آیه در قرآن

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

چیستی آیه

اصل این واژه "أوَیَة" است و نسبت آن "أوَویّ" است. برخی نیز چون سیبویه اصل آن را "أیَیَة" بر وزن "فَعَلَة" می‌دانند، اما عده ای می‌گوید اصل و صورت کامل آن آیِیة بر وزن فاعِلة است که حرف دوم یا آخر آن به تخفیف حذف شده است. برخی هم گفته‌اند اصل آن "آیة" بوده که یاء ساکن آن به الف بدل گشته و نسبت آن هم: اَییُّ، أئیُّ و آویُّ است. جمع آن را نیز أیّ، آیایُ و آیات گفته‌اند. علاوه بر اینها، شکل "آیاء" نیز یک بار در شعر آمده که عده‌ای آن را جمع الجمیع پنداشته و به شاذ بودن آن اشاره کرده‌اند[۱].

لغویان برای آیه چند معنا گفته‌اند: گروه؛ شگفتی؛ نشانه[۲]؛ چیزی که برای رسیدن به هدف و مقصودی مورد توجّه و وسیله قرار گیرد[۳][۴]

آیه در کتاب خدا عبارت است از گروهی حروف و کلمات که در کنار یکدیگر گرد آمده‌اند و آیه قرآن را به آن سبب آیه گفته‌اند، که علامتی است برای انقطاع سخنی از سخن دیگر. همچنین به معنی جماعت است، چنان که گفته‌اند: خرج القوم بآياتهم يعني بجماعتهم و منظور این است که همگی خارج شدند و کسی را جا نگذاشتند. همچنین به معانی: عبرت، علامت و امر عجیب و شگفت‌آور: "فلانٌ آية في كذا" و نیز به معنی خود شخص:"آية الرجل" "خود آن مرد" به کار رفته است[۵].

عبدالباقی "آیه" را از ریشه "أوی" دانسته و بر اساس شماره‌هایی که برای صورت مفرد، مثنی (آیتین) و جمع (آیات) ذکر نموده نشان می‌دهد که این واژه ۳۸۲ بار در قرآن به کار رفته است[۶].

بحث دیگر این است که آیا این کلمه اصلاً عربی است، یا جزء لغات بیگانه وارد شده است؟ آرتور جفری این واژه را جزء لغات بیگانه دخیل در قرآن به حساب آورده و می‌کوشد ثابت کند که این کلمه از طریق مسیحیان سریانی به عربی راه یافته است[۷]. به هرحال، این واژه در کتب معرَّبات قرآن ضبط نشده است[۸].

مفهوم آیه

در ریشه آیه، میان لغویان اختلاف است. ابن فارس اصل آن را (اَیَیَ) به معنای مکث و انتظار می‌‌داند[۹].

جوهری و مصطفوی ریشه آن را "اَوی، یأوی" به معنای توجّه و قصد می‌‌دانند[۱۰].

"اَ اْ یَ" قول دیگری است که ابن فارس نقل می‌‌کند[۱۱].

ابن دُرَیْد می‌‌گوید: آیه از اَیْ به معنای آشکار کردن گرفته شده[۱۲].

راغب آن را با تشدید یاء (اَیّ) به صورت یک احتمال ذکر می‌‌کند و می‌‌گوید: درست آن است که از تَأَیّی، به معنای تثبُّت و پایداری[۱۳] أخذ شده باشد.

لغویان برای آیه چند معنا گفته‌اند:

  1. گروه؛
  2. شگفتی؛
  3. نشانه[۱۴]؛
  4. چیزی که برای رسیدن به هدف و مقصودی مورد توجّه و وسیله قرار گیرد[۱۵][۱۶].

آیه در قرآن

کلمه آیه در قرآن ۸۶ بار مفرد و ۲۹۶ بار به صورت جمع آمده است[۱۷].

از نظر مفسّران و لغویان، "آیه" در قرآن در یکی از معانی ذیل به کار رفته است:

  1. نشانه که ریشه همه معانی دیگر است: وَكَأَيِّنْ مِنْ آيَةٍ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ يَمُرُّونَ عَلَيْهَا وَهُمْ عَنْهَا مُعْرِضُونَ[۱۸].
  2. دلیل و برهان: ...ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ كَانُوا يَكْفُرُونَ بِآيَاتِ اللَّهِ وَيَقْتُلُونَ النَّبِيِّينَ بِغَيْرِ الْحَقِّ...[۱۹].
  3. معجزه: وَلَئِنْ أَتَيْتَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ بِكُلِّ آيَةٍ مَا تَبِعُوا قِبْلَتَكَ...[۲۰].
  4. درس و عبرت: لَقَدْ كَانَ فِي يُوسُفَ وَإِخْوَتِهِ آيَاتٌ لِلسَّائِلِينَ[۲۱].
  5. بنا و عمارت: أَتَبْنُونَ بِكُلِّ رِيعٍ آيَةً تَعْبَثُونَ[۲۲].
  6. قدرت و سلطه: ...فَلَا يَصِلُونَ إِلَيْكُمَا بِآيَاتِنَا...[۲۳].
  7. آیه قرآن: هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ مِنْهُ آيَاتٌ مُحْكَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتَابِ وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ...[۲۴].

به هر کدام از آیات قرآن به تناسب معانی لغوی، آیه گفته می‌‌شود. در تعریف آیه قرآن گفته‌اند: قطعه‌ای از قرآن است که در سوره‌ای واقع شده و شروع و پایان دارد و از چند جمله یا کلمه گرچه برخی در تقدیر باشند تشکیل شده[۲۵].

علامه طباطبایی می‌‌گوید: آیه، قطعه‌ای از قرآن است که جدا از قبل و بعدش قابل تلاوت باشد [۲۶][۲۷]

تعداد آیات قرآن

در شمار آیات قرآن اختلاف است. یکی از عوامل این اختلاف آن است که پیامبر (ص) هنگام تلاوت، در انتهای هر آیه وقف می‌‌کرد و روشن می‌‌شد که آن جا پایان آیه است؛ سپس برای تکمیل و ارتباط سخن، آن را به آیه بعد وصل می‌‌کرد و شنونده گاهی می‌‌پنداشت که در آن جا فاصله و وقفی نیست و دو آیه را یکی می‌‌شمرد؛ بنابراین، اختلاف روایات در موارد وصل و وقف، سبب اختلاف در شمار آیات شد و در پی آن، مکتب‌های گوناگونی در این باره پدید آمد که عبارتند از مکتب کوفی: ۶۲۳۶ آیه؛ مدنی: (دو عدد دارد) ۶۰۰۰ و ۶۲۱۴ آیه؛ بصری: ۶۲۰۴ آیه، و شامی: ۶۲۲۵ آیه[۲۸].

عدد کوفی چون به علی (ع) منسوب است، نزد دانشمندان علوم قرآن و تفسیر به واقعیّت نزدیک‌تر و از اعتبار ویژه‌ای برخوردار است. عدد آیات در مصحف شریف براساس مکتب کوفی است. سیوطی از ابوعمرو دانی نقل می‌‌کند که عدد شش هزار در آیات قرآن اجماعی است و از آن کم‌تر نگفته‌اند؛ امّا در بیش‌تر از آن، دویست و چهار، چهارده، نوزده، بیست و چهار، و سی و شش آیه نیز گفته‌اند.

ابن ضریس از طریق عثمان بن عطا از پدرش از ابن عباس نقل می‌‌کند که تمام آیات قرآن ۶۶۶۰ آیه است[۲۹].

به طور کلّی سوره‌ها از جهت تعداد آیات سه دسته‌اند:

  1. چهل سوره‌اند و در تعداد آیاتشان هیچ اختلافی نیست.
  2. چهار سوره‌اند که در اجمالشان اختلافی نیست؛ یعنی همه اهل عدد در تعداد آیات آنها وحدت نظر دارند؛ امّا در تفصیل آنها اختلاف است؛ به طور مثال، اهل کوفه طسم[۳۰] را یک آیه و دیگران به جای آن أُمَّةً مِنَ النَّاسِ يَسْقُونَ...[۳۱] را یک آیه شمرده‌اند.
  3. هم در اجمال و هم در تفصیلشان اختلاف است که هفتاد سوره‌اند؛ مانند فاتحة الکتاب که تعداد آیاتش را شش، هفت، هشت و نُه گفته‌اند و از طرفی گروهی بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ[۳۲] و عدّه‌ای دیگر أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ[۳۳] را یک آیه می‌‌دانند[۳۴]. به نظر علامه طباطبایی، عددهایی که گفته‌اند، نصّ متواتر یا خبر واحد معتبری که بتوان بر آن تکیه کرد، ندارد؛ بنابراین، اعتقاد به هیچ کدام لازم نیست؛ بلکه می‌‌توان هر کدام را با تحقیق پذیرفت یا رد کرد[۳۵][۳۶].

شایان توجه است که این اختلاف در شماره آیات قرآن نباید در ذهن پژوهشگران این شائبه را تقویت نماید که در قرآن کریم تحریف رخ داده است! بلکه این اختلاف‌ها ناشی از تفاوت در تقسیم‌بندی همین حجم موجود (بدون کم و کاست) به تعداد مختلف و شماره‌های متفاوت است[۳۷].

نکاتی در مورد آیات قرآن

بلندترین و کوتاه‌ترین آیه

بلندترین آیه قرآن "آیه دَین" است يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا تَدَايَنْتُمْ بِدَيْنٍ إِلَى أَجَلٍ مُسَمًّى فَاكْتُبُوهُ وَلْيَكْتُبْ بَيْنَكُمْ كَاتِبٌ بِالْعَدْلِ وَلَا يَأْبَ كَاتِبٌ أَنْ يَكْتُبَ كَمَا عَلَّمَهُ اللَّهُ فَلْيَكْتُبْ وَلْيُمْلِلِ الَّذِي عَلَيْهِ الْحَقُّ وَلْيَتَّقِ اللَّهَ رَبَّهُ وَلَا يَبْخَسْ مِنْهُ شَيْئًا فَإِنْ كَانَ الَّذِي عَلَيْهِ الْحَقُّ سَفِيهًا أَوْ ضَعِيفًا أَوْ لَا يَسْتَطِيعُ أَنْ يُمِلَّ هُوَ فَلْيُمْلِلْ وَلِيُّهُ بِالْعَدْلِ وَاسْتَشْهِدُوا شَهِيدَيْنِ مِنْ رِجَالِكُمْ فَإِنْ لَمْ يَكُونَا رَجُلَيْنِ فَرَجُلٌ وَامْرَأَتَانِ مِمَّنْ تَرْضَوْنَ مِنَ الشُّهَدَاءِ أَنْ تَضِلَّ إِحْدَاهُمَا فَتُذَكِّرَ إِحْدَاهُمَا الْأُخْرَى وَلَا يَأْبَ الشُّهَدَاءُ إِذَا مَا دُعُوا وَلَا تَسْأَمُوا أَنْ تَكْتُبُوهُ صَغِيرًا أَوْ كَبِيرًا إِلَى أَجَلِهِ ذَلِكُمْ أَقْسَطُ عِنْدَ اللَّهِ وَأَقْوَمُ لِلشَّهَادَةِ وَأَدْنَى أَلَّا تَرْتَابُوا إِلَّا أَنْ تَكُونَ تِجَارَةً حَاضِرَةً تُدِيرُونَهَا بَيْنَكُمْ فَلَيْسَ عَلَيْكُمْ جُنَاحٌ أَلَّا تَكْتُبُوهَا وَأَشْهِدُوا إِذَا تَبَايَعْتُمْ وَلَا يُضَارَّ كَاتِبٌ وَلَا شَهِيدٌ وَإِنْ تَفْعَلُوا فَإِنَّهُ فُسُوقٌ بِكُمْ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَيُعَلِّمُكُمُ اللَّهُ وَاللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ[۳۸] که ۲۲۸ کلمه و ۵۴۰ حرف است.

