نسخهای که میبینید نسخهای قدیمی از صفحهاست که توسط Ranjbar(بحث | مشارکتها) در تاریخ ۲ ژوئیهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۰۱:۳۴ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوتهای عمدهای با نسخهٔ فعلی بدارد.
نسخهٔ ویرایششده در تاریخ ۲ ژوئیهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۰۱:۳۴ توسط Ranjbar(بحث | مشارکتها)
آیا ظهورامام مهدی(ع) ناگهانی اتفاق میافتد؟ یکی از پرسشهای مرتبط به بحث مهدویت است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی مهدویت مراجعه شود.
«یکی از نکات مهم در مبحث حاضر این است که درباره وقوع ظهور از حیث چگونگی تحقق، دو بحث وجود دارد که عبارتند از:
بحث اول: وقوع ظهور پس از تحقق علائم؛ تقریباً بیش از دو هزار علامت برای فرج، ظهور و رستاخیر در کتب حدیثینقل شده که میتوان آنها را به چهار دسته تقسیم نمود: فِتَن، مَلاحم، علائم ظهور و اشراط الساعة. حال اگر این بحث مبنای تحقیق قرار گیرد باید گفت که در منابع روایی، از دو دسته علامت و نشانه ظهور سخن به میان رفته است که عبارتند از:
دسته نخست: علائم حتمی[۱]؛ علائم حتمی ظهورحضرت مهدی (ع) به نشانههایی گفته میشود که مطابق برخی روایات، قطعاً محقق خواهند شد؛ البته این علائم که پنج نشانه میباشند، برخی قبل از ظهور واقع میشوند و برخی نیز بعد از ظهور و در زمان قیام؛ ولی مسامحتاً به تمام این پنج علامت، علائم ظهور اطلاق شده است. در این باره عمر بن حنظلة از امام صادق (ع) نقل میکند که فرمودهاند: خَمْسُ عَلَامَاتٍ قَبْلَ قِیَامِ الْقَائِمِ الصَیْحَةُ وَ السُفْیَانِیُ وَ الْخَسْفُ وَ قَتْلُ النَفْسِ الزَکِیَةِ وَ الْیَمَانِیُ[۲](...)
دسته دوم: علائم غیر حتمی[۳]؛ در برخی از روایات از طرق خاصه و عامه، نشانههایی برای ظهور حضرت مهدی (ع) نقل شده است که به عنوان علامت غیر حتمی شناخته میشوند؛ چرا که این علایم، با ظهور ارتباط لزومی ندارند. بدین معنا که بیانگر ظرف تحقق ظهورند، نه شرط تحقق ظهور؛ یعنی ممکن است برخی از آنها اصلاً واقع نشوند، ولی ظهور تحقق یابد و نیز ممکن است برخی از آنها حادث شود، ولی ظهور همزمان با آنها شکل نگیرد.
البته بحث از علائم غیر حتمی در این زمان که انقلابهایی در برخی از کشورهای اسلامی واقع شده یا در حال واقع شدن است و یا قضایای جانکاهی که امروزه در کشورسوریه در حال اتفاق است، بحث قابل توجه و عمیقی است.
به عبارت دیگر، برخی معتقدند که بعضی از اتفاقاتی که در تعدادی از روایات و منابع تاریخی به عنوان علامت آمده است، همچون مسأله سید حسنی یا سید خراسانی و ... با علائم حتمی بی ارتباط نیستند. یعنی میگویند علائم حتمی علائمی هستند که با تحققشان، ظهور حضرت مهدی (ع) برای کثیری از افراد احراز میشود، ولی علائم غیر حتمی، علائمی هستند که میتوانند به عنوان یکی از قرائن بر علائم حتمی مطرح باشند. هر چند حول برخی از این علائم، بحثهای اختصاصی فراوانی نیز وجود دارد که باید در جای خود بررسی شود؛ همچون اینکه آیا سید حسنی یا سید خراسانی دو شحصیت مستقلند یا خیر؟ یا اینکه آیا اساساً ادلهسید حسنی معتبرند یا خیر؟ چه اینکه برخی از محققین قائلند که ادلهسید حسنی، بسیار ضعیف است و مورد اعتماد نیست.
