الهام به معصوم در حدیث

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

الهام معارف الهی به امام

متون حدیثی پر از روایاتی است که بیانگر بهره‌مندی امامان (ع) از علوم خدادادی است که در‌این‌باره کتاب بصائر الدرجات یکی از بهترین کتاب‌ها به شمار می‌رود. این روایات را در دو دسته کلی می‌توان بررسی کرد:

  1. روایات پرشماری که به نحو مطلق از الهام علوم به امامان (ع) خبر داده، آنها را افرادی محدَّث معرفی می‌کند؛[۱]
  2. روایاتی که در ظاهر بیان می‌کند همه احکام در قرآن و سنت بیان نشده و چنین احکامی به وسیله خداوند به ایشان الهام شده است یا اینکه روح‌القدس آن را به امام تلقین می‌کند. در‌این‌باره بیش از ده روایت وجود دارد که باید با دقت به بررسی دلالت آنها پرداخت:
    1. در برخی روایات از امام پرسیده می‌شود که اگر از شما درباره چیزی سؤال شود که پاسخ آن نزد شما نباشد، چه می‌کنید؟ امام پاسخ دادند که روح‌القدس آن را به ما تلقین می‌کند[۲].
    2. در برخی روایات، از امام پرسیده می‌شود که شما براساس چه چیزی حکم می‌کنید؟ ایشان می‌فرمایند براساس حکم آل‌داوود، و اگر چیزی از ما غایب بود، روح‌القدس آن را به ما می‌فهماند[۳]. در‌این‌باره حدود شش روایت وجود دارد. در برخی روایات نیز این گونه پاسخ داده شده که اگر چیزی از ما غایب بود که در کتاب علی (ع) درباره آن چیزی بیان نشده بود، روح‌القدس آن را به ما می‌فهماند یا اینکه خداوند آن را به ما الهام می‌کند[۴]. ظاهر این دو دسته روایات، آن است که حکم برخی مسائل، پیش‌تر بیان نشده؛ پس نیازمند تشریع جدید است و القای احکام از جانب روح‌القدس به امامان (ع) دلیلی بر تشریع جدید است.

دو دسته کلی از روایات در این راستا بیان شدند که باید جداگانه بررسی شوند:

  1. به نظر می‌رسد روایاتی که امامان (ع) را انسان‌هایی محدَّث معرفی می‌کردند که علوم را از روح‌القدس دریافت می‌کنند، دلالتی بر شأن تشریع احکام ندارند؛ زیرا در این روایات، روشن نشده که محتوای علوم اعطایی به ایشان چیست؟ آیا احکام است یا غیر احکام؟ افزون بر آن، اگر بپذیریم که محتوای الهام و تحدیث و آنچه روح‌القدس به امامان (ع) تلقین می‌کند، معارف اصیل دین نیز باشد، باز هم نمی‌تواند بیانگر شأن تشریع حکم به وسیله امام (ع) باشد؛ زیرا مدلول این روایات آن است که خداوند علومی - از جمله دین - را خود یا به وسیله روح‌القدس به ایشان داده است. بنابراین، این روایات حداکثر بیانگر این واقعیت‌اند که امامان (ع) مبلغ آن دسته از احکام هستند که خدا جعل کرده و آنها را به امام داده تا او به مردم برساند. حال آنکه بحث ما در تشریع حکمی است که خداوند وضع نکرده، ولی حق تشریع را به امام داده تا او انجام دهد؛ نظیر آنچه در تشریع حکم به وسیله پیامبر بیان شد. به دیگر سخن، ایشان در این مقام، مخبر احکام وضع شده از سوی خدایند، نه شارع احکام؛
  2. روایات دسته دوم، از نبودِ برخی احکامسخن می‌گفت که نیازمند وضع جدیدند. اما دلالت این روایات بر تشریع امام نیز آسان نیست؛ زیرا:
    1. اولاً، روایاتی که از حکم کردن حضرت داوود (ع) سخن به میان می‌آورد، ظاهر در بحث قضاوت است. در روایات پرشماری، ویژگی قضاوت حضرت داوود (ع) این گونه بیان شده که او بی‌آنکه بینه‌ای بخواهد، مطابق با واقع به قضاوت می‌پرداخت[۵]. بنابراین، می‌توان گفت مقصود امام در روایات اخیر، موضوعات است نه احکام؛
    2. ثانیاً، روایتی که می‌گفت اگر چیزی در کتاب علی (ع) نبود، آن را از طریق روح‌القدس می‌فهمیم، روشن می‌کند که بحث از موضوعات نیست؛ زیرا عاقلانه نیست که تمام موضوعات در کتاب علی (ع) بیان شود. بنابراین، بحث احکام است. اما این روایت نیز دلالتی بر تشریع ندارد؛ زیرا این مضمون (نبودِ برخی احکام در کتاب علی (ع)) تنها در همین یک روایت است. به علاوه، این روایت به لحاظ سندی مخدوش است؛ زیرا در سند آن آمده است:... هشام بن سالم عن عمار او غیره. به دیگر سخن، روشن نیست که ناقل حدیث از امام، عمار بن موسی ساباطی فطحی‌مذهب است که البته نجاشی او را توثیق کرده،[۶] یا کسی دیگر که برای ما ناشناخته است. بنابراین، نمی‌توان به صدور این مضمون از امام (ع) اطمینان داشت. افزون بر آن، حتی اگر روایت نیز معتبر بود، باز هم دلالت آن بر شأن تشریع روشن نبود؛ زیرا صریح روایت، القای آن حکم از سوی روح‌القدس است، نه آنکه تشریعی از سوی امام انجام شود. بنابراین، دلالت این دسته از روایات بر تشریع امام تمام نیست[۷].

