نسخهای که میبینید نسخهای قدیمی از صفحهاست که توسط Amini(بحث | مشارکتها) در تاریخ ۵ ژوئیهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۱۳:۴۳ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوتهای عمدهای با نسخهٔ فعلی بدارد.
نسخهٔ ویرایششده در تاریخ ۵ ژوئیهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۱۳:۴۳ توسط Amini(بحث | مشارکتها)
یاران امام مهدی(ع) چگونه آزموده میشوند؟ یکی از پرسشهای مرتبط به بحث مهدویت است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی مهدویت مراجعه شود.
پیش از این درباره این موضوع بحث کرده و گفتهایم که این پندار کسانی است که با اندیشه دینی به طور عمیق آشنا نیستند؛ زیرا هم از دیدگاه امامیه و هم از دیدگاه اهل سنت، این پندار بیمعنی میباشد.
۲.کشتار وسیعی که امام (ع) در آغاز ظهور انجام میدهد. این اقدام عکس العمل شدید منحرفان را بر خواهد انگیخت و با بهتان و دروغ و شایعه به رویارویی با آن حضرت خواهند برخاست. آشکارترین مثال، تشکیک در مهدویت اوست. میگویند: "او از خاندان پیامبر (ص) نیست، چه اگر چنین بود، [به ما] رحم میکرد". استدلال آنها این است که مهدی منتظر به اجماعمسلمانان از خاندان پیامبر (ص) میباشد این فرد از خاندان پیامبر (ص) نیست پس او مهدی منتظر نیست. امام (ع) پس از آن که دلایل کافی و کاملی بر راستگویی و عدالتش آورد و افکار عمومی جهانیان یقین کرد که او مهدی موعود است دیگر پاسخی به شبهههای معاندان نخواهد داد جز آن که دامنه کشتار را به همه آن دروغگویان و شایعهپراکنان گسترش دهد. در نتیجه، این آزمون موجب شکست مضاعف کسانی خواهد شد که در امتحانات پیش از ظهور نیز طعم شکست را چشیدهاند. اما ایمانآورندگان به مهدی (ع)، اصولا در این آزمون مورد امتحان قرار نخواهند گرفت. این دو آزمون که برشمردیم، پیش از استقرار دولت جهانی انجام خواهد شد و بنابراین در فهرست روشهای کلی تربیتی که دولت جهانی برای تحول جامعه و هدایت آن به سوی قلههای کمال برمیگزیند، قرار ندارد. گذراندن این دو آزمون برای یاران امام مهدی (ع) آسان بوده و موفقیت آنها در آن قطعی است؛ بر خلاف امتحانات آینده که به دلیل پیچیدگی معلوم نیست که در آن موفق شوند.
۳. برگرفتن شیوههای داوریپیامبران گذشته توسط امام (ع). این کار موجب حیرت و تردید برخی از یارانحضرت میشود؛ در نتیجه بر اساس روایات، امام (ع) همه کسانی را که در کار او تشکیک نمایند به قتل میرساند. خوب است در این باره ضمن چند نکته به بحث و بررسی بپردازیم:
نکته اول: تشکیک در این موضوع و مناقشه در آن، نتیجه غفلت یا تغافل از دو مطلب میباشد:
الف). همان طور که ثابت شده است، حضرت ولی عصر (ع) مانند پیامبر اکرم (ص) از خود مؤمنان به جانها و اموالشان سزاوارتر و نزدیکتر است. بنابراین میتواند هر کاری را که مصلحت بداند انجام دهد.
ب). همه این امور از دیدگاه اسلامی و فقهی، دارای دلایل صحیحی میباشد. در نتیجه اگر شخص به این دو مطلب توجه نداشته باشد و به خصوص خود را در برابر دلیل قاطعی که امام (ع) برای راستگویی و عدالت خویش میآورد به فراموشی و غفلت بزند، نباید شگفت زده شویم؛ زیرا او به جای استدلال منطقی، تنها اظهار شگفتی و تعجب مینماید. حتی ممکن است او با زبانی فقیهانه زبان به اعتراض بگشاید و بگوید: او باید اصول متداول قضایی را به کار بندد. اما امام (ع) چنین نخواهد کرد.