البته بحث علائم، بحث مفصلی است که در جای خود باید مورد تحقیق قرار گیرد.
بحث دوم: وقوع ظهور به صورت ناگهانی؛ به نظر نگارنده به جای بحث از علائم ظهور، ابتداء بایستی از قواعد کلی باب ظهور و سپس از فروعات آن سخن به میان آورد؛ زیرا همانطور که هر موضوعی، محکمات یا اصول و متشابهات یا فروعی دارد، همانطور در مورد ظهور حضرت مهدی (ع) نیز در روایات، یک قواعد کلی یا اصول مسلم و قواعد جزیی یا فروع غیرمسلمی وجود دارد که باید آنها را به درستی تحلیل نمود.
بنابراین طبق تصریح برخی احادیث، در مورد ظهور حضرت مهدی (ع) چند اصل مسلم و قاعده کلی وجود دارد که عبارتند از:
اصل اول: ناگهانی بودن ظهور؛ اولین اصل این است که ظهور حضرت مهدی (ع) همانند روز قیامت به صورت ناگهانی و بغتتاً واقع میشود؛ یعنی همانطور که در قرآن، درباره قیامت به ناگهانی بودن آن اشاره شده و آمده است: ﴿هَلْ يَنظُرُونَ إِلاَّ السَّاعَةَ أَن تَأْتِيَهُم بَغْتَةً...﴾[۵]
یا آمده است: ﴿يَسْأَلُونَكَ عَنِ السَّاعَةِ أَيَّانَ مُرْسَاهَا قُلْ إِنَّمَا عِلْمُهَا عِندَ رَبِّي ... لاَ تَأْتِيكُمْ إِلاَّ بَغْتَةً...﴾[۶] در باره قیامت از تو میپرسند که چه وقت فرا میرسد بگو: علم آن نزد پروردگار من است تنها اوست که میداند... جز به ناگهان بر شما نیاید.
همانطور نیز در روایات، به وقوع ناگهانی ظهور حضرت مهدی (ع) تاکید شده است؛ زیرا امام حسن (ع) از پیامبر اکرم (ص) نقل فرمودهاند که: قالَ الْحَسَنُ بْنُ عَلِی صَلَوَاتُ اللهِ عَلَیهِمَا سَأَلْتُ جَدی رَسُولَ اللهِ (ص) عَنِ الْأَئِمةِ بَعْدَهُ فَقَالَ ص الْأَئِمةُ بَعْدِی عَدَدَ نُقَبَاءِ بَنِی إِسْرَائِیلَ اثْنَا عَشَرَ ... قُلْتُ یا رَسُولَ اللهِ فَمَتَی یخْرُجُ قَائِمُنَا أَهْلَ الْبَیتِ قَالَ إِنمَا مَثَلُهُ کمَثَلِ الساعَةِ ثَقُلَتْ فِی السماواتِ وَ الْأَرْضِ لا تَأْتِیکمْ إِلا بَغْتَةً[۷]
و امام رضا (ع) نیز قریب به این مضمون فرمودهاند که: ان النبِی صلی الله علیه و آله و سلم قِیلَ لَهُ یا رَسُولَ اللهِ مَتَی یخْرُجُ الْقَائِمُ مِنْ ذُریتِک فَقَالَ مَثَلُهُ مَثَلُ الساعَةِ التِی لا یجَلیها لِوَقْتِها إِلا هُوَ ثَقُلَتْ فِی السماواتِ وَ الْأَرْضِ لا تَأْتِیکمْ إِلا بَغْتَة[۸]
بنابراین میتوان به عنوان یک اصل پذیرفت که محتمل است، مردمروزی را به صبح برسانند، در حالیکه آن روز، روز ظهور حضرت مهدی (ع) باشد، یعنی چه بسا ممکن است مردم از برخی از علائم ظهور، هرگز اطلاع پیدا نکنند و ظهور واقع شود و یا چه بسا ممکن است طبق قاعده قرآنی ﴿يَمْحُو اللَّهُ مَا يَشَاء وَيُثْبِتُ﴾[۹] / خدا هر چه را بخواهد محو یا اثبات میکند؛ در بعضی از علائم ظهور، بداء به وجود بیاید؛ زیرا دلیل معتبر و متقنی وجود ندارد که به محض وقوع بعضی از علائم حتمی، بلا فاصله حتماً باید پنجاه سال بعد یا صد سال بعد ظهور اتفاق بیافتد.
