آیا برای رجعت نمونه‌ای در تاریخ یافت می‌شود؟ (پرسش)

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Heydari (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۸ فوریهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۷:۱۱ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

آیا برای رجعت نمونه‌ای در تاریخ یافت می‌شود؟ یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث مهدویت است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. در ذیل، پاسخ به این پرسش را بیابید. تلاش بر این است که پاسخ‌ها و دیدگاه‌های متفرقه این پرسش، در یک پاسخ جامع اجمالی تدوین گردد. پرسش‌های وابسته به این سؤال در انتهای صفحه قرار دارند.

آیا برای رجعت نمونه‌ای در تاریخ یافت می‌شود؟
موضوع اصلیبانک جامع پرسش و پاسخ مهدویت
مدخل بالاترمهدویت / عصر پس از ظهور / رجعت / پیشینه رجعت
مدخل اصلیرجعت در امت‌های پیشین

عبارت‌های دیگری از این پرسش

  • آیا در امت‌های گذشته هم رجعت و بازگشت به دنیا وجود داشته است؟

پاسخ نخست

 
محمد م‍ح‍م‍دی‌ ری‌ش‍ه‍ری‌

آیت‌الله محمد م‍ح‍م‍دی‌ ری‌ش‍ه‍ری‌، در کتاب «دانشنامهٔ امام مهدی» در این‌باره گفته است:

«قرآن کریم در موارد متعددی، از رجعت افراد یا اقوامی به دنیا یاد کرده است. این موارد، افزون بر آن که امکان رجعت را اثبات می‌کند، وقوع آن را در تاریخ نیز بیان می‌دارد.

  1.  أَوْ كَالَّذِي مَرَّ عَلَى قَرْيَةٍ وَهِيَ خَاوِيَةٌ عَلَى عُرُوشِهَا قَالَ أَنَّىَ يُحْيِي هَذِهِ اللَّهُ بَعْدَ مَوْتِهَا فَأَمَاتَهُ اللَّهُ مِائَةَ عَامٍ ثُمَّ بَعَثَهُ قَالَ كَمْ لَبِثْتَ قَالَ لَبِثْتُ يَوْمًا أَوْ بَعْضَ يَوْمٍ قَالَ بَل لَّبِثْتَ مِائَةَ عَامٍ فَانظُرْ إِلَى طَعَامِكَ وَشَرَابِكَ لَمْ يَتَسَنَّهْ وَانظُرْ إِلَى حِمَارِكَ وَلِنَجْعَلَكَ آيَةً لِّلنَّاسِ وَانظُرْ إِلَى الْعِظَامِ كَيْفَ نُنشِزُهَا ثُمَّ نَكْسُوهَا لَحْمًا فَلَمَّا تَبَيَّنَ لَهُ قَالَ أَعْلَمُ أَنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ [۱]. این شخص، عزیر پیامبر باشد یا پیامبری دیگر، تفاوت نمی‌کند. مهم، صراحت قرآن درباره زندگی پس از مرگ در همین دنیاست. مفسران شیعه و اهل سنت، اتفاق نظر دارند که این آیه در برابر منکران قدرت خدا در زنده کردن مردگان، آمده است و نمونه‌ای از آن را در همین دنیا، بیان می‌کند[۲].
  2.  أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ خَرَجُواْ مِن دِيَارِهِمْ وَهُمْ أُلُوفٌ حَذَرَ الْمَوْتِ فَقَالَ لَهُمُ اللَّهُ مُوتُواْ ثُمَّ أَحْيَاهُمْ إِنَّ اللَّهَ لَذُو فَضْلٍ عَلَى النَّاسِ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لاَ يَشْكُرُونَ [۳]. این آیه به صراحت، از بازگشت جمعی از مردم به زندگی دنیا سخن می‌گوید[۴]. بدیهی است که این رجعت، غیر از احیای مردگان در قیامت است که به گروهی خاص، محدود نمی‌شود و شامل همه موجودات است.
  3. یکی از معجزات حضرت عیسی(ع) زنده کردن مردگان و باز گرداندن آنان به دنیا بود:  إِذْ قَالَ اللَّهُ يَا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ اذْكُرْ نِعْمَتِي عَلَيْكَ وَعَلَى وَالِدَتِكَ... وَإِذْ تُخْرِجُ الْمَوْتَى بِإِذْنِي [۵].
  4. کشته‌ای در بنی اسرائیل برای معرفی قاتلش، زنده شده:  فَقُلْنَا اضْرِبُوهُ بِبَعْضِهَا كَذَلِكَ يُحْيِي اللَّهُ الْمَوْتَى وَيُرِيكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ [۶]. آنان به دستور خداوند، گاو را سر بریدند و به کشته زدند و او زنده شد و قاتل خود را معرفی کرد[۷].
  5. گروهی از بنی اسرائیل، بعد از تقاضای مشاهده خداوند، گرفتار صاعقه مرگباری شدند و مردند. سپس خداوند، آنها را به زندگی باز گرداند تا شکر نعمت او را به جا آورند:  ثُمَّ بَعَثْنَاكُم مِّن بَعْدِ مَوْتِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ [۸]. دلالت این آیه بر امکان و وقوع رجعت، بسیار روشن است، گو این که برخی مفسران اهل سنت به دلیل مخالفت با مسئله رجعت، راه تأویل را در پیش گرفته، صراحت آیه را نادیده انگاشته‌اند[۹].
  6. اصحاب کهف نیز به رغم آن که نمرده بودند، به دلیل خواب طولانی چند قرنه، شبیه همین مواردند:  ثُمَّ بَعَثْنَاهُمْ لِنَعْلَمَ أَيُّ الْحِزْبَيْنِ أَحْصَى لِمَا لَبِثُوا أَمَدًا [۱۰]. در حدیثی از امام صادق(ع)، بازگشت اصحاب کهف، رجعت به شمار آمده است[۱۱].
  7. داستان پرنده‌های چهارگانه حضرت ابراهیم(ع) که بعد از ذبح، بار دیگر به زندگی باز گشتند تا امکان معاد را در مورد انسان‌ها برای او مجسم سازند، در مسئله رجعت، قابل توجه است:  وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِّ أَرِنِي كَيْفَ تُحْيِي الْمَوْتَى قَالَ أَوَلَمْ تُؤْمِن قَالَ بَلَى وَلَكِن لِّيَطْمَئِنَّ قَلْبِي قَالَ فَخُذْ أَرْبَعَةً مِّنَ الطَّيْرِ فَصُرْهُنَّ إِلَيْكَ ثُمَّ اجْعَلْ عَلَى كُلِّ جَبَلٍ مِّنْهُنَّ جُزْءًا ثُمَّ ادْعُهُنَّ يَأْتِينَكَ سَعْيًا وَاعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ [۱۲].

