غفلت در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی
مقدمه
در گذر زمان هرگاه مسلمانان دچار غفلت شدند، اخلاق، معنویت، عزت و اقتدار و همه کمالات، متوقف شده و عقبگرد کردهاند[۱]. و این از مهمترین ابزارهای شیطان است که انسان را از خود و امراض اخلاقی خویش غافل میسازد تا جایی که بر اساس آیه ۳۹ سوره مریم راه درمان بر وی مسدود میگردد[۲]. قرآن کریم در موارد بسیاری از مسئله ذکر و غفلت سخن گفته تا هشداری برای مسلمانان باشد که دچار غفلت نگردند؛ زیرا بسیاری از کسانی که بر اثر قدرت و شهوت گرفتار غفلت شدهاند در تلاشاند تا دیگران را نیز همانند خود غافل و از اخلاق اسلامی بر کنار سازند[۳]. غفلت موجب انهدام اخلاق، انحراف فکری و هزیمت روحی است که هر کدام از اینها میتواند شخصیت انسان را از بین برده و موجب فروپاشی تمدنها گردد[۴].[۵]
قرآن، غفلت را عامل پیروی از هوا و تجاوز از حق میداند و امام خمینی بیدار شدن از خواب غفلت (یقظه) را منزل اول انسانیت میشمارد. امام خمینی، گناه و غرق شدن در لذتهای دنیوی را از عوامل غفلت میداند و غفلت را به ناپسند و پسندیده تقسیم کردهاست. غفلت ناپسند، مانند غفلت از خداوند و غفلت پسندیده، مانند غفلت برخی از اولیای الهی که از عالم و هرچه در آن است، غافلاند. امام خمینی، برای غفلت ناپسند مصادیقی برشمرده است چون؛ غفلت از خداوند؛ که ریشه همه خطاهای انسان است. غفلت از نفس و اعمال آن؛ که سبب افزایش حجابها است، غفلت از توجه در عبادت؛ که موجب حقیقت نیافتن و عدم پذیرش عبادت میشود و غفلت از مرگ؛ که سبب مرگ بدون زاد و توشه میشود. ایشان تفکر، پندهای انبیا(ع)، و کتابهای آسمانی را از اسباب بیداری انسانها میداند.
غفلت در عرصه اجتماعی نیز دارای پیامدهای جبرانناپذیری است، چنانکه امام خمینی آن را به مباحث اجتماعی بسط داده و همگان بهویژه علما را از غفلت در امور اجتماعی بر حذر داشته و امت اسلامی و ملت ایران را به غافلنشدن از دسیسههای دشمنان توصیه کرده است.[۶]
معناشناسی
«غفلت» به معنای عدم توجه، رها کردن[۷] و پنهان شدن چیزی از ذهن انسان و بهیاد نیاوردن آن[۸] است و در اصطلاح اخلاقی به معنای سستی و ضعف نفس از توجه به هدف خود[۹] و سهوی است که از کمی تحفظ و بیداری حاصل میشود.[۱۰] غفلت در اصطلاح عرفانی به معنای اعراض از حقتعالی است[۱۱] و در اصطلاح فقهی عدم توجه به هر امری؛ اعم از سهو و نسیان است.[۱۲] بعضی نیز غفلت را همان سهو دانستهاند[۱۳]؛ البته غفلت در مواردی پسندیده شمرده شده است، مانند غفلت از کثرات.[۱۴] در مقابل غفلت، ذکر است که به معنای یاد کردن خداوند است[۱۵].
از الفاظ مرتبط با غفلت، تغافل به معنای خود را به غفلت زدن است[۱۶] که در مواردی از صفات پسندیده و روش اهل دین است.[۱۷] اهل معرفت نیز آن را از درجات فتوت شمردهاند.[۱۸].[۱۹]
پیشینه
در ادیان الهی، ذکر الهی و دوری از غفلت مورد اهتمام بوده است؛ چنانکه خاطرنشان شده ملعون است کسی که کار خداوند را با غفلت انجام دهد[۲۰] و ذکر مدام و دوری از غفلت از خصایص پاکان معرفی شده است.[۲۱] قرآن کریم نیز غفلت را عامل متابعت هوا و تجاوز از حق میداند ﴿وَاصْبِرْ نَفْسَكَ مَعَ الَّذِينَ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَدَاةِ وَالْعَشِيِّ يُرِيدُونَ وَجْهَهُ وَلَا تَعْدُ عَيْنَاكَ عَنْهُمْ تُرِيدُ زِينَةَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَلَا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنَا قَلْبَهُ عَنْ ذِكْرِنَا وَاتَّبَعَ هَوَاهُ وَكَانَ أَمْرُهُ فُرُطًا﴾[۲۲] [۲۳] در منابع روایی به غفلت از زوایای مختلفی چون نشانهها، آثار و موارد توجه شده است.[۲۴] بنابر روایتی از امیرمؤمنان علی(ع)، مستی غفلت و غرور بیش از مستی شراب است[۲۵] و با یاد خداوند غفلت زایل میشود.[۲۶]
عالمان اخلاق غفلت را یکی از خلقهای ناپسند و ریشه اصلی زشتیها و آن را مقابل ذکر برشمردهاند و ذکر را رهایی از غفلت و فراموشی معرفی کردهاند.[۲۷] در کتابهای اخلاقی بحثهای گستردهای دربارهٔ ریشهها، آثار و راههای مبارزه با غفلت بیان شده است.[۲۸] عارفان دوام ذکر، اخلاص و دوری از غفلت را در همه حال لازم میدانند و آنها را از اموری دانستهاند که وقت معینی ندارند.[۲۹] در متون عرفانی، بحث غفلت غالباً در مراحل نخستین سلوک مانند منازل یقظه، توبه و انابه مطرح میشود.[۳۰]
