آیات عصمت معصومان در قرآن کدامند؟ (پرسش)
عصمت در قرآن به چه معناست؟ یکی از پرسشهای مرتبط به بحث عصمت است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی عصمت مراجعه شود.
آیات عصمت معصومان در قرآن کدامند؟ | |
---|---|
موضوع اصلی | بانک جامع پرسش و پاسخ عصمت |
مدخل بالاتر | عصمت |
مدخل اصلی | عصمت در قرآن |
مدخل وابسته | قرآن |
تعداد پاسخ | ۶ پاسخ |
پاسخ جامع اجمالی
از منظر قرآن کریم، پیامبران(ع)، پیامبرخاتم(ص)، امامان اثنی عشر(ع)، اهل بیت پیامبر خاتم(ص)، قرآن کریم، وحی، فرشتگان و برخی دیگر از برگزیدگان الهی همچون حضرت مریم(س) از جمله مصادیق معصومان هستند که هر یک به تناسب شأن و جایگاهشان، در بهرهمندی از درجات عصمت با یکدیگر متفاوتند. آیات مرتبط با عصمت هر یک از مصادیق نامبرده در بخش اثبات عصمت بیان شده است. در ادامه، آیات عصمت هر یک از معصومان را بیان میکنیم
در برخی از آیات قرآن کریم خصوصیاتی همچون اصطفای الهی، وجوب اطاعت تام و عدم تسلط شیطان بر برخی انسانهای برگزیده و نیز الگو بودن انبیا بیان شده که به مصونیت ایشان از ارتکاب کبائر، خطا، نسیان و اشتباه که همان حقیقت عصمت است، اشاره دارند.
- عدم تسلط شیطان بر پیامبران: خدای متعال در آیهای خطاب به شيطان مىفرمايد: ﴿إِنَّ عِبادي لَيْسَ لَكَ عَلَيْهِمْ سُلْطانٌ إِلاّ مَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ الْغاوينَ﴾ [۱]. فراز: ﴿لَيْسَ لَكَ عَلَيْهِمْ سُلْطانٌ﴾، نكره در سياق نفى و مفيد عموم است، در نتيجه هر گونه سيطره و تصرف شيطان به هر نحوى از انحاء از بندگان حقيقى خداوند را منتفی میکند. از طرفی عمومیت این فراز از آیه، قرینه است بر اینکه مراد از «عبادی»، صرفا بندگان خالص و حقیقی خداوند است و نه گنهکاران یا کسانی که در زندگی خویش مرتکب برخی گناهان شدهاند. با این بیان، مراد از اثر، اعم از ارتکاب معاصی، خطا، اشتباه و نسیان است که از تأثیر وسوسههای ابلیس نشأت میگیرد. بدیهی است که انتفای اثر صرفا به معنای نفی تأثیر وسوسه در عبادالله است و نه نفی خروج ایشان از دایره وسوسههای ابلیس. همین معنا در آیه دیگری از قرآن کریم و با بیان دیگر نیز آمده و تسلط شیطان بر مؤمنانی که به خدا توکل میکنند را نفی نموده است که حقیقت عصمت را در بندگان واقعی خدا، ثابت مینماید[۲].[۳]
- اصطفای الهی پیامبران: واژه «اصطفا» در لغت در معنای خالصِ چیزی را به دست آوردن استعمال شده است[۴]. روشن است که حاصل گزینش الهی و خالص کردن برخی توسط او چیزی جز عصمت نیست. به عنوان نمونه قرآن کریم در جایی میفرماید: ﴿اللَّهُ يَصْطَفِي مِنَ الْمَلَائِكَةِ رُسُلًا وَمِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ بَصِيرٌ﴾، ﴿يَعْلَمُ مَا بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَإِلَى اللَّهِ تُرْجَعُ الْأُمُورُ﴾[۵]. با توجه به اینکه ضمایر «هم» در کلمات «أَيْدِيهِمْ» و «خَلْفَهُمْ» بر اساس دیدگاه برخی مفسران به ﴿رُسُلًا﴾[۶] و طبق نظر برخی دیگر به ﴿النَّاسِ﴾[۷] برمیگردد و با عنایت به معنای لغوی اصطفا، تفسیر آیه چنین میشود که خداوند از میان مردم و فرشتگان، شایستگان را برمیگزیند. از این رو اگر عصمت پیامآور تضمین نشده باشد، ابلاغ این پیام دچار آسیب شده و با غرض ارسال رسل ناسازگار خواهد بود[۸].[۹]
- امر به اطاعت تام و مطلق از پیامبران: خداوند متعال در دسته دیگری از آیات به وجوب اطاعت مطلق از رسولان خود و نیز تأسی به آنان امر کرده است[۱۰]. روشن است که بر اساس قواعد کلامی صدور چنین امری از سوی خدای متعال، مستلزم عصمت آن شخص است؛ چراکه در غیر این صورت گرفتار تناقض خواهیم شد و تناقض از مولای حکیم صادر نمیشود. عصمت در اینجا به معنای مصونیت از اقسام معاصی، نسیان، خطا و اشتباه است؛ چراکه اگر مصونیت را منحصر در عدم ارتکاب معاصی دانسته و به جواز صدور نسیان، خطا و اشتباه از انبیا (ع)، معتقد شویم، غرض از ارسال نبی یا رسول نقض شده و اطمینان به گفتار و کردار انبیا و رسل (ع) در نظر مکلفین به اطاعت به صورت کامل محقق نخواهد شد[۱۱].[۱۲]
- معرفی پیامبران به عنوان الگوی حسنه: مصونیت انبیا (ع) را میتوان از آیات دیگری که ضمن نام بردن از برخی انبیا، آنان را به صورت مطلق به عنوان الگویی حسنه معرفی کرده و به تأسی از آنان ترغیب مینمایند، استفاده کرد. چه اینکه قرآن کریم از رسول گرامی اسلام (ص) به عنوان اسوهای نیکو یاد کرده و میفرماید: ﴿لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ كَانَ يَرْجُو اللَّهَ وَالْيَوْمَ الْآخِرَ وَذَكَرَ اللَّهَ كَثِيرًا﴾[۱۳]. همچنین از حضرت ابراهیم(ع) یاد کرده و میفرماید: «قَدْ كَانَتْ لَكُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ فِي إِبْرَاهِيمَ وَ الَّذِينَ مَعَهُ..»، «قطعاً براى شما در [پيروى از] ابراهيم و كسانى كه با اويند سرمشقى نيكوست»[۱۴]. کیفیت استدلال به این آیات چنین است که خدای متعال، پیامبراکرم (ص) و حضرت ابراهیم(ع) را به صورت مطلق و بدون هیچ قید و شرطی به عنوان الگو و سرمشق دیگران معرفی کرده است. با عنایت به معنای لغوی اسوه، این آیات در شمار آیاتی قرار میگیرند که به نحو مطلق به اقتدا و اطاعت از انبیا (ع)امر کردهاند و چنانچه سابقا گذشت، امر مطلق به اطاعت از شخصی مساوی با عصمت اوست؛ چراکه در غیر این صورت هرگز امر به اقتدا به غیر معصوم و اسوه قرار دادن او تعلق نگرفته و این مسأله به تناقض خواهد انجامید[۱۵].
- اتمام حجت هدف از بعثت انبیا: در دستهای دیگر از آیات، اتمام حجت بر مردم به عنوان یکی از اهداف بعثت انبیا معرفی شده است. قرآن کریم در این خصوص میفرماید: ﴿رُسُلًا مُبَشِّرِينَ وَمُنْذِرِينَ لِئَلَّا يَكُونَ لِلنَّاسِ عَلَى اللَّهِ حُجَّةٌ بَعْدَ الرُّسُلِ وَكَانَ اللَّهُ عَزِيزًا حَكِيمًا﴾[۱۶].[۱۷]
آیات دال بر عصمت رسول خدا(ص) را میتوان در چهار دسته کلی زیر خلاصه نمود.
- خبر از دوری حضرت از گمراهی و هوای نفس: قرآن کریم ضمن بیان اوصاف پیامبر(ص) و نفی هر گونه گمراهی از آن حضرت، سخنان و گفتههای پیامبراکرم(ص) را مستند به وحی الهی دانسته و میفرماید: ﴿مَا ضَلَّ صَاحِبُكُمْ وَمَا غَوَى * وَمَا يَنطِقُ عَنِ الْهَوَى * إِنْ هُوَ إِلاَّ وَحْيٌ يُوحَى﴾[۱۸].
- امر به اطاعت مطلق از آن حضرت: قرآن کریم در آیهای به طور مطلق به اطاعت از فرامین پیامبراکرم(ص)، امر کرده[۱۹] و بدیهی است که مقام آمریت مطلق مستلزم عصمت است. این معنا از آیات دیگری که به وجوب اطاعت مطلق از اوامر و نواهی رسول خدا(ص)امر فرموده نیز قابل استفاده است: ﴿وَمَا آتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانتَهُوا﴾[۲۰].[۲۱].[۲۲].
- معرفی حضرت به عنوان الگوی حسنه: مصونیت پیامبر خاتم (ع) را میتوان از آیهای که آن حضرت را به صورت مطلق و بدون قید و شرط، به عنوان الگویی حسنه معرفی کرده و به تأسی از ایشان ترغیب نموده، استفاده کرد. چه اینکه قرآن کریم از رسول گرامی اسلام (ص) به عنوان اسوهای نیکو یاد کرده و میفرماید: ﴿لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ كَانَ يَرْجُو اللَّهَ وَالْيَوْمَ الْآخِرَ وَذَكَرَ اللَّهَ كَثِيرًا﴾[۲۳].
- تاکید بر عدم ارتکاب فراموشی: آنچه باقی میماند عصمت آن حضرت از نسیان و فراموشی است که قرآن کریم در این باره نیز چنین میفرماید: ﴿سَنُقْرِئُکَ فَلا تَنْسي﴾[۲۴].[۲۵].
