جامعیت قرآن در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی
مفهومشناسی
واژه جامعیت مصدر صناعی به معنای جامعبودن است و جامع به معنای گردآورنده و فراهمآورنده اجزا با یکدیگر است.[۱] در اصطلاح علوم قرآنی جامعیت قرآن، به معنای توجه قرآن به همه جوانب مادی و معنوی و فردی و اجتماعی انسان است.[۲] برخی نیز معتقدند جامعیت قرآن، به معنای وجود تمام اصول احکام و قوانین در آن است.[۳] امام خمینی برای جامعیت قرآن دو جهت ظاهری و باطنی قائل است. جامعیت ظاهری به این معناست که قرآن برای همه افراد بشر، در همه زمانها نازل شده و برنامه دارد و برطرفکننده همه نیازهای بشری است؛[۴] و جامعیت باطنی به معنای دربرداشتن همه مراتب عالم از مرتبه احدیت غیبی تا مرتبه عالم طبیعت است.[۵] از الفاظ مرتبط با «جامع»، واژه «کامل» است. این دو کلمه معنایی نزدیک به هم دارند؛ اما در جامع، به دربرداشتن و در کامل، به تمامیت یک شیء توجه شدهاست.[۶] امام خمینی نیز کمال شیء را تمامیت و جبران نقصهای آن میداند.[۷].[۸]
پیشینه
بحث جامعیت قرآن با تعابیر مختلف از دیرباز مطرح بودهاست و ریشه در قرآن دارد؛ زیرا قرآن خود را ﴿تِبْيَانًا لِكُلِّ شَيْءٍ﴾[۹] معرفی کردهاست و ابنمسعود با استناد به این آیه معتقد شده است، خداوند در قرآن هر علمی را نازل کرده و هر چیز را بیان کرده است.[۱۰] همچنین روایاتی که در تفسیر اینگونه آیات نقل شدهاند، بیانگر آناند که قرآن کریم شامل هر آن چیزی است که بشر در سعادت خود به آن نیاز دارد.[۱۱] وجود این روایات نشان میدهد این بحث از همان سده اول هجری مطرح بودهاست، اما از نخستین کسانی که در این زمینه بحث جدی کرده، غزالی (م۵۰۵) است که قلمرو قرآن را گسترش داده و همه علوم را داخل افعال الهی دانستهاست.[۱۲] اندیشمندان اسلامی از جهت فقهی، اخلاقی، فلسفی، عرفانی و مانند اینها به تفسیر قرآن کریم پرداختهاند و این بیانگر جامعیت قرآن کریم است که دربردارنده شئون و ابعاد مختلف سعادت انسان است. از سوی دیگر، از آنجا که قرآن یکی از منابع اصیل اسلام است، جامعیت در آن جامعیت دین را به همراه دارد؛ به این معنا که همه احکام و موضوعاتی که مربوط به سعادت انسان و مورد نیاز اوست، در قرآن موجود است و میتوان نظر قرآن را دربارهٔ آن به دست آورد.[۱۳] بسیاری از مفسران و قرآنپژوهان ذیل آیاتی که بر جامعیت قرآن دلالت دارند،﴿وَمَا مِنْ دَابَّةٍ فِي الْأَرْضِ وَلَا طَائِرٍ يَطِيرُ بِجَنَاحَيْهِ إِلَّا أُمَمٌ أَمْثَالُكُمْ مَا فَرَّطْنَا فِي الْكِتَابِ مِنْ شَيْءٍ ثُمَّ إِلَى رَبِّهِمْ يُحْشَرُونَ﴾[۱۴]، ﴿وَيَوْمَ نَبْعَثُ فِي كُلِّ أُمَّةٍ شَهِيدًا عَلَيْهِمْ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَجِئْنَا بِكَ شَهِيدًا عَلَى هَؤُلَاءِ وَنَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ تِبْيَانًا لِكُلِّ شَيْءٍ وَهُدًى وَرَحْمَةً وَبُشْرَى لِلْمُسْلِمِينَ﴾[۱۵] به بحث از جامعیت قرآن و حدود و گستره آن پرداختهاند.[۱۶] فیلسوفان و عارفان نیز به جامعیت قرآن توجه کردهاند و گستره و جامعیت قرآن را به بیان حقایق ظاهری و باطنی و عالم طبیعت و ملکوت[۱۷] بلکه جامعیت آن بر عوالم الهی و کونی،[۱۸] گسترش دادهاند. امام خمینی جامعیت قرآن را از دیدگاه تفسیری و عرفانی بررسی و اثبات کرده و معتقد است قرآن کریم کتابی است که از جهت ظاهری تمام مصالح شخصی، اجتماعی، سیاسی، کشورداری و مانند اینها در آن موجود است؛[۱۹] از این جهت قرآن از «جوامع کلم» (کلمات جامع) بهشمار میرود که برای همه طبقات انسانها در همه زمانها نازل شده و برطرف کننده همه نیازهای انسان است.[۲۰] به باور ایشان قرآن از جهت باطنی نیز خود مشتمل بر همه حقایق است و تمام منازل از منزل طبیعی و ملکی تا منازل روحانی و ملکوتی و جبروتی انسان در آن موجود است.[۲۱] ایشان از راههای مختلفی مانند جامعیت ابعاد وجودی انسان[۲۲] و جاودانگی قرآن[۲۳] جامعیت قرآن را اثبات کرده است. ایشان بر اساس دیدگاه عرفانی خود که نبوت پیامبر خاتم(ص) و قرآن و شریعت آن حضرت را از مظاهر و تجلیات مقام جامع احدی و اسم اعظم «الله» میداند، جامعیت قرآن را اثبات کردهاست؛[۲۴] از این جهت قرآن کریم را اعظم و اشرف کتابهای مقدس و در بردارنده همه کمالات شمردهاست.[۲۵].[۲۶]