اولاً: با تصریح از اخبار دهندگان زمان ظهور انتقاد شده و آنان مورد تکذیب قرار گرفتهاند.
ثانیاً: با تاکید روشن کردهاند که هیچ یک از ائمه اطهار (ع) در این مورد سخنی نگفته و برای ظهور، زمانی مشخص نفرموده است. به عنوان مثال از فضیل بن یسار از امام باقر (ع) در مورد این موضوع پرسیدند که هَل لِهذا الامر وقتٌ؟/آیا برای این امر وقتی معین است؟ که آن حضرت (ع) در پاسخ فرمودند: کَذَبَ الوقاتون، کَذَبَ الوقاتون، کَذَبَ الوقاتون[۱۰]
و یا مُنذر جواز از امام صادق (ع) نقل کرده که فرمودند: کذَبَ الْمُوَقتُونَ مَا وَقتْنَا فِیمَا مَضَی وَ لَا نُوَقتُ فِیمَا یسْتَقْبِلُ[۱۱].
طبق این تحلیل که یأتی بغتةً و کذب الوقاتون به عنوان یک اصل مسلم مورد پذیرش قرار گرفت، میتوان این گونه گفت که اصل اساسی برای ظهور، همین دو اصل است و نشانههای غیر حتمی و حتی حتمی، فرع بر این دو اصلند؛ از این رو، گاهی ممکن است که نشانهها و علائمی برای ظهور وجود داشته باشد، ولی بلافاصله ظهور محقق نشود. بدین معنا که با تحقق این علائم، برای انسان ظن حاصل پیدا میشود که ظهور حضرت مهدی (ع) خیلی دور نیست، اما حتی با این وجود نیز نمیتوان گفت که ظهور، دو سال یا ده سال یا پنجاه سال دیگر است، بلکه چه بسا یک علامتی واقع شود ولی ظهور دویست سال بعد از آن محقق شود. در نتیحه نمیتوان گفت که بلافاصله بعد از جریاناتی که امروزه در سوریه و برخی کشورهای اسلامی در حال اتفاق است، باید ظهور اتفاق بیافتد؛ اگر چه ممکن است این جریانات، جزو مصادیق علائم ظهور باشد.
به عبارت دیگر، همانگونه که مرحوم ملا محسنفیض کاشانی در کتاب علم الیقین[۱۲]، درباره بحث بداء فرمودند، نگارنده معتقد است یکی از عللی که در مورد وقت ظهور، زمانِ معینی ذکر نشده، این است که ممکن است مطابق آیه شریفه ﴿يَمْحُو اللَّهُ مَا يَشَاء وَيُثْبِتُ﴾[۱۳]ارادهخداوند متعال به تحقق علائم قطعی و معینی برای ظهور تعلق گرفته باشد، اما ممکن است که این اراده، جزو عالم محو و اثبات بوده باشد؛ یعنی عالمی که از جانب ذات اقدس الاه قابل محو شدن و تغییر پیدا کردن است. لذا طبق تحقیق، باید اصول کلی و علائم قطعی و غیر قطعی را در کنار یکدیگر قرار داد و با هم تحلیل نمود.
