بحث:رشوه در قرآن

Page contents not supported in other languages.
از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

اصطلاح و مفهوم رشوه

رشوه لفظی عربی از ریشه «ر ش و» و به هر سه صورت: فتح، ضم و کسر «راء» به کار رفته است. این کلمه مفرد است و جمع آن «رشا» یا «رشا» (با ضم یا کسر راء) است که در فارسی به معنای مزد است. فرهنگ‌نویسان عرب درباره این واژه با توجه به مصادیق آن به تفسیر واژه پرداخته‌اند. فیومی می‌نویسد: رشوه، در لغت عربی، به معنای مالی است که شخص به قاضی و غیر آن می‌دهد تا به نفع او حکم دهد و یا آنان را به سود رشوه‌دهنده وادار کند[۱]. پس می‌توان گفت ریشه و خاستگاه رشوه و ارتشاء، همان منفعت‌طلبی است. گیرنده می‌خواهد از طریق پرداخت مالی، رای قاضی را به نفع خود بگرداند و قاضی نیز با گرفتن مال در صدد جلب منفعتی است. در کتاب مجمع‌البحرین آمده است که:‌رشوه غالباً در اعطای چیزی به منظور ابطال حقی و یا احیای باطلی به کار برده می‌شود[۲].

رشوه در اصطلاح حقوقی، دادن مالی است به مامور رسمی یا غیر رسمی،‌ دولتی یا بلدی، به منظور انجام کاری از کارهای اداری یا قضایی ولو اینکه آن کار مربوط به شغل گیرنده مال نباشد، خواه مستقیما آن مال را دریافت کند و یا به واسطه شخصی دیگر[۳].[۴]

رشوه در آیات قرآنی

واژه رشوه در قرآن نیامده است، ولی کلمات و جملاتی در آن به کار رفته که بیانگر مفهوم پیشین است. از جمله این کلمات می‌توان به «سحت» و «باطل» اشاره کرد. خداوند بارها کسانی را که می‌کوشند از راه‌های غیر عقلانی و شرعی، اموالی را کسب کنند به عنوان اینکه این افراد خورندگان مال دیگران به باطل و یا سحت هستند، مورد سرزنش قرار داده و به آنان وعده دوزخ داده است. به عنوان نمونه در آیه ۴۲ سوره مائده رشوه‌خواری عالمان یهود به خاطر پذیرش و تأیید دروغ‌پردازی‌های رشوه‌دهندگان را بیان و آنان را توبیخ می‌کند. شاید بتوان گفت صریح‌ترین آیه‌ای که درباره رشوه به قاضی مطرح است، آیه ۱۸۸ سوره بقره است که خداوند می‌فرماید: ﴿وَلَا تَأْكُلُوا أَمْوَالَكُمْ بَيْنَكُمْ بِالْبَاطِلِ وَتُدْلُوا بِهَا إِلَى الْحُكَّامِ لِتَأْكُلُوا فَرِيقًا مِنْ أَمْوَالِ النَّاسِ بِالْإِثْمِ وَأَنْتُمْ تَعْلَمُونَ[۵]

شکی نیست که یکی از مصادیق اصلی و نخستین واژه حکام در آیه همان قضاوت هستند.[۶] در روایتی از امام رضا(ع) نیز این نظر تأیید شده است.[۷] خداوند همچنین در جایی دیگر می‌فرماید: ﴿سَمَّاعُونَ لِلْكَذِبِ أَكَّالُونَ لِلسُّحْتِ فَإِنْ جَاءُوكَ فَاحْكُمْ بَيْنَهُمْ أَوْ أَعْرِضْ عَنْهُمْ وَإِنْ تُعْرِضْ عَنْهُمْ فَلَنْ يَضُرُّوكَ شَيْئًا وَإِنْ حَكَمْتَ فَاحْكُمْ بَيْنَهُمْ بِالْقِسْطِ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ[۸] گرچه آیه درباره جمعی از یهودی‌هاست که بسیار علاقه‌مند شنیدن دروغ و خوردن مال حرام و رشوه‌اند،‌ لیکن روایاتی در ذیل آیه و آیه قبلی وجود دارد که «سحت» را به رشوه تفسیر و تطبیق کرده‌‌اند.

عمار بن مروان از امام باقر(ع) پرسید: «سحت» چیست؟ حضرت فرمود: مقصود رشوه است. آنگاه پرسید: آیا مقصود رشوه در حکم و قضاوت است؟ حضرت فرمود: «آنکه کفر به خداست.[۹] در کتاب «الدر المنثور» از حضرت علی(ع) از معنی «سحت» سوال شد، فرمود: «مقصود رشوه است».[۱۰].[۱۱]