حقیقت جامعیت قرآن
مفسران و اندیشمندان اسلامی بر اساس رویکردهای مختلف خود در زمینه حقیقت جامعیت قرآن دیدگاهها و گفتههای مختلفی ارائه کردهاند که سه دیدگاه کلی در آن وجود دارد:
- دیدگاه حداقلی: بنابر این دیدگاه قلمرو قرآن بیان هر آن چیزی است که انسان در امور دین و سعادت اخروی نیاز دارد، مانند بیان احکام، ارزشهای اخلاقی، موعظهها، صفات خداوند و ثواب و عقاب. در نتیجه جامعیت قرآن در این چارچوب است؛[۲۷] زیرا در غیر این موارد، انسان نیاز به رجوع به دین ندارد و در زمینه نظامهای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی انسان میتواند به شکل درستی این نظامها را تدوین کند.[۲۸] بنابر این دیدگاهْ کلیات علوم دین و احکام مرتبط با آن در قرآن آمدهاست؛ اما جزئیات و فروع احکام بهتفصیل بیان نشدهاست؛ بر همین اساس برخی معتقدند در جزئیات لازم است به سنت نبوی(ص)[۲۹] یا قیاس[۳۰] مراجعه کرد. برخی نیز رجوع به قیاس را مردود دانستهاند و معتقد شدهاند در جزئیاتی که بیان نشدهاند، برائت ذمه جاری میشود.[۳۱]
- دیدگاه میانه: بنابر این دیدگاه مراد از جامعیت قرآن، جامعیت در دین و دنیاست؛ به این معنا که همه این امور به صورت مفصل یا مجمل در قرآن آمدهاست.[۳۲] بر این اساس قرآن شامل احکام، عقاید و معارف و همچنین احکام و قوانین مورد نیاز در زندگی بشر است، مانند احکام روابط فردی و اجتماعی و تعاملات میان افراد و ملتها.[۳۳] و بیان نظامهای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی و قوانین زندگی اسلامی در هر زمان و مکان.[۳۴]
- دیدگاه حداکثری: بنابر این دیدگاه مراد از جامعیت قرآن، این است که قرآن همه علوم و همه امور را از اخبار گذشته و آینده شامل میشود. این نظر به ابنمسعود نسبت داده شدهاست.[۳۵] این دیدگاه میتواند ریشه تفسیر علمی از قرآن باشد؛ چنانکه برخی مفسران، آیات قرآن را بر علوم روز تطبیق کردهاند.[۳۶] برخی اهل معرفت نیز معتقدند قرآن «تبیان» همه چیز است؛ ولی فهم آن نیاز به افرادی دارد که راسخ در علم باشند.[۳۷] برخی با استناد به روایت مشهوری که قرآن را دارای چهار مرحله میداند، «عبارات، اشارات، لطایف و حقایق»،[۳۸] بر این باورند که دسترسی افراد به معارف قرآن، مختلف است، وگرنه همه چیز در قرآن وجود دارد.[۳۹] این گروه، روایات متعددی که قرآن را دارای ظاهر و باطن، و ظاهر آن را زیبا و باطن آن را ژرف و عمیق معرفی میکند،[۴۰] بر همین معنا توجیه میکنند.[۴۱]
امام خمینی در جامعیت قرآن دیدگاه حداکثری را میپذیرد؛ ولی تبیین دیگری از آن دارد. ایشان قرآن را کتابی جامع میداند که دارای دو جهت ظاهری و باطنی است. از جهت ظاهری ایشان معتقد است قرآن در بردارنده همه دستورها و احکامی است که برای سعادت و کمال، بشر به آن نیازمند است و تبیانبودن قرآن در مورد همه چیز را در آیه ۸۹ سوره نحل، به روشنگربودن در همه چیز و همه امور تفسیر میکند. ایشان در این زمینه به روایتی اشاره میکند که دلالت دارد تمام نیازهای مردم در کتاب و سنت آمدهاست؛[۴۲] همچنین روایتی از امام صادق(ع)[۴۳] را شاهد میآورد که حضرت در آن، سوگند یاد میکند که خداوند هیچچیز را در قرآن فروگذار نکردهاست.[۴۴] از اینرو قرآن کریم از بیان هیچ مصلحتی فروگذار نکرده و همه مصالح شخصی، اجتماعی، سیاسی و حکومتی را بیان کردهاست.[۴۵] از سوی دیگر، چنانکه امام خمینی نیز تأکید کردهاست، نیازهای انسان تنها مربوط به امر مادی نیست و از آنجا که انسان دارای ابعاد مختلف است و قرآن کتابی انسانساز است، بنابراین شامل همه ابعادی است که انسان به آن نیازمند است و همه امور مادی و معنوی و رابطه او با خالق، معرفت اسما و صفات و توحید و قیامت در آن آمدهاست.