نکته دوم: موضع فرد متدین و پایبند به اصول اسلامی در برابر آزمونهای عصر غیبت بسیار روشن است؛ زیرا او نیک میداند که اوضاع سیاسی، اجتماعی و اقتصادیجهان بر پایه ستم و کژ روی بنا شده و موضعگیری اعتراضآمیز در برابر آن از لحاظ اعتقادات دینی کاملا طبیعی است، در نتیجه لزوما این فرد دیندار در برابر امواج فتنهها صبوری و استقامت خواهد ورزید و در امتحان الهی موفق خواهد شد. اما وقتی دولت حق بر سر کار آید و چنین فرد دینداری با ذهنیتی ساده، کارها و گفتار امام (ع) را مشاهده نماید، سردرگم میشود؛ زیرا به دلیل ذهنیتهای خاصی که پیش از ظهور در نتیجه آموزههای مشهور اسلامی برایش پدید آمده است، انتظاررفتار و داوری معین و تعریفشدهای را از امام (ع) دارد به ویژه آن که وی از این حدیث خبر ندارد که: "به طور قطع، مهدی (ع) کتابی جدید، قضاوتی جدید و امری جدید خواهد آورد". به طور مثال او چنین میاندیشد که قاضی در اسلام ناچار است طبق اصل "گواه و سوگند" داوری نماید. ولی وقتی میبیند امام و پیشوای او به این اصل قضایی عمل نمیکند و به زعم او آموزههای بدیهی اسلام را ترک مینماید، دچار آسیب سخت اعتقادی خواهد شد و از آن رو که وی تلقی صحیحی از این موضوع ندارد، برای حفظ اعتقاداتش زبان به اعتراض و مناقشه خواهد گشود بلکه حتی در راستگوییامام (ع) تشکیک میکند زیرا به گمان او اگر وی همان مهدی منتظر باشد پس باید دست کم احکام ضروری و بدیهی شرع را پاس داشته و بدان عمل نماید.
مهمترین فوایدی که به نظر میرسد از این آزمایش بدست آید، عبارتاند از:
پیوستگی و ارتباط تنگاتنگ دعوتمهدوی با سلسله انبیا (ع)، آن گونه که امام عصر (ع) حق دارد با هر شیوهای که پیامبران گذشته قضاوت کردهاند، قضاوت نماید. این به دلیل وجود ارتباط بین حلقههای این زنجیره کلی است که امام مهدی (ع) در واپسین حلقه آن قرار دارد و به همین مناسبت بر او لقب "بقیة الله فی ارضه" نهاده شده است.
تربیتانسانها بر پایه قبول اندیشهها، قوانین و عدالت کلی امام مهدی (ع). البته نباید در این روند، اعتراض و اشکال نمود؛ زیرا همه افراد به دلایل کارهای امام (ع) وقوف و آگاهی ندارند؛ پس باید به طور کاملا تعبدی پذیرای آن شوند وگرنه تربیت مورد نظر تحقق نخواهد یافت. از این رو از روایت استفاده میشود که حضرت صاحب الامر (ع) تا مدتها ماهیت قضاوتی را که انجام میدهد آشکار نخواهد ساخت تا زمانی که موافقان و مخالفان آن مشخص گردد. وقتی چنین شد، دستور به هلاکت رساندن معترضان و مخالفان را صادر میفرماید و آنگاه که روند آزمایش به پایان رسید، فرصتی دست میدهد تا ماهیت شیوه قضاییاش را آشکار سازد. پس از این، دو فایده نخست خود را نشان خواهد داد.
۴. چهارمین آزمون، از سختگیری حضرت بقیة الله (ع) نسبت به یارانی است که به عنوان حاکمان مناطق به سراسر جهان اعزام میکند. آنها پس از گسیل شدن به محل مأموریت خود، از سوی پیشوای موعود به شدت تحت نظر و مراقبت قرار میگیرند، تا در اجرای عدالت، جدی و سختگیر باشند و از مسئولیت خطیری که بر دوش آنها نهاده شده همواره به خوبی پاسداری نمایند و دچار غفلت یا خطا نگردند.
