توحید عبادی به معنای یکتاپرستی و انحصار پرستش و عبادت به خداوند است. توحید در عبادت عصاره دعوت تمام پیامبران و در رأس برنامه‌های آنان بوده است. توحید عبادی بر چند نوع است: توحید در عبادت؛ توحید در اطاعت و توحید در نیّت.

اعتقادات شیعه
خداشناسی
توحیدتوحید ذاتیتوحید صفاتیتوحید افعالیتوحید عبادیصفات ذات و صفات فعل
فروعتوسلشفاعتتبرکاستغاثه
عدل الهی
حُسن و قُبحبداءامر بین الامرین
نبوت
عصمت پیامبرانخاتمیتپیامبر اسلاممعجزهعدم تحریف قرآن
امامت
باورهاعصمت امامانولایت تكوینیعلم غیبخلیفة‌اللهغیبتمهدویتانتظار فرجظهوررجعت
امامانامام علیامام حسنامام حسینامام سجادامام باقرامام صادقامام کاظمامام رضاامام جوادامام هادیامام عسکریامام مهدی
معاد
برزخمعاد جسمانیحشرصراطتطایر کتبمیزان
مسائل برجسته
اهل‌بیتچهارده معصومکرامتتقیهمرجعیتولایت فقیه

مقدمه

توحید عبادی عبارت است از اختصاص پرستش به خدای متعال. توحید در لغت از ماده «وحد» به معنای افراد است[۱]. لفظ «عبادی» نیز منسوب به «عبادت» است که در مقام نسبت، «تاء تأنیث» حذف شده و «عبادی» خوانده می‌شود. بر این اساس معنای «توحید در عبادت» منفرد ساختن پرستش خواهد بود و چون موضوع سخن، خداست، معنای آن، انحصار پرستش و عبادت به خداوند است.

توحید در عبادت، والاترین هدف بعثت پیامبران الهی و اصل مشترک همه ادیان آسمانی بوده و همه مسلمانان در نمازهای روزانه خود به این اصل اعتراف می‌کنند ﴿إِيَّاكَ نَعْبُدُ[۲]. بر این اساس، وجوب پرستش خدا و دوری از پرستش غیر او، امری مسلّم بوده و کسی در این قاعده کلی مخالفتی ندارد[۳]؛ تنها اختلاف در معنای عبادت و مصادیق آن است[۴].

انسان موحد معتقد است همه امور تکوینی و تشریعی به عنایت خداوند انجام می‌گیرد و هیچ یک از این امور به آفریده‌های او واگذار نشده است. به همین دلیل، خداوند را می‌پرستد. انسان مشرک معتقد است که رب‌ها مخلوق حقند، ولی برخی یا تمام امور تکوینی و تشریعی، به آنها تفویض شده است. بر اساس همین اعتقاد، از ستاره‌ها و بت‌ها، طلب باران، شفاعت، یاری رساندن و پیروزی در جنگ می‌کند؛ زیرا این امور را تفویض شده به آنها می‌پندارد.

با توجه به تعریف یاد شده، معیار اساسی توحید و شرک در عبادت آشکار می‌شود. اگر موجودی بر اساس اعتقاد به الوهیت یا ربوبیت یا به عنوان خالق جهان هستی که تمام امور در دست قدرت اوست پرستیده شود، عبادت است. در مقابل، اگر کرنش انسان، بدون قصد و اعتقاد باشد، این کرنش، عبادت نیست، بلکه تعظیم و بزرگداشت شمرده می‌شود. در این حالت، نه انسان خاضع، مشرک است و نه عمل او، شرک آمیز[۵].

معنای عبادت

عالمان لغت واژه عبادت را به نرمش و ذلت[۶]، اطاعت کردن[۷]، طاعت همراه با خضوع[۸]، انقیاد همراه با خضوع[۹] و اظهار ذلت[۱۰] تعریف کرده‌اند. میان تفسیر لغویان و مفهوم عبادت عموم و خصوص من وجه است. در رابطه با تفسیر عبادت به «خضوع» و «تذلل» نیز اشکال وارد است که مفهوم این دو واژه گسترده‌تر از مفهوم عبادت بوده و نسبت میان آن دو عموم و خصوص مطلق است؛ زیرا خضوع و تذلل انسان در برابر پدر و مادر، با توجه به دستور خداوند بر آن﴿وَاخْفِضْ لَهُمَا جَنَاحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَةِ[۱۱] ارتباطی به «عبادت» به معنای پرستش ندارد[۱۲].