امام خمینی بیدارشدن از خواب غفلت (یقظه) را منزل اول انسانیت میشمارد.[۳۱] از ویژگیهای ایشان در کتابهای اخلاقی خود آن است که با زبان وعظ و مخاطب قرار دادن خواننده، قصد دارد آنان را از خواب غفلت بیدار کند.[۳۲] ایشان به عدم غفلت از حقتعالی و نفس خود،[۳۳] حرکت به سوی خودسازی،[۳۴] بیداری[۳۵] و همچنین عدم غفلت از دشمنان[۳۶] هشدار داده و بر بیدارشدن از خواب غفلت، دیدن حقیقت و باطن دنیا و فریفته نشدن به ظاهر آن، تأکید کرده است.[۳۷] ایشان راه درمان غفلت[۳۸] و آثار غفلت[۳۹] را نشان داده است.[۴۰]
عوامل غفلت
قرآن کریم عوامل متعددی برای غفلت برشمرده است، مانند مال، ثروت و فرزند ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تُلْهِكُمْ أَمْوَالُكُمْ وَلَا أَوْلَادُكُمْ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ وَمَنْ يَفْعَلْ ذَلِكَ فَأُولَئِكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ﴾[۴۱] و بیع و تجارت ﴿رِجَالٌ لَا تُلْهِيهِمْ تِجَارَةٌ وَلَا بَيْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ وَإِقَامِ الصَّلَاةِ وَإِيتَاءِ الزَّكَاةِ يَخَافُونَ يَوْمًا تَتَقَلَّبُ فِيهِ الْقُلُوبُ وَالْأَبْصَارُ﴾[۴۲] در برخی از روایات نیز آرزوهای دراز و نگاه بیمورد که بذر هوا و هوس را میکارد، سبب غفلت معرفی شده است.[۴۳] علمای اخلاق موضوعاتی چون مشغولشدن به لذتهای دنیایی و فرورفتن در آن[۴۴] و صرف عمر در رسیدگی به اهل و مال[۴۵] را از عوامل غفلت دانستهاند. برخی از عارفان غفلت را برای انسان امری ذاتی و جبلّی میدانند.[۴۶]
امام خمینی عوامل غفلت را ارتکاب گناهان، بهخصوص گناهان کبیره،[۴۷] توجه به دنیا و غرق شدن در لذتهای دنیوی[۴۸] میداند. به اعتقاد ایشان هرچه توجه نفس به دنیا بیشتر گردد، به همان اندازه از توجه به حق و عالم آخرت کاسته و به غفلت انسان اضافه میشود[۴۹] تا آنجاکه قلب، معکوس و وارونه میگردد.[۵۰] گاهی نیز راحتی و سلامتی، سبب غفلت انسان میشود؛ اما وقتی به گرفتاری مبتلا شود، به یاد خدا میافتد تا او را از آن گرفتاری نجات دهد.[۵۱] به باور ایشان غفلت از نعمتهای اخروی و سستی در اعمال و عبادات، ناشی از سستی ایمان افراد است.[۵۲].[۵۳]
اقسام و مصادیق
غفلت به دو قسم ناپسند و پسندیده تقسیم میشود؛ غفلت از آنچه خیر و سعادت برای نفس است، غفلت ناپسند و غفلت از آنچه شر و شقاوت است[۵۴] یا غفلت از غیر خداوند برای توجه به خداوند، امری پسندیده است.[۵۵] غفلت ناپسند از رذایل اخلاقی است و به اعتبار متعلقش دارای مصادیقی است؛ ازجمله غفلت از خداوند، غفلت از مرگ و آخرت، غفلت از شیطان و غفلت از حقیقت خود. در قرآن کریم به اقسام مختلفی از غفلت اشاره شده است، مانند غفلت از خداوند، ﴿وَلَا تَكُونُوا كَالَّذِينَ نَسُوا اللَّهَ فَأَنْسَاهُمْ أَنْفُسَهُمْ أُولَئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ﴾[۵۶]، ﴿وَمَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِكْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنْكًا وَنَحْشُرُهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَعْمَى﴾[۵۷] غفلت از آیات الهی ﴿إِنَّ الَّذِينَ لَا يَرْجُونَ لِقَاءَنَا وَرَضُوا بِالْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَاطْمَأَنُّوا بِهَا وَالَّذِينَ هُمْ عَنْ آيَاتِنَا غَافِلُونَ﴾[۵۸]، غفلت از مرگ ﴿اقْتَرَبَ لِلنَّاسِ حِسَابُهُمْ وَهُمْ فِي غَفْلَةٍ مُعْرِضُونَ﴾[۵۹]، ﴿لَقَدْ كُنْتَ فِي غَفْلَةٍ مِنْ هَذَا فَكَشَفْنَا عَنْكَ غِطَاءَكَ فَبَصَرُكَ الْيَوْمَ حَدِيدٌ﴾[۶۰] و غفلت از نماز ﴿فَوَيْلٌ لِّلْمُصَلِّينَ الَّذِينَ هُمْ عَن صَلاتِهِمْ سَاهُونَ ﴾[۶۱] در روایات نیز به برخی از این اقسام غفلت همچون غفلت از نفس[۶۲] و غفلت از خداوند[۶۳] اشاره شده است.
