مسئولیت اخلاقی
مقدمه
شرایط ارزشمندی یک عمل و عوامل تشدید آن، تعریف و شرایط مسئولیت اخلاقی و فرق آن با نمودهای دیگر مسئولیت، از دغدغههای دیرین اخلاقپژوهان، بهویژه فیلسوفان اخلاق، بوده است. در این قسمت به منظور پاسخگویی به این پرسشها، در سخنان امام علی (ع) به جستوجو میپردازیم.
ارزش اخلاقی
بحث درباره ارزش اخلاقی در دو مرحله قابل طرح است: در مرحله اول سخن در این است که حد نصاب لازم برای ارزشمند شدن یک عمل چیست، تا آن عمل از اعمال طبیعی متمایز شود. در مرحله دوم، بحث درباره عواملی است که تشدید ارزش اخلاقی را در پی دارند. بنابراین لازم است این دو مرحله از هم متمایز شوند.
شرایط ارزشمندی عمل(شرایط فاعلی)
مجموعه شرایط ارزشمندی یک عمل در دو گروه جای میگیرند: برخی از آنها به «فاعل» و برخی به «فعل» برمیگردند. از مجموعه متون اسلامی و از جمله کلام امام علی (ع) بر میآید که وجود دو شرط در فاعل، باعث ارزشمندی عمل او است: مختار بودن و انگیزه الهی فاعل.
- آزادی و اختیار فاعل: اختیار، خود، حالتی است معلول و نتیجه فراهم آمدن چند عامل دیگر از قبیل آگاهی و قدرت. قدرت و آگاهی به عنوان پیشنیاز مسئولیت اخلاقی در مبحث آینده بررسی میشود. بنابراین در اینجا به ذکر آن به عنوان یک شرط فاعلی اکتفا میکنیم و تفصیل آن را در آن بحث پی میگیریم.
- انگیزه (نیت) فاعل: از نظر امام علی (ع) انگیزه فاعل در ارزش بخشیدن به عمل او تأثیر بسیار دارد. از نظر فلسفی، صدور فعل از فاعل مختار بدون وجود علل چهارگانه (فاعلی، مادی، صوری و غایی) امکانپذیر نیست. مراد از انگیزه در اینجا همان علت غایی است که فاعل را وادار به عمل میکند. اگر چه هدف و نتیجه به لحاظ وجود خارجی پس از علل سهگانه دیگر تحقق مییابد، در مقام تصور و از لحاظ وجود ذهنی، مقدم بر آنها است. بنابراین ضرورت وجود انگیزه در تحقق عمل اختیاری، غیرقابل انکار است. ولی آیا وجود انگیزهای خاص در فاعل، شرط لازم ارزشمندی عمل است؟ باید یادآوری کرد که برای تحقق انگیزه خاص، وجود دو رکن اساسی ضروری است: اولاً، فاعل باید در فعل خود، قصد و توجه داشته باشد؛ ثانیاً، هدف و انگیزه او از فعل، فقط خوشایندی خداوند باشد که از آن به «اخلاص» تعبیر میشود. در نتیجه، شرط فاعلی عمل اخلاقی، در صورتی مخدوش میشود که فاعل یا کار را از روی غفلت و سهو انجام دهد و یا انگیزهای غیر از تحصیل خشنودی پروردگار داشته باشد. فقدان رکن اول، همواره به معنای فقدان رکن دوم خواهد بود؛ ولی رکن اول در گرو رکن دوم نیست[۱].
از نگاه امام علی (ع)، عمل هنگامی ارزش اخلاقی دارد و سزاوار پاداش نیکو است که علاوه بر شرایط دیگر، انگیزه فاعل کسب رضایت خداوند باشد و انجام دادن عمل را همچون ابزاری برای دستیابی به کمالات الهی و صفات جمال و جلال او بداند. هرگاه فاعل سودایی غیر از خشنودی پروردگار در سر داشته باشد، عمل او نصاب لازم را برای ارزشمندی اخلاقی دارا نیست. همچنین این انگیزه باید یگانه انگیزه او نیز باشد؛ یعنی نیت فاعل باید از هر انگیزه دیگر پیراسته باشد. گاهی از این شرط به «ضرورت حسن فاعلی» - در مقابل «حسن فعلی» که در پی خواهد آمد - یاد میشود. جایگاه انگیزه را در ارزش بخشیدن به عمل اخلاقی در بسیاری از سخنان امام علی (ع) میتوان مشاهده کرد:
- «مِلَاكُ الْعَمَلِ الْإِخْلَاصُ فِيهِ»[۲]؛ «ملاک [ارزشمندی] عمل، اخلاص ورزیدن در آن است».