دلیل روایی دربارۀ الهام به امام

روایاتی درباره الهام به امام وجود دارد که برخی از آنها به صورت تصریح و برخی دیگر به صورت تلویحی دربارۀ الهام سخن گفته‌اند. مرحوم صفّار در بصائر الدرجات در بیش از ۱۰ باب و حدود ۱۵۰ روایت به این موضوع پرداخته است[۸]. برخی از این روایات عبارت‌اند از:

  1. امام صادق (ع) می‌‌فرمایند: "همانا علم ما يا مربوط به گذشته است و يا نوشته‌شده و يا وارد شدن در دل و يا تأثير در گوش. سپس فرمود: اما گذشته، علم به امور پيشين است و اما نوشته شده مربوط به امور آينده است و امّا وارد شده به دل الهام است و اما تأثير در گوش امر فرشته است"[۹].[۱۰] علومی که مربوط به گذشته است ماضی نام دارد که تفسیر و توضیح و تبیینش به وسیلۀ پیامبر (ص) انجام گرفته و به امام رسیده است، مانند علوم و معارف قرآنی، سنت نبوی و کتاب‌های آسمانی به یادگار مانده از گذشتگان. علومی که مربوط به آینده است غابر نام دارد که آنها هم توسط پیامبر (ص) به صورت شفاهی و کتبی در اختیار امام قرار گرفته است و از امامی به امام دیگر منتقل شده است. در واقع همان علوم موروثی است که در روایت از آنها یاد شده و ائمه (ع) از این علوم برای وقایع آینده استفاده می‌کنند. قسم سوم علومی است که به وسیلۀ الهام در اختیار امام قرار می‌گیرد و متفاوت با دیگر علوم حصولی است که حادث نامند، روایات این نوع علم را چنین توصیف می‌کنند: این علم یا با انداختن به قلوب، یا با گفتن در گوش حاصل می‌شود[۱۱].
  2. همچنین ابوبصیر می‌‌گوید امام صادق (ع) دربارۀ آیۀ: «﴿وَيَسْأَلُونَكَ عَنِ الرُّوحِ قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّي[۱۲] فرمودند: «خَلْقٌ أَعْظَمُ مِنْ جَبْرَئِيلَ وَ مِيكَائِيلَ لَمْ‏ يَكُنْ‏ مَعَ‏ أَحَدٍ مِمَّنْ‏ مَضَى‏ غَيْرِ مُحَمَّدٍ (ص) وَ هُوَ مَعَ الْأَئِمَّةِ يُسَدِّدُهُمْ وَ لَيْسَ كُلَّمَا طُلِبَ وُجِد»[۱۳].
  3. امام صادق (ع) در پاسخ از سؤال عمار ساباطی که پرسید اگر شما به حکومت رسیدید، چگونه حکم می‌کنید؟ فرمود: "به حکم خدا و حکم داوود و چنانچه موضوعی پیش بیاید که حکم آن نزد ما حاضر نباشد، روح القدس آن را به ما القا می‌کند"[۱۴].[۱۵]
  4. رسول اکرم (ص) می‌‌فرمایند: «أَعْطَانِی الْوَحْیَ وَأَعْطَی‏ عَلِیّاً الْإِلْهَام»[۱۶].[۱۷]
  5. در روایتی دیگر، از آن حضرت نقل شده است: "همانا بعد از من در مقابل هر بدعتی که در برابر ایمان قرار می‌گیرد، ولیّ‌ای از اهل‌بیت من خواهد بود که عهده‌دار آن (ایمان) است و از آن دفاع می‌کند. با الهام از خداوند سخن می‌گوید و حق را آشکار و روشن می‌سازد و کید مکاران را رد می‌کند"[۱۸].[۱۹]
  6. امام صادق (ع) می‌‌فرمایند: "برخی از ما علم در گوش‌شان قرار می‌گیرد، برخی در خواب می‌بینند و برخی از ما صدایی می‌شنویم و برای بعضی از ما، فرشته‌ای بزرگ‌تر از جبرئیل و میکائیل می‌آید و برخی از امامان (ع) فرشته‌‌ها را با چشم می‌بینند"[۲۰].
  7. امام باقر (ع) می‌‌فرمایند: "علی (ع) به کتاب خدا و سنت پیامبر (ص) عمل می‌کرد، هنگامی‌ که با مسئلۀ جدیدی روبه‌رو می‌شد که نه در کتاب خدا بود و نه در سنت پیامبر خداوند به او الهام می‌کرد"[۲۱].
  8. حارث بن مغیره می‌گوید: به امام صادق (ع) عرض کردم: "علم عالمان شما امامان چگونه است؟ آیا در قلبش القاء می‌شود یا با گوش می‌‌شنود؟" امام (ع) فرمودند: "وحی است از نوع وحی به مادر موسی" =[۲۲].[۲۳]
  9. علی بن یقطین می‌گوید: به امام کاظم (ع) عرض کردم: علم عالمان شما از طریق سماع و شنیدن است یا الهام؟ حضرت فرمودند: "گاهی به صورت شنیدنی است و گاهی الهامی‌ و گاهی به دو صورت تحقق پیدا می‌کند"[۲۴].[۲۵]
  10. امام صادق (ع) فرمودند: "امام علی (ع) بر طبق قرآن و سنت پیامبر عمل می‌کرد، و هر گاه چیز جدیدی حکم آن در کتاب و سنت نبود، خداوند در آن مورد حق را به او الهام می‌کرد"[۲۶].
