علل غیبت امام مهدی چیست؟ (پرسش)

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Saqi (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۱۴ مهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۱۰:۱۴ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

الگو:پرسش غیرنهایی

علل غیبت امام مهدی چیست؟
موضوع اصلیبانک جامع پرسش و پاسخ مهدویت
مدخل اصلیمهدویت

علل غیبت امام مهدی(ع) چیست؟ یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث مهدویت است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی مهدویت مراجعه شود.

عبارت‌های دیگری از این پرسش

پاسخ نخست

محمد تقی مصباح یزدی
آیت‌الله محمد تقی مصباح یزدی، در کتاب « آفتاب ولایت» در این‌باره گفته است:
  1. «حفظ جان امام زمان (ع): خدای بزرگ، پس از وجود مقدس خاتم الأنبیا(ص)، جانشین معصومی را برای او تعیین فرمود تا وظایف ناتمام رسالت او را بر روی زمین به اتمام برساند. تفسیر آیات، بیان حقایق قرآن، رهبری جامعه اسلامی، و تربیت نفوس مستعد از وظایفی است که پس از پیامبر اسلام(ص)، به جانشین او واگذار می‌شود. یگانه تفاوت امام با پیامبر، مسأله نبوت است: " أَنْتَ مِنِّي بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى غَيْرَ أَنَّهُ لَا نَبِيَّ بَعْدِي‏"[۱]؛ امیرمؤمنان(ع) می‌فرماید که پیغمبر اکرم(ص) پس از نخستین نزول وحی در غار حرا به من فرمود: "إِنَّكَ تَسْمَعُ مَا أَسْمَعُ وَ تَرَى مَا أَرَى إِلَّا أَنَّكَ لَسْتَ بِنَبِيٍّ وَ لَكِنَّكَ لَوَزِير"[۲]. خدا چنین کسی را که ویژگی‌هایش مثل آفتاب روشن است، به مردم معرفی کرده تا جانشین پیامبر(ص) شود؛ اما کسانی، از ناآگاهی و غفلت بیش‌تر مردم سوء استفاده کردند و کوشیدند تا مسیر جانشینی پیامبر(ص) را عوض کنند؛ البته این امر، چیز تازه‌ای نبود. بیش از پیغمبر اسلام نیز بیش‌تر مردم هر پیغمبری را که از جانب خداوند برانگیخته می‌شد، تکذیب می‌کردند. قرآن در این باره تعبیر عجیبی دارد مبنی بر این گذشتگان به هم سفارش کرده بودند هر پیامبری که به رسالت رسید، او را انکار کنند: ﴿ أَ تَواصَوْا بِهِ‏ بَلْ‏ هُمْ‏ قَوْمٌ‏ طاغُون‏‏‏ [۳]. انکار حق، طبیعت مردم جاهل و گمراه بوده است؛ زیرا هوس‌های دنیایی آن‌ها، با خواسته‌های انبیا(ع) موافق نبوده است. پس از ظهور پیامبر اسلام(ص) نیز بیش‌تر مردم آمادگی پذیرش عمومی اسلام و برقراری نظام عدل جهانی را نداشتند؛ به همین سبب بود که امیرمؤمنان علی(ع) را پس از چند سال حکومت، به شهادت رساندند و بعد از او، آن بلاها را به سر امام حسن و امام حسین(ع) و سایر امامان(ع) آوردند. همان طور که می‌دانید، اگر وجود مقدس ولی عصر(ع)، که واپسین ذخیره خدای متعالی برای امت مسلمان است، از نظرها پنهان نمی‌شد، او را نیز مانند اجدادش به ظلم و جور حاکمان جبار به شهادت می‌رساندند. انگیزه سلاطین و حاکمان، برای سرکوب و نابود کردن وجود مقدس ولی عصر (ع)، خیلی بیش‌تر بوده است؛ زیرا اخباری که از پیغمبر اکرم(ص) به دست آنان رسیده بود، از این حکایت داشت که دوازدهمین پیشوای مسلمانان و واپسین جانشین پیامبر، حکومت کفر را از روی زمین برخواهد چید. همین دلیل باعث شده بود که سلاطین و جباران در صدد برآیند تا نگذارند امام زمان (ع) متولد شود و اگر تولد یافت، او را به شهادت برسانند.
  2. فراهم آمدن زمینه پذیرش حق در جهان: از آن جا که خدای بزرگ می‌داند در آینده زمانی فرا می‌رسد که بیش‌تر مردم، لیاقت حکومت عدل الاهی را می‌یابند، با غایب ساختن امام زمان (ع)، حضرت را از بلاها حفظ فرموده است تا شرایط لازم برای جهانی سازی عدل و معرفت و عبودیت فراهم آید. در آستانه ظهور امام زمان، هرچند زمین پر از ظلم و جور می‌شود، آمادگی برای پذیرش حق میان مردم بیش از پیش خواهد شد. می‌توانید چنین وضعیتی را در قالب مثالی عادی تصور کنید: شخصی را فرض کنید که سرش درد می‌گیرد و این سردرد چنان به او فشار می‌آورد که آسایش او را به کلی سلب می‌کند و هیچ عضو سالمی برای او باقی نمی‌گذارد. چنین فردی هرقدر هم که سرسخت باشد، عاقبت به پزشک مراجعه و به نسخه او عمل خواهد کرد. عالم نیز همین گونه است. ستم و فاجعه و جنایت در این عالم، روز به روز بیش‌تر می‌شود تا دنیا به جایی می‌رسد که از آن به " مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً "[۴] تعبیر می‌شود و این مثل همان مریضی است که هرچه درد او افزون‌تر می‌شود، آمادگی‌اش برای پذیرفتن نسخه پزشک بیش‌تر می‌شود؛ به ویژه وقتی راه‌های گوناگون را برای درمان بیماری‌اش می‌آزماید و از همه جا سرخورده می‌شود، آن وقت در برابر نسخه طبیب به طور کامل تسلیم می‌شود»[۵].

پاسخ‌های دیگر

 با کلیک بر «ادامه مطلب» پاسخ باز و با کلیک بر «نهفتن» بسته می‌شود:  

پرسش‌های وابسته

منبع‌شناسی جامع مهدویت

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. تو برای من، به منزله‌هارون برای موسی هستی با این تفاوت که هیچ پیامبری پس از من نیست؛ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج ۲، ص ۲۶۴.
  2. آن چه من می‌شنوم، تو هم می‌شنوی، و آن چه من می‌بینم، تو هم می‌بینی با این تفاوت که تو پیامبر نیستی؛ بلکه وزیر منی؛ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج ۱۳، ص ۱۹۷.
  3. "آیا مردم اعصار، یک دیگر را [بر تکذیب رسولان] سفارش کرده‌اند یا آن که طبعاً مردمی سرکش و نافرمانند." سوره ذاریات، ۵۳.
  4. "فیملا الأرض قسطاً و عدلا کما ملئت ظلماً و جوراً"؛ حضرت، زمین را از عدل و داد لبریز می‌کند؛ همان گونه که از ظلم و بیداد لبریز شده است. (علامه مجلسی، بحارالانوار، ج ۳، ص ۲۶۸، ح ۳)
  5. مصباح یزدی، محمد تقی، آفتاب ولایت، ص۱۲۰ - ۱۲۲.
  6. چنین نیست که خداوند شما را بر غیب مطلع سازد؛ آل عمران، ۱۷۹.
  7. خراسانی، محمد جواد، مهدی منتظر، ص ۵۰.
  8. و نماز را به پا دارید!؛ بقره، آیه ۴۳.
  9. همانا نماز (انسان را از زشتی‌ها و گناه باز می‌دارد؛ عنکبوت، آیه ۲۵.
