نسخهای که میبینید نسخهای قدیمی از صفحهاست که توسط Amini(بحث | مشارکتها) در تاریخ ۵ ژوئیهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۱۸:۱۹ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوتهای عمدهای با نسخهٔ فعلی بدارد.
نسخهٔ ویرایششده در تاریخ ۵ ژوئیهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۱۸:۱۹ توسط Amini(بحث | مشارکتها)
ریشههای انحرافمدعیان دروغین مهدویت چیست؟ یکی از پرسشهای مرتبط به بحث مهدویت است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی مهدویت مراجعه شود.
در این میان، افرادی سستایمان و کژاندیش برای رسیدن به اهدافی چند، به دروغ مدعی نیابتامام غایب شدند. در یک بررسی کوتاه میتوان برخی سرچشمههای این ادعاهای دروغین را در موارد زیر خلاصه کرد:
سستی ایمان: یکی از عوامل مهم در چنین ادعاهای نادرستی، سستی باورهای دینی است؛ چرا که کسانی که دارای قوت مناسب ایمان هستند، هرگز برابر خواست پیشوای معصوم- در پیروی از سفیران خود- به بیراهه نمیروند. بیشترین افرادی که به دروغ چنین ادعایی کردند، از این کاستی برخوردار بودند. یکی از افرادی که به دلیل سستی ایمان، دست به ادعاهای نادرست پرداخت، شلمغانی بود.
هنگامی که راه انحراف و ارتجاع را پیش گرفت و از نظر اندیشه، عقیده و رفتار تغییر کرد، در روایات تغییراتی پدید میآورد؛ هرچه میخواست بر آنها میافزود و هر چه میخواست کم میکرد. نجاشی در رجال خود به این انحراف اشاره کرده است[۲].
نایب دوم، راه دیدار وی را با حضرت مهدی (ع) آسان نمود و امام (ع) به وی دستور داد: اموال را به نایبشان برگرداند؛ اما او در دشمنی و کژی خود باقی ماند. پایان کارش آن شد که توقیعی از ناحیه مقدسهحضرت مهدی (ع) بر لعن و نفرین و بیزاری از وی- در ضمن افرادی دیگر از جمله حلاج و شلمغانی- صادر شد[۴].
رسیدن به شهرت: شهرتطلبی نیز از عوامل بسیار مهم در پیدایی باورهای خرافی و مذهبهای ساختگی است. اشتیاق به بزرگ شدن و خودنمایی از صفات نکوهیده اخلاقی است که انسان را به سوی کارهای خطرناک میکشاند[۵].
انگیزههای سیاسی: یکی دیگر از عوامل پدید آمدن مدعیان بابیت، انگیزههای سیاسی است. دشمنان، گاهی به طور مستقیم و زمانی غیر مستقیم- برای آن که باور شیعیان را سست کرده و آنان را در پراکندگی فرو برند- برخی را تحریک میکنند تا ادعای بابیت کنند.
در این راه، برخی عناصر را به دلخواه خویش تربیت کرده، به آنان دستور دادند ادعای بابیت کنند و آنان را با همه امکانات در این راه یاری کردند که برای نمونه میتوان به "علی محمد باب" اشاره کرد»[۶].
«بیگمان، هرچه باوری، ژرفای بیشتری داشته، به حقیقت نزدیکتر باشد و در دلها جای گیرد، افراد سوداگر و سودنگر، بیشتر در پی بهرههای ناپاک از آن، برخواهند آمد. آموزههای مهدویت، به سبب ویژگیهای ممتاز و پرجاذبه خود و این که همواره در عمق قلبهای توده انسانها نفوذ کرده است، بیشتر مورد بهرهجویی و استفاده نادرست افراد کژرو قرار گرفته است. پیشینه پردامنه انحرافهای پدید آمده در این عرصه به ویژه فرقههای منحرف در مهدویت که به قرنهای نخست اسلام باز میگردد گواهی روشن بر این مدعا است. بررسی این انحرافها و زمینههای پیدایی آن، میتواند در پیشگیری از فرو افتادن دوباره در این لغزشها، نقش مهمی داشته باشد.
از آنجا که پس از شهادتامام عسکری(ع) و آغاز غیبت صغرا، ارتباط رودرروی مردم با پیشوای معصوم قطع شد، سفیران خاص به گونهای ویژه، برای راهنماییمردم، تلاشهای پردامنهای را آغاز کردند. ایشان، از پراکندگی پیروان مکتباهل بیت(ع) جلوگیری کرده و رهبریشیعیان را به دست گرفتند.
پیروانمکتباهل بیت(ع) رفته رفته، با این روش خو گرفته و کارهای خود را از راه سفیران چهارگانه پیگیری کردند و این خود، جایگاه بلندی را برای این سفیران رقم زد. در این میان، افرادی سستایمان و کژاندیش برای رسیدن به اهدافی چند، به دروغ مدعی نیابتامام غایب شدند. در یک بررسی کوتاه برخی سرچشمههای این ادعاهای دروغین را میتوان در موارد زیر خلاصه کرد:
سستی ایمان: یکی از عوامل مهم در چنین ادعاهای نادرستی، سستی باورهای دینی است؛ چرا که کسانی که دارای قوت مناسب ایمان هستند، هرگز برابر خواست پیشوای معصوم- در پیروی از سفیران خود- به بیراهه نمیروند. بیشترین افرادی که به دروغ چنین ادعایی کردند، از این کاستی برخوردار بودند که. یکی از این افراد شلمغانی بود[۷].
رسیدن به شهرت: شهرت طلبی نیز از عوامل بسیار مهم در پیدایی باورهای خرافی و مذهبهای ساختگی است. اشتیاق به بزرگ شدن و خودنمایی، از صفات نکوهیده اخلاقی است که انسان را به سوی کارهای خطرناک میکشاند[۹].
انگیزههای سیاسی: یکی دیگر از سببهای پدید آمدن مدعیان بابیت، انگیزههای سیاسی است.
دشمنان، گاهی به طور مستقیم و زمانی غیر مستقیم- برای آنکه باور شیعیان را سست کرده و آنان را در پراکندگی فرو برند- برخی را تحریک میکنند تا ادعای بابیت کنند. در این راه، برخی عناصر را به دلخواه خویش تربیت کرده، به آنان دستور دادند ادعای بابیت کنند و آنان را با همه امکانات در این راه یاری کردند که برای نمونه میتوان به علی محمد باب اشاره کرد»[۱۰][۱۱].
پاسخهای دیگر
با کلیک بر «ادامه مطلب» پاسخ باز و با کلیک بر «نهفتن» بسته میشود:
«پس از شهادتامام حسن عسکری (ع) و آغازغیبت صغری در سال ۲۶۰ ه. ق، ارتباط مستقیم مردم با امام خویش قطع گردید و "نواب خاص" کار و فعالیت خود را آغاز نمودند. در این میان، بعضی از افراد ضعیفالایمان و کجاندیش که زمینه انحراف از قبل در وجود آنها بوده، پیدا شده و مدّعی دروغین نیابتصاحب الامر (ع) شدند. سرچشمه ادّعای دروغین این افراد در سه چیز خلاصه میشود: