امام حسن مجتبی
متن این جستار آزمایشی و غیرنهایی است. برای اطلاع از اهداف و چشم انداز این دانشنامه به صفحه آشنایی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت مراجعه کنید.
- این مدخل از زیرشاخههای بحث اهل بیت پیامبر خاتم است. "امام حسن مجتبی" از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:
- در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل امام حسن مجتبی (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
امام حسن | |
---|---|
نقش | امام دوم شیعیان |
نام | حسن بن علی |
کنیه | ابومحمد |
زادروز | ۱۵ رمضان، سال ۳ق. |
زادگاه | مدینه |
مدت امامت | ۱۰ سال (۴۰-۵۰ق) |
مدفن | بقیع، مدینه |
محل زندگی | مدینه، کوفه |
لقب(ها) | مجتبی، سید، زکی، سبط |
پدر | امام علی |
مادر | حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها |
همسر(ان) | ام بشیر، خوله، ام اسحق، حفصه، هند، جعده |
فرزند(ان) | زید، ام الحسن، ام الحسین، حسن، عمر، قاسم، عبدالله، ابوبکر، عبدالرحمن، حسین، طلحه، ام عبدالله، ام سلمه، رقیه |
طول عمر | ۴۸سال |
مقدمه
- امام حسن(ع) فرزند علی بن ابی طالب(ع) کنیهاش ابومحمد و ملقب به مجتبی در نیمه ماه رمضان سال سوم هجری قمری در مدینه متولد شد[۱] و در سال ۵۰ یا ۵۱ هجری قمری با دسیسه یزید بن معاویه توسط همسرش جعده دختر اشعث، مسموم گردیده و در چهل و هفت سالگی شهید شد[۲] و در قبرستان بقیع دفن گردید[۳][۴].
تولد امام حسن(ع)
- امام حسن مجتبی(ع) چهارمین امام از چهارده معصوم(ع) و پیشوای دوم شیعه است که در سال سوم هجری در مدینه به دنیا آمد. پدرش امیرالمؤمنین علی(ع) و مادرش فاطمه زهرا(س) بود[۵]. القاب فراوانی همانند تقی، زکی، سبط، سید و مجتبی[۶] به ایشان نسبت دادهاند که مشهورترین آنها نزد ایرانیان لقب "مجتبی" است[۷]. پیامبر اکرم(ص) خود در گوش او اذان گفت و برایش عقیقه کرد[۸] و با الهام الهی نام او را حسن نامید. نام حسن برگرفته از نام پسر هارون یعنی "شبر"، نامی از نامهای بهشتی است که پیش از اسلام سابقهای نداشته است. امام مجتبی(ع) از نظر ظاهری شباهت زیادی به پیامبر خاتم(ص) داشت. ایشان قامتی متوسط و محاسنی بلند داشت[۹].
فضائل و مناقب امام مجتبی(ع)
- از فضیلتهای والای او، عشق و محبت ژرف و شگفت پیامبر به ایشان است. در منابع تاریخی بسیار به این موضوع اشاره شده است. از جمله آنکه پیامبر(ص) آنان را بر دوش خود سوار میکرد و آنان از دوش پیامبر بالا میرفتند. پیامبر اکرم(ص) بارها در حق او و برادرش دست به دعا برداشت که خدا نیز او را دوست بدارد[۱۰]. پیامبر دربارهاش فرمود: «حسن از من است و من از اویم. خداوند دوست دارد کسی را که او را دوست بدارد»[۱۱].
- آن امام همام بسیار بزرگمنش بود و زیباروی، خردمند، بردبار، اهل گذشت، نیکوکار، پرهیزگار، پرهیبت، با حشمت و با وقار. پانزده مرتبه پیاده به حج رفت و دوبار هر چه داشت به فقیران داد و سه بار مال خویش را با خدا قسمت کرد و نیمی را به بینوایان بخشید[۱۲].
امام حسن(ع) در دوران غصب خلافت
- امام حسن(ع) هشت ساله بود که جد گرامیاش از دنیا رفت. در آن سی سال که پدرش، امام علی(ع)، خانهنشینی اختیار کرد و مدتی که حکومت مسلمانان را در دست گرفت، یاور و غمخوار او بود. در روزگار سه خلیفۀ نخست، به زبان از حق دفاع کرد، از غصب خلافت سخن گفت، در ماجرای فدک گواهی داد، با ابوذر ـ هنگام تبعید ـ همدردی کرد و چون خانۀ خلیفه سوم به محاصره درآمد، به فرمان پدر ارجمندش، به نگهبانی از خانه برخاست[۱۳].
