بحث:امام علی در تاریخ اسلامی

Page contents not supported in other languages.
از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

مقدمه

نام مبارکش علی و جد ارجمندش عبدالمطلب بن هاشم بن عبد مناف بن قصی و پسر عمو و داماد پیامبر اسلام(ص) است. روز جمعه ۱۳ رجب سال ۳۰ عام الفیل- ده سال پیش از بعثت- در کعبه زاده شد و مادرش فاطمه بنت اسد است[۱]. کنیه شریفش ابوالحسن و ابوتراب و از مشهورترین القابش مرتضی و اسد الله است. حضرت علی(ع) حدود بیست و نه سال امامت کرد[۲].

همراهی با پیامبر(ص)

چون مکه دچار خشک‌سالی شد و ابوطالب(ع) به تنگی معیشت افتاد، پیامبر(ص) علی(ع) را پیش خود برد و پرورش و تربیت او را بر عهده گرفت. امام علی(ع) حدود سی و پنج سال کنار پیامبر خدا بود و هیچ گاه از او جدا نشد. آن گاه که خداوند، پیامبر را مأمور کرد که دعوت خویش را آشکار کند، نخستین کسی که به صراحت از او پشتیبانی کرد و برای یاری‌اش پا پیش نهاد، امام علی(ع) بود. پیامبر(ص) همان گاه، او را به گونه رسمی، وصی و خلیفه خویش خواند[۳]. با گسترش روز افزون اسلام، در سال ۱۳ بعثت کفار قریش خطر را احساس کردند و توطئه قتل پیامبر(ص) را طرح ریختند. علی(ع)- که در این هنگام بیست و سه ساله بود- در شب توطئه، به جای پیامبر(ص) در بستر خوابید و جان خویش را به خطر انداخت و زمینه هجرت پیامبر(ص) به مدینه را فراهم ساخت[۴].

ازدواج

در سال اول، دوم یا سومﻫ. پیامبر(ص) دخترش فاطمه(س) را به ازدواج علی(ع) درآورد.خداوند چهار فرزند بدانان داد: حسن، حسین، زینب و ام کلثوم. آخرین فرزند آنان، محسن، پیش از تولد به شهادت رسید.

امام علی(ع) پس از شهادت حضرت فاطمه(س) همسرانی دیگر اختیار کرد؛ از جمله: ام البنین از طایفه بنی کلاب که مادر حضرت عباس، جعفر، عبدالله و عثمان بود و نیز خوله، دختر جعفر بن قیس حنفی که محمد حنفیه از او است[۵].

علی(ع) و جهاد

نقش دلاوری‌ها و بی‌باکی‌ها و پاکبازی‌های امام علی(ع) در پای گرفتن آیین اسلام بسیار برجسته است. او در همه غزوات صدر اسلام- جز تبوک- شرکت جست و بارها زخم برداشت و تا مرز شهادت پیش رفت. در جنگ احد رشادت و شهامت از خویش نشان داد که ندای غیبی برآمد: « لَا سَيْفَ إِلَّا ذُو الْفَقَارِ وَ لَا فَتَى إِلَّا عَلِي‏»[۶]. در جنگ خندق، عمرو بن عبدود- پهلوان نام‌آور عرب- را در آغاز نبرد کشت و همین موجب ترس و هراس دشمن شد و بر نیروی روحی سپاهیان اسلام افزود و سرنوشت جنگ را به سود مسلمانان رقم زد. پیامبر(ص) درباره همین دلاوری امام علی(ع) بود که فرمود: "ضربت علی به روز خندق از همه اعمال امت من تا روز قیامت سنگین‌تر است"[۷]. نیز پیامبر(ص) در جنگ خیبر پرچم سپاه اسلام را به دست علی(ع) سپرد و او با دلاوری شگفت‌انگیز و نیروی الهی خویش، دروازه خیبر را از جا برکند و قلعه را گشود[۸].

واقعه غدیر خم

پیامبر اسلام(ص) در واپسین سال عمر گرامی‌اش، چون از حج باز می‌گشت، در جایی به نام "غدیر خُم" مأموریت یافت تا برای اکمال دین، به گونه رسمی علی(ع) را به عنوان خلیفه خویش معرفی کند. این واقعه در سال ۱۰ﻫ. روی داد[۹][۱۰].