رشوه به نام هدیه

از نظر آموزه‌های وحیانی اسلام رشوه دادن به نامهای دیگری چون هدیه و حق حساب وپول چایی و شیرینی ومژدگانی وتعابیری ازاین قبیل تغییری در ماهیت آن نمی‌دهد ودر همه این عناوین، رشوه محسوب می‌‌شود. به رسول خدا(ص) خبر دادند یکی از فرماندارانش رشوه ای تحت عنوان هدیه پذیرفته، حضرت برآشفت و به او فرمود: چرا آنچه حق تو نیست می‌‌گیری؟ او گفت: آنچه گرفتم، هدیه بود. حضرت فرمود: اگر شما در خانه بنشینید و از طرف من فرماندار محلی نباشید، آیا باز هم مردم به شما هدیه می‌‌دهند؟ سپس دستور داد هدیه را گرفتند و در بیت المال قرار دادند و وی را از کار برکنار کرد.[۱۲] در مورد فرق بین هدیه و رشوه، آیه اللّه فاضل لنکرانی می‌‌گوید: رشوه، بذل(دادن) چیزی است به قصد جلب توجه و متمایل کردن گیرنده به منظور اینکه به نفع دهنده حکم کند یا او را بر ظلم یا معصیت کمک کند، ولی هدیه، بذل است به قصد قرب یا به قصد دوستی با هدیه گیرنده.[۱۳].[۱۴]

رشوه و ارتشاء در قوانین کشور

رشوه در معنا چیزی است که برای کارسازی ناحق به کسی بدهند و در اصطلاح قوانین ایران، به مال یا وجهی گفته می‌‌شود که از طرف کارکنان و مامورین دولتی به سبب انجام وظیفه گرفته می‌‌شود. از نظر حقوقی، جرم ارتشاء از جرایم عمومی غیر قابل گذشت است و البتّه گیرندۀ وجه یا مال باید با علم و اطلاع و سوء نیت اقدام به گرفتن وجه یا مال کند و به جرم بودن عمل خود آگاهی داشته باشد. همچنین قبول رشوه باید برای انجام یا ترک فعل در خصوص کاری باشد که مربوط به سازمان دولتی، قضائی و نهاد‌ها است. انواع مجازات‌های تعیین شده برای جرم ارتشاء در قوانین کشوری با توجه به مبلغ موضوع جرم، عبارتند از:

  1. حبس از شش ماه تا ۱۵ سال و در مواردی حبس ابد؛
  2. شلاق؛
  3. انفصال دائم از مشاغل دولتی؛
  4. ضبط مال موضوع ارتشاء، به نفع دولت به عنوان تعزیر یا مجازات.

همچنین در مواردی که جرم مشمول مادۀ ۴ قانون تشدید مجازات باشد یعنی با تشکیل یا رهبری شبکۀ چند نفری صورت بگیرد، در صورتی که مصداق إفساد فی الارض باشد مجازات مرتکبین إفساد فی الارض اعمال می‌‌شود و الّا علاوه بر جزای نقدی و ضبط اموال کسب شده از طریق رشوه، حبس از ۱۵ سال تا ابد خواهد بود و شدت مجازات در این موارد به خاطر این است که ارتکاب جرم از طریق تشکیل یا رهبری شبکه چند نفری ممکن است باعث اخلال در نظم اقتصادی کشور شود. شروع به جرم إرتشاء از نظر حقوقی، قابل تصور و عملی است و مطابق تبصره ۳ ماده ۳ قانون تشدید مجازات، شروع به جرم، حسب مورد حداقل مجازات مقرر در آن مورد خواهد بود. در خصوص جرم رشا (رشوه دادن) نیز باید گفت که از جرایم عمومی و غیر قابل گذشت بوده و تمام نتایج مترتب بر جرم ارتشاء از نظر عنصر معنوی در این مورد نیز صادق است.[۱۵].[۱۶]

ویژگی صاحبان قدرت

قدرت، در نظام سیاسی اسلامی برای ایجاد فضایی سالم برای امت با اقامه نماز و زکات و انفاق در قالب نظارت و مدیریت اموال عمومی و اقتصاد جامعه و نیز اجرای معروف‌های نقلی و عقلی و نهی از منکرات و مانند آنها در راستای تحقق سعادت دنیوی و اخروی است. از این رو خدا در آیات قرآن از جمله آیات ۳۹ تا ۴۱ سوره حج به این امور به عنوان تکالیف و وظایف بی‌چون و چرای حاکمان و صاحبان قدرت اشاره می‌کند و در یک کلمه از آنان می‌‌خواهد تا سعادت دنیوی و اخروی امت را تأمین کنند و با ایجاد آرامش و آسایش، فضایی مناسب و مطلوب را برای همگان فراهم آورند و سهم هر کسی از همه مواهب گوناگون الهی را به ایشان برسانند و قوامین بالقسط باشند که نه تنها به عدالت نزدیکتر بلکه به تقوای الهی و دستیابی به رضایت خدا نزدیکتر است.[۱۷] از نظر قرآن صاحبان قدرت و حاکمان باید دارای صلاحیت‌های گوناگون علمی و عملی و مهارتی و اجرایی، در کنار صلاحیت‌های باطنی و روانی و روحی باشند. از جمله مهمترین ویژگی‌های حاکمان و صاحبان قدرت می‌توان به ایمان[۱۸]، عبودیت و بندگی[۱۹]، عمل صالح[۲۰]، عدالت و اقامه قسط[۲۱]، امانتداری[۲۲]، تقوای الهی[۲۳]، دانایی و توانایی علمی[۲۴]، توانایی جسمی[۲۵]، اقامه کننده نماز[۲۶]، اقامه کننده زکات، مشورت‌پذیری و پرهیز از استبداد رای[۲۷]، قاطعیت در اجرای پس از مشورت[۲۸]، توکل بر خدا، اهل احسان[۲۹]، ترک هرگونه ظلم و سوء استفاده از قدرت[۳۰]، یاری مظلوم و ترک یاری ظالم[۳۱] و مانند آنها اشاره کرد.