با توجه به آنچه گذشت، می‌توان نتیجه گرفت که در تاریخ ادیان گذشته نیز رجعت در شکل‌های مختلف واقع شده و اعتقاد به آن، به نوعی وجود داشته است. اسلام نیز بر آن تأکید ورزیده و وقوع آن را در آخر الزمان، بیان نموده است. این که برخی اندیشمندان معاصر گفته‌اند که اعتقاد به رجعت، از یهود وارد تشیع شده است[۱۳]، جز از سر تعصب نیست؛ زیرا اگر قرار باشد هر مشابهتی میان اعتقادات اسلامی و اعتقادات سایر ادیان، موجب این باور شود که آن اعتقاد، برگرفته از آن دین است، باید گفت که بسیاری از آموزه‌های اسلامی، برگرفته از ادیان گذشته‌اند. اگر به سخن خداوند در قرآن ایمان داریم که قرآن را تصدیق‌کننده کتاب‌های آسمانی پیش از خود معرفی می‌کند[۱۴]، وجود عقاید مشترک، امری بدیهی، بلکه‌ ضروری است. افزون بر این، نمی‌توان آیات صریح قرآن را درباره وقوع رجعت، نادیده گرفت. آیا این آیات قرآنی هم از یهود وارد اسلام شده‌اند؟»[۱۵].

پاسخ‌ها و دیدگاه‌های متفرقه

۱. حجت الاسلام و المسلمین رحیمی؛
حجت الاسلام و المسلمین عباس رحیمی، در کتاب «امید فردا» در این‌باره گفته است: «قرآن موارد بسیاری را از رجعت گذشتگان بیان کرده است؛ از جمله: زنده شدن مردگان توسط حضرت عیسی (ع)، زنده شدن حضرت عزیز:  فَأَمَاتَهُ اللَّهُ مِائَةَ عَامٍ ثُمَّ بَعَثَهُ [۱۶]، زنده شدن اصحاب کهف، زنده شدن قومی که خداوند درباره آن فرمود:  فَقَالَ لَهُمُ اللَّهُ مُوتُواْ ثُمَّ أَحْيَاهُمْ [۱۷]. پس ممکن است پیش از قیامت، مرده یا مردگانی زنده شوند و در این دنیا مدتی زندگی کنند»[۱۸].
۲. آقای تونه‌ای (پژوهشگر معارف مهدویت؛
آقای مجتبی تونه‌ای، در کتاب «موعودنامه» در این‌باره گفته است:

«در ده‌ها حدیث از رسول اکرم (ص) از طریق شیعه و سنی نقل شده که آن‌چه در امّت‌های پیشین واقع شده در این امّت نیز واقع خواهد شد. ما در این‌جا برخی آیات مربوط‍‌ به وقوع رجعت در میان پیشینیان را می‌آوریم:

 ثُمَّ بَعَثْنَاكُم مِّن بَعْدِ مَوْتِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ [۱۹]؛ "آن‌گاه شما را پس از مرگتان برانگیختیم تا شاید سپاسگزار باشید". این آیه در مورد هفتاد نفر از برگزیدگان قوم حضرت موسی (ع) است که حضرت موسی(ع) آنها را از میان قوم خود برگزید و با خود به‌طور سینا برد تا بر جریان مکالمه‌اش با خدا و گرفتن الواح از جانب خدا شاهد باشند، و در نتیجه بنی اسرائیل صدور الواح را از جانب خدا تکذیب نکنند. چون به "طور" رسیدند و مکالمه حضرت موسی را با خدا مشاهده کردند، گفتند: "ای موسی! ما به تو ایمان نمی‌آوریم مگر این‌که خداوند را آشکارا به ما بنمایانی"، هرچه حضرت موسی آنها را از این خواسته جاهلانه منع کرد، ان‌ها بر خواهش خود اصرار ورزیدند تا سرانجام صاعقه آمد و همه آنها را نابود کرد. حضرت موسی(ع) عرضه داشت بار پروردگارا! اگر این هفتاد نفر زنده نشوند، من چگونه به سوی قوم بروم‌؟ آنها مرا به قتل متّهم خواهند کرد. خداوند بر او منّت نهاد و آنها را زنده کرد و همراه حضرت موسی به سوی خانه و کاشانه خود بازگشتند. در مورد سرگذشت این هفتاد نفر هیچ اختلافی نیست و صریح قرآن است که آنها در اثر صاعقه جان سپردند و به درخواست حضرت موسی(ع) از نو زنده شدند که معنای "رجعت" چیزی جز زنده شدن پس از مرگ نیست. در این آیه، قرآن کریم تعبیر "مرگ" را به کار برده تا تصوّر نشود که آنها مثلا به خواب رفته بودند و یا غشّ‌ کرده بودند، بلکه صریحا می‌فرماید: "شما را پس از مرگتان برانگیختیم".

عبدالله بن ابی بکر یشکری به خدمت امیر مؤمنان (ع) عرض کرد: گروهی از اصحاب شما خیال می‌کنند که پس از مرگ یک بار دیگر زنده شده به این جهان بازمی‌گردند. امیر مؤمنان به استناد آیاتی از قرآن کریم، در مورد رجعت استدلال نمودند و در پایان فرمودند: این هفتاد نفر برگزیدگان حضرت موسی پس از مرگ زنده شدند و به خانه‌های خود بازگشتند، ان‌گاه مدّتی زندگی کردند، غذا خوردند، ازدواج کردند، صاحب اولاد شدند و پس از فرا رسیدن اجلشان از دنیا رفتند[۲۰].

آیه شریفه به خوبی امکان رجعت را اثبات می‌کند، به خصوص که امیر مؤمنان در حدیث فوق با این آیه به امکان رجعت استدلال نموده است[۲۱].

