خودستایی در جامعه‌شناسی اسلامی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

خودستایی و تفاخر

“تفاخر” از ریشه فخر، به معنای فخرفروشی و مباهات به اشیا و امور خارج از ذات انسان همچون مال، جاه، اولاد یا مباهات به مکارم و محاسن و صفات انسانی صورت می‌گیرد[۱]. فخور کسی است که محاسن و نیکی‌های خود را از روی کبر و خودنمایی، فراوان می‌شمارد[۲]. خودستایی، تفاخر، مباهات به برخی دارایی‌ها، امکانات و سرمایه‌های این جهانی همچون اصل و نسب، نژاد و قومیت، ثروت و مکنت، موقعیت سیاسی اجتماعی، زیبایی و جمال، قدرت بدنی و... از جمله آفاتی است که بسیاری از افراد ضعیف‌النفس و فاقد رشد یافتگی اخلاقی را تهدید می‌کند. محرومیت از محبت خداوند[۳] (یکی از پیامدهای فخرفروشی بسیار) گویای مبغوضیت این صفت در نظام ارزشی اسلام است. در قرآن کریم، واژه “فخور” به صورت صیغه مبالغه [= بسیار فخر کننده] در مواردی همراه با واژه “مختال” به معنای فرد خیالاتی، خیال زده یا گرفتار خیالات آمده که خود نشانه دیگری بر توهمی بودن و بی‌مبنایی این ویژگی است. به بیان دیگر، “تفاخر” به دلیل آمیختگی با تکبر و خودپسندی ارزش منفی دارد و غالباً به خودستایی، خودمحوری، برتری‌جویی، زیاده‌خواهی، فاصله گزینی، تحقیر دیگران و... منجر می‌شود. علامه طباطبایی در تفسیر آیه ۱۳ سوره حجرات می‌نویسد: غرض از اختلافی که در خلقت بشر قرار داده شده این است، نه اینکه به یکدیگر تفاخر کنند، یکی به نسب خود ببالد، یکی به سفیدی پوستش فخر بفروشد و یکی به سبب همین امتیازهای موهوم، دیگران را در بند بندگی خود بکشد و یکی دیگری را استخدام کند و یکی بر دیگری استعلا و بزرگی بفروشد[۴]. در ذیل همین آیه، کرامت اکتسابی و تقوای الهی که یک امتیاز حقیقی است، به عنوان تنها عامل برتری انسان‌ها بر یکدیگر ذکر شده است. تفسیر نمونه نیز در توضیح خاستگاه مفآخرت می‌نویسد: یکی از عوامل اصلی تفاخر و تکاثر و فخرفروشی همان جهل و نادانی نسبت به پاداش و کیفر الهی و عدم ایمان به معاد است. از این گذشته جهل انسان به ضعف‌ها و آسیب‌پذیری‌هایش، به آغاز پیدایش و سرانجامش، از عوامل دیگر این کبر و غرور و تفاخر است. عامل دیگر، همان احساس ضعف و حقارت ناشی از شکسته است که افراد برای پوشاندن شکست‌های خود به تفاخر و فخرفروشی پناه می‌برند[۵].[۶]

آیات قرآنی مرتبط

  1. نهی از خودستایی: ...فَلَا تُزَكُّوا أَنْفُسَكُمْ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنِ اتَّقَى[۷].
  2. برحذر داشتن از مشی متکبرانه به عنوان نمادی از خودستایی: وَلَا تَمْشِ فِي الْأَرْضِ مَرَحًا إِنَّكَ لَنْ تَخْرِقَ الْأَرْضَ وَلَنْ تَبْلُغَ الْجِبَالَ طُولًا[۸].
  3. خودستایی؛ مرحله‌ای از عمر انسان: اعْلَمُوا أَنَّمَا الْحَيَاةُ الدُّنْيَا لَعِبٌ وَلَهْوٌ وَزِينَةٌ وَتَفَاخُرٌ بَيْنَكُمْ[۹].
  4. فرورفتن در ناز و نعمت‌ها، زمینه‌ساز خودستایی و تفاخر: وَلَئِنْ أَذَقْنَاهُ نَعْمَاءَ بَعْدَ ضَرَّاءَ مَسَّتْهُ لَيَقُولَنَّ ذَهَبَ السَّيِّئَاتُ عَنِّي إِنَّهُ لَفَرِحٌ فَخُورٌ[۱۰]. تکاثر: مصداقی از تفاخر: أَلْهَاكُمُ التَّكَاثُرُ[۱۱].
  5. در آیاتی نیز، روی‌گردانی از مردم[۱۲] به خودستایی نسبت داده شده است. بی‌شک، خودستایان از دوستی و محبت خداوند محروم خواهند بود[۱۳].[۱۴]

