معاد

نسخه‌ای که می‌بینید، نسخهٔ فعلی این صفحه است که توسط Bahmani (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۱۵ دسامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۱:۱۱ ویرایش شده است. آدرس فعلی این صفحه، پیوند دائمی این نسخه را نشان می‌دهد.

(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

معاد از اصول اعتقادی دین اسلام است که با همۀ شئون زندگی انسان ارتباط دارد. دلایل عقلی و نقلی مختلفی برای اثبات معاد بیان شده است. همچنین، حالت منطقی شیوۀ بازگشت انسان‌ها در قیامت، این است که المعاد لا روحانیة و لا جسمانیة بل امر بین الجسمانی و الروحانی. موضوع معاد در گفتار و کردار حضرت علی(ع)، به عنوان کسی‌که از اعماق جان موضوع معاد را درک کرده و به آن توجه دارد، به دفعات مطرح شده است. ایشان معاد، آخرت و وقوع قیامت را ادامه آفرینش جهان هستی و دنیا معرفی می‌کند، ولی توجه و محور کلام امام در مواردی همچون سرگذشت و سرنوشت دنیا و آخرت، دلیل آفرینش، مالک دنیا و آخرت، مقایسه و ارزیابی دنیا و آخرت و نیز دنیاجویان و آخرت‌پیشگان، نمود بیشتری می‌یابد.

معناشناسی

معنای لغوی

«معاد» اسم زمان یا اسم مکان از ماده «عود» به معنای بازگشت است[۱] یا هر چه به آن رجوع شود[۲] یا مصدر میمی به معنای بازگشتن است[۳]. همچنین گاهی به معنای گردیدن و صیرورت به کار می‌رود[۴].[۵] بر عالم آخرت نیز معاد اطلاق می‌شود[۶]؛ زیرا بازگشت مردم به آنجاست.

معنای اصطلاحی

«معاد» در اصطلاح به معنای بازگشت دوباره انسان‌ها برای حضور در قیامت است و در حقیقت آن اختلاف است. متکلمان و فقیهان اهل سنت و اهل حدیث معتقدند که معاد جسمانی است؛ زیرا آنان روح را جسمی می‌دانند که در بدن جریان دارد همانند جریان آتش در زغال و آب در گل و روغن در زیتون. معظم فلاسفه و پیروان مشائین معتقدند که معاد فقط روحانی است. بسیاری از بزرگان حکما و عرفا و عدّه‌ای از متکلمان و بسیاری از عالمان شیعه همانند شیخ مفید شیخ طوسی، سید مرتضی علامه طوسی و... معتقدند معاد جسمانی و روحانی است؛ زیرا روح امری است مجرّد به بدن باز می‌گردد[۷].[۸]

معاد یا قیامت؟

در تعبیرات «قیامت»، کلمه «معاد» نداریم. هرچند معاد از همه اسم‌ها معروف‌تر است، این اصطلاح، اصطلاح شرعی نیست، بلکه اصطلاح متشرعه است. کلمه معاد را ظاهراً متکلمین جعل کرده‌اند؛ هرچند این کلمه می‌‌تواند با تعبیرات قرآن منطبق باشد. البته در قرآن کلماتی شبیه کلمه معاد ذکر شده است؛ مانند "مرجع" یا "مآب". مبنای ایجاد این کلمه آن است که آنان قیامت را زمان عود ارواح به اجساد می‌دانستند. "عود" یعنی برگشت چیزی به اصل خود. "رجوع" نیز به همین معناست و در حقیقت باید یک آمدنی باشد تا بازگشت صدق کند. از این‌رو اگر در قرآن کریم درباره قیامت کلمه "رجوع" به کار رفته است، به معنای بازگشت به خداست: ﴿إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ[۹].[۱۰] البته روز قیامت اسامی دیگری هم دارد مانند: "روز حساب"، "روز جزا"، "عالم آخرت"، "رستاخیز"، "محشر" و "حشر"[۱۱].