 وَإِذْ قَتَلْتُمْ نَفْسًا فَادَّارَأْتُمْ فِيهَا وَاللَّهُ مُخْرِجٌ مَّا كُنتُمْ تَكْتُمُونَ * فَقُلْنَا اضْرِبُوهُ بِبَعْضِهَا كَذَلِكَ يُحْيِي اللَّهُ الْمَوْتَى وَيُرِيكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ [۲۲]؛ "به یاد آورید هنگامی را که فردی را به قتل رساندید. سپس درباره قاتل او به نزاع پرداختید و خداوند آن‌چه را که مخفی می‌کردید آشکار می‌سازد. پس گفتیم که قسمتی از گاو را به مقتول بزنید (تا زنده شود و قاتل خود را معرفی کند) خداوند این‌گونه مردگان را زنده می‌کند و آیات خود را به شما نشان می‌دهد، شاید عقل خود را به کار ببرید".

این آیات در پیرامون حادثه قبلی است که در بنی اسرائیل روی داد و به امر خدا گاوی ذبح گردید و قسمتی از بدن گاو به مقتول زده شد و مقتول زنده شد و قاتل خود را معرّفی کرد. داستان از این قرار است: در میان بنی اسرائیل پیرمردی بود که ثروتی سرشار و نعمتی بی‌شمار و پسری یگانه داشت که پس از مرگ پدر همه آن ثروت به او منتقل می‌شد، ولی عموزاده‌گانش که تهی‌دست بودند بر او حسد کردند و او را به قتل رسانیدند و جسدش را در محله قومی دیگر انداختند و تهمت قتل را به آنها بستند و به خونخواهی برخاستند. اختلاف شدیدی پدید آمد و کار پیکار به محضر حضرت موسی (ع) کشیده شد تا در میان آنها داوری کند.

حضرت موسی (ع) به وحی خدا فرمود تا ماده گاوی ذبح کنند و زبان آن گاو را بر تن مقتول بزنند تا زنده گردد و قاتل خود را معرّفی کند.

هر گاو ماده‌ای را که ذبح می‌کردند کفایت می‌کرد، ولی با پرسش‌های بیجا کار خود را دشوار ساختند و در هربار نشانه‌هائی گفته شد که آن نشانه فقط‍‌ با یک گاو تطبیق نمود که از آن کودکی یتیم بود. به ناگزیر آن را به قیمت بسیار گزافی خریدند و سر بریدند و قسمتی از بدن گاو را به بدن مقتول زدند، او با قدرت الهی زنده شد و گفت: ای پیامبر خدا! مرا پسرعمویم به قتل رسانیده است، نه آنها که به قتل متّهم شده‌اند. حضرت موسی (ع) امر فرمود پسرعمویش را قصاص کردند[۲۳]. از امام حسن عسکری (ع) روایت شده که شخص مقتول ٦٠ سال داشت. هنگامی که به اذن خدا زنده شد، خدای تبارک و تعالی ٧٠ سال دیگر به او عمر داد و ١٣٠ سال عمر کرد و تا پایان عمر از نشاط‍‌ و تندرستی و سلامتی حواسّ‌ برخوردار بود[۲۴]. در این آیه تصریح شده که آن مقتول پس از کشته شدن یک بار دیگر زنده شد و طبق اخبار، ٧٠ سال دیگر زندگی کرد و "رجعت" چیزی جز این نیست. این آیه دلیل روشنی بر امکان رجعت و امکان آفرینش مجدّد انسان در رجعت و قیامت است.

 أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ خَرَجُواْ مِن دِيَارِهِمْ وَهُمْ أُلُوفٌ حَذَرَ الْمَوْتِ فَقَالَ لَهُمُ اللَّهُ مُوتُواْ ثُمَّ أَحْيَاهُمْ إِنَّ اللَّهَ لَذُو فَضْلٍ عَلَى النَّاسِ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لاَ يَشْكُرُونَ [۲۵]؛ "آیا ندیدی آنان را که از بیم مرگ از خانه‌های خود بیرون رفتند و آنها هزاران تن بودند، پس خداوند به آنها گفت: بمیرید. سپس آنان را زنده کرد، بی‌گمان خدا بر مردم صاحب فضل است و لکن بسیاری از مردم سپاسگزاری نمی‌کنند". این آیه در مورد قومی است که از ترس طاعون از وطن خود گریختند و خداوند آنها را مدّتی طولانی بمیراند و به سبب دعای یکی از پیامبران به نام "حزقیل" همه آنها را زنده کرد و روزگاری زندگی کردند و به اجل طبیعی از دنیا رفتند[۲۶].

آیه ۲۵۹ سوره بقره در مورد "عُزَیر" است که روزی در مسیر خود به دهکده ویرانی رسید که دیوارهای خراب و سقف‌های واژگون و استخوان‌های پوسیده و بدن‌های از هم گسیخته سکوت مرگباری را به وجود آورده بود. عزیر از الاغ پیاده شد و زنبیل‌های انجیر و انگور را پهلوی خود گذاشت و افسار الاغ را بست و به دیوار باغ تکیه داد و درباره آن مردگان به اندیشه پرداخت، که این مردگان چگونه زنده می‌شوند و این پیکرهای پراکنده شده چگونه گرد می‌آیند و به صورت پیشین برمی‌گردند. خداوند در این حال او را قبض روح کرد و صد سال تمام در آن‌جا بود و بعد از صد سال خداوند او را زنده کرد. چون عزیر زنده شد تصوّر کرد که از خوابی گران برخاسته است. پس به جست و جوی الاغ و زنبیل‌ها و کوزه آب پرداخت. فرشته‌ای به سوی او آمد و پرسید: ای عزیر! چه مدّت در این‌جا درنگ کرده‌ای‌؟ گفت: یک روز و یا قسمتی از یک روز. فرشته گفت: بلکه تو صد سال در این‌جا درنگ کرده‌ای. در این صد سال طعام و نوشابه‌ات تغییر نکرده است، ولی الاغت را ببین که چگونه استخوان‌هایش از هم پاشیده است. اکنون بنگر که خداوند چگونه آن را زنده می‌سازد.