مسئله خلافت

پس از رحلت پیامبر اسلام(ص) مهم‌ترین رویداد، تشکیل شورای سقیفه بنی ساعده بود. در این شورا ابوبکر را به عنوان نخستین خلیفه مسلمانان برگزیدند و فرمان و وصیت پیامبر(ص) درباره خلافت علی(ع) را کنار نهادند. پیامبر(ص) بارها از این موضوع سخن گفته و در روایاتی همچون یوم الانذار، غدیر و منزلت از خلافت علی(ع) یاد کرده بود[۱۱]. هر چند امام علی(ع) خلافت را از آن خویش می‌دانست، برای مصلحت مسلمانان و آیین نوپای اسلام، علیه غاصبان خلافت قیام نکرد و بیست و پنج سال از خلافت بر کنار ماند[۱۲].[۱۳].

پس از ابوبکر، عمر و عثمان، امام علی(ع) با پای فشاری مردم خلافت را به دست گرفت و شصت و نه ماه حکومت کرد. حکومت امام علی(ع) در سال ۳۵ﻫ. آغاز گشت. سیاست حکومتی امام علی(ع) بر سیره پیامبر اسلام(ص) و عدالت اسلامی استوار بود. آنان که در عهد خلفای پیشین از امتیازهای مالی و اجتماعی ناروایی برخوردار شده بودند، چنین سیاستی را برنمی‌تابیدند و از این رو، راه مخالفت و معاندت در پیش گرفتند[۱۴].

دشمنان امام علی(ع) در روزگار کوتاه حکومت، فراوان بودند و از آن جمله‌اند:

  1. ناکثین: نخستین کسانی بودند که پیمان بیعت خویش را با امام علی(ع) شکستند. طلحه و زبیر در رأس این گروه قرار داشتند. امام علی(ع) مطامع مادی این دو را بر نیاورد و با آنان همانند دیگر مردم رفتار کرد و این انگیزه‌ای گشت برای بیعت‌شکنی و نافرمانی. طلحه و زبیر، عایشه را نیز با خویش همراه کردند و به میدان جنگ کشاندند و جنگ جمل را راه انداختند. سرانجام، جنگ جمل با کشته شدن طلحه و زبیر و شکست سنگین لشکر ناکثین به پایان رسید[۱۵].
  2. قاسطین: این کلمه- به معنای ستمگران حق ستیز- لقب گروهی دیگر است که سرکرده آن، معاویة بن ابی سفیان بود. او سال‌ها پیش به حکومت شام رسیده و سخت بدین حکومت دل بسته بود و از آن رو که امام علی(ع) حکومت کسی چون او را بر مسلمانان روا نمی‌دانست، به مخالفت با امام(ع) برخاست. معاویه خونخواهی عثمان را بهانه کرد و جنگی علیه امام علی(ع) راه انداخت. این جنگ، که به "جنگ صفین" مشهور است، در شوال سال ۳۶ﻫ. آغاز گشت و تا سال ۳۷ﻫ. ادامه یافت. سرانجام نشانه‌های شکست کامل در لشکر معاویه هویدا گشت؛ اما عمرو بن عاص نیرنگی زد و لشکر را از شکست رهانید. او قرآن‌ها را بر نیزه کرد و گفت که خدا و قرآن باید میان دو لشکر داوری کنند. عده‌ای از لشکریان امام(ع) نیز فریب خوردند و خواهان آتش‌بس شدند. امام علی(ع) بدانان فرمود که این نیرنگ است و سپاه شام پیرو قرآن نیست؛ اما لشکریان و از جمله اشعث بن قیس کندی، نپذیرفتند و امام(ع) را مجبور کردند که از نبرد بازایستد و تن به "حکمیت" دهد. بدین‌سان، جنگ صفین- که کشتگان فراوانی بر جای نهاد- بدون نتیجه پایان یافت[۱۶].
  3. مارقین: لقب گروهی دیگر از دشمنان امام علی(ع) است به معنای کسانی که از دین بیرون رفته‌اند. اینان را "خوارج" نیز گویند. مارقین همانان بودند که در جنگ صفین امام(ع) را به قبول حکمیت واداشتند. همینان پس از جنگ و شکست حکمیت، شعار "لا حُکمَ الا لِله" سر دادند و قبول حکمیت را گناهی بزرگ شمردند. امام علی(ع) در آغاز از در مسالمت و مدارا با آنان برخورد کرد؛ اما سرانجام مجبور گشت با این گروه- که در جهل و تعصب و تصلب غوطه‌ور بودند- بجنگد. از این جنگ در تاریخ اسلام با عنوان "جنگ نهروان" یاد می‌شود که در سال ۳۸ﻫ. روی داد و چهار هزار نفر از خوارج در آن کشته شدند[۱۷].