عصمت امامان اثنی عشر
- آیه ابتلا: ﴿وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِي قَالَ لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ﴾[۲۶].[۲۷]. متکلمان و مفسران امامیه با استناد به جملۀ ﴿لاَ يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ﴾ بر عصمت امام استدلال کردهاند[۲۸]؛ چراکه خداوند فرموده است عهد او ـ یعنی امامت ـ نصیب ظالم نمیشود. کسی که مرتکب گناه گردد خواه در آشکار یا پنهان، ظلم کرده است؛ زیرا فرد گناهکار حدود الهی را نقض کرده است و به نص قرآن کسی که حدود الهی را نقض کند، ظالم است: ﴿وَمَنْ يَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّهِ فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ﴾[۲۹].[۳۰].
- آیه اولی الامر: آیه ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ أَطِيعُواْ اللَّهَ وَأَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَأُولِي الأَمْرِ مِنكُمْ فَإِن تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِن كُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلاً﴾[۳۱] "آیه اولی الامر" نام دارد؛ زیرا مؤمنان را به اطاعت از خدا، پیامبر(ص) و اولیالأمر فرمان داده است[۳۲]. در این آیه اطاعت از اولی الامر در سیاق اطاعت خداوند و اطاعت رسول قرار گرفته و بدیهی است اطاعت از خدا و رسول به صورت مطلق و بدون هیچ قید و شرطی واجب است؛ بنابراین اطاعت اولی الامر هم علیالاطلاق و بدون قید و شرط واجب است. از سوی دیگر اطاعت مطلق مستلزم معصوم بودن اولی الامر از هر گونه خطا و اشتباه است زیرا پیروی و فرمانبرداری بیچون و چرا تنها از فردی واجب میشود که از هر گونه خطا و لغزش پاک و مبرا باشد و خداوند هرگز اطاعت از غیر معصوم را به صورت مطلق واجب نمیکند[۳۳].[۳۴]
- آیه صادقین: خداوند در آیه ۱۱۹ سوره توبه فرموده است: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَكُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ﴾[۳۵]. امر ﴿وَكُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ﴾، در صورتی امکانپذیر است که اولاً همواره افراد صادقی در جامعه وجود داشته باشند، ثانیاً این صادقین باید دائم الصدق و از هر جهت صادق باشند؛ یعنی باید معصوم باشند، چون اگر امکان ارتکاب گناه و یا خطا در آنها باشد در آن صورت دیگر صادق ـ به نحو مطلق ـ نخواهد بود[۳۶]. بدون شک مراد از صادقین، امامان دوازدهگانه شیعه است چنانچه در روایات نیز بدین مسأله تصریح شده است[۳۷].
- آیه تطهیر: یکی از ادلّه قرآنی اثبات عصمت امام، آیه تطهیر است: ﴿إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا﴾[۳۸]. استدلال به این آیه، بر سه مقدمه استوار است: اول: اراده تکوینی الهی به اذهاب رجس و تطهیر اهل بیت تعلّق گرفته است. دوم: هر کس که اراده تکوینی الهی به اذهاب رجس و تطهیر او تعلّق گرفته باشد معصوم است. سوم: بر پایه بسیاری از روایات، ائمه شیعه مصداق اهل بیتاند. نتیجه: امامان شیعه(ع)، معصوماند[۳۹].
- آیه تطهیر: خداوند متعال در قرآن مجید میفرمایند: ﴿إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا﴾[۴۰]. این آیه از اراده خداوند به از بین بردن رجس از اهل بیت(ع) خبر داده است. از آنجا که در شأن نزول این آیه چنین آمده که در شأن حضرت فاطمه، امام علی و امام حسن و امام حسین (ع) نازل شده[۴۱]، پس بر حضرت فاطمه زهرا (س) نیز که در شمار پنج تن است صدق کرده و لذا آن حضرت هم همچون دیگر مصادیق آیه، از رجس و پلیدی به دور است و کسی که از منظر الهی از رجس و پلیدی، مبرا باشد، معصوم خواهد بود[۴۲].
عصمت حضرت مریم: قرآن کریم در فضیلت حضرت مریم(س) میفرماید: ﴿وَإِذْ قَالَتِ الْمَلائِكَةُ يَا مَرْيَمُ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاكِ وَطَهَّرَكِ وَاصْطَفَاكِ عَلَى نِسَاء الْعَالَمِينَ﴾[۴۳]. با توجه به این آیه روشن است که خداوند حضرت مریم(س) را پاک و مطهر کرده و او را از میان زنان جهان برگزیده است. چه اینکه برگزیده خدا کسی است که دارای مقام عصمت باشد مثل انبیاء و اوصیاء انبیاء و این آیه دلالت دارد بر اینکه حضرت مریم(س) دارای مقام عصمت بوده است. طهارت مطلقه عبارت از طهارت ظاهریه از کثافات و نجاسات مثل حیض و نفاس و طهارت باطنیه از معاصی و اخلاق رذیله و طهارت معنویه از توجّه به غیر خداست و حضرت مریم(س) دارای جمیع این مراتب بود[۴۴]. با این حال اطلاق آیه مورد بحث دربارهِ فضیلت نفسی حضرت مریم با روایات وارده در افضلیت حضرت فاطمه(س) مقید میشود، چون متعلق (اِصطفی) ذکر نشده، هم میتواند منظور زنان عصر مریم باشد و هم زنان همه اعصار؛ ولی به قرینه روایات، متعلق آن، زنان عصر خودش خواهد بود[۴۵]. بنابراین وقتی ثابت شود که حضرت زهرا(س) افضل از تمام زنان عالم هستند، پس بر حضرت مریم(س) نیز برتری خواهند داشت. در این صورت اگر ویژگی عصمت برای حضرت مریم ثابت گردد، این ویژگی به طریق اولی برای حضرت زهرا(س) به اثبات خواهد رسید. چنانچه در روایتی از امام صادق(ع) نیز چنین نقل شده است که فرشتگان الهی نزد فاطمه زهرا(س) میآمدند با او حرف میزدند و آیات الهی را بر او میخواندند و همان تعبیراتی که نسبت به مریم(س) در قرآن آمده را به فاطمه زهرا(س) خطاب کرده و میگفتند: «یا فاطمه إِنَّ اللَّهَ اصْطَفاک وَ طَهَّرَک وَ اصْطَفاک عَلی نِساءِ الْعالَمِینَ»[۴۶].[۴۷]
پاسخها و دیدگاههای متفرقه
1. بهروز مینایی؛ |
---|
مینایی در کتاب «اندیشه کلامی عصمت» در اینباره گفتهاست:
«الف) آیهای از قرآن که به معنای دینی عصمت (عصمت از گناه) به شکل صریح دلالت دارد، آیه تطهیر است: ﴿إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا﴾[۴۸]. با اینکه آیه در سیاق آیات مربوط به زنان پیامبر اکرم (ص) آمده است؛ اما بیش از هفتاد حدیث از فریقین آمده است و نیز با استدلال دلالی در آیه میتوان نشان داد که آیه در شأن رسول خدا (ص)، علی (ع)، فاطمه (س) و حسنین (ع) نازل شده است. مقصود از رِجس هر نوع پلیدی اعتقادی، اخلاقی و نفسانی است. خداوند اراده کرده است که آنها را از اهل بیت (ع) بردارد. مقصود از اراده، اراده تکوینی است نه تشریعی؛ چون اراده تشریعی خدا در مورد پاکیِ تمام آدمیان آمده است و اختصاصی به اهل بیت (ع) ندارد. با توجه به تخلّف ناپذیربودن اراده تکوینی و حصر و تأکید در آیه، آیه دلالت میکند که اراده قطعی خداوند بر این موضوع تعلق گرفته است که اهل بیت (ع) از هرگونه رجس و پلیدی و گناه پاک باشند و این چیزی جز عصمت نیست. اراده مستمر خداوند امدادی الهی است که اهل بیت (ع) را بر عصمت و استمرار آن یاری میدهد. مضمون این آیه در زیارت جامعه - چنان که بعدها در بحث روایی میآید - چنین آمده است: «عَصَمَكُمُ اللَّهُ مِنَ الزَّلَلِ وَ آمَنَكُمْ مِنَ الْفِتَنِ وَ طَهَّرَكُمْ مِنَ الدَّنَسِ وَ أَذْهَبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ طَهَّرَكُمْ تَطْهِيراً»: خداوند شما را از لغزشها حفظ کرد و از فتنهها در امان داشت و از آلودگیها پاک ساخت و پلیدی را از شما دور و کاملاً تطهیر کرد. روایات زیادی نیز از فریقین وارد شده است که از ام سلمه و عایشه روایت میکنند که رسول خدا (ص) در خانه خود عبایی به روی خود کشیده و خوابیده بود که فاطمه (س) از در آمد درحالی که ظرفی غذا با خود آورده بود. رسول خدا (ص) فرمود: همسرت و دو پسرانت حسن و حسین را صدا بزن. فاطمه برگشت و ایشان را با خود آورد. هنگام غذا خوردن این آیه نازل شد: ﴿إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا﴾ پس رسول خدا (ص) عبای خود را بر سر آنان کشید؛ آنگاه دست خود را از زیر کسا بیرون آورده، به آسمان اشاره کرد و عرضه داشت: بارالها! اینها اهل بیت من و خاصّان من هستند؛ پس پلیدی را از ایشان ببر و تطهیرشان کن و این سخن را سه بار تکرار کرد. ام سلمه میگوید: من سر خود را زیر جامه بردم و عرضه داشتم: یا رسول الله! من هم با شما هستم؟ آن حضرت دو بار فرمود: تو عاقبت به خیری[۴۹]. و نیز ابن جریر و ابن مردویه از ابوالحمراء نقل کردهاند که چنین گفت: من از رسول خدا (ص) حفظ کردم. درست هشت ماه در مدینه بر آن جناب گذشت که حتی یک روز برای نماز صبح بیرون نشد مگر آنکه به در خانه علی (ع) میآمد و دست خود را بر دو طرف در میگذاشت و سپس میفرمود: «نماز، نماز، ﴿إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا﴾»[۵۰]. بعضی دیگر مراد از اراده را نه اراده تکوینی گرفتهاند و نه اراده تشریعی، بلکه یک نوع اراده تسدیدی و تأییدی دانستهاند که در مبحث قلمرو عصمت به آن اشاره خواهیم کرد. ب) مورد دیگر، آیاتی است که درباره توصیف پیامبر اکرم (ص) و سخن اوست: ﴿مَا ضَلَّ صَاحِبُكُمْ وَمَا غَوَى * وَمَا يَنْطِقُ عَنِ الْهَوَى * إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحَى * عَلَّمَهُ شَدِيدُ الْقُوَى﴾[۵۱]. در این دسته از آیات، خداوند اراده کرده است هرگونه جهل، انحراف، گمراهی و اشتباه را از پیامبرش نفی کند. در تأکید اینکه هرچه میگوید از سوی خداست، میفرماید: پیامبر هرگز از روی هوای نفس سخن نمیگوید؛ آنچه او آورده است از سوی خداوند به او وحی شده است؛ او از خودش چیزی نمیگوید؛ قرآن سراسر از ناحیه خداست و توسط فرشته شدیدالقوی بر قلب مبارک او نازل شده است. این آیات، دستکم مراتبی از عصمت، یعنی عصمت در اخذ، تلقّی وحی، ابلاغ و بازخوانی را اثبات میکند. ج) آیه دیگر که مفهوم کلامی عصمت (عصمت از گناه) را افاده میکند، آیهای است که ضرورت عصمت امامان و پیشوایان منصوب از سوی خداوند متعال را تأکید میکند: ﴿وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِي قَالَ لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ﴾[۵۲]. این آیه یکی از مهمترین بخشهای زندگی ابراهیم (ع) و پیروزی او در صحنه آزمایشهای بزرگ را به تصویر میکشد. بعد از اینکه از عهده آزمایشها برآمد و خداوند در پاداش این موفقیت ابراهیم (ع) را امام مردم قرار داد، ابراهیم (ع) تقاضا کرد که از خاندانش نیز امامانی قرار دهد تا رشته نبوت و امامت در نسل او قطع نشود. خداوند در پاسخ او فرمود: عهد من یعنی مقام امامت به ظالمان نمیرسد؛ یعنی تقاضای تو تنها در آن دسته از ذریه تو که پاک و معصوم باشند، پذیرفته است. مقام امامت همان ریاست در امور دین و دنیا، تشکیل حکومت، اجرای حدود و احکام خدا و تربیت و پرورش خلق خداست. امامت آخرین حلقه تکاملی سیر کمالی ابراهیم (ع) بود. مقصود از ظالم در آیه مطلق گناهکار است در مقابل عدالت به معنای گذاردن هر چیزی به جای خویش. مقام امامت و رهبری ظاهری و باطنی خلق ایجاب میکند که یک لحظه گناه و سوء سابقه در زندگی امام (ع) مشاهده نشود. از این جهت امامان اهل بیت (ع) برای اثبات خلافت بلافصل علی (ع) به همین آیه استدلال میکردند. دیگران در دوران جاهلیت بتپرست بودند؛ اما علی (ع) یک لحظه نیز بت نپرستید. مصداق کامل ظلم همین بتپرستی و شرک به خداست؛ ﴿يَا بُنَيَّ لَا تُشْرِكْ بِاللَّهِ إِنَّ الشِّرْكَ لَظُلْمٌ عَظِيمٌ﴾[۵۳]. عبدالله بن مسعود از پیامبر اکرم (ص) نقل میکند که خداوند به ابراهیم (ع) فرمود: «لَا أُعْطِيكَ عَهْداً لِظَالِمٍ مِنْ ذُرِّيَّتِكَ قَالَ يَا رَبِّ وَ مَنِ الظَّالِمُ مِنْ وُلْدِي لَا يَنَالُ عَهْدِي قَالَ مَنْ سَجَدَ لِصَنَمٍ مِنْ دُونِي لَا أَجْعَلُهُ إِمَاماً أَبَداً وَ لَا يَصِحُّ أَنْ يَكُونَ إِمَاماً»: من پیمان امامت را به ستمکاران از خاندان تو نمیبخشم. ابراهیم (ع) عرض کرد: ستمکارانی که این پیمان به آنها نمیرسد کیاناند؟ خداوند فرمود: «کسی که برای بتی سجده کرده است هرگز او را امام نخواهم کرد و شایسته نیست که امام باشد»[۵۴]. در این روایت خود پیامبر اکرم (ص) ظالم را به گونهای معنا کرد که بر معنای دینی و کلامی عصمت و لزوم آن برای مقام امامت دلالت کند. علامه طباطبائی، در ذیل این آیه از اساتید خود بیانی را برای دلالت این آیه بر عصمت امام نقل میکند: مردم به حکم عقل از یکی از چهار قسم بیرون نیستند و قسم پنجمی هم برای این تقسیم نیست؛ یا در تمامی عمر ظالماند یا در تمامی عمر ظالم نیستند؛ یا در آغاز عمر ظالم و در آخر توبهکارند یا به عکس، در آغاز صالح و در آخر ظالماند. شأن ابراهیم (ع) اجل از این است که از خدای تعالی درخواست کند که مقام امامت را به دسته یکم و چهارم از ذرّیهاش بدهد، پس به طورقطع دعای ابراهیم (ع) شامل حال این دو دسته نیست. باقی میماند [دستههای] دوم و سوم؛ یعنی آن کس که در تمامی عمرش ظلم نمیکند و آن کسی که در آغاز عمر ظلم کرده و در آخر توبه کرده است. از این دو قسم، قسم دوم را خدا نفی کرده است و باقی میماند تنها یک قسم و آن کسی است که در همه عمرش هیچ ظلمی مرتکب نشده است؛ پس از چهار قسم بالا دو قسم را ابراهیم (ع) نخواست و از دو قسمی که خواست یک قسم مستجاب شد و او کسی است که در همه عمر معصوم است[۵۵]. این تقریب، رویکردی دیگر در مورد دلالت آیه بر مقام عصمت امامان بود؛ گرچه از آیه شئون دیگر امام (ع) نزد امامیه نیز اثبات میشود. علامه طباطبائی هفت عقیده کلامی امامیه در مورد منصب امامت را از این آیه برداشت میکند[۵۶]. د) دسته دیگر آیاتی از قرآن میباشند که پیامبران الهی را برگزیدگان و برترینهای خلق خدا میخوانند و از تعبیر اصطفا و اختیار در مورد آنها استفاده شده است و یا آنها را در رده مخلَصین جای دادهاند: ﴿وَاذْكُرْ عِبَادَنَا إِبْرَاهِيمَ وَإِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ أُولِي الْأَيْدِي وَالْأَبْصَارِ * إِنَّا أَخْلَصْنَاهُمْ بِخَالِصَةٍ ذِكْرَى الدَّارِ * وَإِنَّهُمْ عِنْدَنَا لَمِنَ الْمُصْطَفَيْنَ الْأَخْيَارِ * وَاذْكُرْ إِسْمَاعِيلَ وَالْيَسَعَ وَذَا الْكِفْلِ وَكُلٌّ مِنَ الْأَخْيَارِ﴾[۵۷]. علی بن ابراهیم در تفسیر خود روایتی از امام باقر (ع) درباره صاحبان ایدی و ابصار آورده است که در آن اولی الایدی به نیرومندی و قوت در عبادت و ابصار به داشتن بصیرت در عبادت تفسیر شده است[۵۸]. اینها توانمند و صاحب بصیرتاند؛ چون ما آنان را به خصلتی خالص و غیرمشوب خالص گرداندیم؛ خصلتی بس بزرگ و آن یاد خانه آخرت است و اینها از برگزیدگان نیکاناند. اصطفا ملازم با اسلام و تسلیم شدن به تمام معنا برای خداوند سبحان است[۵۹]. تعبیر اصطفا و اختیار دلالت میکند که نعمت نبوت و عصمت از موهبتهای الهی به انبیا و اوصیا میباشد که خداوند به علم خود نسبت به احوال آنها چنین گزینشی را در مورد عدهای خاص انجام داده است. خداوند تعبیر اختیار درباره بنی اسرائیل که مقصود انبیا و پیامبران آنها باشد آورده است[۶۰]: ﴿وَلَقَدِ اخْتَرْنَاهُمْ عَلَى عِلْمٍ عَلَى الْعَالَمِينَ﴾[۶۱]. به عقیده نگارنده آیه فوق که درباره اختیار و گزینش بنی اسرائیل است نه انبیای آن، دلالتی بر عصمت ندارد. از گروه آیات اصطفا، آیهای است که درباره برگزیدن حضرت مریم (س) میباشد؛ ﴿وَإِذْ قَالَتِ الْمَلَائِكَةُ يَا مَرْيَمُ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاكِ وَطَهَّرَكِ وَاصْطَفَاكِ عَلَى نِسَاءِ الْعَالَمِينَ﴾[۶۲]. در این آیه افزون بر صفت اصطفا و تطهیر درباره مریم، محدثّه بودن او و مخاطب ملائکه قرارگرفتن و شنیدن کلام ملائکه را مورد توجه قرار داده است[۶۳]. ﴿إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَى آدَمَ وَنُوحًا وَآلَ إِبْرَاهِيمَ وَآلَ عِمْرَانَ عَلَى الْعَالَمِينَ﴾[۶۴]. اصطفا به معنای گرفتن صفوه و خالص هر چیز و جداکردن آن از چیزهایی است که آن را کدر نموده است و این با معنای ولایی «اسلام» منطبق است که بنده در مقام اسلام خود را تسلیم محض امر مولای خود میداند و همواره آنچه را موجب خشنودی اوست، انجام میدهد[۶۵]. علامه طباطبائی، در ذیل این آیه نکات اختصاصی حضرت آدم، نوح و ابراهیم و آل آنها را بر جهانیان یادآور شده است که مشتاقان میتوانند به المیزان مراجعه کنند[۶۶]. چند آیه دیگر در مورد اصطفای موسی و ابراهیم و دیگر پیامبران الهی وجود دارد: ﴿قَالَ يَا مُوسَى إِنِّي اصْطَفَيْتُكَ عَلَى النَّاسِ بِرِسَالَاتِي وَبِكَلَامِي فَخُذْ مَا آتَيْتُكَ وَكُنْ مِنَ الشَّاكِرِينَ﴾[۶۷]. یا در مورد حضرت ابراهیم چنین میگوید: ﴿وَلَقَدِ اصْطَفَيْنَاهُ فِي الدُّنْيَا وَإِنَّهُ فِي الْآخِرَةِ لَمِنَ الصَّالِحِينَ * إِذْ قَالَ لَهُ رَبُّهُ أَسْلِمْ قَالَ أَسْلَمْتُ لِرَبِّ الْعَالَمِينَ﴾[۶۸]. ﴿وَسَلَامٌ عَلَى عِبَادِهِ الَّذِينَ اصْطَفَى﴾[۶۹]. این گفتار بعد از نقل قصههای انبیا میباشد. شبیه این تعبیر درباره اجتبا و موارد آن در قرآن نیز مشاهده میشود. ه) قرآن از عدهای به عنوان برگزیده و مخلَص یاد میکند. ویژگی آنها این است که شیطان هیچگونه سلطهای بر آنها ندارد: ﴿قَالَ فَبِعِزَّتِكَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ * إِلَّا عِبَادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِينَ﴾[۷۰]. گروهی از بندگان خاص خدا به هیچ روی در منطقه نفوذ و حوزه وسوسه ابلیس قرار نمیگیرند. کسانی که از روی صدق و اخلاص بندگی خدا را برگزیدهاند و خداوند نیز آنان را پذیرا شده و خالصشان کرده است و در حوزه حفاظتی خود قرار داده است. تنها این گروه از تحت سلطه ابلیس در امان و مصوناند. بنابراین از آیه میتوان استفاده کرد که عدهای از گناه کاملاً ایمن و مصون میباشند و این چیزی جز عصمت از گناه نمیباشد. تعبیر مخلَص و مخلَصین نُه بار در قرآن آمده است[۷۱]. و) دسته دیگری از آیات که امر به اطاعت رسول الله (ص) و اولواالامر میکنند: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ﴾[۷۲]. امر به اطاعت محض در همه اوامر و نواهی خداوند در صورتی مجاز است که رسول الله و اولواالامر معصوم باشند و از آنها خطایی سر نزند یا اینکه مصون از گناه و خطا و غلبه هوی و هوس و سهو و نسیان باشد. آیات زیاد دیگری در قرآن هست که اطاعت از رسول الله را قرین اطاعت از خداوند قرار داده است که درباره آنها نیز چنین استدلال مشابهی وجود دارد[۷۳]. ز) آیه مشابه این دسته که به تبعیت محض از رسول خدا (ص) امر کرده، آن را مساوق دوستی خدا قرار داده است: ﴿قُلْ إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ وَيَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ﴾[۷۴]. لازمه صدور گناه از پیامبر اجتماع ضدین خواهد بود؛ چون از یک سو متابعت او طبق این آیه لازم است و از سوی دیگر در گناه باید مخالفت او را کرد[۷۵]. نیز بعضی دیگر از راه لزوم نقض غرض، لزوم عصمت را از آیه استنتاج میکنند[۷۶]. در تأیید این برداشت روایتی است از امیرالمؤمنین علی (ع) که سلیم بن قیس آن را روایت کرده است: «إِنَّمَا الطَّاعَةُ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِوُلَاةِ الْأَمْرِ وَ إِنَّمَا أُمِرَ بِطَاعَةِ أُولِي الْأَمْرِ لِأَنَّهُمْ مَعْصُومُونَ مُطَهَّرُونَ لَا يَأْمُرُونَ بِمَعْصِيَتِهِ»[۷۷]: همانا اطاعت از آنِ خداوند عزیز و بلندمرتبه است و برای رسول اوست و برای اولیای امر است و همانا به اطاعت از اولیای امر، امر شده است؛ به دلیل آنکه آنها معصوم و پاک میباشند و هیچ گاه به معصیت فرمان نمیدهند»[۷۸]. |
2. محمد هادی فرقانی؛ |
---|
آقایان حجت الاسلام و المسلمین فرقانی و عباسزاده جهرمی در مقاله «خوانش انتقادی انگاره عالمان غیرشیعی از عصمت انبیا با تطبیق بر نصوص قرآن کریم» در اینباره گفتهاند:
در برخی از آیات قرآن کریم خصوصیاتی همچون اصطفای الهی، وجوب اطاعت تام و عدم تسلط شیطان بر برخی انسانهای برگزیده و نیز الگو بودن انبیا بیان شده که به مصونیت ایشان از ارتکاب کبائر، خطا، نسیان و اشتباه که همان حقیقت عصمت است، اشاره دارند. عدم تسلط شیطان بر پیامبران به عنوان نمونه خدای متعال در آیهای خطاب به شيطان مىفرمايد: ﴿إِنَّ عِبادي لَيْسَ لَكَ عَلَيْهِمْ سُلْطانٌ إِلاّ مَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ الْغاوينَ﴾ [۷۹]. فراز: ﴿لَيْسَ لَكَ عَلَيْهِمْ سُلْطانٌ﴾، نكره در سياق نفى و مفيد عموم است، در نتيجه هر گونه سيطره و تصرف شيطان به هر نحوى از انحاء از بندگان حقيقى خداوند را منتفی میکند. از طرفی عمومیت این فراز از آیه، قرینه است بر اینکه مراد از «عبادی»، صرفا بندگان خالص و حقیقی خداوند است و نه گنهکاران یا کسانی که در زندگی خویش مرتکب برخی گناهان شدهاند. با این بیان، مراد از اثر، اعم از ارتکاب معاصی، خطا، اشتباه و نسیان است که از تأثیر وسوسههای ابلیس نشأت میگیرد. بدیهی است که انتفای اثر صرفا به معنای نفی تأثیر وسوسه در عبادالله است و نه نفی خروج ایشان از دایره وسوسههای ابلیس. همین معنا در آیه دیگری از قرآن کریم و با بیان دیگر نیز آمده و تسلط شیطان بر مؤمنانی که به خدا توکل میکنند را نفی نموده است که حقیقت عصمت را در بندگان واقعی خدا، ثابت مینماید[۸۰]. اصطفای الهی پیامبران واژه «اصطفا» در لغت در معنای خالصِ چیزی را به دست آوردن استعمال شده است[۸۱]. روشن است که حاصل گزینش الهی و خالص کردن برخی توسط او چیزی جز عصمت نیست. به عنوان نمونه قرآن کریم در جایی میفرماید: ﴿اللَّهُ يَصْطَفِي مِنَ الْمَلَائِكَةِ رُسُلًا وَمِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ بَصِيرٌ﴾، ﴿يَعْلَمُ مَا بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَإِلَى اللَّهِ تُرْجَعُ الْأُمُورُ﴾[۸۲]. با توجه به اینکه ضمایر «هم» در کلمات «أَيْدِيهِمْ» و «خَلْفَهُمْ» بر اساس دیدگاه برخی مفسران به ﴿رُسُلًا﴾[۸۳] و طبق نظر برخی دیگر به ﴿النَّاسِ﴾[۸۴] برمیگردد و با عنایت به معنای لغوی اصطفا، تفسیر آیه چنین میشود که خداوند از میان مردم و فرشتگان، شایستگان را برمیگزیند. از این رو اگر عصمت پیامآور تضمین نشده باشد، ابلاغ این پیام دچار آسیب شده و با غرض ارسال رسل ناسازگار خواهد بود. امر به اطاعت تام و مطلق از پیامبران خداوند متعال در دسته دیگری از آیات به وجوب اطاعت مطلق از رسولان خود و نیز تأسی به آنان امر کرده است[۸۵]. روشن است که بر اساس قواعد کلامی صدور چنین امری از سوی خدای متعال، مستلزم عصمت آن شخص است؛ چراکه در غیر این صورت گرفتار تناقض خواهیم شد و تناقض از مولای حکیم صادر نمیشود. عصمت در اینجا به معنای مصونیت از اقسام معاصی، نسیان، خطا و اشتباه است؛ چراکه اگر مصونیت را منحصر در عدم ارتکاب معاصی دانسته و به جواز صدور نسیان، خطا و اشتباه از انبیا (ع)، معتقد شویم، غرض از ارسال نبی یا رسول نقض شده و اطمینان به گفتار و کردار انبیا و رسل (ع) در نظر مکلفین به اطاعت به صورت کامل محقق نخواهد شد. معرفی پیامبران به عنوان الگوی حسنه مصونیت انبیا (ع) را میتوان از آیات دیگری که ضمن نام بردن از برخی انبیا، آنان را به صورت مطلق به عنوان الگویی حسنه معرفی کرده و به تأسی از آنان ترغیب مینمایند، استفاده کرد. چه اینکه قرآن کریم از رسول گرامی اسلام (ص) به عنوان اسوهای نیکو یاد کرده و میفرماید: ﴿لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ كَانَ يَرْجُو اللَّهَ وَالْيَوْمَ الْآخِرَ وَذَكَرَ اللَّهَ كَثِيرًا﴾[۸۶]. همچنین از حضرت ابراهیم(ع) یاد کرده و میفرماید: «قَدْ كَانَتْ لَكُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ فِي إِبْرَاهِيمَ وَ الَّذِينَ مَعَهُ..»، «قطعاً براى شما در [پيروى از] ابراهيم و كسانى كه با اويند سرمشقى نيكوست»[۸۷]. واژه «اسوه» در کتب لغت به معنای «قُدوه» است. قدوه نیز در مورد کسی به کار میرود که به او اقتدا میشود[۸۸]. کیفیت استدلال به این آیات چنین است که خدای متعال، پیامبراکرم (ص) و حضرت ابراهیم(ع) را به صورت مطلق و بدون هیچ قید و شرطی به عنوان الگو و سرمشق دیگران معرفی کرده است. با عنایت به معنای لغوی اسوه، این آیات در شمار آیاتی قرار میگیرند که به نحو مطلق به اقتدا و اطاعت از انبیا (ع)امر کردهاند و چنانچه سابقا گذشت، امر مطلق به اطاعت از شخصی مساوی با عصمت اوست؛ چراکه در غیر این صورت هرگز امر به اقتدا به غیر معصوم و اسوه قرار دادن او تعلق نگرفته و این مسأله به تناقض خواهد انجامید. در دستهای دیگر از آیات، اتمام حجت بر مردم به عنوان یکی از اهداف بعثت انبیا معرفی شده است. قرآن کریم در این خصوص میفرماید: ﴿رُسُلًا مُبَشِّرِينَ وَمُنْذِرِينَ لِئَلَّا يَكُونَ لِلنَّاسِ عَلَى اللَّهِ حُجَّةٌ بَعْدَ الرُّسُلِ وَكَانَ اللَّهُ عَزِيزًا حَكِيمًا﴾[۸۹]. آیات دال بر عصمت رسول خدا(ص) را میتوان در چهار دسته کلی زیر خلاصه نمود. خبر از دوری حضرت از گمراهی و هوای نفس قرآن کریم ضمن بیان اوصاف