ضرورت تشکیل حکومت در قرآن

مقدمه

انسان موجودی اجتماعی است که محیط جامعه و نیز حاکم بر او تأثیرگذار هستند.[۱]

اجتماعی زیستن انسان

قرآن به زندگی اجتماعی انسان تأکید دارد: ﴿وَمَا كَانَ النَّاسُ إِلَّا أُمَّةً وَاحِدَةً فَاخْتَلَفُوا...[۲]. ﴿يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَأُنْثَى وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا[۳].

خطاب‌های اجتماعی قرآن و بیان جمعی بودن انسان، اشاره به اصل اولی در زندگی او دارد. همچنین شعبه و قبیله شدن انسان‌ها – علی‌رغم خلقت از یک والدین- اشاره به آثار تربیت‌های محیطی و قومی، از رهگذر گسترش زندگی اجتماعی انسان‌ها در شرایط گوناگون اقلیمی و فرهنگی دارد.[۴]

تأثیر صلاح و فساد جامعه بر آحاد امّت

جامعه بستر رشد آحاد افراد است و بدیهی است که صلاح و فساد بستر تربیتی، تأثیر مستقیم بر روحیّات آحاد امّت دارد. ﴿إِنَّ اللَّهَ لَا يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ وَإِذَا أَرَادَ اللَّهُ بِقَوْمٍ سُوءًا فَلَا مَرَدَّ لَهُ وَمَا لَهُمْ مِنْ دُونِهِ مِنْ وَالٍ[۵].[۶]

تأثیر رهبری بر صلاح و فساد امّت

جامعه انسانی، در پی ارتباط روحیّات افراد گوناگون آن باهم، واجد خلقیّات و گرایش‌های متّحدی می‌شود؛ که افراد برجسته جامعه، نقشی اساسی در شکل‌گیری آنها دارند. از همین رو، رابطه تنگاتنگی میان مدیریت صالح و یا فاسد جامعه با صلاح و فساد آحاد امّت وجود دارد. ﴿وَإِذَا أَرَدْنَا أَنْ نُهْلِكَ قَرْيَةً أَمَرْنَا مُتْرَفِيهَا فَفَسَقُوا فِيهَا فَحَقَّ عَلَيْهَا الْقَوْلُ فَدَمَّرْنَاهَا تَدْمِيرًا[۷].

﴿وَإِذَا تَوَلَّى سَعَى فِي الْأَرْضِ لِيُفْسِدَ فِيهَا وَيُهْلِكَ الْحَرْثَ وَالنَّسْلَ[۸].

توضیح: آیه اخیر در سیاق بیان خصوصیات منافقین است؛ ایشان قبل از رسیدن به حکومت، افرادی ظاهرالصلاح هستند؛ ولی هنگامی که به قدرت می‌رسند، دست به فساد و تباهی می‌برند و اقتصاد و نسل‌های انسانی را نابود می‌نمایند. ﴿وَلَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَفَسَدَتِ الْأَرْضُ وَلَكِنَّ اللَّهَ ذُو فَضْلٍ عَلَى الْعَالَمِينَ[۹]. ﴿وَلَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَهُدِّمَتْ صَوَامِعُ وَبِيَعٌ وَصَلَوَاتٌ وَمَسَاجِدُ يُذْكَرُ فِيهَا اسْمُ اللَّهِ كَثِيرًا وَلَيَنْصُرَنَّ اللَّهُ مَنْ يَنْصُرُهُ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِيٌّ عَزِيزٌ[۱۰].

هر دو آیه فوق، اشاره به فساد رهبرانی دارد که اگر اولیاء الهی (ع) با آنان نمی‌جنگیدند و حکومت برای مدت طولانی در اختیار ایشان قرار می‌گرفت، همه آثار خداپرستی را نابود می‌کردند و نسل‌های بشریّت را به تباهی می‌کشیدند؛ چنان‌که درباره فرعون می‌فرماید: ﴿إِنَّ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ زَيَّنَّا لَهُمْ أَعْمَالَهُمْ فَهُمْ يَعْمَهُونَ[۱۱]. ﴿قَالَتْ إِنَّ الْمُلُوكَ إِذَا دَخَلُوا قَرْيَةً أَفْسَدُوهَا وَجَعَلُوا أَعِزَّةَ أَهْلِهَا أَذِلَّةً وَكَذَلِكَ يَفْعَلُونَ[۱۲].[۱۳]

نیازمندی جامعه به امامِ بر حق

مقدماتی که بیان شد، به این اصل عقلی منتهی می‌گردد که مدیریت جامعه باید در دست افرادی الهی باشد تا امت را به صلاح دنیوی و اخروی هدایت نمایند.

هدایت جامعه

هدایت جامعه، از جمله اهداف بعثت انبیاء (ع) است: ﴿لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ[۱۴].

این آیه، به اصولی در اداره توحیدی اجتماع اشاره می‌نماید؛ به این ترتیب که وظیفه اصلی انبیاء (ع)، فراهم آوردن شرایطی در جامعه است که بنا بر لطف مقرّب، مردم با اختیار خود بتوانند قسط و عدل را در جامعه برپا دارند و انبیاء (ع) با تشکیل حکومت الهی، قوانین خدا را اجرا نمایند.[۱۵]

مقابلۀ قاطع با دشمنان

خداوند در ادامه آیه ۲۵ سوره حدید می‌فرماید: ﴿وَأَنْزَلْنَا الْحَدِيدَ فِيهِ بَأْسٌ شَدِيدٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَلِيَعْلَمَ اللَّهُ مَنْ يَنْصُرُهُ وَرُسُلَهُ بِالْغَيْبِ إِنَّ اللَّهَ قَوِيٌّ عَزِيزٌ[۱۶].

در این فراز از آیه، به دو اصل دیگر در اداره جامعه اشاره گردیده است. با توجّه به آنکه مراد از حدید در آیه، آهن و مشتقّات آن است که نقش به‌سزایی در صنعت و ساخت آلات جنگی دارد، پس می‌توان گفت که انبیاء (ع) می‌باید از یک سو در جهت ایجاد ساختار مناسب اجتماعی و پیشرفت و توسعه امّت گام بردارند و از سوی دیگر، با مخالفین و کسانی که سرتسلیم در برابر احکام الهی فرود نمی‌آورند، با قاطعیّت برخورد کنند؛ چنان که در سوره مبارکه انفال، به رسول خدا (ص) دستور می‌دهد که تا محکم نشدن پایه‌های حکومت دینی با دشمن بجنگد و هیچ گونه مماشاتی با آنان نداشته باشد: ﴿مَا كَانَ لِنَبِيٍّ أَنْ يَكُونَ لَهُ أَسْرَى حَتَّى يُثْخِنَ فِي الْأَرْضِ[۱۷].

ترجمه آیه شریفه چنین است: از نظر تأسیس و دوام حکومت الهی) هیچ پیامبری حق ندارد که او را اسیران (جنگی) باشد؛ (بلکه باید دشمن را به کلّی نابود کند تا آنگاه که حکومتش را در روی زمین قوام و استحکام بخشد.[۱۸]

ضرورت تشکیل حکومت

در قرآن کریم آیات متعددی بر ضرورت وجود حکومت در جامعۀ بشر دلالت دارد. در ذیل به سه مجموعه از آنها اشاره می‌کنیم.

مجموعۀ اول: این مجموعه از دو دسته آیات تشکیل می‌شود. دستۀ اول: آیاتی که به ارسال رسل برای همۀ امم بشری اشاره دارند، و اینکه هیچ امتی نیست مگر آنکه رسول و منذری از سوی خدا برای آن فرستاده شده است. خدای متعال می‌فرماید: ﴿وَلَقَدْ بَعَثْنَا فِي كُلِّ أُمَّةٍ رَسُولًا أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَاجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ[۱۹]. و نیز می‌فرماید: ﴿إِنَّا أَرْسَلْنَاكَ بِالْحَقِّ بَشِيرًا وَنَذِيرًا وَإِنْ مِنْ أُمَّةٍ إِلَّا خَلَا فِيهَا نَذِيرٌ[۲۰]. در این دو آیه و آیاتی دیگر بر این مطلب تأکید شده است که در طول تاریخ بشر هیچ امتی بدون رسول و فرستاده‌ای از سوی خدا نبوده که همواره آنان را به اطاعت و عبادت خدای یکتا فراخوانده و آنان را از اطاعت غیر او (طاغوت‌های حاکم بر جامعۀ بشر) بر حذر داشته‌اند.

دستۀ دوم: آیاتی که رسالت و مأموریت تمام رسل را در طول تاریخ، حکمرانی و تشکیل حکومت عدل معرفی کرده است. در سورۀ شعراء پیام رسل در طول تاریخ در این جمله خلاصه شده است: ﴿اتَّقُوا اللَّهَ وَأَطِيعُونِ[۲۱]. در این آیه تقوای خدا و اطاعت از رسل خلاصه و عصارۀ پیام همۀ رسل الهی اعلام شده و در جایی از همین سوره در تبیین این پیام آمده است: ﴿فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَطِيعُونِ * وَلَا تُطِيعُوا أَمْرَ الْمُسْرِفِينَ * الَّذِينَ يُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ وَلَا يُصْلِحُونَ[۲۲]. در این آیه ضمن تبیین مراد از طاغوت در آیۀ سی و ششم سورۀ نحل و اینکه مراد همان حاکمان اسراف‌گر و مفسد است، رسول الهی خود را به عنوان جایگزین بحق این حاکمان غاصب معرفی کرده است، و مردم را به دستور خدا، به اطاعت خویش فراخوانده است. در سورۀ حدید نیز مأموریت کلیۀ رسل الهی در طول تاریخ بشر اقامۀ حکومت عدل و قسط با همکاری مردم اعلام شده است: خدای متعال می‌فرماید: ﴿لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ[۲۳]. خداوند در این آیه اعلام می‌فرماید که تمامی رسل برای آن به سوی بشر فرستاده شدند که به کمک مردم حکومت عدل و قسط بر پاکنند.

در این آیه بر این مطلب نیز تأکید شده که ابزار و لوازم اقامۀ قسط نیز در اختیار انبیاء قرار داده شده است. این ابزار و لوازم بر دو نوع است:

  1. قانون عدل که از آن به «کتاب» تعبیر شده است؛
  2. قوّه و ملکۀ عدل و عصمت که به آنان داده شده و از آن به «میزان» تعبیر شده است.

در اصول کافی از امام صادق(ع) روایت شده که در تفسیر آیۀ ﴿وَنَضَعُ الْمَوَازِينَ الْقِسْطَ لِيَوْمِ الْقِيَامَةِ[۲۴] فرمود: «الْأَنْبِيَاءُ وَ الْأَوْصِيَاءُ»[۲۵] «مراد انبیاء و اوصیاءاند». آنچه از این دو دسته آیات به دست می‌آید این است که خداوند برای هر امتی در طول تاریخ حاکمانی فرستاده که در میان آنها حکومت عدل برپا دارند، و با ابزار کتاب و میزان، قسط را در جامعه بشر بگسترانند؛ بنابراین هیچ امتی در طول تاریخ بدون حاکمی از سوی خدا با صلاحیت و توانایی برقراری حکومت عادلانه وجود نداشته است. لازم این مطلب نیاز ضروری به حکومت عدل در طول دوران زندگی بشر است. ارسال رسل با کتاب و میزان برای همۀ امم دلالت بر آن دارد که این ارسال، پاسخ به نیازی ضروری و غیر قابل اهمال بوده است؛ زیرا مداومت و استمرار و تتابع عمل اختیاری کاشف از التزام فاعل - که در اینجا ذات مقدس الهی است - به انجام عمل است، و التزام فاعل اختیاری حکیم به یک عمل نمی‌تواند بدون موجبی حکیمانه باشد که منشأ آن التزام است؛ زیرا التزام بدون ملزم قبیح است.

مجموعۀ دوّم: این مجموعه نیز از دو دسته از آیات تشکیل شده است.

دستۀ اول: آیاتی که دلالت بر دوام اختلاف در جامعۀ بشر دارد نظیر آیۀ کریمه: ﴿وَلَوْ شَاءَ رَبُّكَ لَجَعَلَ النَّاسَ أُمَّةً وَاحِدَةً وَلَا يَزَالُونَ مُخْتَلِفِينَ[۲۶]. و نیز آیۀ: ﴿مَا كَانَ النَّاسُ إِلَّا أُمَّةً وَاحِدَةً فَاخْتَلَفُوا[۲۷]. در آیۀ اول عبارت ﴿وَلَا يَزَالُونَ مُخْتَلِفِينَ دلالت بر دوام و استمرار اختلاف در جامعه بشر دارد به گونه‌ای که از آن نوعی تلازم بین اجتماع بشر و وجود اختلاف استفاده می‌شود. در آیۀ دوم نیز عبارت ﴿فَاخْتَلَفُوا که با حرف «فاء» آغاز شده دلالت دارد بر اینکه عدم اختلاف، حالتی ابتدایی بوده که به اختلاف منتهی شده است. ونیز دلالت دارد براینکه حالت اختلاف پس از پیدایش همچنان ادامه یافته است ذیل آیۀ نخست عبارت ﴿إِلَّا مَنْ رَحِمَ رَبُّكَ آمده است. واژۀ «رحمت» در قرآن کریم بر کتاب قانون الهی نظیر قرآن، و نیز بر رهبران الهی نظیر رسول اکرم(ص) به کار رفته است. خدای متعال در جایی چنین می‌فرماید: ﴿وَنَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ تِبْيَانًا لِكُلِّ شَيْءٍ وَهُدًى وَرَحْمَةً وَبُشْرَى لِلْمُسْلِمِينَ[۲۸].

و در جایی دیگر می‌فرماید: ﴿وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا رَحْمَةً لِلْعَالَمِينَ[۲۹]. از این دو آیه و آیات فراوان دیگر استفاده می‌شود که مقصود از ﴿إِلَّا مَنْ رَحِمَ رَبُّكَ کسانی است که از قانون و حکومت الهی تبعیت کنند و حاکمیت خدا و رسول او را پذیرفته و در چهارچوب آن عمل می‌کنند. بنابراین معنای ﴿وَلَا يَزَالُونَ مُخْتَلِفِينَ * إِلَّا مَنْ رَحِمَ رَبُّكَ این است که جامعۀ بشر همواره دچار اختلاف و نزاع است مگر آنکه به حاکمیت خدا و رسل و اوصیای آنان درآید و از حکومت الهی تبعیت و پیروی کند.

دستۀ دوم: آیاتی است که دلالت بر این دارد که خداوند پیامبران و رسل را برای برپایی حکومت عدل، و رفع اختلاف در جامعۀ بشر فرستاده است. و اینکه در همۀ ادوار زندگی بشر بدون استثناء فرصت پیروی از حکومت انبیاء و کتب الهی جهت حل اختلاف و پرهیز از نزاع، برای بشریت فراهم بوده و هست. خدای متعال می‌فرماید: ﴿كَانَ النَّاسُ أُمَّةً وَاحِدَةً فَبَعَثَ اللَّهُ النَّبِيِّينَ مُبَشِّرِينَ وَمُنْذِرِينَ وَأَنْزَلَ مَعَهُمُ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ لِيَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ فِيمَا اخْتَلَفُوا فِيهِ[۳۰]. این آیه چند مطلب را به صراحت بیان می‌کند:

  1. مردم در ابتدا حالتی از یکنواختی و یکسانی را سپری کرده‌اند که در آن اختلافی رخ نداده است.
  2. خداوند متعال از آغاز شکل‌گیری جامعۀ بشر انبیاء را با کتاب فرستاده تا جهت رفع اختلاف احتمالی بین افراد بشر اقدام کنند. ﴿لِيَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ فِيمَا اخْتَلَفُوا فِيهِ.
  3. فرستادن پیامبران به سوی جامعۀ بشر از همان دوران یکسانی و وحدت جامعۀ بشر آغاز شده نه آنکه پس از رخ دادن اختلاف و نزاع صورت گرفته باشد: ﴿كَانَ النَّاسُ أُمَّةً وَاحِدَةً فَبَعَثَ اللَّهُ النَّبِيِّينَ.

در تأیید مضمون این آیه در آیۀ بیست و پنجم سورۀ حدید خداوند متعال می‌فرماید: ﴿لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ[۳۱]. در این آیه به صراحت بیان شده که رسالت و مأموریت رسل در جامعۀ بشر اقامۀ قسط است، که مضمون آیۀ قبل را که دلالت بر مأموریت انبیاء در رفع اختلاف در جامعۀ بشر است تأیید و تأکید می‌کند؛ زیرا مراد از رفع اختلاف همان اقامۀ قسط است. بر اساس این دو دسته از آیات - دستۀ اول که بر تداوم اختلاف در جامعۀ بشر دلالت دارد و دستۀ دوم که بر این دلالت دارد که انبیاء را خداوند برای مرجعیت در حل اختلافات بشر مبعوث نموده است - استفاده می‌شود که جامعۀ بشر هیچ‌گاه بدون حاکمانی عادل که فرصت اقامۀ عدل و حل اختلافات بر مبنای عدل را برای جامعه بشر فراهم کنند، خالی نبوده است که نشان‌دهندۀ ضرورت وجود حاکمانی عادل در جامعۀ بشر از دیدگاه قرآن کریم است.

مجموعۀ سوم: این مجموعه از سه دسته آیات تشکیل شده است.

دستۀ اوّل: آیاتی است که بر عقاب بندگان گنهکار و عصیان‌گر دلالت دارند؛ نظیر: ﴿وَمَنْ يَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّهِ فَقَدْ ظَلَمَ نَفْسَهُ[۳۲]. و نیز؛ ﴿إِنَّ الَّذِينَ تَوَفَّاهُمُ الْمَلَائِكَةُ ظَالِمِي أَنْفُسِهِمْ قَالُوا فِيمَ كُنْتُمْ قَالُوا كُنَّا مُسْتَضْعَفِينَ فِي الْأَرْضِ قَالُوا أَلَمْ تَكُنْ أَرْضُ اللَّهِ وَاسِعَةً فَتُهَاجِرُوا فِيهَا فَأُولَئِكَ مَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَسَاءَتْ مَصِيرًا[۳۳]. و نیز؛ ﴿قُلْ إِنِّي أَخَافُ إِنْ عَصَيْتُ رَبِّي عَذَابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ[۳۴].

دستۀ دوّم: «آیاتی است که عذاب و عقاب الهی برای عصیانگران را مشروط به ارسال رسل می‌کنند، و تأکید دارند که بدون ارسال رسل و اتمام حجت الهی به وسیلۀ آنها خداوند خلاف‌کاران و معصیت‌کاران را عقاب نمی‌کند؛ نظیر: ﴿وَمَا كُنَّا مُعَذِّبِينَ حَتَّى نَبْعَثَ رَسُولًا[۳۵]. و نیز؛ ﴿وَمَا كَانَ رَبُّكَ مُهْلِكَ الْقُرَى حَتَّى يَبْعَثَ فِي أُمِّهَا رَسُولًا[۳۶]. و آیات دیگری که با همین مضمون در قرآن آمده است.

دستۀ سوم: آیاتی است که پیام همۀ رسل را در طول تاریخ پیام تشکیل حکومت و دعوت مردم به اطاعت از رهبری آنان اعلام کرده‌اند؛ نظیر: ﴿لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ[۳۷]. و نیز آیات سورۀ شعراء که پیام رسل را در طول تاریخ در این دو جمله خلاصه کرده‌اند: ﴿إِنِّي لَكُمْ رَسُولٌ أَمِينٌ * فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَطِيعُونِ[۳۸][۳۹]. در این آیات بیان شده که پیام رسل ﴿فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَطِيعُونِ بوده است. در این آیه امر به اطاعت پیامبران آمده که به معنای پذیرش رهبری و حاکمیت آنان است، وگرنه - و در صورتی که کار انبیاء تنها رساندن پیام و امر و نهی الهی بود - باید به جای ﴿أَطِيعُونِ که امر به اطاعت اوامر پیامبران است چنین می‌فرمود: وَ أَطِيعُوهُ. افزون براین، قرینۀ روشن دیگری که در این دسته از آیات وجود دارد و به صراحت بر این مطلب دلالت دارد که پیام انبیاء فراخوانی مردم به پذیرش حاکمیت و رهبری سیاسی آنان بوده است، مطلبی است که در سیاق همین آیات از زبان صالح(ع) رسول خدا به سوی قوم ثمود بیان شده است که فرمود: ﴿فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَطِيعُونِ * وَلَا تُطِيعُوا أَمْرَ الْمُسْرِفِينَ * الَّذِينَ يُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ وَلَا يُصْلِحُونَ[۴۰].