[۴۶] اما از جهت باطنی از آنجا که مراتب بطونی قرآن منطبق بر مراتب هفتگانه عالم، از مرتبه احدیت غیبی تا مرتبه عالم طبیعت و مراتب بطونی انسان کامل است؛[۴۷] و انسان کامل نیز خود آینه تمامنمای تمام اسما و صفات الهی و کون جامع است که همه حقایق را در خود دارد،[۴۸] قرآن نیز شامل همه حقایق عالم است؛[۴۹] و همچنانکه انسانِ کامل صورت اسم اعظم «الله» است که جامع همه اسما و صفات است، قرآن کریم نیز صورت اسم جامع «الله» و صورت احدیت جمیع اسمای الهی است به همین دلیل قرآن کریم قابل نسخ و انقطاع نیست؛ زیرا اسم اعظم و مظاهر او ازلی و ابدیاند؛[۵۰] و ممکن است نامیدن این کتاب به قرآن، به جهت جمعی و مقام احدیت جمع وحدت و کثرت آن باشد؛[۵۱]؛ همچنانکه فرقان بودن آن به جهت وجود تفصیلی و تکثرش است.[۵۲].[۵۳]
ابعاد جامعیت قرآن
قرآن کریم از چند بُعد دارای جامعیت است:
- جامعیت احکام و قوانین: امام خمینی مانند دیگر اندیشمندان[۵۴] معتقد است هر قانونی که برای هدایت بشر نیاز باشد، کلیات آن در قرآن آمده و بیان جزئیات آن بر عهده پیامبر(ص) و ائمه(ع) گذاشته شده است؛[۵۵] چنانکه در روایتی از امیرالمؤمنین(ع) آمده است که آن حضرت هر آنچه را که امت اسلام به آن نیاز دارد، در زمان حیات خود بیان کرده است.[۵۶] امام خمینی معتقد است قوانین کلی مانند قوانین مالیات، قوانین مجازات عمومی مانند قصاص، حدود، دیات، قوانین کلی عبادات همچون نماز، روزه، حج، قوانین معاملات مانند تجارت، اجاره، صلح، قوانین ثبت، قوانین ازدواج و طلاق، قوانین میراث، همه و همه در قرآن کریم آمده است.[۵۷] به اعتقاد ایشان آیاتی که مربوط به قوانین اجتماعی و سیاسیاند، بیش از صد برابر آیاتیاند که قوانین عبادی را بیان میکنند.[۵۸]
- جامعیت زمانی، مکانی و افرادی: قرآن کریم آخرین کتاب آسمانی و کتابی جاودانه در همه زمانها و برای همه نسلهاست؛[۵۹] از این جهت امام خمینی معتقد است برخی آیات بر همین معنا دلالت دارند.[۶۰] همانگونه که خداوند محیط بر همه چیز است، کتاب او نیز محیط بر همه زمانهاست و خداوند قرآن را دستور زندگی همه دورانها قرار دادهاست.[۶۱] قرآن برای گروه خاصی از افراد بشر یا طبقه و جنس خاصی نیامده است و تمام افراد بشر از هر رنگ، ملیت، اقوام و گروهها را شامل میشود و اختصاص به منطقه و مکان خاصی ندارد و این کتاب آسمانی برای حیات همه انسانها در همه ابعاد نازل شده است.[۶۲] آنچه امام خمینی بر آن تأکید بیشتری میکند، ارتباط میان جاودانگی و جامعیت قرآن است؛ زیرا اگر قرآن در همه ابعاد، جامعیت نداشته باشد، نمیتواند کتابی جاودانه باشد. ایشان حکمت و دلیل جاودانگی و ابدی بودن قرآن را در جامعیت آن در مسائل مهم حیاتی، در معنویات و نظام ملکی میداند.[۶۳] ایشان با دیدگاه عرفانی و اخلاقی خاص خود به قرآن مینگرد و به جاودانگی و جامعیت این کتاب اشاره میکند و جاودانگی قرآن را ناشی از مظهریت آن از اسم اعظم میداند که محیط بر همه کتابهای آسمانی است و بالاتر از آن تصور نمیشود و جامعتر از آن کتابی نخواهد آمد[۶۴] بنابراین جامعیت قرآن در نگاهی جامع و فراگیر در نگاه ایشان به این معناست که قرآن بر سه رکن عقاید، اخلاق و احکام استوار است و بنیانهای سعادت را در ابعاد فردی و اجتماعی بیان کردهاست و رمز جاودانگی قرآن نیز در همین نکته نهفتهاست؛[۶۵] زیرا خود را محدود و محصور نکرده و مطابق با زمان و مکان است. البته در هر عصر وظیفه اندیشمندان است که حقایق را از این کتاب استخراج کنند.[۶۶] امام خمینی بر اساس این نگرش، آیات را تفسیر و تبیین کرده و در همه امور جامعه جاری ساخته است.[۶۷]
