اسراف در جامعهشناسی اسلامی
مقدمه
«اسراف» اگر چه در محاورههای اقتصادی، بیشتر به زیادهروی در مقام مصرف اطلاق میشود، اما حوزه معنایی آن در قرآن وسعت و گستره بیشتری دارد. در مقابل واژه «تبذیر» اگرچه در قلمروهای غیر اقتصادی نیز کموبیش کاربرد دارد، اما کاربرد غالب و شایع آن حتی در ادبیات دینی، ریخت و پاش در اقلام مادی و مصرف اقتصادی است.
اسراف، مفهوم جامعی است که هر گونه زیادهرویی در کمیت و کیفیت و بیهودهگرایی و اتلاف و مانند آن را شامل میشود، اگرچه در مورد انفاق کاربرد بیشتری دارد[۱].
اسراف، همچنین به هر گونه زیادهروی و تجاوز از حد اعتدال در اعمال و گفتار اطلاق شده و به همین دلیل در آیات مختلف قرآن در مورد تبهکارانی که ظلم و فساد را از حد گذراندهاند، واژه مسرف به کار رفته است. از دید المیزان، اسراف، بیرون شدن از حد اعتدال به طرف زیادهروی است[۲].
تبذیر
واژه «تبذیر» با اسراف قرابت معنایی زیادی دارد. از دید برخی اهل لغت، تبذیر تضییع اموال، حقوق مردم و اخلال در نظم است. تبذیر به ریختوپاش و اسراف به تجاوز از حد و عدل، اطلاق میشود[۳]. المیزان نیز به نقل از مجمع البیان مینویسد: تبذیر به معنای پاشیدن با اسراف است و در واقع از بذرافشانی گرفته شده است، لکن فرقی که با آن دارد، این است که افشاندن در آنجا به منظور استفاده است و در اسراف به منظور افساد، و به همین جهت در هر جا که [زیادهروی] به منظور اصلاح باشد. «تبذیر» گفته نمیشود، هر چند که زیاد باشد[۴].
ممنوعیت اسراف در اسلام
شهید مطهری، با رویکردی عمدتاً اقتصادی در فلسفه ممنوعیت اسراف در اسلام مینویسد: انسان اگر خالق و آفریننده محصول میبود، باز هم حق تضییع و اسراف نداشت؛ زیرا خودش محصول اجتماع است، او خودش واجب الوجود بالذات نیست. فردی است قائم به اجتماع، اجتماع در نیروهای علمی و دماغی و بدنی او دخیل است، آن قوا تنها مال خودش نیست، اجتماع در آنها ذیحق است. از این بیان نتیجه میشود که انسان حق تضییع ندارد، اما حق بخشش و هبه و وقف و صلح و ابراء و همچنین حق مجاناً خدمت کردن، مادامی که به اجتماع صدمه نزند، از او سلب نمیشود[۵][۶]
آیات قرآنی مرتبط
- نهی مؤمنان از متابعت طریق مسرفان: وَلَا تُطِيعُوا أَمْرَ الْمُسْرِفِينَ * الَّذِينَ يُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ وَلَا يُصْلِحُونَ[۷].
- نهی از اسراف در مصرف: وَكُلُوا وَاشْرَبُوا وَلَا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لَا يُحِبُّ الْمُسْرِفِينَ[۸].
- برحذر داشتن مؤمنان از تضییع اموال و شیطانی خواندن این عمل: وَآتِ ذَا الْقُرْبَى حَقَّهُ وَالْمِسْكِينَ وَابْنَ السَّبِيلِ وَلَا تُبَذِّرْ تَبْذِيرًا * إِنَّ الْمُبَذِّرِينَ كَانُوا إِخْوَانَ الشَّيَاطِينِ وَكَانَ الشَّيْطَانُ لِرَبِّهِ كَفُورًا[۹].