پیامبر(ص) و نفی هر گونه گمراهی از آن حضرت، سخنان و گفتههای پیامبراکرم(ص) را مستند به وحی الهی دانسته و میفرماید: ﴿مَا ضَلَّ صَاحِبُكُمْ وَمَا غَوَى * وَمَا يَنطِقُ عَنِ الْهَوَى * إِنْ هُوَ إِلاَّ وَحْيٌ يُوحَى﴾[۹۰]. مرحوم علامه طباطبائی در تفسیر این آیات میگوید: ﴿وَمَا يَنطِقُ﴾ مطلق است و مقتضای این اطلاق آن است که هوای نفس از تمام سخنان پیامبر(ص) نفی شده باشد، اما از آن جایی که در این آیات خطاب ﴿صَاحِبُكُمْ﴾ به مشرکین است، به خاطر این قرینه مقامی باید گفت منظور این است که سخنان آن جناب در آنچه شما مشرکین را به سوی آن میخواند و آنچه از قرآن برایتان تلاوت میکند، ناشی از هوای نفس نیست، بلکه هرچه در این باب میگوید، وحیی است که خدای متعال به او نازل میکند»[۹۱]. با این وجود برخی از مفسران معاصر معتقدند، از آیه ﴿وَمَا يَنطِقُ عَنِ الْهَوَى﴾ چنین استفاده میشود که رفتار و سیره پیامبر(ص) هم علاوه بر گفتار آن جناب، هیچگاه بدون اذن وحی نبوده است و اگر هم فرضا چنین معنای فراگیری را نتوانیم از این آیه استنباط کنیم از آیات دیگری مثل آیه ۵۰ سوره انعام و آیات دیگر، چنین چیزی استظهار میشود[۹۲]. امر به اطاعت مطلق از آن حضرت قرآن کریم در آیهای به طور مطلق به اطاعت از فرامین پیامبراکرم(ص)، امر کرده[۹۳] و بدیهی است که مقام آمریت مطلق مستلزم عصمت است. این معنا از آیات دیگری که به وجوب اطاعت مطلق از اوامر و نواهی رسول خدا(ص)امر فرموده نیز قابل استفاده است: ﴿وَمَا آتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانتَهُوا﴾[۹۴]. معرفی حضرت به عنوان الگوی حسنه مصونیت پیامبر خاتم (ع) را میتوان از آیهای که آن حضرت را به صورت مطلق و بدون قید و شرط، به عنوان الگویی حسنه معرفی کرده و به تأسی از ایشان ترغیب نموده، استفاده کرد. چه اینکه قرآن کریم از رسول گرامی اسلام (ص) به عنوان اسوهای نیکو یاد کرده و میفرماید: ﴿لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ كَانَ يَرْجُو اللَّهَ وَالْيَوْمَ الْآخِرَ وَذَكَرَ اللَّهَ كَثِيرًا﴾[۹۵]. تاکید بر عدم ارتکاب فراموشی آنچه باقی میماند عصمت آن حضرت از نسیان و فراموشی است که قرآن کریم در این باره نیز چنین میفرماید: ﴿سَنُقْرِئُکَ فَلا تَنْسي﴾»[۹۶].[۹۷] |
3. سید منذر حکیم؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین منذر حکیم در کتاب «درسنامه زندگانی و سیره حضرت زهرا» در اینباره گفته است:
خداوند متعال در قرآن مجید میفرمایند: ﴿إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا﴾[۹۸]. این آیه از اراده خداوند به از بین بردن رجس از اهل بیت(ع) خبر داده است. بر اساس روایات معتبر، مراد از اهل بیت(ع) در آیه تطهیر، پنج تن آل عبا هستند که خداوند متعال افزون بر اراده از بین بردن رجس، تحقق این فعل را نیز در مورد آنها در نظر داشته است؛ زیرا آیه در مقام مدح و منقبت اهل بیت(ع) است. (یعنی اراده خدا در آیه اراده تکوینی است) و از بین بردن رجس و پلیدی از اهل بیت(ع)، به معنای عصمت آنهاست[۹۹]. چه اینکه واژه «الرِجسَ» نیز (به معنای پلیدی) به دلیل اینکه با «الف و لام جنس» آمده است، مفید عموم بوده و هرگونه پلیدی ظاهری و باطنی را شامل میشود و از بین بردن این چنینی هر گونه پلیدی تنها با عصمت منطبق است[۱۰۰]. به تعبیر دیگر از آنجا که در شأن نزول این آیه چنین آمده که در شأن حضرت فاطمه، امام علی و امام حسن و امام حسین (ع) نازل شده[۱۰۱]، پس بر حضرت فاطمه زهرا (س) نیز که در شمار پنج تن است صدق کرده و لذا آن حضرت هم همچون دیگر مصادیق آیه، از رجس و پلیدی به دور است و کسی که از منظر الهی از رجس و پلیدی، مبرا باشد، معصوم خواهد بود»[۱۰۲]. |
4. ریحانه لطیفی؛ |
---|
خانم لطیفی و آقایان کریمینیا و انصاری مقدم در مقاله «عصمت حضرت فاطمه زهرا از دیدگاه آیات و روایات» در اینباره گفتهاند:
«اثبات عصمت حضرت مریم از قرآن قرآن کریم در فضیلت حضرت مریم(س) میفرماید: ﴿وَإِذْ قَالَتِ الْمَلائِكَةُ يَا مَرْيَمُ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاكِ وَطَهَّرَكِ وَاصْطَفَاكِ عَلَى نِسَاء الْعَالَمِينَ﴾[۱۰۳]. با توجه به این آیه روشن است که خداوند حضرت مریم(س) را پاک و مطهر کرده و او را از میان زنان جهان برگزیده است. چه اینکه برگزیده خدا کسی است که دارای مقام عصمت باشد مثل انبیاء و اوصیاء انبیاء و این آیه دلالت دارد بر اینکه حضرت مریم(س) دارای مقام عصمت بوده است. طهارت مطلقه عبارت از طهارت ظاهریه از کثافات و نجاسات مثل حیض و نفاس و طهارت باطنیه از معاصی و اخلاق رذیله و طهارت معنویه از توجّه به غیر خداست و حضرت مریم(س) دارای جمیع این مراتب بود[۱۰۴]. با این حال اطلاق آیه مورد بحث دربارهِ فضیلت نفسی حضرت مریم با روایات وارده در افضلیت حضرت فاطمه(س) مقید میشود، چون متعلق (اِصطفی) ذکر نشده، هم میتواند منظور زنان عصر مریم باشد و هم زنان همه اعصار؛ ولی به قرینه روایات، متعلق آن، زنان عصر خودش خواهد بود[۱۰۵]. بنابراین وقتی ثابت شود که حضرت زهرا(س) افضل از تمام زنان عالم هستند، پس بر حضرت مریم(س) نیز برتری خواهند داشت. در این صورت اگر ویژگی عصمت برای حضرت مریم ثابت گردد، این ویژگی به طریق اولی برای حضرت زهرا(س) به اثبات خواهد رسید. چنانچه در روایتی از امام صادق(ع) نیز چنین نقل شده است که فرشتگان الهی نزد فاطمه زهرا(س) میآمدند با او حرف میزدند و آیات الهی را بر او میخواندند و همان تعبیراتی که نسبت به مریم(س) در قرآن آمده را به فاطمه زهرا(س) خطاب کرده و میگفتند: «یا فاطمه إِنَّ اللَّهَ اصْطَفاک وَ طَهَّرَک وَ اصْطَفاک عَلی نِساءِ الْعالَمِینَ»»[۱۰۶].[۱۰۷] |
5. رضا محمدی؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین محمدی در کتاب «عصمت در قرآن» در اینباره گفته است:
«اثبات عصمت امامان اثنی عشر ﴿وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِي قَالَ لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ﴾[۱۰۸]. متکلمان و مفسران امامیه با استناد به جملۀ ﴿لاَ يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ﴾ بر عصمت امام استدلال کردهاند[۱۰۹]؛ چراکه خداوند فرموده است عهد او ـ یعنی امامت ـ نصیب ظالم نمیشود. کسی که مرتکب گناه گردد خواه در آشکار یا پنهان، ظلم کرده است؛ زیرا فرد گناهکار حدود الهی را نقض کرده است و به نص قرآن کسی که حدود الهی را نقض کند، ظالم است: ﴿وَمَنْ يَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّهِ فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ﴾[۱۱۰]. آیه ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ أَطِيعُواْ اللَّهَ وَأَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَأُولِي الأَمْرِ مِنكُمْ فَإِن تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِن كُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلاً﴾[۱۱۱] "آیه اولی الامر" نام دارد؛ زیرا مؤمنان را به اطاعت از خدا، پیامبر(ص) و اولیالأمر فرمان داده است[۱۱۲]. در این آیه اطاعت از اولی الامر در سیاق اطاعت خداوند و اطاعت رسول قرار گرفته و بدیهی است اطاعت از خدا و رسول به صورت مطلق و بدون هیچ قید و شرطی واجب است؛ بنابراین اطاعت اولی الامر هم علیالاطلاق و بدون قید و شرط واجب است. از سوی دیگر اطاعت مطلق مستلزم معصوم بودن اولی الامر از هر گونه خطا و اشتباه است زیرا پیروی و فرمانبرداری بیچون و چرا تنها از فردی واجب میشود که از هر گونه خطا و لغزش پاک و مبرا باشد و خداوند هرگز اطاعت از غیر معصوم را به صورت مطلق واجب نمیکند»[۱۱۳].[۱۱۴] |
6. مهدی مقامی؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین مقامی در کتاب «مکتب در فرآیند نواندیشی» در اینباره گفته است:
«یکی از ادلّه قرآنی اثبات عصمت امام، آیه تطهیر است: ﴿إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا﴾[۱۱۵]. استدلال به این آیه، بر سه مقدمه استوار است:
|
منبعشناسی جامع عصمت
پانویس
- ↑ «قطعاً تو بر بندگان (خالص) من تسلّطى ندارى و حمايت و نگهبانى پروردگارت (براى آنان) كافى است». سوره حجر، آیه ۴۲.