از این آیات بصراحت به دست می‌‌آید که حاکمان نباید از قدرت خویش برای مقاصد نفسانی سوءاستفاده کنند؛ زیرا قدرت امانتی است که در اختیار آنان گذاشته شده تا با آن اهداف متعالی آفرینش و اجتماع انسانی تأمین شود؛ بنابراین، هرگونه حرکت بر خلاف آن و در راستای سوء استفاده خیانتی بزرگ است که مجازات دنیوی و اخروی را به دنبال خواهد داشت. از نظر قرآن، صاحبان قدرت نه تنها باید خود از هر گونه ویژه‌خواری پرهیز کنند، بلکه اجازه ندهند تا خویشان و دوستان آنان نیز از قدرت آنها برای مقاصد ویژه‌خواری و انحصار‌طلبی بهره برند.[۳۲]

رشوه و اختلاس؛ سوء استفاده از قدرت

هر چند که واژه رشوه یا اختلاس در قرآن نیامده است، اما با توجه به مفهوم آنها می‌توان واژگانی را در قرآن یافت که به این امر اشاره دارد. به عنوان نمونه در قرآن واژه‌هایی چون «سحت» و «باطل» در جملاتی به کار رفته که بیانگر همین مفهوم رشوه و اختلاس و دیگر سوء استفاده‌های مالی صاحبان قدرت از قدرت خویش در عرصه اجتماعی و اقتصادی است. رشوه، مالی است که شخص به قاضی و غیر آن می‌‌دهد تا به نفع او حکم دهد.[۳۳] در اصطلاح فقه اسلامی، رشوه، دادن مالی است به مأمور رسمی یا غیررسمی، دولتی یا بلدی، به منظور انجام کاری از کارهای اداری یا قضایی ولو اینکه آن کار مربوط به شغل گیرنده مال نباشد، خواه مستقیماً آن مال را دریافت کند و یا به واسطه شخصی دیگر.[۳۴] با تفسیر و تعریفی که از رشوه ارائه شد، معلوم می‌‌شود که رشوه نوعی درآمد مالی با سوء استفاده از قدرت است. البته شخص ممکن است خودش رشوه را مستقیم نگیرد و از طریق بستگان بگیرد و به مصرف برساند. با این حال، نمی‌توان گفت که فرد خود رشوه نگرفته بلکه خویشان یا بستگان یا دوستان وی از جانب او گرفته‌اند؛ بلکه چنین افرادی نیز متهم به رشوه‌گیری هستند؛ زیرا بستری را برای سوء استفاده دیگران فراهم آورده‌اند، هر چند که گاه از فواید مستقیم رشوه استفاده نکنند. با نگاهی به آیات قرآن، این معنا به دست می‌‌آید که رشوه‌گیری اختصاص به صاحبان قدرت در حاکمیت ندارد، بلکه صاحبان قدرت اجتماعی نیز ممکن است از جایگاه خویش برای مقاصد مالی سوء استفاده کنند؛ چنان که احبار و دانشمندان شرایع اسلامی با سوء استفاده از مقام و منزلت اجتماعی که به عنوان عالم اسلامی کسب کرده بودند، به رشوه خواری اقدام می‌‌کردند.[۳۵]

خدا در این آیات به عالمان اسلامی و رهبران هشدار می‌‌دهد تا نه تنها رشوه نگیرند، بلکه در برابر رشوه‌گیری دیگران سکوت نکنند بلکه علیه آنان دست به افشاگری زده و موانعی را برای آنان ایجاد کنند؛ زیرا اگر عالمان اسلامی به مسئولیت خویش در قبال صاحبان قدرت حکومتی یا اجتماعی عمل نکنند به عنوان ترک‌کنندگان امر به معروف و نهی از منکر، مستحق مجازات و توبیخ و سرزنش هستند. از نظر قرآن، افراد برای دستیابی به اموال دیگران از راه باطل یا رسیدن به امر ناحقی اقدام به دادن رشوه می‌‌کنند؛ زیرا اگر امر حقی مد نظر باشد یا خواهان مال حقی باشند، از طریق حق و درست می‌‌توان به آن دست یافت؛ پس کسانی به رشوه دادن اقدام می‌کنند که می‌خواهند مالی یا امر ناحقی را به ظلم به دست آورند.[۳۶] البته رشوه‌گیران نیز با گرفتن آن، در حقیقت از مقام و منزلت خویش سوء استفاده کرده‌اند، هر چند که حکمی را که می‌‌دهند حق باشد و ظلمی به دیگری با اجرای این حکم نشود؛ زیرا اگر این شخص در این منصب و مقام نبود، هرگز کسی به او این مال را نمی‌داد؛ پس پرداخت این مال به سبب جایگاه اجتماعی اوست و شخص در حقیقت از مقام و منزلت و قدرت خویش در اجتماع سوء استفاده می‌‌کند.