- جامعیت اهداف: امام خمینی مانند دیگر اندیشمندان،[۶۸] معتقد است قرآن کریم به همه اموری که در تکامل و تربیت انسان دخیلاند، پرداختهاست و از آنجا که انسان موجودی است که ابعاد مختلف مادی و معنوی دارد، همه این امور در قرآن بیان شدهاست؛ اما هر کس به قدر استعداد و توانایی خود میتواند از آن بهره ببرد.[۶۹] به باور ایشان هدف اصلی قرآن تکمیل معرفت خداوند، تحصیل توحید، چگونگی رابطه میان حق و خلق، چگونگی سلوک الی الله، معرفی تجلیات الهی و تعلیم بندگان از جهت علم و عمل و عرفان و شهود است.[۷۰] و از آنجا که انسان برای رسیدن به ابعاد معنوی، نیازمند اصلاح ابعاد مادی است، در قرآن کریم ابعاد مادی و دنیوی همچون چگونگی زندگی اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و نظامی که در تربیت انسان دخیلاند، آمدهاست.[۷۱]
- جامعیت استفاده و فهم از قرآن: امام خمینی مانند دیگر اندیشمندان اسلامی،[۷۲] معتقد است قرآن کریم کتابی است که همه مخاطبان را در هر سطحی از فهم و ادراک دربر میگیرد و همه افراد به قدر استعداد خود از آن بهره میبرند؛[۷۳] اگرچه قرآن کریم دارای معانی باطنی و معارف عمیقی است که همه افراد توانایی و شرایط دریافت و فهم آنها را ندارند و فهم این معانی اختصاص به اولیای الهی دارد.[۷۴]
یکی از وجوهی که معانی بطونی قرآن را تثبیت میکند، قاعده وضع الفاظ برای روح معانی است؛ به این معنا که معنای لفظ و موضوعله آن مقید به قید خاصی نیست و اینچنین نیست که تنها مصادیق حسی را شامل شود، بلکه مصادیق معنوی و ملکوتی را نیز دربر میگیرد؛ زیرا الفاظ، قالب و صورت برای معانیاند که روح آنها به امر واحدی بازمیگردد که در نشئههای مختلف، خود را متناسب با آن نشئه نشان میدهد و مراتب ظاهری و باطنی یک شیء را دربر میگیرد؛ مانند لفظ قلم که تنها وسیلهای را شامل نمیشود که بر کاغذ نقش میزند، بلکه نگارش تکوینی را نیز دربر میگیرد.[۷۵] بنابر این بیان الفاظی که در قرآن مقصود خداوندند، معانی عامی هستند که احاطه و شمول دارند و مصادیق حسی و غیر حسیِ بسیاری را شامل میشوند و این نشاندهنده احاطه و شمول قرآن حتی در مرتبه الفاظ است که میتواند حقایق و معانی بسیاری را در الفاظ محدود بیان کند.[۷۶].[۷۷]
ادله جامعیت قرآن
اندیشمندان اسلامی با آوردن آیاتی مانند ﴿وَنَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ تِبْيَانًا لِكُلِّ شَيْءٍ﴾[۷۸] و ﴿مَا فَرَّطْنَا فِي الْكِتَابِ مِنْ شَيْءٍ﴾[۷۹] بر جامعیت قرآن استدلال کردهاند.[۸۰] آنان هر یک با رویکرد تفسیری و عرفانی به اثبات جامعیت قرآن پرداختهاند و دو دسته دلیل عقلی و نقلی بر این امر اقامه کردهاند؛ هرچند امام خمینی تنها ادله عقلی را بیان کرده است[۸۱]:
دلایل عقلی
این دلایل عبارتند از:
- کامل بودن دین: لازمه کاملبودن دین، کامل بودن کتاب آسمانی آن است؛ چنانکه نفی جامعیت کتاب آسمانی، پذیرش نقص در دین یا کوتاهی در ابلاغ آن است؛ همچنانکه امیرالمؤمنین(ع) در اختلاف فتواهای عالمان، آنان را به قرآن ارجاع میدهد و به این نکته عقلی استدلال میکند که خداوند کتاب ناقصی نفرستادهاست تا بر کامل کردن آن از آنان کمک بخواهد یا رسول او در ابلاغ آن و در ادای تکلیف خود، کوتاهی نکردهاست.[۸۲] امام خمینی جامع نبودن قرآن را نقص در دین، و جامعیت آن را عدل الهی و لطف ربوبی میداند.[۸۳]
- خاتمیت دین: یک تفاوت مهم و اصلی اسلام با دیگر ادیان آسمانی، خاتمیت دین اسلام و پیامبر آن(ص) و جاودانگی قرآن است؛ از اینرو خداوند قرآن را جامع قرار داده، به گونهای که پاسخگوی تمام شئون انسانی تا زمان حیات بشر باشد. از این جهت قرآن طرحی جامع و کلی است که همه قوانین مورد نیاز بشر در آن آمدهاست؛ بنابراین فراگیر بودن قرآن با جاودانگی آن رابطه بسیار نزدیکی دارد و در حقیقت چهرهای از جاودانگی قرآن را تشکیل میدهد.[۸۴]
