ادب
این مقاله هماکنون در دست ویرایش است.
این برچسب در تاریخ ۱۵ مرداد ۱۴۰۲ توسط کاربر:Bahmani برای جلوگیری از تعارض ویرایشی اینجا گذاشته شده است. اگر بیش از پنج روز از آخرین ویرایش مقاله میگذرد میتوانید برچسب را بردارید. در غیر این صورت، شکیبایی کرده و تغییری در مقاله ایجاد نکنید. |
مقدمه
ادب به معنای تبدیل حالات بد به حالات خوب و بروز اخلاق پسندیده، از جمله برترین کمالات انسانی است و انسان در صورت کسب آن میتواند سرمنشأ امر خیر و نیک شود. ادب، بهترین خوی انسانی و نشانه تربیت فطری در زمینه وجودی انسان است. از اینرو آدمی اگر مؤدب به ادب الهی شود راه رشد و کمال انسانی را در خود پدید آورده است و در غیر این صورت، کمال انسانی در او بروز نمییابد و از انسانیّت فاصله میگیرد. امیرالمؤمنین (ع) فرمود: "هیچ میراثی چون ادب نیست"[۱].[۲]
ادب از دیدگاه اسلام
دین اسلام در کنار تأکید بر اخلاقیات و تخلق به اخلاق پسندیده، توجه ویژهای به رعایت ادب در موقعیتها و وضعیتهای مختلف دارد، به گونهای که از برخی روایتها استفاده میشود که ادب مقوّم یا دستکم لازمه دینداری است و کسی که فاقد ادب است، دیندار نیست. چنین سخنی درباره عقل نیز گفته و بیان شده کسیکه ادب ندارد، عقل ندارد[۳]. امام علی(ع) در روایتی ضمن بیان کارکردهای ادب، انسانها را بدان تشویق و تحریض میکند. ایشان میفرماید: بر شما باد به ادب پسندیده که اگر فرمانروا باشید، برجسته میشوید و اگر از طبقه متوسط و مردم عادی باشید، بالا میروید و برتری مییابید و اگر زندگی بر شما تنگ شود، با ادب خویش روزگارتان را به خوبی و خوشی سپری خواهید کرد[۴]. از معصوم(ع) نقل شده که فرمود: آن کس که ادب ندارد حیوان بیفایدهای بیش نیست[۵]. مواضع مختلفی از قرآن، تعلیم ادب به بندگان است. برای نمونه، خداوند از موسی(ع) میخواهد چون به وادی مقدس «طوی» پای گذاشته است کفشها را از پای در آورد و با ادب در محضر خداوند حاضر شود[۶].[۷]
آداب در فقه
آداب در ابواب متعدّد فقه در معنای لغوی به کار رفته است، هرچند آنچه در بیشتر ابواب فقه منظور فقیهان است، مجموع رفتارها و هیئتهایی است که فعل یا ترک آنها از دیدگاه شارع مقدّس، موجب حسن و کمال فعل یا موضوعی میشود که حکم شرعی به آن تعلّق گرفته است، مانند آداب نماز، روزه، زیارت، جهاد و تخلّی. از بررسی کلمات فقیهان و کاربرد این واژه در فقه بر میآید که آداب، اعم از احکام لزومی و غیر لزومی است؛ یعنی هم مستحبّات و مکروهات را در بر میگیرد و هم واجبات و محرّمات را[۸].[۹]
جستارهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ نهج البلاغه، حکمت ۵۴: «لَا مِيرَاثَ كَالْأَدَب».
- ↑ دینپرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه ج۱، ص ۹۶.
- ↑ غرر الحکم، ص۲۴۸.
- ↑ شرح نهج البلاغة، ابن ابی الحدید، ج۲۰، ص۳۰۴.
- ↑ إرشاد القلوب، ج۱، ص۱۶۰؛ أعلام الدین، ص۸۴.
- ↑ ﴿إِنِّي أَنَا رَبُّكَ فَاخْلَعْ نَعْلَيْكَ إِنَّكَ بِالْوَادِ الْمُقَدَّسِ طُوًى﴾ «بیگمان این منم پروردگار تو، پایپوشهای خویش را درآور که تو در سرزمین مقدس «طوی» یی» سوره طه، آیه ۱۲.
- ↑ کمپانی زارع، مهدی، مقاله «ادب»، دانشنامه امام رضا ج۲، ص۲۶-۳۱.
- ↑ الحدائق الناضرة، ج۲، ص۲.
- ↑ هاشمی شاهرودی، سید محمود، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت، ج۱، ص ۱۲۳-۱۲۴.