- ↑ سوره نحل، آیات ۹۹ و ۱۰۰.
- ↑ محمد هادی فرقانی و محمد عباسزاده جهرمی، خوانش انتقادی انگاره عالمان غیرشیعی از عصمت انبیا با تطبیق بر نصوص قرآن کریم، دوفصلنامه شبههپژوهی مطالعات قرآنی.
- ↑ راغب اصفهانی، حسین، ماده صفو» بر اساس برخى آيات دیگر، خداوند متعال تعدادى از بندگانش را از ميان خلق خود برگزیده و آنها را براى خود خالص گردانیده است. سوره مریم، ۵۸ و دخان، آیه ۳۲.
- ↑ «خدا از ميان فرشتگان رسولانى برمىگزيند، و نيز از ميان مردم. بىگمان خدا شنواى بيناست»، «آنچه در دسترس آنان و آنچه پشت سرشان است مىداند و [همه] كارها به خدا بازگردانيده مىشود». سوره حج، آیات ۷۵ و ۷۶.
- ↑ طباطبایی، محمدحسین، المیزان، ج۱۰، ص۴۱۰.
- ↑ زمخشری، محمود بن عمر، ج۳، ص۱۷۲؛ آلوسی، شهاب الدین محمود، ج۱۰، ص۳۰۶ و...
- ↑ محمد هادی فرقانی و محمد عباسزاده جهرمی، خوانش انتقادی انگاره عالمان غیرشیعی از عصمت انبیا با تطبیق بر نصوص قرآن کریم، دوفصلنامه شبههپژوهی مطالعات قرآنی.
- ↑ ر.ک: مینایی، بهروز، اندیشه کلامی عصمت، ص ۵۳-۶۴.
- ↑ سوره نساء، آیات ۵۹ و ۶۴.
- ↑ محمد هادی فرقانی و محمد عباسزاده جهرمی، خوانش انتقادی انگاره عالمان غیرشیعی از عصمت انبیا با تطبیق بر نصوص قرآن کریم، دوفصلنامه شبههپژوهی مطالعات قرآنی.
- ↑ ر.ک: مینایی، بهروز، اندیشه کلامی عصمت، ص ۵۳-۶۴.
- ↑ «قطعاً براى شما در [اقتدا به] رسول خدا سرمشقى نيكوست: براى آن كس كه به خدا و روز بازپسين اميد دارد و خدا را فراوان ياد مىكند».، سوره احزاب، آیه ۲۱.
- ↑ سوره ممتحنه، آیه ۴.
- ↑ محمد هادی فرقانی و محمد عباسزاده جهرمی، خوانش انتقادی انگاره عالمان غیرشیعی از عصمت انبیا با تطبیق بر نصوص قرآن کریم، دوفصلنامه شبههپژوهی مطالعات قرآنی.
- ↑ «پيامبرانى كه بشارتگر و هشداردهنده بودند، تا براى مردم، پس از [فرستادن] پيامبران، در مقابل خدا [بهانه و] حجّتى نباشد، و خدا توانا و حكيم است»، سوره نساء، آیه ۱۶۵.
- ↑ محمد هادی فرقانی و محمد عباسزاده جهرمی، خوانش انتقادی انگاره عالمان غیرشیعی از عصمت انبیا با تطبیق بر نصوص قرآن کریم، دوفصلنامه شبههپژوهی مطالعات قرآنی.
- ↑ «صاحب شما (محمّد مصطفی) هیچگاه در ضلالت و گمراهی نبوده است و هرگز به هوای نفس سخن نمیگوید. سخن او هیچ غیر وحی خدا نیست.» سوره نجم، آیات ۴-۲.
- ↑ سوره نساء، آیه ۵۹ و سوره آل عمران، آیه ۳۲.
- ↑ آنچه رسول حق دستور دهد (و منع یا عطا کند) بگیرید و هر چه نهی کند را واگذارید. سوره حشر، آیه ۷.
- ↑ ر.ک: مینایی، بهروز، اندیشه کلامی عصمت، ص ۵۳-۶۴.
- ↑ محمد هادی فرقانی و محمد عباسزاده جهرمی، خوانش انتقادی انگاره عالمان غیرشیعی از عصمت انبیا با تطبیق بر نصوص قرآن کریم، دوفصلنامه شبههپژوهی مطالعات قرآنی، شماره ۴.
- ↑ «قطعاً براى شما در [اقتدا به] رسول خدا سرمشقى نيكوست: براى آن كس كه به خدا و روز بازپسين اميد دارد و خدا را فراوان ياد مىكند».، سوره احزاب، آیه ۲۱.
- ↑ ما تو را قرائت آیات قرآن چندان آموزیم که هیچ فراموش نکنی. سوره اعلی، آیه ۶.
- ↑ محمد هادی فرقانی و محمد عباسزاده جهرمی، خوانش انتقادی انگاره عالمان غیرشیعی از عصمت انبیا با تطبیق بر نصوص قرآن کریم، دوفصلنامه شبههپژوهی مطالعات قرآنی، شماره ۴.
- ↑ «و (یاد کن) آنگاه را که پروردگار ابراهیم، او را با کلماتی آزمود و او آنها را به انجام رسانید؛ فرمود: من تو را پیشوای مردم میگمارم. (ابراهیم) گفت: و از فرزندانم (چه کس را)؟ فرمود: پیمان من به ستمکاران نمیرسد» (و تنها آن دسته از فرزندان تو که پاک و معصوم باشند، شایسته این مقامند») سوره بقره، آیه ۱۲۴.
- ↑ ر.ک: مینایی، بهروز، اندیشه کلامی عصمت، ص ۵۳-۶۴.
- ↑ التبیان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۴۴۹؛ الشافی فی الامة، ج۳، ص۱۳۹؛ مجمع البیان، ج۱، ص۲۰۲.
- ↑ «آنان که از حدود خداوند تجاوز کنند ستمگرند» سوره بقره، آیه ۲۲۹.
- ↑ خراسانی، علی، آیات نامدار، دائرة المعارف قرآن کریم ج۱؛ علیپور وحید، حسن، مکتب در فرآیند نواندیشی، ص۴۱.
- ↑ ای کسانی که ایمان آوردهاید، اطاعت کنید خدا را و اطاعت کنید از پیامبر خدا و صاحبان امر را، پس هرگاه در چیزی اختلاف گردید آن را به خدا و پیامبر ارجاع دهید، اگر ایمان به خدا و روز رستاخیز دارید، این برای شما بهتر و عاقبت و پایانش نیکوتر است. سوره نساء، آیه۵۹.
- ↑ خراسانی، علی، آیات نامدار، دائرة المعارف قرآن کریم ج۱؛ علیپور وحید، حسن، مکتب در فرآیند نواندیشی، ص۴۱.
- ↑ دلائل الصدق، ج ۲، ص۱۷-۱۸؛ مناهج الیقین، ص۴۷۵. و الإنصاف فی مسائل دام فیها الخلاف، ج ۲، ص۳۷۵.
- ↑ زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵ ج۱، ص۱۰۷-۱۱۱؛ محمدی، رضا، عصمت در قرآن، ص۵۱.
- ↑ «ای مؤمنان! از خداوند پروا کنید و با راستگویان باشید!» سوره توبه، آیه ۱۱۹.
- ↑ محمدی، رضا، عصمت در قرآن، ص۵۵.
- ↑ «عَنِ ابْنِ أَبِي نَصْرٍ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ الرِّضَا(ع) قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَكُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ﴾ «ای مؤمنان! از خداوند پروا کنید و با راستگویان باشید!» سوره توبه، آیه ۱۱۹. قَالَ: الصَّادِقُونَ هُمُ الْأَئِمَّةُ وَ الصِّدِّيقُونَ بِطَاعَتِهِمْ»، کافی، ج۱، باب ما فرض الله عزّوجلّ، حدیث ۲، ص۲۹۸، مترجم و نگاه کنید حدیث ۱ همین باب. امام رضا(ع) فرمود: صادقین همان ائمه هستند (که به سبب اطاعت از خدا صادق و صدیق هستند).