  11. امام کاظم (ع) فرمودند: "دانش ما از سه وجه است: گذشته، آینده و آنچه باید می‌شود؛ اما گذشته برای ما تفسیر شده و آینده نوشته شده است و هر آنچه حادث می‌گردد گاهی در دل افتد و گاهی در گوش اثر کند"[۲۷].[۲۸]
  12. از امام صادق (ع) سؤال شد: وقتی امام مورد سؤال قرار می‌گیرد چگونه به سرعت جواب آن را می‌دهد؟ حضرت فرمودند: "به قلب او انداخته می‌شود یا به گوش او خوانده می‌شود و در برخی موارد هر دو جمع می‌شود"[۲۹].[۳۰]
  13. امیرالمؤمنین (ع) می‌فرمایند: «أَلْهَمَنِي اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عِلْمَ مَا فِيهِ»؛ خداوند از راه الهام مرا از آنچه در لوح محفوظ است، آگاه ساخته است[۳۱].[۳۲]
  14. امام رضا (ع) در حدیث مفصلی درباره فضایل امام فرموده است: "همانا چون خدای عزوجل بنده‌ای را برای اصلاح امور بندگانش انتخاب فرماید سینه‌اش را برای آن کار گشوده کند و چشمه‌های حکمت در دلش گذارد و علمی‌ به او الهام کند که از آن پس از پاسخی در نماند و از درستی منحرف نشود. پس چنین فردی معصوم بوده و از قوت و توفیق و استواری برخوردار است و از هر گونه خطا و لغزشی در امان است"[۳۳].[۳۴]
  15. ابوالخیر می‌‌گوید: به امام صادق (ع) عرض کردم: من از "عبد اللّه بن حسن" سؤال کردم، او گمان می‌کند امام، در بین شما اهل بیت (ع) نیست. امام فرمودند: "قسم به خدا ای پسر نجاشی! به درستی که از ماست آنکه علم به قلب او انداخته می‌شود و به گوش او خوانده می‌شود و ملائکه با او مصافحه می‌کنند"[۳۵].[۳۶]
  16. رسول اکرم (ص) می‌‌فرمایند: "از فرزندان من دوازده تن پیشوای اصیل و نیک نژاد و محدث و مفهّم است و آخرین آنها کسی است که به حق قیام کرده‌ و زمین را پر از عدالت کند چنان که از ستم پر شده باشد"[۳۷].[۳۸]
  17. امام رضا (ع) فرمودند: "وقتی‌ خدا بخواهد کسی‌ را برای‌ امور بندگانش انتخاب کند سعۀ صدری‌ به وی‌ عطا می‌‏کند، چشمه‏‌های‌ حکمت را در قلبش ودیعه می‌‏گذارد و علم و دانش را همواره به او الهام می‌‏کند، بعد از آن از پاسخ هیچ مشکلی‌ عاجز نیست و در پیدا کردن راه راست سرگردان نمی‌‏شود. پس او معصوم است و از جانب خدا مؤیّد و موفّق و مسدّد می‌‏باشد. از خطا و لغزش مصونیت دارد".
  18. "ضریس کناسی" می‌‏گوید نزد امام صادق (ع) بودم، ابوبصیر نیز حاضر بود پس امام (ع) فرمود: "داوود علوم انبیا را ارث برد و سلیمان علم داوود را ارث برد و محمد از سلیمان ارث برد و ما از محمد (ص) ارث بردیم. صحف ابراهیم و الواح موسی‌ نزد ماست". ابوبصیر عرض کرد: "علم زیادی‌ است!" فرمود: "ای‌ ابا محمد! این علم چندان مهم نیست، علم مهم علمی‌ است که شب و روز و ساعت به ساعت به ما الهام می‌‏شود".
  19. ابوبصیر می‌‏گوید از امام صادق (ع) شنیدم فرمود: "شبانه روز بر علم ما افزوده می‌‏شود، اگر غیر از این بود علوم ما تمام می‌‏شد" ابوبصیر عرض کرد: فدایت شوم چه شخصی‌ بر شما نازل می‌‏شود؟ فرمود: "بعضی‌ از ما فرشته را مشاهده می‌‏کند، بعضی‌ از ما مطالب در قلبش الهام می‌‏شود، بعضی‌ هم با گوش صدای‌ فرشته را مانند صدای‌ طشت می‌‏شنود". ابوبصیر گفت: فدایت شوم چه کسی‌ مطالب را برای‌ شما می‌‏آورد؟ فرمود: "یکی‌ از مخلوقات خدا که از جبرئیل و میکائیل بزرگ‏تر است"[۳۹].[۴۰]
  20. «عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ: إِنَ‏ لَيْلَةَ الْقَدْرِ يُكْتَبُ‏ مَا يَكُونُ‏ مِنْهَا فِي‏ السَّنَةِ إِلَى مِثْلِهَا مِنْ خَيْرٍ أَوْ شَرٍّ أَوْ مَوْتٍ أَوْ حَيَاةٍ أَوْ مَطَرٍ وَ يُكْتَبُ فِيهَا وَفْدُ الْحَاجِّ ثُمَّ يقضى يُفْضَى‏ ذَلِكَ إِلَى أَهْلِ الْأَرْضِ فَقُلْتُ إِلَى مَنْ مِنْ أَهْلِ الْأَرْضِ فَقَالَ إِلَى مَنْ تَرَى»[۴۱].
  21. «عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ بْنِ بَزِيعٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا الْحَسَنِ (ع) يَقُولُ: الْأَئِمَّةُ عُلَمَاءُ صَادِقُونَ‏ مُفَهَّمُونَ‏ مُحَدَّثُون»[۴۲].[۴۳]

