ابو ثمامه صائدی در معارف و سیره حسینی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

مقدمه

از یاران سید الشهدا و شهید نماز، که روز عاشورا به فیض شهادت رسید. وی ازچهره‌های سرشناس شیعه در کوفه و مردی آگاه و شجاع و اسلحه شناس بود. مسلم بن عقیل در ایام بیعت گرفتن از مردم برای نهضت حسینی، او را مسؤول دریافت اموال و خرید اسلحه قرار داده بود. نامش عمر بن عبداالله بود[۱].

پیش از شروع درگیری‌های کربلا خود را از کوفه به کربلا رساند و به امام پیوست. روز عاشورا، که یاران حسین بن علی به تدریج شهید می‌شدند و از تعدادشان کاسته می‌شد و این کاهش محسوس بود، ابو ثمامه هنگام ظهر خدمت امام آمد و گفت: جانم فدای تو! چنین می‌بینم که دشمنان به تو نزدیک شده‌اند به خدا قسم تو کشته نخواهی شد مگر آنکه من پیش از تو کشته شوم. دوست دارم خدای خویش را در حالی دیدار کنم که این نماز را که وقتش نزدیک شده بخوانم. امام، نگاهی به بالا افکند، فرمود: نماز را به یادآوردی، خدا تو را از نماز گزاران ذاکر قرار دهد.

آری، اینک اول وقت نماز است. مهلتی از سپاه دشمن خواستند. آنگاه ابو ثمامه و جمعی دیگر، با امام حسین نماز جماعت خواندند.[۲] وی جزء آخرین سه نفری بود که از یاران امام تا عصر عاشورا زنده مانده بودند. برخی گفته‌اند که در اثر جراحت‌های بسیار بر زمین افتاد، خویشانش او را به دوش کشیده و از میدان به در بردند و مدت‌ها بعد از دنیا رفت[۳][۴].

ابو ثمامه صائدی در گزیده دانشنامه امام حسین

ابو ثُمامه، کُنیه یکی از یاران برجسته امام حسین (ع) است. وی، ساکن کوفه بوده و یکی از افرادی است که پس از مرگ معاویه، به امام حسین (ع) نامه نوشت و او را به قیام، دعوت کرد. هنگامی که مسلم بن عقیل (ع)، به نمایندگی از امام (ع) به کوفه آمد، ابو ثمامه، در زمره یاران مورد اعتماد او قرار گرفت و در تهیّه سلاح و امکانات مالی، فعّالیت داشت. مسلم (ع) نیز او را به فرماندهی سپاهیان قبیله رُبع تمیم هَمْدان گماشت و سپاه او بود که ابن زیاد را در قصر حکومتی، محاصره کرد. هنگامی که مردم کوفه، مسلم (ع) را تنها گذاشتند، ابو ثُمامه، از کوفه خارج شد و خود را به امام حسین (ع) رسانید و در صف عاشقان و جان نثاران وی، قرار گرفت. از کارهای برجسته و درخشان این مرد بزرگ - که درتاریخ عاشورا ثبت شده است- یادآوریِ فرا رسیدن وقت ظهر برای اقامه نماز در بحبوحه نبرد در روز عاشوراست. امام حسین (ع)، با شنیدن سخن ابو ثُمامه، سرش را بلند کرد و فرمود: «نماز را یادآوری کردی. خداوند، تو را از نمازگزارانِ اهل ذکر، قرار دهد! آری. این، اوّلِ وقت نماز است»[۵][۶]

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. مقتل الحسین، مقرم، ص. ۱۷۷ برخی هم عمرو بن عبد االله نوشته‌اند. مثل تنقیح المقال، مامقانی، ج ۲،ص ۳۳۳
  2. سفینة البحار، ج ۱،ص ۱۳۶، بحار الانوار، ج ۴۵، ص ۲۱
  3. عنصر شجاعت، ج ۲،ص ۱۵
  4. ر. ک. محدثی، جواد، فرهنگ عاشورا، ص۳۹.
  5. «ذَكَرْتَ الصَّلاةَ، جَعَلَكَ اللّهُ مِنَ المُصَلِّينَ الذَّاكِرِينَ! نَعَمْ، هَذَا أوَّلُ وَقْتِهَا، ثُمَّ قَالَ: سَلُوهُمْ أَنْ يَكُفُّوا عَنَّا حَتَّى نُصَلِّيَ» (تاریخ الطبری، ج۵، ص۴۳۹؛ مقتل الحسین (ع) خوارزمی، ج۲، ص۱۷).
  6. محمدی ری‌شهری، محمد، گزیده دانشنامه امام حسین ص ۵۳۵.