- ↑ «جز این نیست که خداوند میخواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گرداند» سوره احزاب، آیه ۳۳.
- ↑ مقامی، مهدی، درسنامه امامشناسی، ص۴۹-۵۲؛ علیپور وحید، حسن، مکتب در فرآیند نواندیشی، ص۴۱.
- ↑ «جز این نیست که خداوند میخواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گرداند» سوره احزاب، آیه ۳۳.
- ↑ به عنوان نمونه در کتاب الدرالمنثور آمده است: ام سلمه همسر رسول خدا (ص) فرمود: پیامبر (ص) در خانه من بود، فاطمه زهرا (س) در حالی که دست فرزندان خود را گرفته بود به همراه علی (ع) به خدمت پیامبر خدا (ص) آمدند. پیامبر (ص) حسن و حسین را در آغوش گرفت. آنگاه علی (ع) در سمت راست و حضرت فاطمه زهرا (س) در سمت چپ ایشان نشستند. جبرئیل نازل شد و آیه تطهیر را بر رسول خدا (ص) نازل کرد. در این هنگام پیامبر (ص) عبایی را که شبها به روی خود میکشید برداشت و همه را به زیر آن برد، سپس دست مبارک خویش را بیرون آورد و رو به سمت آسمان کرد و فرمود: «اللَّهُمَّ هَؤُلَاءِ أَهْلُ بَيْتِي وَ خَاصَّتِي فَأَذْهِبْ عَنْهُمُ الرِّجْسَ وَ طَهِّرْهُمْ تَطْهِيراً». آنگاه من امسلمه، با شنیدن این جمله آرزو کردم به جمع آنها بپیوندم و صاحب این فضیلت گردم وقتی که گوشه عبا را بالا زدم تا وارد آن شوم پیامبر آن را کشید. عرضه داشتم: ای رسول خدا من از اهل بیت تو نیستم؟ پیامبر (ص) فرمود: «إِنَّكِ عَلَى خَيْرٍ، إِنَّكِ مِنْ أَزْوَاجِ النَّبِيِّ»؛ تو زن نیکی هستی و از همسران پیامبری، جلال الدین سیوطی، الدرالمنثور، ج۵، ص۱۹۸. بیهقی از قول ام سلمه مینویسد: آیه تطهیر در خانه من، در حالی که پنج تن آل عبا (رسول خدا، فاطمه، على، حسن و حسین) حاضر بودند نازل گردید، رسول خدا (ص) عبایی را بر روی آنان افکند، سپس عرضه داشت: خدایا اینان اهل بیت من هستند، پروردگارا! رجس و پلیدی را از آنان دور کن و ایشان را پاک و مطهر گردان. احمد بن حسن بیهقی، السنن الکبری، ج۲، ص۱۵۰. در مستدرک علی الصحیحین آمده است: رسول خدا (ص) فرمودند: به سوی من بخوانید. صفیه گفت: چه کسی را ای پیامبر اسلام؟ آن گرامی فرمود: اهل بیتم: فاطمه و علی و حسن و حسین را. آن حضرت عبای خویش را بر روی آنان افکند، سپس دستانش را بالا برد و عرض کرد: خداوندا اینان اهل بیت من هستند. سپس صلوات فرستاد. در آن هنگام خدای حکیم این آیه را نازل فرمود: ﴿إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا﴾، «جز این نیست که خداوند میخواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گرداند» سوره احزاب، آیه ۳۳. ر.ک: محمد بن عبدالله حاکم نیشابوری، مستدرک علی الصحیحین، ج۳، ص۱۴۷-۱۴۸.
- ↑ حکیم، سید منذر، درسنامه زندگانی و سیره حضرت زهرا، ص۳۶.
- ↑ «و (به یاد آورید) هنگامی را که فرشتگان گفتند: «ای مریم! خدا تو را برگزیده و پاک ساخته؛ و بر تمام زنان جهان، برتری داده است».، سوره آل عمران، آیه ۴۲.
- ↑ طیب، سید عبدالحسین، تفسیر اطیب البیان فی تفسیر القرآن، ص۱۹۳.
- ↑ جوادی آملی، عبدالله، تفسیر تسنیم، ص۲۴۷.
- ↑ حسینی، سید محمد باقر، قطره از دریا نشانی میدهد، ص۴۰.
- ↑ ریحانه لطیفی، محمد مهدی کریمینیا، مجتبی انصاری مقدم، عصمت حضرت فاطمه زهرا از دیدگاه آیات و روایات.
- ↑ «جز این نیست که خداوند میخواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گرداند» سوره احزاب، آیه ۳۳.
- ↑ سیدمحمدحسین طباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۶، ص۳۱۸ - ۳۱۹.
- ↑ سیدمحمدحسین طباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۶، ص۳۱۹.
- ↑ «که همنشین شما گمراه و بیراه نیست * و از سر هوا و هوس سخن نمیگوید * آن (قرآن) جز وحیی نیست که بر او وحی میشود * آن (فرشته) بسیار توانمند به او آموخته است» سوره نجم، آیه ۲-۵.
- ↑ «و (یاد کن) آنگاه را که پروردگار ابراهیم، او را با کلماتی آزمود و او آنها را به انجام رسانید؛ فرمود: من تو را پیشوای مردم میگمارم. (ابراهیم) گفت: و از فرزندانم (چه کس را)؟ فرمود: پیمان من به ستمکاران نمیرسد» سوره بقره، آیه ۱۲۴.
- ↑ «پسرکم! به خداوند شرک مورز که شرک، ستمی سترگ است» سوره لقمان، آیه ۱۳.
- ↑ محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج۳۸، ص۱۴۳؛ شیخ طوسی، الامالی، ص۳۷۸؛ حاکم حسکانی، شواهدالتنزیل، ص۴۱۱؛ شرف الدین حسینی استرآبادی، تأویل الآیات، ص۸۳.
- ↑ سیدمحمدحسین طباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۲۷۴.
- ↑ ر.ک: سیدمحمدحسین طباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۲۷۴ - ۲۷۵.
- ↑ «و از بندگان توانمند و روشنبین ما ابراهیم و اسحاق و یعقوب، یاد کن * و ما آنان را به ویژگییی که یادکرد رستخیز است، ویژه ساختیم * و آنان نزد ما از گزیدگان نیکان بودند * و از اسماعیل و الیسع و ذو الکفل یاد کن و همه از نیکان بودند» سوره ص، آیه ۴۵-۴۸.
- ↑ علی بن ابراهیم، تفسیر قمی، ج۲، ص۲۴۲.
- ↑ سیدمحمدحسین طباطبائی، المیزان فی تفسیرالقرآن، ج۱۷، ص۲۱۲.
- ↑ جعفر سبحانی، عصمة الانبیاء فی القرآن الکریم، ص۳۱.
- ↑ «و به یقین آنان را با دانایی بر جهانیان برگزیدیم» سوره دخان، آیه ۳۲.
- ↑ «و آنگاه فرشتگان گفتند: ای مریم! خداوند تو را برگزید و پاکیزه داشت و بر زنان جهان برتری داد» سوره آل عمران، آیه ۴۲.
- ↑ سیدمحمدحسین طباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۳، ص۱۸۸.
- ↑ «خداوند، آدم، نوح و خاندان ابراهیم و خاندان عمران را بر جهانیان برتری داد» سوره آل عمران، آیه ۳۳.
- ↑ سیدمحمدحسین طباطبائی، المیزان فی تفسیرالقرآن، ج۳، ص۱۶۴.
- ↑ سیدمحمدحسین طباطبائی، المیزان فی تفسیرالقرآن، ج۳، ص۱۶۵ - ۱۶۸.
- ↑ «فرمود: ای موسی! بیگمان من با پیامهایم و با سخنم تو را بر مردم برگزیدهام پس آنچه به تو دادهام بگیر و از سپاسگزاران باش!» سوره اعراف، آیه ۱۴۴.
- ↑ «ما او [ابراهیم] را در این جهان برگزیدهایم و بیگمان او در جهان واپسین از شایستگان است * آنگاه که پروردگارش بدو فرمود: فرمانبردار باش، او گفت: فرمانبردار پروردگار جهانیانم» سوره بقره، آیه ۱۳۰-۱۳۱.
- ↑ «و درود بر آن بندگان وی که برگزیده است» سوره نمل، آیه ۵۹.
- ↑ «گفت: به ارجمندی تو سوگند که همگی آنان را گمراه خواهم کرد * بجز از میان آنان بندگان نابت را» سوره ص، آیه ۸۲-۸۳.
- ↑ مریم: ۵۱. یوسف: ۲۴. حجر: ۴۰. صافات: ۴۰، ۷۴، ۱۲۸، ۱۶۰ و ۱۶۹.
- ↑ «ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید» سوره نساء، آیه ۵۹.
- ↑ ر.ک: آل عمران: ۳۲ و ۱۳۲. مائده: ۹۲. انفال: ۱، ۲۰ و ۴۶. طه: ۹۰؛ نور: ۵۴ و ۵۶. محمد: ۳۳. مجادله: ۱۳. تغابن: ۱۲ و ۱۶.
- ↑ «بگو اگر خداوند را دوست میدارید از من پیروی کنید تا خداوند شما را دوست بدارد و گناهانتان را بیامرزد و خداوند آمرزندهای بخشاینده است» سوره آل عمران، آیه ۳۱.
- ↑ ر.ک: محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج۱۱، ص۹۴.
- ↑ ر.ک: علامه حلّی، الالفین، ص۱۰۰، ۲۸۴ و ۳۹۸.
- ↑ محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج۲۵، ص۲۰۰.