- «الْعَمَلُ كُلُّهُ هَبَاءٌ إِلَّا مَا أُخْلِصَ فِيهِ»[۳]؛ «هر عملی بیارزش است مگر عملی که در آن اخلاص باشد».
- «ليست الصلاة قيامك و قعودك إنما الصلاة إخلاصك و أن تريد بها الله وحده»[۴]؛ «ارزش نماز در قیام و قعود تو نیست، بلکه در اخلاص تو است و اینکه آن را تنها برای خدا به جای آوری».
امام در وصایای خود به کمیل میفرماید: «مهم این نیست که نماز بخوانی و روزه بگیری و صدقه بدهی؛ مهم این است که نماز با دل پاک و عمل خداپسندانه و خشوع راستین صورت گیرد»[۵]. در این کلمات، ملاک ارزشمندی عمل را اخلاص فاعل آن میداند و آشکارا میگوید که کالبد فیزیکی عمل بدون برخورداری از جوهره اخلاص، نزد خداوند ارزشی ندارد. در اندیشه امام اخلاص حقیقتی مشکک و دارای مراتب است. بر همین اساس در بیانی مشهور میفرماید: مردمی خدا را به امید بخشش پرستیدند؛ این، پرستش بازرگانان است. گروهی او را از روی ترس عبادت کردند؛ این، عبادت بردگان است. گروهی خداوند را برای سپاسگزاری از او پرستیدند و این، پرستش آزادگان است[۶].
آزادگان نه از سر بیم از خداوند و نه از روی طمعورزی به او، بلکه از سر سپاسگزاری و قدرشناسی از خداوند، او را میپرستند. در اینجا علاوه بر بحث درباره مراتب نیت و چگونگی برخورداری همه این مراتب از حداقل نصاب لازم برای برخورداری از ارزش اخلاقی، پرسشهای دیگری نیز مطرح است؛ پرسشهایی از قبیل چگونگی مناسبات موجود میان انگیزه و ایمان و نسبت «ایمان» با «اسلام»، رابطه ایمان با عمل صالح و اینکه آیا شرط ارزشمندی ایمان آن است که همواره عملی را در پی داشته باشد، و چگونگی ارزیابی اعمال نیک کافرانی که خداوند و ادیان الهی را قبول ندارند و در نتیجه انگیزه مذکور در آنها موجود نیست. برای رعایت اختصار در این مقاله به این پرسشها نمیپردازیم[۷].[۸]
شرایط فعلی
عمل اخلاقی علاوه بر شرایط مربوط به صدور آن از فاعل، باید ذاتاً نیز عملی پسندیده شمرده شود. از این شرط در حوزه علوم اسلامی به «حسن فعلی» - در مقابل «حسن فاعلی» - یاد میشود. توجه به این نکته ضروری است که بر مبنای متعارف، ملاک زشتی و زیبایی و یا خوبی و بدی عمل، آثار آن عمل بر انسان است. بر اساس همین آثار است که عمل، به نیکی و ناپسندی موصوف میشود، و ثواب و عقاب را در پی میآورد و مبنای محاسبه انسان نزد خداوند قرار میگیرد. در حالی که اگر عمل خارجی را با قطع نظر از آثارش در نظر بگیریم، آن عمل، چیزی جز حرکت فیزیکی، مانند سایر حرکات نیست، و خوب و بد بودن آن معنا ندارد[۹].