خدا بصراحت در این آیه از پرداخت رشوه به حاکمان به منظور دستیابی به اموال دیگران نهی می‌‌کند. از نظر قرآن، چنان این مطلب برای همگان آشکار است که کسی نمی‌تواند مدعی شود از آن آگاه نیست؛ زیرا فطرت و عقل و نقل همگی به روشنی بر ناروایی و همچنین حرمت پرداخت رشوه به منظور جلب نظر حاکمان و قضاوت ایشان به سود رشوه دهنده دلالت دارند و این مطلب حکمی معلوم برای همگان است و کسی نمی‌تواند مدعی عدم آگاهی و یا جهالت باشد یا بگوید آن را امری ناروا و ناپسند نمی‌دانست؛ زیرا فطرت آدمی می‌‌داند که چنین امری ناپسند است و از آن گریزان است و گرایشی ندارد؛ چنانکه انسان به طور طبیعی از دروغ و خیانت و ظلم اجتناب می‌‌کند، مگر آنکه فطرت خویش را به گناه آلوده کرده و از مسیر طبیعی بیرون برده باشد. به هر حال از نظر آموزه‌های قرآن، رشوه گرفتن و رشوه خواری عملی زشت و ناپسند است. خدا در قرآن از رشوه گرفتن به عنوان «سحت» یاد می‌‌کند. باید توجه داشت که واژه «سحت» به معنای پوست کنی از درخت یا حیوانات است. از نظر قرآن، کسانی که از درخت دین یا قدرت و حکومت بر مردم برای دنیا بهره‌برداری می‌کنند و از این راه ارتزاق دارند، همانند شتری هستند که گیاه تازه بهاری را به گونه ای می‌‌خورند که پوست آن کنده شده و توانایی رشد و نمو و بقای خود را از دست می‌‌دهند. از نظر قرآن چنین حرام خواری با تزویر و سوءاستفاده از دین، قدرت و حکومت، «سحت» است.

البته این افراد روزی نتیجه اعمال خود را می‌‌بینند و خدا نیز پوست ایشان را می‌‌کند؛ چراکه خدا در جایی دیگر می‌‌فرماید: قَالَ لَهُم مُّوسَی وَیْلَکُمْ لَا تَفْتَرُوا عَلَی اللَهِ کَذِبًا فَیُسْحِتَکُم بِعَذَابٍ وَقَدْ خَابَ مَنِ افْتَرَی؛ موسی به فرعون و فرعونیان گفت: وای بر شما، بر خدا دروغ نبندید که بت‌ها شریک اویند واین معجزات، افسون وجادو است که با عذابی شدید ریشه‌کن و نابودتان می‌کند و یقیناً کسی که دروغ بست، محروم و نومید شد.[۳۷] پس خدا با این حاکمان خیانت کار و مال مردم خور در قالب رشوه و اختلاس و مانند آنها و اهل تزویر از عالمان اسلامی دنیا‌گرا و به ظاهر آخرت گرا، همان بلایی را در دنیا و آخرت بر سرشان می‌‌آورد که بر سر مردم و امت و دین اسلام و دینداری در آورده‌اند و با سوء استفاده از قدرت و منزلت اجتماعی پوست مردم را کندند، خدا نیز همین گونه پوست آنان را می‌کند. باید یادآوری کرد که به لقمه آتشین حرام از این رو «سحت» می‌گویند که ریشه وجودی فرد را می‌‌سوزاند و پوست بدنش را می‌‌کند. از نظر قرآن همان طوری که پرداخت رشوه حرام است، همچنین گرفتن رشوه از سوی حاکمان و اولیای امور کشوری و قضایی و مانند آنها حرام است.[۳۸] البته از آنجا که قضات دستگاه قضایی بیشتر در معرض سوء استفاده از قدرت هستند، می‌‌توان آنان را مصداق اتم و اکمل حاکمان بر شمرد؛ زیرا آنان هستند که حکم می‌‌دهند و قدرت این را دارند که مالی را سلب یا به دیگری منتقل کنند، یا جانی را بستانند یا به جرم و جنایتی مجازات سنگین جانی و مالی علیه فرد صادر و اجرا کنند. از همین رو در برخی از تفاسیر شیعی مراد از حکّام در آیه همان قضات دانسته شده است[۳۹]؛ در روایتی از امام رضا(ع) نیز این نظر تأیید شده است که قضات به عنوان حکام معرفی شده‌اند.[۴۰]