امام خمینی مانند دیگر عارفان[۶۴] غفلت را به غفلت ناپسند و غفلت پسندیده تقسیم کرده است. غفلت ناپسند مانند غفلت از خداوند و عالم غیب،[۶۵] غفلت در عبادت و عدم حضور قلب،[۶۶] غفلت از اصلاح نفس و توجه به عیوب آن[۶۷] و غفلت از شیطان و فریبهای او[۶۸]؛ اما غفلت پسندیده، غفلت برخی از اولیای الهی است که از عالم و هرچه در آن است، غافلاند و تنها به خداوند و جمال او مشغولاند.[۶۹] آنان گاه در مقام شکر حتی از نعمت حقتعالی غافلاند و غرق در جمال منعماند.[۷۰] از دیگر غفلتهای پسندیده، غفلت فرشتگان مقرب الهی است که غرق در ذات الهیاند و از اینکه خداوند، عالم و آدمی را خلق کرده غافلاند.[۷۱]
برخی از مصادیق مهم غفلت ناپسند عبارتاند از[۷۲]:
غفلت از خداوند
قرآن کریم غفلت از یاد خداوند را از ویژگیهای کفار میشمارد ﴿لَقَدْ كُنْتَ فِي غَفْلَةٍ مِنْ هَذَا فَكَشَفْنَا عَنْكَ غِطَاءَكَ فَبَصَرُكَ الْيَوْمَ حَدِيدٌ﴾[۷۳] و آن را سبب نسیان از خویشتن ﴿وَلَا تَكُونُوا كَالَّذِينَ نَسُوا اللَّهَ فَأَنْسَاهُمْ أَنْفُسَهُمْ أُولَئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ﴾[۷۴] و سختی در معیشت دنیا[۷۵] میداند. در روایات نیز غفلت، سبب خسران،[۷۶] کورشدن چشم بصیرت، فساد اعمال، گمراهی نفس، کسب غرور و مردن قلب[۷۷] معرفی شده است.
عالمان اخلاق و عرفان نیز غفلت از خداوند را از رذایلی دانستهاند که منبع هر شر و فساد [۷۸] و سبب ارتکاب گناه[۷۹] و خسران در آخرت[۸۰] میشود. امام خمینی غفلت از خداوند را سبب کدورت قلب و سلطه شیطان و نفس بر انسان میداند.[۸۱] به اعتقاد ایشان همه خطاهایی که از انسان صادر میشود، بر اثر غفلت از خداوند و خودخواهی است[۸۲].[۸۳]
غفلت از نفس و اعمال آن
بعضی علمای اخلاق یکی از اسباب هلاکت انسان را غفلت از اعمال خود و غفلت از مراقبه[۸۴] و محاسبه آن[۸۵] برشمردهاند؛ زیرا اگر شخص هرچند وقت یکبار به محاسبه اعمال و افکار خود نپردازد، عمر خود را که سرمایه اوست، از دست میدهد[۸۶]؛ از اینرو عالمان اخلاق با توجه به برخی از روایات[۸۷] توصیه میکنند انسان در روز، وقتی را معین کرده، به محاسبه اعمال آن روز بپردازد که اگر اعمال نیکویی به جای آورده، شکر خداوند را به جای آورد و اگر چیزی از آن را ترک کرده یا خطایی مرتکب شده، به جبران آن بپردازد و در مقام نکوهش و عقاب نفس بر آید.[۸۸]
امام خمینی غفلت از نفس و مکاید آن را سبب افزایش حجابها میداند تا آنجاکه فطرت انسان به واسطه این حجابها خاموش شده و از محبت الهی در قلبش چیزی باقی نمیماند، بلکه از انبیا(ع) و اولیای الهی(ع) تنفر پیدا کرده، ریشه دشمنی با آنان در قلبش ریشه میدواند تا آنجاکه درهای سعادت به روی او بسته میشود و سرانجام آن خلود در عذاب جهنم است.[۸۹] از دیگر آثار غفلت از نفس این است که شخص برای خود استقلال و شخصیتی قائل میشود و نسبت میان خود و خالقش را فراموش کرده، از وظایفش بازمیماند.[۹۰]
به اعتقاد امام خمینیانسان لازم است همواره به نفس خود سوء ظن داشته باشد و هیچگاه آن را به حال خود رها نکند و به تمام حرکات و سکنات او دقت کند. چه بسا نفس بر اثر غفلت، انسان را مغلوب سازد.[۹۱] اگر انسان به سبب حب نفس از عیوب خود غفلت ورزد و خودبین و خودخواه شود، به سعادت و فلاح نخواهد رسید[۹۲] و چه بسا به سبب حب نفس و خودخواهی و خودبینی از خود غافل شود و نقصان و عیبهایش را نیکو و مایه کمال تصور کند[۹۳].[۹۴]
غفلت از توجه در عبادت