سیوطی و ابن طاووس از نعیم بن حمادنقل کردهاند که پیامبر (ص) فرمود: "عَلاَمَةُ اَلْمَهْدِيِّ أَنْ يَكُونَ شَدِيداً عَلَى اَلْعُمَّالِ، جَوَاداً بِالْمَالِ، رَحِيماً بِالْمَسَاكِينِ "[۱]. (روایتسیوطی) المهدی سمح بالمال، شدید علی العمال، رحیم بالمساکین[۲] نشانه مهدی آن است که بر کارگزارانش سختگیر و در مال و ثروتبخشنده و نسبت به درماندگان دلسوز و مهربان میباشد. مراد حدیث از "عامل" کسی نیست که کارگری میکند زیرا در ادامه میگوید "رَحِيماً بِالْمَسَاكِينِ" و اگر "عامل" به آن معنا باشد، او نیز از مساکین و درماندگان خواهد بود، در نتیجه امام (ع) باید نسبت به او مهربان باشد و نه سختگیر. پس بهتر آن است که "عامل" را کارگزار اجرایی در دولت جهانی امام مهدی (ع) بدانیم. سختگیری بر آنان تنها به خاطر اهمیت والای اجرای عدالت و مراقبت از آنان است تا سستی و یا انحراف در آنها راه نیابد»[۳].
پاسخهای دیگر
با کلیک بر «ادامه مطلب» پاسخ باز و با کلیک بر «نهفتن» بسته میشود:
«امام محمد باقر (ع) درباره آزمایشیارانامام مهدی (ع) و به قتل رسیدن برخی از آنها توسط خود امام چنین فرموده است: امام مهدی قضاوتی میکند اما برخی از یارانش که در رکاب ایشان شمشیر زدهاند، قضاوت آن حضرت را که داوریحضرت آدم (ع) بوده است، نادرست و ناپسند میانگارند. حضرت نیز آنها را پیش آورده گردنشان را میزند. بار دیگر قضاوتی میکند که دسته دیگری که پیش از آن در خدمت امامشمشیر زدهاند، بر آن داوری که داوریحضرت داود (ع) بوده است، اعتراض میکنند. امام مهدی آنها را نیز فرا خوانده و گردن میزند.
سپس داوری سوم را آغاز میکند که همان داوریحضرت ابراهیم (ع) است. این بار نیز گروه دیگری ناخرسند میشوند که امام گردن آنها را هم میزند. اما پس از چهارمین داوریامام که قضاوتحضرت محمد مصطفی (ص) است، دیگر کسی با ایشان مخالفت نمیکند[۴]. ممکن است گفته شود با آن ذهنیتی که از یاران امام داریم اینگونه مخالفتها و نافرمانیها از آنان نسبت به امام عصر، بعید به نظر میرسد. پاسخ میدهیم: یاران امام دو دسته هستند؛ دسته اول همان ۳۱۳ نفر هستند و در برابر فرمانهای امام تسلیماند و دسته دوم کسانی هستند که هنگام ظهور به امام میپیوندند و ممکن است اینگونه مخالفتها از دسته دوم باشد، اگر چه ممکن است دسته اول هم دست به چنین مخالفتهایی بزنند؛ چرا که آنها نه معصوماند و نه از برنامههای امام اطلاع دقیقی دارند زیرا اماممأمور به واقع بوده و تا آن روز کسی به چنین دستوری عمل نمیکرده است، چنانچه از ماجرای بعد حقیقت امر روشن خواهد شد.
مفضل بن عمر از امام صادق (ع) روایت کرده که فرمود: گویا حضرت قائم (ع) را مینگرم که بر منبرکوفه نشسته و یارانش اطراف او را گرفتهاند. آنان سیصد و سیزده مرد به شمار جنگاوران بدر و کسانی هستند که پرچمداران و حاکمانخدا روی زمیناند. در این هنگام امام مهدی (ع) نامهای سربسته و مهر شده به مهری زرین را از قبای مبارکش بیرون میآورد. این، همان نامه و دستورالعملی است که از سوی پیامبر (ص) علاوه بر آنها میخواند.