امام خمینی به این دو استدلال اشاره کرده و معتقد است منحصر دانستن قرآن به ظواهر و احکام و عقاید ظاهری، نشناختن حق قرآن و ناقصدانستن شریعت خاتم است که باید شریعتی کاملتر از آن تصور نشود وگرنه ختمیت آن بر اساس عدل الهی و قاعده لطف محال خواهد بود؛ از این جهت قرآن کریم باید در بیان حقایق و معارف در نهایت درجه کمال و جامعیت باشد.[۸۵] و همچنانکه نبوت پیامبر اسلام(ص) نبوتی کامل و جامع است و او خاتم پیامبران(ص) است، کتاب او نیز باید کتابی جامع و کامل باشد.[۸۶] افزون بر اینکه این کتاب دستوری برای همه زمانهاست و قلمرو جغرافیایی آن تمام سرزمینها و ملتها با هر رنگ و نژاد را شامل میشود؛ بر همین اساس باید برای همه آنان برنامه داشته باشد.[۸۷] امام خمینی دلایل دیگری نیز برای جامعیت قرآن میآورد؛ ازجمله:
- مظهر بودن قرآن از اسم جامع احدی: همچنانکه رسول خاتم(ص) مظهر اسم جامع «الله» است، کتاب او نیز از ناحیه حقتعالی به مبدئیت همه شئون افعالی، صفاتی و ذاتی و تمام تجلیات جمالی و جلالی صادر شدهاست؛[۸۸] از این جهت این کتاب صورت احدیت جمع همه اسما و صفات و معرّف مقام حقتعالی به همه شئون و تجلیات اوست و صورت اسم اعظم الهی است، بلکه حقیقت این دو در حضرت غیب یکی است؛ از اینرو قرآن کریم جامعترینِ کتابهای آسمانی و بیانکننده کاملترین شریعت است و نامگذاری آن به قرآن (که به معنای جمع است) شاهد بر این مدعاست.[۸۹]
- جامعیت انسان: امام خمینی قرآن کریم را کتاب انسانسازی میداند؛[۹۰] که برای تربیت انسان نازل شدهاست. از آنجا که انسان عصاره خلقت و دارای ابعاد و شئون مختلف وجودی[۹۱] و موجودی است که افزون بر ابعاد حیوانی دارای ابعاد عقلی و بالاتر از آن است که میتواند انسانی الهی شود،[۹۲] قرآن نیز باید برای همه ابعاد انسان، دستور و برنامه داشته باشد و بتواند همه نیازهای انسان را برآورده کند؛ نیازهایی که مربوط به شخص و مسائل مربوط به جامعه و ارتباط افراد جامعه با ملتهای دیگر است و همچنین نیازهای معنوی مانند ارتباط انسان با خالق خود، مسائل توحید و صفاتحقتعالی و مسائل قیامت.[۹۳]
- تنزل قرآن از حقایق علمی و شئون ذاتی: به باور امام خمینی حقیقت قرآن کریم پیش از تنزل به مرحله الفاظ و منازل خلقی از شئون ذاتی و حقایق علمی در مرتبه واحدیت است[۹۴] که با عبور از عوالم مختلف از مرحله قلم اعلی و الواح عالیه از طریق غیب نفس و سرّ روح پیامبر اسلام «ص» تنزل داده شدهاست تا بتواند برای عموم مردم قابل فهم شود[۹۵] و این تنزل به معنای تجافی و جداشدن از حقایق بالاتر نیست، بلکه حقایق بالاتر را به همراه دارد و ظهور و تجلی آن حقایق است؛[۹۶] و از آنجا که عوالم حقایق بالاتر، جامع همه عوالم و حقایق پایینترند، نشان میدهد قرآن کریم نیز که تنزل آن حقایق است، جامع این حقایق است.[۹۷].[۹۸]
دلایل نقلی
برخی آیات بر این موضوع دلالت دارند که قرآن بیانکننده همه چیز است ﴿وَمَا مِنْ دَابَّةٍ فِي الْأَرْضِ وَلَا طَائِرٍ يَطِيرُ بِجَنَاحَيْهِ إِلَّا أُمَمٌ أَمْثَالُكُمْ مَا فَرَّطْنَا فِي الْكِتَابِ مِنْ شَيْءٍ ثُمَّ إِلَى رَبِّهِمْ يُحْشَرُونَ﴾[۹۹]، ﴿وَعِنْدَهُ مَفَاتِحُ الْغَيْبِ لَا يَعْلَمُهَا إِلَّا هُوَ وَيَعْلَمُ مَا فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَمَا تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَةٍ إِلَّا يَعْلَمُهَا وَلَا حَبَّةٍ فِي ظُلُمَاتِ الْأَرْضِ وَلَا رَطْبٍ وَلَا يَابِسٍ إِلَّا فِي كِتَابٍ مُبِينٍ﴾[۱۰۰]؛ ﴿وَيَوْمَ نَبْعَثُ فِي كُلِّ أُمَّةٍ شَهِيدًا عَلَيْهِمْ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَجِئْنَا بِكَ شَهِيدًا عَلَى هَؤُلَاءِ وَنَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ تِبْيَانًا لِكُلِّ شَيْءٍ وَهُدًى وَرَحْمَةً وَبُشْرَى لِلْمُسْلِمِينَ﴾[۱۰۱]؛ ﴿لَقَدْ كَانَ فِي قَصَصِهِمْ عِبْرَةٌ لِأُولِي الْأَلْبَابِ مَا كَانَ حَدِيثًا يُفْتَرَى وَلَكِنْ تَصْدِيقَ الَّذِي بَيْنَ يَدَيْهِ وَتَفْصِيلَ كُلِّ شَيْءٍ وَهُدًى وَرَحْمَةً لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ﴾[۱۰۲]؛ ﴿وَجَعَلْنَا اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ آيَتَيْنِ فَمَحَوْنَا آيَةَ اللَّيْلِ وَجَعَلْنَا آيَةَ النَّهَارِ مُبْصِرَةً لِتَبْتَغُوا فَضْلًا مِنْ رَبِّكُمْ وَلِتَعْلَمُوا عَدَدَ السِّنِينَ وَالْحِسَابَ وَكُلَّ شَيْءٍ فَصَّلْنَاهُ تَفْصِيلًا﴾[۱۰۳] در کتابهای روایی و نیز تفسیرهای مأثور ذیل این آیات، روایات فراوانی نیز بر این موضوع دلالت دارند؛ چنانکه در کتاب کافی بابی به همین موضوع اختصاص داده شدهاست.