شهادت

در جنگ نهروان، همه خوارج کشته نشدند؛ گروهی از آنان زنده ماندند. اینان کینه امام علی(ع) را به دل گرفتند و تصمیم بر قتل ایشان بستند. عبدالرحمن بن ملجم مرادی از این کسان بود. او مخفیانه خود را به کوفه رساند و در ۱۹ رمضان سال ۴۰ﻫ. امام را در محراب نماز صبح هدف شمشیر زهرآلود خویش کرد[۱۸].

امام علی(ع) دو روز بعد، در ۲۱ رمضان به شهادت رسید. فرزندان امام(ع)، پدر را به صورت پنهانی در مکانی نزدیک کوفه دفن کردند که امروز شهر نجف اشرف نام دارد[۱۹].

گوشه‌ای از فضائل امام علی(ع)

بنابر روایتی از پیامبر اسلام(ص) امام علی(ع) چنان منزلت و مرتبتی دارد که جز خدا و رسول(ص) کسی را یارای شناختن او نیست[۲۰]. مفسران و مورخان شیعه و سنی بر آن‌اند که بیش از سیصد آیه درباره علی(ع) نازل شده است[۲۱]؛ آیاتی همانند تبلیغ[۲۲]، ولایت[۲۳]، اولی الامر[۲۴]، مباهله[۲۵]، تطهیر[۲۶] و مودت[۲۷]. روایات فراوانی نیز در این باره در منابع روایی به چشم می‌آیند. حتی علمای اهل سنت معتقدند درباره فضائل هیچ یک از اصحاب پیامبر(ص) همچون امام علی(ع) روایت نقل نشده است[۲۸]. برخی از این احادیث عبارت‌اند از: غدیر، منزلت، یوم الانذار، ثقلین، سفینه، حق و باب علم[۲۹].

ایمان و عبادت

امام علی(ع) در ایمان، پرهیزگاری، زهد، عبادت و یقین یگانه بود؛ چنان که پیامبر اسلام(ص) درباره او می‌فرماید: "اگر آسمان‌ها و زمین در یک کفه جای گیرند و ایمان علی در کفه دیگر، بی گمان ایمان او سنگین‌تر است"[۳۰][۳۱].

علم و حکمت

بنابر روایات، امام علی(ع) از دانش لدنی بهره‌مند بوده است؛ دانشی که از سوی خداوند افاضه می‌گردد. نیز از روایات بسیاری برمی‌آید که دانش امام علی(ع) از همه مردم- جز پیامبر(ص)- بیش‌تر بوده است[۳۲][۳۳].

سخاوت و ایثار

خانه امام علی(ع) پناهگاه مستمندان و تنگدستان بود. سخاوت امام(ع) را همه ستوده‌اند و حتی قرآن کریم نیز از آن یاد کرده است: "... کسانی که اموال خویش را شب و روز، نهان و آشکار، انفاق می‌کنند..".[۳۴][۳۵].

امام در دوران خلفا سه گانه

دوران خلافت ابوبکر (حک: ۱۱-۱۳ق) کوتاه و آغازی برای ۲۵ سال خانه‌نشینی و محرومیت امام(ع) از حقی بود که خداوند متعال به ایشان عنایت کرده بود[۳۶]. گرچه ابو بکر به این بهانه که رسول خدا(ص) ارثی بجا نگذاشته، دارایی‌های حضرت علی(ع) و فاطمه(س) را اعم از فدک، فیء و خمس مصادره کرد، اما آن حضرت پیوسته از مشورت دادن به خلیفه و خیرخواهی برای مسلمانان دریغ نورزید[۳۷]. آن حضرت در دوره خلیفه دوم در مسائل حکومتی و امر قضا بسیار مورد مشورت قرار می‌گرفت[۳۸] و سخنان عمر بیانگر اهمیت مشاوره‌های امیرمؤمنان(ع) برای اوست[۳۹]. این در حالی است، که عثمان با حضرت ناسازگاری داشت. حضرت به وی فرمود: به خدا پناه می‌برم که بخواهم تفرقه ایجاد شود، اما درصدد هدایت تو هستم و تو را از آنچه خدا و رسول نهی کرده، نهی می‌کنم[۴۰].