یاران با شنیدن سخنان امام همانند گوسفندان بیزبان از هر سو پا به فرار میگذارند به طوری که جز وزیر و یازده نفر نقیب کسی نزد حضرت باقی نمیماند درست به همان تعدادی که به همراه حضرت موسی (ع) باقی ماندند. آنان روی زمین به دنبال پناهگاه میگردند اما هرگز پناهی جز او پیدا نمیکنند و ناچار به سوی امام باز میگردند.
امام صادق (ع) اضافه میکند: به خداسوگند من آن سخنی را که حضرتش به آنها میگوید و یاران به او کفر میورزند میدانم[۵]. ناگفته نماند که ممکن است این امتحان به منظور آمادهسازی آنان برای مرحله جدیدی بوده باشد که درک و شنیدنش برای آنها تا آن حد سخت بوده است»[۶].
«همه انبیاء و مصلحان الهی، هستههای اصلی نهضت خویش را با آزمایش برگزیدهاند، چرا که راه دشوار است و آمیخته با رنجها، و بدون داشتن یارانی آبدیده، سرد و گرمچشیده، فداکار و وفادار، نمیتوان خطر کرد. طالوت، که در روایات، یاران مهدی به یاران او تشبیه شدهاند[۷]، در نبرد با جالوت، لشکریانش را با تشنگی آزمود. تنپروران و ناشکیبایان نظم را بر هم زدند، حریصانه به آب افتادند، ولی صبورمردان از آن، لب تر نکردند. از این راه، روشن شد که گروه نخست، ارزش و توان همراهی با طالوت را ندارند و سرانجام، در رویارویی با سپاهدشمن، وحشت آنان را فراگرفت و از جنگیدن، بازماندند؛ ولی گروه دوم که ایمانفکری و بصیرت واقعی داشتند، همه پیروزی را در اختیارخدا دیدند و صبورانه مقاومت ورزیدند. یارانمهدی (ع) نیز برای رسیدن به درجه شایستگیهمراهی، از غربالهای گوناگون گذر داده میشوند و پس از پیمودن مراحل دشوار، به قله رفیع "نصرت" بالا میروند.
پارهای آزمایشها پیش از قیام صورت میگیرد و پارهای پس از آن. طولانی شدن غیبت، فتنهها، فریبندگیها، افکار باطل، جاه و مقام، جلوهفروشان، محرابداران، دین به دنیا فروشان، عالمنمایان و. . . بسیاری از منتظران را از راه بازمیدارند. به میزاندرجات ایمان و گذر از آزمونها، منتظران متمایز میشوند و به میزان مایههای ایمانی، در یاری امام بر یکدیگر پیشی میجویند. به فرموده امام صادق (ع): "در وقت ظهور، برخی یاران، شب در بستر ناپدید میشوند و فردای آن در مکهاند و گروهی روز در آسمان راه میسپارند. گفتم: فدایت شوم کدام یک ایمانشان بیشتر است؟ فرمود: آنکه در آسمان حرکت میکند"[۸].
پس از گرد آمدن نیروها، ازمونها سختتر میشود. امام با آزمونهای جسمی و روانی، باورها را به آزمایش میگذارد. از جمله، همانند طالوت که سپاهیانش را با تشنگی آزمود، یاران امام نیز با تشنگیامتحان خواهند شد[۹]. فراتر از آن، امام بیپروا به باورهای خرافی و عوامانه حمله میبرد و معارف به دور از دسترس و پوشانده شده در غبار فراموشی را آشکار میسازد. در این تکانهای فکری، صاحبان بصیرت و معرفت، تزلزلی به خود راه نداده و استوار برجای میمانند، ولی آنان که در باورهای خود ناخالصی دارند و اندیشه را از سرچشمه نگرفتهاند و در حقانیت امامتردید کردهاند، از پیرامون حضرت پراکنده میشوند[۱۰]. هنگام سخنرانی امام در مسجد کوفه و تخریب دیوار مسجدپیامبر، تفاوتهای فکری و بینش همراهان به بوته آزمایش درمیآید و درجه و رتبه یاران در پیروی فرامین امام ارزیابی میشود[۱۱]»[۱۲].