بحث درباره حسن و قبح ذاتی و عقلی از دیرباز میان متکلمان مسلمان رایج بوده است. با صرف نظر از حسن و قبح عقلی که ماهیت معرفتشناسانه دارد و فعلاً مورد نظر ما نیست، بحث درباره حسن و قبح ذاتی دو چهره دارد: در چهره اول، که در مباحث کلامی رایجتر است، محور سخن در این است که آیا اعمال آدمی در ذات خود و مستقل از امر و نهی الهی به نیکی و بدی موصوفند یا این وصف را تنها پس از امر یا نهی شرعی به طور عَرَضی مییابند[۱۰]. در چهره دوم این بحث، که بیشتر در اخلاقپژوهی عقلانی مطرح است، پرسش اصلی این است که آیا علاوه بر انگیزه «فاعل»، شرط دیگری برخاسته از ذات «فعل» در ارزشمندی عمل آدمی دخالت دارد، با انگیزه نیک انسان مانند اکسیری است که هر فعلی را مقدس و ارزشمند میکند. بحث مستوفا درباره این دو عنوان، محتاج نوشتاری مستقل است؛ ولی برای رعایت اختصار در هر یک از این دو موضوع، تنها به چند شاهد از سیره و تعالیم امام علی (ع) اشاره میشود: اولاً امام علی (ع) برای عمل آدمی در مرتبه قبل از امر و نهی الهی، نیکی و بدی ذاتی قائل است. این باور را میتوان از خلال گفتههای او به وضوح دریافت. از جمله در نصایح خود به فرزندش امام حسن (ع) میفرماید: «فَإِنَّهُ لَمْ يَأْمُرْكَ إِلَّا بِحَسَنٍ وَ لَمْ يَنْهَكَ إِلَّا عَنْ قَبِيحٍ»[۱۱]؛ «خدا تو را جز نیکوکاری نفرموده و جز از زشتکاری نهی نکرده است». همچنین در تفسیر آیه ﴿إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالْإِحْسَانِ﴾[۱۲] میفرماید: «الْعَدْلُ الْإِنْصَافُ وَ الْإِحْسَانُ التَّفَضُّلُ»[۱۳]؛ «عدل، انصاف است و احسان، نیکویی کردن». بدیهی است که این امر و نهی الهی و استدلال امام علی (ع) تنها با قبول حسن و قبح ذاتی اعمال، و از جمله نیکی ذاتی و مقدم بر دستور به عدل و احسان، شکل منطقی و حکیمانه به خود میگیرد، و «حکمت» در تکوین و تشریع بر فعل الهی حاکم است. ثانیاً از نگاه امام علی (ع) هر گاه عمل، نیات پسندیده در پی داشته باشد- که اصولاً اینچنین است- به نیکی اخلاقی موصوف خواهد شد، که علاوه بر وجود انگیزه نیک فاعل، عمل نیز در ذات خود نیکو باشد و یا حداقل، به بدی موصوف نباشد. بر همین اساس است که امام علی (ع) هیچگاه نیات پسندیده را توجیهگر ارتکاب اعمال ناپسند نمیدانند و تمسک به اعمال ناپسند و غیرمشروع را برای رسیدن به اهداف پسندیده بر نمیتابند. پارهای از گفتهها و اعمال امام که بر این مدعا صحه میگذارند، به این قرار است: هنگامی که از سوی برخی افراد به ظاهر خیرخواه سرزنش میشود که چرا در تقسیم بیتالمال به نقش افراد در معادلات اجتماعی توجه نمیکند و قدرتمندان را با دیگران یکسان میانگارد، و هنگامی که به ایشان توصیه میشود که برای استمرار حکومت بر حق خویش به اصحاب قدرت، سهمی افزونتر از دیگران بپردازد، به شدت برافروخته شده، و میفرماید: مرا فرمان میدهید تا پیروزی را بجویم به ستم کردن درباره آنکه والی اویم؟ به خدا که نپذیرم تا جهان سرآید، و ستارهای در آسمان پی ستارهای برآید، اگر مال از آنِ من بود، همگان را برابر میداشتم - که چنین تقسیم سزا است- تا چه رسد که مال، مال خدا است. بدانید که بخشیدن مال به کسی که مستحق آن نیست، با تبذیر، و اسراف یکی است[۱۴].
در جنگ صفین پس از تسلط سپاه امام بر آب رودخانه، از امام میخواهند که با سپاه معاویه مقابله به مثل کرده، آب را از آنها دریغ کند. امام پاسخ میدهد که هرگز چنین نخواهم کرد و آب حق همگان، اعم از مسلمان و کافر است. او نمیخواهد با ارتکاب عملی ناجوانمردانه و نامشروع به هدف مقدس خویش دست یابد[۱۵]. نیز هنگامی که برخی از قبیل مغیرة بن شعبه به او توصیه میکنند که به عنوان یک تدبیر موقت سیاسی در ابتدای دوران حکومت خود، معاویه را عزل نکند و در دوران استواری قدرت خود، او را کنار بگذارد، در پاسخ میگوید: معاویه ناصالح است و شایستگی این مقام را ندارد و من، حتی برای لحظهای، نمیتوانم او را تأیید کنم[۱۶].