بر پایه نقل ابن ابی الحدید، ناسازگاری عثمان با امام در اثر دشمنی دیرینه از زمان عبدشمس و بنی هاشم بود. از سوی دیگر، برخی اقوام عثمان در بدر و احد کشته شدند و رسول خدا(ص) به علی(ع) احترام زیاد می‌گذاشت که اینها سبب حسادت عثمان بود[۴۱]. بنابراین، خلیفۀ سوم کمتر به امیرمؤمنان(ع) مراجعه می‌کرد، اما با توجه به اینکه آن حضرت داناترین اشخاص به امر قضا[۴۲] و قضا از مهم‌ترین شئونات حکومت بود و از سویی، خلیفه اول و دوم در حل مشکلات قضایی به آن حضرت مراجعه می‌کردند، عثمان نیز بخشی از مسائل قضایی را به ایشان ارجاع می‌داد[۴۳].

عواملی مانند نابرابری‌های اجتماعی، اشرافی‌گری، ریخت و پاش بیت المال[۴۴]، انحصارطلبی، مسلط کردن بنی امیه بر مناصب مهم حکومتی[۴۵]، انحراف از ارزش‌های الهی[۴۶]، بدعت در دین و تغییر سنت نبوی[۴۷]، اهانت به امیرمؤمنان(ع)، کتک زدن و تبعید کردن برخی از صحابه[۴۸] سبب رویگردانی مردم از عثمان و شورش علیه خلیفه شد. امام علی(ع) به علل شورش مسلمانان علیه عثمان در جاهای متعددی اشاره دارد. در جایی فرمود: «سرانجام سومین فردشان با دو پهلوی بر آمده به پاخاست که شعاع دیدش از آخور تا آبریز فراتر نمی‌رفت و همراه پدرزادگانش، همسان شتران مهار بریده که گیاه بهاره را نشخوار می‌کنند، به ثروت عمومی یورش آورد تا اینکه کار به دست و پایش پیچید و پرخوری به خواری و خواری به نگون‌ساری کشید»[۴۹].

امام علی(ع) با همه بدعهدی‌های خلیفه، درخواست وی را برای میانجی‌گری میان او و شورشیان پذیرفت[۵۰]. امام بر خلاف طلحه، زبیر و عایشه که از معترضان عثمان در سال‌های پایانی خلافت وی بودند، پیوسته خواهان انجام اصلاحات و آرام کردن اوضاع بود[۵۱]. از این رو نیز ضمن عتاب به عثمان، تلاش فراوانی کرد تا وی کشته نشود و در ایام محاصره عثمان برای وی آب فرستاد که طلحه آن را برنتابید[۵۲]. حتی بنا بر برخی منابع، آن حضرت فرزندانش را فرستاد تا مانع ورود ناراضیان به خانه عثمان شوند، اما آنان از طریق خانه‌های انصار وارد خانه عثمان شدند و او را کشتند[۵۳].[۵۴]