  10. محمد باقر صدر، حضرت امام مهدی (ع) حماسه ای از نور، ص ۶۶ – ۷۱
  11. کسانی که کافر شدند می‌گویند: چرا آیه ( معجزه ای از پروردگارش بر او نازل نشده؟! تو فقط بیم دهنده ای؛ و برای هر گروهی هدایت کننده ای است و اینها همه بهانه است، نه برای جست و جوی حقیقت)؛ سوره رعد، آیه ۷.
  12. آن که بمیرد و امام خود را نشناسد، به مرگ جاهلیت مرگ بدون ایمان مرده است؛ کافی، ج ۱، ص ۲۷۷.
  13. امام صادق الا فرمود: «از آن روز که خدای تعالی آدم را آفرید، هیچ گاه زمین از وجود سرپرستی الهی، خواه آشکار و شناخته شده و خواه پنهان و در پرده، خالی نبوده است؛ بحارالانوار، ج ۵۲، باب ۲۰، ص ۹۲.
  14. بحارالانوار، ج ۵۷، ص ۲۱۲ -۲۱۳
  15. من در میان شما، دو چیز گران بها باقی می گذارم؛ تا هنگامی که به آن دو تمسک بجویید، هرگز گمراه نخواهید شد: کتاب خدا و عترتم، خاندانیم. این دو هرگز از یکدیگر جدا نخواهند شد با این که بر من بر حوض [کوثر ] وارد شوند؛ بحارالانوار، ج۱، باب ۲۹، ص ۲۵۵.
  16. رک: به کتاب های ویژه امامت عامه و خاصه
  17. ای جابر! این امر، الهی و سری از اسرار خداوند است که بر بندگان پوشیده است؛ بحارالانوار، ج ۵۱، ص ۷۳.
  18. همانا برای «صاحب این امر» غیبتی است تخلف ناپذیر. هر جوینده باطلی در آن به شک می افتد راوی گوید: از امام صادق پرسیدم: علتغیبت او چیست؟ حضرت فرمود: اجازه نداریم علت آن را بیان کنیم. حکمتغیبت او همان حکمتی است که درغیبت های حجت های پیشین خدا وجود داشت و پس از ظهور روشن خواهد شد. همانند حکمت کارهای خضر(ع) از سوراخ کردن کشتی، کشتن پسربچه و برپا داشتن دیوار شکسته. اینها وقتی برای موسی (ع) روشن شد که آن دو از هم جدا شدند؛ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمه، ج ۲، ص ۴۸۲.
  19. به خدا قسم، من و این دو فرزندم(حسن و حسین) شهید خواهیم شد. خداوند در آخرالزمان مردی از فرزندانم را به خون‌خواهی ما برخواهد انگیخت و او دوره‌ای غایب خواهد شد، تا مردم آزمایش شوند و گمراهان جدا گردند؛ تا جایی که نادان می‌گوید: خداوند دیگر به آل محمد (ع) کاری ندارد؛ محمد بن ابراهیم نعمانی، الغیبه، ص ۱۴۲.
  20. برای حضرت مهدی (ع) غیبتی است که در آن برخی از دین بسر می‌گردند و برخی ثابت قدم می‌مانند، پس ثابت قدمان، مورد اذیت واقع می‌شوند و به ایشان گفته می‌شود این وعده‌ای که گویید، کسی است اگر شما راست می‌گویید.» آگاه باشید هر کس در اینغیبت بردبار باشد و در برابر مشکلانی که از سوی دشمنان ایجاد می شود استقامت پیشه کند، به قدری از اجر خداوند بهره‌مند می‌گردد که گویا پیشاروی پیامبر(ص) بر دشمنان شمشیر کشیده و جنگیده است؛ بحارالانوار، ج ۵۱، ص ۱۳۳.
  21. (غیبت جز برای این نیست که) خدا می‌خواهد شیعیان را بیازماید؛ کافی، ج ۱، ص ۳۳۷
  22. و این آزمونی است که خدای تعالی با آن مردمان را بیازماید؛ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمه، ج ۲، ص ۳۵۹ و ۳۶۰
  23. آگاه باشید زمین از حجت الهی خالی نمی‌ماند، ولی خداوند به دلیل ستم پیشه بودن و زیاده روی انسان‌ها، آنان را از دیدن حجت خود محروم می‌سازد؛ محمد بن ابراهيم نعمانی، الغيبة، ص ۱۴۱.
  24. هر کدام از ما در زمان خود به سبب تقیه، بیعت حاکمان و طاغوت‌های زمان را پذیرفتیم؛ مگر حضرت مهدی(ع) که عیسی بن مریم (ع) به امامت آن حضرت نماز می‌گزارد. خداوند ولادتش را مخفی نگه می‌دارد و برای او غیبتی قرار می‌دهد، تاوقتی قیام می‌کند بیعت حاکمی بر گردنش نباشد. او نهمین فرزند، برادرم حسین (ع) است؛ بحارالانوار، ج ۵۱، ص ۱۳۲.
  25. و اما علتغیبت که واقع شده، خداوند عزوجل می‌فرماید: ای کسانی که ایمان آورده‌اید از چیزهایی نپرسید که اگر برای شما آشکار گردد، شما را ناراحت می‌کند هیچ یک از پدران من نبود جز آن که بیعت طاغوت روزگارش بر گردنش بود ولی من در حالی خروج می‌کنم که بیعت هیچ یک از طاغوت‌ها بر گردنم نیست؛ طبرسی، الاحتجاج، ج ۲، ص ۴۷۱.
  26. برای قائم ما قبل از آنکه به پاخیزد، غیبتی است. راوی پرسید: برای چه؟ حضرت فرمود: زیرا بیم کشته شدن دارد؛ شیخ طوسی، الغیبه، ص ۲۰۲.
  27. شیخ طوسی، الغیبه، ص ۲۰۳
  28. شیخ صدوق، علل الشرایع، ص ۱۴۷ و همو، کمال الدین و تمام النعمه، ج ۲، ص۶۴۱
  29. ر.ک: شیخ طوسی، الغیبه، ص ۲۷۴
  30. ر.ک: شیخ طوسی، الغیبه، ص ۳۲۹
  31. حکیم، سید منذر، غیبت حضرت مهدی، ص‌ص۱۶۲ - ۱۶۸، ۱۷۳ - ۱۸۰.
  32. قزوینی، سید محمد کاظم، امام مهدی از تولد تا بعد از ظهور، ص ۱۳۰-۱۳۱.
  33. همه شما پیوسته از حالی به حال دیگر منتقل می‌شوید؛ سوره انشقاق، آیه ۱۹.
  34. " حَدَّثَنَا الْمُظَفَّرُ بْنُ جَعْفَرِ بْنِ الْمُظَفَّرِ الْعَلَوِيُّ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا جَعْفَرُ بْنِ مَسْعُودٍ وَ حَيْدَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ السَّمَرْقَنْدِيُّ جَمِيعاً قَالا حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ مَسْعُودٍ قَالَ حَدَّثَنَا جَبْرَئِيلُ بْنُ أَحْمَدَ عَنْ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ الْبَغْدَادِيِّ قَالَ حَدَّثَنِي الْحَسَنُ بْنُ مُحَمَّدٍ الصَّيْرَفِيُّ عَنْ حَنَانِ بْنِ سَدِيرٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ: قَالَ إِنَ‏ لِلْقَائِمِ‏ مِنَّا غَيْبَةً يَطُولُ‏ أَمَدُهَا فَقُلْتُ لَهُ وَ لِمَ ذَاكَ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ قَالَ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَبَى إِلَّا أَنْ يُجْرِيَ فِيهِ سُنَنَ الْأَنْبِيَاءِ (ع) فِي غَيْبَاتِهِمْ وَ أَنَّهُ لَا بُدَّ لَهُ يَا سَدِيرُ مِنِ اسْتِيفَاءِ مَدَدِ غَيْبَاتِهِمْ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَ‏ ﴿ لَتَرْكَبُنَّ طَبَقاً عَنْ طَبَقٍ‏﴾ أَيْ سُنَناً عَلَى سُنَنِ مَنْ كَانَ قَبْلَكُمْ ‏‏"؛ علل الشرایع، ج ۱، ص ۲۴۵، ح ۷؛ کمال الدین، ص ۴۸۱. بحار الانوار، از هر دو نقل کرده است. بحار، ج ۵۲، ص ۹۰؛ منتخب الاثر از بحار و آن از عیون أخبار الرضا، ص ۳۲۶، ح ۱۸ نقل می‌کند.