پس حاکمان از قضات و غیر ایشان باید توجه داشته باشند که قدرت از آن جهت در اختیار آنان گذاشته شده تا احقاق حق کنند و برای یاری مظلوم علیه ظالمان از آن قدرت استفاده کنند، نه آنکه از این قدرت سوء استفاده کرده و به جای اجرای عدالت و اقامه قسط و دادن حق هر کسی به صاحبان آن، قسط و سهمیه آنان را برای خود و دیگران مصادره کنند و با رشوه‌گیری از قدرت سوء استفاده کنند. خدا درباره جایگاه قدرت و بهره‌گیری از آن در راستای اقامه قسط می‌فرماید: ﴿وَإِنْ حَكَمْتَ فَاحْكُمْ بَيْنَهُمْ بِالْقِسْطِ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ[۴۱] از نظر قرآن، رشوه خواری و رشوه‌گیری و رشوه‌دهی، عملی ناپسند و زشت، بلکه از مصادیق گناه شرعی و عدوان و تعدی حقوقی به دیگران است و کسانی که به این عمل زشت اقدام می‌‌کنند و با سوء استفاده از قدرت و حکومت، درآمد نامشروعی را به دست می‌آورند، کسانی هستند که در کارهای گناه و تعدی شتاب می‌‌گیرند، در حالی که باید در کارهای خیر و نیک و صالح شتاب گیرند و سبقت جویند. خدا می‌‌فرماید: ﴿وَتَرَى كَثِيرًا مِنْهُمْ يُسَارِعُونَ فِي الْإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ وَأَكْلِهِمُ السُّحْتَ لَبِئْسَ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ[۴۲].[۴۳]

چیستی ماهیت رشوه

قرآن در آیه ۱۸۸ سوره بقره مسأله رشوه را به عنوان امر نابهنجار در حوزه عمل اجتماعی مطرح می‌‌سازد. از نظر قرآن اموری که موجب می‌‌شود تا شخصی به پرداخت رشوه اقدام کند نمی‌تواند امری هنجاری و قانونی باشد و در اصل شخص می‌‌کوشد تا با رشوه دادن، قانون را دور بزند و یا مجریان را به اعمال ضدقانونی وادار کرده و بدان سو بکشاند. مهم‌ترین عاملی که موجب می‌‌شود تا شخص رشوه دهد امور مالی و کسب درآمدهای نامشروع است. در حقیقت عامل مالی، انگیزه بیش‌ترین رشوه دهی هاست. از این رو قرآن هدف عمده و اساسی رشوه دهی را خوردن اموال دیگران از راه باطل و نامشروع و غیرقانونی برمی شمارد. این مسأله به ویژه در حوزه اموال عمومی بسیار اتفاق می‌‌افتد. به این معنا که برخی از صاحب منصبان و کسانی که دستشان برای تصرف در اموال عمومی باز است با سوء استفاده می‌‌کوشند تا بخش بیش تری را در اختیار گیرند. از این مسأله گاه به سوء استفاده از قدرت نیز تعبیر می‌‌شود؛ زیرا آنان برای دست یابی به اموال بیش‌تر و بهره‌گیری از آن از مقام خود سود می‌‌جویند. استفاده نادرست از قدرت به این معناست که شخص از اعتبار و جایگاه اجتماعی و نقش خود در حوزه عمومی بهره گیرد و به جای این که دستگیر دیگران باشد جیب‌های خویش را پر کند و از نفوذ خود برای انباشت ثروت و سرمایه استفاده نماید.

یکی از مدیران کل که با نگارنده آشنائی داشت می‌‌گفت من از دولت حقوق نمی‌گیرم و همان چیزی را هم که به دست می‌‌آورم.به نیازمندان می‌‌دهم وی این مطلب را راست می‌‌گفت ولی از طرف دیگر دروغ می‌‌گفت؛ زیرا همین شخص از مقام مدیرکلی در سطح استان بهره می‌‌گرفت و اعتبار اجتماعی و مقام و منصب او برای وی کار می‌‌کرد و صدها برابر آن چه به عنوان حقوق به او می‌‌رسید از راه‌های دیگر از اموال عمومی به دستش می‌‌رسید. اعتبار مقام و منصب به وی اجازه می‌‌داد که وام‌های میلیاردی با بهره‌های کم را دریافت کند. این همان مسأله ای است که در آیه ۱۸۸ سوره بقره به عنوان نابهنجاری مورد تحلیل و نقد خداوند قرار می‌‌گیرد و می‌‌فرماید: ولا تاکلوا اموالکم بینکم بالباطل و تدلوا بها الی الحکام لتاکلوا فریقا من اموال الناس بالاثم و انتم تعلمون؛ اموالی را که به همه شما مردم تعلق دارد و باید بر طبق مقررات الهی میان شما تقسیم شود، از راههای ناروا به دست نیاورید و مصرف نکنید و آنها را به رسم رشوه پیش داوران نبرید تا به حکم آنان بخشی از اموال مردم را به گناه به چنگ آورید درحالی که خود نادرستی این کار را می‌‌دانید.