پانویس

  1. مصنفات شیخ مفید، ۱۱/ ۵.
  2. فرهنگ شیعه، ص 94.
  3. تاریخ طبری‌، ۲/ ۶۳ و ۶۴.
  4. فرهنگ شیعه، ص 94.
  5. فرهنگ شیعه، ص 95.
  6. الکامل فی التاریخ‌، ۲/ ۱۵۴.
  7. « ضُرِبَتْ عَلَيَّ يَوْمَ الْخَنْدَقِ أَفْضَلُ مِنْ أَعْمَالُ أُمَّتِي الَىَّ يَوْمَ الْقِيَامَةِ»ینابیع المودة، ۱/ ۴۱۲.
  8. فرهنگ شیعه، ص 95.
  9. مسند احمد، ۱/ ۸۴، ۱۱۸، ۱۱۹ و ۱۵۲.
  10. فرهنگ شیعه، ص 95.
  11. اعیان الشیعة، ۱/ ۴۲۱- ۳۲۴.
  12. نهج البلاغه‌، خ ۳.
  13. فرهنگ شیعه، ص 95.
  14. فرهنگ شیعه، ص 96.
  15. فرهنگ شیعه، ص 96.
  16. فرهنگ شیعه، ص 96.
  17. فرهنگ شیعه، ص 97.
  18. فرهنگ شیعه، ص 97.
  19. فرهنگ شیعه، ص 97.
  20. مناقب آل ابی‌طالب‌، ۳/ ۳۱۰.
  21. علی کیست؟، ۳۱۵.
  22. ﴿يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَيْكَ مِن رَّبِّكَ وَإِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لاَ يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ ؛ سوره مائده، آیه ۶۷.
  23. ﴿إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُواْ الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ؛ سوره مائده، آیه ۵۵.
  24. ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ أَطِيعُواْ اللَّهَ وَأَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَأُولِي الأَمْرِ مِنكُمْ فَإِن تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِن كُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلاً ؛ سوره نساء، آیه ۵۹.
  25. ﴿فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِن بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءنَا وَنِسَاءكُمْ وَأَنفُسَنَا وأَنفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَل لَّعْنَةَ اللَّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ؛ سوره آل عمران، آیه ۶۱.
  26. ﴿ وَقَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ وَلا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِيَّةِ الأُولَى وَأَقِمْنَ الصَّلاةَ وَآتِينَ الزَّكَاةَ وَأَطِعْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا ؛ سوره احزاب، ۳۳.
  27. ﴿ ذَلِكَ الَّذِي يُبَشِّرُ اللَّهُ عِبَادَهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ قُل لّا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى وَمَن يَقْتَرِفْ حَسَنَةً نَّزِدْ لَهُ فِيهَا حُسْنًا إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ شَكُورٌ ؛ سوره شوری، آیه ۲۳.
  28. تهذیب التهذیب‌، ۷/ ۳۳۹.
  29. فرهنگ شیعه، ص 97-98.
  30. فضائل الخمسة، ۱/ ۲۳۱.
  31. فرهنگ شیعه، ص 98.
  32. الارشاد، ۲۲.
  33. فرهنگ شیعه، ص 98.
  34. ﴿ الَّذِينَ يُنفِقُونَ أَمْوَالَهُم بِاللَّيْلِ وَالنَّهَارِ سِرًّا وَعَلانِيَةً فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِندَ رَبِّهِمْ وَلاَ خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلاَ هُمْ يَحْزَنُونَ؛ سوره بقره، آیه ۲۷۴.
  35. فرهنگ شیعه، ص 98.
  36. بنگرید: مادولونگ، جانشینی محمد(ص)، ص۶۸.
  37. احمد بن حنبل، فضائل علی بن ابی طالب، ص۱۵۵؛ ابن شهر آشوب، مناقب، ج۲، ص۳۵۸.
  38. صدوق، الخصال، ص۱۷۳؛ قبانجی، مسند الامام علی(ع)، ج۹، ص۳۸۳.
  39. بنگرید: امینی، الغدیر، ج۳، ص۹۸.
  40. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۹، ص۱۵.
  41. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۹، ص۲۵.
  42. طبرسی، اعلام الوری، ج۱، ص۲۵۷.
  43. ابن شهرآشوب، مناقب، ج۲، ص۱۹۲.
  44. یعقوبی، تاریخ، ج۲، ص۵۸.
  45. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱، ص۱۹۸.
  46. ابن کثیر، البدایة و النهایه، ج۷، ص۱۷۵.
  47. بلاذری، الانساب الاشراف، ج۵، ص۳۹.
  48. عبدالرزاق صنعانی، المصنف، ج۱۱، ص۳۵۴-۳۵۶؛ جوهری، السقیفة و فدک، ص۸۱-۸۳.
  49. سیدرضی، نهج البلاغه، خطبه ۳ (معروف به شقشقیه).
  50. طبری، تاریخ، ج۵، ص۵۳۷-۵۳۸.
  51. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۶، ص۲۱۵.
  52. طبری، تاریخ، ج۴، ص۳۸۵؛ ابن قتیبه، الامامة و السیاسه، ج۱، ص۵۷.
  53. ابن شبه نمیری، تاریخ المدینة المنوره، ج۴، ص۱۲۳۰.
  54. پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، تاریخ اسلام بخش اول ج۲، ص ۴۴.