این قبیل سخنان و رفتارهای امام علی (ع) گویای این واقعیت است که در اندیشه او عمل نیک دارای دو رکن اساسی است: یکی انگیزه فاعل و دیگری طبیعت فعل و آثار دنیوی و اخروی آن است. نه نیکی ذاتی عمل میتواند نصاب لازم برای ارزشمندی اخلاقی آن را فراهم سازد و نه مقدس و نیکو بودن اغراض، میتواند عمل ذاتاً ناپسند را مقدس جلوه دهد. عملی دارای ارزش اخلاقی است که خود فینفسه نیکو باشد و فاعلی نیز آن را با نیات پسندیده و برای جلب خشنودی خداوند انجام دهد. این ارزش دارای مراتب است که در بخش بعدی سخن به برخی از عوامل فراز و فرود آن اشاره میرود.[۱۷]
تشدید ارزش اخلاقی
برخی از عوامل تشدیدکننده ارزش اخلاقی که صریحاً یا تلویحاً در سخنان امام علی (ع) آمده است، به قرار زیر است:.
- «ثَوَابُ الْعَمَلِ عَلَى قَدْرِ الْمَشَقَّةِ فِيهِ»[۱۸]؛«پاداش عمل به قدر دشواری آن است».
- «عَلَى قَدْرِ الْبَلَاءِ يَكُونُ الْجَزَاءُ»[۱۹]؛ «پاداش به میزان سختی است».
- «كُلَّمَا كَانَتِ الْبَلْوَى وَ الِاخْتِبَارُ أَعْظَمَ كَانَتِ الْمَثُوبَةُ وَ الْجَزَاءُ أَجْزَلَ»[۲۰]؛ «هر قدر سختی و امتحان بزرگتر باشد، پاداش بزرگتر خواهد بود».
- «قَدْرُ الْجَزَاءِ عَلَى حَسَبِ ضَعْفِ الْبَلَاءِ»[۲۱]؛ «هر چه آزمایش ناچیز باشد، پاداش نیز کم است».
بر اساس این روایات، دشواری عمل، موجب بسیاری ثواب است؛ اگرچه ارزش اخلاقی در کتاب و سنت تحت عناوین دیگری هم آمده است که بررسی آنها محتاج نوشتاری مستقل است. به هر حال تشدید ارزش اخلاقی به تناسب دشواری عمل از لوازم عدالت تشریعی الهی است.
- انجام دادن عمل نیک علیرغم فشار روانی: امام علی (ع) درباره پاداش فردی که بر انجام کار ناپسند قدرت دارد، ولی خویشتنداری میکند، میفرماید: جهادگر کشته در راه خدا، بیشتر نیست از مرد پارسا که معصیت کردن تواند، اما پارسا ماند، و چنان است که گویی پارسا فرشتهای است از شمار فرشتهها[۲۲]. و رسول خدا (ص) فرمود: «کسی که خشم خود را فروخورد در حالی که بر اعمال خشمگینانه توانمند است، و خویشتنداری ورزد، خداوند به او پاداش شهید میدهد»[۲۳]. خویشتنداری فرد خشمگین، که به شدت در چنگال فشارهای روانی است، ارزش عمل نیک او را دو چندان میکند.
- نیکی علیرغم فشارهای اجتماعی: در این باب کلامی از امام علی (ع) به دست نیامد، ولی برای جامعتر شدن بحث از سخنان دیگر معصومان (ع) استفاده میشود. پیامبر (ص) فرمود: «هر کس از اهل کتاب مسلمان شود، از دو برابر پاداش برخوردار میشود و حقوق او همانند ما است و عهدهدار تکلیف میشود»[۲۴]. امام صادق (ع) درباره کسانی که هنگام بروز سختیهای اجتماعی با بقیه زندگی میکنند، میفرماید که این گروه مصداق آیه ﴿أُولَئِكَ يُؤْتَوْنَ أَجْرَهُمْ مَرَّتَيْنِ بِمَا صَبَرُوا﴾[۲۵] هستند[۲۶]. بنابراین اهل کتاب و تقیه پیشگان که با وجود فشارهای اجتماعی، حق و صلاح را پیشه خود میکنند، اجری مضاعف دارند.