قرآن کریم افرادی را که در نماز و عبادتشان غافلاند و عبادات آنان مجرد لقلقه زبان است، نکوهش کرده است ﴿فَوَيْلٌ لِّلْمُصَلِّينَ الَّذِينَ هُمْ عَن صَلاتِهِمْ سَاهُونَ ﴾[۹۵]؛ ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَقْرَبُوا الصَّلَاةَ وَأَنْتُمْ سُكَارَى حَتَّى تَعْلَمُوا مَا تَقُولُونَ وَلَا جُنُبًا إِلَّا عَابِرِي سَبِيلٍ حَتَّى تَغْتَسِلُوا وَإِنْ كُنْتُمْ مَرْضَى أَوْ عَلَى سَفَرٍ أَوْ جَاءَ أَحَدٌ مِنْكُمْ مِنَ الْغَائِطِ أَوْ لَامَسْتُمُ النِّسَاءَ فَلَمْ تَجِدُوا مَاءً فَتَيَمَّمُوا صَعِيدًا طَيِّبًا فَامْسَحُوا بِوُجُوهِكُمْ وَأَيْدِيكُمْ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَفُوًّا غَفُورًا﴾[۹۶] در روایات نیز عبادت و نمازِ بدون حضور قلب، ناقص شمرده شده است.[۹۷] علمای اخلاق نیز غفلت در عبادت را مخالفروح نماز و عبادت دانستهاند؛ زیرا غرض از عبادت، صفای نفس و نورانیت دل است؛ در حالیکه آنچه از روی غفلت و عدم توجه نفس، از انسان صادر میشود، موجب نورانیت قلب نمیشود.[۹۸]
امام خمینی با تحلیلی عرفانی از این مطلب، به بیان روشنتری پرداخته و قائل است غفلت قلب در عبادت، ناشی از ضعف ایمان به خداوند و اهمیت ندادن به عبادت و حضور در مقابل معبود است.[۹۹] به باور ایشان غفلت در عبادت، موجب حقیقت نیافتن عبادت و عدم پذیرش آن میشود؛ زیرا عبادتی که از روی غفلت انجام شود، بر نفس هیچگونه تأثیری نمیکند، از صورت و ظاهر تجاوز نمیکند و به ملکوت نمیرود؛ اما وقتی عبادت با حضور قلب انجام شود، انسان صورت عبودیت به خود میگیرد و ازخودسری و سرکشی بیرون میآید و تمام قوای ملکی و ملکوتی او از جنود خداوند میشوند.[۱۰۰]
امام خمینی در تقسیمی بدیع، حضور قلب را به «حضور قلب در عبادت» و «حضور قلب در معبود» تقسیم میکند.[۱۰۱] حضور قلب در معبود آن است که حق در قلب او تجلی کند و حضور قلب در عبادت آن است که قلب متوجه عبادت و ثنای حق باشد.[۱۰۲] ایشان حضور قلب در معبود را دارای سه مرتبه عمده میداند: حضور قلب در تجلیات افعالی، حضور قلب در تجلیات اسمائی و صفاتی، و حضور قلب در تجلیات ذاتی و برای هر یک نیز چهار مرتبه شمرده است: مرتبه علمی، مرتبه ایمانی، مرتبه شهودی و مرتبه فنایی[۱۰۳]. از مراتب عالیه حضور قلب در معبود آن است که سالک از عبادت نیز غافل شود و متوجه معبود گردد[۱۰۴].[۱۰۵]
غفلت از مرگ
علمای اخلاق غفلت از مرگ را ناشی از حب دنیا و فرورفتن در شهوات آن میدانند؛ زیرا در چنین حالتی قلب از مرگ غافل میشود و از آن گریزان میگردد.[۱۰۶] از سوی دیگر، آنان با استناد به برخی روایات[۱۰۷] ذکر و یادآوری مرگ را سبب زهد در دنیا و قطع ریشههای غفلت میشمارند.[۱۰۸]
امام خمینی آرزوهای بلند و ظن به بقا را سبب غفلت از آخرت و فراموشی هدف و مقصد میداند که این امر سبب میشود انسان بدون اینکه زاد و توشهای برای آخرتش فراهم کند، ناگاه اجلش فرا رسد و به هلاکت بیفتد[۱۰۹].[۱۱۰]
پیشگیری و درمان
قرآن کریم با توصیه به ذکر، انسانها را از غفلت بر حذر داشته﴿وَاذْكُرْ رَبَّكَ فِي نَفْسِكَ تَضَرُّعًا وَخِيفَةً وَدُونَ الْجَهْرِ مِنَ الْقَوْلِ بِالْغُدُوِّ وَالْآصَالِ وَلَا تَكُنْ مِنَ الْغَافِلِينَ﴾[۱۱۱] و از رسول خدا(ص) با عنوان مذکِّر (هشداردهنده) یاد کرده است ﴿فَذَكِّرْ إِنَّمَا أَنْتَ مُذَكِّرٌ﴾[۱۱۲] امام خمینی مانند دیگر عارفان،[۱۱۳] حالت بیداری (یقظه) از غفلت را مقدمه سلوک[۱۱۴] و پیش از مرتبه توبه[۱۱۵] میداند. ایشان ازجمله اهداف بعثت انبیا(ع) و نزول کتابهای آسمانی را بیدارکردن مردم از خواب غفلت و مستی در عالم طبیعت و رساندن به عالم سرور و حیات و نعمتهای ابدی دانسته است.[۱۱۶] ایشان تأکید کرده است که انسان نباید لحظهای از احوال نفس و اصلاح آن غافل شود.[۱۱۷] اگر خواب غفلت قلب انسان را فرا نگرفته بود، انسان اینگونه آسودهخاطر و بیتوجه، به اعمال و سخنان نادرست ادامه نمیداد.[۱۱۸] ایشان در مواضع متعدد، بر مواظبت بر گرفتارنشدن در غفلت هشدار میدهد.[۱۱۹]