- ↑ مینایی، بهروز، اندیشه کلامی عصمت، ص ۵۳-۶۴.
- ↑ «قطعاً تو بر بندگان (خالص) من تسلّطى ندارى و حمايت و نگهبانى پروردگارت (براى آنان) كافى است». سوره حجر، آیه ۴۲.
- ↑ سوره نحل، آیات ۹۹ و ۱۰۰.
- ↑ راغب اصفهانی، حسین، ماده صفو» بر اساس برخى آيات دیگر، خداوند متعال تعدادى از بندگانش را از ميان خلق خود برگزیده و آنها را براى خود خالص گردانیده است. سوره مریم، ۵۸ و دخان، آیه ۳۲.
- ↑ «خدا از ميان فرشتگان رسولانى برمىگزيند، و نيز از ميان مردم. بىگمان خدا شنواى بيناست»، «آنچه در دسترس آنان و آنچه پشت سرشان است مىداند و [همه] كارها به خدا بازگردانيده مىشود». سوره حج، آیات ۷۵ و ۷۶.
- ↑ طباطبایی، محمدحسین، المیزان، ج۱۰، ص۴۱۰.
- ↑ زمخشری، محمود بن عمر، ج۳، ص۱۷۲؛ آلوسی، شهاب الدین محمود، ج۱۰، ص۳۰۶ و...
- ↑ سوره نساء، آیات ۵۹ و ۶۴.
- ↑ «قطعاً براى شما در [اقتدا به] رسول خدا سرمشقى نيكوست: براى آن كس كه به خدا و روز بازپسين اميد دارد و خدا را فراوان ياد مىكند».، سوره احزاب، آیه ۲۱.
- ↑ سوره ممتحنه، آیه ۴.
- ↑ فیومی مقری، احمد بن محمد، ص۴۹۴.
- ↑ «پيامبرانى كه بشارتگر و هشداردهنده بودند، تا براى مردم، پس از [فرستادن] پيامبران، در مقابل خدا [بهانه و] حجّتى نباشد، و خدا توانا و حكيم است»، سوره نساء، آیه ۱۶۵.
- ↑ «صاحب شما (محمّد مصطفی) هیچگاه در ضلالت و گمراهی نبوده است و هرگز به هوای نفس سخن نمیگوید. سخن او هیچ غیر وحی خدا نیست.» سوره نجم، آیات ۴-۲.
- ↑ طباطبایی، سیدمحمد حسین، المیزان، ذیل سوره نجم، آیات ۴-۲.
- ↑ ر.ک: جوادی آملی، عبدالله، تفسیر تسنیم، ج۸، ص۳۲.
- ↑ سوره نساء، آیه ۵۹ و سوره آل عمران، آیه ۳۲.
- ↑ آنچه رسول حق دستور دهد (و منع یا عطا کند) بگیرید و هر چه نهی کند را واگذارید. سوره حشر، آیه ۷.
- ↑ «قطعاً براى شما در [اقتدا به] رسول خدا سرمشقى نيكوست: براى آن كس كه به خدا و روز بازپسين اميد دارد و خدا را فراوان ياد مىكند».، سوره احزاب، آیه ۲۱.
- ↑ ما تو را قرائت آیات قرآن چندان آموزیم که هیچ فراموش نکنی. سوره اعلی، آیه ۶.
- ↑ محمد هادی فرقانی و محمد عباسزاده جهرمی، خوانش انتقادی انگاره عالمان غیرشیعی از عصمت انبیا با تطبیق بر نصوص قرآن کریم، دوفصلنامه شبههپژوهی مطالعات قرآنی، شماره ۴.
- ↑ «جز این نیست که خداوند میخواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گرداند» سوره احزاب، آیه ۳۳.
- ↑ فاریاب، محمد حسین، عصمت امام، ص۳۳۵ و ۳۳۶.
- ↑ طباطبایی، المیزان، ج۱۶، ص۳۱۲.
- ↑ به عنوان نمونه در کتاب الدرالمنثور آمده است: ام سلمه همسر رسول خدا (ص) فرمود: پیامبر (ص) در خانه من بود، فاطمه زهرا (س) در حالی که دست فرزندان خود را گرفته بود به همراه علی (ع) به خدمت پیامبر خدا (ص) آمدند. پیامبر (ص) حسن و حسین را در آغوش گرفت. آنگاه علی (ع) در سمت راست و حضرت فاطمه زهرا (س) در سمت چپ ایشان نشستند. جبرئیل نازل شد و آیه تطهیر را بر رسول خدا (ص) نازل کرد. در این هنگام پیامبر (ص) عبایی را که شبها به روی خود میکشید برداشت و همه را به زیر آن برد، سپس دست مبارک خویش را بیرون آورد و رو به سمت آسمان کرد و فرمود: «اللَّهُمَّ هَؤُلَاءِ أَهْلُ بَيْتِي وَ خَاصَّتِي فَأَذْهِبْ عَنْهُمُ الرِّجْسَ وَ طَهِّرْهُمْ تَطْهِيراً». آنگاه من امسلمه، با شنیدن این جمله آرزو کردم به جمع آنها بپیوندم و صاحب این فضیلت گردم وقتی که گوشه عبا را بالا زدم تا وارد آن شوم پیامبر آن را کشید. عرضه داشتم: ای رسول خدا من از اهل بیت تو نیستم؟ پیامبر (ص) فرمود: «إِنَّكِ عَلَى خَيْرٍ، إِنَّكِ مِنْ أَزْوَاجِ النَّبِيِّ»؛ تو زن نیکی هستی و از همسران پیامبری، جلال الدین سیوطی، الدرالمنثور، ج۵، ص۱۹۸. بیهقی از قول ام سلمه مینویسد: آیه تطهیر در خانه من، در حالی که پنج تن آل عبا (رسول خدا، فاطمه، على، حسن و حسین) حاضر بودند نازل گردید، رسول خدا (ص) عبایی را بر روی آنان افکند، سپس عرضه داشت: خدایا اینان اهل بیت من هستند، پروردگارا! رجس و پلیدی را از آنان دور کن و ایشان را پاک و مطهر گردان. احمد بن حسن بیهقی، السنن الکبری، ج۲، ص۱۵۰. در مستدرک علی الصحیحین آمده است: رسول خدا (ص) فرمودند: به سوی من بخوانید. صفیه گفت: چه کسی را ای پیامبر اسلام؟ آن گرامی فرمود: اهل بیتم: فاطمه و علی و حسن و حسین را. آن حضرت عبای خویش را بر روی آنان افکند، سپس دستانش را بالا برد و عرض کرد: خداوندا اینان اهل بیت من هستند. سپس صلوات فرستاد. در آن هنگام خدای حکیم این آیه را نازل فرمود: ﴿إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا﴾، «جز این نیست که خداوند میخواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گرداند» سوره احزاب، آیه ۳۳. ر.ک: محمد بن عبدالله حاکم نیشابوری، مستدرک علی الصحیحین، ج۳، ص۱۴۷-۱۴۸.
- ↑ حکیم، سید منذر، درسنامه زندگانی و سیره حضرت زهرا، ص۳۶.
- ↑ «و (به یاد آورید) هنگامی را که فرشتگان گفتند: «ای مریم! خدا تو را برگزیده و پاک ساخته؛ و بر تمام زنان جهان، برتری داده است».، سوره آل عمران، آیه ۴۲.
- ↑ طیب، سید عبدالحسین، تفسیر اطیب البیان فی تفسیر القرآن، ص۱۹۳.
- ↑ جوادی آملی، عبدالله، تفسیر تسنیم، ص۲۴۷.
- ↑ حسینی، سید محمد باقر، قطره از دریا نشانی میدهد، ص۴۰.
- ↑ ریحانه لطیفی، محمد مهدی کریمینیا، مجتبی انصاری مقدم، عصمت حضرت فاطمه زهرا از دیدگاه آیات و روایات.
- ↑ «و (یاد کن) آنگاه را که پروردگار ابراهیم، او را با کلماتی آزمود و او آنها را به انجام رسانید؛ فرمود: من تو را پیشوای مردم میگمارم. (ابراهیم) گفت: و از فرزندانم (چه کس را)؟ فرمود: پیمان من به ستمکاران نمیرسد» (و تنها آن دسته از فرزندان تو که پاک و معصوم باشند، شایسته این مقامند») سوره بقره، آیه ۱۲۴.
- ↑ التبیان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۴۴۹؛ الشافی فی الامة، ج۳، ص۱۳۹؛ مجمع البیان، ج۱، ص۲۰۲.
- ↑ «آنان که از حدود خداوند تجاوز کنند ستمگرند» سوره بقره، آیه ۲۲۹.
- ↑ ای کسانی که ایمان آوردهاید، اطاعت کنید خدا را و اطاعت کنید از پیامبر خدا و صاحبان امر را، پس هرگاه در چیزی اختلاف گردید آن را به خدا و پیامبر ارجاع دهید، اگر ایمان به خدا و روز رستاخیز دارید، این برای شما بهتر و عاقبت و پایانش نیکوتر است. سوره نساء، آیه۵۹.
- ↑ خراسانی، علی، آیات نامدار، دائرة المعارف قرآن کریم ج۱؛ علیپور وحید، حسن، مکتب در فرآیند نواندیشی، ص۴۱.
- ↑ دلائل الصدق، ج ۲، ص۱۷-۱۸؛ مناهج الیقین، ص۴۷۵. و الإنصاف فی مسائل دام فیها الخلاف، ج ۲، ص۳۷۵.
- ↑ زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵ ج۱، ص۱۰۷-۱۱۱؛ محمدی، رضا، عصمت در قرآن، ص۵۱.
- ↑ «جز این نیست که خداوند میخواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گرداند» سوره احزاب، آیه ۳۳.
- ↑ مقامی، مهدی، درسنامه امامشناسی، ص۴۹-۵۲؛ علیپور وحید، حسن، مکتب در فرآیند نواندیشی، ص۴۱.