عزیر تماشا می‌کرد و می‌دید که استخوان‌های الاغ به یکدیگر متّصل شد و گوشت آنها را پوشانید و به حالت اوّلیه برگشت. هنگامی که عزیر به شهر بازآمد و به کسان خود گفت من عزیر هستم باور نکردند، پس تورات را از حفظ‍‌ خواند. ان‌گاه باور کردند، زیرا کسی جز او تورات را از حفظ‍‌ نداشت[۲۷]. از امیر مؤمنان (ع) روایت شده که هنگامی که عزیر از خانه بیرون رفت همسرش حامله بود و عزیر ٥٠ ساله بود، چون به خانه‌اش بازگشت او با همان طراوت ٥٠ سالگی بود و پسرش ١٠٠ ساله بود[۲۸].

داستان عزیر یکی از روشن‌ترین ادلّه رجعت است که معصومین (ع) به آن استدلال نموده‌اند و دانشمندان شیعه در طول چهارده قرن در کتاب‌های تفسیری و عقیدتی به آن استناد نموده‌اند که از آن جمله است شیخ طوسی در تبیان، شیخ مفید در اجوبه مسائل عکبریه، شیخ صدوق در اعتقادات، شیخ طبرسی در احتجاج و شیخ حرّ عاملی در ایقاظ‍‌ و...[۲۹].

نظیر این داستان در مورد "ارمیا" یکی از پیامبران بنی اسرائیل نیز نقل شده که داستانش بسیار شیرین و مفصّل است که برای اختصار از نقل آن صرف‌نظر می‌کنیم. علاقمندان به منابع یاد شده در پاورقی مراجعه فرمایند[۳۰].

روایات وارده از معصومین (ع) در مورد "ارمیا" و "عزیر" به قدری فراوان است که برای خواننده اطمینان می‌آورد که این داستان دو بار اتّفاق افتاده، یک بار برای "ارمیا" و یک بار دیگر برای "عزیر". از این رهگذر مرحوم فیض کاشانی نیز پس از نقل روایات وارده می‌فرماید: این احادیث را می‌توانیم چنین جمع کنیم که این داستان دو بار روی داده است، یک بار برای "ارمیا" هنگامی که کشته‌های "بخت‌نصّر" را دید و در مورد زنده شدن آنها در اندیشه فرورفت و یک بار دیگر برای "عزیر" هنگامی که جنازه‌های اصحابش را روی هم انباشته دید و در مورد برانگیخته شدن آنها به فکر فرو رفت[۳۱]. داستان مردی که صد سال مرد و سپس به زندگی بازگشت، (عزیر، ارمیا و یا هردو) برای اثبات امکان رجعت به قدری روشن و صریح است که به هیچ توضیحی نیاز ندارند[۳۲].

مواردی از رجعت در عهد امامان معصوم (ع) اتّفاق افتاده که هفتاد مورد آن را محدّث بزرگوار مرحوم شیخ حرّ عاملی گرد آورده است[۳۳]. فضل بن شاذان از اصحاب امام رضا (ع) بیش از ده مورد از موارد رجعت در امّت اسلامی را از طریق اهل سنت در کتاب "ایضاح" خود نقل کرده است[۳۴].

ده‌ها روایت از طریق شیعه سنی به ما رسیده است که هرچه در اقوام گذشته روی داده بدون کم و زیاد در این امّت نیز روی خواهد داد. رسول اکرم (ص) می‌فرماید: "آن‌چه در امّت‌های پیشین واقع شده، موبه‌مو در این امّت نیز واقع خواهد شد"[۳۵].

از آن‌چه آوردیم، نتیجه می‌گیریم:

  1. رجعت در امّت‌های پیشین واقع شده است.
  2. آن‌چه در امّت‌های پیشین واقع شود، در امّت اسلامی نیز واقع خواهد شد.
  3. ده‌ها آیه از قرآن کریم از وقوع رجعت در امّت اسلامی خبر داده است.
  4. چند مورد در امّت اسلامی واقع شده و هزاران مورد دیگر پس از قیام قائم (ع) واقع خواهد شد.
روی این بیان هرکس به قرآن و آورنده آن ایمان داشته باشد راهی ندارد جز این‌که "رجعت" را نیز باور کند»[۳۶].
۳. آقای باقری‌زاده اشعری؛
آقای محمد باقری‌زاده اشعری، در کتاب «از امام مهدی بیشتر بدانیم» در این‌باره گفته است:

«قرآن کریم در موارد متعددی، از رجعت افراد یا اقوامی به دنیا یاد کرده است. در آیات زیر، افزون بر آن که امکان رجعت اثبات می‌شود، وقوع آن در تاریخ نیز بیان گردیده است:

  1. این آیه برای بیان قدرت خدا در زنده کردن مردگان و حکایتگر نمونه‌ای از آن در همین دنیاست:  أَوْ كَالَّذِي مَرَّ عَلَى قَرْيَةٍ وَهِيَ خَاوِيَةٌ عَلَى عُرُوشِهَا قَالَ أَنَّىَ يُحْيِي هَذِهِ اللَّهُ بَعْدَ مَوْتِهَا فَأَمَاتَهُ اللَّهُ مِائَةَ عَامٍ ثُمَّ بَعَثَهُ قَالَ كَمْ لَبِثْتَ قَالَ لَبِثْتُ يَوْمًا أَوْ بَعْضَ يَوْمٍ قَالَ بَل لَّبِثْتَ مِائَةَ عَامٍ فَانظُرْ إِلَى طَعَامِكَ وَشَرَابِكَ لَمْ يَتَسَنَّهْ وَانظُرْ إِلَى حِمَارِكَ وَلِنَجْعَلَكَ آيَةً لِّلنَّاسِ وَانظُرْ إِلَى الْعِظَامِ كَيْفَ نُنشِزُهَا ثُمَّ نَكْسُوهَا لَحْمًا فَلَمَّا تَبَيَّنَ لَهُ قَالَ أَعْلَمُ أَنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ [۳۷]؛
  2. این آیه به صراحت، از بازگشت جمعی از مردم به زندگی دنیا سخن می‌گوید:  أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ خَرَجُواْ مِن دِيَارِهِمْ وَهُمْ أُلُوفٌ حَذَرَ الْمَوْتِ فَقَالَ لَهُمُ اللَّهُ مُوتُواْ ثُمَّ أَحْيَاهُمْ إِنَّ اللَّهَ لَذُو فَضْلٍ عَلَى النَّاسِ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لاَ يَشْكُرُونَ [۳۸]؛
  3. این آیه به یکی از معجزات حضرت عیسی (ع)، یعنی زنده کردن مردگان و بازگرداندن آنان به دنیا پرداخته است:  إِذْ قَالَ اللَّهُ يَا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ اذْكُرْ نِعْمَتِي عَلَيْكَ وَعَلَى وَالِدَتِكَ ... وَإِذْ تُخْرِجُ الْمَوْتَى بِإِذْنِي [۳۹]؛
  4. این آیه به گروهی از بنی اسرائیل اشاره می‌کند که به دستور خداوند، گاوی را سر بریدند و به مقتول زدند و او زنده شد و قاتلِ خود را معرفی کرد:  فَقُلْنَا اضْرِبُوهُ بِبَعْضِهَا كَذَلِكَ يُحْيِي اللَّهُ الْمَوْتَى وَيُرِيكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ [۴۰]؛
  5. این آیه، بیانگر گروهی از نبی اسرائیل است که بعد از تقاضای دیدن خداوند و گرفتار شدن به صاعقه مرگبار و مُردن، به زندگی باز گشتند:  ثُمَّ بَعَثْنَاكُم مِّن بَعْدِ مَوْتِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ [۴۱]؛
  6. این آیه به خواب طولانی و چند قرنه اصحاب کهف اشاره دارد که در حدیثی از امام صادق (ع)[۴۲]، رجعت به شمار آمده است:  ثُمَّ بَعَثْنَاهُمْ لِنَعْلَمَ أَيُّ الْحِزْبَيْنِ أَحْصَى لِمَا لَبِثُوا أَمَدًا [۴۳]؛
  7. این آیه به داستان پرنده‌های چهارگانه ابراهیم پرداخته که بعد از ذبح، بار دیگر به زندگی بازگشتند:  وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِّ أَرِنِي كَيْفَ تُحْيِي الْمَوْتَى قَالَ أَوَلَمْ تُؤْمِن قَالَ بَلَى وَلَكِن لِّيَطْمَئِنَّ قَلْبِي قَالَ فَخُذْ أَرْبَعَةً مِّنَ الطَّيْرِ فَصُرْهُنَّ إِلَيْكَ ثُمَّ اجْعَلْ عَلَى كُلِّ جَبَلٍ مِّنْهُنَّ جُزْءًا ثُمَّ ادْعُهُنَّ يَأْتِينَكَ سَعْيًا وَاعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ [۴۴]؛
با توجه به آنچه گذشت، می‌توان نتیجه گرفت که در تاریخ ادیان گذشته نیز اعتقاد به رجعت، به نوعی وجود داشته است. اسلام نیز بر آن تأکید ورزیده و وقوع آن را در آخر الزمان، بیان نموده است[۴۵]»[۴۶].
  1. درباره رجعت چه دیدگاه‌‏هایی وجود دارد؟ (پرسش)
  2. آیا اعتقاد به رجعت برگرفته از یهود است؟ (پرسش)
  3. آیا قول به رجعت مستلزم تناسخ باطل است؟ (پرسش)
  4. آیا رجعت عمومی و همگانی است؟ (پرسش)
  5. آیا رجعت پس از ظهور امام مهدی با تکلیف سازگار است؟ (پرسش)
  6. مراد از رجعت عیسی مسیح چیست و این رجعت در چه زمانی اتفاق خواهد افتاد و این بازگشت چه خصوصیاتی دارد؟ (پرسش)
  7. رجعت چند مرحله دارد؟ (پرسش)
  8. آیا رجعت نوعی تناسخ نیست؟ (پرسش)
  9. اهمیت رجعت به چه اندازه است؟ (پرسش)
  10. منظور از عذاب ادنی که در قرآن آمده چیست؟ (پرسش)
  11. آیا اگر کسی چهل روز دعای عهد را بخواند حتما رجعت می‌کند؟ (پرسش)
  12. آیا آیات و سوره مؤمنون با مسئله رجعت منافات ندارد؟ (پرسش)
  13. چه ارتباطی بین ظهور و رجعت امام حسین وجود دارد؟ (پرسش)
  14. آیا اعتقاد به رجعت از ضروریات دین است؟ (پرسش)
  15. چگونه رجعت ائمه پس از ظهور امام مهدی انجام می‌گیرد؟ (پرسش)
  16. آیه‌‏ای از قرآن رجوع مرده را به دنیا ممتنع می‌‏داند آیا این آیه با مسأله رجعت سازگاری دارد؟ (پرسش)
  17. آیا پیامبران در زمان رجعت حضور دارند؟ (پرسش)
  18. رجعت در ادعیه و زیارات چه جایگاهی دارد؟ (پرسش)
  19. رجعت در روایات چه جایگاهی دارد؟ (پرسش)
  20. کدام یک از علما در کتاب‌هایشان از رجعت بحث کرده‌اند؟ (پرسش)
  21. چه ارتباطی بین رجعت و قیامت وجود دارد؟ (پرسش)
  1. آیا قرآن مخالف قول به رجعت است؟ (پرسش)
  2. چه آیاتی از قرآن رجعت را ثابت می‌کند؟ (پرسش)
  3. آیا قرآن به رجعت کسانی به این دنیا اشاره نموده است؟ (پرسش)
  4. آیا تمام احادیث رجعت از طرق شیعه وارد شده است؟ (پرسش)
  5. آیا در رجعت مردگان توسط امام مهدی زنده می‌‏شوند و آیا این قضیه پشتوانه عقلی روایی قرآنی دارد؟ (پرسش)
  6. چه تعداد از روایات بر رجعت دلالت دارند؟ (پرسش)
  7. رجعت در متون دینی چه جایگاهی دارد؟ (پرسش)
  1. منظور از رجعت چیست؟ (پرسش)
  2. مترادف‌های واژه رجعت چیست؟ (پرسش)
  3. رجعت چیست و ادله آن کدام است؟ (پرسش)
  1. سابقه اعتقاد به رجعت از چه زمانی است؟ (پرسش)
  2. آیا برای رجعت نمونه‌ای در تاریخ یافت می‌شود؟ (پرسش)
  3. آیا رجعت از ضروریات تشیع است؟ (پرسش)
  4. چرا متکلمین بحث از رجعت را در علم کلام مطرح می‏‌کنند؟ (پرسش)
  1. فایده رجعت چیست؟ (پرسش)
  2. هدف از رجعت چیست؟ (پرسش)
  3. چه آثاری بر اعتقاد به رجعت مترتب است؟ (پرسش)
  4. فلسفه و فوائد رجعت چه می‌باشند؟ (پرسش)
  5. رجعت امامان برای چیست؟ آیا آنان حکومت خواهند کرد؟ (پرسش)