در حقیقت با آنکه می‌‌دانند اموالی که از این راه به دست می‌‌آورند نامشروع و بخشی از اموال مردم است ولی به دلیل ارتباطی که با دیگر صاحبان مناصب و اهل قدرت دارند و با زد و بندهایی که میان آنان اتفاق می‌‌افتد از آن اموال به نفع خود سوءاستفاده می‌‌کنند. به عنوان نمونه اموالی که در بانک‌های دولتی است بخش معظم آن اموال دولتی است که می‌‌بایست برای تقویت و رشد اقتصادی مورد استفاده قرار گیرد و به کسانی که خواهان راه اندازی بخش‌های تولیدی هستند وام داده شود؛ ولی برخی که درصد بسیار اندکی از مردم را تشکیل می‌‌دهند به سبب اعتبار و نقش اجتماعی بالا و منصب خود می‌‌توانند به شکل میلیاردی از بانک‌ها وام بگیرندو سوءاستفاده کنند و نه تنها آن را در کارهای غیرقانونی به جریان می‌‌اندازند بلکه حتی در مواردی که قانونی است در بخش خدمات و یا واردات بکار می‌‌گیرند که دو مشکل عمده را سبب می‌‌شود؛ نخست موجب تورم و افزایش نقدینگی می‌‌شود و دیگر آنکه تولیدات کشور از دست می‌‌رود و این افزون بر این است که نامشروع بوده و تنها به جهت زد و بندهای غیرقانوی این مبالغ هنگفت را به دست آورده‌اند. در آیه فوق الذکر از واژه ادلاء به معنای رشوه دهی استفاده شده است. رشوه می‌‌تواند به صورت اموال نقدی و یا امری حکمی انجام شود. به این معنا که یا بصورت پرداخت‌های نقدی باشد یا با وعده و یا حتی ایجاد بستر برای نفوذ و کارهای بعدی برای شخص حاکم انجام پذیرد. از این رو، رشوه همانند ربا و نزول خواری می‌‌تواند به دو شکل انجام شود.[۴۴]

رشوه حکمی

بسیاری از مردم پرداخت‌هایی را به عنوان رشوه نقدی دارند و در هر اداره و مرکز صاحب قدرتی که می‌‌روند برای دور زدن قانون و یا نادیده گرفتن آن رشوه پرداخت می‌‌کنند. این رشوه به نام زیر میزی و یا پول چای و مانند آن انجام می‌‌شود. در این میان کسانی به عنوان لابی و واسطه نیز وجود دارند که همین کار را به عنوان وکیل و یا مانند آن انجام می‌‌دهند. اما شکل خاصی از رشوه است که از آن به رشوه حکمی یاد می‌‌شود. به این معنا که شخص در این جا پول نقدی را به عنوان رشوه پرداخت نمی‌کند بلکه شخص حاکم و یا صاحب منصب و قاضی برای جلب رضایت شخص دیگری که به نظر وی هم تراز و یا حتی برتر و دارای اعتبار اجتماعی است از باب بده و بستان، کاری را برای وی انجام می‌‌دهد. در این جا اشخاص برای رضایت دیگری مال و یا جنسی را دریافت نمی‌کنند بلکه اعتباری برای خود در نزد دیگری کسب می‌‌کنند که بسیار مهم‌تر و ارزشی‌تر است که گاه نمی‌توان برای آن بها و قیمتی گذاشت. شخص به این شکل مدیون دیگری می‌‌شود و او حتی در زمان‌های بسیار حساس مانند زمانی که طرف مقابل گرفتار حکم افساد فی الارض و یا بغی و جاسوسی و یا اموری دیگر از این دست می‌‌شود می‌‌تواند مفید و سازنده باشد و او را از مرگ برهاند و یا از کشور بگریزاند.[۴۵]

آثار و تبعات رشوه و حرام خوری

خداوند در آیه ۶۲ و ۶۳ سوره مائده به شدت کسانی را که گرفتار رشوه و حرام خواری هستند سرزنش و نکوهش می‌‌کند و رفتار آنان را امری نابهنجار و زشت ازنظر اخلاقی و جرم از نظر حقوقی می‌‌شمارد و مالی را که از این طریق به دست می‌‌آورند به نام سحت و گناه و یا پاره ای از آتش دوزخ می‌‌شمارد. در این آیه با نکوهش این افراد، از وضعیت جامعه ای خبر می‌‌دهد که در آن، مسأله امر به معروف و نهی از منکر به فراموشی سپرده شده یا از سوی بیش‌تر مردم نادیده گرفته می‌‌شود. در این زمان است که هر کسی می‌‌کوشد به جای تلاش و سبقت در کارها و امور خیر و هنجاری در کارهای زشت و رشوه خواری و حرام خواری شتاب گیرد. این چنین وضعیت اجتماعی به معنای انحطاط جامعه و فروپاشی آن است؛ زیرا قانون وقتی از سوی بیش‌تر مردم نادیده گرفته و یا دور زده شود و یا پایمال گردد، زمینه ای برای رفتارهای هنجاری و قانونی باقی نمی‌ماند و جامعه ازنظر امنیت روحی و اجتماعی به مرحله بحران می‌‌رسد و هیچ کس به دیگری اطمینان و اعتماد نمی‌کند و می‌‌هراسد که مورد تعدی قرار گیرد و اموال خصوصی و عمومی‌اش از دست برود.