در این آیات، صالح(ع) رسول خدا نه تنها مردم را به اطاعت خویش فرا می‌خواند، بلکه خود را جایگزین شایستۀ حاکمان فاسد و ناشایسته اعلام نموده و دلیل آن را «افساد فی‌الارض» حاکمان فاسد و عدم تحقق هدف از حکومت بر جوامع را که اصلاح است - در پرتو حکومت آنان - بیان کرده است. نتیجه‌ای که از این سه دسته آیات به‌دست می‌آید این است که خداوند برای همۀ امت‌ها در طول تاریخ رسولانی که حکومت عدل را در میان آنان به‌پا دارند فرستاده، و هیچ امّتی خالی از رسولی این چنین نبوده است. این نتیجه از مضامین این سه دسته از آیات به‌دست می‌آید:

مضمون دستۀ اول: هر امتی که از فرمان الهی تخلّف کند و خدا را معصیت کند عقاب الهی شامل او خواهد شد. مضمون این دسته از آیات را حکم عقل نیز تأکید و تقویت می‌کند.

مضمون دستۀ دوم: خداوند بدون ارسال رسل هیچ امتی را عقاب نمی‌کند.

مضمون دستۀ سوم: پیام همۀ رسل الهی فراخوانی مردم به سوی برپایی حکومت عدل و پیروی از حاکمیت و رهبری سیاسی آنان بوده است. مادام که عقاب الهی شامل همۀ متمردان بر امر و نهی الهی می‌شود، و از سوی دیگر این عقاب فراگیر که شامل همۀ امت‌ها و اقوام بشری می‌شود بدون ارسال رسل نیست، و پیام رسل نیز چیزی جز دعوت به اطاعت از رهبری سیاسی آنان نبوده است، نتیجه همان خواهد بود که در بالا گفته شد. در اینجا اشاره به این نکته لازم است که رسول اکرم محمد مصطفی(ص) رسول خدا برای کلیۀ جوامع بشری تا پایان زندگی بشر روی این کرۀ خاکی است و حاکمان الهی پس از رسول خدا همگی جانشنیان اویند همان‌گونه که در روایت صحیح مستفیض از رسول خدا(ص) آمده است که فرمود: «اللَّهُمَّ ارْحَمْ خُلَفَائِي، قِيلَ: يَا رَسُولَ اللَّهِ وَ مَنْ خُلَفَاؤُكَ؟ قَالَ: الَّذِينَ يَأْتُونَ مِنْ بَعْدِي يَرْوُونَ حَدِيثِي وَ سُنَّتِي»[۴۱]. خداوندا! بر جانشینان من رحمت فرست. گفته شد: جانشینان شما کیانند؟ فرمود: آنان که پس از من می‌آیند، و حدیث و سنت مرا برای مردم بازگو می‌کنند.[۴۲]