با استفاده از آیات قرآن می‌توان عبادت را چنین تعریف کرد: عبادت عبارت است از کرنش در برابر موجودی که او را اله و رب[۱۳] عالم و خالق جهان هستی[۱۴] می‌دانیم؛ کسی که تمام امور هستی چه امور تکوینی (مانند: خلق، رزق زنده کردن و میراندن) و چه امور تشریعی (مانند: قانون‌گذاری، شفاعت و مغفرت) همه به دست و عنایت اوست. بنابراین، اگر گفتار یا رفتاری برخاسته از این اعتقاد نباشد، عبادت به شمار نمی‌آید[۱۵].

توحید عبادی از دیدگاه عقل و نقل

از منظر خرد، همه ممکنات (ما سوی الله) فقیر و نیازمندند و فی نفسه فاقد هر نوع کمال و جمال و اگر در مرحله بعد، واجد کمالی می‌گردند به خاطر لطفی است که از جانب آفریدگار به آنان می‌شود[۱۶]. بنابراین تنها مبدأ کمال است که سزاوار پرستش است چون همه کمالات از جانب او به جهان امکان افاضه می‌شود[۱۷].

اما از منظر نقل، مهم‌ترین آیه قرآن کریم که با صراحت به توحید در عبادت و نفی تمام معبودها می‌پردازد آیه پنجم از سوره حمد است: ﴿إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ[۱۸]. این آیه به اتفاق همه مفسران، عبادت را منحصر در خداوند می‌داند[۱۹]. این آیه حتی یاری جستن را نیز منحصر در خداوند متعال می‌کند تا توحید در عبادت عملاً و لساناً تحقق یابد. آیه در واقع هم نفی است و هم اثبات، نفی عبادت هر چیزی غیر از خدا و اثبات عبادت الهی؛ در مورد استعانت نیز همین مطلب جاری است[۲۰].

همچنین در آیه ﴿وَلَقَدْ بَعَثْنَا فِي كُلِّ أُمَّةٍ رَسُولًا أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَاجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ[۲۱] نیز بر عبادت خدا و پرهیز از طاغوت تأکید شده است. این آیه به روشنی گواهی می‌دهد که «توحید در عبادت» عصاره دعوت تمام پیامبران و در رأس برنامه‌های آنان بوده است[۲۲]. این مضمون در سایر آیات نیز مطرح شده است[۲۳].

قرآن «توحید در عبادت» را یک اصل مسلم در تمام شرایع آسمانی شمرده و اهل کتاب را به حفظ این اصل دعوت کرده است[۲۴]. در آیه‌ای، پرستش الهی همان راه مستقیم خوانده شده[۲۵] و در برخی آیات کسانی که توحید در عبادت را پذیرفته و دیگر معبودها را رها کرده‌اند، از هدایت یافتگان و اهل خرد شمرده شده‌اند[۲۶]. در برخی آیات نیز مشرکان را توبیخ کرده که چرا اجسام بی‌جان و ساخته دست خود را عبادت می‌کنند در حالی که آنها خود خالقی توانا دارند[۲۷] و یا چرا چیزی را می‌پرستید که برای شما ضرر و نفعی ندارد[۲۸].

گاهی واژه «عبادت» به صورت مجاز در یک معنای وسیعی به کار رفته که هرگز با عبادت به معنای «پرستش» مساوی نیست: ﴿أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يَا بَنِي آدَمَ أَنْ لَا تَعْبُدُوا الشَّيْطَانَ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ[۲۹]. به کار بردن پرستش درباره انسان‌های گنهکار که از خواسته شیطان پیروی می‌کنند به طور مسلم یک نوع مجاز است و هرگز گمراهان اخلاقی در جرگه مشرکان قرار نمی‌گیرند. این کاربرد در روایات نیز دیده می‌شود[۳۰].

قرآن کریم در مورد اعتقاد بت‌پرستان تصریح می‌کند که آنان اصنام مورد پرستش را (بر خلاف اندیشه وهابیان) تنها شفیعان درگاه الهی نمی‌دانستند[۳۱] بلکه گاهی آنها را «الهه»[۳۲] و گاهی «ارباب»[۳۳] می‌خواندند، آیات قرآنی حاکی از آن است که انگیزه آنان برای پرستش اصنام این بوده که تصور می‌کردند بخشی از کارهای خدا به آنان واگذار شده و در حقیقت شفاعت و بخشش گناهان در دست آنان است و این دو مطلب از اصرار قرآن بر اینکه شفاعت بدون اذن خدا [۳۴] صورت نمی‌پذیرد و یا آمرزنده‌ای جز خدا نیست[۳۵] به دست می‌آید. در جای دیگر نقل می‌کند که آنان عزت را در دست بت‌ها دانسته[۳۶] و از بت‌ها می‌خواستند که آنان را در جنگ‌ها کمک کنند[۳۷]. قرآن تذکر می‌دهد که این مشرکان در روز رستاخیز از عقیده واقعی خود درباره بت‌ها برگشته و به گمراهی خود اعتراف می‌کنند[۳۸].