- اخلاص بیشتر: ارزش عمل مخلصانه دو چندان است. بنابراین اعمالی که از ریا و خودنمایی دورند، ارزشی مضاعف دارند. امام صادق (ع) فرمود: هیچ عمل نیکی نیست که بنده آن را انجام دهد مگر آنکه ثوابی در قرآن برای آن وجود دارد؛ مگر نماز شب که خداوند به دلیل بزرگی جایگاه آن ثواب آن را بیان نکرده است[۲۷]. امام صادق (ع) همچنین در تفسیر آیه ﴿وَاذْكُرْ رَبَّكَ فِي نَفْسِكَ تَضَرُّعًا وَخِيفَةً﴾[۲۸] فرمود: «میزان پاداش ذکر قلبی بنده را به دلیل عظمتش هیچ کس جز خدا نمیداند»[۲۹].
- نیکی بستگان رهبران الهی: نیکی این گروه به دلیل تأثیرگذاری بیشتر بر مردم، مضاعف دانسته شده است؛ همچنانکه تأثیر گناه آنان مضاعف است. امام باقر (ع) در تفسیر آیه ﴿يَا نِسَاءَ النَّبِيِّ مَنْ يَأْتِ مِنْكُنَّ بِفَاحِشَةٍ مُبَيِّنَةٍ يُضَاعَفْ لَهَا الْعَذَابُ ضِعْفَيْنِ﴾[۳۰] میفرماید: «پاداش آن دو چندان و عذاب آن چند برابر است»[۳۱]. امام صادق (ع) به یکی از اصحاب نزدیک خود فرمود: «خوبی از هر کسی خوب است ولی از تو نیکوتر است؛ به دلیل جایگاهی که نزد ما داری. بدی نیز از هر کسی بد است، ولی از تو بدتر»[۳۲].
- تقویت پیوندهای خویشاوندی: در نظام اخلاقی اسلام، آنچه موجب تقویت پیوندهای خویشاوندی شود، از ارزش بیشتری برخوردار است. رسول خدا (ص) فرمود: هر کس به جان و مال برای صله رحم گام بردارد، خداوند - عزوجل - اجر صد شهید به او عطا میفرماید، و با هر قدم، چهل هزار حسنه به او میبخشد و چهل هزار گناه را از دفتر عمل او زایل میکند و مرتبه او را چهل هزار درجه بالا میبرد. گویی که صد سال، با پایداری و پشتکار و قصد قربت، خدای - عزوجل - را پرستیده باشد[۳۳].
- نیکی در جوانی: شاید به این دلیل که امیال غریزی و شهوانی در دوران جوانی قدرتمندتر است، ارزش اعمال نیک جوانان آخرتگرا و درستکار بالاتر است. رسول خدا (ص) به ابوذر فرمود: ای اباذر، هیچ جوانی دنیا و بیهودگیهای آن را برای رضای خدا ترک نکرد و جوانی خود را در راه بندگی خداوند نگذراند، مگر آنکه خداوند پاداش هفتاد و دو صدیق را به او عطا فرمود[۳۴].[۳۵]
منابع
پانویس
- ↑ ر. ک: مطهری، مرتضی، تعلیم و تربیت در اسلام، ص۱۹۵-۱۹۶.
- ↑ غررالحکم، ح۹۷۲۵،۶۱۱۳،۴۲۴۲، ۸۵۹.
- ↑ غررالحکم، ح۹۰۰۳،۱۰۷۴۹، ۳۷۸۷، ۱۴۰۰.
- ↑ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱، ص۳۲۵. همچنین ر. ک: دیلمی، حسن بن ابی الحسن، اعلام الدین، ص۱۲۲؛ صدوق، التوحید، ص۳۷۱، ح۱۰.
- ↑ طبری آملی، عمادالدین ابوجعفر، بشارة المصطفی، ص۲۸. نیز ر. ک: بشارة المصطفی، ص۱۵۳؛ بحارالانوار، ج۷۷، ص۲۹۴، ح۲.
- ↑ نهج البلاغه، حکمت ۲۳۷.
- ↑ برای اطلاع بیشتر از این مباحث ر. ک: دیلمی، احمد، اخلاق اسلامی، ص۷۰-۷۳.
- ↑ دیلمی، احمد، مقاله «مبانی و نظام اخلاق»، دانشنامه امام علی، ج۴، ص ۱۱۶.
- ↑ علامه طباطبایی، المیزان، ج۱۶، ص۸۲.