تفاوت آخرت با قیامت

موضوع معاد با موضوع آخرت و قیامت، چندان درآمیخته است که نمی‌توان تنها به یکی از آنها، جدای از دیگری، پرداخت و به شناخت رسید. آخرت انسان در مقابل دنیای آن نیز با مرگ او آغاز می‌شود و با قیامت و معاد زنده شدن جسمانی مجدد و حسابرسی و زندگی در جهان آخرت تداوم می‌یابد. قیامت نیز، زمان فنا و نابود شدن جهان، از جمله انسان است و پایانی برای دنیا و همه موجودات، اما سرآغازی برای معاد و شروع جهان آخرت[۱۲].

پیشینه

سرنوشت انسان پس از مرگ از دغدغه‌های مهم بشر بوده است. در برخی ادیان غیر آسمانی، مرگ پایان حیات شمرده نمی‌شود و دفن اجساد مردگان همراه با غذا و تزیینات[۱۳] و مومیایی‌ کردن مردگان جهت سالم‌ ماندن بدن[۱۴] گواه بر اعتقاد آنها به معاد است؛ چنان‌که برخی پیروان این ادیان، معاد را از راه تناسخ و بازگشت روح در بدن‌های دیگر تبیین می‌کنند و معتقدند روح انسان‌ها پس از مرگ به بدن حیوان یا نبات تعلق می‌گیرد[۱۵]؛ همچنین برخی پیروان شرایع نیز به تناسخ قائل شده‌اند[۱۶]؛ اما اندیشمندان اسلامی تناسخ را رد کرده‌اند[۱۷].

در تمام ادیان الهی، مسئله معاد یکی از اصول اعتقادی معرفی شده است[۱۸]. دین زردشت نیز از حیات اخروی سخن به میان آورده است و بنابر آموزه‌های آن چون جهان هستی به آخر برسد، رستاخیز عام روی می‌دهد و در آن روز خوبی‌ها و بدی‌های افراد را شماره می‌کنند[۱۹]. از دیدگاه یهودیان، مرگ پایان حیات نیست، بلکه به معنای پایان ارتباط روح و بدن است و در همه افراد یکسان صدق می‌کند[۲۰]. در آیین مسیحیت معاد به دو صورت جسمانی و روحانی تصویر شده است[۲۱] در دین اسلام، بحث معاد پس از مسئله توحید و نبوت، از مهم‌ترین مسائل و از اصول آن شمرده می‌شود. قرآن کریم در آیات بسیاری از معاد و بازگشت انسان‌ها[۲۲] و برانگیخته‌ شدن پس از مرگ[۲۳] سخن گفته و به استبعاد منکران معاد پاسخ داده است که می‌گفتند چگونه این استخوان‌های پوسیده دوباره جمع‌آوری می‌شوند[۲۴]. در روایات نیز از چگونگی معاد[۲۵] و آثار اعتقاد به آن[۲۶] سخن به میان آمده است[۲۷].

معاد در کلام امیرالمؤمنین

موضوع معاد در گفتار و کردار حضرت علی(ع)، به عنوان کسی‌ که از اعماق جان موضوع معاد را درک کرده و به آن توجه دارد، به دفعات مطرح شده است. ایشان معاد، آخرت و وقوع قیامت را ادامه آفرینش جهان هستی و دنیا معرفی می‌کند، ولی توجه و محور کلام امام در مواردی همچون سرگذشت و سرنوشت دنیا و آخرت، دلیل آفرینش، مالک دنیا و آخرت، مقایسه و ارزیابی دنیا و آخرت و نیز دنیاجویان و آخرت‌پیشگان، نمود بیشتری می‌یابد.