کوتاه‌ترین آیه را می‌توان: الرَّحْمَنِ[۳۹] یا مُدْهَامَّتَانِ[۴۰] شمرد و نیز آیاتی چون: وَالْعَصْرِ[۴۱]، وَالْفَجْرِ[۴۲] یا برخی حروف مقطعه ابتدای سوره‌ها که به عنوان آیه‌ای مستقل و دارای شماره هستند مانند: يس[۴۳]، حم[۴۴] در ۷ سوره، طه[۴۵]، الم[۴۶]، طسم[۴۷] و... [۴۸][۴۹]

اولین و آخرین آیات نازل شده

درباره نخستین آیه نازل شده بر پیامبر (ص) سه قول است:

  1. آیات یکم تا پنجم سوره علق؛
  2. آیات سوره مدّثّر (به نقل از جابر
  3. آیات سوره فاتحة الکتاب[۵۰].

در جمع میان سه نظر می‌‌توان گفت: پنج آیه اوّل سوره علق، نخستین آیاتی است که مقارن بعثت نازل شده و مورد اتّفاق است؛ سپس چند آیه از ابتدای سوره مدّثّر (پس از دوره سه ساله فترت وحی) نازل شد؛ ولی سوره فاتحه الکتاب نخستین سوره کامل بود نه نخستین آیات که نازل شد؛ یعنی چند آیه از سوره علق و مدّثّر در آغاز، عنوان سوره نداشتند و با نزول بقیّه آیه‌های سوره، این عنوان را یافتند [۵۱][۵۲]

اختلاف آرا در مورد واپسین آیه بیش‌تر است:

  1. آیات سوره نصر (به نقل از ابن عبّاس
  2. آیات سوره مائده (به نقل از عایشه
  3. آیه فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُلْ حَسْبِيَ اللَّهُ...[۵۳]؛
  4. يَسْتَفْتُونَكَ قُلِ اللَّهُ يُفْتِيكُمْ فِي الْكَلَالَةِ...[۵۴](به نقل صحیح بخاری از براء بن عازب
  5. لَقَدْ جَاءَكُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِكُمْ...[۵۵](روایت دیگری از ابن عباس
  6. آیه ربا: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَذَرُوا مَا بَقِيَ مِنَ الرِّبَا[۵۶](به روایت دیگری از بخاری)[۵۷]. ابوبکر باقلانی بر آن است که هیچ یک از این اقوال را نمی‌توان به رسول خدا (ص) نسبت داد؛ زیرا هر کدام از راویان، این آیات را از روی اجتهاد یا گمان، واپسین آیه می‌‌دانند[۵۸]؛
  7. آیه وَاتَّقُوا يَوْمًا تُرْجَعُونَ فِيهِ إِلَى اللَّهِ[۵۹] رأی مشهور مفسّران این است که حضرت رسول پس از نزول آن، بیش از ۲۱ روز در حیات نبود. این قول را سیوطی از طرق گوناگون از ابن عبّاس روایت کرده[۶۰]؛
  8. آیه اکمال: ...الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ...[۶۱] که در بازگشت پیامبر (ص) از حَجّة الوداع در غدیر خُم نازل شد؛ زیرا سوره مائده، احکامی را در بر دارد که پایان جنگ‌ها و نیز کمال و استقرار اسلام را می‌‌رساند؛ به ویژه که این آیه از پایان کار رسالت خبر می‌‌دهد؛ بنابراین مناسب است که واپسین آیه، از واپسین سوره (مائده) باشد[۶۲][۶۳]

قوی‌ترین گفته‌ها در این باره که همگی منقول از ابن عباس هستند، آخرین آیه را: وَاتَّقُوا يَوْمًا تُرْجَعُونَ فِيهِ إِلَى اللَّهِ ثُمَّ تُوَفَّى كُلُّ نَفْسٍ مَا كَسَبَتْ وَهُمْ لَا يُظْلَمُونَ[۶۴] گزارش می‌کنند[۶۵][۶۶].

آیات صاحب عنوان

تعداد بسیاری از آیات قرآن در سوره‌های مختلف از نام‌های ویژه‌ای برخوردار شده‌اند که درباره خواندن، حفظ کردن، نوشتن و همراه خود داشتن برخی از آنها احادیث و سخنانی در میان مردم رایج است که البته برخی مستند و برخی غیر مستند هستند؛ بعضی از این آیات که نامی ویژه دارند عبارت‌اند از:

  1. آیه اخوت: إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَيْنَ أَخَوَيْكُمْ وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ[۶۷]،
  2. آیه إفک: إِنَّ الَّذِينَ جَاءُوا بِالْإِفْكِ عُصْبَةٌ مِنْكُمْ لَا تَحْسَبُوهُ شَرًّا لَكُمْ بَلْ هُوَ خَيْرٌ لَكُمْ لِكُلِّ امْرِئٍ مِنْهُمْ مَا اكْتَسَبَ مِنَ الْإِثْمِ وَالَّذِي تَوَلَّى كِبْرَهُ مِنْهُمْ لَهُ عَذَابٌ عَظِيمٌ[۶۸] تا چند آیه بعد،
  3. آیه امانت: إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَةَ عَلَى السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالْجِبَالِ فَأَبَيْنَ أَنْ يَحْمِلْنَهَا وَأَشْفَقْنَ مِنْهَا وَحَمَلَهَا الْإِنْسَانُ إِنَّهُ كَانَ ظَلُومًا جَهُولًا[۶۹]،
  4. آیه تبلیغ: يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ[۷۰]،
  5. آیه تطهیر: وَقَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِيَّةِ الْأُولَى وَأَقِمْنَ الصَّلَاةَ وَآتِينَ الزَّكَاةَ وَأَطِعْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا[۷۱]،
  6. آیه حفظ: إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ[۷۲]،
  7. آیه خمس: إِذْ أَنْتُمْ بِالْعُدْوَةِ الدُّنْيَا وَهُمْ بِالْعُدْوَةِ الْقُصْوَى وَالرَّكْبُ أَسْفَلَ مِنْكُمْ وَلَوْ تَوَاعَدْتُمْ لَاخْتَلَفْتُمْ فِي الْمِيعَادِ وَلَكِنْ لِيَقْضِيَ اللَّهُ أَمْرًا كَانَ مَفْعُولًا لِيَهْلِكَ مَنْ هَلَكَ عَنْ بَيِّنَةٍ وَيَحْيَى مَنْ حَيَّ عَنْ بَيِّنَةٍ وَإِنَّ اللَّهَ لَسَمِيعٌ عَلِيمٌ[۷۳]،
  8. آیه سیف / قتال: فَإِذَا انْسَلَخَ الْأَشْهُرُ الْحُرُمُ فَاقْتُلُوا الْمُشْرِكِينَ حَيْثُ وَجَدْتُمُوهُمْ وَخُذُوهُمْ وَاحْصُرُوهُمْ وَاقْعُدُوا لَهُمْ كُلَّ مَرْصَدٍ فَإِنْ تَابُوا وَأَقَامُوا الصَّلَاةَ وَآتَوُا الزَّكَاةَ فَخَلُّوا سَبِيلَهُمْ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ[۷۴]،
  9. آیه ظهار: الَّذِينَ يُظَاهِرُونَ مِنْكُمْ مِنْ نِسَائِهِمْ مَا هُنَّ أُمَّهَاتِهِمْ إِنْ أُمَّهَاتُهُمْ إِلَّا اللَّائِي وَلَدْنَهُمْ وَإِنَّهُمْ لَيَقُولُونَ مُنْكَرًا مِنَ الْقَوْلِ وَزُورًا وَإِنَّ اللَّهَ لَعَفُوٌّ غَفُورٌ[۷۵]،
  10. آیه قصاص: وَلَكُمْ فِي الْقِصَاصِ حَيَاةٌ يَا أُولِي الْأَلْبَابِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ[۷۶]،
  11. آیة الکرسی: اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ لَا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَلَا نَوْمٌ لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ مَنْ ذَا الَّذِي يَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلَّا بِإِذْنِهِ يَعْلَمُ مَا بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَلَا يُحِيطُونَ بِشَيْءٍ مِنْ عِلْمِهِ إِلَّا بِمَا شَاءَ وَسِعَ كُرْسِيُّهُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَلَا يَئُودُهُ حِفْظُهُمَا وَهُوَ الْعَلِيُّ الْعَظِيمُ[۷۷]،
  12. آیه لیلة المبیت: وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْرِي نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ وَاللَّهُ رَءُوفٌ بِالْعِبَادِ[۷۸]،
  13. آیه مباهله: فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَكُمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ[۷۹]،
  14. آیه مواریث ارث / میراث: يُوصِيكُمُ اللَّهُ فِي أَوْلَادِكُمْ لِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَيَيْنِ فَإِنْ كُنَّ نِسَاءً فَوْقَ اثْنَتَيْنِ فَلَهُنَّ ثُلُثَا مَا تَرَكَ وَإِنْ كَانَتْ وَاحِدَةً فَلَهَا النِّصْفُ وَلِأَبَوَيْهِ لِكُلِّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا السُّدُسُ مِمَّا تَرَكَ إِنْ كَانَ لَهُ وَلَدٌ فَإِنْ لَمْ يَكُنْ لَهُ وَلَدٌ وَوَرِثَهُ أَبَوَاهُ فَلِأُمِّهِ الثُّلُثُ فَإِنْ كَانَ لَهُ إِخْوَةٌ فَلِأُمِّهِ السُّدُسُ مِنْ بَعْدِ وَصِيَّةٍ يُوصِي بِهَا أَوْ دَيْنٍ آبَاؤُكُمْ وَأَبْنَاؤُكُمْ لَا تَدْرُونَ أَيُّهُمْ أَقْرَبُ لَكُمْ نَفْعًا فَرِيضَةً مِنَ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيمًا حَكِيمًا[۸۰]،
  15. آیه مودت / ذوی القربی: إِنْ يَشَأْ يُسْكِنِ الرِّيحَ فَيَظْلَلْنَ رَوَاكِدَ عَلَى ظَهْرِهِ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِكُلِّ صَبَّارٍ شَكُورٍ[۸۱]،
  16. آیه نجوی: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا نَاجَيْتُمُ الرَّسُولَ فَقَدِّمُوا بَيْنَ يَدَيْ نَجْوَاكُمْ صَدَقَةً ذَلِكَ خَيْرٌ لَكُمْ وَأَطْهَرُ فَإِنْ لَمْ تَجِدُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ[۸۲]،
  17. آیه نسخ: مَا نَنْسَخْ مِنْ آيَةٍ أَوْ نُنْسِهَا نَأْتِ بِخَيْرٍ مِنْهَا أَوْ مِثْلِهَا أَلَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ[۸۳]،
  18. آیه نفر - کوچ: وَمَا كَانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنْفِرُوا كَافَّةً فَلَوْلَا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طَائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ وَلِيُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ[۸۴]،
  19. آیه نور: اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ كَمِشْكَاةٍ فِيهَا مِصْبَاحٌ الْمِصْبَاحُ فِي زُجَاجَةٍ الزُّجَاجَةُ كَأَنَّهَا كَوْكَبٌ دُرِّيٌّ يُوقَدُ مِنْ شَجَرَةٍ مُبَارَكَةٍ زَيْتُونَةٍ لَا شَرْقِيَّةٍ وَلَا غَرْبِيَّةٍ يَكَادُ زَيْتُهَا يُضِيءُ وَلَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نَارٌ نُورٌ عَلَى نُورٍ يَهْدِي اللَّهُ لِنُورِهِ مَنْ يَشَاءُ وَيَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَالَ لِلنَّاسِ وَاللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ[۸۵]،
  20. آیه وَإِنْ يَكَادُ: وَإِنْ يَكَادُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَيُزْلِقُونَكَ بِأَبْصَارِهِمْ لَمَّا سَمِعُوا الذِّكْرَ وَيَقُولُونَ إِنَّهُ لَمَجْنُونٌ[۸۶]،
  21. آیه وصیت: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا شَهَادَةُ بَيْنِكُمْ إِذَا حَضَرَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ حِينَ الْوَصِيَّةِ اثْنَانِ ذَوَا عَدْلٍ مِنْكُمْ أَوْ آخَرَانِ مِنْ غَيْرِكُمْ إِنْ أَنْتُمْ ضَرَبْتُمْ فِي الْأَرْضِ فَأَصَابَتْكُمْ مُصِيبَةُ الْمَوْتِ تَحْبِسُونَهُمَا مِنْ بَعْدِ الصَّلَاةِ فَيُقْسِمَانِ بِاللَّهِ إِنِ ارْتَبْتُمْ لَا نَشْتَرِي بِهِ ثَمَنًا وَلَوْ كَانَ ذَا قُرْبَى وَلَا نَكْتُمُ شَهَادَةَ اللَّهِ إِنَّا إِذًا لَمِنَ الْآثِمِينَ[۸۷]،
  22. آیه ولایت: إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ[۸۸] و... [۸۹].
  23. آیه حجاب: وَقُل لِّلْمُؤْمِنَاتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَيَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَلا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلاَّ مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَلْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَى جُيُوبِهِنَّ وَلا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلاَّ لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبَائِهِنَّ أَوْ آبَاء بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنَائِهِنَّ أَوْ أَبْنَاء بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِي إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِي أَخَوَاتِهِنَّ أَوْ نِسَائِهِنَّ أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُنَّ أَوِ التَّابِعِينَ غَيْرِ أُولِي الإِرْبَةِ مِنَ الرِّجَالِ أَوِ الطِّفْلِ الَّذِينَ لَمْ يَظْهَرُوا عَلَى عَوْرَاتِ النِّسَاء وَلا يَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِيُعْلَمَ مَا يُخْفِينَ مِن زِينَتِهِنَّ وَتُوبُوا إِلَى اللَّهِ جَمِيعًا أَيُّهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ[۹۰]،
  24. محکم‌ترین آیه: إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالْإِحْسَانِ وَإِيتَاءِ ذِي الْقُرْبَى وَيَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنْكَرِ وَالْبَغْيِ يَعِظُكُمْ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ[۹۱].
  25. جامع‌ترین یا هراس انگیزترین آیه: فَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَيْرًا يَرَهُ وَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يَرَهُ[۹۲].
  26. پیامبر (ص) فرمود: عظیم‌ترین آیه، آیة الکرسیاللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ لَا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَلَا نَوْمٌ لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ مَنْ ذَا الَّذِي يَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلَّا بِإِذْنِهِ يَعْلَمُ مَا بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَلَا يُحِيطُونَ بِشَيْءٍ مِنْ عِلْمِهِ إِلَّا بِمَا شَاءَ وَسِعَ كُرْسِيُّهُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَلَا يَئُودُهُ حِفْظُهُمَا وَهُوَ الْعَلِيُّ الْعَظِيمُ[۹۳] است.
  27. از امام علی (ع) نقل شده که شما اهل عراق می‌‌گویید: امیدوار کننده‌ترین آیه، قُلْ يَا عِبَادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنْفُسِهِمْ...[۹۴] است؛ امّا ما اهل بیت می‌‌گوییم: این آیه است: وَلَسَوْفَ يُعْطِيكَ رَبُّكَ فَتَرْضَى[۹۵][۹۶][۹۷]