- ↑ ر. ک: سبحانی، جعفر، حسن و قبح عقلی، پایههای جاودان اخلاق، فصل دوم.
- ↑ نهج البلاغه، نامه ۳۱.
- ↑ «به راستی خداوند به دادگری و نیکی کردن و ادای (حقّ) خویشاوند، فرمان میدهد» سوره نحل، آیه ۹۰.
- ↑ نهج البلاغه، حکمت ۲۳۱.
- ↑ نهج البلاغه، خطبه ۱۲۶؛ تحف العقول، ص۱۸۵.
- ↑ ر. ک: ابن اثیر جزری، الکامل فی التاریخ، ج۲، ص۳۶۵؛ مسعودی، علی بن الحسین، مروج الذهب، ج۲، ص۳۸۶؛ دینوری، احمد بن داوود، اخبارالطوال، ص۱۶۹؛ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱، ص۲۴؛ محمد محمدی ری شهری، موسوعة الامام علی بن ابی طالب فی الکتاب والسنة والتاریخ، ج۶، ص۸۹-۹۱.
- ↑ مروج الذهب، ج۲، ص۳۶۴؛ تاریخ الطبری، ج۴، ص۴۴؛ الکامل فی التاریخ، ج۲، ص۳۰۶؛ ابن قتیبه، الامامة والسیاسة، ج۱، ص۶۱؛ ابن کثیر، البدایة والنهایه، ج۷، ص۲۲۹.
- ↑ دیلمی، احمد، مقاله «مبانی و نظام اخلاق»، دانشنامه امام علی، ج۴، ص ۱۱۹.
- ↑ غررالحکم، ح۴۶۹۳، ۴۶۹۰، ۴۳۴۵، ۱۱۵۹، ۴۴.
- ↑ غررالحکم، ح۶۱۸۶.
- ↑ نهج البلاغه، خطبه ۱۹۲.
- ↑ نهج البلاغه، خطبه ۱۹۲.
- ↑ نهج البلاغه، حکمت ۴۷۴؛ نیز ر. ک: تحف العقول، ص۳۹۸.
- ↑ کتاب من لایحضره الفقیه، ج۴، ص۸، ح۱؛ صدوق، الامالی، ص۵۱۶، ح۷۰۷.
- ↑ بحارالانوار، ج۲۰، ص۳۸۶، ح۸.
- ↑ «آنانند که پاداششان برای شکیبی که ورزیدهاند دو بار به آنان داده میشود و بدی را با نیکی دور میسازند و از آنچه روزیشان کردهایم میبخشند» سوره قصص، آیه ۵۴.
- ↑ الکافی، ج۲، ص۲۱۷، ح۱؛ برقی، المحاسن، ج۱، ص۴۰۰، ح۹۰۰.
- ↑ علی بن ابراهیم قمی، تفسیر القمی، ج۲، ص۱۶۸. نیز ر. ک: عروسی حویزی، عبد علی بن جمعه، تفسیر نورالثقلین، ج۴، ص۲۲۶، ح۲۷.
- ↑ «و پروردگارت را در دل خود به لابه و ترس و بیبانگ بلند در گفتار، سپیدهدمان و دیرگاه عصرها یاد کن و از غافلان مباش!» سوره اعراف، آیه ۲۰۵.
- ↑ تفسیر نورالثقلین، ج۲، ص۴۴، ح۱۳۴.
- ↑ «ای زنان پیامبر! هر یک از شما دست به زشتکاری آشکاری زند عذاب او دو چندان میگردد و این (کار) بر خداوند آسان است» سوره احزاب، آیه ۳۰.
- ↑ تفسیر القمی، ج۲، ص۱۹۳.
- ↑ ابن شهرآشوب، مناقب آل ابی طالب، ج۴، ص۲۳۶.
- ↑ صدوق، کتاب من لا یحضره الفقیه، ج۴، ص۱۶، ح۴۹۶۸؛ همو، الامالی، ص۵۱۶، ح۷۰۷.
- ↑ صدوق، الامالی، ص۵۳۵، ح۱۱۶۲؛ طبرسی، فضل بن حسن، مکارم الاخلاق، ج۲، ص۳۷۳، ح۲۶۶۱.
- ↑ دیلمی، احمد، مقاله «مبانی و نظام اخلاق»، دانشنامه امام علی، ج۴، ص ۱۲۱.