگ شمرد و آن را برتر از نماز (مستحبی) به حساب آورد[۱۰۱]؛ چنانکه کمک به جنگزدگان و خسارتدیدگان جنگ تحمیلی[۱۰۲] و نیز خدمت به شهید و بازماندگان و فرزندان شهدا[۱۰۳] را ارزش دانسته و توصیه کرد که مسئولان بنیاد شهید در رشد و تعالی فرزندان شهدا بکوشند.[۱۰۴] ایشان به روحانیون توصیه کرد که در اداره کشور مشارکت کرده و خدمت در کارهای قضایی و اجرایی را ارزش بدانند[۱۰۵] و هشدار داد که خدمت به مردم با کنارهگیری میسر نمیشود.[۱۰۶] ایشان معیار امتیازدهی به افراد و واگذاری مسئولیت به آنان را به تقوا و کارنامه جهادی آنان شمرد و به مسئولان توصیه کرد که در دادن امکانات و واگذاشتن مناصب برای اداره کشور در زمان جنگ و صلح ارزشهای افراد را در نظر بگیرند.[۱۰۷]
آسیبشناسی ارزشها
همه چیز ازجمله دین و دیانت که ازجمله مهمترین ارزشها به شمار میآید در معرض آسیب قرار دارد.[۱۰۸] بر همین اساس امام خمینی خودخواهی و هوای نفس را منشاء همه مفاسد و ضد ارزشها شمرده و بر مبارزه با آن تاکید دارد[۱۰۹] و از سوی دیگر، ضمن آنکه قدرتهای شیطانی و استعماری غرب را آفت ارزشها شمرده، یادآور شده است که عصر کنونی، عصر زوال ارزشهای انسانی و رواج ارزشهای شیطانی است[۱۱۰] و قدرتهای دنیوی تنها منافع مادی خود را ارزش میدانند[۱۱۱] و منطق آنها اِعمال قدرت، بدون پیروی از عقل و ارزشهای انسانی است.[۱۱۲]
امام خمینی دور کردن جوانان و دانشگاهیان کشورها از فرهنگ و ارزشهای اصیل خودی و سوقدادن آنان به سمت ارزشهای مادی غربی را جزء نقشههای استعمارگران، برای استیلا بر ممالک شرقی بر میشمرد[۱۱۳] و ضمن یادآوری ارزش وحدت و همدلی انقلابیون در دوران مبارزه و پیش از پیروزی انقلاب، خواستار حفظ آن روحیه و جلوگیری از توطئهها و نفوذ دستهای مرموز برای ایجاد تفرقه میان اقشار ملت شد[۱۱۴] و رفع مشکلات و آشفتگیهای اوایل انقلاب را نیازمند همگرایی و همدلی، تأیید متقابل نیروها و نهادها که زمینهساز سازندگی کشور بود، میدانست[۱۱۵]؛ همچنانکه پس از هجوم ارتش عراق به مرزهای کشور و آغاز جنگ تحمیلی، دفاع در برابر متجاوز را وظیفهای اسلامی میخواند و با یادآوری ارزش و فضیلت جهاد در اسلام[۱۱۶] و بیهمتا وصفکردن آن، رزمندگان را به سبب مقابله با این چالش میستود.[۱۱۷] با تلاشها و مجاهدتهای رزمندگان اسلام در جبههها، که امام خمینی آن را خارج از وصف و ثنا میدانست، [۱۱۸] تمامیت ارضی کشور ایران مصون و از جمهوری اسلامی و ارزشهای بوجود آمده در سایه آن، پاسداری به عمل آمد.[۱۱۹] در این برهه، امام خمینی بر حفظ نعمت جمهوری اسلامی و صیانت از ارزشهای انسانی تاکید میکرد و از جوانان میخواست آن را فدای تجملات و عشرتها و بیبندوباریها-که به دست غرب ترویج میشود-نکنند[۱۲۰].[۱۲۱]
منابع
پانویس
- ↑ دهخدا، لغتنامه دهخدا، ۲/۱۵۳۸.
- ↑ ساروخانی، دائرةالمعارف علوم اجتماعی، ۸۴۴.
- ↑ ساروخانی، دائرةالمعارف علوم اجتماعی، ۸۴۴؛ صفایی حایری، درسهایی از انقلاب، ۲۲.
- ↑ رهنمایی، درآمدی بر مبانی ارزشها، ۲۲.
- ↑ نیکگهر، مبانی جامعهشناسی، ۹.
- ↑ شارون، ده پرسش، ۱۹۴.
- ↑ رهنمایی، درآمدی بر مبانی ارزشها، ۲۲.
- ↑ دهخدا، لغتنامه دهخدا، ۱۴/۲۰۸۳۴.
- ↑ پوریانی، تبیین جامعهشناختی، ۸۵.
- ↑ روابط عمومی، امام خمینی و ارزشها، ۱۳.
- ↑ ذوعلم، انقلاب و ارزشها، ۲۵.
- ↑ فتحعلی و دیگران، درآمدی بر مبانی اندیشه اسلامی، ۳۷.
- ↑ نیکگهر، مبانی جامعهشناسی، ۲۱۴-۲۱۵.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۸/۱۹۲ و ۳۱۴.
- ↑ رهنمایی، درآمدی بر مبانی ارزشها، ۵۰.
- ↑ فتحعلی و دیگران، درآمدی بر مبانی اندیشه اسلامی، ۴۵-۴۸.
- ↑ مطهری، مجموعه آثار، ۲/۲۲۶.
- ↑ امام خمینی، جهاد اکبر، ۲۴؛ امام خمینی، صحیفه، ۱۳/۵۰۸.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۱/۱.