در تایید این موضوع، روایتی از داوود بن ابی قاسم از امام جواد (ع) نقل شده که راوی میگوید: در خدمت امام جواد (ع) بودیم که سخن از سفیانی و قطعی بودن قیامش به میان آمد. به امام جواد (ع) عرض کردم: هَلْ یبدُو لله فی المحتوم؟ آیا برای خدا در امور حتمی هم بدا حاصل میشود؟ که آن حضرت در پاسخ فرمودند: نَعَمْ[۱۴]/ آری!.
بنابراین از مجموع ادله نمیتوان استفاده نمود که ظهور بلافاصله بعد از تحقق فلان علامت واقع میشود و زمان معینی دارد؛ زیرا با کلیاتی نظیر کذب الوقاتون یا یأتی بغتةً سازگاری ندارد. حتی این نکته به ذهن میرسد که اگر واقعاً یأتی بغتةً و کذب الوقاتون به عنوان یک اصل مسلم مورد پذیرش قرار گرفت، آن گاه چه دلیلی دارد که گفته شود خداوند متعال برای ظهور، علامات حتمی و غیر حتمی قرار داده است؛ زیرا:
اولاً: بعضی از علائمی که محققین در مورد آنها تحقیق کردند، جزو اسرائیلیات است. یعنی عدهای از متمهدیان در طول تاریخ برای اینکه خودشان ادعای مهدویت داشتند، بعضی از این علائم را جعل کردهاند.
«در بسیاری از روایاتی که از پیامبر گرامی اسلام و امامانمعصوم (ع) نقل شده، بر این نکته تأکید گشته است که ظهور نیز همانند قیامت، ناگهانی و غیر منتظره فرا میرسد و زمان آن را هیچ کس جز خداوندحکیم نمیداند. از جمله در روایتی که امام رضا (ع) به واسطه پدران بزرگوارش، از پیامبر اکرم (ص) نقل میکند، چنین آمده است: به پیامبر اسلام -درود خدا بر و او خاندانش باد- عرض شد: ای فرستاده خدا! آن قائم که از نسل شماست، چه وقت ظهور میکند؟ آن حضرت فرمود: ظهور او مانند قیامت است. "تنها خداوند است که چون زمانش فرا رسد، آشکارش میسازد. فرا رسیدن آن بر آسمانیان و زمینیان پوشیده است. جز به ناگهان بر شما نیاید"[۱۶].[۱۷]. امام باقر (ع) نیز در تفسیر این آیه شریفه: "آیا چشم به راه چیزی جز آن ساعتند که ناگاه و بیخبرشان بیاید؟"[۱۸] میفرماید: "مراد از ساعت، ساعت قیامقائم (ع) با است که ناگهان بر ایشان بیاید"[۱۹]. حضرت صاحب الامر (ع) نیز در یکی از توقیعهای خود بر این نکته تأکید میورزد که ظهور ناگهانی و دور از انتظار فرا میرسد: فرمان ما به یکباره و ناگهانی فرا میرسد و در آن زمان، توبه و بازگشت برای کسی سودی ندارد و پشیمانی از گناه، کسی را از کیفر ما نجات نمیبخشد[۲۰].
این دسته از روایات از یک سو هشداری است به شیعیان که در هر لحظه، آماده ظهورحجتحق باشند و از سویی دیگر، تذکری به همه کسانی است که در پی تعیین وقت برای ظهورند»[۲۱].
«در بسیارى از روایاتى که از پیامبر اکرم (ص) و امامانمعصوم (ع) نقل شده، این نکته مورد تأکید قرار گرفته که ظهور نیز مانند قیامت، ناگهانى و غیرمنتظره فرامىرسد و زمان آن را هیچ کس جز خداوند نمىداند. از جمله در روایتى که امام رضا (ع) به واسطه پدران بزرگوارش از پیامبر اکرم (ص) نقل مىکند، چنین آمده است: "به پیامبر (ص) عرض شد: اى رسول خدا آن قائم که از نسل شماست چه وقت ظهور مىکند؟" آن حضرت فرمود: "ظهور او مانند قیامت است"[۲۲].