  35. آقای خوئی می‌گوید: با توجه به اینکه فرزند نوه (یعنی نتیجه) مروان انباری از راویان احادیث دال بر امامت امام عسکری (ع) است، بنابراین، مروان باید چندین طبقه قبل از راویان این حدیث باشد معجم رجال الحدیث ۱۸: ۱۱۹- بدین‌سان بعید نیست که او در زمره راویان از امام باقر (ع) باشد.
  36. " حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى الْعَطَّارُ عَنْ أَبِيهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ الْحُسَيْنِ بْنِ عُمَرَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ مَرْوَانَ الْأَنْبَارِيِّ قَالَ خَرَجَ مِنْ أَبِي جَعْفَرٍ (ع)‏ إِنَ‏ اللَّهَ‏ إِذَا كَرِهَ‏ لَنَا جِوَارَ قَوْمٍ‏ نَزَعَنَا مِنْ‏ بَيْنِ‏ أَظْهُرِهِم‏ ‏‏"؛ علل الشرایع، ج ۱، ص ۲۸۵، باب ۱۷۹، ح ۲؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۹۰، ح ۲. ظاهرا روایت از امام جواد(ع) است
  37. محمد بن الفرج الرخجی، من أصحاب الرضا (ع)، ثقة. قال الشیخ و العلامه. و ذکره الشیخ أیضا فی أصحاب الجواد (ع) و الهادی (ع)، و قال النجاشی: إنه روی عن أبی الحسن موسی (ع). و روی المفید فی الارشاد ما یدل علی مدحه و علو منزلته. وسائل الشیعة، ج ۲۰، ص ۳۳۹ و آقای خویی در کتاب معجم رجال الحدیث، ج ۱۷، ص ۱۳۲، فرموده: «وی، از امام جواد، روایت نقل کرده‌اند». بنابراین، مشخص می‌شود که مقصود از ابو جعفر (ع)، (امام جواد) است. و احتمال می‌رود منظور محمد بن الفرج کوفی باشد که از اصحاب امام صادق (ع) است.
  38. " مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْفَرَجِ قَالَ: كَتَبَ إِلَيَّ أَبُو جَعْفَرٍ (ع) إِذَا غَضِبَ‏ اللَّهُ‏ تَبَارَكَ‏ وَ تَعَالَى‏ عَلَى‏ خَلْقِهِ‏ نَحَّانَا عَنْ‏ جِوَارِهِم‏‏ ‏‏"؛ کافی، ج ۱، ص ۳۴۳، باب فی الغیبة، ح ۳۱؛ مرآة العقول، ج ۴، ص ۶۱، ح ۳۱.
  39. مرآة العقول، ج ۴، ص ۶۱، ح ۳۱.
  40. " حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ الْوَلِيدِ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ الصَّفَّارُ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ عُثْمَانَ بْنِ عِيسَى عَنْ خَالِدِ بْنِ نَجِيحٍ عَنْ زُرَارَةَ بْنِ أَعْيَنَ قَالَ سَمِعْتُ الصَّادِقَ جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ (ع) يَقُولُ‏ إِنَّ لِلْغُلَامِ غَيْبَةً قَبْلَ أَنْ يَقُومَ قُلْتُ وَ لِمَ ذَاكَ جُعِلْتُ فِدَاكَ فَقَالَ يَخَافُ وَ أَشَارَ بِيَدِهِ إِلَى بَطْنِهِ وَ عُنُقِهِ ثُمَّ قَالَ (ع) وَ هُوَ الْمُنْتَظَرُ الَّذِي‏ يَشُكُ‏ النَّاسُ‏ فِي‏ وِلَادَتِهِ‏ فَمِنْهُمْ‏ مَنْ‏ يَقُولُ‏ إِذَا مَاتَ أَبُوهُ مَاتَ وَ لَا عَقِبَ لَهُ وَ مِنْهُمْ مَنْ يَقُولُ قَدْ وُلِدَ قَبْلَ وَفَاةِ أَبِيهِ بِسَنَتَيْنِ لِأَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يُحِبُّ أَنْ يَمْتَحِنَ خَلْقَهُ فَعِنْدَ ذَلِكَ يَرْتَابُ الْمُبْطِلُون‏‏‏ ‏‏"؛ کمال الدین، ج ۲، ص ۳۴۶، ب ۳۳، ح ۳۲؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۵۹، ح ۸.
  41. کافی، ج ۱، ص ۳۲۶، باب فی الغیبة، ح ۲ و ح ۳؛ مرآة العقول، ج ۴، ص ۳۴، ح ۲؛ و ص ۳۵، ح ۳؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۹۵، ح ۱۰؛ علل الشرایع، ص ۲۸۶، ح ۴. مانند حدیث علی بن جعفر از برادر خود امام کاظم (ع)؛ کمال الدین، ۳۵۱، باب ۳۴، ح ۱؛ کافی، ج ۱، ص ۳۷۶، باب فی الغیبة؛ مرآة العقول، ج ۴، ص ۳۴.
  42. " حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ مَاجِيلَوَيْهِ عَنْهُ عَنْ أَبِيهِ عَنْ أَبِيهِ أَحْمَدَ بْنِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ الْبَرْقِيِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ أَبَانٍ وَ غَيْرِهِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) لَا بُدَّ لِلْغُلَامِ‏ مِنْ‏ غَيْبَةٍ فَقِيلَ‏ لَهُ‏ وَ لِمَ يَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ يَخَافُ الْقَتْل‏ ‏‏"؛ علل الشرایع، ج ۱، ص ۲۸۴، باب ۱۷۹، ح ۱؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۹۰، ح ۱.
  43. " عَبْدُ الْوَاحِدِ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عُبْدُوسٍ الْعَطَّارُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ قُتَيْبَةَ عَنْ حَمْدَانَ بْنِ سُلَيْمَانَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ رِئَابٍ عَنْ زُرَارَةَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ (ع) يَقُولُ‏ إِنَ‏ لِلْقَائِمِ‏ غَيْبَةً قَبْلَ‏ ظُهُورِهِ‏ قُلْتُ‏ وَ لِمَ قَالَ يَخَافُ وَ أَوْمَأَ بِيَدِهِ إِلَى بَطْنِهِ قَالَ زُرَارَةُ يَعْنِي الْقَتْلَ‏ ‏‏"؛ کمال الدین، ج ۲، ص ۴۸۱، باب ۴۴، ح ۷؛ علل الشرایع، ص ۲۴۳، باب ۱۷۹، ح ۸.
  44. غیبت نعمانی، ص ۱۷۷، باب ۱۰ (فصل چگونگی غیبت آن حضرت)، ح ۲۱.
  45. غیبت نعمانی، ص ۱۷۶، باب ۱۰، (فصل چگونگی غیبت آن حضرت) ح ۱۸، ۱۹ و ۲۰؛ و ص ۱۷۲، باب ۱۰ (فصل غیبت آن حضرت و فصول آن)، ح ۶؛ کمال الدین، ج ۲، ص ۴۸۱، باب ۴۴، ح ۷، ۸، ۹ و ۱۰؛ و ص ۳۴۶، باب ۳۳، ح ۳۲؛ کافی، ج ۱، ص ۳۷۸، باب فی الغیبة، ح ۵؛ و ص ۳۷۹، ح ۹، ص ۳۸۲، ۱۸ و ۲۹؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۹۱، ح ۵؛ و ص ۹۶، ح ۱۶؛ و ص ۹۷، ح ۱۷، ۱۸، ۱۹ و ۲۰؛ و ص ۹۸، ح ۲۱ و ۲۲.