منابع

پانویس

  1. حسین بن محمد راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، ص۶۲۷؛ حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن، ج۹، ص۳۷-۳۸.
  2. سید محمدحسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۹، ص۱۹۲.
  3. وَاعْبُدُوا اللَّهَ وَلَا تُشْرِكُوا بِهِ شَيْئًا وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا وَبِذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَالْجَارِ ذِي الْقُرْبَى وَالْجَارِ الْجُنُبِ وَالصَّاحِبِ بِالْجَنْبِ وَابْنِ السَّبِيلِ وَمَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ مَنْ كَانَ مُخْتَالًا فَخُورًا «خداوند را بپرستید و چیزی را شریک او نکنید و به پدر و مادر و به خویشاوند و یتیمان و تهیدستان و همسایه خویشاوند و همسایه دور و همراه همنشین و در راه مانده و بردگانتان نکویی ورزید؛ بی‌گمان خداوند کسی را که خودپسندی خویشتن‌ستای باشد دوست نمی‌دارد» سوره نساء، آیه ۳۶.
  4. سید محمدحسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۸، ص۴۸۹.
  5. ناصر مکارم شیرازی و دیگران، تفسیر نمونه، ج۲۷، ص۲۸۱.
  6. شرف‌الدین، سید حسین، ارزش‌های اجتماعی از منظر قرآن کریم، ص ۲۷۷.
  7. «...پس خود را به پاکی نستأیید که او به آنکه پرهیزگاری ورزد داناتر است» سوره نجم، آیه ۳۲.
  8. «و بر زمین، خرامان گام برمدار که هرگز نه زمین را می‌توانی شکافت و نه به بلندای کوه‌ها می‌توانی رسید» سوره اسراء، آیه ۳۷.
  9. «بدانید که زندگانی این جهان بازیچه و سرگرمی و زیور و نازشی است» سوره حدید، آیه ۲۰.
  10. «و اگر پس از رنجی که به او رسیده است آسایشی به وی بچشانیم به یقین خواهد گفت بدی‌ها از من دور شد؛ که او سخت شادمان و خویشتن‌ستای است» سوره هود، آیه ۱۰.
  11. «زیاده‌خواهی شما را سرگرم داشت» سوره تکاثر، آیه ۱.
  12. وَلَا تُصَعِّرْ خَدَّكَ لِلنَّاسِ وَلَا تَمْشِ فِي الْأَرْضِ مَرَحًا إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ كُلَّ مُخْتَالٍ فَخُورٍ «و روی خود را از مردم مگردان و بر زمین خرامان گام برمدار که خداوند هیچ خود پسند خویشتن‌ستایی را دوست نمی‌دارد» سوره لقمان، آیه ۱۸.
  13. وَاعْبُدُوا اللَّهَ وَلَا تُشْرِكُوا بِهِ شَيْئًا وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا وَبِذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَالْجَارِ ذِي الْقُرْبَى وَالْجَارِ الْجُنُبِ وَالصَّاحِبِ بِالْجَنْبِ وَابْنِ السَّبِيلِ وَمَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ مَنْ كَانَ مُخْتَالًا فَخُورًا «خداوند را بپرستید و چیزی را شریک او نکنید و به پدر و مادر و به خویشاوند و یتیمان و تهیدستان و همسایه خویشاوند و همسایه دور و همراه همنشین و در راه مانده و بردگانتان نکویی ورزید؛ بی‌گمان خداوند کسی را که خودپسندی خویشتن‌ستای باشد دوست نمی‌دارد» سوره نساء، آیه ۳۶.
  14. شرف‌الدین، سید حسین، ارزش‌های اجتماعی از منظر قرآن کریم، ص ۲۷۷.