منابع

  1. نادم، محمد حسن، علم غیب از نگاه عقل و وحی
  2. مصطفوی، سید حسن، مروی، احمد، دلایل عقلی و نقلی علم غیب امامان معصوم
  3. هاشمی، سید علی، ماهیت علم امام بررسی تاریخی و کلامی
  4. عرفانی، محمد نظیر، بررسی علم غیب معصومان در تفاسیر فریقین
  5. باقری، سید محمد فائز، بررسی علم اولیای الهی
  6. عظیمی، محمد صادق، سیر تطور موضوع گستره علم امام در کلام اسلامی
  7. امینی، ابراهیم، بررسی مسائل کلی امامت
  8. الهام محمدزاده نقاشان و رضا نیرومند، رابطه الهام و تحدیث در علم امامان شیعه
  9. افقی، داوود، بررسی غلو در روایات علم اهل بیت از کتاب بصائر الدرجات
  10. محمد حسن نادم و سید ابراهیم افتخاری، منابع علم امام از نگاه متکلمان قم و بغداد
  11. مشکی، محمد، بررسی علم امام از دیدگاه شیخ مفید
  12. شیخ‌زاده، قاسم علی، رابطه علم غیب امام حسین و حادثه عاشورا
  13. امام‌خان، عسکری، منشأ و قلمرو علم امام
  14. غلامی، اصغر، آفاق علم امام در الکافی
  15. فاریاب، محمد حسین، بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت

پانویس

  1. برای نمونه، ر.ک: محمد بن حسن صفار قمی، بصائر الدرجات، ص۲۳۴ و ۲۳۵.
  2. «عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِمْرَانَ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (ع) فَقُلْتُ: جُعِلْتُ فِدَاکَ تُسْأَلُونَ عَنِ الشَّیْ‏ءِ فَلَا یَکُونُ عِنْدَکُمْ عِلْمُهُ. فَقَالَ: رُبَّمَا کَانَ ذَلِکَ. قَالَ: قُلْتُ: کَیْفَ تَصْنَعُونَ؟ قَالَ: تَتَلَقَّانَا بِهِ رُوحُ الْقُدُس‏»؛ محمد بن حسن صفار قمی، بصائر الدرجات، ص۴۵۱.
  3. «عَنْ جُعَیْدٍ الْهَمْدَانِیِّ قَالَ: سَأَلْتُ عَلِیَّ بْنَ الْحُسَیْنِ. بِأَیِّ حُکْمٍ تَحْکُمُونَ؟ قَالَ: نَحْکُمَ بِحُکْمِ آلِ دَاوُدَ فَإِنْ عَیِینَا شَیْئاً تَلَقَّانَا بِهِ رُوحُ الْقُدُس‏»، محمد بن حسن صفار قمی، بصائر الدرجات، ص۴۵۱.
  4. «فَإِذَا وَرَدَ عَلَیْنَا مَا لَیْسَ فِی کِتَابِ عَلِیٍّ تَلَقَّانَا بِهِ رُوحُ الْقُدُسِ وَ أَلْهَمَنَا اللَّهُ إِلْهَاما»، محمد بن حسن صفار قمی، بصائر الدرجات، ص۴۵۲.
  5. «لَا تَذْهَبُ الدُّنْیَا حَتَّی یَخْرُجَ رَجُلٌ مِنِّی رَجُلٌ یَحْکُمُ بِحُکُومَةِ آلِ دَاوُدَ وَ لَا یَسْأَلُ عَنْ بَیِّنَةٍ یُعْطِی کُلَّ نَفْسٍ حُکْمَهَا»، محمد بن حسن صفار قمی، بصائر الدرجات، ص۴۵۲.
  6. احمد بن علی نجاشی، رجال نجاشی، ص۲۹۰.
  7. ر.ک: فاریاب، محمد حسین، بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت، ص۲۰۰ تا ۲۰۲.
  8. ر.ک: الهام محمدزاده نقاشان و رضا نیرومند، رابطه الهام و تحدیث در علم امامان شیعه، ص۵۷؛ افقی، داوود، بررسی غلو در روایات علم اهل بیت از کتاب بصائر الدرجات، ص۵۰ ـ ۵۲.
  9. صفار، محمد بن حسن، بصائرالدرجات، ج ۱، ص۳۱۸.
  10. ر.ک: الهام محمدزاده نقاشان و رضا نیرومند، رابطه الهام و تحدیث در علم امامان شیعه، ص۵۷.
  11. ر.ک: نادم، محمد حسن، علم غیب از نگاه عقل و وحی، ص۳۳۰.
  12. «از تو درباره روح می‌پرسند بگو روح از امر پروردگار من است و به شما از دانش جز اندکی نداده‌اند» سوره اسراء، آیه ۸۵.
  13. مجلسی، محمد تقی، مرأة العقول فی شرح اخبار آل الرسول، ج ۳، ص۱۷۰.
  14. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج ۱۰، ص۲۷۳.
  15. ر.ک: مصطفوی، سید حسن، مروی، احمد، دلایل عقلی و نقلی علم غیب امامان معصوم، فصلنامه قبسات، ص۲۸.
  16. طوسی، محمد بن حسن، امالی، ص۱۸۹؛ اربلی، علی بن عیسی، کشف الغمة فی معرفة الأئمة، ج ‏۱، ص۳۹۰؛ دیلمی، حسن بن محمد، إرشاد القلوب إلی الصواب، ج ۲، ص۲۵۴.