در روایات متعددی نیز به این مسأله اشاره شده و عبادت کنندگان غیر خدا را مشرک دانسته و بیان می‌کند که کفر مقدم بر شرک است؛ چراکه ابلیس اول کافر شد، سپس مشرک[۳۹].

نکته پایانی اینکه «توسل» به انبیاء و اولیاء و یا «تبرک» به آثار به جا مانده از آنان، ارتباطی به عبادت و پرستش آنان ندارد؛ زیرا هیچ‌گاه متوسلان و تبرک‌جویان، کوچک‌ترین اعتقادی به الوهیت و ربوبیت آنان نداشته و هرگز عقیده ندارند که کاری از عالم به آنان واگذار شده و آنان در تأثیر مستقل هستند[۴۰].

انواع توحید عبادی

توحید عبادی بر چند نوع است:

  1. توحید در عبادت: به این معنی که انسان هیچگاه جز خداوند را به عبادت نگیرد: ﴿إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ[۴۱].
  2. توحید در اطاعت: به این معنی که، انسان جز از خداوند و آنکس که طاعتش به طاعت حضرت حق باز می‌‌گردد، هیچکس را شایسته اطاعت و فرمانبرداری نداند: ﴿مَنْ يُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطَاعَ اللَّهَ[۴۲].
  3. توحید در نیّت: به این معنی که، هدف قلبی انسان از انجام امور که به آن "نیّت" گفته می‌‌شود فقط و فقط تحصیل رضایت خداوند باشد[۴۳].

اختلاف شیعه با وهابیت

اساسی‌ترین تفاوت میان وهابیت و شیعیان و دیگر فرقه‌های اسلامی در مسئله توحید عبادی است؛ آنان در تعریف توحید عبادی می‌گویند: «توحید عبادت است از منحصر دانستن خداوند سبحان به عبادت»[۴۴]. آن گاه در تعریف عبادت می‌گویند: «عبادت نهایت خضوع و خاکساری است و این کلمه تنها در مورد خضوع برای خداوند به کار می‌رود»[۴۵].

مشکل اساسی وهابیت در این است که آنان عبادت را به معنای لغوی آن (مطلق خضوع و خاکساری) گرفته‌اند. از این رو، با این معنا، دایره شرک خیلی گسترده می‌شود؛ زیرا بر اساس این تعریف (عبادت)، هرگونه کرنش و خاکساری در برابر موجودی غیر خدا نیز باعث شرک است، حال تفاوتی ندارد این خضوع و کرنش با اعتقاد به الوهیت مخضوع له باشد یا نباشد. بر اساس این تعریف نادرست، آنان هر گونه زیارت قبور، توسل، شفاعت از پیامبران و اولیا را شرک توصیف می‌کنند.

باید توجه داشت (چنان که در تعریف عبادت گفته شد)، شیعه و دیگر فرقه‌های اسلامی با استفاده از آیات قرآن، عبادت خداوند را در صورتی عملی می‌دانند که انسان با اعتقاد به الوهیت او خضوع کند؛ زیرا اعمال انسان و عبادت او به نیتش بستگی دارد. از این رو، به اجماع تمام فقیهان اسلام، در اعمال عبادی مثل نماز، روزه، حج و نیت، شرط اساسی درستی عبادت و تحقق آن است. اگر کسی بدون نیت نماز بخواند یا روزه بگیرد یا اعمال حج را انجام دهد، باطل است. همچنین اگر نماز یا اعمال دیگر را برای ریا انجام دهد. باطل و حتی شرک است؛ لذا تکریم و احترام و اعمالی مانند بوسیدن قرآن کریم یا ضریح انبیا و توسل، زیارت، استشفا و تبرک به آثار انبیاء و اولیای الهی و چیزهایی که به گونه‌ای به آنها مربوط‌ند، در صورتی که با اعتقاد به الوهیت و ربوبیت یا تفویض همراه نباشد، عبادت آنها شمرده نمی‌شود[۴۶].