عالمان اخلاق، راههای مختلفی برای درمان غفلت ارائه کردهاند، مانند محاسبه و مراقبه نفس [۱۲۰] و به یاد مرگ بودن.[۱۲۱] بعضی نیز غفلت و بیخبری را نوعی بیماری دانستهاند که درمان آن به دست بیمار نیست، بلکه به دست عالمانِ باعمل است.[۱۲۲]
امام خمینی پندهای انبیا(ع)، اولیا(ع) و کتابهای آسمانی را از اسباب بیداری انسانها میداند.[۱۲۳] ایشان با استناد به روایتی از امیرالمؤمنین(ع)[۱۲۴]تفکر را سبب تنبیه قلب و بیداری از خواب غفلت برشمرده است.[۱۲۵] ایشان پیش از مرحله «یقظه» به ضرورت بیرونآمدن از انکار مقامات اولیا اشاره میکند؛ به این معنا که شخص آنچه از معنویات و مقامات بزرگان و اولیای الهی(ع) میشنود، انکار نکند که این نشانه خودبینی و جهل است و خود حجاب و مانع هر رشد و تعالی است.[۱۲۶].[۱۲۷]
غفلت در حوزههای اجتماعی
غفلت در عرصه اجتماعی نیز دارای پیامدهای زیانبار و گاه جبرانناپذیری است و همواره پیشوایان به پیروانشان دربارهٔ غفلت از دشمن هشدار دادهاند.[۱۲۸] امام خمینی با الهام گرفتن از معارف دینی و عرفانی در توصیه به یقظه و بیداری نفس، آن را به مباحث اجتماعی و دشمن بیرونی نیز بسط داده و مردم را به بیداری در برابر ظالمان و توطئههای دشمنان خارجی هشدار داده است.[۱۲۹] ایشان همگان بهویژه علما[۱۳۰] را از غفلت در امور اجتماعی بر حذر داشته و امت اسلامی و ملت ایران را به غافلنشدن از دسیسههای دشمنان در ضربهزدن به کشور و اسلام توصیه کرده است.[۱۳۱]
امام خمینی پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز در مواضع متعدد، بر عدم غفلت از اهداف انقلاب[۱۳۲] و عدم غفلت از دادن مسئولیت به افراد صالح[۱۳۳] تأکید میکرد. ایشان در سخنرانیهای خود به امت اسلامی توصیه میکرد از خواب غفلت بیدار شوند و اسلام و کشورهای اسلامی را از دست استعمارگران و وابستگان آنان رهایی بخشند.[۱۳۴].[۱۳۵]
غفلت
حضرت آیتالله العظمی خامنهای به عنوان واعظ و معلم اخلاق جامعه اسلامی ضمن بیان این مطلب که وظیفه مهم انبیاء غفلتزدایی از جامعه است میفرماید وظیفه انبیاء الهی ایجاد جامعهای الهی، جامعهای با دل انسانی، جامعهای با احساسات و عواطف صحیح و سالم، جامعهای که در آن کسی به کسی و آن جامعه به جوامع دیگر ظلم نکند، هر کاری با احساس اینکه خدا میبیند و خدا مؤاخذه میکند، با این احساس انجام بگیرد؛ جامعهای که مردم آن جامعه دچار غفلت نباشند، غرق در مادیت نباشند، غرق در خودخواهی و خودپرستی نباشند. کار برای خدا، کار برای رسیدن به آستان لقاء ربوبیت. در چنین جامعهای این انسان کامل است. این جامعه کامل است. انبیاء مبعوث شدهاند تا چنین جامعهای محقق شود. آن وقت اگر جامعهای که انسانهایش و مردمش درست فکر و عمل میکنند، دارای رحم و مروتاند، دارای احساس مسئولیت در پیش خدای بزرگاند، دارای احساس معنویتاند، غرق در مادیات نیستند، وقتی این جامعه قدرت پیدا کند و به ثروت برسد، پیشرفت و رفاه مادی پیدا بکند، آن وقت پول، قدرت، پیشرفت و رفاه مادی، برای بشریت خیر میآورد؛ همچنانی که در صدر اسلام، اسلام آمد و چراغ علم را در دنیا روشن کرد. چراغ معنویت را در دنیا روشن کرد. عدالت اجتماعی را در سطح عظیمی از دنیا مستقر کرد، انسانها را در سطح دنیا تربیت کرد، به همان اندازهای که جوامع فاتح صدر اسلام از معنویات اسلام برخوردار بودند، به همان میزان نیز از مواهب دنیوی استفاده میکردند. این همه به جهت توجه به خداوند بود غفلت از خداوند ظلم و ستم و و تعدی را به وجود میآورد.[۱۳۶]
منابع
پانویس
- ↑ خامنهای حسینی، سید علی، ۲۳/۶/۱۳۸۳.
- ↑ امام خمینی، شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص۱۳۷.