امام باقر (ع) نیز در تفسیرآیه شریفه ﴿هَلْ يَنظُرُونَ إِلاَّ السَّاعَةَ أَن تَأْتِيَهُم بَغْتَةً وَهُمْ لا يَشْعُرُونَ﴾[۲۳] مىفرماید: مراد از ساعت، ساعت قیام قائم (ع) است که ناگهان بر ایشان مىآید[۲۴]. حضرت مهدى (ع) نیز در نامه خود به شیخ مفید مىنویسد: "... فَإِنَّ أَمْرَنَا بَغْتَةٌ فُجَاءَةٌ"[۲۵]؛ فرمان ما بهطور ناگهانى فرامىرسد. دو واژه "بغتة" و "فجاة" هر دو، به یک معناست که عبارت از ناگهانى رسیدن امر است و ظاهر سخن این است که منظور از "امر" در نامه مبارک، همان ظهورحضرت ولى عصر (ع) است. و اما نشانههاى قطعىاى که پیش از ظهور رخ مىدهد، روز ظهور را مشخص نمىسازد و ظهور آن حضرت براى مردم، بهویژه براى کسانى که به خاطر بها ندادن به مسأله یا ضعف عقیده به حضرت مهدى (ع)، پیرامون وجود گرانمایه او و ظهورش نمىاندیشند، ناگهانىتر و غافلگیرکنندهتر خواهد بود[۲۶]»[۲۷].
↑«پنج علامت قبل از قیامقائم است، نداکننده که از آسمان ندا میدهد، سفیانی، فرو برده شدن در بیداء، کشته شدن نفس زکیه و یمانی.» کمال الدین، شیخ صدوق، ج۲، ص۶۴۹.
↑«از جدم، رسول خدا (ص) راجع به امامان پس از او پرسش کردم. فرمود: امامان بعد از من، به عدد نقیبان بنی اسرائیل، دوازده نفرند که خداعلم و فهم مرا به ایشان مرحمت فرموده و تو ای حسن! از ایشان هستی. عرض کردم: ای رسول خدا! چه زمانی قائم ما اهل بیتظهور می کند؟ فرمود: ای حسن! حکایت او حکایت قیامت است: در آسمانها و زمین گران است، و نیاید شما را مگر به طور ناگهانی.»بحارالأنوار، علامه مجلسی، ج۳۶، ص۳۴۱.
↑«از پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم پرسش شد: چه زمانی فرزندت قائمظهور میکند؟ فرمود: جریان او جریان قیامت است که وقتش را جز خداوند عز و جل آشکار نکند و شما را جز ناگهانی نیاید.» عیون اخبار الرضا (ع)، شیخ صدوق، ج۲، ص۳۷۳.
↑«آنان که وقتی برای آن تعیین میکنند، دروغ میگویند، آنان که وقتی برای آن تعیین میکنند، دروغ میگویند، آنان که وقتی برای آن تعیین میکنند، دروغ میگویند.» الغیبة، شیخ طوسی، ص ۴۲۵.
↑«کسانی که برای ظهور وقت تعیین میکنند دروغ میبافند، ما خاندان رسالت، نه در گذشته برای آن وقت مشخصی اعلان کردیم و نه در آینده چنین خواهیم کرد» الغیبة، شیخ طوسی، ص۲۶۲؛ کافی، کلینی، ج۱، ص۳۶۸؛ بحار الانوار، علامه مجلسی، ج۵۳، ص ۱۰۳؛ معجم احادیث الامام المهدی (ع)، ج۳، ص۳۷۷.