  46. ای کسانی که ایمان آورده‌اید! از اموری که اگر برای شما آشکار گردد، شما را نگران می‌کند پرس وجو مکنید؛ سوره مائده، آیه ۱۰۱.
  47. " الإحتجاج الْكُلَيْنِيُّ عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ يَعْقُوبَ‏ أَنَّهُ وَرَدَ عَلَيْهِ مِنَ النَّاحِيَةِ الْمُقَدَّسَةِ عَلَى يَدِ مُحَمَّدِ بْنِ عُثْمَانَ وَ أَمَّا عِلَّةُ مَا وَقَعَ مِنَ الْغَيْبَةِ فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ‏ ﴿ يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَسْئَلُوا عَنْ أَشْياءَ إِنْ تُبْدَ لَكُمْ تَسُؤْكُمْ‏﴾ إِنَّهُ‏ لَمْ‏ يَكُنْ‏ أَحَدٌ مِنْ‏ آبَائِي‏ إِلَّا وَقَعَتْ‏ فِي‏ عُنُقِهِ‏ بَيْعَةٌ لِطَاغِيَةِ زَمَانِهِ‏ وَ إِنِّي أَخْرُجُ حِينَ أَخْرُجُ وَ لَا بَيْعَةَ لِأَحَدٍ مِنَ الطَّوَاغِيتِ فِي عُنُقِي ‏‏"؛ الاحتجاج، ج ۲، ۲۸۵؛ کمال الدین، ج ۲، ص ۴۸۵، ب ۴۵، ح ۴؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۹۲، ح ۷.
  48. مرآة العقول، ج ۴، ص ۵۸.
  49. اگر مؤمنان و کفار (در مکه) از یکدیگر جدا می‌شدند، کافران را عذابی دردناک می‌چشاندیم؛ سوره فتح، آیه ۲۵.
  50. " ابْنُ مَسْرُورٍ، عَنِ ابْنِ عَامِرٍ، عَنْ عَمِّهِ، عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ، عَمَّنْ ذَكَرَهُ، عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ‏ قُلْتُ لَهُ: مَا بَالُ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ (ع)لَمْ يُقَاتِلْ فُلَاناً وَ فُلَاناً وَ فُلَاناً؟. قَالَ: لِآَيَةٍ فِي كِتَابِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ: ﴿ لَوْ تَزَيَّلُوا لَعَذَّبْنَا الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْهُمْ عَذاباً أَلِيماً﴾ قَالَ: قُلْتُ: وَ مَا يَعْنِي بِتَزَايُلِهِمْ؟ قَالَ: وَدَائِعَ‏ مُؤْمِنِينَ‏ فِي‏ أَصْلَابِ‏ قَوْمٍ‏ كَافِرِينَ‏، وَ كَذَلِكَ الْقَائِمُ (ع) لَنْ يَظْهَرَ أَبَداً حَتَّى تَخْرُجَ‏ وَدَائِعُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ، فَإِذَا خَرَجَتْ ظَهَرَ عَلَى مَنْ ظَهَرَ مِنْ أَعْدَاءِ اللَّهِ فَقَتَلَهُمْ‏ ‏‏"؛ علل الشرایع، ج ۱، ص ۱۴۷؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۹۷، ح ۱۹.
  51. علل الشرایع، ج ۱، ص ۱۴۷.
  52. " ابْنُ عُبْدُوسٍ عَنْ أَبِي قُتَيْبَةَ عَنْ حَمْدَانَ بْنِ سُلَيْمَانَ‏ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ جَعْفَرٍ الْمَدَائِنِيِّ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْفَضْلِ الْهَاشِمِيِّ قَالَ سَمِعْتُ الصَّادِقَ جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ (ع) يَقُولُ‏ إِنَّ لِصَاحِبِ هَذَا الْأَمْرِ غَيْبَةً لَا بُدَّ مِنْهَا يَرْتَابُ فِيهَا كُلُّ مُبْطِلٍ فَقُلْتُ لَهُ وَ لِمَ جُعِلْتُ فِدَاكَ قَالَ لِأَمْرٍ لَمْ يُؤْذَنْ لَنَا فِي كَشْفِهِ لَكُمْ قُلْتُ فَمَا وَجْهُ الْحِكْمَةِ فِي غَيْبَتِهِ فَقَالَ وَجْهُ‏ الْحِكْمَةِ فِي‏ غَيْبَتِهِ‏ وَجْهُ‏ الْحِكْمَةِ فِي‏ غَيْبَاتِ‏ مَنْ‏ تَقَدَّمَهُ‏ مِنْ‏ حُجَجِ‏ اللَّهِ‏ تَعَالَى ذِكْرُهُ إِنَّ وَجْهَ الْحِكْمَةِ فِي ذَلِكَ لَا يَنْكَشِفُ إِلَّا بَعْدَ ظُهُورِهِ كَمَا لَا يَنْكَشِفُ وَجْهُ الْحِكْمَةِ لَمَّا أَتَاهُ الْخَضِرُ (ع) مِنْ خَرْقِ السَّفِينَةِ وَ قَتْلِ الْغُلَامِ وَ إِقَامَةِ الْجِدَارِ لِمُوسَى (ع) إِلَّا وَقْتَ افْتِرَاقِهِمَا يَا ابْنَ الْفَضْلِ إِنَّ هَذَا الْأَمْرَ أَمْرٌ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ وَ سِرٌّ مِنَ اللَّهِ وَ غَيْبٌ مِنْ غَيْبِ اللَّهِ وَ مَتَى عَلِمْنَا أَنَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ حَكِيمٌ صَدَّقْنَا بِأَنَّ أَفْعَالَهُ كُلَّهَا حِكْمَةٌ وَ إِنْ كَانَ وَجْهُهَا غَيْرَ مُنْكَشِفٍ لَنَا‏ ‏‏"؛ کمال الدین، ج ۲، ص ۴۸۱، باب ۴۴ (علة الغیبة)، ح ۱۱؛ علل الشرایع، ج ۱، ص ۲۴۵، ح باب ۷؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۹۱، ح ۴ (علة الغیبة)، ح ۸؛ منتخب الأثر، باب ۲۸ (فی علة غیبته)، ص ۳۳۰، ح ۱.
  53. طبسی، نجم‌الدین، تا ظهور، ج۱، ص ۱۳-۱۹.
  54. جعفر مرتضی العاملی، حیاة الامام الرضا (ع)، ص ۱۰۱.
  55. تاریخ بغداد، ج ۷، ص ۲۰.
  56. ضحی الاسلام، ج ۴، ص ۱۰۵.
  57. التنبیه و الاشراف، ص ۲۹۵.
  58. الأدب فی ظل التشیع، ص ۶۳.
  59. تاریخ الخلفاء، ص ۳۲۳.
  60. مناقب ابن شهر آشوب، ج ۳، ص ۲۵۱.
  61. مروج الذهب، ج ۳، ص ۳۲۸.
  62. تنقیح المقال، ج ۳، ص ۲۹۶، قاموس الرجال، ج ۹، ص ۳۲۴.
  63. من تاریخ الاحاد فی الاسلام، ص ۳۷.
  64. تاریخ الیعقوبی، ج ۳، ص ۱۴۸.
  65. اعیان الشیعة، ج ۱، ص ۲۹، عیون اخبار الرضا، ج ۲، ص ۴۷۹.
  66. تاریخ الطبری، ج ۸، ص ۲۳۵، الکامل، ج ۵، ص ۸۵.
  67. الاتحاف بحب الاشراف، ص ۱۷۹.
  68. الأرشاد، ج ۲، ص ۳۲۹.
  69. کشف النعمة، ج ۳، ص ۲۱۲.