پرسش مستقیم

منابع

پانویس

  1. فیاض‌بخش، محمد تقی و محسنی، فرید، ولایت و امامت از منظر عقل و نقل، ج۲ ص ۷۷.
  2. «و مردم جز امّتی یگانه نبودند که اختلاف ورزیدند و اگر سخنی از پروردگارت پیشی نگرفته بود میان آنها در آنچه اختلاف داشتند داوری می‌شد» سوره یونس، آیه ۱۹.
  3. «ای مردم! ما شما را از مردی و زنی آفریدیم و شما را گروه‌ها و قبیله‌ها کردیم تا یکدیگر را باز‌شناسید، بی‌گمان گرامی‌ترین شما نزد خداوند پرهیزگارترین شماست، به راستی خداوند دانایی آگاه است» سوره حجرات، آیه ۱۳.
  4. فیاض‌بخش، محمد تقی و محسنی، فرید، ولایت و امامت از منظر عقل و نقل، ج۲ ص ۷۷.
  5. «بی‌گمان خداوند آنچه را که گروهی دارند دگرگون نمی‌کند (و از آنان نمی‌ستاند) مگر آنها آنچه را که در خویش دارند دگرگون سازند و چون خداوند برای گروهی بلایی بخواهد بازگشتی ندارد و آنان را در برابر وی سروری نیست» سوره رعد، آیه ۱۱.
  6. فیاض‌بخش، محمد تقی و محسنی، فرید، ولایت و امامت از منظر عقل و نقل، ج۲ ص ۷۸.
  7. «و چون بر آن شویم که (مردم) شهری را نابود گردانیم به کامروایان آن فرمان می‌دهیم و در آن نافرمانی می‌ورزند پس (آن شهر) سزاوار عذاب می‌گردد، آنگاه یکسره نابودش می‌گردانیم» سوره اسراء، آیه ۱۶.
  8. «و چون به سرپرستی در کاری دسترسی یابد می‌کوشد که در زمین تبهکاری ورزد و کشت و پشت را نابود کند» سوره بقره، آیه ۲۰۵.
  9. «و اگر خداوند برخی مردم را با برخی دیگر باز نمی‌داشت، زمین تباه می‌گردید امّا خداوند بر جهانیان بخششی (بزرگ) دارد» سوره بقره، آیه ۲۵۱.
  10. «و اگر خداوند برخی مردم را به دست برخی دیگر از میان برنمی‌داشت بی‌گمان دیرها (ی راهبان) و کلیساها (ی مسیحیان) و کنشت‌ها (ی یهودیان) و مسجدهایی که نام خداوند را در آن بسیار می‌برند ویران می‌شد و بی‌گمان خداوند به کسی که وی را یاری کند یاری خواهد رساند که خداوند توانمندی پیروز است» سوره حج، آیه ۴۰.
  11. «کارهای کسانی را که به جهان واپسین ایمان ندارند در نظرشان آراسته‌ایم از این‌رو آنان سرگشته‌اند» سوره نمل، آیه ۴.
  12. «گفت: پادشاهان چون به شهری درآیند آن را ویران و مردم گرانمایه آن را خوار و بدین‌گونه رفتار می‌کنند» سوره نمل، آیه ۳۴.
  13. فیاض‌بخش، محمد تقی و محسنی، فرید، ولایت و امامت از منظر عقل و نقل، ج۲ ص ۷۸.
  14. «ما پیامبرانمان را با برهان‌ها (ی روشن) فرستادیم و با آنان کتاب و ترازو فرو فرستادیم تا مردم به دادگری برخیزند» سوره حدید، آیه ۲۵.
  15. فیاض‌بخش، محمد تقی و محسنی، فرید، ولایت و امامت از منظر عقل و نقل، ج۲ ص ۸۰.
  16. «و (نیز) آهن را فرو فرستادیم که در آن نیرویی سخت و سودهایی برای مردم است و تا خداوند معلوم دارد چه کسی در نهان، (دین) او و پیامبرانش را یاری می‌کند؛ بی‌گمان خداوند توانمندی پیروزمند است» سوره حدید، آیه ۲۵.
  17. «بر هیچ پیامبری روا نیست که اسیرانی داشته باشد تا (آنگاه که) در (سر) زمین (خویش دشمن را) از توان بیندازد» سوره انفال، آیه ۶۷.
  18. فیاض‌بخش، محمد تقی و محسنی، فرید، ولایت و امامت از منظر عقل و نقل، ج۲ ص ۸۰.
  19. «ما در هر امّتی رسولی برانگیختیم که: «خدای یکتا را بپرستید؛ و از (پرستش) طاغوت اجتناب کنید»» سوره نحل، آیه ۳۶.