حضرت آخرت و قیامت را بسان سفری می‌داند که باید پیوسته به یاد آن بود و برای آن آمادگی داشت و ره‌توشه آن‌را فراهم کرد. ایشان در توصیف معاد می‌‌فرمایند: «چون رشته کارها از هم گسست و روزگاران سپری شد و رستاخیز مردم فرا رسید، خداوند آنها را از درون گورها یا آشیانه‌های پرندگان یا کنام درندگان یا هر جای دیگر که مرگ بر زمینشان زده است، بیرون آورد»[۲۸].[۲۹]

اهمیت و جایگاه

در اصطلاح دینی یکی از پایه‌های اساسی اسلام و همۀ ادیان آسمانی است، یعنی عقیده به اینکه انسان‌ها پس از مرگ، دوباره هنگام برپایی قیامت زنده خواهند شد و در روز رستاخیز، به حساب آنان رسیدگی شده، نیکان به بهشت و بدکاران به دوزخ خواهند رفت[۳۰]. معاد با همۀ شئون زندگی انسان ارتباط دارد. بر مبنای این باور، عمر دنیا زمانی به پایان می‌رسد و همه چیز فنا و نابود می‌شود و سپس دگربار آفریده خواهد شد و هستیِ دوباره خواهد یافت. در این میان، انسان‌ها مورد حسابرسی قرار می‌گیرند و تکلیف و وضعیت آینده آنها مشخص می‌شود[۳۱].

قرآن کریم و روایات پیامبر اسلام(ص) و امامان معصوم(ع) به صورت قطعی از معادسخن گفته‌اند؛ از این رو، کسی که معاد را باور نکند، از دین اسلام بیرون است و حکم مسلمانی بر او جاری نیست. همۀ ادیان آسمانی از زندگی پس از مرگ خبر داده‌اند و بر این اتفاق دارند که جهان سرانجامی دارد که روز جزا و محکمۀ الهی است. اعتقاد به معاد از نظر اهمیت، پس از اصل توحید جای دارد[۳۲]. هدف اصلی پیامبران آگاه ساختن مردم از مبدأ و معاد است. معاد از اجزای مهم و متمم خلقت است؛ زیرا بدون آن، خلقت، بیهوده و ناقص است: ﴿أَفَحَسِبْتُمْ أَنَّمَا خَلَقْنَاكُمْ عَبَثًا وَأَنَّكُمْ إِلَيْنَا لَا تُرْجَعُونَ[۳۳].[۳۴] در قرآن کریم صدها آیه در خصوص معاد و ایمان به آن و هشدارهای مربوط به قیامت آمده است؛ تا جایی که گفته شده حدود دو هزار آیه، یعنی نزدیک به یک سوم قرآن به این موضوع اختصاص دارد[۳۵]. عقیده به معاد، در تربیت روحی و اخلاقی انسان‌ها و ایجاد انگیزه برای کار خوب و بازداشتن آنان از جرم و گناه و ستم مؤثر است[۳۶].

اثبات امکان و ضرورت

استدلال بر معاد، بر اساس توحید است. از منظر قرآن کریم ممکن نیست خداوند حکیم و عادل باشد، ولی سلسلۀ نظام هستی به معاد منتهی نشود؛ یعنی خلقت بدون معاد عبث است. قرآن به این مطلب استدلال کرده است: ﴿أَفَحَسِبْتُمْ أَنَّمَا خَلَقْنَاكُمْ عَبَثًا وَأَنَّكُمْ إِلَيْنَا لَا تُرْجَعُونَ[۳۷].[۳۸]

متکلمان مسلمان برای اثبات معاد، افزون بر ادلۀ نقلی، از ادلۀ عقلی نیز سود برده‌اند. یکی از دلایل مشهور عقلی این است که تکلیف به اوامر و نواهی الهی، مستلزم وجود پاداش و کیفر است؛ اما همۀ کیفرها و پاداش‌ها در دنیا جاری نمی‌شوند و بسیاری از گناهکاران و ستمگران در دنیا از رفاه و آسایش بهره‌مندند و در برابر، شماری فراوان از مؤمنان پرهیزگار در دنیا به حال سختی و رنج‌اند. دادگری خداوند ایجاب می‌کند اینان به سزای عمل خویش برسند و بدین‌سان، وجود سرای آخرت به اثبات می‌رسد[۳۹].