  70. مناقب آل ابی طالب، ج ۴، ص ۴۶۴.
  71. الطوسی، الغیبة، ص ۱۴۳.
  72. مناقب ابن شهر آشوب.
  73. معجم أحادیث الامام المهدی، ج ۱، ص ۲۶۳.
  74. الشیخ الصدوق، علل الشرائع، ج ۱، ص ۲۴۴.
  75. «آیا مردم می‌پندارند که تا بگویند ایمان آوردیم رها می‌شوند و امتحان نمی‌شوند» سوره عنکبوت، آیه ۲.
  76. «کسی که مرگ و زندگی را آفرید تا شما را بیازماید که کدامتان نیکوکارترید» سوره ملک، آیه ۲.
  77. الشیخ الصدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ص ۴۸۲.
  78. الشیخ طوسی، الغیبة، ص ۳۴.
  79. الشیخ طوسی، الغیبة، ص ۳۴.
  80. الشیخ الصدوق، علل الشرائع، ج ۱، ص ۲۴۶.
  81. الشیخ الصدوق، عیون اخبار الرضا، ج ۱، ص ۲۹۷.
  82. «که قطعا از حالی به حالی برخواهید نشست. هر آینه حالی را پس از حالی پشت سر گذارید» سوره انشقاق، آیه ۱۹.
  83. «ای کسانی که ایمان آورده‌اید، اگر از چیزهایی که برای شما آشکار گردد، اندوهگین می‌شوید، از آنها مپرسید» سوره مائده، آیه ۱۰۱.
  84. قطب الدین الراوندی، الخرائج و الجرائح، ج ۳، ص ۱۱۱۵.
  85. الشیخ الصدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ص ۴۷۹.
  86. ابن بابویه القمی، الأمامة و التبصرة، ص ۱۱۶.
  87. قطب الدین الراوندی، الخرائج و الجرائح، ج ۳، ص ۱۱۱۵.
  88. الحسنی، سید نذیر، مصلح کل، ص:۱۱۸-۱۲۹.
  89. دستور و توقیع امام(ع) به چهارمین نائبش در کتاب اعلام الوری، صفحه ۴۱۷ و ... آمده است.
  90. به این ترتیب غیبت صغری در حدود ۷۰ سال بوده است و بعضی این مدت را ۷۴ سال دانسته‌اند. یعنی از سال ۲۵۵ (سال تولد امام عصر (ع)) تا سال ۳۲۹ ه.ق؛ کشف الغمه، ج ۳، ص ۴۵۴. شرح این مطلب در بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۳۴۴ به بعد آمده است.
  91. محمدی اشتهاردی، محمد، حضرت مهدی فروغ تابان ولایت، ص ۳۲.
  92. قرائتی، محسن، جهت‌نما، ص ۱۸ - ۱۹.
  93. ما را از شما حبس نمی‌کند، مگر اعمال ناپسندی که از ناحیۀ شما به ما می‌رسد؛ محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، ج۵۳، ص۱۷۶.
  94. شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمه، ج۲، ص۴۳۵.
  95. قرائتی، محسن، شرایط ظهور از دیدگاه قرآن کریم، ص ۱۸ - ۱۹.
  96. بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۹۱.
  97. بحارالانوار، ج ۵۲، باب ۲۰، (باب علة الغیبه).
  98. بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۱۱۳.
  99. بحارالانوار، ج ۵۱، ص ۱۵۲.
  100. هیچ یک از پدران من نبودند، مگر آنکه بیعتی از طاغوت زمان خود در گردن داشتند، ولی من وقتی که قیام می‌کنم بیعت احدی از طاغوت‌های زمانه در گردنم نیست؛ بحارالانوار، ج ۵۱، ص ۹۱.
  101. بحارالانوار، ج ۵۱، ص ۹۱.
  102. آیت الله مکارم شیرازی، مهدی انقلابی بزرگ، ص ۲۴۰ به بعد.
  103. طاهری؛حبیب‌الله، سیمای آفتاب، ص۸۹ -۹۴.
  104. بحار، ج ۵۱، ص ۱۱۳.
  105. بحار، ج ۵۱، ص ۹۱.
  106. بحار، ج ۵۱، ص ۱۵۲.
  107. بحار، ج ۵۲، ص ۹۰.
  108. دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان، ص۲۲۸-۲۳۰.
  109. کمال الدّین و تمام النّعمه، شیخ صدوق، ص ۴۸۲
  110. بحار الانوار، علّامه مجلسی، ج ۵۱، ص ۱۱۳.
  111. کمال الدّین و تمام النّعمه، شیخ صدوق، ص ۳۴۲.
  112. مهدی موعود، ترجمه و نگارش علی دوانی، ص ۸۵۲.
  113. یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان، ص ۸۳ ال ۸۵.
  114. شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۸۵.
  115. " يَا جَابِرُ إِنَّ هَذَا أَمْرٌ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ وَ سِرٌّ مِنْ سِرِّ اللَّهِ عِلَّتُهُ مَطْوِيَّةٌ عَنْ عِبَادِ اللَّهِ فَإِيَّاكَ وَ الشَّكَّ فَإِنَ‏ الشَّكَ‏ فِي‏ اللَّهِ‏ كُفْرٌ‏‏‏"؛ شیخ صدوق رحمه اللّه، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۱، ص ۲۸۷.
  116. " إِنَ‏ هَذَا الْأَمْرَ أَمْرٌ مِنْ‏ أَمْرِ اللَّهِ‏ وَ سِرٌّ مِنَ‏ اللَّهِ‏ وَ غَيْبٌ‏ مِنْ‏ غَيْبِ‏ اللَّهِ‏ وَ مَتَى‏ عَلِمْنَا أَنَّهُ‏ عَزَّ وَ جَلَ‏ حَكِيمٌ‏ صَدَّقْنَا بِأَنَ‏ أَفْعَالَهُ‏ كُلَّهَا حِكْمَةٌ وَ إِنْ‏ كَانَ‏ وَجْهُهَا غَيْرَ مُنْكَشِفٍ‏ لَنَا‏‏‏"، شیخ صدوق رحمه اللّه، علل الشرایع، ج ۱ ص ۲۴۵.
  117. " إِنَ‏ لِلْقَائِمِ‏ غَيْبَةً قَبْلَ‏ أَنْ‏ يَقُومَ‏ إِنَّهُ‏ يَخَافُ‏ وَ أَوْمَأَ بِيَدِهِ إِلَى بَطْنِهِ يَعْنِي الْقَتْلَ‏‏‏"؛ شیخ کلینی، کافی، ص ۳۴۰؛ شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۳۲۹؛ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۳۴۲.
  118. سوره قصص، آیه:۱۸.
  119. و چون از شما ترسیدم، از شما گریختم، تا پروردگارم به من دانش بخشد و مرا از پیامبران قرار داد؛ سوره شعرا، آیه:۲۱. جالب توجّه اینکه در پارهای روایات آمده است که حضرت مهدی(ع) نیز هنگام ظهور خطاب به مردم همین آیه را تلاوت خواهد کرد. ر. ک: نعمانی، الغیبة، ص ۱۷۴.
  120. ر. ک: سوره توبه، آیه:۴۰.
  121. شیخ کلینی، کافی، ج ۱، ص ۳۳۶؛ شیخ صدوق، علل الشرایع، ج ۱، ص ۲۴۴؛ شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۱۶۶؛ نعمانی، الغیبة، ص ۱۵۴، ح ۱۱.
  122. شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۱۷۰، شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۳۵۵.
  123. قتاد درختی است که خارهای بسیاری مثل سوزن تیز و محکم دارد.
  124. " إِنَ‏ لِصَاحِبِ‏ هَذَا الْأَمْرِ غَيْبَةً الْمُتَمَسِّكُ‏ فِيهَا بِدِينِهِ‏ كَالْخَارِطِ لِلْقَتَاد‏‏‏"؛ محمّد بن یعقوب کلینی، کافی، ج ۱، ص ۳۳۵.