- ↑ مطهری، مجموعه آثار، ۲/۸۵.
- ↑ مطهری، مجموعه آثار، ۲/۸۷.
- ↑ نصری، انتظار بشر از دین، ۲۹۸-۲۹۹.
- ↑ حجرات، ۱۳؛ طباطبایی، المیزان، ۱۸/۳۲۷.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۵/۴۰۸.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۷/۱۲۹.
- ↑ نیکگهر، مبانی جامعهشناسی، ۲۱۱-۲۱۲؛ روابط عمومی، امام خمینی و ارزشها، ۱۵-۱۸.
- ↑ مصباح یزدی، سلسله مباحث اسلام، ۳/۱۱-۱۲.
- ↑ مصباح یزدی، سلسله مباحث اسلام، ۳/۱۲.
- ↑ مصباح یزدی، سلسله مباحث اسلام، ۳/۱۶-۱۷.
- ↑ حسینی بهشتی، بررسی و تحلیلی از جهاد، ۶۳.
- ↑ طبری، چند مسأله اجتماعی، ۴۲-۴۳؛ مطهری، مجموعه آثار، ۲/۴۴۶-۴۷۲.
- ↑ مطهری، مجموعه آثار، ۱۳/۴۹۲.
- ↑ مطهری، مجموعه آثار، ۲/۸۵.
- ↑ مطهری، مجموعه آثار، ۲۳/۴۸۶.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۱/۱.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۷/۴۳۰-۴۳۱ و ۱۴/۴۳۷.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۶/۴۶۷-۴۶۸، ۷/۵۳۲ و ۱۱/۲۱۹.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۷/۱۸۳-۱۸۴.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۷/۱۸۵ و ۲۰/۳۳۳.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۵/۳۸۷ و ۱۱/۱.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۶/۱۹۷ و ۲۰/۵۰۰.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۳/۳۰۸.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۸/۵۱۳.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۶/۲۲۷.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۶/۳۴۳.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۶/۲۱۹.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۱/۱.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۴/۲۵۸.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۴/۲۱۶، ۳۱۳ و ۴۰۸.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۸/۱۰۹.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۱/۷۰-۷۱.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۲۰/۵۰۰.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۷/۱۸۹.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۹/۱۹۱.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۷/۲۳۳.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۴/۳۴۱.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۷/۲۴۷.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۲۰/۳۳۲.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۲۰/۱۹۶.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۶/۴۴۹.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۷/۱۸۳.
- ↑ مطهری، مجموعه آثار، ۲۲/۶۶۸-۶۷۰.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۳/۳۰۷ و ۱۸/۱۹۲.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۳/۲۶۷.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۷/۱۸۴.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۳/۲۸۸.
- ↑ روابط عمومی، امام خمینی و ارزشها، ۲۵-۲۶.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۲۱/۴۰۴.
- ↑ امام خمینی، جهاد اکبر، ۲۹-۳۰.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۹/۴۸۴.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۲۱/۹۷.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۸/۵.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۸/۴۷۱.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۸/۲۱۶.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۲۱/۴۰۵.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۳/۲۸۸.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۲۱/۲۲۰.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۹/۴۲۵ و ۱۱/۵۵-۵۶.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۷/۳۷۳-۳۷۴.
- ↑ امام خمینی، ولایت فقیه، ۱۲۷-۱۲۸؛ امام خمینی، صحیفه، ۱۰/۱۱۳ و ۱۸/۳۶۴.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۸/۱۵.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۶/۴۴۴، ۴۵۸ و ۱۸/۴۷۱.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۲۱/۴۳۵.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۲۱/۴۱۲.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۸/۴۷۱؛ یوسفیان، ۱۳۹-۱۴۰.
- ↑ ذوعلم، انقلاب و ارزشها، ۷۷.
- ↑ ذوعلم، انقلاب و ارزشها، ۱۳.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۳/۴۵۶ و ۱۶/۵۱۵.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۴/۵۴.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۷/۱۸۴.
- ↑ نگارش، حدیث پایداری، ۱۵۰-۱۵۱.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۳/۳۰۵.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۳/۳۰۸.
- ↑ برزگر، بررسی تطبیقی، ۱۰۰-۱۰۳.
- ↑ امام خمینی، چهل حدیث، ۳۲۵؛ امام خمینی، صحیفه، ۱۲/۶۱، ۳۱۱، ۴۴۸ و ۱۸/۲۰۹-۲۱۰.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۷/۵۲۷ و ۵۳۱-۵۳۳.
- ↑ امام خمینی، ولایت فقیه، ۱۵۳.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۷/۴۷۱.
- ↑ هم امام خمینی، صحیفه ان، ۹/۴۳۳.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۰/۳۸۳.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۳/۴۵۱.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۹/۲۶۱-۲۶۲.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۳/۵۱۳.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۲۰/۳۸-۳۹.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۲۱/۳۷۷.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۷/۲۳۳.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۲۰/۳۳۲.
- ↑ کلینی، الکافی، ۲/۳۰۷ و ۸/۱۹.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۱/۳۸۰.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۷/۴۱۰.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۷/۵۴.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۸/۲۰۷-۲۰۸.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۲۱/۴۱۸.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۷/۲۹-۳۰.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۷/۵۲۳-۵۲۴.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۳/۲۵۰.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۷/۱۷۹-۱۸۰.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۹/۴۰.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۲۱/۲۴۰.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۲۱/۴۱۲ و ۴۱۷.
- ↑ طبرسی، منیره، مقاله «ارزشها»، دانشنامه امام خمینی، ج۱، ص ۶۲۲ - ۶۲۸.