امام حسن(ع) در دوران خلافت پدر
- ایشان در روزگار زمامداری امام علی(ع) یار ایشان بود، مردم را برای نبرد با گردن کشان بسیج میکرد، با توجیه سیاسی مردم کوشش تبلیغی دشمن را بیاثر میساخت و در جنگها با پاکبازی و بیباکی امیر المؤمنین(ع) را یاری میکرد[۱۴]. در جنگ جمل، ضمن خطبهای در میان کوفیان، آنها را به جهاد ترغیب کرد و در سمت راست سپاه امام مستقر شد. در جنگ صفین نیز فرماندهی قلب سپاه امام را بر عهده داشت. در ماجرای حکمیّت نیز به دستور امام به نقد و توضیح ماجرا پرداخت[۱۵]. حضرت امیر(ع) در فرازهایی از نهج البلاغه امام حسن و امام حسین ((ع)) را مخاطب قراردادهاند؛ اما نقطۀ عطف سفارشهای امام علی(ع) به امام حسن نامه ۳۱ و ۴۷ نهج البلاغه است[۱۶].
امام مجتبی در دوران امامت
- پس از شهادت امام علی(ع)، امام حسن(ع) بر منبر رفت و در بیانی به معرفی شخصیت امام علی(ع) و خود به عنوان اهل بیت پیامبر(ص) که مورد توجه خداوند و پیامبر بودهاند، پرداخت. سپس ابنعباس ضمن ایراد سخنانی مردم را به بیعت با امام مجتبی(ع) دعوت کرد و مردم نیز در ۲۱ رمضان سال ۴۰ با ایشان بیعت کردند[۱۷]. هر چند خلافت آن امام چند ماه بیشتر طول نکشید؛ اما هشت سال منصب امامت را بر عهده داشت. مقام امامت حضرت حسن بن علی(ع) از طرق متعدد ثابت شده است؛ از جمله تصریح پیامبر اسلام(ص) و حضرت علی(ع). پیامبر(ص) بر امامت ایشان تصریح کرده و فرموده است که پس از علی(ع)، حسن(ع) وصی و جانشین من است[۱۸].[۱۹] احادیث دیگری همانند حدیث کساء، ثقلین و سفینه در این باره از پیامبر(ص) نقل شدهاند.
- قرآن در آیاتی همچون آیۀ تطهیر[۲۰] و مباهله[۲۱] بر این حقیقت اشارت برده است. امیر مؤمنان علی(ع) نیز هنگام شهادت در حضور خانواده خویش و بزرگان شیعه، کتاب و سلاح خود را به او سپرد و فرمود که حسن(ع) وصی من است[۲۲].[۲۳]
صلح امام حسن(ع)
- از مهمترین حوادث زندگی مبارک امام مجتبی(ع) صلح او با معاویه است. ایشان بنا به مصالح اسلام و شرایط پیشآمده با معاویه صلح کرد. صلحنامهای بین ایشان و معاویه امضا شد که مفاد آن در منابع مختلف آمده است. پس از این ماجرا امام حسن(ع) به همراه امام حسین(ع) کوفه را ترک کردند و ساکن مدینه شدند و تا پایان عمر در مدینه ساکن بودند[۲۴]. صلح امام حسن(ع) برخی از اعتراضات را علیه ایشان دامن زد. در حالی که، امام حسن همواره از ضرورت صلح به منظور حفظ مصلحت شیعیان تأکید میورزید[۲۵].
دلایل صلح با معاویه
- برای راه یافتن به دلایل صلح امام حسن(ع)، بررسی دو موضوع ضروری مینماید: نخست شرایط نابسامان اجتماعی آن روزگار که امام(ع) را به صلح واداشت[۲۶] و دیگر، مقام والای امامت و اینکه شخص امام با دانش آسمانی خویش همواره بهترین راه را بر میگزیند و از این رو، اطاعت از او بیچون و چرا واجب است[۲۷].