- ↑ خامنهای حسینی، سید علی، ۱/۱/۱۳۷۳.
- ↑ خامنهای حسینی، سید علی، مکتوبات، ۱۹/۱۰/۱۳۸۴.
- ↑ گرامی، علی، مقاله «اخلاق»، مقالاتی از اندیشهنامه انقلاب اسلامی، ص ۹۵.
- ↑ یغمایی، ابوالفضل، مقاله «غفلت»، دانشنامه امام خمینی ج۷، ص۵۰۴–۵۰۹.
- ↑ ابنمنظور، لسان العرب، ۱۱/۴۹۷.
- ↑ فیومی، المصباح المنیر، ۴۴۹.
- ↑ نراقی، مهدی، جامع السعادات، ۳/۱۰۵.
- ↑ مدنی، ریاض السالکین، ۶/۸۲.
- ↑ بالیزاده، شرح فصوص الحکم، ۲۵۱.
- ↑ عاملی، مفتاح الکرامة، ۹/۲۶۹–۲۷۰.
- ↑ اردبیلی، زبدة البیان، ۶۳.
- ↑ امام خمینی، چهل حدیث، ۶۲۲.
- ↑ نراقی، احمد، معراج السعاده، ۸۶۷.
- ↑ فیومی، المصباح المنیر، ۴۵۰.
- ↑ فیض کاشانی، المحجة البیضاء، ۳/۳۲۶.
- ↑ انصاری، منازل السائرین، ۷۹.
- ↑ یغمایی، ابوالفضل، مقاله «غفلت»، دانشنامه امام خمینی ج۷، ص۵۰۴–۵۰۹.
- ↑ کتاب مقدس، ارمیا، ب۴۸، ۱۰.
- ↑ کتاب مقدس، انجیل برنابا، ب ۱۰۹.
- ↑ «و با آنان که پروردگار خویش را سپیدهدمان و در پایان روز به شوق لقای وی میخوانند خویشتنداری کن و دیدگانت از آنان به دیگران دوخته نشود که زیور زندگی این جهان را بجویی و از آن کس که دلش را از یاد خویش غافل کردهایم و از هوای (نفس) خود پیروی کرده و کارش تباه است پیروی مکن» سوره کهف، آیه ۲۸.
- ↑ طباطبایی، المیزان، ۱۳/۳۰۳.
- ↑ آمدی، تصنیف غرر، ۲۶۵–۲۶۶؛ مجلسی، بحارالانوار، ۷۰/۱۵۴.
- ↑ آمدی، تصنیف غرر، ۲۶۶.
- ↑ آمدی، تصنیف غرر، ۱۸۹.
- ↑ نراقی، احمد، معراج السعاده، ۱۳۳–۱۳۶.
- ↑ غزالی، کیمیای سعادت، ۲/۲۸۵–۲۹۱؛ غزالی، مکاشفة القلوب، ۲۸–۳۱؛ نراقی، مهدی، جامع السعادات، ۳/۱۰۵–۱۰۸.
- ↑ سرّاج، اللمع فی التصوف، ۷۷.
- ↑ انصاری، منازل السائرین، ۳۵ و ۴۱؛ کاشانی، شرح منازل السائرین، ۱۴۸، ۱۸۰ و ۲۵۴.
- ↑ امام خمینی، چهل حدیث، ۹۸.
- ↑ امام خمینی، چهل حدیث، ۲۴؛ امام خمینی، حدیث جنود، ۱۰۷.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۳/۳۷۳ و ۱۴/۳۷۹.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۴/۱۰۷ و ۱۱/۳۶۱.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۴/۲۳۷ و ۱۶/۲۷۱.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۷/۴۳۶ و ۱۱/۲۰۳.
- ↑ امام خمینی، دعاء السحر، ۲۰؛ امام خمینی، آداب الصلاة، ۳۵؛ امام خمینی، چهل حدیث، ۴۶.
- ↑ امام خمینی، حدیث جنود، ۱۵۷؛ امام خمینی، چهل حدیث، ۱۵۰.
- ↑ امام خمینی، چهل حدیث، ۱۵۹–۱۶۰.
- ↑ یغمایی، ابوالفضل، مقاله «غفلت»، دانشنامه امام خمینی ج۷، ص۵۰۴–۵۰۹.
- ↑ «ای مؤمنان! مبادا داراییها و فرزندانتان شما را از یاد خداوند باز دارد و آنان که چنین کنند زیانکارند» سوره منافقون، آیه ۹.
- ↑ «مردانی که هیچ داد و ستد و خرید و فروشی آنان را از یاد خداوند و برپا داشتن نماز و دادن زکات (به خود) سرگرم نمیدارد؛ از روزی میهراسند که دلها و دیدهها در آن زیرورو میشوند» سوره نور، آیه ۳۷.
- ↑ دیلمی، اعلام الدین، ۳۳۹–۳۴۰.
- ↑ مدنی، ریاض السالکین، ۳/۵۱۲.
- ↑ مازندرانی، شرح الکافی، ۸/۳۷۳.
- ↑ ابنعربی، الفتوحات، ۱/۲۰۸؛ نخجوانی، الفواتح الالهیة و المفاتح الغیبیه، ۲/۱۲۱.
- ↑ امام خمینی، چهل حدیث، ۲۷۳.