  125. " إِنَّ الْقَائِمَ مِنَّا إِذَا قَامَ لَمْ يَكُنْ لِأَحَدٍ فِي عُنُقِهِ بَيْعَةٌ فَلِذَلِكَ‏ تَخْفَى‏ وِلَادَتُهُ‏ وَ يَغِيبُ‏ شَخْصُهُ‏‏‏‏"؛ کمال الدین و تمام النعمة، ج ۱، ص ۳۰۳؛ فضل بن حسن امین الاسلام طبرسی، اعلام الوری، ص ۴۲۶.
  126. شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۱، ص ۳۱۵؛ احمد بن علی طبرسی، احتجاج، ج ۲، ص ۲۸۹.
  127. سوره مائده، آیه:۱۰۱.
  128. " وَ أَمَّا عِلَّةُ مَا وَقَعَ مِنَ الْغَيْبَةِ فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ‏ يا أَيُّهَا الَّذِينَ‏ آمَنُوا لا تَسْئَلُوا عَنْ‏ أَشْياءَ إِنْ‏ تُبْدَ لَكُمْ‏ تَسُؤْكُمْ‏ إِنَّهُ‏ لَمْ‏ يَكُنْ‏ أَحَدٌ مِنْ‏ آبَائِي‏ إِلَّا وَ قَدْ وَقَعَتْ فِي عُنُقِهِ بَيْعَةٌ لِطَاغِيَةِ زَمَانِهِ وَ إِنِّي أَخْرُجُ حِينَ أَخْرُجُ وَ لَا بَيْعَةَ لِأَحَدٍ مِنَ الطَّوَاغِيتِ فِي عُنُقِي‏‏‏‏‏"؛ شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۲۹۰، شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۴۸۳، ح ۴.
  129. سلیمیان، خدامراد، پرسمان مهدویت، ص: ۷۰ - ۷۶.
  130. کمال الدین و تمام النعمة، ج ۱، ص ۲۸۸، ح ۷، علیّ بن أبی طالب پس از من امام امت و خلیفه من بر آنها خواهد بود و قائم منتظری که زمین را پر از عدل و داد نماید همان گونه که پر از ظلم و جور شده باشد از فرزندان اوست، و قسم به خدایی که مرا بشیر و نذیر مبعوث فرمود کسانی که در دوران غیبتش بر اعتقاد بدو ثابت باشند از کبریت احمر کمیاب‌ترند، آنگاه جابر بن عبدالله انصاری برخاست و پیش آمد و گفت: آیا پیش آمد و گفت: آیا قائمی که از فرزندان توست غیبت دارد؟ فرمود: به خدا چنین است تا در آن غیبت مؤمنان باز شناخته شده و کافراننابود شوند، ای جابر! این امر از امور الهی و سرّی از اسرار ربوبی و مستور از بندگان خدا است، مبادا در آن شک کنی که شک در امر خدای تعالی کفر است
  131. بحار الأنوار، ج ۵۲، ص ۹۰، ح ۱؛ آن جوان ناچار می‌باید غائب شود. عرض کردند: یا رسول الله برای چه غیبت می‌کند؟ فرمود: می‌ترسد او را بکشند.
  132. کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۴۸۰، ح ۶؛ برای قائم ما غیبتی است که مدّت آن به‌طول می‌انجامد. گفتم: ای فرزند رسول خدا! آن برای چیست؟ فرمود: زیرا خدای تعالی می‌خواهد در او سنّتهای پیامبران (ع) را در غیبت‌هایشان جاری کن.
  133. کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۴۷۹، ح ۱؛ صاحب این امر و ولادتش بر این خلق پنهان است تا چون ظهور کند بیعت احدی در گردنش نباشد.
  134. علل الشرایع، ص ۲۴۴، باب ۱۷۹، ح ۲؛ وقتی خداوند همراهی و همنشینی ما را برای قومی خوش ندارد ما را از میان آنها برگیرد.
  135. بحار الأنوار، ج ۵۲، ص ۹۵، ح ۱۰؛ بر خداوند لازم است که بندگانش را بدین گونه؛ امتحان کند، و در آن موقع است که اهل باطل تردید خواهند کرد.
  136. بحار الأنوار، ج ۵۲، ص ۱۱۳، ح ۲۶؛ هنگامی که پنجمین (امام) از اولاد هفتمین (امام) مفقود گردد، در خصوص دین خود پناه به خدا برید، مبادا کسی شما را از عقیده صحیح خود برگرداند! ای فرزند صاحب الامر ناگریز از غیبتی است که آنها که ایمان به او داشتند (از طولانی شدن غیبتش گمراه گشته) از آن عقیده برمی‌گردند. غیبت او امتحانی است از جانب خداوند که خواسته است بندگان خود را به وسیله آن امتحان کند.
  137. معارف و عقاید ۵ ج۲، ص۱۸۴-۱۸۶.
  138. بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۹۱.
  139. سوره انشقاق، آیه ۱۹.
  140. بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۹۰.
  141. معجم احادیث الامام المهدی، ج ۵، ص ۶۴.
  142. کتاب الغیبه ،ص ۲۶.
  143. بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۹۰.
  144. کمال الدین، ج ۲، ص ۴۸۰ و بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۹۱.
  145. غیبت نعمانی، ص ۱۷۶.
  146. کتاب الغیبه، ص ۲۰۲.
  147. کتاب الغیبه، ص ۱۰۶.
  148. سوره فتح، آیه ۲۵.
  149. علل الشرایع، ج ۱، ص ۱۴۱.
  150. سلیمیان، خدامراد، پرسمان مهدویت، ص: ۷۰ - ۷۶.
  151. اثبات الهداة، ج ۳، ص ۴۸۸، ج ۲۱۷.
  152. و هو المنتظر غیر انّ الله یحبّ ان یمتحن الشیعه، فعند ذلک یرتاب المبطلون؛ اثبات الهداة، ج ۳، ص ۴۷۲، ح ۱۵۰
  153. هیهات! هیهات!: لا یکون فرجنا حتّی تغربلوا ثمّ تغربلوا حتی یذهب الکیدر و یبقی الصفو؛بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۱۳
  154. امامت و مهدویت، ج ۲، ص ۳۵۱ و ۳۵۲.
  155. ... لا بدّ للناس ان یمحصّوا، و یمیزوا و یغربلوا و یخرج الغربال خلق کثیر
  156. ما یکون هذا الامر حتّی لا یبقی صنف من النّاس الا و قد ولّوا علی الناس حتی لا یقول قائل: انّا لو ولّینا، لعد لنا؛ ثمّ یقوم القائم بالحقّ و العدل؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۲۴۴
  157. سوره انشقاق آیه ۱۹
  158. انّ الله عز و جل أبی الّا ان یجری فیه سنن الانبیاء فی غیباتهم و انّه لا بدّ له ... من استیفاء مدد غیباتهم: قال الله عز و جل: لَتَرْکبُنَّ طَبَقاً عَنْ طَبَقٍ‏ ای سنّنا علی سنن من کان قبلکم، بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۱۴۲؛ اثبات الهداة، ج ۳، ص ۴۸۶، ح ۲۱۲؛ الخرائج، ج ۲، ص ۹۵۵
  159. لا تخلوا الأرض من قائم لله بحجّة امّا ظاهرا مشهورا و امّا خائفا مغمورا لئلّا تبطل حجج الله و بیناته ...؛نهج البلاغه، حکمت ۱۴۷
  160. سوره فتح آیه۲۵
  161. اثبات الهداة، ج ۳، ص ۴۸۹، ح ۲۲۴؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۹۷، ح ۹.