- جامعۀ روزگار امام حسن(ع) به دلیل جنگهای فراوان و کشمکشهای سیاسی بسیار، در کمند اضطرابها و نابسامانیها گرفتار آمده بود و این امر، خلافت امام حسن(ع) را با وضعیتی پیچیده و دشوار رو به رو ساخته بود. از مشکلات بزرگ، وجود دستهها و احزاب پرشمار در کوفه بود؛ همانند امویان، خوارج، مذبذبین فرصتطلب و سربازان نافرمان. دسیسههای معاویه ـ که از هیچ گونه قانون اخلاقی و انسانی پیروی نمیکرد ـ مشکلی دیگر بود[۲۸] مشکل سوم، کمی یاران امام و همراه نبودن مردم و خیانت و دنیاپرستی برخی سران لشکر بود. از این رو، امام برای حفظ اسلام چارهای جز صلح ندید. رهاورد صلح امام حسن(ع) عبارت بودند از: حفظ جان و مال و آبروی شیعیان؛ آشکار ساختن چهرۀ پلید معاویه و حفظ خلافت از لغزیدن به نظام موروثی؛ در امان داشتن کشور اسلامی از طمع و تعرض دشمنان خارجی[۲۹].
- امام معصوم(ع) از دانش الهی بهرهمند است و آنچه انجام میدهد به فرمان خداوند است و از این رو، سرپیچی از فرمان او روا نیست و مؤمنین میباید بیچون و چرا از امام(ع) پیروی کنند. شیعیان با چنین ایمانی به امام معصوم(ع) قائلند صلح امام حسن(ع) دارای مصلحت و منفعتهایی بسیار مهم بوده است و راه نیافتن خِرَد ما به این مصلحت و منفعتها به معنای ناصواب بودن تدبیر امام(ع) نیست. پیامبر اسلام(ص) میفرماید: «حسن و حسین اماماند چه بنشینند و چه قیام کنند»[۳۰]. شیعیان با الهام از چنین روایاتی، مطیع بیچون و چرای امام معصوماند چه همانند حضرت حسن بن علی(ع) راه صلح را مصلحت زمان خویش بداند و چه همانند حضرت حسین بن علی(ع) برخیزد و راهی دیگر را مصلحت بشمارد[۳۱].
- وانگهی، از روایات بر میآید تنها راه درست در روزگار امام حسن(ع) صلح بوده است؛ از آن جمله است روایتی از همان امام که میفرماید: «به خدا سوگند اگر من با معاویه میجنگیدم، مردم مرا تسلیم او میکردند... به خدا سوگند، آنچه من کردم، برای شیعیان بهتر است از هر آنچه خورشید بر آن میتابد و غروب میکند. آیا نمیدانید من امام شمایم و فرمانبرداریام بر شما فریضه است؟ آیا نشنیدهاید که پیامبر خدا مرا یکی از دو سالار جوانان بهشتی دانسته است؟ پس شک مکنید که من برای مصلحت امت و پاسداشت خون آنان به صلح تن دادم»[۳۲].[۳۳]
شهادت مظلومانه و غریبانه
- چون مدتی از صلح امام حسن(ع) گذشت، معاویه دریافت که مفاد صلحنامه به زیان اوست و از این رو، در پی قتل امام برآمد و سر انجام جعده ـ همسر امام ـ را فریب داد و به قتل شوهر برانگیخت. جعده به امام زهر خورانید و بدینسان امام حسن مجتبی(ع) به روز ۲۸ صفر سال ۵۰ﻫ. در چهل و هشت سالگی به شهادت رسید[۳۴]. امام حسین(ع) بر پیکر برادر، نماز گزارد و وی را در بقیع به خاک سپرد. هنگام وفات امام حسن(ع) جمعیت زیادی حاضر شدند و مردمان میگریستند و بازارها را تعطیل کرده بودند[۳۵].
پرسشهای وابسته
جستارهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ مفید، محمد بن محمد، الارشاد، ج۲، ص۲.
- ↑ قندوزی، سلیمان بن ابراهیم، ینابیع المودة، ج۲، ص۴۲۷؛ مفید، محمد بن محمد، المقنعه، ص۴۶۴.
- ↑ مفید، محمد بن محمد، الارشاد، ج۲، ص۱۲.