خداوند در آیه ۶۳ سوره مائده این گونه رفتار را نابهنجارترین شکل رفتاری بر می‌‌شمارد که آثار آن در دنیا و آخرت خطرناک است. زشتی آثار و تبعات عمل رشوه‌گیری و رشوه دهی تا آن اندازه است که خداوند آن را به عنوان عملی زشت مورد سرزنش قرار می‌‌دهد و رشوه خواری را ننگ آورترین عمل اجتماعی می‌‌شمارد.[۴۶] قرآن در آیه ۱۸۸ سوره بقره بیان می‌‌کند که همگان از زشتی و نابهنجاری عمل رشوه آگاهی دارند با این همه بیش‌تر مردم برای دور زدن قانون و نادیده گرفتن حقوق دیگران این عمل ناروا را انجام می‌‌دهند.[۴۷]

مسئولیت علما و دینداران

مشکل اساسی این گونه جوامع که رشوه‌های نقدی و حکمی در آن به عنوان عادت در همه جا و در میان همه کس گسترش یافته است که علما و دانشمندان که از پیامدهای آن آگاه هستند به مردم هشدار نمی‌دهند و یا اهل باور و دین داران در برابر آن سکوت می‌‌کنند. این بی‌تفاوتی از نظر خداوند جرم و گناهی نابخشودنی برای اهل علم است؛ زیرا آنان می‌‌دانند که نابهنجاری رشوه چه آثار سوئی بر عمل کرد تولیدی و نیز روحی و روانی جامعه دارد و تا چه اندازه ممکن است جامعه را به سوی نابودی فرهنگی و امنیتی سوق دهد. در حقیقت عالمان و دانشمندان و دینداران به سبب آگاهی می‌‌بایست مسئولیت خویش را بپذیرند و در برابر این نابهنجاری بایستند و با اهل آن مبارزه کنند تا جلوی رفتار نابهنجار رشوه خواری گرفته شود.[۴۸].[۴۹]

رشوه گیران و رشوه خواران

در آیات ۵۹ و ۶۲ مائده هنگامی که از مسئله رشوه سخن به میان می‌‌آید به تاریخچه آن نیز اشاره ای دارد. در این آیات آمده است که کسانی از اهل کتاب از یهود و مسیحی گرفتار رشوه‌گیری شده بودند. آنان که در عصر پیامبر(ص) می‌‌زیستند برای دست یابی به اموال از راه‌های غیرقانونی و سوءاستفاده از بیت المال که دراختیارشان بود قوانین را دور می‌‌زنند و پاره‌های آتش را به عنوان مال حلال می‌‌خوردند. از دیگر کسانی که گرایش بیش تری به رشوه خواری و رشوه‌گیری دارند صاحبان قدرت و منصب اجتماعی هستند که مردم همواره برای برآورد نیازهای خویش بدانان نیازمندند. با آنکه منصب‌های اجتماعی از سوی مردم به بخشی از افراد جامعه داده می‌‌شود تا به عنوان خدمتکاران و کارگزاران مردم و جامعه عمل کنند و زمینه‌های رشد و تعالی و آرامش و امنیت و آسایش را فراهم و برقرار کنند با این همه افراد نقش و جایگاه خویش را فراموش می‌‌کنند و به جای آنکه خود را کارگزاران مردم برشمارند سرور و سالار ایشان می‌‌دانند. درحالی که در اندیشه و بینش سیاسی و اجتماعی اسلام، امراءالقوم خدامهم؛ مدیران و کارگزاران مردم خادمین مردم هستند درحالی که اینگونه اشخاص مردم و ملت را خادم خویش می‌‌شمارند و از مقام و منصب واگذار شده به ایشان استفاده نادرست کرده و برای هرکاری که وظیفه شان است رشوه می‌‌گیرند و آتشی را به عنوان مال بر سر سفره‌های خویش می‌‌برند.[۵۰] در این میان قضات درمعرض خطر بزرگ تری هستند؛ زیرا در بسیاری از زمان‌ها میان مردم حتی در بخش اموال مشترک و عمومی اختلاف می‌‌افتد و برای این که حل و فصلی از سوی خادمانشان که قضات باشند انجام شود به سوی ایشان می‌‌روند. دراین جا ممکن است برخی از این خادمان که در منصب قضاوت نشسته‌اند به عنوان خائنان عمل کنند و از مقام و منصب خویش سوءاستفاده کرده و مالی را به عنوان رشوه از یکی بگیرند تا به نفع او حکم صادر کنند.[۵۱]

این قاضیان و حاکمان و صاحب منصبان به جهت این که رشوه گرفته‌اند از عدالت خارج می‌‌شوند و در حکم اصحاب جور و باطل قرار می‌‌گیرند و ازنظر اسلام و قرآن از اعتبار می‌‌افتند و ولایت ایشان دیگر به عنوان ولایت حق و عدل نیست بلکه به عنوان ولایت جورو باطل قلمداد شده و می‌‌بایست آماده دو مجازات باشند؛ مجازاتی که به عنوان اهل جور گرفتار آن می‌‌شوند و مجازاتی که از مال رشوه و حرام بر گردن ایشان است؛ زیرا خداوند حکم کرده است؛ لاینال عهدی الظالمین؛ ولایت و حکمرانی و قضاوت در میان مردم که از سوی خداوند واگذار شده تنها برای اهل عدالت است نه کسانی که ظلم کرده‌اند. و از آن جایی که هر بت پرست و کافر و رشوه خواری از اهل ظلم است لاجرم اهل جور شده و از ولایت ساقط می‌‌گردد.[۵۲]