آیات مکی و مدنی و کیفیت شناخت آنها

شناخت آیات و سور مکی و مدنی در تاریخ قرآن، خالی از اهمیت و فایده نیست. به این سبب زمینه عده‌ای از دانشمندان مسلمان کتاب‌های مستقل و جداگانه‌ای در این زمینه به نگارش در آورده‌اند که سیوطی از دو نفر ایشان به نام‌های مکی و عزالدینی یاد می‌کند. از جمله فوایدی که از شناخت آیات مکی و مدنی برای شخص حاصل می‌گردد این است که یک محقق به گام‌هایی که اسلام در دعوت عام خود برداشته - و این گام‌ها با حوادث و شرایطء همزمان و هماهنگ بوده - و نیز به هماهنگی این دعوت با محیط عربی، اعم از مکه و مدینه و شهر و بیابان، آگاهی می‌یابد.

یکی از فواید این‌گونه شناخت این است که پژوهشگر از تقدم و تأخر زمانی در نزول آیات واقف می‌گردد و در نتیجه آیات ناسخ و مُخَصِّص را خواهد شناخت[۹۸]. وی سپس به نقل از ابوالقاسم حسن بن حبیب نیشابوری در کتاب "التنبیه علی فضل علوم القرآن" می‌گوید: "شریف‌ترین علوم قرآن، علوم و معارفی است که ذیلاً یاد می‌شود..." و بیست و پنج وجه را ذکر می‌کند از جمله:

  1. دانستن آن قسمت از قرآن که در مکه نازل شده و قاعدتاً باید مکی باشد.
  2. آن بخش از قرآن که در مدینه نازل گشته و قاعدتاً مدنی است.
  3. آیاتی که در مکه، ولی درباره اهل مدینه نازل شده است.
  4. آیاتی که در مدینه، ولی درباره اهل مکه نازل شده است.
  5. آیاتی که شبیه نزول مکی است در آیات مدنی.
  6. آیاتی که شبیه نزول مکی است در آیات مدنی.
  7. آیاتی که در حُدیبیه نازل شده.
  8. آیات مکی در سوره‌های مدنی.
  9. آیات مدنی در سوره‌های مکی.
  10. آیاتی که به طور مجمل نازل گردیده است.

در پایان اضافه می‌کند: این بیست و پنج وجه در مورد نزول قرآن به چشم میخورد، اگر کسی به این وجوه آشنایی نداشته باشد و آنها را از یکدیگر تشخیص ندهد روا نیست که درباره کتاب خدا سخن بگوید.

اندیشمندان علوم قرآنی برای شناخت آیات و سور مکی و مدنی از یکدیگر چند ملاک را ذکر کرده‌اند که عبارت‌اند از:

  1. آیاتی که پیش از هجرت نازل شده مکی و آیاتی که پس از هجرت نازل گردیده مدنی نامیده می‌شود، چه در شهر مکه نازل شده باشد و چه در مدینه.
  2. آنچه در مکه نازل شده و آنچه در راه مدینه به هنگام هجرت فرود آمده، مکی شمرده می‌شود، اما آیاتی که در سفرها بر پیامبر اکرم (ص) نازل گردیده ـ پس از آنکه به مدینه هجرت فرمود ـ مدنی است.
  3. آیاتی که در مکه نازل شده ـ گرچه بعد از هجرت باشد- مکی است و آیاتی که در مدینه نازل گشته مدنی است.
  4. آیاتی را مکی می‌گویند که خطاب به اهل مکه باشد و آیاتی را مدنی نامند که خطاب به اهل مدینه باشد[۹۹].
  • علاوه بر اینها خصوصیات دیگری نیز برای تشخیص آیات مکی از آیات مدنی برشمرده‌اند:
  1. هر آیه‌ای که حاوی عبارت يَا أَيُّهَا النَّاسُ بود مکی و هر آیه‌ای که شامل عبارت يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا بود مدنی است.
  2. آیاتی که در سوره‌هایی قرار دارند و آن سوره‌ها با حروف مقطعه آغاز می‌گردند، مکی هستند مگر در دو سوره بقره و آل عمران.
  3. آیاتی که دارای سجده و یا لفظ (کلّا) و سوگند می‌باشند، مکی هستند.
  4. آیاتی که حاوی فرمان جهاد، احکام، حدود و فرائض‌اند، مدنی به شمار می‌آیند.
  5. آیاتی که شامل موضوع مجادله با اهل کتاب بوده و یا از منافقین یاد می‌کنند - جز در سوره عنکبوت ۔ مدنی محسوب می‌گردند[۱۰۰][۱۰۱]

اقسام آیات

محکم و متشابه

در یک جای قرآن، آیات به دو دسته تقسیم شده است: محکمات و متشابهات: هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ مِنْهُ آيَاتٌ مُحْكَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتَابِ وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ...[۱۰۲].

مفسّران در مقصود از محکم و متشابه آرای متفاوتی دارند. رشید رضا برای آن ده قول ذکر کرده است [۱۰۳].

علامه طباطبایی می‌‌گوید: می‌‌توان نزدیک بیست قول در آن یافت. محکمات، نزد مفسّران، آیاتی است که معنای آنها روشن است و با معنای غیر مراد اشتباه نمی‌شود. به این دسته آیات باید ایمان داشت و به آنها عمل کرد. متشابهات، آیاتی هستند که ظاهرشان مقصود نیست و مراد واقعی آنها را که تأویل‌شان است، جز خدا کسی نمی‌داند. به این‌گونه آیات نیز باید ایمان داشت؛ ولی از پیروی و عمل به آنها باید خودداری کرد؛ البتّه به نظر دانشمندان شیعه، تأویل آیات متشابه را پیامبر (ص) و امامان (ع) نیز می‌‌دانند[۱۰۴].