  1. چه دلیل عقلی بر امکان رجعت می‌توان اقامه کرد؟ (پرسش)
  2. آیا رجعت امکان وقوع دارد؟ (پرسش)
  3. آیا دلیل عقلی بر ضرورت رجعت وجود دارد؟ (پرسش)
  4. آیا رجعت با عقل و فلسفه سازگاری دارد؟ (پرسش)
  5. آیا دلیل قرآنی بر ضرورت رجعت وجود دارد؟ (پرسش)
  1. ویژگی‌های رجعت چیست؟ (پرسش)
  2. آیا رجعت جسمانی است؟ (پرسش)
  3. آیا رجعت اختیاری است؟ (پرسش)
  4. آیا «رجعت» برای مؤمنان و کافران اختیاری است؟ (پرسش)
  1. رجعت چه زمانی تحقق پیدا می‌کند؟ (پرسش)
  2. رجعت‏‌کنندگان چقدر در دنیا باقی می‏‌مانند؟ (پرسش)
  3. آیا زمان رجعت هنگام قیام امام مهدی است؟ (پرسش)
  1. چه کسانی رجعت می‏‌کنند؟ (پرسش)
  2. چه کسانی هنگام ظهور امام مهدی زنده می‌‏شوند؟ (پرسش)
  3. چه کسانی هنگام ظهور دوباره زنده می‌شوند و امام مهدی را یاری می‌کنند؟ (پرسش)
  4. رجعت کنندگان چند دسته‌اند؟ (پرسش)
  5. ویژگی رجعت کنندگان چیست؟ (پرسش)
  6. اولین رجعت کننده از امامان کیست؟ (پرسش)
  7. برنامه‌های امام حسین در رجعت چیست؟ (پرسش)
  8. برنامه‌های امام علی در رجعت چه می‌باشد؟ (پرسش)
  9. آیا بانوان رجعت می‌کنند؟ (پرسش)
  10. چه کسانی در هنگام قیام امام مهدی از قبر خود برانگیخته می‌‏شوند؟ (پرسش)
  11. آیا پس از رحلت امام مهدی اولیاء صالح خدواند حکومت می‌کنند؟ (پرسش)
  12. آیا در عصر حکومت اولیای صالح احتمال نافرمانی و شورش وجود دارد؟ (پرسش)
  1. مخالفان رجعت چه می‌گویند و چگونه به آنها پاسخ داده می‌شود؟ (پرسش)
  2. مخالفان رجعت چند دسته‌اند؟ (پرسش)
  3. چرا اهل سنت رجعت را نمی‌پذیرند؟ (پرسش)
  1. نحوه حکومت ائمه بعد از رجعت چگونه است؟ (پرسش)

