بحث:سامری در قرآن

Page contents not supported in other languages.
از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

لفظ سامری در سوره طه سه بار ذکر شده و داستان وی بر حسب قرآن مجید بدین قرار است: موسی برای گرفتن تورات مدت چهل روز به کوه طور رفت و در غیبت خویش هارون را به جانشینی خود انتخاب کرد و سامری از این غیبت استفاده نمود و قوم موسی را فریفت و برای آنها مجسمه‌ای به صورت گوساله ساخت و در درون آن لوله‌هائی تعبیه کرد به قسمی که چون باد از آن لوله‌ها می‌گذشت بانگی شبیه بانگ گاو تولید می‌شد. در بعضی قرائات به جای «خوار» «جؤار» ضبط شده. خوار بانگ گاو است و جؤار، مطلق صوت می‌باشد. چون گاو پرستی در میان مصریان معمول بود سامری گوساله خود را به عنوان مجسمه یک بت معرفی کرد و گفت این بت خدای شما و خدای موسی است. هر چند هارون آنان را نصیحت کرد و به پرستش خدای یگانه دعوت نمود، سودی نبخشید به موسی وحی رسید که بنی اسرائیل دچار فتنه و امتحان شده‌اند و از راه حق بازگشته‌اند. حضرت موسی با خشم و اندوه بسیار به جانب قوم خویش بازگشت و چون آنان را گمراه یافت سخت بر هارون بر آشفت. هارون اظهار داشت که آنان را موعظه کرده لکن سخنش مقبول نیفتاده و از ترس آنکه مبادا در بنی اسرائیل تفرقه پیدا شود گناهکاری آنان را تحمل کرده است. آنگاه موسی سامری را مورد خطاب و عتاب قرار داد و علت اقدام او را بدین کار زشت پرسید. سامری گفت: آنچه دیگران ندیدند من دیدم. قبضه‌ای از اثر رسول برداشتم و سپس آن را افکندم و موافق دلخواه خود عمل کردم موسی وی را گفت: کیفر تو آن است که در زندگانی «لامساس» گوئی. به خدای خود بنگر اینک آن را خواهیم سوزاند و پس از سوختن آن را به دریا خواهیم افکند. این بود خلاصه قصه‌ای که در سوره طه مسطور است. در سوره اعراف نیز بی‌آنکه از خود سامری نامی به میان آید این داستان بیان شده و به موجب آن آیات قوم موسی از زیورهای خود مجسمه گوساله‌ای که دارای بانگ و آوازی بود ساختند و خدای خود قرار دادند.

راجع به این داستان سه مطلب باید مورد دقت قرار گیرد:

سامری کیست؟

اصل لفظ سامری در زبان عبری «شمری» است. در الفاظ عبری چون معرب شوند حرف(ش) به حرف(س) تبدیل می‌گردد چنانکه موشی به صورت موسی و یشوع به صورت یسوع در می‌آید. بنابراین سامری منسوب به شمرون است و شمرون فرزند یشاکر چهارمین فرزند یعقوب بوده است. بنابراین مبنی سامری که گوساله‌ای ساخته و بنی اسرائیل را به پرستیدن آن دعوت کرده مردی از نواده‌های شمرون بوده که به مناسبت انتساب به جد خویش شمری یا سامری معرفی شده است.

وجه دیگری برای تسمیه سامری قابل تصور است و آن این است که سامری منسوب به شهر سامره باشد و چون سامران از دین عمومی یهود سر باز زدند و یهودیان و مسیحیان آنان را مرتد می‌خواندند به تدریج لفظ سامری به معنی مرتد مشهور و معروف شده و عنوان علمیت از آن سلب گردیده است و قرآن مجید شخصی را که گوساله ساخته است به لقب سامری که در آن زمان در یهود مرادف با مرتد اطلاق می‌شده ملقب کرده است.

در تفسیر طبری سامری قبیله‌ای از قبائل بنی اسرائیل معرفی شده و صاحب قاموس کتاب مقدس نیز سامریان را از خاندان بنی اسرائیل می‌شناسد ولی بیشتر یهود معتقدند که سامریان از مردم آسورند که دین یهود را پذیرفته‌اند و نسخه مخصوصی از تورات به زبان سامری در دست آنها است فعلا عده معدودی از سامریان در بین النهرین زندگانی می‌کنند و دینشان با دین عمومی یهود تفاوت‌های زیادی دارد و تورات سامری با توراتی که در دست یهود می‌باشد اختلافاتی دارد.

در تورات، ساختن گوساله به هارون برادر حضرت موسی نسبت داده شده است و این امر، عجیب و مخالف شان انبیاء است. بنا به روایت دائرة المعارف اسلامی در بعضی ترگوم‌ها که فعاد در دست نیست تعبیه گوساله به شخص دیگری غیر از هارون منسوب است. بعضی از مفسرین اسلامی نام سامری را هارون ضبط کرده‌اند و البته این هارون غیر از هارون برادر موسی است.


گوساله‌ای که به موجب تورات، هارون ساخته بانگ و آوازی ندارد ولی در «پرقی ربی الیعاذر» مرقوم است که سمائیل یعنی ملک الموت در درون گوساله داخل شده و مانند گاو بانگ می‌زده است.

بعضی از مسیحیان که در مقام خرده‌گیری بر قرآن مجید بوده‌اند پنداشته‌اند که سامری محرف سمائیل است و عده‌ای از ایشان گفته‌اند که قرآن مجید شخصی را که در زمان موسی می‌زیسته سامری یعنی منسوب به شهر سامره معرفی کرده است در صورتی که سامره به وسیله عمری شهریار آل اسرائیل ۹۲۰ سال پیش از مسیح یعنی سال‌ها بعد از حضرت موسی بنا شده است و دویست سال محل هیقل بعل بوده است.