به نظر علامه طباطبایی، لازمه آشکار جمله هُنَّ أُمُّ الْكِتَابِ این است که آیات متشابه از جهت مدلول و مراد، به محکمات برمی‌گردند، و از روایات به دست می‌‌آید که متشابه در رساندن مدلول خود استقلال ندارد و به واسطه ردّ آن به محکمات روشن می‌‌شود؛ بنابراین در قرآن، آیه‌ای که هیچ‌گونه دسترس به مقصود واقعی‌اش نباشد، وجود ندارد[۱۰۵].

بیشترین آیات متشابه، در خصوص صفات و افعال خدا است: مانند: اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ...[۱۰۶]. تشابه در کلمه نور است که خداوند با آن وصف شده. ...يَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَيْدِيهِمْ...[۱۰۷]. در این آیه، تشابه در یَد (دست) است که به خدا نسبت داده شده است.

با ارجاع این آیات به محکمات، آنها نیز از صفت محکم برخوردار می‌‌شوند؛ محکماتِ آنها مانند: لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ[۱۰۸]، سُبْحَانَهُ وَتَعَالَى عَمَّا يَصِفُونَ[۱۰۹]، لَا تُدْرِكُهُ الْأَبْصَارُ[۱۱۰]. عدد آیات متشابه از دویست تجاوز نمی‌کند[۱۱۱].

ناسخ و منسوخ

این تقسیم، برگرفته از این دو آیه است: مَا نَنْسَخْ مِنْ آيَةٍ أَوْ نُنْسِهَا نَأْتِ بِخَيْرٍ مِنْهَا أَوْ مِثْلِهَا[۱۱۲]، وَإِذَا بَدَّلْنَا آيَةً مَكَانَ آيَةٍ وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا يُنَزِّلُ...[۱۱۳].

جواز و وقوع نسخ و عدم آن در آیات قرآن و شناخت ناسخ و منسوخ، از آغاز مورد توجّه و تحقیق قرآن‌پژوهان بوده و از مهم‌ترین مبادی فهم قرآن و احکام تشریعی آن شناخته شده است. برای آیات قرآن، سه قسم نسخ برشمرده‌اند:

  1. نسخ حکم و تلاوت: یعنی آیه‌ای پس از نزول و بیان یک یا چند حکم، همراه با حکم آن، به کلّی محو شود. این نوع نسخ را گروهی از اهل حدیث و جمعی از محدّثان غیر محقّق پذیرفته‌اند؛ امّا از دیدگاه بیش‌تر قرآن‌پژوهان مردود است؛ زیرا لازمه قبول چنین نسخی، پذیرفتن تحریف قرآن است.
  2. نسخ تلاوت و بقای حکم: یعنی آیه‌ای محو شود؛ ولی حکمی که بیان کرده باقی بماند و به آن عمل شود. بیش‌تر مفسّران و دانشمندان اهل سنّت این‌گونه نسخ را پذیرفته‌اند؛ امّا شیعه به دو دلیل آن را مردود می‌‌داند:
    1. مستند این‌گونه نسخ، خبرهای واحد است؛ در حالی که نسخ قرآن باید با قرآن یا با استناد به سنّت و خبرِ قطعی و متواتر ثابت شود.
    2. این نیز مانند نوع اوّل موجب پذیرش تحریف قرآن است.
  3. نسخ حکم و بقای تلاوت: یعنی شکل آیه با همان بلاغت و اعجاز باقی باشد و تلاوت شود؛ امّا حکم آن با جای گزینی آیه‌ای دیگر از جانب خداوند نسخ گردد. این همان نسخ معروف و مورد اتّفاق قرآن‌پژوهانی است که جواز و وقوع نسخ را پذیرفته‌اند[۱۱۴].

سیوطی آیات را از جهت نزول، این‌گونه تقسیم می‌‌کند: آیات مکّی و مدنی، سفری و حضری، تابستانی و زمستانی، فراشی و نومی، زمینی و آسمانی، لیلی و نهاری[۱۱۵]. و نیز از جهت محتوا و ویژگی‌های دیگر نیز آنها را به ۳۴ دسته تقسیم کرده‌اند؛ مانند: آیات الاحکام، آیات استدراج، آیات ناسخ، آیات منسوخ[۱۱۶].

ترتیب آیات

درباره نظم و ترتیب آیات میان قرآن‌پژوهان دو دیدگاه وجود دارد: بیش‌تر محقّقان اهل سنت و شیعه برآنند که جای‌گاه آیات در سوره‌ها با هدایتِ رسول (ص) به وسیله جبرئیل و دستور حضرت به اصحاب معیّن می‌‌شد؛ بنابراین، ترتیب موجود توقیفی است؛ یعنی تغییر آن جایز نیست. اینان می‌‌گویند:صحابه حافظ قرآن که تا آخر عمر پیامبر (ص) و پس از او نیز می‌‌زیستند، قرآن را با همان ترتیب زمان حضرت روایت می‌‌کردند.

زید بن ثابت خود یکی از حافظان و راویان قرآن بود و به دستور ابوبکر مأمور تدوین قرآن به شکل مصحف شد. او آیات را براساس مرسوم زمان رسول خدا (ص) مرتّب و مدوّن کرد و هیچ‌گونه اختلافی میان مسلمانان در ترتیب آیات پدید نیامد[۱۱۷]. روایاتی که در این باره وارد شده، دلیلی دیگر بر این مدّعا است. عثمان بن ابی‌عاص می‌‌گوید: ما نزد پیامبر (ص) بودیم. دیدیم دیدگان خود را بالا برد و در نقطه‌ای متمرکز کرد و فرمود: جبرئیل هم‌اکنون بر من فرود آمد و گفت: آیه إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالْإِحْسَانِ[۱۱۸] را در این جای سوره نحل قرار دهم[۱۱۹]؛ افزون بر این، اگر ترتیب موجود تغییر یابد، از اعجاز بیانی قرآن کاسته می‌‌شود و این، دلیل بر ترتیب آیات بر اساس وحی خدا و امر پیامبر (ص) بوده است[۱۲۰].

سیوطی نظریّه توقیفی بودن را اجماعی می‌‌داند و آن را از زرکشی و ابوجعفر بن زبیر نقل می‌‌کند [۱۲۱].

عدّه‌ای دیگر معتقدند که ممکن است آیات قرآن در زمان پیامبر مرتّب شده باشد؛ امّا پس از وی، ذوق، سلیقه و اجتهاد اصحاب در نظم و ترتیب موجود نقش داشته است. به نظر علامه طباطبایی، روایات جمع اوّل قرآن (زمان ابوبکر) مؤید این است که اجتهاد اصحاب در ترتیب آیات دخالت داشته، و روایت عثمان بن ابی‌عاص، فقط ترتیب بعضی از آیات نه تمام آنها را به دست پیامبر (ص) ثابت می‌‌کند و اگر بپذیریم که همه آیات به دستور حضرت مرتب شده، بدان معنا نیست که آن چه را اصحاب منظّم و مرتّب کرده‌اند، همان ترتیب زمان رسول خدا (ص) است و فقط این مطلب را می‌‌رساند که آنان تعمّدی بر تغییر موارد روشن و مسلّم نداشته‌اند؛ امّا در جایی که آشکار نبود و نمی‌دانستند، اطمینانی به حفظ ترتیب آن حضرت نیست؛ هم چنین طبق روایات، او آیات مکّی را در سوره‌های مکّی و آیات مدنی را در سوره‌های مدنی قرار می‌‌داد؛ امّا آن چه هم‌اکنون دیده می‌‌شود، وجود آیات مکّی در سوره‌های مدنی و بالعکس است و اجماعی که بر وحدت ترتیب فعلی با ترتیب زمان پیامبر ادّعا شده، اجماع منقول است و نمی‌توان بر آن تکیه کرد[۱۲۲][۱۲۳]

تناسب آیات

شکّی نیست که میان آیات قرآن، نوعی مناسبت و هم بستگی وجود دارد. این مناسبت از چند جهت مورد توجّه قرار می‌‌گیرد:

  1. مناسبت میان دسته‌ای از آیات یک سوره که موضوعی خاص را بیان می‌‌کند و این همان وحدت سیاق و مصطلح مفسّران است؛
  2. مناسبت میان مجموع آیات یک سوره که هدف یا اهداف متعدّدی را تعقیب می‌‌کند و پس از رسیدن به آن، سوره به پایان می‌‌رسد. کوتاهی و بلندی سوره‌ها نیز به این سبب برمی‌گردد[۱۲۴]. آن دسته از قرآن‌پژوهان که ترتیب آیات را توقیفی می‌‌دانند (ترتیب آیات، همین مقاله) بر لزوم کشف این مناسبت تأکید می‌‌کنند. در این باره ابوالحسن برهان‌الدین عمر بقاعی کتابی به نام نظم الدُرر فی مناسبات الآیات و السّور تألیف و براساس مناسبات میان آیات، قرآن را تفسیر کرده است. سیوطی نیز کتابی به نام اسرار ترتیب القرآن نوشته. او می‌‌گوید: دانستن مناسبت آیات، علمی شریف است و چون دقیق بوده، مفسّران کم‌تر به آن توجّه کرده‌اند و بیش‌تر از همه امام فخر رازی به آن پرداخته و گفته است که بیشترین لطایف و ظرافت‌های قرآن در ترتیب و روابط میان آیات نهفته.

نخستین کسی که از علم مناسبت آیات و سوره‌ها بحث کرد، ابوبکر نیشابوری بود. او هنگامی که بر کرسی تدریس می‌‌نشست، همواره از حکمت ارتباط میان آیات سخن می‌‌گفت. شیخ ولی‌الدین ملوی نیز می‌‌گوید: هر کس بگوید چون قرآن به‌طور تدریجی فرود آمده، نباید در پی کشف مناسبات آیات باشیم، دچار توهّم شده؛ زیرا جان کلام همین جا است که قرآن نزولش براساس وقایع، و ترتیبش براساس حکمت و مطابق لوح محفوظ است[۱۲۵].

فخر رازی می‌‌گوید: خداوند آیات را با بهترین روش مرتّب کرده؛ برای مثال، گاهی احکامی را بیان و در طیّ آن آیاتی را با آهنگ تشویق و تهدید فرود آورده؛ سپس آیاتی را که عظمت و بزرگی خدا را بیان می‌‌کند، به آن افزوده است؛ زیرا پذیرش تکلیف به اعمال سخت، در ابتدا از جانب انسان مشکل است، مگر آن که با تشویق و تهدید همراه شود و این دو در قلب‌ها تأثیر نمی‌کند، مگر اینکه انسان به کمال و عظمت صادرکننده تکلیف ایمان داشته باشد[۱۲۶].

شاید بتوان گفت: در میان مفسّران، بیش از همه طبرسی در مجمع البیان به ارتباط و تناسب میان آیات و سوره‌ها توجّه کرده. او در ذیل عنوان "النّظم" به شرح پیوند معنوی آیات پرداخته است. مفسّران دیگری که به این امر توجّه کرده‌اند، زمخشری در الکشّاف، فخر رازی در التفسیر الکبیر، آلوسی در روح المعانی، محمد رشید رضا در تفسیر المنار و شیخ محمود شلتوت در تفسیر القرآن الکریم هستند.