- آیاتی نیز از زیادهروی در قصاص نهی کرده[۱۰] و دوری جستن از آن در مقام انفاق را رویه مؤمنان راستین معرفی کرده است[۱۱]. برخی آیات نیز ضمن معرفی زیادهروی به عنوان رویه طاغیان و گردنکشان[۱۲]، بر محرومیت مسرفان از محبت و دوستی خداوند[۱۳] و نیز محرومیت از هدایت الهی[۱۴] تأکید کرده و ایشان را به عذاب دنیوی[۱۵] و اخروی[۱۶]بشارت داده است.[۱۷]
منابع
پانویس
- ↑ حسین بن محمد راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، ص۱۱۳، ۲۳۶ و ۴۰۷؛ مکارم شیرازی، ناصر و دیگران، تفسیر نمونه، ج۶، ص۱۴۹.
- ↑ سیدمحمد حسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۵، ص۳۳۲.
- ↑ حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن، ج۱، ص۲۵۹.
- ↑ طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۳، ص۱۱۲.
- ↑ مطهری، مرتضی، نظری به نظام اقتصادی اسلام، ص۱۸۹؛ برای آگاهی بیشتر از عوارض اجتماعی اسراف و تبذیر، ر. ک: جعفر سبحانی، منشور جاوید قرآن، ج۱، ص۲۰۰-۲۱۳.
- ↑ شرفالدین، سید حسین، ارزشهای اجتماعی از منظر قرآن کریم، ص۲۰۴.
- ↑ «و از فرمان گزافکاران پیروی نکنید * آنان که در زمین فساد بر میانگیزند و به (نیکی و) شایستگی روی نمیآورند» سوره شعراء، آیه ۱۵۱-۱۵۲.
- ↑ «و بخورید و بیاشامید و گزافکاری نکنید که او گزافکاران را دوست نمیدارد» سوره اعراف، آیه ۳۱.
- ↑ «و حقّ خویشاوند را به او برسان و نیز (حقّ) مستمند و در راه مانده را و هیچگونه فراخرفتاری مورز * که فراخ رفتاران یاران شیطانند و شیطان به پروردگارش ناسپاس است» سوره اسراء، آیه ۲۶-۲۷.
- ↑ وَلَا تَقْتُلُوا النَّفْسَ الَّتِي حَرَّمَ اللَّهُ إِلَّا بِالْحَقِّ وَمَنْ قُتِلَ مَظْلُومًا فَقَدْ جَعَلْنَا لِوَلِيِّهِ سُلْطَانًا فَلَا يُسْرِفْ فِي الْقَتْلِ إِنَّهُ كَانَ مَنْصُورًا «و آن کس را که خداوند (کشتن وی را) حرام کرده است جز به حقّ مکشید و آنکه به ستم کشته شود برای وارث او حقّی نهادهایم پس نباید در کشتن (به قصاص) گزافکاری کند زیرا (از سوی شرع) یاری شده است» سوره اسراء، آیه ۳۳.
- ↑ وَالَّذِينَ إِذَا أَنْفَقُوا لَمْ يُسْرِفُوا وَلَمْ يَقْتُرُوا وَكَانَ بَيْنَ ذَلِكَ قَوَامًا «و آنان که چون بخشش کنند نه گزافکاری میکنند و نه تنگ میگیرند و (بخشش آنها) میانگینی میان این دو، است» سوره فرقان، آیه ۶۷.
- ↑ فَمَا آمَنَ لِمُوسَى إِلَّا ذُرِّيَّةٌ مِنْ قَوْمِهِ عَلَى خَوْفٍ مِنْ فِرْعَوْنَ وَمَلَئِهِمْ أَنْ يَفْتِنَهُمْ وَإِنَّ فِرْعَوْنَ لَعَالٍ فِي الْأَرْضِ وَإِنَّهُ لَمِنَ الْمُسْرِفِينَ «اما هیچ کس (سخن) موسی را باور نکرد جز فرزندانی از قوم وی، (آن هم) با ترس آنکه فرعون و سرکردگانشان آنان را به بلا افکنند و بیگمان فرعون در (سر) زمین (مصر) بلند پروازی کرد و او به راستی از گزافکاران بود» سوره یونس، آیه ۸۳.