  17. ر.ک: هاشمی، سید علی، ماهیت علم امام بررسی تاریخی و کلامی، ص۲۵۴؛ محمد حسن نادم و سید ابراهیم افتخاری، منابع علم امام از نگاه متکلمان قم و بغداد، ص۵۹ و ۶۹.
  18. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج ‏۱، ص۱۳۶ ـ ۱۳۷.
  19. ر.ک: هاشمی، سید علی، ماهیت علم امام بررسی تاریخی و کلامی، ص۲۵۴.
  20. ر.ک: محمد حسن نادم و سید ابراهیم افتخاری، منابع علم امام از نگاه متکلمان قم و بغداد، ص۵۹ و ۶۹.
  21. ر.ک: محمد حسن نادم و سید ابراهیم افتخاری، منابع علم امام از نگاه متکلمان قم و بغداد، ص۵۹ و ۶۹.
  22. مفید، محمد بن محمد، الاختصاص، ص۲۸۶.
  23. مشکی، محمد، بررسی علم امام از دیدگاه شیخ مفی'، فصلنامه فلسفی کلامی، ش ۴۵، ص۳۰۵.
  24. مفید، محمد بن محمد، الاختصاص، ص۲۸۶.
  25. ر.ک: مشکی، محمد، بررسی علم امام از دیدگاه شیخ مفی'، فصلنامه فلسفی کلامی، ش ۴۵، ص۳۰۵؛ عرفانی، محمد نظیر، بررسی علم غیب معصومان در تفاسیر فریقین، ص۱۸۵.
  26. ر.ک: مشکی، محمد، بررسی علم امام از دیدگاه شیخ مفی'، فصلنامه فلسفی کلامی، ش ۴۵، ص۳۰۵.
  27. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج ۱، ص۲۶۴.
  28. ر.ک: باقری، سید محمد فائز، بررسی علم اولیای الهی، ص۱۱۴.
  29. مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج ۲۶، ص۱۹.
  30. ر.ک: شیخ‌زاده، قاسم علی، رابطه علم غیب امام حسین و حادثه عاشورا، ص۵۸ ـ ۶۰.
  31. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج ۲۶، ص۴.
  32. ر.ک: امام‌خان، عسکری، منشأ و قلمرو علم امام، فصل پنجم.
  33. کلینی، اصول الکافی، ج۱، ص۲۹۰.
  34. ر.ک: عظیمی، محمد صادق، سیر تطور موضوع گستره علم امام در کلام اسلامی، ص۱۷۶.
  35. صفار، محمد بن حسن، بصائرالدرجات، ج ۱، ص۳۱۸
  36. ر.ک: غلامی، اصغر، آفاق علم امام در الکافی.
  37. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج ۱، ص۵۳۴.
  38. ر.ک: عظیمی، محمد صادق، سیر تطور موضوع گستره علم امام در کلام اسلامی، ص۱۷۶.
  39. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج ۲۶، ص۵۴.
  40. ر.ک: امینی، ابراهیم، بررسی مسائل کلی امامت، ص۲۴۷ ـ ۲۵۵.
  41. صفار، محمد بن حسن، بصائر الدرجات، ج ۱، ص۲۲۰.
  42. صفار، محمد بن حسن، بصائر الدرجات، ج ۱، ص۳۱۹.
  43. ر.ک: افقی، داوود، بررسی غلو در روایات علم اهل بیت از کتاب بصائر الدرجات، ص۵۰ ـ ۵۲.