منابع

پانویس

  1. ابن فارس، معجم مقاییس اللغة، ج۶، ص۹۰؛ فراهیدی، خلیل بن احمد، کتاب العین، ج۳، ص۲۸۱.
  2. «تنها تو را می‌پرستیم» سوره فاتحه، آیه ۵.
  3. سبحانی، جعفر، سیمای عقائد شیعه، ص۶۲.
  4. سبحانی، جعفر، مقاله «توحید عبادی»، دانشنامه کلام اسلامی، ج۳، ص۸۷؛ فرهنگ شیعه، ص۲۰۳.
  5. تونه‌ای، مجتبی، محمدنامه، ص ۲۷۱.
  6. معجم مقاییس اللغة، ج۴، ص۲۰۵.
  7. القاموس المحیط، ج۱، ص۵۹۶.
  8. لسان العرب، ج۹، ص۱۲؛ تاج العروس، ج۸، ص۳۳۱؛ اقرب الموارد، ج۲، ص۷۸۸.
  9. المصباح المنیر، ج۲، ص۴۲.
  10. المفردات فی غریب القرآن، ص۳۱۹.
  11. «و از سر مهر برای آنان به خاکساری افتادگی کن» سوره اسراء، آیه ۲۴.
  12. سبحانی، جعفر، مقاله «توحید عبادی»، دانشنامه کلام اسلامی، ج۳، ص۸۷.
  13. ﴿يَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَكُمْ مِنْ إِلَهٍ غَيْرُهُ «همانا نوح را به سوی قومش فرستادیم؛ گفت: ای قوم من! خداوند را بپرستید که خدایی جز او ندارید، من از عذاب روزی سترگ بر شما می‌هراسم» سوره اعراف، آیه ۵۹؛ ﴿إِنَّ اللَّهَ رَبِّي وَرَبُّكُمْ فَاعْبُدُوهُ هَذَا صِرَاطٌ مُسْتَقِيمٌ «بی‌گمان خداوند، پروردگار من و شماست؛ او را بپرستید، این، راهی است راست» سوره آل عمران، آیه ۵۱؛ آیات دیگری نیز به همین مضمون وجود دارد، مانند آیات ۴۳ یونس، ۹۹ حجر، ۶۵ و ۳۶ مریم، ۶۴ زخرف.
  14. ﴿...لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ خَالِقُ كُلِّ شَيْءٍ فَاعْبُدُوهُ «... خدایی جز او نیست، آفریننده هر چیزی است پس او را بپرستید» سوره انعام، آیه ۱۰۲.
  15. تونه‌ای، مجتبی، محمدنامه، ص ۲۷۱.
  16. سوره فاطر، آیه ۱۵.
  17. مفاتیح الغیب، ج۱، ص۲۰۸.
  18. «تنها تو را می‌پرستیم و تنها از تو یاری می‌جوییم» سوره فاتحه، آیه ۵.
  19. مجمع البیان، ج۱، ص۱۰۱؛ المیزان، ج۱، ص۲۵؛ الکشاف، ج۱، ص۱۳؛ مفاتیح الغیب، ج۱، ص۲۰۸؛ الجامع لأحکام القرآن، ج۱، ص۱۴۵.
  20. مجمع البیان، ج۱، ص۱۰۱.
  21. «و به راستی ما، در میان هر امّتی پیامبری برانگیختیم (تا بگوید) که خداوند را بپرستید و از طاغوت دوری گزینید» سوره نحل، آیه ۳۶.
  22. المیزان، ج۱۲، ص۲۴۲.
  23. سوره انبیاء، آیه ۲۵؛ سوره فصلت، آیه ۱۴؛ سوره نساء، آیه ۳۶؛ سوره بقره، آیه ۸۳؛ سوره هود، آیه ۵۰؛ سوره هود، آیه ۸۴.
  24. سوره آل عمران، آیه ۶۴.
  25. سوره یس، آیه ۶۱.
  26. سوره زمر، آیه ۱۷-۱۸.
  27. سوره اعراف، آیه ۱۹۱.
  28. سوره رعد، آیه ۱۶.
  29. «آیا به شما سفارش نکردم که شیطان را نپرستید که او دشمن آشکار شماست؟» سوره یس، آیه ۶۰.
  30. الکافی، ج۶، ص۴۳۴.
  31. سوره یونس، آیه ۱۸.
  32. سوره ص، آیه ۵.
  33. سوره یوسف، آیه ۳۹.
  34. سوره نجم، آیه ۲۶.
  35. سوره آل عمران، آیه ۱۳۵.
  36. سوره مریم، آیه ۸۱.
  37. سوره یس، آیه ۷۴.
  38. سوره شعراء، آیه ۹۷-۹۸.
  39. الکافی، ج۲، ص۳۸۶؛ حمیری، عبدالله بن جعفر، قرب الإسناد، ص۴۸.
  40. سبحانی، جعفر، مقاله «توحید عبادی»، دانشنامه کلام اسلامی، ج۳، ص۸۸.
  41. «تنها تو را می‌پرستیم و تنها از تو یاری می‌جوییم» سوره فاتحه، آیه ۵.
  42. «هر که از پیامبر فرمانبرداری کند بی‌گمان از خداوند فرمان برده است و هر که رو گرداند (بگو بگرداند) ما تو را مراقب آنان نفرستاده‌ایم» سوره نساء، آیه ۸۰.
  43. مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی ج۱، ص۳۲۷-۳۲۹.
  44. الجامع الفرید، ص۲۱۹.
  45. الجامع الفرید، ص۲۱۸.
  46. تونه‌ای، مجتبی، محمدنامه، ص ۲۷۱.