برخی دیگر از مفسّران، با آن که معتقد به وجود تناسب میان آیاتند، می‌‌گویند: نباید برای کشف مناسبت، خود را به زحمت انداخت؛ زیرا قرآن کتابی فنّی و درسی نیست تا دارای فصول و نظام تألیفی خاصّی باشد؛ بلکه در طول ۲۳ سال به تدریج نازل شده؛ پس ممکن است در بسیاری موارد میان آیاتش پیوند خاصّی نباشد.

شیخ عزالدّین می‌‌گوید: شناخت مناسبت آیات خوب است؛ امّا این مناسبت باید براساس ارتباط میان اجزایی باشد که اوّل و آخرش به هم ربط دارد؛ بنابراین نباید ربط‌های نادرستی را به کلام خدا نسبت داد [۱۲۷]. به گفته علامه طباطبایی، چه بسا ممکن است چند آیه به صورت جمله‌ای معترضه که بیان گر مطلب دیگری باشد، میان دو آیه هم سیاق فاصله شوند؛ بنابراین نیازی به تکلّف و زحمت برای یافتن ارتباط و تناسب آیات نیست و دلیلی بر لزوم این تناسب وجود ندارد، مگر در سوره‌هایی که یک جا نازل شده، یا آیاتی که ارتباطشان روشن است[۱۲۸][۱۲۹]

ویژگی آیات قرآن

روشنی و قابل فهم بودن، ویژگی برجسته آیات قرآن است. این حقیقت با واژه "بیّن"، وَلَقَدْ أَنْزَلْنَا إِلَيْكَ آيَاتٍ بَيِّنَاتٍ[۱۳۰] و "تفصیل"وَكَذَلِكَ نُفَصِّلُ الْآيَاتِ وَلَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ[۱۳۱] به معنای جدا کردن آنها از یک‌دیگر آن‌گونه که معنا و مدلول هریک در جای خود روشن شود[۱۳۲] و "تصریف"وَلَقَدْ أَهْلَكْنَا مَا حَوْلَكُمْ مِنَ الْقُرَى وَصَرَّفْنَا الْآيَاتِ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ[۱۳۳] به معنای بازگویی بیان شده است. آیات قرآن به روشن‌گر نیز وصف شده: وَلَقَدْ أَنْزَلْنَا إِلَيْكُمْ آيَاتٍ مُبَيِّنَاتٍ[۱۳۴][۱۳۵]

نقش و آثار آیات قرآن

  1. افزایش ایمان که بر اثر تلاوت آیات قرآن بر مؤمنان حاصل می‌‌شود: إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ إِذَا ذُكِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَإِذَا تُلِيَتْ عَلَيْهِمْ آيَاتُهُ زَادَتْهُمْ إِيمَانًا[۱۳۶].
  2. بازگشت به سوی خدا، از جمله اهداف نزول آیات شمرده شده: وَكَذَلِكَ نُفَصِّلُ الْآيَاتِ وَلَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ[۱۳۷].
  3. شناساندن راه و روش مجرمان برای آن که مؤمنان از آن دوری کنند از اهداف نزول آیات قرآن است: وَكَذَلِكَ نُفَصِّلُ الْآيَاتِ وَلِتَسْتَبِينَ سَبِيلُ الْمُجْرِمِينَ[۱۳۸][۱۳۹].
  4. تزکیه و تعلیم: از خواسته‌های ابراهیم (ع) برای ذرّیّه خود از خداوند، فرستادن پیامبری است که آیات را برای تعلیم و تزکیه بر آنان بخواند: رَبَّنَا وَابْعَثْ فِيهِمْ رَسُولًا مِنْهُمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِكَ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَيُزَكِّيهِمْ[۱۴۰].
  5. تفکّر و ژرف نگری از آثار دیگر آیات قرآن است: وَأَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَلَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ[۱۴۱].

قرآن برای تأثیر آیات، شرایطی را برشمرده:

  1. ایمان: در آیه إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ إِذَا ذُكِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَإِذَا تُلِيَتْ عَلَيْهِمْ آيَاتُهُ زَادَتْهُمْ إِيمَانًا وَعَلَى رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ[۱۴۲] آمده است که هنگام تلاوت آیات قرآن بر مؤمنان، ایمانشان افزایش می‌‌یابد.
  2. یقین داشتن به نزول آیات از سوی خداوند: قَدْ بَيَّنَّا الْآيَاتِ لِقَوْمٍ يُوقِنُونَ[۱۴۳].
  3. تعقّل: خداوند صاحبان خرد و آنان را که تعقّل می‌‌کنند، کسانی می‌‌داند که از آیات قرآن اثر می‌‌پذیرند و متذکّر می‌‌شوند: هُوَ الَّذِيَ أَنزَلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ مِنْهُ آيَاتٌ مُّحْكَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتَابِ وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ فَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاء الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاء تَأْوِيلِهِ وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلاَّ اللَّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِّنْ عِندِ رَبِّنَا وَمَا يَذَّكَّرُ إِلاَّ أُوْلُواْ الأَلْبَابِ[۱۴۴][۱۴۵]

برخورد با آیات قرآن

آیه المر تِلْكَ آيَاتُ الْكِتَابِ وَالَّذِي أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ الْحَقُّ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يُؤْمِنُونَ[۱۴۶] از ایمان نیاوردن بیش‌تر مردم به آیات قرآن (با وجود حقّانیّت آن) خبر می‌‌دهد و در آیات بسیاری به آنان وعده عذاب می‌‌دهد و متذّکر می‌‌شود که در قیامت کافران را دسته دسته به جهنّم وارد می‌‌کنند و به آنان خطاب می‌‌شود: مگر پیامبران، آیات پروردگار را بر شما نخواندند و از ملاقات این روز برحذر نداشتند؟وَسِيقَ الَّذِينَ كَفَرُوا إِلَى جَهَنَّمَ زُمَرًا حَتَّى إِذَا جَاءُوهَا فُتِحَتْ أَبْوَابُهَا وَقَالَ لَهُمْ خَزَنَتُهَا أَلَمْ يَأْتِكُمْ رُسُلٌ مِنْكُمْ يَتْلُونَ عَلَيْكُمْ آيَاتِ رَبِّكُمْ وَيُنْذِرُونَكُمْ لِقَاءَ يَوْمِكُمْ هَذَا قَالُوا بَلَى وَلَكِنْ حَقَّتْ كَلِمَةُ الْعَذَابِ عَلَى الْكَافِرِينَ[۱۴۷]؛ وَالَّذِينَ كَفَرُوا وَكَذَّبُوا بِآيَاتِنَا أُولَئِكَ أَصْحَابُ الْجَحِيمِ[۱۴۸]؛ نَزَّلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقًا لِمَا بَيْنَ يَدَيْهِ وَأَنْزَلَ التَّوْرَاةَ وَالْإِنْجِيلَ مِنْ قَبْلُ هُدًى لِلنَّاسِ وَأَنْزَلَ الْفُرْقَانَ إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا بِآيَاتِ اللَّهِ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِيدٌ وَاللَّهُ عَزِيزٌ ذُو انْتِقَامٍ [۱۴۹].

منکران و اعراض‌کنندگان از آیات قرآن، گاهی فاسق شمرده شده‌اند: وَلَقَدْ أَنْزَلْنَا إِلَيْكَ آيَاتٍ بَيِّنَاتٍ وَمَا يَكْفُرُ بِهَا إِلَّا الْفَاسِقُونَ[۱۵۰]

و گاهی ظالم و مجرم: وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ ذُكِّرَ بِآيَاتِ رَبِّهِ ثُمَّ أَعْرَضَ عَنْهَا إِنَّا مِنَ الْمُجْرِمِينَ مُنْتَقِمُونَ[۱۵۱]

و نیز مستکبر که به شدّت مورد سرزنش قرار گرفته‌اند: قَدْ كَانَتْ آيَاتِي تُتْلَى عَلَيْكُمْ فَكُنْتُمْ عَلَى أَعْقَابِكُمْ تَنْكِصُونَ مُسْتَكْبِرِينَ بِهِ سَامِرًا تَهْجُرُونَ[۱۵۲].

منکران آیات قرآن، روش‌های گوناگونی را برای انکار آن در پیش می‌‌گرفتند. جدال بی دلیل از روش‌های برخورد مشرکان با آیات است که سبب خشم خداوند و توبیخ او می‌‌شود: الَّذِينَ يُجَادِلُونَ فِي آيَاتِ اللَّهِ بِغَيْرِ سُلْطَانٍ أَتَاهُمْ كَبُرَ مَقْتًا عِنْدَ اللَّهِ[۱۵۳]. مقصود از جدال در این آیات، جدال باطل است که برای از بین بردن حقّ به کار می‌‌رود، نه جدال برای اثبات حق؛ زیرا خداوند خود، پیامبر را به جدال حقّ مأمور فرموده است: وَجَادِلْهُمْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ[۱۵۴][۱۵۵].

استهزا، گونه‌ای دیگر از برخورد با آیات قرآن بود: وَإِذَا عَلِمَ مِنْ آيَاتِنَا شَيْئًا اتَّخَذَهَا هُزُوًا أُولَئِكَ لَهُمْ عَذَابٌ مُهِينٌ[۱۵۶] یا آن که هنگام تلاوت آیات بر آنان، آن را افسانه پیشینیان می‌‌دانستند: إِذَا تُتْلَى عَلَيْهِ آيَاتُنَا قَالَ أَسَاطِيرُ الْأَوَّلِينَ[۱۵۷].

سحر دانستن آیات قرآن، حربه دیگر کافران برای مقابله با آن بود: وَإِذَا تُتْلَى عَلَيْهِمْ آيَاتُنَا بَيِّنَاتٍ قَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِلْحَقِّ لَمَّا جَاءَهُمْ هَذَا سِحْرٌ مُبِينٌ[۱۵۸][۱۵۹]

تلاوت آیات قرآن

خداوند تلاوت آیات بر پیامبر را به خود نسبت داده: ذَلِكَ نَتْلُوهُ عَلَيْكَ مِنَ الْآيَاتِ وَالذِّكْرِ الْحَكِيمِ[۱۶۰]

و تلاوت آیات بر مؤمنان برای تعلیم و تزکیه آنان را هدف برانگیخته شدن پیامبر (ص) می‌‌داند: هُوَ الَّذِي بَعَثَ فِي الْأُمِّيِّينَ رَسُولًا مِنْهُمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ[۱۶۱]

و پیامبر و مسلمانان به تلاوت آیات قرآن به اندازه میسور سفارش شده‌اند[۱۶۲].