سیمای قیامت

ترسیم سیمایی روشن از چند و چون روز قیامت برای ما ممکن نیست و از این رو، به آنچه در آیات و روایات آمده است، باید بسنده کرد. قیامت روزی است که خداوند، همۀ آدمیان ـ مؤمن و کافر و نیک و بد و امیر و اسیر ـ را دوباره زنده می‌کند و به آنچه در زندگی دنیایی کرده‌اند، پاداش داده و یا به کیفر می‌رساند. اسرار مردم در قیامت آشکار می‌گردد و پاکی و ناپاکی از سیمای خوبان و بدان بازشناخته می‌گردد. قیامت، هنگامۀ حسرت و ندامت است؛ زیرا چون آدمیان به عرصۀ قیامت درمی‌آیند و از اوضاع آن آگاه می‌گردند، درمی‌یابند که توشۀ شایسته و بایسته‌ای برای آن همراه نیاورده‌اند و عمر خویش به غفلت گذرانیده‌اند ﴿وَأَنْذِرْهُمْ يَوْمَ الْحَسْرَةِ إِذْ قُضِيَ الْأَمْرُ وَهُمْ فِي غَفْلَةٍ وَهُمْ لَا يُؤْمِنُونَ[۴۰].

قیامت، روزی است که نه مال آدمی نفعی می‌بخشد و نه زن و فرزند او به فریادش می‌رسند. تنها قلب پاک از شرک و نفاق و منزه از زشتی و گناه است که سود می‌بخشد ﴿يَوْمَ لَا يَنْفَعُ مَالٌ وَلَا بَنُونَ إِلَّا مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ[۴۱]. در آن روز مردم با نفخ صور اسرافیل به زندگی بازمی‌آیند و در آستان الهی حضور می‌یابند و چونان به هراس می‌افتند که به ذلت می‌افتند ﴿فَتَوَلَّ عَنْهُمْ يَوْمَ يَدْعُ الدَّاعِ إِلَى شَيْءٍ نُكُرٍ خُشَّعًا أَبْصَارُهُمْ يَخْرُجُونَ مِنَ الْأَجْدَاثِ كَأَنَّهُمْ جَرَادٌ مُنْتَشِرٌ[۴۲] و همانند پروانگان، سرگردان و پراکنده می‌شوند ﴿يَوْمَ يَكُونُ النَّاسُ كَالْفَرَاشِ الْمَبْثُوثِ وَتَكُونُ الْجِبَالُ كَالْعِهْنِ الْمَنْفُوشِ[۴۳]، مواقف پنجاه‌گانه بر پا می‌گردد و در زمانی دراز به قدر پنجاه هزار سال، به حساب آدمیان رسیدگی می‌شود[۴۴].

آثار اعتقاد به معاد

قرآن کریم اعتقاد به معاد را دارای نتایج اخروی و دنیوی می‌داند. از جمله نتایج اخروی آن ایجاد انگیزه به انجام اعمال صالح[۴۵]، دوری از گناهان[۴۶]، دوری از دل‌بستن به دنیا[۴۷] و تسلیم‌ بودن در برابر اوامر الهی و خضوع و خشوع در برابر آن[۴۸] است و ازجمله نتایج دنیوی آن پرورش انسان‌دوستی، مانند ایثار، گذشت[۴۹]، حمایت از محرومان و کمک به دیگران[۵۰] است. روایات نیز به یادآوری معاد و مرگ سفارش فراوان کرده و آن را سبب زهد در دنیا[۵۱] و حفظ انسان از وقوع در معاصی[۵۲] شمرده‌اند؛ همچنین یاد مرگ را سبب از میان‌رفتن لذت‌ها، مکدر شدن شهوات و قطع آرزوها دانسته‌اند[۵۳]. اندیشمندان اسلامی نیز باور به معاد را مانع پیروی از هوای نفس و فرو رفتن در شهوات[۵۴]، ارتکاب گناهان و تضییع حقوق دیگران[۵۵] می‌شمارند و انکار آن را سبب فرورفتن در علایق دنیوی می‌دانند[۵۶].[۵۷]

چگونگی و کیفیت

معاد جسمانی یا روحانی؟

درباره شیوه بازگشت انسان‌ها در قیامت دو دیدگاه مطرح است:

  1. معاد روحانی: معتقدان به معاد روحانی می‌‌گویند جسم انسان پس از مرگ فانی می‌‌شود و حیات اخروی او با وجودی روحانی است. مراد از روح نیز قدرت عقل و علم انسان است که تا ابد باقی می‌‌ماند. البته، معاد روحانی مطلق، برخلاف ضرورت تعلیمات انبیاست. در آموزه‌های انبیا برای این بازگشت، شکل و فرایندی معین تعریف شده است که صددرصد روحانی نیست؛ زیرا خوشی و ناخوشی انسان در دنیا، هم جسمانی است و هم روحانی؛ به طریق اولی در جهان دیگر نیز چنین است.
  2. معاد جسمانی: از جمله ضروریات دین اسلام و قرآن است. معاد جسمانی بر این نکته مبتنی است که روح انسان وقتی از بدن خارج می‌‌شود، در عالم برزخ است. در عالم برزخ ارواح به اجساد تعلق می‌‌گیرند؛ گو اینکه وضع اجسام در برزخ با اجسام دنیا متفاوت است؛ یعنی صاف‌تر و لطیف‌تر است[۵۸].

نکتۀ شایان ذکر اینکه، مراد از تعبیر معاد جسمانی که در تعبیر فیلسوفان و برخی متکلمان معاصر آمده، معاد جسمانی ـ روحانی است. معاد جسمانی ـ روحانی از نگاه بسیاری از اندیشمندان و متکلمان، امری ضروری و قطعی به حساب می‌‌آید و به تعبیر علامه حلی، تمام مسلمین بر معاد جسمانی اتفاق‌نظر دارند و نفی آن به معنای عبث و بیهوده بودن تکلیف است[۵۹].

نظریه معاد جسمانی ـ روحانی

ادلۀ متعددی در منابع کلامی بر جسمانی و روحانی بودن معاد از سوی معتقدان به این نظر آمده است؛ مهم‌ترین آنها اینکه، خلقت و کمال انسان با دو بعد روحی و جسمی است، و قیامت که اوج کمال و شهود است نیز به تبع با وجود هردوی اینها امکان‌پذیر است. علاوه بر اینکه همچون موضوع جبر و اختیار، آیات و روایات متعددی از قرآن در هر دو موضوع آمده است؛ گروهی بر عذاب و لذت مادی و دسته دیگر بر عذاب و لذت روحی حکایت دارد[۶۰].

جستارهای وابسته

  1. وظایف انسان قبل از مرگ
  2. مرگ
  3. حقوق اموات
  4. حقوق بازماندگان اموات
  5. تجهیز میت
  1. عالم برزخ
  2. حیات برزخی
  3. باقی بودن انسان
  4. نیازمندیهای انسان در قبر
  5. حالات انسان در قبر
  6. تعامل بین دنیا و برزخ
  7. زیارت قبور
  8. علم غیب برزخی
  9. حقوق اولیا در برزخ
  10. حالات اولیا در برزخ
  • معاد:
  1. اشراط الساعة
  2. معاد
  3. عالم آخرت
  4. درجات اخروی
  5. آثار تربیتی اعتقاد به معاد
  6. بازگشت انسان به سوی خدا
  7. تجسم اعمال
  8. شفاعت
  9. حوض کوثر
  10. لواء حمد در قیامت
  11. حالات مردم در قیامت
  12. نامه اعمال
  13. پاداش عمل
  14. ودیعه‌های نزد خدا
  15. محاسبه اعمال انسان
  16. مشهود در قیامت
  17. ثواب اعمال
  18. الطاف خدا به گناهکاران در قیامت
  19. سؤال‌ها در روز قیامت
  20. گواهی‌های لازم
  21. نیازمندی‌های انسان در قیامت
  22. نفخ صور
  23. احباط و تکفیر
  24. وظایف انسان در قیامت
  25. حالات انسان در قیامت
  26. عدالت جزایی
  27. منادیان در قیامت
  1. جایگاه بهشتیان
  2. عوامل بهشتی شدن انسان
  3. نعمت‌های بهشتی
  4. مخلوق بودن بهشت
  5. انواع بهشت
  6. مراتب بهشتیان
  7. درجات بهشت
  1. عذاب دوزخ
  2. عوامل دوزخی شدن انسان
  3. عوامل نجات از دوزخ
  4. خصوصیات دوزخیان
  5. انواع عذاب
  6. خزینه‌دار دوزخ