منبع‌شناسی جامع مهدویت

پانویس

  1. یا چون آن کس که به شهری که بام‌هایش یکسر فرو ریخته بود، عبور کرد و با خود می‌‌گفت: چگونه خداوند، اهل‌ این ویرانکده‌ را پس از مرگشان زنده می‌کند؟ پس خداوند، او را صد سال میراند. آن گاه او را برانگیخت و به او فرمود: چه قدر درنگ کردی؟. گفت: یک روز یا پاره‌ای از روز را درنگ کردم. گفت: نه‌ بلکه صد سال درنگ کردی. به خوراک و نوشیدنی خود بنگر که طعم و رنگ آن‌ تغییر نکرده است، و به درازگوش خود، نگاه کن که چگونه متلاشی شده است. این ماجرا برای پاسخگویی به تو بود و هم این که‌ تو را در مورد معاد نشانه‌ای برای مردم قرار دهیم. و به این‌ استخوان‌ها بنگر که چگونه آنها را به هم پیوند می‌دهیم، سپس گوشت بر آن می‌پوشانیم. پس هنگامی که چگونگی زنده ساختن مرده‌ برای او آشکار شد، گفت: اکنون‌ می‌دانم که خداوند بر هر چیزی تواناست؛ سوره بقره، آیه ۲۵۹.
  2. از جمله مفسران اهل سنت، عبارتند از: طبری در تفسیر الطبری: (ج ۲ جزء ۲، ص ۵۸۶)، ابن کثیر در تفسیر ابن کثیر (ج ۱، ص ۴۶۴)، زمخشری در الکشاف (ج ۱، ص ۱۵۷)، ابن قتیبه در غریب القرآن (ج ۱، ص ۸۶)، و بسیاری دیگر.
  3. آیا از حال‌ کسانی که از بیم مرگ، از خانه‌های خود خارج شدند و هزاران تن بودند، خبر نیافتی؟ پس خداوند به آنان گفت: تن به مرگ بسپارید. آن گاه آنان را زنده ساخت. آری، خداوند نسبت به مردم، صاحب بخشش است؛ ولی بیشتر مردم، سپاس‌گزاری نمی‌کنند؛ سوره بقره، آیه ۲۴۳.
  4. بسیاری از مفسران اهل سنت به مرگ و زنده شدن مجدد این گروه اعتراف دارند، از جمله: زمخشری در الکشاف (ج ۱، ص ۱۴۷)، فخر رازی در مفاتیح الغیب (ج ۶، ص ۴۹۶) (وی در توضیح این آیه، سه روایت از سدی و ابن عباس و کسی دیگر که نام نمی‌برد، نقل می‌کند که در همه آنها آن مرد، حِزقیل نامیده شده و فرار آن مردم از ترس وبا بوده). قرطبی در الجامع لأحکام القرآن (ج ۳، ص ۲۳۱). وی از ابن عربی نقل می‌کند که این مرگ، عقوبت آنها بوده و به همین دلیل، امکان احیای مجدد داشتند؛ اما اگر مرگ اجَل باشد، امکان احیا ندارد. شاید وی این را گفته تا ناچار به پذیرش امکان رجعت نباشد.
  5. یاد کن‌ هنگامی را که خدا فرمود: "ای عیسی پسر مریم! نعمت مرا بر خود و بر مادرت به یاد آور، آن گاه که ... و آن گاه که مردگان را به اذن من زنده از قبر بیرون می‌آوردی". سوره مائده، آیه ۱۱۰.
  6. پس فرمان دادیم: "پاره‌ای از آن گاو سر بریده را به آن کشته‌ بزنید تا زنده شود". این گونه خدا مردگان را زنده می‌کند و آیات خود را به شما می‌نمایاند. باشد که بیندیشید"؛ سوره بقره، آیه ۷۳.
  7. در این مورد، میان مفسران شیعه و اهل سنت اختلافی در بازگشت به دنیا وجود ندارد.
  8. سپس شما را پس از مرگتان برانگیختیم باشد که شکرگزاری کنید؛ سوره بقره، آیه ۵۶.
  9. آلوسی، اقوالی را نقل می‌کند که برخی، مرگ را به معنای مخفی شدن و بعث را به معنای بیداری و برخی جهل را به معنای مرگ و بعث را به معنای علم گرفته‌اند (روح المعانی، ج ۱، ص ۲۶۴). خود وی، تأویل دیگری را پیش می‌کشد، به این صورت که مرگ را به فنا در تجلی ذاتی و بعث را به بقای بعد از فنا تفسیر می‌کند (روح المعانی، ج ۱، ص ۲۶۹)؛ اما در برابر، زمخشری در الکشاف (ج ۱، ص ۷۱)، فخر رازی در مفاتیح الغیب (ج ۳، ص ۵۲۱)، قرطبی در الجامع لأحکام القرآن (ج ۱، ص ۴۰۴)، سیوطی و محلی جلال الدین در تفسیر الجلالین (ج ۱، ص ۱۱)، طبری در جامع البیان (ج ۱ جزء ۱، ص ۲۹۱) و بسیاری دیگر از مفسران اهل سنت، به مرگ و زنده شدن آنها تصریح می‌کنند.
  10. آن گاه آنان را برانگیختیم تا بدانیم کدام یک از آن دو دسته مدت درنگشان را بهتر حساب کرده‌اند؛ سوره کهف، آیه ۱۲.
  11. امام صادق(ع) فرمود: ‌"وَ قَد رَجَعَ إِلَی الدنیا مِمن ماتَ خَلقٌ کثِیرٌ مِنهُمْ أَصْحَابُ الْکهفِ أَمَاتَهُمُ اللهُ ثَلَاثَمِائَةِ عامٍ وَ تِسعَةً ثُم بَعَثَهُم فِی زَمانِ قَومٍ أَنکرُوا الْبَعثَ لِیقْطَعَ حُجتَهُم وَ لِیرِیهُم قُدرَتَهُ وَ لِیعلَمُوا أَن الْبَعثَ حَق وَ أَمَاتَ اللهُ أَرمِیا النبِی (ع) الذِی نَظَرَ إِلَی‌ خَرَابِ بَیتِ الْمَقدِسِ وَ ما حَولَهُ- حینَ غَزاهُمْ بُختَنَصرُ وَ قَالَ:  أَنَّىَ يُحْيِي هَذِهِ اللَّهُ بَعْدَ مَوْتِهَا فَأَمَاتَهُ اللَّهُ مِائَةَ عَامٍ  ثُم أَحیاهُ وَ نَظَرَ إِلَی‌ أَعضائِه"؛ با این که گروهی به دنیا برگشته‌اند، از مرده‌ها از قبیل اصحاب کهف که سیصد و نُه سال مرده بودند و بعد، خداوند، آنها را برانگیخت، در زمانی که مردم، منکر بعث و زنده شدن بودند تا حجت بر آنها تمام گردد و قدرت خدا را ببینند. خداوند، ارمیای پیامبر را میراند، وقتی گذرش بر خرابه‌های بیت المقدس افتاد. پس از جنگ، بخت نصر با خود گفت: «چگونه خداوند، این مرده‌ها را زنده می‌کند؟ پس خداوند، او را صد سال میراند». سپس او را زنده کرد و به او به چگونه نگریست‌ [به هم وصل می‌شودند]». (الاحتجاج، ج ۲، ص ۲۳۰، ح ۲۲۳). در این حدیث، به آیات دیگری از قرآن که رجعت اقوامی را بر می‌شمرد، استناد شده است.