هر گاه خواننده به توجیهاتی که در آغاز مقال ذکر شد توجه کند به معترض جواب خواهد گفت که سامری مذکور در قرآن، یا منسوب به شمرون است یا در معنی مرتد اطلاق شده است و نیز ممکن است سامری محرف یامرس(gamres) باشد که در یکی از مدراش‌ها از جمله رؤسای سحرة فرعون معرفی شده است.

سخن سامری در جواب حضرت موسی چه معنی دارد؟

در تفسیر قَالَ بَصُرْتُ بِمَا لَمْ يَبْصُرُوا بِهِ فَقَبَضْتُ قَبْضَةً مِنْ أَثَرِ الرَّسُولِ فَنَبَذْتُهَا وَكَذَلِكَ سَوَّلَتْ لِي نَفْسِي[۱] اکثر مفسرین گفته‌اند سامری هنگام نزول وحی، هبوط جبرئیل را متوجه بوده است و مشتی از خاک زیر پای جبرئیل را برداشته و با خود نگاه داشته است و چون گوساله را تعبیه کرده آن خاک را بر گوساله زده و گوساله از کرامت آن خاک به آواز آمده است.

امام فخر رازی و ابومسلم اصفهانی گفته‌اند که سامری به حضرت موسی گفته است: «آنچه من دیدم سایر مردم از دیدن آن عاجز بودند. کمی تو را پیروی کردم و بطلان دعوی تو بر من آشکار گردید از این روی دست از آن برداشتم».

به عقیده نگارنده سامری تصور کرده است که برای حفظ قومیت و رفع تفرقه مجسمه‌ای بسازد تا اسرائیلیان خدای محسوس داشته باشند و در غیبت موسی بدان متوجه شوند و آن را عبادت و پرستش کنند. اقدام به این کار پیش از ساختن مذبح بوده و کردار سامری ناشی از قصور فکر و عادت سابق مصریان و اسرائیلیان انجام یافته است و به همین جهت در مقام عذرخواهی سَوَّلَتْ لِي نَفْسِي گفته و خود معتقد شده که هوی و هوس، چنین کار ناشایسته را در نظر او آراسته ساخته و نفس، وی را به گمراهی کشانیده است.

کیفر «لامساس» چگونه کیفری بوده است؟

بعضی گفته‌اند که سامری از معاشرت و تماس با مردم محروم شد و از شهر با خانواده‌اش اخراج گردید. برخی می‌گویند که لامساس یا قانون تابو نسبت به اشخاص و اشیاء مقدس و همچنین نسبت به اشخاص یا اشیاء پلید جاری است.

مردم به اشیاء مقدس از جهت آنکه مبادا بی‌احترامی شود دست نمی‌زدند و همچنین از دست زدن به اشخاص و اشیاء پلید از ترس آنکه خود پلید شوند خودداری می‌کردند و این قانون در هند و ایران نیز معمول بوده و در دین اسلام نیز موجود است چنانکه مس قرآن مجید بدون طهارت از باب حفظ احترام ممنوع است و مس میت موجب غسل می‌شود. در قانون اسلام فقط از تماس با مشرکان باید خودداری کرد و هر گاه مسلمان با رطوبت، مشرک یا حیوان یا شیئی نجس را لمس کند با شستن می‌تواند اثر آن را از میان ببرد و اگر بدن میت را لمس کند به وسیله غسل، ازاله اثر می‌شود. اما در کیش یهود هرگاه کسی به کیفر لامساس محکوم می‌شده برای رفع آن عقوبت می‌بایست کفاره سنگینی را متحمل شود گاهی کفاره، بریدن یک عضو یا معدوم ساختن شخص بوده است.

به عقیده نگارنده ممکن است سامری در نتیجه کردار زشت خویش با نفرین حضرت موسی مبتلی به جذام شده باشد و چون جذام بیماری ساری است و به نص تورات شخص مبتلای به خره، پلید است، سامری به قانون لامساس عرفا و شرعا محکوم گردیده و از شهر اخراج شده باشد.

عبارت فَإِنَّ لَكَ فِي الْحَيَاةِ أَنْ تَقُولَ لَا مِسَاسَ[۲] مؤید این مطلب است چه به موجب این آیه سامری در همه مدت زندگانی خویش می‌بایست با هر کس که ملاقات می‌کند خواه ملاقات کننده اسرائیلی باشد یا غیر اسرائیلی باشد «لامساس» بگوید و مردم را از تماس با خود منع کند.[۳]

پانویس

  1. «(سامری) گفت: من چیزی دیدم که دیگران آن را ندیدند؛ مشتی از جای پای آن فرستاده برداشتم و آن را (در کار تندیس در آتش) افکندم و بدین‌گونه، نفس من (کارم را) در نظرم آراست» سوره طه، آیه ۹۶.
  2. «(موسی) گفت: برو که تو را در زندگی (کیفر) این است که بگویی: (به من) دست نزنید! و تو را موعدی است که در آن با تو خلاف نمی‌ورزند و (اینک) در خدایت که پیوسته در خدمتش بودی بنگر که آن را می‌سوزانیم سپس (خاکستر) آن را در دریا به هر سو می‌پاشیم» سوره طه، آیه ۹۷.
  3. خزائلی، محمد، اعلام قرآن، ص 358-362.

منابع