  162. اذا غضب الله- تبارک و تعالی- علی خلقه نحانا عن جوارهم، اثبات الهداة، ج ۳، ص ۴۴۷، ح ۳۸؛ کافی، ج ۱، ص ۳۴۳
  163. انّ الله اذا کره لنا جوار قوم نزعنا من بین اظهرهم، همان، ص ۴۹۸، ح ۲۷۱؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۹۰
  164. و اعلموا انّ الارض لا تخلوا من حجّة الله و لکنّ الله سیعمی خلقه منها بظلمهم و جورهم و اسرافهم علی انفسهم، بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۱۱۳، ح ۸.
  165. ... لکن الله سیعمی خلقه عنها بظلمهم و جهلهم، و لو خلت الارض ساعة واحدة من حجّة الله ساخت باهلها لکن الحجة تعرف الناس و لا یعرفونها ...؛ اثبات الهداة، ج ۳، ص ۵۳۲، ج ۴۶۳.
  166. منتخب الاثر، ص ۲۹۱.
  167. به درستی که برای قائم غیبتی هست
  168. کارگر، رحیم، مهدویت (پیش از ظهور)، ۱جلد، دفتر نشر معارف - قم (ایران)، چاپ: ۳، ۱۳۸۸ ه.ش
  169. «بر جان خویش می‏‌ترسد» کمال الدین، ج ۲، ص ۴۸۱، ح ۷.
  170. اذا ظهر قائمنا اهل البیت قال: فَفَرَرْتُ مِنْکمْ لَمَّا خِفْتُکمْ فَوَهَبَ لِی رَبِّی حُکماً؛ خفتکم علی نفسی و جئتکم لما اذن ربّی و اصلح لی امری، اثبات الهداة، ج ۳، ص ۵۸۳، ح ۷۷۷.
  171. ر. ک: امامت و مهدویت، ج ۳، ص ۳۴۷
  172. الزام الناصب، ص ۱۱۴؛ یوم الخلاص، ج ۱، ص ۱۸۸
  173. الزام الناصب، ص ۱۱۴؛ یوم الخلاص، ج ۱، ص ۱۸۹
  174. نظام سیاسی و دولت در اسلام، ص ۸۹
  175. امامت و مهدویت، ج ۲، ص ۳۵۰.
  176. ... و اما علّة ما وقع من الغیبة، فانّ الله عزّ و جل یقول: یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَسْئَلُوا عَنْ أَشْیاءَ ... انّه لم یکن احد من آبائی الّا وقعت فی عنقه بیعته لطاغیة زمانه و انّی اخرج حین اخرج و لا بیعة لاحد الطواغیت فی عنقی ...، یوم الخلاص، ج ۱، ص ۲۰۱؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۹۲.
  177. یقوم القائم و لیس لاحد فی عنقه عهد و لا عقد و لا بیعة، الغیبة النعمانی، ص ۸۹ و ۱۰۰؛ اصول کافی، ج ۱، ص ۳۴۲
  178. بشارة الاسلام، ص ۵۲؛ اعلام الوری، ص ۴۰۰؛ منتخب الاثر، ص ۲۵۱.
  179. تلخیص الشافی، ج ۱ و ۲، ص ۹۵( نشر عزیزی).
  180. مرآة العقول، ج ۴، ص ۱۷۶، ج ۶( به نقل از: مطلع الفجر، ص ۲۷.
  181. مهدویت پیش از ظهور، ص۱۰۵، ۱۱۹.
  182. «او کسی است که رسولش را با هدایت و آیین حق فرستاد، تا آن را بر همه آیین‌ها غالب گرداند؛ هر چند مشرکان کراهت داشته باشند»؛ (سوره توبه، آیه ۳۳؛ سوره صف، آیه ۹).
  183. "إِنَّ لِلْقَائِمِ غَيْبَةً قَبْلَ ظُهُورِهِ قُلْتُ وَ لِمَ قَالَ يَخَاف‏"
  184. " لِلْقَائِمِ غَيْبَةٌ قَبْلَ قِيَامِهِ "
  185. " يَخَافُ عَلَى نَفْسِهِ الذَّبْح‏"؛ کمال الدین و تمام النعمه، ج ۲، ص۴۸۱؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص۹۷.
  186. "أَنَا الْقَائِمُ بِالْحَقِّ وَ لَكِنَّ الْقَائِمَ الَّذِي يُطَهِّرُ الْأَرْضَ مِنْ أَعْدَاءِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ يَمْلَؤُهَا عَدْلًا كَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْماً هُوَ الْخَامِسُ مِنْ وُلْدِي لَهُ غَيْبَةٌ يَطُولُ أَمَدُهَا خَوْفاً عَلَى نَفْسِهِ يَرْتَدُّ فِيهَا أَقْوَامٌ وَ يَثْبُتُ فِيهَا آخَرُون‏"؛ کمال الدین و تمام النعمه، ج ۲، ص ۳۶۱.
  187. "مَا مِنَّا أَحَدٌ إِلَّا وَ يَقَعُ فِي عُنُقِهِ بَيْعَةٌ لِطَاغِيَةِ زَمَانِهِ إِلَّا الْقَائِمُ الَّذِي يُصَلِّي رُوحُ اللَّهِ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ ع خَلْفَهُ فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يُخْفِي وِلَادَتَهُ وَ يُغَيِّبُ شَخْصَهُ لِئَلَّا يَكُونَ لِأَحَدٍ فِي عُنُقِهِ بَيْعَةٌ إِذَا خَرَجَ "؛ کمال الدین و تمام النعمه، ج ۱، ص۳۱۶؛ إعلام الوری، ص۴۲۷.
  188. " إِنَّهُ لَمْ يَكُنْ لِأَحَدٍ مِنْ آبَائِي ع إِلَّا وَ قَدْ وَقَعَتْ فِي عُنُقِهِ بَيْعَةٌ لِطَاغِيَةِ زَمَانِهِ وَ إِنِّي أَخْرُجُ حِينَ أَخْرُجُ وَ لَا بَيْعَةَ لِأَحَدٍ مِنَ الطَّوَاغِيتِ فِي عُنُقِي "؛ کمال الدین و تمام النعمه، ج۲، ص۴۸۵.
  189. آیا مردم گمان کردند همین که بگویند: ایمان آوردیم، به حال خود رها می‌شوند و آزمایش نخواهند شد؟! ما کسانی را که پیش از آنان بودند آزمودیم و [شماها را نیز می‌آزماییم]. باید علم خدا درباره کسانی که راست می‌گویند و آنانی که دروغ می‌گویند تحقق یابد؛ سوره عنکبوت، آیه ۲و۳.
  190. " غَيْرَ أَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يُحِبُّ أَنْ يَمْتَحِنَ الشِّيعَةَ "؛ الکافی، ج۱ ص۳۳۷؛ کمال الدین و تمام النعمه، ج ۲، ص۳۴۲.
  191. " أَمَا وَ اللَّهِ لَأُقْتَلَنَّ أَنَا وَ ابْنَايَ هَذَانِ وَ لَيَبْعَثَنَّ اللَّهُ رَجُلًا مِنْ وُلْدِي فِي آخِرِ الزَّمَانِ يُطَالِبُ بِدِمَائِنَا وَ لَيَغِيبَنَّ عَنْهُمْ تَمْيِيزاً لِأَهْلِ الضَّلَالَةِ حَتَّى يَقُولَ الْجَاهِلُ مَا لِلَّهِ فِي آلِ مُحَمَّدٍ مِنْ حَاجَة"الغیبة، نعمانی، ص۱۴۱؛ بحار الانوار، ج۵۱، ص۱۱۲.
  192. الامامة و التبصرة، ص۱۱۳؛ علل الشرائع، ج۱، ص۱۴۴.
  193. الکافی، ج۱، ص۳۳۷؛ کمال الدین و تمام النعمه، ص۳۴۲.
  194. سوره قمر، آیه ۵۰.
  195. سوره فصلت، آیه ۱۰.
  196. امام مهدی (ع) موجود موعود، ص ۱۳۲ (با اندک تصرفی).