- ↑ وَهُوَ الَّذِي أَنْشَأَ جَنَّاتٍ مَعْرُوشَاتٍ وَغَيْرَ مَعْرُوشَاتٍ وَالنَّخْلَ وَالزَّرْعَ مُخْتَلِفًا أُكُلُهُ وَالزَّيْتُونَ وَالرُّمَّانَ مُتَشَابِهًا وَغَيْرَ مُتَشَابِهٍ كُلُوا مِنْ ثَمَرِهِ إِذَا أَثْمَرَ وَآتُوا حَقَّهُ يَوْمَ حَصَادِهِ وَلَا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لَا يُحِبُّ الْمُسْرِفِينَ «و اوست که باغهایی با داربست و بیداربست و خرمابن و کشتزار با خوردنیهایی گوناگون و زیتون و انار، همگون و ناهمگون آفریده است؛ از میوهاش چون بار آورد بخورید و حقّ (مستمندان) را از آن، روز درو (یا چیدن) آن بپردازید و گزافکاری نکنید که او گزافکاران را دوست نمیدارد» سوره انعام، آیه ۱۴۱.
- ↑ وَقَالَ رَجُلٌ مُؤْمِنٌ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ يَكْتُمُ إِيمَانَهُ أَتَقْتُلُونَ رَجُلًا أَنْ يَقُولَ رَبِّيَ اللَّهُ وَقَدْ جَاءَكُمْ بِالْبَيِّنَاتِ مِنْ رَبِّكُمْ وَإِنْ يَكُ كَاذِبًا فَعَلَيْهِ كَذِبُهُ وَإِنْ يَكُ صَادِقًا يُصِبْكُمْ بَعْضُ الَّذِي يَعِدُكُمْ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي مَنْ هُوَ مُسْرِفٌ كَذَّابٌ «و مردی مؤمن از فرعونیان که ایمانش را پنهان میداشت گفت: آیا مردی را میکشید که میگوید: پروردگار من، خداوند است و برهانها (ی روشن) برایتان از پروردگارتان آورده است؟ و اگر دروغگو باشد، دروغش به زیان خود اوست و اگر راستگو باشد برخی از آنچه به شما وعده میدهد بر سرتان خواهد آمد؛ بیگمان خداوند کسی را که گزافکاری بسیار دروغگوست راهنمایی نمیکند» سوره غافر، آیه ۲۸.
- ↑ وَكَذَلِكَ نَجْزِي مَنْ أَسْرَفَ وَلَمْ يُؤْمِنْ بِآيَاتِ رَبِّهِ وَلَعَذَابُ الْآخِرَةِ أَشَدُّ وَأَبْقَى «و اینچنین ما آن کس را که گزافکاری کند و به نشانههای پروردگارش ایمان نیاورد کیفر میدهیم و بیگمان عذاب جهان واپسین سختتر و پایدارتر است» سوره طه، آیه ۱۲۷.
- ↑ لَا جَرَمَ أَنَّمَا تَدْعُونَنِي إِلَيْهِ لَيْسَ لَهُ دَعْوَةٌ فِي الدُّنْيَا وَلَا فِي الْآخِرَةِ وَأَنَّ مَرَدَّنَا إِلَى اللَّهِ وَأَنَّ الْمُسْرِفِينَ هُمْ أَصْحَابُ النَّارِ «ناگزیر آنچه مرا بدان فرا میخوانید در این جهان و جهان واپسین (توان اجابت) دعایی ندارد و بازگشت ما (تنها) به سوی خداوند است و گزافکاران دمساز آتشند» سوره غافر، آیه ۴۳.
- ↑ شرفالدین، سید حسین، ارزشهای اجتماعی از منظر قرآن کریم، ص ۲۰۴.