[۱۰۴] امامعلی «ع» با استناد به آیه ﴿وَمَا مِنْ دَابَّةٍ فِي الْأَرْضِ وَلَا طَائِرٍ يَطِيرُ بِجَنَاحَيْهِ إِلَّا أُمَمٌ أَمْثَالُكُمْ مَا فَرَّطْنَا فِي الْكِتَابِ مِنْ شَيْءٍ ثُمَّ إِلَى رَبِّهِمْ يُحْشَرُونَ﴾[۱۰۵] گفتهاست خداوند دینی کامل فرستادهاست و پیامبر اکرم(ص) نیز آن را کامل به مردم رساندهاست؛ زیرا خداوند خود فرمودهاست در این کتاب، چیزی را فروگذار نکردهاست و برای هر چیز، بیانی روشن وجود دارد.[۱۰۶] امام رضا(ع) نیز با استناد به آیه ﴿وَيَوْمَ نَبْعَثُ فِي كُلِّ أُمَّةٍ شَهِيدًا عَلَيْهِمْ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَجِئْنَا بِكَ شَهِيدًا عَلَى هَؤُلَاءِ وَنَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ تِبْيَانًا لِكُلِّ شَيْءٍ وَهُدًى وَرَحْمَةً وَبُشْرَى لِلْمُسْلِمِينَ﴾[۱۰۷] تأکید کردهاست که خداوند دینش را با بیان همه چیز از حلال و حرام، حدود و احکام و بیان تمام نیازهای بشر کامل کرده است[۱۰۸] در روایتی دیگر امام باقر(ع) به اصحاب خود توصیه میکند وقتی سخنی برای آنان گفت، دلیل آن را از کتاب خدا از او بپرسند.[۱۰۹] امام صادق(ع) خاطرنشان میکند برای حل هر اختلافی، در قرآن اصلی وجود دارد؛ ولی عقل مردم به آن نمیرسد.[۱۱۰].[۱۱۱]
منابع
پانویس
- ↑ دهخدا، لغتنامه دهخدا، ۵/۶۴۷۵.
- ↑ طوسی، التبیان، ۴/۱۲۸–۱۲۹؛ مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ۳/۱۹۰.
- ↑ مکارم شیرازی، پیام قرآن، ۸/۲۷۴–۲۷۶.
- ↑ امام خمینی، آداب الصلاة، ۳۱۰.
- ↑ امام خمینی، تعلیقات علی شرح فصوص الحکم، ۵۰.
- ↑ ابنفارس، معجم مقاییس اللغه، ۵/۱۳۹.
- ↑ امام خمینی، دعاء السحر، ۶۵.
- ↑ پویا، حسن، مقاله «جامعیت قرآن»، دانشنامه امام خمینی، ج۴، ص۵۰ - ۵۷.
- ↑ سوره نحل، آیه ۸۹.
- ↑ طبری، جامع البیان فی تفسیر القرآن، ۱۴/۱۰۸.
- ↑ نهج البلاغه، خ۱۸، ۳۷؛ کلینی، الکافی، ۱/۵۹.
- ↑ غزالی، جواهر القرآن و درره، ۳۲.
- ↑ مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ۲/۲۴۱ و ۳/۱۶۴.
- ↑ «و هیچ جنبندهای در زمین نیست و نیز هیچ پرندهای که با دو بال خود میپرد، جز اینکه گروههایی همچون شما هستند؛ ما در این کتاب، هیچ چیز را فرو نگذاشتهایم، سپس (همه) به سوی پروردگارشان گرد آورده میشوند» سوره انعام، آیه ۳۸.
- ↑ «و (یاد کن) روزی را که در هر امّتی گواهی از خودشان بر آنان برانگیزیم و تو را بر اینان گواه آوریم و بر تو این کتاب را فرو فرستادیم که بیانگر هر چیز و رهنمود و بخشایش و نویدبخشی برای مسلمانان است» سوره نحل، آیه ۸۹.
- ↑ طوسی، التبیان، ۴/۱۲۸–۱۲۹؛ فخر رازی، مفاتیح الغیب، ۲۰/۲۵۸؛ طباطبایی، المیزان، ۷/۸۱.
- ↑ ملاصدرا، مفاتیح الغیب، ۱۱.
- ↑ آملی، تفسیر المحیط الاعظم، ۱/۵۵–۵۶.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۸/۴۲۳.
- ↑ امام خمینی، آداب الصلاة، ۳۱۰.
- ↑ امام خمینی، تعلیقات علی شرح فصوص الحکم، ۵۰.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۴/۴۴۸–۴۴۹.
- ↑ امام خمینی، ۸/۱۷۱؛ امام خمینی، ولایت فقیه، ۲۹.
- ↑ امام خمینی، آداب الصلاة، ۳۰۹–۳۱۰.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۲۰/۳۱۲.
- ↑ پویا، حسن، مقاله «جامعیت قرآن»، دانشنامه امام خمینی، ج۴، ص۵۰ - ۵۷.
- ↑ سید مرتضی، رسائل الشریف المرتضی، ۲/۲۲۰؛ ابوالفتوح رازی، روض الجنان، ۷/۲۸۴؛ نخجوانی، الفواتح الالهیة، ۱/۴۳۵.