قرآن برخورد معاندان و پذیرندگان حق را هنگام تلاوت آیات بر آنان، متفاوت بیان می‌‌کند. در چهره کافران (هنگام تلاوت آیات قرآن بر آنان) آثار انکار نمایان شده، به شدّت خشمگین می‌‌شوند؛ چنان که نزدیک است برخیزند و بر کسانی که آیات را بر ایشان تلاوت می‌‌کنند، حمله برند: وَإِذَا تُتْلَى عَلَيْهِمْ آيَاتُنَا بَيِّنَاتٍ تَعْرِفُ فِي وُجُوهِ الَّذِينَ كَفَرُوا الْمُنْكَرَ يَكَادُونَ يَسْطُونَ بِالَّذِينَ يَتْلُونَ عَلَيْهِمْ آيَاتِنَا...[۱۶۳].

دسته دیگر که حق پذیرند، با تلاوت آیات بر آنان، ایمان‌شان افزون‌تر می‌‌شود إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ إِذَا ذُكِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَإِذَا تُلِيَتْ عَلَيْهِمْ آيَاتُهُ زَادَتْهُمْ إِيمَانًا وَعَلَى رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ[۱۶۴] و ازآن رو که حقیقت را یافته‌اند، چشمانشان از شوق اشک می‌‌ریزد: وَإِذَا سَمِعُوا مَا أُنْزِلَ إِلَى الرَّسُولِ تَرَى أَعْيُنَهُمْ تَفِيضُ مِنَ الدَّمْعِ مِمَّا عَرَفُوا مِنَ الْحَقِّ...[۱۶۵][۱۶۶]