منابع

پانویس

  1. المصباح المنیر، فیومی، ج ۲-۱، ص۲۲۸.
  2. مجمع‌البحرین باب مربوط، الرشوهً.
  3. جعفری لنگرودی، محمدجعفر، ترمینولوژی حقوق، ص۳۳۵، چاپ یازدهم ۱۳۸۰ه.ش. گنج دانش.
  4. منصوری، خلیل، رشوه هدیه‌ای دوزخی.
  5. «و دارایی‌های همدیگر را میان خود به نادرستی مخورید و آنها را (با رشوه) به سوی داوران سرازیر نکنید تا بخشی از دارایی‌های مردم را آگاهانه به حرام بخورید» سوره بقره، آیه ۱۸۸.
  6. مجمع‌البیان، ج ۲-۱، ص۳۶۶.
  7. تفسیر نور الثقلین،‌ج ۱، ص۱۷۶، ح ۶۱۳.
  8. «گوش سپارندگان به دروغ و بسیار حرام خوارند پس اگر به نزد تو آمدند میان آنان داوری کن و یا از آنان رو بگردان؛ و اگر از ایشان رو بگردانی هرگز هیچ زیانی به تو نمی‌توانند رساند و اگر میان آنان داوری کردی به داد داوری کن که خداوند دادگران را دوست می‌دارد» سوره مائده، آیه ۴۲.
  9. وسایل الشیعه، ج ۱۲، ص۶۱، باب ۵ من ابواب مایکتسب به، ح ۱.
  10. فی ظلال، جلد ۱، ص۲۵۲.
  11. منصوری، خلیل، رشوه هدیه‌ای دوزخی.
  12. تفسیر نمونه، ج۲، ص۴
  13. جامع المسائل، ج۲، ص۲۷۲۶
  14. منصوری، خلیل، رشوه آتشی در جان آدمی.
  15. جعفری لنگرودی، محمد؛ ترمینولوژی حقوق، ج ۳؛ نورزاد، عیوض؛ رشوه در حقوق کیفری اسلام و ایران، تهران، نشر آریان، ۱۳۸۶؛ گلدوزیان، ایرج؛ حقوق جزای اختصاصی، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، ۱۳۸۵ چاپ دوازدهم
  16. منصوری، خلیل، رشوه آتشی در جان آدمی.
  17. مائده، آیه ۸؛ نساء، آیات ۱۳۵ و ۱۲۷؛ انعام، آیه ۱۵۲؛ هود، آیه ۸۵؛ کهف، آیات ۹۲ تا ۹۶
  18. مائده، آیه ۵۵
  19. انبیاء، آیه ۱۰۵
  20. نور، آیه ۵۵
  21. ص، آیه ۲۶؛ نساء، آیه ۱۳۵
  22. نساء، آیه ۵۸؛ یوسف، آیات ۵۴ و ۵۵
  23. اعراف، آیه ۱۲۸؛ یوسف، آیات ۵۶ و ۵۷
  24. یوسف، آیه ۵۵
  25. بقره، آیات ۲۴۶ و ۲۴۷
  26. مائده، آیه ۵۵؛ حج، آیه ۴۱
  27. آل عمران، آیه ۱۵۹؛ نمل، آیه ۳۲
  28. آل عمران، آیه ۱۵۹
  29. یوسف، آیه ۵۶
  30. یوسف، آیات ۷۸ و ۷۹
  31. نساء، آیه ۷۵؛ قصص، آیه ۱۷
  32. منصوری، خلیل، رشوه سوء استفاده مالی از قدرت.
  33. المصباح، ج ۱ – ۲، ص۲۲۸.
  34. ترمینولوژی حقوق، محمد جعفر جعفری لنگرودی، ص۳۳۵
  35. مائده، آیات ۴۲ و ۶۳
  36. بقره، آیه ۱۸۸
  37. طه، آیه ۱۶
  38. بقره، آیه ۱۸۸
  39. مجمع البیان، ج ۱ – ۲، ص۳۶۶
  40. تفسیر نورالثقلین، ج ۱، ص۱۷۶، ح ۶۱۳
  41. «گوش سپارندگان به دروغ و بسیار حرام خوارند پس اگر به نزد تو آمدند میان آنان داوری کن و یا از آنان رو بگردان؛ و اگر از ایشان رو بگردانی هرگز هیچ زیانی به تو نمی‌توانند رساند و اگر میان آنان داوری کردی به داد داوری کن که خداوند دادگران را دوست می‌دارد» سوره مائده، آیه ۴۲.
  42. «و بسیاری از ایشان را می‌بینی که در گناه و ستمبارگی و رشوه‌خواری شتاب می‌ورزند؛ بی‌گمان زشت است آنچه انجام می‌دادند!» سوره مائده، آیه ۶۲.
  43. منصوری، خلیل، رشوه سوء استفاده مالی از قدرت.
  44. منصوری، خلیل، قرآن و آسیب‌شناسی منکری به نام رشوه.
  45. منصوری، خلیل، قرآن و آسیب‌شناسی منکری به نام رشوه.
  46. مائده آیه۴۲
  47. منصوری، خلیل، قرآن و آسیب‌شناسی منکری به نام رشوه.
  48. مائده آیه۶۳
  49. منصوری، خلیل، قرآن و آسیب‌شناسی منکری به نام رشوه.
  50. بقره آیه ۱۸۸
  51. بقره آیه ۱۸۸
  52. منصوری، خلیل، قرآن و آسیب‌شناسی منکری به نام رشوه.