- ↑ مصباح یزدی، قرآنشناسی، ۲/۲۹۶–۲۹۷ و ۳۰۸.
- ↑ ابنحزم، المحلی، ۱/۵۶؛ زمخشری، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، ۲/۶۲۸.
- ↑ قاضیعبدالجبار، فی ابواب التوحید و العدل، ۱۷/۳۱۵–۳۱۶.
- ↑ فخر رازی، مفاتیح الغیب، ۲۰/۲۵۸.
- ↑ طوسی، التبیان، ۴/۱۲۸؛ طبرسی، مجمع البیان، ۴/۴۶۱.
- ↑ مکارم شیرازی، پیام قرآن، ۸/۲۷۶–۲۸۰.
- ↑ زحیلی، تفسیر الوسیط، ۲/۱۲۹۴.
- ↑ ابنکثیر، تفسیر القرآن العظیم، ۴/۵۱۰.
- ↑ رضایی، درآمدی بر تفسیر علمی قرآن، ۲۹۱–۲۹۲.
- ↑ حسنزاده آملی، انسان و قرآن، ۹.
- ↑ مجلسی، بحار الانوار، ۸۹/۲۰ و ۱۰۳.
- ↑ صادقی تهرانی، الفرقان فی تفسیر القرآن، ۱۶/۴۴۹.
- ↑ کلینی، الکافی، ۲/۵۹۹؛ آمدی، تصنیف غرر الحکم، ۱۱۰.
- ↑ مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ۳/۲۰۰ و ۲۰/۱۳۱.
- ↑ کلینی، الکافی، ۱/۵۹–۶۲.
- ↑ کلینی، الکافی، ۱/۵۹.
- ↑ امام خمینی، ولایت فقیه، ۲۹.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۸/۴۲۳.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۴/۴۴۸.
- ↑ امام خمینی، تعلیقات علی شرح فصوص الحکم، ۵۰.
- ↑ امام خمینی، دعاء السحر، ۵۴–۵۵.
- ↑ امام خمینی، تعلیقات علی شرح فصوص الحکم، ۵۰.
- ↑ امام خمینی، آداب الصلاة، ۳۲۱.
- ↑ امام خمینی، آداب الصلاة، ۳۲۱.
- ↑ امام خمینی، دعاء السحر، ۵۵؛ امام خمینی، آداب الصلاة، ۳۳۳.
- ↑ پویا، حسن، مقاله «جامعیت قرآن»، دانشنامه امام خمینی، ج۴، ص۵۰ - ۵۷.
- ↑ شوکانی، فتح القدیر، ۳/۲۲۴؛ ابنعاشور، التحریر و التنویر، ۱/۳۸.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۵/۵۰۴.
- ↑ طوسی، تهذیب الاحکام، ۶/۳۱۹.
- ↑ امام خمینی، کشف اسرار، ۳۱۵؛ امام خمینی، آداب الصلاة، ۱۹۰.
- ↑ امام خمینی، ولایت فقیه، ۱۱.
- ↑ زرکشی، البرهان فی علوم القرآن، ۲/۸۲.
- ↑ امام خمینی، کشف اسرار، ۳۰۶.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۸/۱۷۱؛ امام خمینی، ولایت فقیه، ۲۹.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۲۰/۹۳.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۲۰/۹۳.
- ↑ امام خمینی، آداب الصلاة، ۳۰۹.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۴/۳۸۶–۳۸۷.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۲۱/۷۷.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۲۰/۹۳، ۳۱۲ و ۲۴۹.
- ↑ ابنعاشور، التحریر و التنویر، ۱/۹۲؛ طباطبایی، المیزان، ۱۰/۱۶۷.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۳/۲۳۰ و ۱۸/۲۶۳.
- ↑ امام خمینی، آداب الصلاة، ۲۹۷.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۶/۵۳۰.
- ↑ آملی، تفسیر المحیط الاعظم، ۱/۳۶۳؛ طباطبایی، المیزان، ۳/۸۶.
- ↑ امام خمینی، آداب الصلاة، ۳۷؛ امام خمینی، تفسیر حمد، ۱۷۰ و ۱۷۳–۱۷۴.
- ↑ امام خمینی، امام خمینی، صحیفه، ۱۹/۷.
- ↑ امام خمینی، آداب الصلاة، ۲۴۹–۲۵۰؛ امام خمینی، تقریرات، ۲/۳۵۷–۳۵۸.
- ↑ امام خمینی، تعلیقات علی شرح فصوص الحکم، ۲۳۲.
- ↑ پویا، حسن، مقاله «جامعیت قرآن»، دانشنامه امام خمینی، ج۴، ص۵۰ - ۵۷.
- ↑ «و (یاد کن) روزی را که در هر امّتی گواهی از خودشان بر آنان برانگیزیم و تو را بر اینان گواه آوریم و بر تو این کتاب را فرو فرستادیم که بیانگر هر چیز و رهنمود و بخشایش و نویدبخشی برای مسلمانان است» سوره نحل، آیه ۸۹.
- ↑ «و هیچ جنبندهای در زمین نیست و نیز هیچ پرندهای که با دو بال خود میپرد، جز اینکه گروههایی همچون شما هستند؛ ما در این کتاب، هیچ چیز را فرو نگذاشتهایم، سپس (همه) به سوی پروردگارشان گرد آورده میشوند» سوره انعام، آیه ۳۸.
- ↑ ابنعجیبه، البحر المدید، ۲/۱۱۵؛ طباطبایی، قرآن در اسلام، ۲۳–۳۳.
- ↑ حسن پویا|پویا، حسن، جامعیت قرآن - پویا (مقاله)|مقاله «جامعیت قرآن»، دانشنامه امام خمینی ج۴ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی، ج۴، ص۵۰ - ۵۷.
- ↑ فیض کاشانی، تفسیر الصافی، ۲/۱۱۸–۱۱۹؛ حویزی، تفسیر نور الثقلین، ۳/۷۷.
- ↑ امام خمینی، آداب الصلاة، ۲۹۱.
- ↑ ایازی، قرآن اثری جاویدان، ۱۵.
- ↑ امام خمینی، آداب الصلاة، ۲۹۱.
- ↑ امام خمینی، آداب الصلاة، ۳۰۹–۳۱۱.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۸/۱۷۱ و ۲۰/۹۳.
- ↑ امام خمینی، آداب الصلاة، ۱۸۳.
- ↑ امام خمینی، آداب الصلاة، ۳۲۱.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۳/۲۳۰.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۴/۱۵۳.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۴/۱۸۶.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۴/۴۴۸–۴۴۹و۶/۴۲.
- ↑ امام خمینی، آداب الصلاة، ۱۸۱.
- ↑ امام خمینی، آداب الصلاة، ۳۲۲–۳۲۳؛ امام خمینی، صحیفه، ۲۰/۱۱۳.
- ↑ امام خمینی، آداب الصلاة، ۳۲۳؛ آشتیانی، مقدمه مصباح الهدایة الی الخلافة و الولایه، ۱۵۲.
- ↑ امام خمینی، آداب الصلاة، ۱۸۱؛ آشتیانی، مقدمه مصباح الهدایة الی الخلافة و الولایه، ۱۵۲.
- ↑ پویا، حسن، مقاله «جامعیت قرآن»، دانشنامه امام خمینی، ج۴، ص۵۰ - ۵۷.
- ↑ «و هیچ جنبندهای در زمین نیست و نیز هیچ پرندهای که با دو بال خود میپرد، جز اینکه گروههایی همچون شما هستند؛ ما در این کتاب، هیچ چیز را فرو نگذاشتهایم، سپس (همه) به سوی پروردگارشان گرد آورده میشوند» سوره انعام، آیه ۳۸.
- ↑ «و کلیدهای (چیزهای) نهان نزد اوست؛ (هیچ کس) جز او آنها را نمیداند؛ و او آنچه را در خشکی و دریاست میداند و هیچ برگی فرو نمیافتد مگر که او آن را میداند و هیچ دانهای در تاریکیهای زمین و هیچ تر و خشکی نیست جز آنکه در کتابی روشن آمده است» سوره انعام، آیه ۵۹.
- ↑ «و (یاد کن) روزی را که در هر امّتی گواهی از خودشان بر آنان برانگیزیم و تو را بر اینان گواه آوریم و بر تو این کتاب را فرو فرستادیم که بیانگر هر چیز و رهنمود و بخشایش و نویدبخشی برای مسلمانان است» سوره نحل، آیه ۸۹.
- ↑ «به راستی در داستان آنان برای خردمندان پندی (نهفته) است؛ (قرآن) گفتاری بربافته نیست بلکه کتاب پیش از خویش را راست میشمرد و روشنگر همه چیز و رهنمود و بخشایشی برای گروه مؤمنان است» سوره یوسف، آیه ۱۱۱.
- ↑ «و شب و روز را دو نشانه قرار دادیم آنگاه نشانه شب را زدودیم و نشانه روز را روشنی بخش آوردیم تا بخششی از پروردگارتان بجویید و شمارگان سالها و حساب را بدانید و هر چیز را نیک روشن داشتهایم» سوره اسراء، آیه ۱۲.
- ↑ کلینی، الکافی، ۱/۵۹–۶۲.
- ↑ «و هیچ جنبندهای در زمین نیست و نیز هیچ پرندهای که با دو بال خود میپرد، جز اینکه گروههایی همچون شما هستند؛ ما در این کتاب، هیچ چیز را فرو نگذاشتهایم، سپس (همه) به سوی پروردگارشان گرد آورده میشوند» سوره انعام، آیه ۳۸.
- ↑ نهج البلاغه، خ۱۸، ۳۶–۳۷.
- ↑ «و (یاد کن) روزی را که در هر امّتی گواهی از خودشان بر آنان برانگیزیم و تو را بر اینان گواه آوریم و بر تو این کتاب را فرو فرستادیم که بیانگر هر چیز و رهنمود و بخشایش و نویدبخشی برای مسلمانان است» سوره نحل، آیه ۸۹.
- ↑ کلینی، الکافی، ۱/۱۹۹؛ صدوق، اخبار الرضا(ع)، ۱/۲۱۶؛ حویزی، تفسیر نور الثقلین، ۱/۷۱۴.
- ↑ کلینی، الکافی، ۱/۶۰؛ حویزی، تفسیر نور الثقلین، ۳/۷۴.
- ↑ حویزی، تفسیر نور الثقلین، ۳/۷۵.
- ↑ حسن پویا|پویا، حسن، مقاله «جامعیت قرآن»، دانشنامه امام خمینی، ج۴، ص۵۰ - ۵۷.