- ↑ امام خمینی، چهل حدیث، ۲۴۰؛ امام خمینی، آداب الصلاة، ۲۰۲؛ امام خمینی، حدیث جنود، ۸۴.
- ↑ امام خمینی، چهل حدیث، ۲۳۹.
- ↑ امام خمینی، چهل حدیث، ۵۳۵.
- ↑ امام خمینی، چهل حدیث، ۲۴۱.
- ↑ امام خمینی، چهل حدیث، ۲۰۴–۲۰۵.
- ↑ یغمایی، ابوالفضل، مقاله «غفلت»، دانشنامه امام خمینی ج۷، ص۵۰۴–۵۰۹.
- ↑ نراقی، مهدی، جامع السعادات، ۳/۱۰۶.
- ↑ گنابادی، تفسیر بیان السعادة، ۲/۳۴۷.
- ↑ «و چون کسانی نباشید که خداوند را فراموش کردند پس (خداوند نیز) آنان را از یاد خودشان برد ؛ آنانند که نافرمانند» سوره حشر، آیه ۱۹.
- ↑ «و هر که از یادکرد من روی برتابد بیگمان او را زیستنی تنگ خواهد بود و روز رستخیز وی را نابینا بر خواهیم انگیخت» سوره طه، آیه ۱۲۴.
- ↑ «به یقین آنان که لقای ما را امید نمیبرند و به زندگی این جهان خشنود و به آن دلگرمند و آنان که از نشانههای ما غافلند» سوره یونس، آیه ۷.
- ↑ «(هنگام) حساب مردم نزدیک شده است و آنان در ناآگاهی رو گردانند» سوره انبیاء، آیه ۱.
- ↑ «به راستی تو از این غافل بودی پس ما پرده را از (پیش چشم) تو کنار زدیم و امروز چشمت تیزنگر است» سوره ق، آیه ۲۲.
- ↑ «پس وای بر (آن) نمازگزاران، آنان که از نماز خویش غافلند» سوره ماعون، آیه 4-5.
- ↑ مجلسی، بحارالانوار، ۶۷/۲۳.
- ↑ شعیری، جامع الاخبار، ۱۳۱.
- ↑ ابنعربی، الفتوحات، ۱/۲۰۸؛ تلمسانی، شرح منازل السائرین، ۱/۶۷.
- ↑ امام خمینی، آداب الصلاة، ۳۳۹–۳۴۰.
- ↑ امام خمینی، آداب الصلاة، ۳۱.
- ↑ امام خمینی، حدیث جنود، ۳۴۶.
- ↑ امام خمینی، آداب الصلاة، ۲۱.
- ↑ امام خمینی، آداب الصلاة، ۳۳۹–۳۴۰؛ امام خمینی، چهل حدیث، ۳۴۷.
- ↑ انصاری، منازل السائرین، ۷۳؛ امام خمینی، چهل حدیث، ۳۴۷.
- ↑ امام خمینی، چهل حدیث، ۶۲۲.
- ↑ یغمایی، ابوالفضل، مقاله «غفلت»، دانشنامه امام خمینی ج۷، ص۵۰۴–۵۰۹.
- ↑ «به راستی تو از این غافل بودی پس ما پرده را از (پیش چشم) تو کنار زدیم و امروز چشمت تیزنگر است» سوره ق، آیه ۲۲.
- ↑ «و چون کسانی نباشید که خداوند را فراموش کردند پس (خداوند نیز) آنان را از یاد خودشان برد ؛ آنانند که نافرمانند» سوره حشر، آیه ۱۹.
- ↑ طه، ۱۲۴.
- ↑ نهج البلاغه، ح۱۹۹، ۵۴۷.
- ↑ آمدی، تصنیف غرر، ۲۶۵–۲۶۶.
- ↑ گنابادی، تفسیر بیان السعادة، ۳/۱۹۷.
- ↑ گیلانی، ترجمه و شرح مصباح الشریعة، ۴۳.
- ↑ مکی، قوت القلوب، ۱/۱۶۲.
- ↑ امام خمینی، چهل حدیث، ۲۹۱.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۳/۱۹۴ و ۵۳۲.
- ↑ ابوالفضل یغمایی|یغمایی، ابوالفضل، مقاله «غفلت»، دانشنامه امام خمینی ج۷، ص۵۰۴–۵۰۹.
- ↑ ورام، تنبیه الخواطر و نزهة النواظر، ۱/۲۳۶.
- ↑ مکی، قوت القلوب، ۱/۱۶۱–۱۶۲.
- ↑ غزالی، احیاء علوم، ۱۵/۲۳–۲۶؛ فیض کاشانی، المحجة البیضاء، ۸/۱۶۸؛ نراقی، احمد، معراج السعاده، ۶۹۶.
- ↑ کلینی، کافی، ۲/۴۵۳؛ ورام، تنبیه الخواطر و نزهة النواظر، ۱/۲۳۱.
- ↑ ورام، تنبیه الخواطر و نزهة النواظر، ۱/۲۳۲.
- ↑ امام خمینی، حدیث جنود، ۵۲ و ۸۳.
- ↑ امام خمینی، چهل حدیث، ۷۰–۷۱.
- ↑ امام خمینی، آداب الصلاة، ۲۱.
- ↑ امام خمینی، سرّ الصلاة، ۵۳.
- ↑ امام خمینی، حدیث جنود، ۱۳۱؛ امام خمینی، چهل حدیث، ۳۱۵.