منابع

پانویس

  1. سرمدی، محمود، مقاله «آیه»، دانشنامه معاصر قرآن کریم، ص۶۰-۶۲؛ اورعی، مرتضی، مقاله «آیه»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱، ص 408.
  2. البرهان فی علوم القرآن، ج ۱، ص ۳۶۳.
  3. التحقیق، ج ۱، ص ۱۷۲، «آیه».
  4. اورعی، مرتضی، مقاله «آیه»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱، ص 408.
  5. النهایه فی غریب الحدیث، ج۱، ص۸۷؛ روض الجنان، ج۱، ص۱۱؛ لسان العرب، ج۱۴، ص۶۲.
  6. المعجم المفهرس (۱۸۹۲- ۱۹۵۹ م).
  7. واژه‌های دخیل، ص۷۲-۷۳.
  8. سرمدی، محمود، مقاله «آیه»، دانشنامه معاصر قرآن کریم، ص۶۰-۶۲.
  9. مقاییس، ج ۱، ص ۱۶۷، «اَیی».
  10. الصحاح، ج ۶، ص ۲۲۷۵، «اَیی»؛ التحقیق، ج ۱، ص ۱۸۶، «آیه».
  11. مقاییس، ج ۱، ص ۱۶۷، «ا ی ی».
  12. جمهرة اللّغه، ج ۱، ص ۲۵۰، «آیه».
  13. مفردات، ص ۱۰۱، «ای».
  14. البرهان فی علوم القرآن، ج ۱، ص ۳۶۳.
  15. التحقیق، ج ۱، ص ۱۷۲، «آیه».
  16. اورعی، مرتضی، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱، ص 408.
  17. المعجم الاحصائی، ج ۲، ص۲۴-۳۰.
  18. «و بسا نشانه‌ای است در آسمان‌ها و زمین که بر آن می‌گذرند و آنان از آن رو گردانند»؛ سوره یوسف، آیه ۱۰۵.
  19. «...زیرا نشانه‌های خداوند را انکار می‌کردند و پیامبران را ناحقّ می‌کشتند..»؛ سوره بقره، آیه ۶۱.
  20. «و اگر برای اهل کتاب هر نشانه‌ای بیاوری از قبله تو پیروی نخواهند کرد..»؛ سوره بقره، آیه ۱۴۵.
  21. «به راستی در (داستان) یوسف و برادران وی برای پرسشگران نشانه‌هاست»؛ سوره یوسف، آیه ۷.
  22. «آیا بر هر بلندی بنایی از سر بازی (و بیهوده) می‌سازید؟»؛ سوره شعراء، آیه ۱۲۸.
  23. «...که با نشانه‌های ما دستشان به شما نرسد..»؛ سوره قصص، آیه ۳۵.
  24. «اوست که این کتاب را بر تو فرو فرستاد؛ برخی از آن، آیات «محکم» (/ استوار/ یک رویه)‌اند، که بنیاد این کتاب‌اند و برخی دیگر (آیات) «متشابه» (/ چند رویه)‌اند..». سوره آل عمران، آیه ۷.
  25. الاتقان، ج ۱، ص ۱۴۵.
  26. المیزان، ج ۱۳، ص ۲۳۱.
  27. اورعی، مرتضی، مقاله «آیه»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱، ص 409؛ سرمدی، محمود، مقاله «آیه»، دانشنامه معاصر قرآن کریم، ص۶۰-۶۲.
  28. نور علم، ش ۴۳ و ۴۴، ص ۸، «آیه».
  29. الاتقان، ج ۱، ص ۱۴۶.
  30. «طا، سین، میم» سوره قصص، آیه ۱.
  31. «گروهی را دید که (گوسفندان خود را) آب می‌دادند..»؛ سوره قصص، آیه ۲۳.
  32. «به نام خداوند بخشنده بخشاینده» سوره فاتحه، آیه ۱.
  33. «راه آنان که به نعمت پرورده‌ای» سوره فاتحه، آیه ۷.
  34. الاتقان، ج ۱، ص ۱۴۸.
  35. المیزان، ج ۱۳، ص ۲۳۲.
  36. سرمدی، محمود، مقاله «آیه»، دانشنامه معاصر قرآن کریم، ص۶۰-۶۲؛ اورعی، مرتضی، مقاله «آیه»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱، ص 414.
  37. سرمدی، محمود، مقاله «آیه»، دانشنامه معاصر قرآن کریم، ص۶۰-۶۲.
  38. «ای مؤمنان! چون وامی تا سرآمدی معیّن میان شما برقرار شد، آن را به نوشته آورید و باید نویسنده‌ای میان شما دادگرانه بنویسد و هیچ نویسنده‌ای نباید از نوشتن به گونه‌ای که خداوند بدو آموخته است سر، باز زند پس باید بنویسد و آنکه وامدار است باید املا کند و از خداوند، پروردگار خویش، پروا بدارد و چیزی از آن کم ننهد و امّا اگر وامدار، کم خرد یا ناتوان باشد یا نتواند املا کند باید سرپرست او دادگرانه املا کند و دو تن از مردانتان را نیز گواه بگیرید و اگر دو مرد نباشند یک مرد و دو زن از گواهان مورد پسند خود (گواه بگیرید) تا اگر یکی از آن دو زن از یاد برد دیگری به یاد او آورد و چون گواهان (برای گواهی) فرا خوانده شوند نباید سر، باز زنند و تن نزنید از اینکه آن (وام) را چه خرد و چه کلان به سر رسید آن بنویسید، این نزد خداوند دادگرانه‌تر و برای گواه‌گیری، استوارتر و به اینکه دچار تردید نگردید، نزدیک‌تر است؛ مگر داد و ستدی نقد باشد که (دست به دست) میان خود می‌گردانید پس گناهی بر شما نیست که آن را ننویسید و چون داد و ستد می‌کنید گواه بگیرید؛ و نویسنده و گواه نباید زیان بینند و اگر چنین کنید (نشان) نافرمانی شماست و از خداوند پروا کنید؛ و خداوند به شما آموزش می‌دهد؛ و خداوند به هر چیزی داناست» سوره بقره، آیه ۲۸۲.
  39. «خداوند بخشنده» سوره الرحمن، آیه ۱.
  40. «دو سبز سیر» سوره الرحمن، آیه ۶۴.
  41. «سوگند به روزگار،» سوره عصر، آیه ۱.
  42. «سوگند به سپیده‌دم» سوره فجر، آیه ۱.
  43. سوره يس، آیه ۱.
  44. سوره دخان، آیه ۱.
  45. سوره طه، آیه ۱.
  46. سوره بقره، آیه ۱.
  47. «طا، سین، میم» سوره شعراء، آیه ۱.
  48. البرهان فی علوم القرآن، ج۱، ص۲۵۱.
  49. سرمدی، محمود، مقاله «آیه»، دانشنامه معاصر قرآن کریم، ص۶۰-۶۲؛ اورعی، مرتضی، مقاله «آیه»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱، 416.
  50. البرهان فی علوم القرآن، ج ۱، ص۲۹۳-۳۰۰.
  51. تاریخ قرآن، ص ۴۴.
  52. سرمدی، محمود، مقاله «آیه»، دانشنامه معاصر قرآن کریم، ص۶۰-۶۲؛ اورعی، مرتضی، مقاله «آیه»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱، 409-410.
  53. «پس اگر رو بگردانند بگو: خداوندی که خدایی جز او نیست مرا بس..». سوره توبه، آیه ۱۲۹.
  54. «از تو نظر می‌خواهند بگو: خداوند برای شما درباره کلاله نظر می‌دهد..». سوره نساء، آیه ۱۷۶.
  55. «بی‌گمان پیامبری از (میان) خودتان نزد شما آمده است..»؛ سوره توبه، آیه ۱۲۸.
  56. «ای مؤمنان! از خداوند پروا کنید و اگر مؤمنید آنچه از ربا که باز مانده است رها کنید» سوره بقره، آیه ۲۷۸.
  57. البرهان فی علوم القرآن، ج ۱، ص ۲۹۷.
  58. نکت الانتصار، ص ۸۹.
  59. «و از روزی پروا کنید که در آن به سوی خداوند بازگردانده می‌شوید» سوره بقره، آیه ۲۸۱.
  60. الدّر المنثور، ج ۲، ص ۱۱۶.
  61. «...امروز دینتان را کامل کردم..». سوره مائده، آیه ۳.
  62. تاریخ قرآن، ص ۴۶.
  63. سرمدی، محمود، مقاله «آیه»، دانشنامه معاصر قرآن کریم، ص۶۰-۶۲؛ اورعی، مرتضی، مقاله «آیه»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱، ص 409-410.
  64. «و از روزی پروا کنید که در آن به سوی خداوند بازگردانده می‌شوید آنگاه به هر کس پاداش آنچه انجام داده است تمام خواهند داد و به آنان ستم نخواهد رفت» سوره بقره، آیه ۲۸۱.
  65. ترجمه الاتقان، ج۱، ص۱۰۶.
  66. سرمدی، محمود، مقاله «آیه»، دانشنامه معاصر قرآن کریم، ص۶۰-۶۲.
  67. «جز این نیست که مؤمنان برادرند، پس میان برادرانتان را آشتی دهید و از خداوند پروا کنید باشد که بر شما بخشایش آورند» سوره حجرات، آیه ۱۰.
  68. «کسانی که [به یکی از همسران پیامبر] آن دروغ را (وارد) آوردند دسته‌ای از شمایند؛ آن را شرّی برای خود مپندارید بلکه آن برای شما خیر است؛ هر مردی از آنان را گناهی است که انجام داده است و آنکه بخش بزرگ آن را به گردن گرفته است عذابی سترگ خواهد داشت» سوره نور، آیه ۱۱.
  69. «ما امانت را بر آسمان‌ها و زمین و کوه‌ها عرضه کردیم، از برداشتن آن سر برتافتند و از آن هراسیدند و آدمی آن را برداشت؛ بی‌گمان او ستمکاره‌ای نادان است» سوره احزاب، آیه ۷۲.
  70. «ای پیامبر! آنچه را از پروردگارت به سوی تو فرو فرستاده شده است برسان و اگر نکنی پیام او را نرسانده‌ای؛ و خداوند تو را از (گزند) مردم در پناه می‌گیرد، خداوند گروه کافران را راهنمایی نمی‌کند» سوره مائده، آیه ۶۷.
  71. «و در خانه‌هایتان آرام گیرید و چون خویش‌آرایی دوره جاهلیت نخستین خویش‌آرایی مکنید و نماز بپا دارید و زکات بپردازید و از خداوند و فرستاده او فرمانبرداری کنید؛ جز این نیست که خداوند می‌خواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گردان» سوره احزاب، آیه ۳۳.
  72. «بی‌گمان ما خود قرآن را فرو فرستاده‌ایم و به یقین ما نگهبان آن خواهیم بود» سوره حجر، آیه ۹.
  73. «(یاد کن) آنگاه را که شما بر کناره نزدیک‌تر (مدینه) بودید و آنان بر کناره دورتر و آن کاروان (تجاری قریش) پایین‌تر از شما بودند و اگر با هم وعده (ی کارزار) می‌گذاشتید در آن خلاف می‌کردید امّا خداوند بر آن بود تا کار انجام یافتنی را به پایان رساند تا هر کس که نابود می‌شود از روی برهانی باشد و هر کس زنده می‌ماند (نیز) با برهانی؛ و بی‌گمان خداوند شنوایی داناست» سوره انفال، آیه ۴۲.
  74. «و چون ماه‌های حرام به پایان رسید مشرکان را هر جا یافتید بکشید و دستگیرشان کنید و به محاصره درآورید و در هر کمینگاهی به کمین آنان بنشینید؛ و اگر توبه کردند و نماز برپا داشتند و زکات دادند آزادشان بگذارید که بی‌گمان خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است» سوره توبه، آیه ۵.
  75. «کسانی از شما که زنان خود را ظهار می‌کنند، آن زنان، مادران آنان نیستند، مادرانشان جز کسانی که آنان را زاده‌اند نمی‌باشند و اینان بی‌گمان سخنی ناپسند و نادرست می‌گویند و باری، خداوند به یقین در گذرنده‌ای آمرزنده است» سوره مجادله، آیه ۲.
  76. «و شما را ای خردمندان در قصاص، زندگانی (نهفته) است؛ باشد که شما پرهیزگاری ورزید» سوره بقره، آیه ۱۷۹.
  77. «خداوند است که هیچ خدایی جز آن زنده پایدار نیست که او را چرت و خواب فرا نمی‌گیرد، همه آنچه در آسمان‌ها و زمین است از آن اوست، کیست که جز به اذن وی نزد او شفاعت آورد؛ به آشکار و پنهان آنان داناست و آنان بر چیزی از دانش وی جز آنچه او بخواهد چیرگی ندارند؛ اریکه او گستره آسمان‌ها و زمین است و نگاهداشت آنها بر وی دشوار نیست و او فرازمند سترگ است». سوره بقره، آیه ۲۵۵.
  78. «و از مردم کسی است که در به دست آوردن خشنودی خداوند از جان می‌گذرد و خداوند به بندگان مهربان است» سوره بقره، آیه ۲۰۷.
  79. «بنابراین، پس از دست یافتن تو به دانش، به هر کس که با تو به چالش برخیزد؛ بگو: بیایید تا فرزندان خود و فرزندان شما و زنان خود و زنان شما و خودی‌های خویش و خودی‌های شما را فرا خوانیم آنگاه (به درگاه خداوند) زاری کنیم تا لعنت خداوند را بر دروغگویان نهیم» سوره آل عمران، آیه ۶۱.
  80. «خداوند درباره (ارث) فرزندانتان به شما سفارش می‌کند که بهره پسر برابر با بهره دو دختر است و اگر (همه وارثان)، دختر و بیش از دو تن باشند تنها دو سوم آنچه بر جای نهاده، از آن ایشان است و اگر (تنها) یک دختر باشد، نصف از آن اوست. و برای هر یک از پدر و مادر شخص در گذشته اگر فرزند داشته باشد، یک ششم از آنچه بر جای نهاده، خواهد بود و اگر فرزندی نداشته باشد و پدر و مادرش ارث‌بر اویند، مادرش یک سوم خواهد برد؛ اگر برادرانی (یا خواهرانی یا برادران و خواهرانی) داشته باشد، برای مادرش یک ششم است. (این تقسیم‌ها) پس از (انجام) آن وصیّتی است که می‌کند یا (پرداختن) وامی (که دارد)؛ شما در نمی‌یابید کدام‌یک از پدرانتان و فرزندانتان برای شما سودمندترند؛ (این احکام) فریضه‌ای است از سوی خداوند بی‌گمان خداوند دانایی حکیم است» سوره نساء، آیه ۱۱.
  81. «اگر بخواهد باد را از وزیدن باز می‌دارد و (کشتی‌ها) بر آن (دریا) بی‌جنبش می‌مانند، بی‌گمان در این برای هر پرشکیب سپاسگزاری نشانه‌هاست» سوره شوری، آیه ۳۳.
  82. «ای مؤمنان! چون می‌خواهید با پیامبر رازگویی کنید پیش از رازگویی‌تان صدقه‌ای بپردازید، این برای شما بهتر و پاکیزه‌تر است ولی اگر (چیزی) نیابید بی‌گمان خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است» سوره مجادله، آیه ۱۲.
  83. «اگر آیه‌ای را نسخ کنیم یا (حکم) آن را واپس افکنیم به از آن یا همگون آن را می‌آوریم؛ آیا ندانسته‌ای که خداوند بر هر کاری تواناست؟» سوره بقره، آیه ۱۰۶.