منابع

پانویس

  1. راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، ماده «عود»،ص ۵۹۴.
  2. ابن‌فارس، معجم مقاییس اللغه، ۴/۱۸۱.
  3. زبیدی، تاج العروس من جواهر القاموس، ۵/۱۳۴.
  4. ابن‌منظور، لسان العرب، ۳/۳۱۷.
  5. احمدی امیری، سید علی، مقاله «معاد»، دانشنامه امام خمینی ج۹، ص۴۰۲–۴۱۴؛ قربانی لاهیجی، زین‌العابدین، مقاله «معاد»، دانشنامه امام علی ج۲ ص ۳۸۱.
  6. لسان‌العرب، ج ۹، ص۴۶۰، «عود».
  7. المبدأ والمعاد، ملاصدرا، ص۴۶۳ ـ ۴۶۵؛ بحارالانوار، ج ۷، ص۴۷ ـ ۵۴.
  8. فرهنگ قرآن، واژه «معاد».
  9. «همان کسان که چون بدیشان مصیبتی رسد می‌گویند: «انّا للّه و انّا الیه راجعون» (ما از آن خداوندیم و به سوی او باز می‌گردیم)» سوره بقره، آیه ۱۵۶.
  10. ر.ک: محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص۱۷۳.
  11. ر.ک: محدثی، جواد، فرهنگ‌نامه دینی، ص۲۱۶.
  12. ر.ک: دانشنامه نهج البلاغه ج۲، ص۷۱۷-۷۱۸.
  13. جایدستر، شور جاودانگی، ۲۳–۲۴؛ لوکاس، تاریخ تمدن، ۱/۶۹–۷۱.
  14. لوکاس، تاریخ تمدن، ۱/۷۰.
  15. بیرونی، تحقیق ما للهند، ۳۹–۴۴؛ شهرستانی، الملل و النحل، ۲/۳۶۶؛ توفیقی، آشنایی با ادیان بزرگ جهان، ۴۰.
  16. حلی، کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، ۱۹۱؛ ملاصدرا، الحکمة المتعالیه، ۹/۵–۶.
  17. صدوق، الاعتقادات، ۶۳؛ آمدی، آبکار الافکار فی اصول الدین، ۴/۳۱۳–۳۱۴؛ ملاصدرا، مفاتیح الغیب، ۵۵۷.
  18. کتاب مقدس، اعمال رسولان، ب۳، ۲۱؛ ملاصدرا، مفاتیح الغیب، ۴۱۲؛ ناس، تاریخ ادیان، ۴۶۳–۴۶۷.
  19. ناس، تاریخ ادیان، ۴۶۴.
  20. کتاب مقدس، مزامیر، ب۳۱، ۵ و ب۸۹، ۴۸.
  21. ر.ک: انجیل متی، ب۵، ۲۸–۳۰؛ انجیل لوقا، ب۱۲، ۴–۵.
  22. سوره اعراف، آیه ۲۹؛ سوره طه، آیه ۵۵.
  23. سوره حج، آیه ۵؛ سوره نحل، آیه ۸۴؛ سوره یس، آیه ۵۹؛ سوره لقمان، آیه ۲۸.
  24. سوره اسراء، آیه ۴۹-۵۱.
  25. مجلسی، بحار الانوار، ۷/۳۳–۴۱.
  26. نهج البلاغه، ح۴۱، ۵۱۰.
  27. احمدی امیری، سید علی، مقاله «معاد»، دانشنامه امام خمینی ج۹، ص۴۰۲–۴۱۴.
  28. «حَتَّى إِذَا تَصَرَّمَتِ اَلْأُمُورُ وَ تَقَضَّتِ اَلدُّهُورُ وَ أَزِفَ اَلنُّشُورُ أَخْرَجَهُمْ مِنْ ضَرَائِحِ اَلْقُبُورِ وَ أَوْكَارِ اَلطُّيُورِ وَ أَوْجِرَةِ اَلسِّبَاعِ وَ مَطَارِحِ اَلْمَهَالِكِ سِرَاعاً إِلَى أَمْرِهِ مُهْطِعِينَ إِلَى مَعَادِهِ»؛ نهج البلاغه، خطبه ۸۳.
  29. ر.ک: دانشنامه نهج البلاغه ج۲، ص۷۲۲.