  197. " إِي وَ رَبِّي وَ لِيُمَحِّصَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَ يَمْحَقَ الْكافِرِينَ يَا جَابِرُ إِنَّ هَذَا لَأَمْرٌ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ وَ سِرٌّ مِنْ سِرِّ اللَّهِ مَطْوِيٌّ عَنْ عِبَادِهِ فَإِيَّاكَ وَ الشَّكَّ فِي أَمْرِ اللَّهِ فَهُوَ كُفْر"؛ کمال الدین و تمام النعمه، ج ۱، ص۲۸۸؛ کشف الغمه، ج ۲، ص۵۲۱.
  198. صمدی، قنبر علی، آخرین منجی، ص:۹۸- ۱۰۷.
  199. «اوست خدایی که رسول خود را با دین حق به هدایت خلق فرستاد تا بر همه ادیان عالم تسلّط و برتری دهد، گر چه مشرکان کراهت داشته باشند.»؛ سوره صف، آیه ۹
  200. صحیح بخاری، ج ۸، ص ۱۲۷
  201. «اگر زمین بدون امام باقی بماند دگرگون خواهد شد.» کافی، ج ۱، ص ۱۷۹، ح ۱۰
  202. «برای قائم غیبتی است قبل از قیامش. زراره می‌گوید: به حضرت عرض کردم: به چه جهت؟ فرمود: زیرا از قتل بر خود می‌ترسد.» کمال الدین، ج ۲، ص ۴۸۱، ح ۱۰
  203. «قائم (ع) قیام خواهد کرد در حالی که بیعت کسی بر گردن او نخواهد بود.» کمال الدین، ص ۴۸۰
  204. «پس روی خود را متوجّه آیین خالص پروردگار کن. این فطرتی است که خداوند، انسان‌ها را بر آن آفریده، دگرگونی در آفرینش الهی نیست، این است آیین استوار، ولی اکثر مردم نمی‌دانند.» سوره روم، آیه ۳۰
  205. «مردم در آغاز یک دسته بودند، و تضادی در میان آنها وجود نداشت. به تدریج جوامع و طبقات پدید آمد و اختلافات و تضادهایی در میان آنها پیدا شد، در این حال خداوند، پیامبران را برانگیخت تا مردم را بشارت و بیم دهند و کتاب آسمانی که به سوی حق دعوت می‌کرد، با آنها نازل نمود، تا در میان مردم، در آنچه اختلاف داشتند، داوری کند...» سوره بقره، آیه ۲۱۳
  206. «امّا کسی که دانشی از کتاب آسمانی داشت گفت: "پیش از آنکه چشم بر هم زنی، آن را نزد تو خواهم آورد". و هنگامی که سلیمان آن تخت را نزد خود ثابت و پابرجا دید گفت: "این از فضل پروردگار من است، تا مرا آزمایش کند که آیا شکر او را بجا می‌آورم یا کفران می‌کنم؟!"...» سوره نمل، آیه ۴۰
  207. و آنان را پیشوای مردم ساختیم تا خلق را به امر ما هدایت کنند و هر کار نیکو را [از انواع عبادات و خیرات و خصوص اقامه نماز و ادای زکات را به آنها وحی کردیم و آنها هم به عبادت ما پرداختند» سوره انبیاء، آیه ۷۳
  208. موعودشناسی و پاسخ به شبهات، ص ۳۸۸ - ۳۹۱.
  209. غیبت نعمانی، ترجمه جواد غفاری، ۲۰۲، صدوق، تهران.
  210. غیبت نعمانی، ترجمه جواد غفاری، ۲۰۳.
  211. کمال الدین، ج ۲، ۱۵۸.
  212. کمال الدین، ۵۹.
  213. کافی، کلینی، ج ۱، ۴۳، دار التعارف للمطبوعات، بیروت.
  214. کافی، کلینی، ج ۱، ۴۳، دار التعارف للمطبوعات، بیروت.
  215. کافی، کلینی، ج ۱، ۳۳۸.
  216. کافی، کلینی، ج ۱، ۳۳۸.
  217. کافی، کلینی، ج ۱، ۳۳۸.
  218. کافی، کلینی، ج ۱، ۳۳۳.
  219. همبستگی میان تصوف و تشیع، کامل مصطفی شبیبی، ترجمه دکتر علی اکبر شهابی، ۲۳۷. دانشگاه تهران.
  220. فضل بن شاذان و نبرد اندیشه‌ها در ایران پس از اسلام، فریدون جنیدی، ۵۰، انتشارات بلخ، تهران.
  221. رجال نجاشی، ۱۹۳.
  222. جلالی، غلام رضا، فلسفه غیبت در منابع کلام شیعی، چشم به راه مهدی، ص ۴۰۷ -۴۱۱.
  223. علل الشرائع، ص ۲۴۵، ح ۸.
  224. الغیبة، نعمانی، ص ۲۷۴، ح ۵۳.
  225. الغیبة، نعمانی، ص ۱۴۰، ح ۱.
  226. الغیبة، طوسی، ص ۳۳۹، ح ۲۸۷.
  227. الکافی، ج ۱، ص ۳۷۰، ح ۶.
  228. کمال الدین، ص ۳۰۳، ح ۱۴.
  229. الکافی، ج ۱، ص ۳۴۰، ح ۱۸.
  230. انشقاق، آیه ۱۹.
  231. کمال الدین، ص ۴۸۰، ح ۶.
  232. کمال الدین، ص ۶۴۱.
  233. ر.ک: محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامهٔ امام مهدی، ج ۳، ص ۱۴۷–۱۷۳.
  234. باقری‌زاده اشعری، محمد، از امام مهدی بیشتر بدانیم، ص۴۱-۴۴.
  235. بحار الانوار، ج ۵۳، ص ۱۷۶.
  236. مجتبی تونه‌ای، موعودنامه، ص۵۰۰.
  237. بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۹۱.
  238. بحار الانوار، ج ۵۲، باب علة الغیبة.
  239. بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۱۳.
  240. بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۱۵۲.
  241. بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۱۵۲.
  242. مهدی انقلابی بزرگ، آیت الله مکارم شیرازی، ص ۲۴۰.
  243. مجتبی تونه‌ای، موعودنامه، ص۵۴۶.
  244. نک: کمال الدین وتمام النعمة، ج۲، فصل علت غیبت
  245. نعمانی، الغیبة، ص۱۴۰ - ۱۴۱
  246. کمال الدین و تمام النعمة، ج۲، فصل علت غیبت
  247. مهدویت پرسش‌ها و پاسخ‌ها، ص ۷۸.
  248. مهدویت پرسش‌ها و پاسخ‌ها، ص ۲۰۳.
  249. کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، باب ۴۴، ح ۱۱، ص ۲۰۴.
  250. کمال الدین و تمام النعمة، ج ۷، ص ۲۳۳.
  251. کمال الدین و تمام النعمة، ج ۷، ص ۲۳۳، ح ۴.
  252. غیبت طوسی، فصل ۵، ح ۲۸۴، ص ۲۳۷.
  253. علل الشرایع، ص ۲۴۴، باب ۱۷۹.
  254. بالادستان، محمد امین؛ حائری‌‎پور، محمد مهدی؛ یوسفیان، مهدی، نگین آفرینش، ج۱، ص ۹۸ - ۱۰۱.
  255. کمال الدین، ج۲، باب ۴۴، ح۱۱.
  256. بحارالانوار، ج۵۱، ص۱۵۰.
  257. الغیبه، نعمانی، ب۱۰، ح۲.
  258. کمال الدین، ج۲، باب۴۴، ح۷.
  259. علل الشرایع، ص ۲۴۳، باب ۱۷۹، ح۲.
  260. کمال الدین، ج ۲، باب ۴۴، ح ۴.
  261. آفتاب مهر، ج۱، ص ۱۲۷-۱۳۰.