  84. «و مؤمنان نباید همگی رهسپار (جهاد یا آموختن دانش) شوند؛ اما چرا از هر گروه ایشان دسته‌ای رهسپار نمی‌گردند تا دین آگاه شوند و چون نزد قوم خود باز آمدند آنها را بیم دهند باشد که بپرهیزند» سوره توبه، آیه ۱۲۲.
  85. «خداوند، نور آسمان‌ها و زمین است، مثل نور او چون چراغدانی است در آن چراغی، آن چراغ در شیشه‌ای، آن شیشه گویی ستاره‌ای درخشان است کز درخت خجسته زیتونی می‌فروزد که نه خاوری است و نه باختری، نزدیک است روغن آن هر چند آتشی بدان نرسیده برفروزد، نوری است فرا نوری، خداوند هر که را بخواهد به نور خویش رهنمون می‌گردد و خداوند این مثل‌ها را برای مردم می‌زند و خداوند به هر چیزی داناست» سوره نور، آیه ۳۵.
  86. «و به راستی نزدیک است کافران هنگامی که این یادکرد را می‌شنوند با چشمانشان به تو آسیب رسانند و می‌گویند بی‌گمان او دیوانه است» سوره قلم، آیه ۵۱.
  87. «ای مؤمنان! چون مرگ یکی از شما در رسد گواه گرفتن میان شما هنگام وصیت، (گواهی) دو (مرد) دادگر از شما (مسلمانان) است و اگر سفر کردید و مصیبت مرگ گریبان شما را گرفت (و گواه مسلمان نیافتید) دو گواه دیگر از غیر شما (مسلمانان) است و اگر (به آنها) شک دارید آنان را تا پس از نماز باز دارید آنگاه سوگند به خداوند خورند که: ما آن (گواهی خود) را به هیچ بهایی نمی‌فروشیم هرچند (درباره) خویشاوندان (ما) باشد و گواهی (در پیشگاه) خداوند را پنهان نمی‌داریم که اگر بداریم از گناهکاران خواهیم بود» سوره مائده، آیه ۱۰۶.
  88. «سرور شما تنها خداوند است و پیامبر او و (نیز) آنانند که ایمان آورده‌اند، همان کسان که نماز برپا می‌دارند و در حال رکوع زکات می‌دهند» سوره مائده، آیه ۵۵.
  89. سرمدی، محمود، مقاله «آیه»، دانشنامه معاصر قرآن کریم، ص۶۰-۶۲.
  90. «و به زنان مؤمن بگو دیدگان (از نگاه حرام) فرو دارند و پاکدامنی ورزند و زیور خود را آشکار نگردانند مگر آنچه از آن، که خود پیداست و باید روسری‌هایشان را بر گریبان خویش افکنند و زیور خود را آشکار نگردانند جز بر شوهرانشان یا پدرانشان یا پدران شوهرانشان یا پسرانشان یا پسران شوهرانشان یا برادرانشان یا پسران برادرانشان یا پسران خواهرانشان یا زنان (هم آیین) شان یا کنیزهاشان یا مردان وابسته‌ای که نیاز (به زن) ندارند یا کودکانی که از شرمگاه‌های زنان آگاهی ندارند و چنان پا نکوبند که آنچه از زیورشان پوشیده می‌دارند آشکار گردد و همگان ای مؤمنان! به درگاه خداوند توبه کنید، باشد که رستگار گردید» سوره نور، آیه ۳۱.
  91. «به راستی خداوند به دادگری و نیکی کردن و ادای (حقّ) خویشاوند، فرمان می‌دهد و از کارهای زشت و ناپسند و افزونجویی، باز می‌دارد؛ به شما اندرز می‌دهد باشد که شما پند گیرید» سوره نحل، آیه ۹۰.
  92. «پس هر کس همسنگ ذره‌ای نیکی ورزد، آن را خواهد دید و هر کس همسنگ ذره‌ای بدی کند، آن را خواهد دید» سوره زلزال، آیه ۷-۸.
  93. «خداوند است که هیچ خدایی جز آن زنده پایدار نیست که او را چرت و خواب فرا نمی‌گیرد، همه آنچه در آسمان‌ها و زمین است از آن اوست، کیست که جز به اذن وی نزد او شفاعت آورد؛ به آشکار و پنهان آنان داناست و آنان بر چیزی از دانش وی جز آنچه او بخواهد چیرگی ندارند؛ اریکه او گستره آسمان‌ها و زمین است و نگاهداشت آنها بر وی دشوار نیست و او فرازمند سترگ است» سوره بقره، آیه ۲۵۵.
  94. «بگو: ای بندگان من که با خویش گزافکاری کرده‌اید»... سوره زمر، آیه ۵۳.
  95. «و زودا که پروردگارت به تو (اختیار میانجیگری) ببخشد و تو خرسند گردی» سوره ضحی، آیه ۵.
  96. الاتقان، ج ۲، ص ۳۵۳.
  97. اورعی، مرتضی، مقاله «آیه»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱، 408.
  98. ترجمه الاتقان، ج۱، ص۴۵.
  99. ترجمه الاتقان، ج۱، ص۴۷.
  100. تاریخ قرآن کریم، ص۷۸-۷۶.
  101. سرمدی، محمود، مقاله «آیه»، دانشنامه معاصر قرآن کریم، ص۶۰-۶۲.
  102. «اوست که این کتاب را بر تو فرو فرستاد؛ برخی از آن، آیات «محکم» (/ استوار/ یک رویه)‌اند، که بنیاد این کتاب‌اند و برخی دیگر (آیات) «متشابه» (/ چند رویه)‌اند..». سوره آل عمران، آیه ۷.
  103. المنار، ج ۳، ص۱۶۳-۱۶۵.
  104. المیزان، ج۳، ص۳۲-۴۳.
  105. قرآن در اسلام، ص ۳۷.
  106. «خداوند، نور آسمان‌ها و زمین است..»؛ سوره نور، آیه ۳۵.
  107. «دست خداوند بالای دست‌های آنان است» سوره فتح، آیه ۱۰.
  108. «چیزی مانند او نیست» سوره شوری، آیه ۱۱.
  109. «پاکا و فرا برترا که اوست از آنچه (آنان) وصف می‌کنند» سوره انعام، آیه ۱۰۰.
  110. «چشم‌ها او را در نمی‌یابند» سوره انعام، آیه ۱۰۳.
  111. التمهید، ج ۳، ص ۱۴.
  112. «اگر آیه‌ای را نسخ کنیم یا (حکم) آن را واپس افکنیم به از آن یا همگون آن را می‌آوریم»؛ سوره بقره، آیه ۱۰۶.
  113. «و چون آیه‌ای را به جای آیه‌ای دیگر آوریم -و خداوند به آنچه فرو می‌فرستد داناتر است-..»؛ سوره نحل، آیه ۱۰۱.
  114. التمهید، ج ۲، ص ۲۸۵.
  115. الاتقان، ج ۱، ص ۱۰.
  116. اورعی، مرتضی، مقاله «آیه»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱، ص 411.
  117. التحریر والتنویر، ج ۱، ص ۷۹.
  118. «به راستی خداوند به دادگری و نیکی کردن فرمان می‌دهد» سوره نحل، آیه ۹۰.
  119. الاتقان، ج ۱، ص ۱۳۳.
  120. التحریر والتنویر، ج ۱، ص ۷۹.
  121. الاتقان، ج ۱، ص ۱۳۲.
  122. المیزان، ج ۱۲، ص ۱۲۷-۱۲۹.
  123. اورعی، مرتضی، مقاله «آیه»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱، ص 413.
  124. التمهید، ج ۵، ص ۲۳۹.
  125. الاتقان، ج ۱، ص ۲۳۵.
  126. التفسیر الکبیر، ج ۱۱، ص ۶۱.
  127. الاتقان، ج ۲، ص ۲۳۴.
  128. المیزان، ج ۴، ص ۳۵۹.
  129. اورعی، مرتضی، مقاله «آیه»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱، ص 415.
  130. «و به سوی تو آیاتی روشن فرو فرستاده‌ایم» سوره بقره، آیه ۹۹.
  131. «و ما این‌گونه آیات خود را روشن می‌داریم و (چنین می‌کنیم) باشد که آنان (به راه راست) باز گردند» سوره اعراف، آیه ۱۷۴.
  132. المیزان، ج ۸، ص ۳۲۳.
  133. «و آنچه شهر پیرامونتان بود نابود کرده‌ایم و آیات را گوناگون آورده‌ایم باشد که آنان بازگردند» سوره احقاف، آیه ۲۷.
  134. «و به راستی به سوی شما آیاتی روشنگر فرو فرستاده‌ایم» سوره نور، آیه ۳۴.
  135. اورعی، مرتضی، مقاله «آیه»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱، ص 416.
  136. «مؤمنان، تنها آن کسانند که چون یاد خداوند پیش آید دل‌هاشان بیمناک می‌شود و چون آیات او را بر آنان بخوانند بر ایمانشان می‌افزاید» سوره انفال، آیه ۲.
  137. «و ما این‌گونه آیات خود را روشن می‌داریم» سوره اعراف، آیه ۱۷۴.
  138. «و ما این‌گونه آیات را روشن (بیان) می‌داریم (تا دریابند) و تا راه گنهکاران آشکار شود» سوره انعام، آیه ۵۵.
  139. المیزان، ج ۷، ص ۱۰۶.
  140. «پروردگارا! و در میان آنان از خودشان پیامبری را که آیه‌هایت را برای آنها می‌خواند و به آنان کتاب (آسمانی) و فرزانگی می‌آموزد و به آنها پاکیزگی می‌بخشد، برانگیز!» سوره بقره، آیه ۱۲۹.
  141. «و بر تو قرآن را فرو فرستادیم تا برای مردم آنچه را که به سوی آنان فرو فرستاده‌اند روشن گردانی و باشد که بیندیشند» سوره نحل، آیه ۴۴.
  142. «مؤمنان، تنها آن کسانند که چون یاد خداوند پیش آید دل‌هاشان بیمناک می‌شود و چون آیات او را بر آنان بخوانند بر ایمانشان می‌افزاید و بر پروردگارشان توکّل می‌کنند» سوره انفال، آیه ۲.
  143. «ما نشانه‌های (خود) را برای گروهی که یقین دارند روشن گردانده‌ایم» سوره بقره، آیه ۱۱۸.
  144. «اوست که این کتاب را بر تو فرو فرستاد؛ برخی از آن، آیات «محکم»اند، که بنیاد این کتاب‌اند و برخی دیگر (آیات) «متشابه»اند؛ اما آنهایی که در دل کژی دارند، از سر آشوب و تأویل‌جویی، از آیات متشابه آن، پیروی می‌کنند در حالی که تأویل آن را جز خداوند نمی‌داند و استواران در دانش، می‌گویند: ما بدان ایمان داریم، تمام آن از نزد پروردگار ماست و جز خردمندان، کسی در یاد نمی‌گیرد» سوره آل عمران، آیه ۷.
  145. اورعی، مرتضی، مقاله «آیه»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱، ص 417.
  146. «الف، لام، میم، را؛ این آیات کتاب (آسمانی) است و آنچه از پروردگارت بر تو فرو فرستاده شده راستین است اما بیشتر مردم ایمان نمی‌آورند» سوره رعد، آیه ۱.
  147. «و آنان را که کفر ورزیدند دسته‌دسته به سوی دوزخ گسیل می‌کنند تا چون به آن رسند درهای آن گشوده شود و نگهبانان آن به آنها بگویند: آیا پیامبرانی از میان خودتان نیامده بودند که آیات پروردگارتان را بر شما می‌خواندند و شما را به دیدار امروزتان هشدار می‌دادند؟» سوره زمر، آیه ۷۱.
  148. «و کسانی که کفر ورزیده و آیات ما را دروغ دانسته‌اند دوزخی‌اند» سوره مائده، آیه ۱۰.
  149. «(این) کتاب را که کتاب‌های آسمانی پیش از خود را راست می‌شمارد، به حق بر تو (به تدریج) فرو فرستاد و تورات و انجیل را (یکجا) فرو فرستاد از پیش، که رهنمون مردم است و فرقان را فرو فرستاد؛ بی‌گمان آنان که به آیات خداوند کفر می‌ورزند عذابی سخت خواهند داشت و خداوند پیروزمندی دادستاننده است» سوره آل عمران، آیه ۳-۴.
  150. «و به سوی تو آیاتی روشن فرو فرستاده‌ایم و جز نافرمانان کسی بدان انکار نمی‌ورزد» سوره بقره، آیه ۹۹.
  151. «و کیست ستمکاره‌تر از کسی که آیات پروردگارش را بدو گوشزد کنند سپس او از آنها روی بگرداند؟ بی‌گمان ما از گناهکاران انتقام خواهیم گرفت» سوره سجده، آیه ۲۲.
  152. «زیرا آیات من برایتان خوانده می‌شد اما شما پشت کردید در حالی که در برابر آن گردنکشی می‌ورزیدید و در نشست‌های شبانه بدگویی می‌کردید» سوره مؤمنون، آیه ۶۶-۶۷.
  153. «آنان که در آیات خداوند بی‌آنکه برهانی برای آنان آمده باشد چالش می‌ورزند، (کارشان) نزد خداوند و نزد مؤمنان، سخت خشم‌انگیز است» سوره غافر، آیه ۳۵؛ و نیز آیه ۴، آیه ۵۶، آیه ۶۹.
  154. «و با آنان با روشی که بهتر باشد چالش ورز!» سوره نحل، آیه ۱۲۵.
  155. المیزان، ج ۱۷، ص ۳۰۵.
  156. «و چون از آیات ما چیزی دریابد آن را به ریشخند می‌گیرد؛ برای آنان عذابی خوارساز خواهد بود» سوره جاثیه، آیه ۹.
  157. «چون آیات ما را بر او بخوانند می‌گوید: افسانه‌های پیشینیان است» سوره قلم، آیه ۱۵؛ و نیز سوره انفال، آیه ۳۱.
  158. «و چون بر آنان آیات روشن ما خوانده شود کافران درباره (آن سخنان) حقّ هنگامی که نزدشان آید می‌گویند: این جادویی آشکار است» سوره احقاف، آیه ۷.
  159. اورعی، مرتضی، مقاله «آیه»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱، ص 417.
  160. «آن را که بر تو فرا می‌خوانیم از آیات و (قرآن) یادآور حکمت‌آموز است» سوره آل عمران، آیه ۵۸.
  161. «اوست که در میان نانویسندگان (عرب)، پیامبری از خود آنان برانگیخت که بر ایشان آیاتش را می‌خواند و آنها را پاکیزه می‌گرداند و به آنان کتاب (قرآن) و فرزانگی می‌آموزد» سوره جمعه، آیه ۲.
  162. فَاقْرَءُوا مَا تَيَسَّرَ مِنَ الْقُرْآنِ «آنچه میسّر است از قرآن بخوانید!» سوره مزمل، آیه ۲۰.
  163. «و چون آیات روشن ما را بر آنان بخوانند در چهره‌های کافران، ناخوشایندی می‌بینی، نزدیک است به کسانی که آیات ما را بر آنان می‌خوانند تاخت آورند» سوره حج، آیه ۷۲.
  164. «مؤمنان، تنها آن کسانند که چون یاد خداوند پیش آید دل‌هاشان بیمناک می‌شود و چون آیات او را بر آنان بخوانند بر ایمانشان می‌افزاید و بر پروردگارشان توکّل می‌کنند» سوره انفال، آیه ۲.
  165. «و هر گاه آنچه را بر پیامبر فرو فرستاده شده است بشنوند، با شناختی که از حق یافته‌اند چشمانشان را می‌بینی که از اشک لبریز می‌شود...» سوره مائده، آیه ۸۳.
  166. اورعی، مرتضی، مقاله «آیه»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱، ص 417.