  30. ر. ک: محدثی، جواد، فرهنگ‌نامه دینی، ص۲۱۶.
  31. ر.ک: دانشنامه نهج البلاغه ج۲، ص۷۱۷.
  32. ر.ک: فرهنگ شیعه، ص۴۱۱.
  33. «آیا پنداشته‌اید که ما شما را بیهوده آفریده‌ایم و شما به سوی ما بازگردانده نمی‌شوید؟» سوره مؤمنون، آیه ۱۱۵.
  34. ر.ک: فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه، ص۴۱۱.
  35. ر.ک: محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص۱۷۳.
  36. ر.ک: محدثی، جواد، فرهنگ‌نامه دینی، ص۲۱۶.
  37. «آیا پنداشته‌اید که ما شما را بیهوده آفریده‌ایم و شما به سوی ما بازگردانده نمی‌شوید؟» سوره مؤمنون، آیه ۱۱۵.
  38. ر.ک: محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص۱۷۳.
  39. دائرة المعارف فارسی‌، ۲/ ۲۷۹۹.
  40. «و روز دریغ را به آنان هشدار ده! آنگاه که کار یکسره شود و آنان در غفلت باشند و ایمان نیاورند» سوره مریم، آیه ۳۹.
  41. «روزی که در آن دارایی و فرزندان سودی نمی‌رسانند جز آن کس که دلی بی‌آلایش نزد خداوند آورد» سوره شعراء، آیه ۸۸ ـ ۸۹
  42. «و روزی که فرا خواننده به چیزی ناشناس فرا خواند، روی از آنان بگردان با چشمانی فروافتاده از گورها بیرون می‌آیند گویی ملخ‌هایی پراکنده‌اند» سوره قمر، آیه ۶ ـ ۷
  43. «در آن روز مردم چون پروانگان پراکنده‌اند و کوه‌ها چون پشم رنگارنگ زده‌اند». سوره قارعه، آیه ۴ ـ ۵
  44. ر.ک: فرهنگ شیعه، ص۴۱۲.
  45. سوره کهف، آیه ۱۱۰.
  46. سوره طه، آیه ۷۲.
  47. سوره انعام، آیه 32.
  48. سوره بقره، آیه ۴۵-۴۶.
  49. سوره حشر، آیه ۹.
  50. سوره ماعون، آیه ۱-۳.
  51. کلینی، الکافی، ۲/۱۳۱ و ۸/۱۷۲.
  52. نهج البلاغه، ح۱۹۴، ۵۴۶.
  53. نهج‌البلاغه، خ۹۸، ۱۳۵.
  54. ملاصدرا، کسر الاصنام، ۲۴۱.
  55. نراقی، جامع السعادات، ۲/۳۱۸؛ طباطبایی، تفسیر المیزان، ۴/۱۱۱–۱۱۲.
  56. طباطبایی، تفسیر المیزان، ۱۵/۳۱.
  57. احمدی امیری، سید علی، مقاله «معاد»، دانشنامه امام خمینی ج۹، ص۴۰۲–۴۱۴.
  58. ر.ک: محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص۱۷۳-۱۷۴.
  59. اتفق المسلمون کافة علی وجوب المعاد البدنی لانه لولاه لقبح التکلیف. (حلی، باب حادی عشر، ص۶۶) این ادعای علامه در اجماع مسلمین بر این نظر، با توجه به دو دیدگاه دیگر قابل تأمل است. البته بعید نیست که در عصر ایشان چنین اجماع و اتفاق رأیی وجود داشته است.
  60. ر.ک: محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص۱۷۵.