- ↑ رفیعی زابلی، حمیدالله، امامت امام حسن مجتبی، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص ۴۲۸.
- ↑ ر.ک. محدثی، جواد، فرهنگنامه دینی، ص۸۷.
- ↑ ر.ک. فرهنگ شیعه، ص ۹۸.
- ↑ ر.ک. دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص ۲۸۷- ۲۸۸.
- ↑ ر.ک. فرهنگ شیعه، ص ۹۸.
- ↑ ر.ک. دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص ۲۸۷- ۲۸۸؛ محدثی، جواد، فرهنگنامه دینی، ص۸۷.
- ↑ ر.ک. دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص ۲۸۷- ۲۸۸.
- ↑ «حَسَنٌ مِنِّی وَ أَنَا مِنْهُ أَحَبَّ اللَّهُ مَنْ أَحَبَّه»؛ بحار الانوار، ج ۴۳، ص ۳۰۶.
- ↑ ر.ک. فرهنگ شیعه، ص ۹۹؛ دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص ۲۸۷- ۲۸۸؛ محدثی، جواد، فرهنگنامه دینی، ص۸۷.
- ↑ ر.ک. فرهنگ شیعه، ص ۹۹.
- ↑ ر.ک. فرهنگ شیعه، ص ۹۹.
- ↑ ر.ک. دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص ۲۸۷- ۲۸۸.
- ↑ ر.ک. دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص ۲۸۷- ۲۸۸.
- ↑ ر.ک. دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص ۲۸۷- ۲۸۸.
- ↑ ینابیع الموده، ۱۳۶.
- ↑ ر.ک. فرهنگ شیعه، ص ۹۹.
- ↑ ﴿إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا﴾«جز این نیست که خداوند میخواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گرداند» سوره احزاب، آیه ۳۳.
- ↑ ﴿فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَكُمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ﴾«از آن پس كه به آگاهى رسيده اى، هر كس كه درباره او با تو مجادله كند، بگو: بياييد تا حاضر آوريم، ما فرزندان خود را و شما فرزندان خود را، ما زنان خود را و شما زنان خود را، ما برادران خود را و شما برادران خود را. آن گاه دعا و تضرع كنيم و لعنت خدا را بر دروغگويان بفرستيم.» سوره آل عمران، آیه ۶۱.
- ↑ اعلام الوری، ۲۰۹- ۲۰۶.
- ↑ ر.ک. فرهنگ شیعه، ص ۱۰۰.
- ↑ ر.ک. دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص ۲۸۷- ۲۸۸.
- ↑ ر.ک. دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص ۲۸۷- ۲۸۸.
- ↑ پیشوایان ما، ۱۱۷- ۱۰۵.
- ↑ ر.ک. فرهنگ شیعه، ص ۱۰۰.
- ↑ مصنفات شیخ مفید، ۱۱/ ۲/ ۱۹- ۱۶.
- ↑ ر.ک. فرهنگ شیعه، ص ۱۰۰.
- ↑ «الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ إِمَامَا حَقٍّ قَامَا أَوْ قَعَدَا»؛ بحارالانوار، ج ۳۵، ص ۲۶۶.
- ↑ ر.ک. فرهنگ شیعه، ص ۱۰۱.
- ↑ «وَیْحَکُمْ مَا تَدْرُونَ مَا عَمِلْتُ وَ اللَّهِ الَّذِی عَمِلْتُ خَیْرٌ لِشِیعَتِی مِمَّا طَلَعَتْ عَلَیْهِ الشَّمْسُ أَوْ غَرَبَتْ أَ لَا تَعْلَمُونَ أَنِّی إِمَامُکُمْ وَ مُفْتَرَضُ الطَّاعَةِ عَلَیْکُمْ وَ أَحَدُ سَیِّدَیْ شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ بِنَصٍّ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ ص...»؛ بحارالانوار، ج ۴۴، ص ۱۹، ۲۱ و ۵۶.
- ↑ ر.ک. فرهنگ شیعه، ص ۱۰۱.
- ↑ ر.ک. فرهنگ شیعه، ص ۱۰۱.
- ↑ ر.ک. دانشنامه نهج البلاغه، ص ۲۸۷- ۲۸۸؛ محدثی، جواد، فرهنگنامه دینی، ص۸۷.