- ↑ یغمایی، ابوالفضل، مقاله «غفلت»، دانشنامه امام خمینی ج۷، ص۵۰۴–۵۰۹.
- ↑ «پس وای بر (آن) نمازگزاران، آنان که از نماز خویش غافلند» سوره ماعون، آیه 4-5.
- ↑ «ای مؤمنان! در حال مستی به نماز رو نیاورید تا هنگامی که دریابید چه میگویید و نیز در حال جنابت (به نماز و محل نماز رو نیاورید) مگر رهگذر باشید تا آنکه غسل کنید و اگر بیمار یا در سفر بودید و یا یکی از شما از جای قضای حاجت باز آمد یا با زنان آمیزش کردید و آب نیافتید به خاکی پاک تیمّم کنید و بخشی از رخسارهها و دستهایتان را با آن مسح کنید که خداوند، در گذرندهای آمرزنده است» سوره نساء، آیه ۴۳.
- ↑ کلینی، کافی، ۳۶۲–۳۶۳؛ حر عاملی، وسائل الشیعة، ۵/۴۷۳–۴۷۸.
- ↑ نراقی، احمد، معراج السعاده، ۸۴۵–۸۵۰.
- ↑ امام خمینی، سرّ الصلاة، ۲۴.
- ↑ امام خمینی، آداب الصلاة، ۳۱–۳۳.
- ↑ امام خمینی، چهل حدیث، ۴۳۴؛ امام خمینی، سرّ الصلاة، ۱۷ و ۲۱.
- ↑ امام خمینی، سرّ الصلاة، ۱۷–۲۳.
- ↑ امام خمینی، چهل حدیث، ۴۳۵.
- ↑ امام خمینی، سرّ الصلاة، ۲۲.
- ↑ یغمایی، ابوالفضل، مقاله «غفلت»، دانشنامه امام خمینی ج۷، ص۵۰۴–۵۰۹.
- ↑ فیض کاشانی، المحجة البیضاء، ۸/۲۳۸.
- ↑ کلینی، کافی، ۳/۲۵۵.
- ↑ فیض کاشانی، المحجة البیضاء، ۸/۲۴۱–۲۴۲.
- ↑ امام خمینی، چهل حدیث، ۱۷۴–۱۷۵.
- ↑ ابوالفضل یغمایی|یغمایی، ابوالفضل، غفلت (مقاله)| مقاله «غفلت»، دانشنامه امام خمینی ج۷ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی ج۷، ص۵۰۴–۵۰۹.
- ↑ «و پروردگارت را در دل خود به لابه و ترس و بیبانگ بلند در گفتار، سپیدهدمان و دیرگاه عصرها یاد کن و از غافلان مباش!» سوره اعراف، آیه ۲۰۵.
- ↑ «پس پند بده که تنها تو پند دهندهای» سوره غاشیه، آیه ۲۱.
- ↑ قشیری، رساله، ۱۹۸؛ انصاری، منازل السائرین، ۳۵–۳۶.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۲۰/۴۳۹.
- ↑ امام خمینی، چهل حدیث، ۲۷۲.
- ↑ امام خمینی، آداب الصلاة، ۳۵ و ۱۹۶؛ امام خمینی، حدیث جنود، ۲۸۸.
- ↑ امام خمینی، حدیث جنود، ۵۲؛ امام خمینی، چهل حدیث، ۱۷۳–۳۳۰.
- ↑ امام خمینی، جهاد اکبر، ۳۶.
- ↑ امام خمینی، جهاد اکبر، ۳۶؛ امام خمینی، آداب الصلاة، ۲۱؛ امام خمینی، صحیفه، ۱۳/۱۹۴.
- ↑ غزالی، احیاء علوم الدین، ۱۵/۴–۱۲؛ نراقی، احمد، معراج السعاده، ۶۹۴.
- ↑ گیلانی، ترجمه و شرح مصباح الشریعة، ۵۰۵.
- ↑ غزالی، کیمیای سعادت، ۲/۲۸۷–۲۹۱.
- ↑ امام خمینی، حدیث جنود، ۱۳۷.
- ↑ کلینی، کافی، ۲/۵۴.
- ↑ امام خمینی، چهل حدیث، ۱۸۹.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۸/۴۵۳.
- ↑ یغمایی، ابوالفضل، مقاله «غفلت»، دانشنامه امام خمینی ج۷، ص۵۰۴–۵۰۹.
- ↑ نهج البلاغه، خ۳۴، ۵۶–۵۷.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۰/۲۴۲–۲۴۳؛ ۱۲/۳۸۲ و ۱۳/۵۳۱–۵۳۲.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱/۱۲۱ و ۲۲۴.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱/۱۰۴، ۲۱۸؛ ۲/۱۳۵؛ ۳/۳–۴ و ۴/۳۳۰.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۷/۵۱۴ و ۱۲/۸۹.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۰/۲۲۰.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۲/۱۶۰ و ۱۳/۷۴.
- ↑ یغمایی، ابوالفضل، مقاله «غفلت»، دانشنامه امام خمینی ج۷ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی ج۷، ص۵۰۴–۵۰۹.
- ↑ زارع قراملکی، محمد، مقاله «عدالت اسلامی»، منظومه فکری آیتالله العظمی خامنهای ج۲ ص ۱۲۲۹.