  20. «ما تو را به حق به عنوان بشارت دهنده و انذار کننده فرستادیم؛ و هر امّتی در گذشته انذارکننده‌ای داشته است» سوره فاطر، آیه ۲۴.
  21. «تقوای الهی پیشه کنید و از من فرمان برید و اطاعت کنید» سوره آل عمران، آیه ۵۰.
  22. «پس تقوای الهی پیشه کنید و مرا اطاعت نمایید * و فرمان مسرفان را اطاعت نکنید * همان کسانی که در زمین فساد می‌کنند و اصلاح نمی‌کنند» سوره شعراء، آیه ۱۵۰-۱۵۲.
  23. «ما پیامبران خود را با دلایل روشن فرستادیم، و با آنها کتاب آسمانی و میزان (قوّۀ اجرای حق و عدل) نازل کردیم تا مردم قیام به عدالت کنند» سوره حدید، آیه ۲۵.
  24. «و روز رستخیز ترازوهای دادگری را می‌نهیم» سوره انبیاء، آیه ۴۷.
  25. اصول كافی، ج۱، ص۴۱۹.
  26. «و اگر پروردگارت می‌خواست، همۀ مردم را (به اجبار) امت واحدی (بدون هیچ گونه اختلاف) قرار می‌داد؛ ولی آنها همواره با هم اختلاف دارند» سوره هود، آیه ۱۱۸.
  27. «(در آغاز) همۀ مردم جز امّت واحدی نبودند؛ سپس اختلاف کردند» سوره یونس، آیه ۱۹.
  28. «و این کتاب را که بیانگر همه چیز، و مایۀ هدایت و رحمت و بشارت برای مسلمانان است، بر تو نازل کردیم» سوره نحل، آیه ۸۹.
  29. «ما تو را جز برای رحمت جهانیان نفرستادیم» سوره انبیاء، آیه ۱۰۷.
  30. «مردم امت واحدی بودند؛ پس خداوند، پیامبران را برانگیخت؛ تا مردم را بشارت و بیم دهند و کتاب آسمانی را، با قانون حق و عدل، با آنها نازل نمود؛ تا در میان مردم، دربارۀ آنچه اختلاف کنند، داوری کند» سوره بقره، آیه ۲۱۳.
  31. «همانا رسولان خود را با دلایل روشن فرستادیم و با آنان کتاب و میزان را فرستادیم تا مردم قیام به قسط کنند» سوره حدید، آیه ۲۵.
  32. «و هرکس از حدود الهی تجاوز کند به خویشتن ستم کرده» سوره طلاق، آیه ۱.
  33. «همانا کسانی که چون فرشتگان، جان آنها را گرفتند درحالی‌که به خویشتن ستم کرده بودند، به آنان گفتند: «شما در چه حالی بودید؟» گفتند: «ما در سرزمین خود، تحت فشار و مستضعف بودیم» آنها [= فرشتگان] گفتند: «مگر زمین خدا، پهناور نبود که مهاجرت کنید؟!» آنان جایگاهشان دوزخ است، و چه بد فرجامی است» سوره نساء، آیه ۹۷.
  34. «بگو: «من (نیز) اگر نافرمانی پروردگارم کنم، از مجازات روزی بزرگ [= قیامت] می‌ترسم» سوره انعام، آیه ۱۵.
  35. «و ما هرگز (قومی را) مجازات نخواهیم کرد، مگر آنکه پیامبری مبعوث کنیم» سوره اسراء، آیه ۱۵.
  36. «و پروردگار تو هرگز (اهل) شهرها و آبادی‌ها را هلاک نمی‌کند تا اینکه در کانون آنها پیامبری مبعوث کند» سوره قصص، آیه ۵۹.
  37. «همانا رسولان خود را با دلایل روشن فرستادیم و با آنان کتاب و میزان را فرستادیم تا مردم قیام به قسط کنند» سوره حدید، آیه ۲۵.
  38. «همانا من برای شما پیامبری امین هستم * تقوای الهی پیشه کنید و مرا اطاعت نمایید» سورۀ شعراء، آیه ۱۰۷-۱۰۸؛ ۱۲۵-۱۲۹؛ ۱۴۳-۱۴۴ و....
  39. سورۀ شعراء: ۱۰۷و۱۰۸، ۱۲۵– ۱۲۹، ۱۴۳و۱۴۴ و....
  40. «پس تقوای الهی پیشه کنید و مرا اطاعت نمایید * و فرمان مسرفان را اطاعت نکنید * همان کسانی که در زمین فساد می‌کنند و اصلاح نمی‌کنند» سوره شعراء، آیه ۱۵۰-۱۵۲.
  41. من لا یحضره الفقیه، ج۴، ص۴۲۰، ح۵۹۱۹.
  42. اراکی، محسن، فقه نظام سیاسی اسلام، ج۲، ص ۴۲.