  12. و یاد کن‌ آن گاه که ابراهیم گفت: پروردگارا! به من نشان ده چگونه مردگان را زنده می‌کنی. فرمود: "مگر ایمان نیاورده‌ای؟!" گفت: چرا؛ ولی تا دلم آرامش یابد. فرمود: "پس، چهار پرنده برگیر و آنها را پیش خود، ریز ریز گردان. سپس بر هر کوهی، پاره‌ای از آنها را قرار ده. سپس آنها را فرا بخوان. شتابان به سوی تو می‌آیند، و بدان که خداوند، توانا و حکیم است؛ سوره بقره، آیه ۲۶۰.
  13. مانند احمد امین مصری در فجر الإسلام، ص ۳۳.
  14. قرآن کریم در بیش از چهارده آیه این موضوع را بیان می‌کند، از جمله در:  قَالُوا يَا قَوْمَنَا إِنَّا سَمِعْنَا كِتَابًا أُنزِلَ مِن بَعْدِ مُوسَى مُصَدِّقًا لِّمَا بَيْنَ يَدَيْهِ يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ وَإِلَى طَرِيقٍ مُّسْتَقِيمٍ ؛ گفتند: «ای قوم ما! ما کتابی را شنیدیم که بعد از موسی نازل شده‌ [و] تصدیق‌کننده‌ [کتاب‌های‌] پیش از خود است، و به سوی حق و به سوی راهی راست، راهبری می‌کند؛ سوره احقاف، آیه ۳۰.
  15. م‍ح‍م‍دی‌ ری‌ش‍ه‍ری‌، محمد، دانشنامهٔ امام مهدی، ج۸، ص۴۱، ۴۶.
  16. سوره بقره، آیه ۲۵۹.
  17. سوره بقره، آیه ۲۴۳.
  18. رحیمی، عباس، امید فردا، ص۵۵.
  19. سوره بقره، ۵۶.
  20. بحار الانوار، ج ۵۳، ص ۷۳ و ۱۲۹؛ تفسیر برهان، ج ۱، ص ۱۰۱ و تفسیر صافی، ج ۴، ص ۷۷.
  21. تفسیر صافی، ج ۱، ص ۱۱۹.
  22. سوره بقره، ۷۲، ۷۳.
  23. تفسیر برهان، ج ۱، ص ۱۰۸-۱۱۲؛ نور الثقلین، ج ۱، ص ۸۷-۸۹؛ تفسیر صافی، ج ۱، ص ۱۲۴-۱۳۰؛ المیزان، ج ۱، ص ۲۰۴.
  24. تفسیر صافی، ج ۱، ص ۱۲۹؛ تفسیر برهان، ج ۱، ص ۱۱۰.
  25. سوره بقره، ۲۴۳.
  26. المیزان، ج ۲، ص ۲۸۳؛ تفسیر برهان، ج ۱، ص ۲۳۴؛ و روضه کافی، ج ۱، ص ۲۸۲.
  27. تفسیر صافی، ج ۱، ص ۲۶۹؛ مجمع البیان، ج ۱، ص ۳۷۰ و تفسیر کشاف، ج ۱، ص ۳۰۷.
  28. مجمع البیان، ج ۱، ص ۳۷۰؛ تفسیر صافی، ج ۱، ص ۲۶۹؛ نور الثقلین، ج ۱، ص ۲۶۹؛ تفسیر برهان، ج ۱، ص ۲۴۹.
  29. بحار الانوار، ج ۵۳، ص ۱۲۸-۱۳۱ و الایقاظ، ص ۷۹.
  30. تفسیر برهان، ج ۱، ص ۲۴۶-۲۴۹؛ تفسیر صافی، ج ۱، ص ۲۶۴-۲۶۹؛ تفسیر عیاشی، ج ۱، ص ۱۴۰؛ نور الثقلین، ج ۱، ص ۲۶۸-۲۷۵ و بحار الانوار، ج ۱۴، ص ۳۶۰.
  31. تفسیر صافی، ج ۱، ص ۲۶۹.
  32. رجعت، محمد خادمی شیرازی، ص ۱۱۲.
  33. الایقاظ، ص ۱۸۸-۲۳۱.
  34. الایضاح، ص ۱۸۹-۱۹۶.
  35. الایقاظ، ص ۴۱ و ۹۹؛ بحار الانوار، ج ۵۳، ص ۵۹ و ۱۲۹ و ۴۰.
  36. تونه‌ای، مجتبی، موعودنامه، ص۳۵۳-۳۵۷.
  37. «یا چون آن کس که به شهری که بام‌هایش یکسر فرو ریخته بود، عبور کرد [و با خود می]گفت: چگونه خداوند، [اهلِ] این [ویرانکده] را پس از مرگشان زنده می‌کند؟ پس خداوند، او را صد سال میراند. آن‌گاه او را برانگیخت [و به او] فرمود: "چه قدر درنگ کردی؟". گفت: یک روز یا پاره‌ای از روز را درنگ کردم. گفت: "[نه] بلکه صد سال درنگ کردی. به خوراک و نوشیدنیِ خود بنگر [که طعم و رنگِ آن] تغییر نکرده است و به درازگوش خود، نگاه کن [که چگونه متلاشی شده است. این ماجرا برای پاسخگویی به تو بود و هم این که] تو را از نشانه‌ای برای مردم [در مورد معاد] قرار دهیم. و به [این] استخوان‌ها بنگر که چگونه آنها را به هم پیوند می‌دهیم، سپس گوشت بر آن می‌پوشانیم". پس هنگامی که [چگونگیِ زنده ساختن مرده] برای او آشکار شد، گفت: [اکنون] می‌دانم که خداوند بر هر چیزی تواناست»؛ بقره، آیه ۲۵۹.
  38. «آیا از [حال] کسانی که از بیم مرگ، از خانه‌های خود خارج شدند و هزاران تن بودند، خبر نیافتی؟ پس خداوند به آنان گفت: "تن به مرگ بسپارید". آن گاه آنان را زنده ساخت. خداوند با مردم، صاحب بخشش است؛ ولی بیشتر مردم، سپاس‌گزاری نمی‌کنند»؛ بقره، آیه ۲۴۳.
  39. «[یاد کن] هنگامی را که خدا فرمود: "ای عیسی پسر مریم! نعمت مرا به خود و به مادرت به یاد آور، .... آن گاه که مردگان را به اذن من [زنده از قبر] بیرون می‌آوری"»؛ مائده، آیه ۱۱۰.
  40. «پس فرمان دادیم: "پاره‌ای از آن [گاو سر بریده] را که به آن [کشته] بزنید [تا زنده شود]". این گونه خدا مردگان را زنده می‌کند و آیات خود را به شما می‌نمایاند. باشد که بیندیشید»؛ بقره، آیه ۷۳.
  41. «سپس شما را پس از مرگتان بر انگیختیم. باشد که شکرگزاری کنید»؛ بقره، آیه ۵۶.
  42. ر.ک: الاحتجاج، ج ۲، ص ۲۳۰، ح ۲۲۳.
  43. «آن گاه آنان را برانگیختیم تا بدانیم کدام یک از آن دو دسته، مدت درنگشان را بهتر حساب کرده‌اند»؛ کهف، آیه ۱۲.
  44. «و [یاد کن] آن گاه که ابراهیم گفت: پروردگار! به من نشان ده چگونه مردگان را زنده می‌کنی. فرمود: "مگر ایمان نیاورده‌ای؟!". گفت: چرا؛ ولی تا دلم آرامش یابد. فرمود: "پس، چهار پرنده برگیر و آنها را پیش خود، ریز ریز گردان. سپس بر هر کوهی، پاره‌ای از آنها را قرار ده. سپس آنها را فرا بخوان. شتابان به سوی تو می‌آیند، و بدان که خداوند، توانا و حکیم است"»؛ بقره، آیه ۲۶۰.
  45. ر.ک: محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامهٔ امام مهدی، ج ۸، ص ۴۱–۴۵.
  46. باقری‌زاده اشعری، محمد، از امام مهدی بیشتر بدانیم، ص۹۲-۹۶.